«ناموس»؛ بهانهای برای کشتن آدمها توسط آدمها
بر اساس آخرین آماری که از سوی پلیس منتشر شده، حدود 30 درصد از قتلهای شش ماهه نخست سالجاری، خانوادگی بوده که سهم وقوع قتلها خانوادگی بوسیله سلاح سرد در ششماهه امسال حدود 47 درصد بوده است.
حادثه قتل میدان کاج سعادتآباد بیشتر از آنکه یک حادثه یا قتل باشد، یک اتفاق تکاندهنده بود که این روزها ذهن و احساس کسانی را که فیلم آن را دیده و یا حکایت آن را شنیدهاند، به خود مشغول کرده است. کشته شدن مردی عاشق پیشه توسط مرد دیگری که عاشق همان زن معشوق مقتول است. قتلی که این بار هم به بهانههای « ناموسی» به وقع پیوسته و به همین خاطر هم افراد حاضر در صحنه ترجیح دادهاند تا بایستند از این اتفاق فیلم بگیرند تا خودشان را وارد دعوایی کنند که یک سرش به « ناموس» دومرد برمیگردد.
بعد از حادثه سعادتآباد اظهارنظرهای زیادی از سوی جامعه شناسان و کارشناسان اجتماعی منتشر شده و اکثر آنها پلیس را که در محل ارتکاب قتل حضور داشته و اقدامی برای جلوگیری از آن انجام نداده، فاصله گرفتن جامعه از ارزشهای اخلاقی و ترویج فرهنگ خشونت طلبی، ضعف دستگاه قضائی در حمایت از شهود، بی تفاوتی نسبت به پدیده مرگ و بی توجهی به آموزش مهارتهای زندگی در مدارس را از دلایل اصلی وقوع چنین قتلهایی میدانند.
اما این اولین بار نیست که در یکی از خیابانهای تهران قتلی با انگیزههای ناموسی و یا خانوادگی رخ میدهد. حالا دیگر سالهاست که هر روز به آمار وقوع قتلهای خانوادگی در کشور اضافه میشود. قتلهایی که به دو دسته ناموسی و خانوادگی تقسیم میشود و اینطور که معلوم است با وجود تمام هشدارهایی که توسط جرمشناسان و حتی نیروی انتظامی در این مورد داده میشود، آمار وقع این قتلها در کشور پایین که نمیرود، بالا هم میرود.
بر اساس آخرین آماری که از سوی پلیس منتشر شده، حدود 30 درصد از قتلهای شش ماهه نخست سالجاری، خانوادگی بوده که سهم وقوع قتلها خانوادگی بوسیله سلاح سرد در ششماهه امسال حدود 47 درصد بوده است. بر اساس این آمار، بیشترین قتلهای خانوادگی به وقوع پیوسته در ششماهه امسال مربوط به قتل زن توسط شوهر است و در این مدت حدود 18 درصد از قتلهای خانواگی مربوط به قتل زن توسط شوهر بوده است. بر طبق این آمار، علل حدود 36 درصد از قتلهای خانوادگی ناشی از اختلافهای خانوادگی و حدود 21 درصد دیگر ناشی از مسایل اخلاقی است.
اصطلاح قتل های خانوادگی یک اصطلاح عمومی است و در حال کلی به قتل هایی گفته میشود که در یک خانواده با روابط خویشاوندی سببی و نسبی نزدیک واقع میشود به نحوی که یکی از اعضا اقدام به کشتن عضو دیگری میکند.
غالبترین نوع این قتل ها، قتل فرزند توسط پدر یا مادر توسط فرزند، قتل زن توسط شوهر و بالعکس، قتل برادر و خواهر به دست یکدیگر است.
جامعه شناسان قتلهای خانوادگی را نتیجه خشونتهای خانوادگی میدانند. آنها افزایش اینگونه قتل ها را نتیجه گذار جامعه به مدرنیته ارزیابی می کنند. بر طبق عقیده تعداد زیادی از جامعه شناسانی که در حوزه قتلهای خانوادگی فعایت میکنند خشونت خانوادگی، اعمال نیروی جسمانی به زن یا شوهر علیه همسران و فرزندان است که همسر و فرزند می توانند به طور واکنشی اینگونه خشونت را بازتاب کنند. تنها عامل بحث نابرابری قدرت بین زن و مرد یا شوهر است که در دوره جدید به واسطه گذار جامعه ما از سنت به مدرنیته و تعقیب جایگاه زنان مطرح است و مجموعه این عوامل باعث وقوع افزایش خشونت در خانوادهها و به دنبال آن قتلهای خانوادگی میشود.