-
فرقه شیطان پرستی
http://pnu-club.com/imported/2009/09/2740.jpg
پندارهای از شیطان، اثر گوستاو دور در کتاب بهشت گمشده، نوشته جان میلتون
شیطان پرستی یک حرکت مکتبی، شبه مکتبی و یا فلسفی است که هواداران آن شیطان را یک طرح و الگوی اصلی و قبل از عالم هستی میپندارند. آنها شیطان را موجودی زنده و با چند وجه از طبیعت انسان مشترک میدانند. شیطان پرستی را در گروه «راه چپ» مخالف با «راه راست» طبقه بندی میکنند. دست چپیها به غنی سازی روحی خود در جریان کارهای خودشان معتقدند. و بر این باورند که در نهایت باید تنها به خود جواب پس دهند. در حالی که دست راستیها غنی سازی روحی خود را از طریق وقف کردن و بندگی خود در مقابل قدرتی بزرگتر بدست میآورند. لاوییانها در واقع خدایی از جنس شیطان و یا خدایی دیگر را برای خود قائل نیستند. آنها حتی از قوانین شیطان نیز پیروی نمیکنند. این جنبه اعتقادی آنها به طور مکرر به اشتباه نادیده گرفته میشود و عموماً آنها را افرادی میشناسند که شیطان را به عنوان خدا پرستش میکنند.
شیطان پرستی به جای اطاعت از قوانین خدایی یا قوانین طبیعی و اخلاقی، عموماً بر پیشرفت فیزیکی خود با راهنماییهای موجودی مافوق یا قوانینی فرستاده شده تمرکز دارد. به همین دلیل بسیاری از شیطان پرستان معاصر از باورها و گرایشهای ادیان گذشته اجتناب میکنند و بیشتر گرایشات خودپرستانه دارند. به گونهای که خود را در مرکز هستی و قوانین طبیعی میبینند و بیشتر شبیه به مکاتبی چون مادهگرایی و یا خودمحوری و جادومحوری هستند. به هر حال بعضی شیطان پرستان به طور داوطلبانه بعضی از قوانین اخلاقی را انتخاب میکنند. این یک جریان وارونه سازی را نشان میدهد. بر این مبنا شیطان پرستان به دو گروه اصلی شیطان پرستان فلسفی و شیطان پرستان دینی تقسیم بندی میشوند.
تاریخچه
مفهوم شیطان در طول قرنها مورد مکاشفه قرار گرفتهاست. در اصل در سنت مسیحیان جودو، شیطان به عنوان بخشی از آفرینش دیده شدهاست که در برگیرنده قانونی است که میتواند در مقابل خواست خداوند مخالفت کند و با اختیار تام خود، قادر است مبارزه طلب باشد. (یادآور یکی از تفسیرهای یهودی که میگوید تنها زمانی که پتانسیل توانایی تخلف از خواست خدا را داشته باشید و با او مخالفت نکنید موجودی بسیار خوب خواهید بود) در خلال قرنها این مفهوم به مخالفت صرف علیه خداوند تحریف شدهاست.
·این دیدگاه که هرچیزی نقطه مقابل خود را دارد و خداوند (تماماً خوب) باید یک نیروی خدای بد (شیطانی) نیز در مقابلش باشد (بسیار از الهههای قدیمی نیز این نیروهای بد را در خود داشتهاند، به طور مثال تمدن مصر باستان نیز چنین باوری را داشتهاست).
·با گسترش دین مسیحیت و بعد از آن اسلام، که هردو پیروان بسیاری بدست آوردند و یک رستگاری اعلا را برای خود قائل هستند و به زندگی بعد از مرگ اعتقاد دارند، و در میان آموزههای آنها شیطان وجود دارد و در همه جهانبینیهای الهی، شیطان سعی دارد خداوند رادرزندگی بشر تحلیل برد و خراب کند.
با رشد رو به جلوی جامعه از دوران اصلاحات به دوران روشنفکری (قرون ۱۷ و ۱۸)، مردl در جوامع غربی به پرسش سوالاتی راجع به شیطان کردند و این شیطان نیز در پاسخ به تدریج بزرگ و بزرگتر شد، لذا شیطان پرستی به صورت یک رسم که با رسوم دینی گذشته مخالفت دارد ظهور پیدا کرده.
به علاوه شیطان پرستی برمبنای آموزههای مخالف دینهای ابراهیمی به مخالفت با خدای ابراهیمی پرداختهاست. قدیمیترین شاهد ثبت شده راجع به این واژه (شیطان پرستی) در کتاب «تکذیب یک کتاب» توسط توماس هاردینگ (۱۵۶۵) به چشم میخورد که در آن از کلیسای انگلیس دفاع میکند: «در خلال زمانی که مارتین لوتر برای اولین بار فرقه ملحد و شیطان پرست خود را به آلمان آورد،...». در حالی که مارتین لوتر خود هرگونه ارتباطی را بین آموزههایش و شیطان نفی کرد. شیطان در یهودیت، مسیحیت، اسلام و آیاواشی کلمه شیطان در ابتدا از دین یهود آمده و در مسیحیت و اسلام تکمیل یافتهاست. این نگاه یهودی-مسیحی-اسلامی از شیطان میتواند به موارد زیر تقسیم شود:
·یهود: شیطان در یهودیت، در لغت به معنای «دشمن» یا «تهمت زننده» است. و همینطور نام فرشتهای است که مومنین را مورد محک قرار میدهد. شیطان در یهود به عنوان دشمن خدا شناخته نشدهاست بلکه یک خادم خدا است که وظیفه دارد ایمان بشیریت را مورد آزمایش قرار دهد.
·اسلامی: کلمه شیطان در عربی «الشیطان» به معنای خطاکار، متجاوز و دشمن است. این یک عنوان است که معمولاً به موجودی به نام ابلیس صفت داده میشود.شيطان يكي از فرشتگان خاص خدا بوده كه جايگاه ويژه اي نزد خدا داشت . پس از آفرينش حضرت آدم خدا به تمامي فرشتگان دستور داده كه در مقابل آدم سجده كنند كه شيطان از اين امر سر باززده و خود را برتر از آدم دانسته چون آدم از خاك آفريده شده و فرشتگان از آتش وبه همين خاطر مورد غضب خدا قرار گرفته و از آن روز شيطان دشمني انسان راآغاز كرده و سعي در به انحراف كشيدن انسانها داشته.
·مسیحیت: در بسیاری از شاخههای مسیحیت، شیطان (در اصل لوسیفر) قبل از آنکه از درگاه خدا ترد شود، یک موجود روحانی یا فرشته بوده که در خدمت خداوندگار بودهاست. گفته میشود شیطان از درگاه خداوند به دلیل غرور بیش از حد و خودپرستی ترد شدهاست. همینطور گفته شدهاست است شیطان کسی بودهاست که به انسان گفتهاست میتواند خدا شود، و موجب معصیت اصلی انسان در درگاه خدا شدهاست و در نتیجه از بهشت عدن اخراج شدهاست. از شیطان در کتاب یونانی «دیابلوس» به عنوان روح پلید (Devil) نیز نام برده شدهاست که به معنای «تهمت زننده» یا «کسی که به ناحق دیگران را متهم میکند». واژه Devil از فعلی به معنای «پرت کردن» یا «انتقال دادن» نشئت گرفته شدهاست. در حالی که لاوی ادعا کردهاست که این واژه از زبان سانسکریت "devi" مشتق شده و به معنای الههاست (گرچه این ادعا نادرست به نظر میآید)
·آیاواشی: «آکیلاتریراتو آمانای» منبع اسطورهشناسی آیاواشی و کتاب دینی آیاواشی، راجع به «کرونی» که یک موجود شیطانی است سخن گفتهاست. این موجود به ۶ قسمت قطعه قطعه شدهاست و هر قسمت در جهان با نامهای «راواناً ,»دوریودهاناً و ... متولد شدهاند.
عرفاي اسلامي بر اين عقيده اند كه ابليس از فرشتگان درگاه نبوده بلكه يكي از طايفه جنيان بوده كه در اثر عبوديت بسيار زياد به درگاه مقرب الهي راه يافته و با رموز احديت آشناست و اين قدرت و مهلت بخاطر 60000 سال عبادت خالصانه به او داده شده است و دليل قابل بحث آنرا اين مدعاميدانند كه بر اساس اصول كائنات هيچ فرشته اي خطاكار نيست چون فرشته فقط اطاعت بي چون و چرا از فرامين خداوند را در وجود خود دارد و فقط آفريده شده تا اطاعت نمايد و در وجود فرشتگان جبري است كه هيچ اختيار براي هيچ عملي بجز دستور خدا قرارداده نشده است و شيطان قادر به عصيان و نافرماني بود پس فرشته نبود بلكه از جنيان است كه در روايات شيعيان هم همين موضوع تاكيد شده است .
انواع و رویکردهای شیطان پرستی
بايد به اين نكته توجه داشت كه اگر شيطان را بعنوان يك موجود واحد و مخلوق درنظر بگيريم خود به خود بر وجود خدا صحه گذاشتيم و در شيطان پرستي هم باور گروهي بر وجود يك موجود با قدرت بسيار قوي و پليد استوار است كه بايد آنرا بعنوان يك موجود قابل ستايش پرستيد . و بسياري از اين گروه بدنبال قدرتهاي ماورايي و كسب آن نيروها هستندو از انجام هيچ كار زشتي رويگردان نيستند . و گروهي نيز شيطان پرستي را بصورت يك فلسفه و وجود شيطان را يك سنبل ضد اجتماعي در مقابل دين ميدانند كه انسانها را در مقابل نفوذ دين و قيدو بندهاي بايدها ونبايد ها رهانموده و سدي در مقابل آخرت گرايي و دنياي پس از مرگ ايمن ميكند .البته در كنار فرقه هاي اصلي هميشه فرقه هاي فرعي ديگري نيز انشعاب ميكنند كه اين مسلك را باديد خود و روش خود پيروي و باور دارند كه ميتوان به گروههاي متال ( گاتيك)و سكسوال اشاره كرد .
شیطان پرستی فلسفی
به طور غیر رسمی و گستردهای این شاخه از شیطان پرستی را منتسب به آنتوان شزاندر لاوی میدانند. او کسی بود که کلیسای شیطان را تأسیس کرد (اولین سازمانی که از لغت شیطان پرستی فلسفی استفاده نمود)، در نظر شیطان پرستان فلسفی، محور و مرکزیت عالم هستی، خود انسان است، و بزرگترین آرزو و شرط رستگاری این نوع از شیطان پرستان برتری و ترفیع ایشان نسبت به دیگران است. شیطان پرستان فلسفی عموماً خدایی برای پرستش قائل نمیدانند و به زندگی غیر مادی بعد از مرگ نیز عقیدهای ندارند (اگرچه بایدی هم برای نبود آن ندارند) به هرحال زندگی این گروه از شیطان پرستان عاری از روحیه مذهبی و معنویت نیز نیست.
در نظر شیطان پرستان فلسفی، هر شخص خدای خودش است. آنها با تکیه بر عقاید انسانی وابسته به دنیا، مطالب مربوط به فلسفه عقلانی را خار میشمارند و به آنها به دید ترس از مسائل ماوراء الطبیعی مینگرند. و تنها به وسیله آن، یک زندگی عقیم و تنها بر مبنای «جهان واقعی» را تشکیل میدهند. به طور شفافی، آموزههای شیطان پرستان فلسفی قدمتی بیشتر از کلیسای لاوی دارد. اگر چه این تصوری از شیطان است، ولی با موقعیت واقعی او تقابل دارد. چرا که این تعالیم از آموزههای یهودی-مسیحی نشئت گرفتهاست و شیطان را بدلیل خصوصیاتش پلید نگاشتهاست.
شیطانپرستی لاویی
این نوع از شیطان پرستی بر مبنای فلسفهٔ آنتوآن لاوی که در کتاب «انجیل شیطان» و دیگر آثارش آمدهاست تشکیل شدهاست. لاوی موسس کلیسای شیطان (۱۹۶۶) بود و تحت تأثیر نوشتههای فردریک نیچه، آلیستر کرالی، این رند، مارک د سید، ویندهام لویس، چارلز داروین، امبروس بیرس، مارک تواین و بسیاری دیگر بودهاست. «شیطان» در نظر لاوی موجودی مثبت بوده در حالی که تعالیم خداجویانه کلیساها را مورد تمسخر قرار داده و به مسائل جهان مادی نیز اعتنایی نداشت.
یک شیطان پرست لاویی، خود را خدای خود میداند، آیین مذهبی این گروه از شیطان پرستان بیشتر شبیه به فلسفه میجیک کراولی با دیدی جلوبرنده به سمت شیطان پرستی است. یک شیطان پرست لاویی مدعی آن است که کسانی که خودشان را با شیطان پرستی هم ردیف میدانند نباید به طرز فکر گروهی خواص وفادار باشند و آنها را از لحاظ اخلاقی قبول نداشته باشند. و در ازای آن گرایشات انفرادی داشته باشند و من تبع باید به طور دائمی یک سر و گردن بالاتر از کسانی باشند که خود را از لحاظ اخلاقی، قوی میدانند. و در بشر دوستی ]گمراه[ خود، بدون تامل عمل کنند.
شیطان پرستی دینی
گرایشات شیطان پرستی دینی اغلب مشابه گرایشات شیطان پرستی فلسفی است، گرچه معمولاً پیش نیازی برای خود قائل میشوند و آن پیشنیاز اینست که شیطان پرست اول باید یک قانون ماوراء الطبیعی را که در آن یک یا چند خدا تعریف شدهاست که همه شیطانی هستند یا بهوسیله شیطان شناخته میشوند. شیطانی که در گروه اخیر تعریف شدهاست میتواند تنها در ذهن یک شیطان پرست تعریف شود یا از یک دین (معمولاً قبل از مسیح) اقتباس شوند.
بسته به اینکه کدام نوع شیطان پرستی مد نظر باشد، خدا (یا خدایان) میتوانند از انواع مختلفی از معبودها باشند، بعضی از آنها از ادیان بسیار قدیمی نشئت گرفته شدهاند، انواع معمول شیطان پرستی از خدایانشان را از ادیان قدیمی مصر باستان و بسیاری از الهههای باستانی بینالنهرینی و بعضا از الهههای رومی و یونانی (به عنوان مثال مارس-خدای جنگ) اقتباس کردهاند. بقیه شیطان پرستان ادعای پرستش خدای اصلی را دارند ولی بیشتر شیطان پرستان میگویند خدای معبود آنها در واقع قدمت بسیار قدیمی دارد، شاید از دوران ماقبل تاریخ و شاید اولین خدایانی باشد که توسط انسان مورد پرستش قرار گرفتهاست (گرچه چنین ادعایی غیر قابل بررسی است)
مابقی گروهها تعبیری سخت گیرانه تر از اینها را میپرستند: آنهایی که سیمای فرشتهٔ سقوط کرده از انجیل مسیحی را میپرستند، در حالی که بسیاری که آن را به عنوان شر، طبق تعریف کلیسای مسیحی، میپندارند. این گروه در مقابل آن را به عنوان محق و کسی که در مقابل خدا شورش کردهاست قبول دارند. تمام این ادیان با هم وبا شیطان پرستان فلسفی مشترک هستند چرا که خود شخص را در اولویت اول قرار دادهاند. این نظریه نیز معمولاً توسط کسانی که خدا را به دید شیطانی مینگرند (کسانی که دیده شدهاست اشخاص را به آزادی اندیشه تشویق میکنند و تلاش میکنند خود را بهوسیله فلسفههایی چون میجیک و فلسفههای مشابه «تمایل به قدرت» نیچه بالا بکشند) حمایت شدهاست. یک پند رایج شیطانی به این معلول اینست که: «هر خدای ارزشمندی بهتر است به جای یک برده پست و بخاک افتاده، یک شریک در قدرت خود داشته باشد.»
یک مثال از این مطلب، شیطان ابراهیمی است، مانند ابلیسی که در کتاب تورات آمدهاست و بشریت را به چیدن میوه درخت شناخت خوب از بد تشویق میکند:«تو مطمئنا نمیمیری: چرا که خدا در همان روزی که این کار را کنی از آن خبر خواهد داشت، سپس چشمانت باز خواهد شد و شماها مانند خدا خواهید شد و خوب را از شر تشخیص خواهید داد». با این استفاده از این مفهوم، شیطان پرستان خود را بهتر از هر خدای دیگری، دارای قدرت تشخیص خوب از بد میپندارند. از آنجا که این گروه از شیطان پرستان خود را بسیار قدیمی و قدیمی تر از بقیه میدانند، نام «شیطان پرستان سنتی» را بر خود گذاشتهاند و به شیطان پرستان فلسفی، «شیطان پرستان معاصر» میگویند.
-
آنتوان شزاندر لاوِیْ (به انگلیسی: Anton Szandor LaVey)، مؤسس و کاهن اعظم کلیسای شیطان. نویسنده کتاب انجیل شیطانی و بنیان گذار شیطان پرستی لاویی.
زندگی نامه
در ۱۱ آوریل سال ۱۹۳۰ در شهر شیکاگو ایالت ایلی نویز متولد شد. سپس خانواده اش به سانفرانسیسکو نقل مکان کردند و بیشتر دوران رشد وی همانجا سپری شد.
پس از رها کردن دبیرستان و فرار از خانه در ۱۷ سالگی ابتدا به سیرک پیوست و بعد به نوازندگی روی آورد.
در ۱۹۵۰ به عنوان عکاس در دایره جنائی پلیس استخدام شد.
ازدواج
در سال ۱۹۵۲ (میلادی) با کارول لَنسینگ (Carole Lansing) ازدواج کرد. نتیجه این ازدواج اولین دختر او کلارا لاوی بود. ازدواج آنها بعد از اینکه آنتوان بسیار شیفته داین هگارتی شده بود در ۱۹۶۰ (میلادی) منجر به طلاق شد. آنتوان و داین هرگز ازدواج نکردند ولی رابطه آنها بعد از سالهای طولانی به تولد دختر دوم وی زنا لاوی در سال ۱۹۶۴ (میلادی) منجر شد.
موفقیتهای او به عنوان یک پیانیست ادامه داشت و از مشهور ترین افراد زمان خود در سانفرانیسکو بود.
شیطان پرستی
تصویر:آنتوان لاوی2.jpg آنتوان لاوی
لاوی ارائه سخنرانیهای سرّی خود در شبهای جمعه را که «دایره اسرار آمیز» نامیده بود آغاز کرد. یکی از اعضای همین حلقه بود که به وی پیشنهاد تأسیس آیین جدید را داد.
در ۳۰ آوریل ۱۹۶۶ در حالی که سر خود (به عنوان رسم آئین جدید) را تراشیده بود، بنیان گذاری کلیسای شیطان را اعلام کرد.
همچنین سال ۱۹۶۶ را به عنوان آنو ساتانس (سال اول Anno Satanas) سال اول عهد شیطان اعلام کرد.[۱]
وی خود را کاهن اعظم کلیسای شیطان نامید.
چندی بعد با انتشار کتاب انجیل شیطانی در سال ۱۹۶۹ به اظهار تعالیم کلیسای شیطان پرداخت و اظهار داشت که شیطان فرمانروای زمین است.
در ادامه انتشار انجیل شیطانی لاوی کتاب آئین پرستش شیطانی را در ۱۹۷۲ انتشار داد. در این کتاب جزئیات بیشتری از آئین پرستش، رسوم و تشریفات دینی پرستش شیطان (از جمله مراسم عشاء تاریک Black Mass) را ذکر کرد.
هگرتی و لاوی در اوسط ۱۹۸۰ از هم جدا شدند و آخرین همراه لاوی بلانچ بارتون (Blanche Barton) بود. نتیجه این همراهی تنها پسر لاوی سیتن سرکیس کرنکی لاوی (Satan Xerxes Carnacki LaVey) شد.
مرگ
آنتوان لاوی در ۲۹ اکتبر ۱۹۹۷ در بیمارستان سنت ماری شهر سانفرانسیسکو بر اثر تورم ریه مرد. روز مرگ لاوی به عنوان روز هالووین شناخته میشود.در تدفین شیطانی لاوی که به صورت مخفی انجام شد، جسدش سوزانده و خاکستر شد.
خاکسترش دفن نشد ولی بین وارثانش تقسیم شد و با این فرض که دارای قدرت اسرارآمیز است در آیین پرستش اسرارآمیز شیطانی استفاده میشود.
کتاب
- انجیل شیطانی (۱۹۶۹)
- ساحرهٔ تمامعیار - یا- وقتی پاکدمنی شکست خورد چه کنیم (۱۹۷۱)
- آئین پرستش شیطانی (۱۹۷۲)
- دفتر یادداشت شیطان (۱۹۹۲)
- گفتگوهای شیطان (۱۹۸۸)
فیلم
- نیایش برادر اهریمنی من (۱۹۶۹)
- سیتنیس (Satanis): عشاء ربانی شیطان (۱۹۷۰)
- باران شیطان (۱۹۷۵)
- اتومبیل (۱۹۷۷)
- دکتر دراکولا، اکا سونگالی (۱۹۸۱)
- ********ستار کارلز منسون (۱۹۸۹)
- مرگ صحنه (۱۹۸۹)
- گفتگوی شیطان (۱۹۹۵)
موسیقی
- مراسم عشاء شیطانی
- موسیقی بیگانه
- شیطان به تعطیلات میرود
__________________
-
http://pnu-club.com/imported/2009/09/139.gif
انجیل شیطانی
کتاب انجیل شیطانی (به انگلیسی: The Satanic Bible) توسط آنتوان لاوی در ۱۹۶۹ نوشته شد.
این کتاب شامل ۴ کتاب (فصل) است که به نامهای ۴ شیطان (چهار ارباب دوزخ) نامیده شده:
کتاب شیطان (Satan)
معرفی شاعرانهای از مشخصات و تجاوزات شیطان پرستی، برگرفته از عبارات رَگنر ربرد (Ragnar Rebeard)
کتاب لوسیفر (Lucifer)
روشنگری، مبانی فلسفی و تصوری شیطان پرستی.
- خواسته: خدا، مرده یا زنده.
- برخی شواهد عصر شیطانی جدید
- دوزخ، اهریمن، و چگونه روح خود را واگذار کنید
- عشق و نفرت
- روابط جنسی شیطانی
- همه خونخوارن، خون نمیمکند
- لطف، نه اجبار
- انتخابی از قربانی بشر
- زندگی پس از مرگ در طول تکمیل ضمیر نفس
- تعطیلات مذهبی
- مراسم عشاء تاریک
کتاب بلیال (Belial)
شامل اصول نظری و تمرینات آئین پرستش شیطانی، جادوگری و رونشناسانه.
- نظریه و تمرین سحر شیطانی (تعریفو هدف)
- انواع سه گانه آئین پرستش شیطان
- آئین پرستش شیطان، یا «اتاقک شریح ع
- اجزای کربردی در سحر شیطانی
- آئین پرستش شیطانی
کتاب لویتن (Leviathan)
شامل متنهایی برای استفاده در آئین پرستش شیطان.
-
نگاهی اجمالی به بعضی از فرقه ها
در طی 25 سال گذشته به دنبال روی آوردن مردم به سوی معنویات و به منظورجلوگیری ازگرایش مردم به سوی ادیان الهی 2500 فرقه جدید ساخته شده است كه با یك حساب سرانگشتی یعنی تقریبا هفته ای 2 فرقه !یكی از این فرقه ها كه خود دارای اشكال مختلفی است شیطان پرستی میباشد كه نزدیكی بسیار زیادی با جادوگری –witchcraft – دارد كه جوانان بسیاری را به دنبال خود كشانده است و بیشتر از همه خود را در غالب گروههای موسیقی به جوامع معرفی كرده است . گذشته از اعتقادات شیطان پرستی، این گروه دارای سمبل ها و نشانه هایی است حتما همه ما با آنها برخورد داشته ایم بد نیست تا معنی برخی از این علائم را بدانیم:
http://pnu-club.com/imported/mising.jpgInverted Pentagram (پنج ضلعي وارونه): نشانه ستاره صبح ، نامي که به شيطان تعلق دارد. اين علامت در مراسم هاي مخفيانه ( کابالا ) و جادوگري برای احضار ارواح شيطاني استفاده ميشود. اين علامت را شيطان پرستان با دو ضلع در بالا و ملحدان با يک ضلع در بالا استفاده ميکنند. در هر حال اين علامت نشانه شيطان است و مهم نيست که يک نوک ضلع آن بالا باشد يا هر دوي آنها و يا دور آن دايره اي کشيده شده باشد يا خير در هر حال اين علامت شيطان است.
http://pnu-club.com/imported/mising.jpg666 : علامت انسان ، نشانه جانور (هيولا) – مکاشفات 13:18 « ... پس هركس حكمت دارد عدد وحش را بشمارد ، زیرا كه عدد انسان است و عددش 666 است»
http://pnu-club.com/imported/mising.jpgAnkh : سمبل باروري و شهوات در انسانها. روح شهوت قدرت اين جمع زنان / مردان مي باشد.
http://pnu-club.com/imported/mising.jpg
Swastika or Sun Wheel (صليب شکسته يا چرخ خورشيد): يک علامت مذهبي باستاني است که سالها قبل از قدرت گرفتن هيتلر به کار ميرفت. اين علامت در کتيبه هاي بودايي و مقبره هاي سلتي و يوناني استفاده ميشده. در آيين پرستش خورشيد ، اين علامت به نظر مي رسد نشانه مسير حرکت خورشيد در آسمان باشد.
http://pnu-club.com/imported/mising.jpg
All Seeing Eye (چشمي که به همه جا مي نگرد):آنها معتقدند که اين چشم لوسيفر (شيطان) است و کسي که قدرت کنترل آن را دارد بر تمام دارايي ها حکومت ميکند. اين علامت در پيشگويي ها به کار ميرود. جادوها ، نفرين ها ، کنترل هاي روحي و تمامي انحرافات تحت اين علامت کار ميکنند. اين علامت روشنفکران است . به پول رايج ايالات متحده نگاهي بيندازيد .اين علامت اساس نظم نوين جهاني است.
http://pnu-club.com/imported/mising.jpgUpside Down Cross صليب وارونه: نشانه استهزاء و رد کردن مسيح ميباشد. گردنبندهاي آن توسط شیطان پرستان زيادي به کار ميرود. اين علامت را ميتوان همراه خواننده هاي راک و روي آلبوم هاي آنها ديد.
http://pnu-club.com/imported/mising.jpgAnarchy (هرج و مرج): اين علامت به معناي از بين بردن تمام قوانين ميباشد. به عبارت ديگر " هرچه تخريب کننده است تو انجام بده " يعني همان قانون شيطان پرستي . اين علامت توسط پانک ها هوي متالها و راک ها به کار ميرود.
http://pnu-club.com/imported/mising.jpgAnti Justice (ضدعدالت): تبر رو به بالا علامت عدالت روم قديم بوده است که علامت واژگون شده آن نشانه ضدعدالت يا شورش و طغيان ميباشد. فمنيست ها از دو تبر رو به بالا به معني مادر سالاري باستاني استفاده مينمايند.
-