Borna66
07-04-2009, 05:52 PM
امروزه بسیار از اهمیت حفظ و نگهداری درختان به عنوان یكی از اصلیترین منابع زیستی سخن میرود. انسان امروزی چنان از طبیعت فاصله گرفته كه نسبت به منابع گیاهی از جمله درختان بیتوجه گشته و غالبا از یاد برده كه در روزگاری نه چندان دور، درختان نه فقط نقشی زیست محیطی بلكه اعتقادی در زندگی آدمی داشتهاند. در میان تمام ملتهای بشری درخت در باورهای اعتقادی چندان رسوخ كرده بود كه هالهای از تقدس پیرامون آن را فرا میگرفت. هر ملتی غالبا با توجه به اقلیم خود یك نوع درخت را بیش از سایر درختان محترم میشمرد. در ایران، درخت چنار و سرو از اهمیت ویژهای برخوردار بوده و هستند.
بلوط در میان سلتیها، بابونه در میان آلمانیها، زبان گنجشك در میان ملل اسكاندیناوی، زیتون در میان مسلمانان، درخت عرعر و غان در سیبری، همه جزو درختان مقدساند. همه این درختان در چند ویژگی مشتركاند. از همه بارزتر نوزایی هر ساله آنهاست.
مرگ درختان در زمستان و تولد دوباره آنها با فصل بهار درخت را همواره به نمادی از زندگی و جاودانگی تبدیل كرده و جایگاه خاصی بدان بخشیده است. از طرفی، تمامی درختانی كه به نوعی مقدس بودهاند، معمولا درختانی بزرگ با عمری طولانی هستند. انسان از قدیم برای درختان وجود روان را قائل بوده است. اعتقادی كه به اساطیر و قصههای مردم نیز راه یافته است. مثلا در آفریقا، درخت نارگیل را دارای روان و زندگی بخش میدانند و افكندن یك درخت نارگیل برابر با مادركشی است. در میان بسیاری از ملل از جمله در فیلیپین اعتقاد بوده كه ارواح در گذشتگان بر نوك بلندترین درختان زندگی میكنند.
در قصه های پریان، دختر شاه پریان از میوه درختی و غالبا درخت انار بیرون میآید. درخت انار و خرما نیز جزو درختان بركت بخش در ایران هستند. در مورد درخت خرما، كهنترین متنی كه وجود دارد، منظومه درخت آسوریك به زبان پهلوی است كه اصل آن را از پارتی میدانند. این منظومه، مناظرهای است میان درخت خرما و بز كه هر یك فواید خود را بر میشمرند و سرانجام درخت خرما در این مناظره پیروز می شود.
باز هم تاكیدی دیگر بر بركت بخشی و اهمیت این درخت. مهمترین نتیجهای كه چنین باورهایی دارد، قائل شدن قدرتی خاص برای درختان است. هنوز هم در روستاهای ایران، درختان كهنسالی را میبینیم كه به آنها دخیل بستهاند. این درختان در اعتقادات مردمی قادرند باران بیاورند، خورشید را به درخشش وادارند، گلهها را افزایش بخشند، زنان را به بارداری و زایش یاری دهند و سرانجام نذری را بر آورده سازند. غالب این درختان مقدس از میان درختان چنار انتخاب شدهاند.
چنار كهن چنان خصوصیاتی طبیعی دارد كه میتوان اعجاب مردم ساده را برانگیزد. چنار عظیمترین و از پرعمرترین درختان ایران است.
چنار چنان بلند و افراشته است كه از دور دست دیده میشود. دهقانان ایران چنار را شاه درختان میدانند. اما عظمت چنار تنها دلیل تقدس آن نیست. چنار هر ساله پوست میاندازد و شاخههای تنومند آن رنگ سبز روشنی به خود میگیرد. این جوان شدن هر ساله چنار نیز قداست خاصی به آن بخشیده است. زیرا حفظ قدرت جوانی یكی از شرایط لازم برای باروری است و در نتیجه، آن را مظهر بركت و نعمت بخشیدن ابدی خدایان و ارواح میسازد. از آنجا كه مردم غالبا برای حفظ اعتقادات كهن رنگ و بویی از اعتقادات تازه به آن میبخشند، در مورد درخت چنار نیز این اتفاق افتاده است و در باورهای مردمی، در زیر هر چنار مقدس و كهنی امامزادهای مدفون است. این كه واقعا امامزادهای مدفون باشد یا خیر، معلوم نیست آنچه مهم است تقدس چنار است كه با این عنوان حفظ گشته است. حتی در یكی از روستاهای منطقه طالقان، درخت چنار مقدسی است كه بنابر اعتقادات مردم منطقه، روز عاشورا از آن خون میآید.
در مورد پادشاهان هخامنشی نیز نقل است كه چنار از چنان تقدسی برخوردار بوده كه در خوابگاه شاهان چنار زرینی به همراه تاكی زرین آراسته به زیور نگهداری میشده است و گویی دستیابی به این چنار به معنای به دست آوردن سلطنت بوده است. ظاهرا چنار مظهر غنای طبیعت بوده اما همراه شدن آن با تاك چه توجیهی دارد؟ تنها مطلبی كه در مورد درخت اخیر میدانیم روایت هرودوت است كه آخرین شاه ماد در خوابی میبیند تاكی از شكم دخترش، ماندانا رویید و سراسر آسیا را پوشاند.
خوابی كه به تولد كوروش و فتوحات وی تعبیر شد. از طرفی، انگور در اساطیر ایران مظهر خون است و خون نیروی اصلی حیات. از آنجا كه خون سلطنت از طریق زنان ادامه مییافت، شاید بتوان تاك زرینی را كه بر چنار زرین میپیچید مظهر خون و دوام سلطنت هخامنشیان دانست. در واقع چنار مظهر شاه و تاك مظهر همسر او بوده است.
علاوه بر چنار، سرو افراشته و همیشه سبز نیز جایگاه خاصی در میان قوم آریا داشته است. گرچه سرو قداستی چون چنار نیافته اما از درختان مورد احترام ایرانیان بوده است. احترام به این درخت با باورهای میترا به اروپا رفت و همچون سایر اعتقادات مهرپرستی در مسیحیت ریشه دواند تا بدانجا كه امروزه جزو لاینفك جشن سال نو مسیحیان در هر گوشه جهان گشته است.
اهمیت درختان به خصوص درختان چنار و سرو چنان بوده كه كاشتن درخت در ایران جنبه اعتقادی هم یافته بود و جزو ثوابهای بزرگ به شمار میآمد.
سنتی كه پس از اسلام هم ادامه یافت و هنوز هم ادامه دارد. روز ۱۵ اسفند را سالیان سال است كه با عنوان جشن درختكاری میشناسیم و در این روز، میكوشیم با طبیعت آشتی كنیم. سنتی كه بنیان آن منسوب است به پیامبر و اندیشمند بزرگ ایران، اشو زرتشت. او با دست خود درخت سروی در شهر كاشمر غرس كرد كه سالیان سال پس از او هم این سرو زیست تا آنكه در دوره خلفای عباسی به درخت كهنسال و مقدسی بدل گشته بود كه مورد نذر و نیاز مردم ایران قرار میگرفت. شهرت این سرو را خلیفه عباسی تاب نیاورد و دستور داد تا آن را از بن درآورند.
«باری، خلیفهی بغداد / آن برگزیده شیوهی شدادی / بر باد رفت، حتی / نام خلیفهی خودخواه خودپرست / از یاد رفت / اما / در كاشمر هنوز / در ذهن هر خردور ایرانی / سروی به پاست / آن سرو / سرفرازتر از هر چه سرو / پا برجاست.» (حمید مصدق)
در پایان، در اهمیت درخت به جاست از دو درخت مهم اساطیری ایران نیز صحبت كنیم. درخت بس تخمه یا همه تخمه كه منشا تمامی گیاهان جهان است و همه نوع گیاه از او میروید. سیمرغ، پرنده اساطیری ایران، بر این درخت آشیان دارد و هر سال، بنا بر متن پهلوی گزیده های زاد سپرم، «آن درخت را بیفشاند، آن تخمهای (فرو ریخته) در آب آمیزد، تیشتر (ایزد باران در اساطیر ایران) آنها را با آب بارانی ستاند، به كشورها باراند» و به این ترتیب، همه نوع گیاه در همه جای زمین روید.
این درخت در دریای فراخكرد، دریای بیانتهای كیهانی، به همراه درخت «گوكرن» یا «هوم سفید» قرار دارد. درخت گوكرن درخت مهم اساطیری دیگری است كه اكسیر جاودانگی را در هنگام بازسازی جهان به مردمان میبخشد و بر اثر آن، همه مردم جاودانه بیمرگ میشوند. بنابر متن پهلوی بندهشن، این درخت برای بازداشتن پیری بد دم است. اهریمن برای از بین بردن این درخت وزغی را در دریای فراخكرد به وجود میآورد اما در مقابل، اورمزد دو ماهی مینوی به نام «كر» میآفریند كه مامور نگاهبانی از این درخت میشوند و همواره یكی از این ماهیها وزغ را زیر نظر دارد.
در آغاز آفرینش آدمی نیز درخت به یاری مشی و مشیانه، نخستین زوج بشر، میآید. مشی و مشیانه برای طبخ غذای خود نیازمند آتش بودند و آتش مورد نیاز آنان را دو درخت كنار و شمشاد كه بنابر اساطیر ایران آتش دهندهترند، فراهم كردند.
درخت در دینهای دیگر هم از جایگاه خاصی برخوردار است. در دین یهود، خداوند در میان شعلههای آتشی كه از درون درختی سر بر میآورد، با حضرت موسی (ع) سخن گفت. حضرت مریم زیر درخت خرمایی با ریزش خرمای آن روزه خود را گشود و در اسلام، درخت طوبی درخت مقدسی است كه در بهشت جای دارد. نماد معرفت نیز در همه این دینها درختی است كه میوه آن، ممنوعه است و با خوردن آن، آدم و حوا هبوط میكنند و از بهشت رانده میشوند.
بلوط در میان سلتیها، بابونه در میان آلمانیها، زبان گنجشك در میان ملل اسكاندیناوی، زیتون در میان مسلمانان، درخت عرعر و غان در سیبری، همه جزو درختان مقدساند. همه این درختان در چند ویژگی مشتركاند. از همه بارزتر نوزایی هر ساله آنهاست.
مرگ درختان در زمستان و تولد دوباره آنها با فصل بهار درخت را همواره به نمادی از زندگی و جاودانگی تبدیل كرده و جایگاه خاصی بدان بخشیده است. از طرفی، تمامی درختانی كه به نوعی مقدس بودهاند، معمولا درختانی بزرگ با عمری طولانی هستند. انسان از قدیم برای درختان وجود روان را قائل بوده است. اعتقادی كه به اساطیر و قصههای مردم نیز راه یافته است. مثلا در آفریقا، درخت نارگیل را دارای روان و زندگی بخش میدانند و افكندن یك درخت نارگیل برابر با مادركشی است. در میان بسیاری از ملل از جمله در فیلیپین اعتقاد بوده كه ارواح در گذشتگان بر نوك بلندترین درختان زندگی میكنند.
در قصه های پریان، دختر شاه پریان از میوه درختی و غالبا درخت انار بیرون میآید. درخت انار و خرما نیز جزو درختان بركت بخش در ایران هستند. در مورد درخت خرما، كهنترین متنی كه وجود دارد، منظومه درخت آسوریك به زبان پهلوی است كه اصل آن را از پارتی میدانند. این منظومه، مناظرهای است میان درخت خرما و بز كه هر یك فواید خود را بر میشمرند و سرانجام درخت خرما در این مناظره پیروز می شود.
باز هم تاكیدی دیگر بر بركت بخشی و اهمیت این درخت. مهمترین نتیجهای كه چنین باورهایی دارد، قائل شدن قدرتی خاص برای درختان است. هنوز هم در روستاهای ایران، درختان كهنسالی را میبینیم كه به آنها دخیل بستهاند. این درختان در اعتقادات مردمی قادرند باران بیاورند، خورشید را به درخشش وادارند، گلهها را افزایش بخشند، زنان را به بارداری و زایش یاری دهند و سرانجام نذری را بر آورده سازند. غالب این درختان مقدس از میان درختان چنار انتخاب شدهاند.
چنار كهن چنان خصوصیاتی طبیعی دارد كه میتوان اعجاب مردم ساده را برانگیزد. چنار عظیمترین و از پرعمرترین درختان ایران است.
چنار چنان بلند و افراشته است كه از دور دست دیده میشود. دهقانان ایران چنار را شاه درختان میدانند. اما عظمت چنار تنها دلیل تقدس آن نیست. چنار هر ساله پوست میاندازد و شاخههای تنومند آن رنگ سبز روشنی به خود میگیرد. این جوان شدن هر ساله چنار نیز قداست خاصی به آن بخشیده است. زیرا حفظ قدرت جوانی یكی از شرایط لازم برای باروری است و در نتیجه، آن را مظهر بركت و نعمت بخشیدن ابدی خدایان و ارواح میسازد. از آنجا كه مردم غالبا برای حفظ اعتقادات كهن رنگ و بویی از اعتقادات تازه به آن میبخشند، در مورد درخت چنار نیز این اتفاق افتاده است و در باورهای مردمی، در زیر هر چنار مقدس و كهنی امامزادهای مدفون است. این كه واقعا امامزادهای مدفون باشد یا خیر، معلوم نیست آنچه مهم است تقدس چنار است كه با این عنوان حفظ گشته است. حتی در یكی از روستاهای منطقه طالقان، درخت چنار مقدسی است كه بنابر اعتقادات مردم منطقه، روز عاشورا از آن خون میآید.
در مورد پادشاهان هخامنشی نیز نقل است كه چنار از چنان تقدسی برخوردار بوده كه در خوابگاه شاهان چنار زرینی به همراه تاكی زرین آراسته به زیور نگهداری میشده است و گویی دستیابی به این چنار به معنای به دست آوردن سلطنت بوده است. ظاهرا چنار مظهر غنای طبیعت بوده اما همراه شدن آن با تاك چه توجیهی دارد؟ تنها مطلبی كه در مورد درخت اخیر میدانیم روایت هرودوت است كه آخرین شاه ماد در خوابی میبیند تاكی از شكم دخترش، ماندانا رویید و سراسر آسیا را پوشاند.
خوابی كه به تولد كوروش و فتوحات وی تعبیر شد. از طرفی، انگور در اساطیر ایران مظهر خون است و خون نیروی اصلی حیات. از آنجا كه خون سلطنت از طریق زنان ادامه مییافت، شاید بتوان تاك زرینی را كه بر چنار زرین میپیچید مظهر خون و دوام سلطنت هخامنشیان دانست. در واقع چنار مظهر شاه و تاك مظهر همسر او بوده است.
علاوه بر چنار، سرو افراشته و همیشه سبز نیز جایگاه خاصی در میان قوم آریا داشته است. گرچه سرو قداستی چون چنار نیافته اما از درختان مورد احترام ایرانیان بوده است. احترام به این درخت با باورهای میترا به اروپا رفت و همچون سایر اعتقادات مهرپرستی در مسیحیت ریشه دواند تا بدانجا كه امروزه جزو لاینفك جشن سال نو مسیحیان در هر گوشه جهان گشته است.
اهمیت درختان به خصوص درختان چنار و سرو چنان بوده كه كاشتن درخت در ایران جنبه اعتقادی هم یافته بود و جزو ثوابهای بزرگ به شمار میآمد.
سنتی كه پس از اسلام هم ادامه یافت و هنوز هم ادامه دارد. روز ۱۵ اسفند را سالیان سال است كه با عنوان جشن درختكاری میشناسیم و در این روز، میكوشیم با طبیعت آشتی كنیم. سنتی كه بنیان آن منسوب است به پیامبر و اندیشمند بزرگ ایران، اشو زرتشت. او با دست خود درخت سروی در شهر كاشمر غرس كرد كه سالیان سال پس از او هم این سرو زیست تا آنكه در دوره خلفای عباسی به درخت كهنسال و مقدسی بدل گشته بود كه مورد نذر و نیاز مردم ایران قرار میگرفت. شهرت این سرو را خلیفه عباسی تاب نیاورد و دستور داد تا آن را از بن درآورند.
«باری، خلیفهی بغداد / آن برگزیده شیوهی شدادی / بر باد رفت، حتی / نام خلیفهی خودخواه خودپرست / از یاد رفت / اما / در كاشمر هنوز / در ذهن هر خردور ایرانی / سروی به پاست / آن سرو / سرفرازتر از هر چه سرو / پا برجاست.» (حمید مصدق)
در پایان، در اهمیت درخت به جاست از دو درخت مهم اساطیری ایران نیز صحبت كنیم. درخت بس تخمه یا همه تخمه كه منشا تمامی گیاهان جهان است و همه نوع گیاه از او میروید. سیمرغ، پرنده اساطیری ایران، بر این درخت آشیان دارد و هر سال، بنا بر متن پهلوی گزیده های زاد سپرم، «آن درخت را بیفشاند، آن تخمهای (فرو ریخته) در آب آمیزد، تیشتر (ایزد باران در اساطیر ایران) آنها را با آب بارانی ستاند، به كشورها باراند» و به این ترتیب، همه نوع گیاه در همه جای زمین روید.
این درخت در دریای فراخكرد، دریای بیانتهای كیهانی، به همراه درخت «گوكرن» یا «هوم سفید» قرار دارد. درخت گوكرن درخت مهم اساطیری دیگری است كه اكسیر جاودانگی را در هنگام بازسازی جهان به مردمان میبخشد و بر اثر آن، همه مردم جاودانه بیمرگ میشوند. بنابر متن پهلوی بندهشن، این درخت برای بازداشتن پیری بد دم است. اهریمن برای از بین بردن این درخت وزغی را در دریای فراخكرد به وجود میآورد اما در مقابل، اورمزد دو ماهی مینوی به نام «كر» میآفریند كه مامور نگاهبانی از این درخت میشوند و همواره یكی از این ماهیها وزغ را زیر نظر دارد.
در آغاز آفرینش آدمی نیز درخت به یاری مشی و مشیانه، نخستین زوج بشر، میآید. مشی و مشیانه برای طبخ غذای خود نیازمند آتش بودند و آتش مورد نیاز آنان را دو درخت كنار و شمشاد كه بنابر اساطیر ایران آتش دهندهترند، فراهم كردند.
درخت در دینهای دیگر هم از جایگاه خاصی برخوردار است. در دین یهود، خداوند در میان شعلههای آتشی كه از درون درختی سر بر میآورد، با حضرت موسی (ع) سخن گفت. حضرت مریم زیر درخت خرمایی با ریزش خرمای آن روزه خود را گشود و در اسلام، درخت طوبی درخت مقدسی است كه در بهشت جای دارد. نماد معرفت نیز در همه این دینها درختی است كه میوه آن، ممنوعه است و با خوردن آن، آدم و حوا هبوط میكنند و از بهشت رانده میشوند.