sunyboy
03-04-2015, 04:50 PM
به گزارش خبرنگار مهر، صبح امروز چهارشنبه خیابان های دیار علامان و عارفان شاهرود صحنه حضور قدر شناسانه مردم شریف و همیشه در صحنه ای بود که آمده بودند تا یکبار دیگر با شهدای گلگون کفن دفاع مقدس و انقلاب اسلامی تجدید میثاق کنند.
امروز زن و مرد، پیر و جوان، کوچک و بزرگ، خیابان های شهر را میعادگاه عشق و بندگی دانستند و رایحه عشق به شهادت را در فضای خاکستری شهر، پراکنده کردند امروز همه آمده بودند تا در میان اشک و آه شان ندای یاران چه غریبانه سر دهند
یارانی که غریبانه رفتند تا چون شمع در عشق لقاء الله بسوزند و چون پروانه به سوی او بال بگشایند، یارانی که با نام رفتند و گمنام بازگشتند تا همه امروز در دل حسرتی بزرگ داشته باشیم و به بزرگی گمنامی شان و با والایی مقامشان قبطه بخوریم.
http://pnu-club.com/imported/2015/03/198.jpg
سبکبالان عاشق صبح امروز بر دوش هموطنانی به پرواز درآمدند که تنها خواستشان شاید گوشه چشمی از سر لطف، عنایت و شفاعت باشد مردمانی که روزگاری در کنار شهیدان جنگ تحمیلی ایستادند و اکنون خود را بازمانده ای از قطار سعادت می دانند.
از گوشه گوشه خیابان های شهر می توان نوای شفاعت طلبی را شنید ندایی که همراه با اشک و آه از دل هایی بر می آید که آمده اند تا بگویند ای شهیدان خدایی به بلندای گمنامی تان و به وسعت مقامتان ما را فراموش نکنید.
مردمی که آمده اند تا برای جلای روحشان، گوشه ای از عشق به معبود را باردیگر و پس از گذشت بیش از ربع قرن از جنگ تحمیلی، ببینند.
اینجا همه در دیده اشک و در دل حسرت دارند و آمده اند تا بگیوند ای سبک بالان عاشق، تنها گاهی نگاهی یا گوشه ی چشمی از جنس نور از شما می خواهیم از جنس عشق و از جنس شفاعت.
یاد شهیدان همیشه زنده است
یکی از جانبازان جنگ تحمیلی در کاروان بدرقه شهدای گمنام، از حس خود در زمان نخستین نگاه به شهیدان گمنام، می گوید: نخستین نگاه همیشه بزرگی و مقام والای شهیدان و کوچکی خودت را به تو گوشزد می کند.
محمد حسن حسینی که قطره اشکی را میهمان چشم خود می بیند، ادامه می دهد: وقتی به این می اندیشم که زمانی با این عزیزان همرزم بودم بیش از پیش افسوس می خورم چراکه معتقدم یاران ما رفتند و مرا تنها گذاشتند.
http://pnu-club.com/imported/2015/03/199.jpg
این جانباز ۲۵ درصد شیمیایی، در توصیف احساس خود در این روز بزرگ، اظهار دارد: احساسم همانی است که روزهای نخست جنگ داشتم، حس سبکبالی که امروز در توصیف شهیدان به کار می رود همان احساسی است که در شب عملیات در دل همه بچه های جنگ بود.
امروز در دل افسوس داریم
مادر شهید جواد ابراهیمی نیز در این آئین معنوی و در حالی که اشک امان گفتگو را به وی نمی دهد، بازبانی ساده از احساس خود می گوید: جوادم را می بینم که امروز اینجاست و برای من لبخند می زند.
وی در حالی که با شیون نام فرزند خود را صدا می زند ادامه می دهد: سلام مرا نزد فرزندم ببرید و به او بگوید شفاعتم کند.
http://pnu-club.com/imported/2015/03/200.jpg
بانوی شاهرودی نیز می گوید: زمانی که شش ساله بودم مادرم مرا با همین نحو بر دوش می کشید و به تشییع جنازه شهدای والا مقام شهرستان می برد امروز این وظیفه من است که فرزندم را از همین سن با فرهنگ شهادت آشنا سازم.
وی می افزاید: ما کودکی خود را در زمان جنگ سپری کردیم و با شهادت بیگانه نیستم اما امروز با گذشت این همه سال هنوز دست و دلم با دیدن شهید جنگ تحمیلی می لرزد که این نیز نشان دهنده عظمت و بزرگی شهدای انقلاب اسلامی است.
http://pnu-club.com/imported/2015/03/201.jpg
این مادر شاهرودی در ادامه اظهار دارد: مدام از لحظه نخست زمزمه یاران چه غریبانه را در سر دارم و با خود می اندیشم که این عزیزان چه مظلومیت هایی را متحمل شدند
وی ادامه می دهد: حتی ذره ای از رشادت های این بزرگواران در فکرما نیز نمی گنجد.
http://pnu-club.com/imported/2015/03/202.jpg
این دو شهید گمنام، یکی در سن ۱۹ سالگی در عملیات کربلای چهار در منطقه «ام الرصاص» و دیگری در سن ۲۵ سالگی در تک دشمن در منطقه مجنون به شهادت رسیدند و پیکر پاکشان از این پس در دانشگاه آزاد اسلامی واحد شاهرود میعادگاه عاشقان خواهد بود.
http://pnu-club.com/imported/2015/02/30.gif
امروز زن و مرد، پیر و جوان، کوچک و بزرگ، خیابان های شهر را میعادگاه عشق و بندگی دانستند و رایحه عشق به شهادت را در فضای خاکستری شهر، پراکنده کردند امروز همه آمده بودند تا در میان اشک و آه شان ندای یاران چه غریبانه سر دهند
یارانی که غریبانه رفتند تا چون شمع در عشق لقاء الله بسوزند و چون پروانه به سوی او بال بگشایند، یارانی که با نام رفتند و گمنام بازگشتند تا همه امروز در دل حسرتی بزرگ داشته باشیم و به بزرگی گمنامی شان و با والایی مقامشان قبطه بخوریم.
http://pnu-club.com/imported/2015/03/198.jpg
سبکبالان عاشق صبح امروز بر دوش هموطنانی به پرواز درآمدند که تنها خواستشان شاید گوشه چشمی از سر لطف، عنایت و شفاعت باشد مردمانی که روزگاری در کنار شهیدان جنگ تحمیلی ایستادند و اکنون خود را بازمانده ای از قطار سعادت می دانند.
از گوشه گوشه خیابان های شهر می توان نوای شفاعت طلبی را شنید ندایی که همراه با اشک و آه از دل هایی بر می آید که آمده اند تا بگویند ای شهیدان خدایی به بلندای گمنامی تان و به وسعت مقامتان ما را فراموش نکنید.
مردمی که آمده اند تا برای جلای روحشان، گوشه ای از عشق به معبود را باردیگر و پس از گذشت بیش از ربع قرن از جنگ تحمیلی، ببینند.
اینجا همه در دیده اشک و در دل حسرت دارند و آمده اند تا بگیوند ای سبک بالان عاشق، تنها گاهی نگاهی یا گوشه ی چشمی از جنس نور از شما می خواهیم از جنس عشق و از جنس شفاعت.
یاد شهیدان همیشه زنده است
یکی از جانبازان جنگ تحمیلی در کاروان بدرقه شهدای گمنام، از حس خود در زمان نخستین نگاه به شهیدان گمنام، می گوید: نخستین نگاه همیشه بزرگی و مقام والای شهیدان و کوچکی خودت را به تو گوشزد می کند.
محمد حسن حسینی که قطره اشکی را میهمان چشم خود می بیند، ادامه می دهد: وقتی به این می اندیشم که زمانی با این عزیزان همرزم بودم بیش از پیش افسوس می خورم چراکه معتقدم یاران ما رفتند و مرا تنها گذاشتند.
http://pnu-club.com/imported/2015/03/199.jpg
این جانباز ۲۵ درصد شیمیایی، در توصیف احساس خود در این روز بزرگ، اظهار دارد: احساسم همانی است که روزهای نخست جنگ داشتم، حس سبکبالی که امروز در توصیف شهیدان به کار می رود همان احساسی است که در شب عملیات در دل همه بچه های جنگ بود.
امروز در دل افسوس داریم
مادر شهید جواد ابراهیمی نیز در این آئین معنوی و در حالی که اشک امان گفتگو را به وی نمی دهد، بازبانی ساده از احساس خود می گوید: جوادم را می بینم که امروز اینجاست و برای من لبخند می زند.
وی در حالی که با شیون نام فرزند خود را صدا می زند ادامه می دهد: سلام مرا نزد فرزندم ببرید و به او بگوید شفاعتم کند.
http://pnu-club.com/imported/2015/03/200.jpg
بانوی شاهرودی نیز می گوید: زمانی که شش ساله بودم مادرم مرا با همین نحو بر دوش می کشید و به تشییع جنازه شهدای والا مقام شهرستان می برد امروز این وظیفه من است که فرزندم را از همین سن با فرهنگ شهادت آشنا سازم.
وی می افزاید: ما کودکی خود را در زمان جنگ سپری کردیم و با شهادت بیگانه نیستم اما امروز با گذشت این همه سال هنوز دست و دلم با دیدن شهید جنگ تحمیلی می لرزد که این نیز نشان دهنده عظمت و بزرگی شهدای انقلاب اسلامی است.
http://pnu-club.com/imported/2015/03/201.jpg
این مادر شاهرودی در ادامه اظهار دارد: مدام از لحظه نخست زمزمه یاران چه غریبانه را در سر دارم و با خود می اندیشم که این عزیزان چه مظلومیت هایی را متحمل شدند
وی ادامه می دهد: حتی ذره ای از رشادت های این بزرگواران در فکرما نیز نمی گنجد.
http://pnu-club.com/imported/2015/03/202.jpg
این دو شهید گمنام، یکی در سن ۱۹ سالگی در عملیات کربلای چهار در منطقه «ام الرصاص» و دیگری در سن ۲۵ سالگی در تک دشمن در منطقه مجنون به شهادت رسیدند و پیکر پاکشان از این پس در دانشگاه آزاد اسلامی واحد شاهرود میعادگاه عاشقان خواهد بود.
http://pnu-club.com/imported/2015/02/30.gif