HeshaM
06-19-2009, 06:09 PM
سريال «بيگناهان» ساخته اخير احمد اميني كه مخاطب تلويزيون او را با كارگرداني سريال «اولين شب آرامش» ميشناسد، اين شانس را دارد كه در دورهاي از تلويزيون روي آنتن ميرود كه در ميان سريالهاي در حال پخش رقيب جدياي ندارد و همين امر در كنار ويژگيهاي ساختاري آن باعث ميشود كه بينندگان بيشتري اين سريال را دنبال كنند.
مجموعه تلويزيوني «بيگناهان» كه جمعهها از شبكه 3 سيما پخش ميشد در فضايي معمايي، پليسي موضوعاتي اجتماعي، خانوادگي را مطرح ميكند. داستان كه از يك دزدي و قتل در گذشته شروع ميشود، در ادامه به داستاني معاصر از حال و احوال آدمهاي آن دوران و فرزندان آنها در دوره معاصر گره ميخورد كه اين خود از نقاط قوت داستان است.
«بيگناهان» از بازيهاي رواني برخوردار است، ولي عليرغم ظرفيت بالقوه داستان براي ايجاد حس تعليق در مخاطب، از اين لحاظ چندان موفق نيست و حتي در قسمتهايي آنقدر كشدار ميشود كه از حوصله خارج است البته به نظر ميرسد بخشي از اين كندي روايت به عمد از سوي اميني انتخاب شده ولي آنچه مسلم است اين فرمت به طور صد در صد با موفقيت روبهرو نشده است.
http://pnu-club.com/imported/mising.jpg
اميني در اين سريال نتوانسته در كنار حفظ ساختار محبوب خود روايتي آرام و در عين حال گرهگشايي از علامت سوالهايي كه از ابتدا پيش روي مخاطب خود قرار ميدهد ضرباهنگ متناسب با مديوم تلويزيون را حفظ كند و اين خود از مسائلي است كه تجديد نظر كارگردان را در استفاده از صحنههايي كشدار ميطلبيد؛ چراكه با حذف سكانسهاي اضافي داستان با سرعت بيشتري پيش ميرفت كه اين با حوصله بيننده نيز سازگاري بيشتري دارد.
گرچه از ابتداي داستان اين موضوع حس ميشد كه قرار است با اتفاقات زيادي در سريال روبهرو شويم، ولي همين كندي روايت باعث شده است مخاطب احساس كلافگي كرده و حتي با شخصيتهاي داستان هم احساس نزديكي نكند.
حال اگر بخواهيم به طور اخص درباره نقاط قوت اين سريال صحبت كنيم، قطعا در كنار فيلمنامه خوب نميتوان از بازيهاي روان و توانايي كارگردان در بازي گرفتن از بازيگران و البته كارگرداني خوب اثر چشمپوشي كرد.
اين مجموعه اثري است كه از بازيگران خوبي بهره برده و نكته جالب آن حضور 4 كارگردان (مسعود كرامتي، داريوش فرهنگ، محمدعلي نجفي و همايون اسعديان) در آن به عنوان بازيگر است كه 2 نقش كاملا كليدي و 2 نقش جانبي در اختيار آنهاست كه اين خود ظرافتهاي بيشتري را در كارگرداني ميطلبد.
به هر حال آنچه مسلم است اميني در اين سريال تلاشي واضح دارد تا اثري متفاوتتر و خاصتر نسبت به ديگر آثار تلويزيوني خود ارائه كند و اين وسواس در جزييات تصويربرداري، ديالوگها، بازي گرفتن از بازيگران، ظرافت نقشها، طراحي صحنه، لباس و گريم نيز ديده ميشود.
در اين كار بازيگران نوع دكوپاژ و پلانبندي اميني را بخوبي دريافتهاند و مسعود كرامتي و داريوش فرهنگ در 2نقش كليدي توانستهاند تا حد قابلقبولي ضمن حفظ پيچيدگيهاي اين دو شخصيت حتي چهرهاي متناقض از 2 سارق كه يكي از آنها قاتلي فراري نيز هست، ارائه كنند.
تا اينجا هر چه در داستان جلوتر رفتهايم، پيچيدگيهاي نقشها بيشتر شده كه در اين ميان بويژه مسعود كرامتي لايههاي درونيتري از شخصيت آصف كيايي را به نمايش گذاشته و گرچه مخاطب تلويزيوني با چهره او به عنوان يك بازيگر خيلي آشنا نيست، ولي او با حفظ حالوهوايي معماگونه در شخصيتي كه ايفاگر نقش آن است، بيننده را با خود همراه كرده است. نقش آصف ازجمله نقشهاي اين مجموعه است كه پيش از بسته شدن قطعي فهرست بازيگران به چند بازيگر سرشناس ديگر ازجمله داريوش ارجمند پيشنهاد شده بود كه هر كدام با وجود پسنديدن نقش به دلايلي از حضور در كار بازماندند و مسعود كرامتي ايفاگر نقشي شد كه تا به اينجا نيز از عهده آن خوب برآمده است. همچنين ديگر بازيگران اين سريال چه در نقشهاي بلند و چه كوتاه روي هم رفته از پس كار خوب برآمدهاند و همانطور كه اشاره شد، كلا بازيهاي اين سريال جزو نقاط قوت آن است.
احمد اميني كارگرداني است كه سالهاي سال منتقد سينمايي بوده و براي آن كه خوب بنويسد، خوب فيلم ديده است و نميتوان منكر شد كه آن همه فيلم ديدن و مداقه در آن آثار بر او بيتاثير نبوده است و همين اثر است كه بر شخصيتهاي كارهاي او ديده ميشود. برخي شخصيتهايي كه او در كارهايش ساخته و پرداخته ميكند در بعضي موقعيتها ما را ياد شخصيتهايي از سينماي جهان مياندازد. به طور مثال شخصيت جلال در نمونههاي خارجي داراي شباهتهايي است كه اين شباهت به گمان نگارنده حالت تعمدي ندارد و اين امر به نقطه قوت كار اميني تبديل شده است.
از بحث بازيهاي بيگناهان كه بگذريم، موضوع قابل بحث فيلمنامه اثر است كه گرچه حال و هواي پليسي، معمايي دارد، ولي بنمايه اصلي آن اجتماعي است. قصه اين سريال هم خيلي اكشن و پليسي نيست، ماجراهاي پليسي بخشي از ساختار فيلمنامه است. به اعتقاد اميني، اين اثر اتفاقا از لحاظ جنس قصه و فضا به اولين شب آرامش نزديك است. يعني يك درام خانوادگي اجتماعي است كه شخصيتها تعريفهاي خودشان را دارند، ولي از لحاظ نوع رويكرد، جنس كار و فضاي قصه خيلي حالوهواي آن به اولين شب آرامش شباهت دارد. قصه بر محور چند خانواده ميچرخد كه به ضرورتهاي داستاني با هم روابطي پيدا ميكنند، درگيريها و مشكلات و سوءتفاهمهايي بين آنها به وجود ميآيد و قصه پيش ميرود.
فيلمنامه اثر چفت و بست خوبي دارد و حتي ميتوان گفت تمامي ظرافتهاي آن در اجرا درنيامده است. آدمهاي داستان كه تعدادشان كم هم نيست، با منطقي باورپذير به هم پيوند ميخورند و داستان بخوبي چالشهاي تاثير يك دزدي و قتل در گذشته و تاثير آن بر امروز چندين خانواده را به تصوير ميكشد.
بيگناهان همان طور كه از نامش پيداست، روايت انسانهاي بيگناهي را به تصوير ميكشد كه از خطاهاي گذشتگان خود در امان نميمانند. اين مجموعه در يك كلام ميخواهد اين پيام هرچند تكراري را يادآوري كند كه انسان در دام اعمال خطاي خود گرفتار خواهد آمد و اين گرفتاري حتي ميتواند دامان فرزندان وي را نيز بگيرد، ولي اميني اين پيام را در لايههاي زيرين اثر پنهان ميكند تا تجربههاي ناموفق بسياري از آثار تلويزيوني را تكرار نكند.
به هر حال حضور احمد اميني را در تلويزيون بايد غنيمت شمرد، چراكه سليقه بصري مخاطب تلويزيون نيز با ديدن مجموعههايي خوشساخت چون بيگناهان به مرور ارتقا مييابد و از دنبال كردن داستانهاي دم دستي با دستمايههاي داستاني پيشپاافتاده روگردان خواهد شد.
مجموعه تلويزيوني «بيگناهان» كه جمعهها از شبكه 3 سيما پخش ميشد در فضايي معمايي، پليسي موضوعاتي اجتماعي، خانوادگي را مطرح ميكند. داستان كه از يك دزدي و قتل در گذشته شروع ميشود، در ادامه به داستاني معاصر از حال و احوال آدمهاي آن دوران و فرزندان آنها در دوره معاصر گره ميخورد كه اين خود از نقاط قوت داستان است.
«بيگناهان» از بازيهاي رواني برخوردار است، ولي عليرغم ظرفيت بالقوه داستان براي ايجاد حس تعليق در مخاطب، از اين لحاظ چندان موفق نيست و حتي در قسمتهايي آنقدر كشدار ميشود كه از حوصله خارج است البته به نظر ميرسد بخشي از اين كندي روايت به عمد از سوي اميني انتخاب شده ولي آنچه مسلم است اين فرمت به طور صد در صد با موفقيت روبهرو نشده است.
http://pnu-club.com/imported/mising.jpg
اميني در اين سريال نتوانسته در كنار حفظ ساختار محبوب خود روايتي آرام و در عين حال گرهگشايي از علامت سوالهايي كه از ابتدا پيش روي مخاطب خود قرار ميدهد ضرباهنگ متناسب با مديوم تلويزيون را حفظ كند و اين خود از مسائلي است كه تجديد نظر كارگردان را در استفاده از صحنههايي كشدار ميطلبيد؛ چراكه با حذف سكانسهاي اضافي داستان با سرعت بيشتري پيش ميرفت كه اين با حوصله بيننده نيز سازگاري بيشتري دارد.
گرچه از ابتداي داستان اين موضوع حس ميشد كه قرار است با اتفاقات زيادي در سريال روبهرو شويم، ولي همين كندي روايت باعث شده است مخاطب احساس كلافگي كرده و حتي با شخصيتهاي داستان هم احساس نزديكي نكند.
حال اگر بخواهيم به طور اخص درباره نقاط قوت اين سريال صحبت كنيم، قطعا در كنار فيلمنامه خوب نميتوان از بازيهاي روان و توانايي كارگردان در بازي گرفتن از بازيگران و البته كارگرداني خوب اثر چشمپوشي كرد.
اين مجموعه اثري است كه از بازيگران خوبي بهره برده و نكته جالب آن حضور 4 كارگردان (مسعود كرامتي، داريوش فرهنگ، محمدعلي نجفي و همايون اسعديان) در آن به عنوان بازيگر است كه 2 نقش كاملا كليدي و 2 نقش جانبي در اختيار آنهاست كه اين خود ظرافتهاي بيشتري را در كارگرداني ميطلبد.
به هر حال آنچه مسلم است اميني در اين سريال تلاشي واضح دارد تا اثري متفاوتتر و خاصتر نسبت به ديگر آثار تلويزيوني خود ارائه كند و اين وسواس در جزييات تصويربرداري، ديالوگها، بازي گرفتن از بازيگران، ظرافت نقشها، طراحي صحنه، لباس و گريم نيز ديده ميشود.
در اين كار بازيگران نوع دكوپاژ و پلانبندي اميني را بخوبي دريافتهاند و مسعود كرامتي و داريوش فرهنگ در 2نقش كليدي توانستهاند تا حد قابلقبولي ضمن حفظ پيچيدگيهاي اين دو شخصيت حتي چهرهاي متناقض از 2 سارق كه يكي از آنها قاتلي فراري نيز هست، ارائه كنند.
تا اينجا هر چه در داستان جلوتر رفتهايم، پيچيدگيهاي نقشها بيشتر شده كه در اين ميان بويژه مسعود كرامتي لايههاي درونيتري از شخصيت آصف كيايي را به نمايش گذاشته و گرچه مخاطب تلويزيوني با چهره او به عنوان يك بازيگر خيلي آشنا نيست، ولي او با حفظ حالوهوايي معماگونه در شخصيتي كه ايفاگر نقش آن است، بيننده را با خود همراه كرده است. نقش آصف ازجمله نقشهاي اين مجموعه است كه پيش از بسته شدن قطعي فهرست بازيگران به چند بازيگر سرشناس ديگر ازجمله داريوش ارجمند پيشنهاد شده بود كه هر كدام با وجود پسنديدن نقش به دلايلي از حضور در كار بازماندند و مسعود كرامتي ايفاگر نقشي شد كه تا به اينجا نيز از عهده آن خوب برآمده است. همچنين ديگر بازيگران اين سريال چه در نقشهاي بلند و چه كوتاه روي هم رفته از پس كار خوب برآمدهاند و همانطور كه اشاره شد، كلا بازيهاي اين سريال جزو نقاط قوت آن است.
احمد اميني كارگرداني است كه سالهاي سال منتقد سينمايي بوده و براي آن كه خوب بنويسد، خوب فيلم ديده است و نميتوان منكر شد كه آن همه فيلم ديدن و مداقه در آن آثار بر او بيتاثير نبوده است و همين اثر است كه بر شخصيتهاي كارهاي او ديده ميشود. برخي شخصيتهايي كه او در كارهايش ساخته و پرداخته ميكند در بعضي موقعيتها ما را ياد شخصيتهايي از سينماي جهان مياندازد. به طور مثال شخصيت جلال در نمونههاي خارجي داراي شباهتهايي است كه اين شباهت به گمان نگارنده حالت تعمدي ندارد و اين امر به نقطه قوت كار اميني تبديل شده است.
از بحث بازيهاي بيگناهان كه بگذريم، موضوع قابل بحث فيلمنامه اثر است كه گرچه حال و هواي پليسي، معمايي دارد، ولي بنمايه اصلي آن اجتماعي است. قصه اين سريال هم خيلي اكشن و پليسي نيست، ماجراهاي پليسي بخشي از ساختار فيلمنامه است. به اعتقاد اميني، اين اثر اتفاقا از لحاظ جنس قصه و فضا به اولين شب آرامش نزديك است. يعني يك درام خانوادگي اجتماعي است كه شخصيتها تعريفهاي خودشان را دارند، ولي از لحاظ نوع رويكرد، جنس كار و فضاي قصه خيلي حالوهواي آن به اولين شب آرامش شباهت دارد. قصه بر محور چند خانواده ميچرخد كه به ضرورتهاي داستاني با هم روابطي پيدا ميكنند، درگيريها و مشكلات و سوءتفاهمهايي بين آنها به وجود ميآيد و قصه پيش ميرود.
فيلمنامه اثر چفت و بست خوبي دارد و حتي ميتوان گفت تمامي ظرافتهاي آن در اجرا درنيامده است. آدمهاي داستان كه تعدادشان كم هم نيست، با منطقي باورپذير به هم پيوند ميخورند و داستان بخوبي چالشهاي تاثير يك دزدي و قتل در گذشته و تاثير آن بر امروز چندين خانواده را به تصوير ميكشد.
بيگناهان همان طور كه از نامش پيداست، روايت انسانهاي بيگناهي را به تصوير ميكشد كه از خطاهاي گذشتگان خود در امان نميمانند. اين مجموعه در يك كلام ميخواهد اين پيام هرچند تكراري را يادآوري كند كه انسان در دام اعمال خطاي خود گرفتار خواهد آمد و اين گرفتاري حتي ميتواند دامان فرزندان وي را نيز بگيرد، ولي اميني اين پيام را در لايههاي زيرين اثر پنهان ميكند تا تجربههاي ناموفق بسياري از آثار تلويزيوني را تكرار نكند.
به هر حال حضور احمد اميني را در تلويزيون بايد غنيمت شمرد، چراكه سليقه بصري مخاطب تلويزيون نيز با ديدن مجموعههايي خوشساخت چون بيگناهان به مرور ارتقا مييابد و از دنبال كردن داستانهاي دم دستي با دستمايههاي داستاني پيشپاافتاده روگردان خواهد شد.