demah
10-14-2014, 09:26 AM
خدایــــــا
از بـد کردن آدمهایت شکایـت داشتـم به درگــاهت…
امـا شکایتـم را پس میگیـرم…
من نفهمیدم…فراموش کرده بودم که بـدی را خلـق کـردی
تا هـــــر زمان که دلــ♥ـــم گرفت از آدمهایت…نگاهـــــم به تــ♥ـــو باشد…
گاهی فرامــــوش میکنم که وقتی کسـی کنــــــارم نیست…
معنایش این نیست که تنهایــــــــم…
معنایش اینست که هــــمه را کنار زدی تـا خودم باشم و خــــــودت…
با تــــ♥ـــو تنهایی معنا ندارد…
مانده ام تــــ♥ــــو را نداشتم چه میکردم…
http://pnu-club.com/imported/2014/10/29.gif دوستت دارم خدای من http://pnu-club.com/imported/2014/10/29.gif
http://pnu-club.com/imported/2014/10/32.png
باز هم مــــن زنده ام آه ای خــــــدا ،
متشکــــــرم !
باز باران بر غبـار شیشه ها ،
متشکــــــرم ؛
باز هـــــم خمیـازه و بیـداری و صبحـی دگر ؛
دیدن آیینه و نــــور و صدا ،
متشکــــــرم ؛
باز هـم یک سفـره و یک چـای داغ و نان گــــــرم ؛
فرصت دیدار تــ♥ــــو در این فضا ،
متشکـــــــرم ؛
http://pnu-club.com/imported/2014/10/31.gif
بار دیگر می توانم بـــــو کنم از پنـجره ؛
یاس خیس خانه همسایـــــه را ،
متشکــــــرم ؛
کفش هایم را بپوشم ، شانه بر مویــــــم زنم ؛
کیف پولـت را نمی خواهی؟ چــــرا !
متشکـــــــرم ؛
گـــــــرچه با این وقت پر ، گهگـــــــاه یادت می کنم ؛
خاطرم جمع است می بخشی مــرا ،
متشکـــــــرم ؛
مــــن که بی تسبیح و بی سجــاده ام از من بگیر ؛
این تغــــزّل را به عنوان دعــــــا ،
متشکــــــــرم
شبهای تنهایی
از بـد کردن آدمهایت شکایـت داشتـم به درگــاهت…
امـا شکایتـم را پس میگیـرم…
من نفهمیدم…فراموش کرده بودم که بـدی را خلـق کـردی
تا هـــــر زمان که دلــ♥ـــم گرفت از آدمهایت…نگاهـــــم به تــ♥ـــو باشد…
گاهی فرامــــوش میکنم که وقتی کسـی کنــــــارم نیست…
معنایش این نیست که تنهایــــــــم…
معنایش اینست که هــــمه را کنار زدی تـا خودم باشم و خــــــودت…
با تــــ♥ـــو تنهایی معنا ندارد…
مانده ام تــــ♥ــــو را نداشتم چه میکردم…
http://pnu-club.com/imported/2014/10/29.gif دوستت دارم خدای من http://pnu-club.com/imported/2014/10/29.gif
http://pnu-club.com/imported/2014/10/32.png
باز هم مــــن زنده ام آه ای خــــــدا ،
متشکــــــرم !
باز باران بر غبـار شیشه ها ،
متشکــــــرم ؛
باز هـــــم خمیـازه و بیـداری و صبحـی دگر ؛
دیدن آیینه و نــــور و صدا ،
متشکــــــرم ؛
باز هـم یک سفـره و یک چـای داغ و نان گــــــرم ؛
فرصت دیدار تــ♥ــــو در این فضا ،
متشکـــــــرم ؛
http://pnu-club.com/imported/2014/10/31.gif
بار دیگر می توانم بـــــو کنم از پنـجره ؛
یاس خیس خانه همسایـــــه را ،
متشکــــــرم ؛
کفش هایم را بپوشم ، شانه بر مویــــــم زنم ؛
کیف پولـت را نمی خواهی؟ چــــرا !
متشکـــــــرم ؛
گـــــــرچه با این وقت پر ، گهگـــــــاه یادت می کنم ؛
خاطرم جمع است می بخشی مــرا ،
متشکـــــــرم ؛
مــــن که بی تسبیح و بی سجــاده ام از من بگیر ؛
این تغــــزّل را به عنوان دعــــــا ،
متشکــــــــرم
شبهای تنهایی