اعتراف میکنم که ...

[McQueen]

دوستان بیایید هر کسی یه کاری خاص ، احساس و یا هر چیز دیگه ای که مایل هست ، اعتراف کنه ....

[McQueen]

من اعتراف میکنم که وقتی بچه بودم فکر میکردم وقتی غذا میخوریم غذاها در فاصله ی بین گردن تا شکم ما جا میگیرن :105::55:

[paksersht]

به به چه شود اگه همه بیان اعتراف کنن:163::227:
من الان چیزی یادم نمیاد فکر میکنم بعد:39:

[McQueen]

به به چه شود اگه همه بیان اعتراف کنن:163::227:
من الان چیزی یادم نمیاد فکر میکنم بعد:39:

همه جور اعترافی میشه مثلا این
اعتراف میکنم که دوست دارم بعضی از روزای دانشگام دوباره تکرار بشن

[paksersht]

اعتراف میکنم که دلم یه عاللللللللمه تنگ شده برا دانشگاه داغوننمون
برا توبوسا
برا ترمینال
برا استادم
برا پرسنل بد اخلاق دانشگاه
آخ برا دعواهامون
برا همه سوژه ها
شیطنتا
همه دوستام :39:
همه بچه های نمازخونه :39:
برا دستشوییا دانشگاه که بچه هارو به زور ازشون میکشدم بیرون فقط آرایش میکردن :39:
اووووووووووووووه برا آقای منجزی خذماتی دانشگاه بود همیشه میذاشتمش سرکار خیلللی چاق بود الکی میگفت منجزی بدووو دعوا پشت دانشگاه
بیچاره همه میدوید نمیتونست بدوه انقد چاق بود همش سرکاری:55::55:
واااااااااااااااااااااااا اای یادش بخیر

[Invisible2]

من فقط در حضور وکیلم اعتراف میکنم :39:

[baran bala]

اعتراف میکنم پشیمونی سودی نداره فقط خدا میتونه نجاتم بده خب چیه اینم اعترافه دیگه :39:

[Invisible2]

פֿבآیــــآ .... مے פֿواهمـــ اعتــراف ڪُـــنَـҐ !
בیگــر نمے توآنــــَمـــ؛
פֿωتـــہ اَمــــ ....
مــَטּ اَمآنتـــ בآر خوبے نیـωـتـҐ ،

"مًـــرآ" از مـטּ بگیر
مآلہ פֿوבتـــ !
مــَטּ نمے تــًوانــَم نگهشــ בارҐ... :(

[McQueen]

اعتراف میکنم که دلم میخواد یه چیزی رو اعتراف کنم اما تو دوراهی گیر کردم که اعتراف بکنم یا نه:52:

[paksersht]

اعتراف کن نترس قوووی باش:39:

[McQueen]

اعتراف کن نترس قوووی باش:39:

آیا تو حدس میزنی که من در مورد چی میخوام اعتراف کنم؟

[paksersht]

آیا تو حدس میزنی که من در مورد چی میخوام اعتراف کنم؟

میخای بگی من پسر نیستم دخترم؟؟

[Invisible2]

اعتراف میکنم جای ندای عزیزم خیلی خالیه دلم براش تنگ شده:168:

[simin71]

اعتراف میکنم روح خبیثی دارم و شرو شورم چون همیشه خواهرم و موش آزمایشگاهی خودم قرار میدم و از سرو کولش بالا میرم هیچ وقتم از کرده هام پشیمون نمیشم و جیگرم کلی حال میاد و میخندم....:55:

[Invisible2]

اعتراف میکنم تـوو یخـچال مـا تنـها ظرفـی کـه صـادقـه ظـرف پنیـره ; والـا :|
در قـابلمـه رو بر می داریـم توش خیـاره
ظـرف حلـوا شکـری رو بـاز می کنیـم تـوش پیـاز داغـه
شیـشه مربـا رو بـاز می کنیـم رب گوجـَس
بطـری نـوشابـه رو بـاز می کـنی توش عـرق نـعنـاست ... بد زمـونه ای شـده :39:

[fr.chemi3t]

اعتراف میکنم…
.
.
.
ولش کن بابا ظرفیت رازداریو ندارین میرین همه جا جار میزنین