PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده می باشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمی کنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : مدیریت اسلامی



javad jan
03-15-2014, 06:17 PM
مقدمه:
در تمام ملت‌ها و دولت‌ها نوعي مديريت و سياست براي اداره كشور و مردم وجود داشته و دارد و گرچه مباحث مديريتي را بسياري به دوران پديد آمدن كارخانه‌ها و مجتع‌هاي كارگري و اقتصادي نسبت مي‌دهند و نوع روشهاي برخوردي كارفرمايان با كارگران را به نقد و بررسي و ارزيابي مي‌گذارند و هم اكنون مبحث چگونگي اداره انسانها و مراكز گوناگون اقتصادي و نظامي، سياسي، اجتماعي، بهداشتي نوعي با مباحث مديريت در ارتباط است كه هر يك از دولت‌ها و ملت‌ها و حكومت‌هاي كيفري جهان تلاش مي‌كنند تا با راه رسم و آداب و رسوم و نوآوريهاي خاص خودشان مديريت را تعريف نمايند و فرد و جامعه را اداره نمايند در حقيقت به تعداد كتب مديريتي براي مديريت تعريف انجام داده‌اند ما ضمن ارائه چند تعريف از مديريت به مبحث اصلي خودمان يعني مديريت اسلامي مي‌پردازيم.
تعريف مديريت: عبارتست از انجام كار باو بوسيله ديگران براي رسيدن به اهداف سازماني
عبارتست از علم و هنر متشكل و هماهنگ كردن رهبري و كنترل فعاليتهاي دسته جمعي براي نيل به هدف‌هاي مطلوب با حداكثر كارايي.
مديريت اسلامي: علم و هنر به كارگيري صحيح افراد و امكانات در جهت وصول اهداف سازماني است بنحوي كه با موازين شرع مغايرت نداشته باشد.
با توجه به اينكه مديريت را به زمان بوجود آمدن كارخانجات نسبت داده‌اند ولي بايد اين مبحث را مد نظر داشت كه مديريت از زندگي اجتماعي انسانهاي اوليه بصورت مديريت خانواده شروع گرديده و مسابقه مديريت اسلامي به زمان پيامبر (ص) و امامات بر مي‌گردد و در زمان حال نيز مديريت اسلامي در كشور خودمان پس از پيروزي انقلاب شكوهمند اسلامي به رهبري مقام عظماي ولايت معمار بزرگ انقلاب حضرت امام خميني (ره) شكل گرفته است در خصوص مديريت خانواده حضرت علي (ع) در نهج‌البلاغه چنين فرموده است:
تا مديريت خانواده با اصالت و سلامت و ارزشهاي اخلاقي سامان نگيرد استحكام و قوام پيدا نكند و فرزندان تربيت نشود و راه و رسم زندگي را نياموزند و با ارزشهاي اخلاقي آشنا نگردد در فرداي نزديك نخواهند توانست انواع مديريت‌ها را بخوبي اداره كند و از آينده سازان كشور باشد يعني اينكه وقتي كه فردا مديريت كشور را به دست چنين افرادي بدهند نمي‌تواند به ارزشها توجه نمايد.
با توجه به اينگونه واقعيت‌ها حضرت علي (ع) در دستورالعمل‌هاي سياسي و مديريتي به مديران ارشد خود رهنمود مي‌دادند كه مديران كشورهاي اسلامي را از خانواده‌هاي پاك و نيكوكار انتخاب نماييد.

javad jan
03-15-2014, 06:19 PM
اصول مديريت اسلامي:
1 ـ حكومت و مديريت اسلامي 2 ـ برنامه ريزي 3 ـ سازماندهي 4 ـ انگيزش 5 ـ رهبري 6 ـ سلوك مديريت 7 ـ كنترل 8 ـ پيگيري 9 ـ تصميم گيري
با توضيح مختصري در خصوص هر يك از اصول مديريت اسلامي مي‌پردازيم.
1 ـ ضرورت تشكيل حكومت و مديريت اسلامي:
مردم به زمامدار نيازمندند خواه نيكو كار باشد يا بدكار تا مومنان در سايه حكومتش به كار خويش مشغول و كافران هم بهره‌مند شوند.
پس از اثبات لزوم حكومت از نظر روايات اسلامي بايد توجه داشت كه اجزا و پيكره نظام و حكومت را مديريتها تشكيل مي‌دهد از اين رو بايد گفت هنگامي كه گفته مي‌شود حكومت بايد عادلانه باشد به معناي آن است كه بايد مديريت‌ها براساس عدل، از راس حكومت تا پايين‌ترين اجزاي آن بوجود آيد.
2 ـ برنامه‌ريزي:
الف) عبارتست از تفكر در كليات و جزئيات برنامه
ب) برنامه‌ريزي متضمن تعيين هدف‌ها و مقاصد سازمان و تهيه نقشه و برنامه كار است و برنامه‌ها نشان مي‌دهد كه هدف‌ها چگونه بايد تحقق يابد.
همانطوريكه از تعريف برنامه‌ريزي مشخص است از مهمترين اركان مديريت بوده و هيچ مديري نبايد اهداف سازمان را بدون برنامه تعقيب كند.
اهميت برنامه‌ريزي از نظر آيات و روايات:
امارات الدول انشاء الحبل علي (ع)
بقاي مناسب دولتها مربوط به برنامه‌ريزي و چاره انديشي در امور مي‌باشد.
هرگاه كاري را انجام دادي از روي علم و عقل انجام بده و برحذر باش از اينكه كاري را بدون آينده نگري و آگاهي انجام دهي (بهار النوار پيامبر اسلام)
برنامه‌ريزي باعث مي‌گردد كه انسان دچار ندامت بعلت بي‌برنامه‌گي نگردد و در حل مشكلات و مسائل كمك نمايد و از امكانات بهترين استفاده را بنماييم.
انواع برنامه‌ريزي: الف) برنامه‌ريزي استراتژيك (جامع) ب) برنامه‌ريزي عملياتي (اجرايي)
3 ـ سازماندهي:
سازماندهي مستلزم آن است كه منابع يعني افراد ـ سرمايه و تجهيزات به موثرترين شيوه براي حصول هدف‌ها فراهم شود بنابراين سازماندهي شامل تركيب و يگان سازي منابع است.

javad jan
03-15-2014, 06:20 PM
عمليات سازماندهي:
1 ـ شناسايي و دسته‌بندي كارها
2 ـ واگذاري اختيارات و مسئوليت‌ها پس از تعريف
3 ـ ايجاد و برقراري ارتباط
1 ـ در سازمندهي يك اداره سازمان يا حكومت مباني مختلفي چون هدف، وظيفه، نوع توليد، عمليات و ارباب رجوع وجود دارد براي دسته‌بندي كارها با توجه به اهداف مجموعه و برنامه‌ها و فعاليت‌ها مي‌بايستي كه تقسيم كار صورت پذيرد.
واجعل لكل انسان من خدمك عملاً تاخذ به خانه احري الا تيواكلو في خدمتك
براي هر يك از زيردستان و كاركنان خود كاري تعيين كند تا او را نسبت به همان كار مواخذه و بازپرسي كني زيرا اين روش سزاوارتر است تا اين كه كارهايت را به يكديگر وانگذاريد علي (ع)
2 ـ تعريف و واگذاري اختيارات و مسئوليت‌ها
پس از دسته‌بندي كارها بايد براي هر قسمت مسئولي انتخاب نمود وحدود اختيارات او را مشخص نمود.
اي مالك بايد به هر نوع كاري از كارهايت يك رئيس انتخاب كني رئيس كه كارهاي مهم وي را مغلوب نسازد و كثرت كارها او را پريشان و خسته نكند. علي (ع)
3 ـ‌ ايجاد روابط بين قسمتهاي درون سازماني و بيرون سازماني مي‌باشد اگر ارتباط و روابط بصورت صحيح برقرار شود بسياري از مشكلات حل مي‌گردد.
بدان قسمتي از كارهاست كه بايد شخصاً آنها را انجام دهي از جمله پاسخ دادن به كارگزاران دولت، در آنجا كه منشيان و دفتر داران از پاسخ عاجزند و ديگري برآوردن نيازهاي مردم است.
در همان روزي كه احتياجات گزارش مي‌شود و پاسخ آنها براي همكارانت مشكل و دردسر مي‌آفريند.
4 ـ انگيزش:
بطور كلي شيوه‌هاي بسيج بكارگيري و حركت دادن انسانها براي انجام دادن كارها
الف) براساس ميل و رغبت
ب) براساس شغل سازماني براي رسيدن به نيازها
تعريف انگيزه: عبارتست از يك محرك دروني كه انسان را به انجام كار بر مي‌انگيزد.
افراد (مديراني) كه بتوانند براي نيل به اهداف سازماني به خوبي در انسانها انگيزه كار و فعاليت به وجود آورد به پويايي و تحرك لازم در سازمان خواهد رسيد.
«تو اي خرابت را پرداخت كرده‌اي از پروردگارت اطاعت نموده‌اي و رهبر و امامت را خشنود كرده‌اي مانند كار مرد ضابط و نيكوكار پرهيزگار و نجيب پس خداوند گناهان تو را بيامورزد كوشش تو را قبول كند و عاقبت تو را نيكو گرداند. علي (ع)
هدف حضرت علي (ع) از اين نامه به سعر تشويق و تمجيد از مدير لايق بوده است.
5 ـ رهبري:
هدايت و رهبري از مباحث بسيار اساسي در مديريت مي‌باشد. زيرا مهمترين حركت مدير آنست كه با بكارگيري صحيح نيروهاي انساني با بهترين مشكل سينه حوادث و مشكلات را بشكافد و برنامه‌هاي سازمان را اجراء و رسيدن به اهداف را سهل الوصول نمايد.

javad jan
03-15-2014, 06:20 PM
تعريف رهبري:
1 ـ عبارتست از تاثير گذاري بر افراد در انجام وظايفشان با ميل و علاقه
2 ـ عبارتست از هنر يا علم نفوذ در اشخاص به طوري كه با ميل و خواسته خود در جهت حصول هدفهاي تعيين شده گام بردارد.
صفات رهبري:
1 ـ سعه صدر:
در نسبت «سعه» به معناي طاقت و قدرت و «صدر» به معناي سينه مي‌باشد.
از سعه صدر بعنوان شرح صدر نيز ياد مي‌كنند يعني گشادگي در سينه
آله الرتاسه الصدر ابزار رياست سعه صدر است علي (ع)
و علايم سعه صدر نيز حلم (بردباري) و متانت در شاديها و مقاومت در برابر مشكلات مي‌باشد.
2 ـ هوش:
هوشياري در رهبري داراي تأثير بسيار زيادي است كسي كه از نيروي ارزشمند هوش بهره بيشتري داشته باشد در شناخت نيروها آگاهي به امور فهم مشكلات، يافتن راه حلها و شناخت نقاط ضعف و برنامه‌ها پيش‌بيني دشواريهاي آينده ايجاد انگيزش در نيروها و به كارگيري فنون مديريت موفق‌تر خواهد بود.
من امارات الدوله القظه لحراسه الامور
از دلايل بقاي دولت بيداري (آگاهي و هوشياري) در حفظ و حراست امور مي‌باشد.
3 ـ توانمنديهاي علمي و فني
كساني كه در امور واگذاشته به ايشان از دانش و تجربيات بيشتري برخوردارند بهتر مي‌توانند از بين نيروها مورد پذيرش واقع شوند.
قرآن مجيد: خداوند (طالوت) را بر شما برگزيد و علم و جمارت (قدرت) او را وسعت بخشيد خداوند سلكش را به هر كس بخواهد مي‌بخشد و احسان خداوند وسيع و آگاه (از لياقت افراد براي ضعيف‌ها) است.

4 ـ ابتكار نوآوري
كساني كه داراي خلاقيت و نوآوري هستند مورد احترام كاركنان واقع مي‌شوند و زمينه ايجاد قدرت شخصي و نفوذ آن در بين نيروها به وجود مي‌آيد.
5 ـ سعي و كوشش:
يكي ديگر از ويژگيهاي كه موجب موفقيت و تاثير رهبران در پيروان مي‌شود سعي و كوشش و تلاش مي‌باشد كساني كه در كارها جدي پرتلاش و فعال باشند اعتماد و علاقه نيروها را به خود جذب مي‌كند اين حالت زمينه ساز نفوذ رهبران در پيروان مي‌گردد.
ما ادراك المجد من كاته الجد عزرامحكم
كسي كه كوشش نكرد به مجدد عظمت نرسد
من اعمل اجتهاده بلغ حراده
كسي كه كوشش كرد به مراد خود رسيد
6 ـ پشتكار: يكي ديگر از ويژگيهاي نفوذ رهبرذان پشتكار آنها مي‌باشد.
الامور بتمامها و الاعمال بخوا تيمها
ارزش و اهميت امور به تمام كردن آن و اعمال به خاتمه آن است
7 ـ شجاعت:
شجاعت و ديوار بودن يكي ديگر از صفات رهبران است الشجاعه زين يعني شجاعت زينت است
8 ـ شهرت:
سوابق روشن و افتخار آميز بودن رهبران يكي ديگر از ويژگيهاي آنها است.
حسن الشهره حصن القدره خوبي شهرت نگهدارنده قدرت است.
9 ـ سخنراني
يكي ديگر از ويژگيهاي رهبران سخنراني مي‌باشد توان سخن گفتن و تبيين مسائل براي پيروان يكي از امور مهم در رهبري مي‌باشد با سخنراني خوب در تبيين برنامه‌ها و مشكلات و راه‌حلهاي موفق، نيروها را دلگرم، كدورتها را مرتفع ساخته وجود و ستي و محبت را در بين نيروها بوجود مي‌آورند.
اصوب الرمي القول المصيب صحيح ترين تيراندازي گفتار درست است
6 ـ سلوك مديريت :
سبك و شيوه برخورد رهبر و مدير با زير دستان از مسائل بسيار مهم مديريت است

javad jan
03-15-2014, 06:21 PM
مهارتهاي كه در فرا كرد مديريت ضرورت دارد بر سه نوع است
1 ـ فني مدير ارشد
2 ـ انساني مديران مياني
3 ـ اداكي مديريت سرپرستي
سبك رهبري در منابع اسلامي:
الف ) محبت به مومنان
و احفض جناحك المومنين بال و پر خود را بر مومنان فرود آر
ب ) مهر و محبت به انسانها
و اما اخ لك في الدين او نظير لك في الخلق
رعيت يا برادر ديني و يادر آفرينش مثل تواند
ج ) لزوم مدارا و دوستي با زير دستان
مداراه الرجال من الفضل الاعمال
مدارا كردن با مردم از بهترين اعمال است
د ) اصل شدت عمل بر دونوع زير تقسيم مي شود :
1 ـ لزوم فرمانبرداري
الخلاف يهدم الراي يعني اينكه مخالفت تصميم گيري را نابود مي كند
2 ـ شدت عمل در برابر افراد متمرد و نافرمان
شدت و سختگيري را با كمي نرمش در هم آميز و آن جاكه مدارا كردن بهتر است مدارا كن اما آن جايي كه جز با شدت عمل، كار از پيش نمي‌رود شدت را بكار ببندد.
7 ـ كنترل و پيگيري:
پس از برنامه‌ريزي و ابلاغ برنامه‌هي عملياتي جهت اجرا و ابلاغ دستورات لازم كنترل يكي از مهمترين وظايف مديران است مطرح مي‌شود.
كنترل عبارتست از توجه به نتايج كار و پيگيري براي مقايسه فعايتهاي انجام يافته با برنامه‌هاي و اعمال اصلاحات مقتضي در مواردي كه از انتظارات اعزامي صورت گرفته است.

javad jan
03-15-2014, 06:22 PM
يكي از مسائل اساسي و محوري در كنترل نظارت و ارزيابي و پيگيري در مورد ارزيابي‌هاي بعمل آمده و انجام دادن اصلاحات لازم.
كنترل بيشتر در روند اجرايي و پس از رويت نقطه ضعف و قوتهااست كه بكار برده مي‌شود.
كنترل بر دو نوع مي‌باشد.
1 ـ كنترل يا نظارت آشكارا
مدير مستقيماً وارد عمل مي‌شود و بر امور نظارت مي‌كند ديگري نظارت
2 ـ نظارت يا كنترل دروني
يا همان خود كنترلي است اين حالتي است كه در وجود فرد كه او را به انجام وظايفش مي‌نمايد بدون آنكه عامل خارجي او را تحت كنترل آورد.
3 ـ نظارت پنهان:
يعني اينكه افرادي ناشناس عملكرد كارگزاران را تحت نظر قرار دهند و به مدير گزارش نمايند در ارزيابي و كنترل لازم نيست كه ما به بررسي جزء به جزء كار بپردازيم بلكه بايد نقاط مهم و كليدي را به درستي مشخص و معين گردد و مورد ارزيابي قرار گيرد.
9 ـ تصميم گيري:
يكي از مهمترين مسائل در كليه فعاليتها و مراحل تصميم گيري است در مورد هر چيزي در زندگاني و سازمان خود تصيماتي در خصوص برنامه‌ريزي، انتخاب هدف و طراحي برنامه، قبول برنامه و ابلاغ آن جهت اجرا و ترسيم سازماني مناسب سازماندهي، رهبري و كنترل اتخاذ مي‌نمايم و يكي از مهمترين عوامل بشمار مي‌رود حتي يكي از مهمترين عوامل شكست و موفقيت يك مدير تصميم‌گيري آن مي‌باشد.
تصميم‌گيري يعني اينكه انتخاب يك راه حل مناسب و بهتر از بين راه‌حلهاي مختلف
راي الرجال ميزان عقله ميزان عقل مرد، انديشه اوست

javad jan
03-15-2014, 06:23 PM
مراحل تصميم‌گيري:
الف) شامل تشخيص و تعيين مشكل و شناخت مساله‌اي كه در راه تحقق اخداف مانع ايجاد كرده است در اين مرحله سعي مي‌شود مشكل اصلي و واقعي شناسايي شده و معلوم گردد كه علل مشكل چيست اين مرحله مهمترين مراحل تصميم‌گيري است.
ب) يافتن راه حل‌هاي ممكن براي رفع مشكل مي‌باشد.
كلل ضيق مخرج براي هر تنگنايي راه خروجي است
ج) انتخاب معيار براي سنجش و ارزيابي راه حلهاست.
5) كليه راه حلها با يكديگر مقايسه و ارزيابي قرار مي‌گيرد.
هـ) سنجش راه حلها نسبت به همه با توجه به معيار پيش بيني شده در مراحل سوم و برآورد نتيجه در مرحله چهارم
افكار مختل را با يكديگر مقايسه كنيد، راه صحيح آن به دست خواهد آمد.
و) انتخاب يك راه حل از ميان راه حلهاي مختلف
مسائلي كه بايد در تصميم‌گيري لحاظ شود يا احتمال خط در تصميم‌گيري كاهش يابد.
1 ـ عاقبت انديشي 2 ـ استفاده از تجارب 3 ـ مشورت 4 ـ رعايت خطوط كلي برنامه‌ جامع و برنامه عملياتي
موانع قاطعيت در تصميم گيري
1 ـ ترديد و دودلي 2 ـ ترس 3 ـ هوسهاي مردم 4 ـ خويشان و نزديكان 5 ـ استهزاء 6 ـ حرف مردم
لغزشهاي تصميم‌گيري
1 ـ پيروي از هواسهاي نفساني 2 ـ تصميم‌گيري بدون تمركز 3 ـ ناپختگي 4 ـ فريب

javad jan
03-15-2014, 06:24 PM
منابع:
1 ـ مديريت اسلامي محمد حسن نبوي ناشر بوستان كتاب قم
2 ـ امام علي (ع) و مديريت اسلامي محمد دشتي ناشر موسسه فرهنگي تحقيقاتي حضرت علي (ع)
3 ـ مديريت رفتار سازماني ترجمه دكتر قاسم كبيري ناشر دانشگاه آزاد اسلامي

javad jan
08-16-2014, 12:02 PM
موضوع : تحقيق دربارة مديريت اسلامي آنگونه كه بايد باشد و اجراء شود .
قبل از هر چيزي مي‌خواهم مقدمه‌اي دربارة مديريت بيان كنم تا مطلب فوق را بهتر درك كنيم .
تا قبل از انقلاب صنعتي علم مديريت در قلمرو فلسفه قرار داشت و فلاسفه بطور غير مستقيم روشهايي را براي حسن رفتار انسانها و روابط اجتماعي و نيز امور مربوط به آنها ارائه مي‌دادند.اما بعد از انقلاب صنعتي به دليل رشد بنيه‌هاي اقتصادي و توسعة مؤسسات و سازمان‌هاي صنعتي ، دگرگوني قابل ملاحضه‌اي در نظام اجتماعي و سياسي جامعه بوجود آمد ، و محققان در راستاي اين تحولات و دگرگوني در صدد برآمدند تا روش‌هاي سيستماتيك و تئوريهاي جديدي را كه مناسب با تكامل صنعتي باشد به نظام اجتماعي عرضه كنند .
حاصل اين پژوهشها و تحقيقات منجر به ظهور علم مديريت در جهان غرب پس از انقلاب صنعتي گرديد .
جوهر ذاتي اين علم مبتني بر افزايش فراوده‌هاي اقتصادي و كالاهاي صنعتي بود ، و تنها راهها توليد بهتر و دست‌يابي با سود بيشتر را نشان مي‌داده‌است ، و همين امر موجب شد كه كارفرمايان و صاحبان سرمايه رشد چشم گيري پيدا كرده و در مقابل كاگران به ابزار توليد مبدل گردند و تضادها و برخوردها طبقاتي بين آنها به اوج خود برسد .
براي نمونه به پايه‌اي از نظرات انديشمندان غرب در اين زمينه استفاده مي‌كنيم .
فايل مي‌گويد : علم و هنر متشكل و هماهنگ نمودن و رهبري و كنترل فعاليت‌هاي دسته‌جمعي براي رسيدن به هدف يا هدفهاي مشترك را مدريت مي‌نامند . « كتاب علم مديريت و روابط انساني ، ناصر شادرخ »
آقاي چارلزاف آستن ميگويد : مديريت و اداره كردن براي بعضي هنر است و براي بعضي علم ، مديريت خواه علم باشد ، خواه هنر تاريخ بشري گواه آن است كه توانائي شخص در رسيدن به يك هدف مشخص بوسيلة افراد ديگر يكي از مهمترين و با ارزشترين هنرها در علوم انساني است « بيماريهاي مديريت چارلزلف آستن-ترجمة سيروس پرهام»
و بلاخره تعريفي كه اكثريت متخصصان علم مدريت آنرا قبول دارند ،‌ مدريت را انجام دادن كارها بوسيله و از طريق ديگران ميدانند . ‌
به طوري كه از تعريف فوق بر مي‌آيد ، مديريت عمدتا بستگي به دو عامل دارد ، اول تامين هدف سازمان به هر طريق ممكن ، و دوم وجود نيروي انساني . بر اساس توجه و اولويت قرار دادن هريك از اين دو عامل ، نظريه‌ها و مكاتب مختلفي بوجود آمدند كه مجموعا از آنها به‌عنوان مديريت علمي ياد مي‌شود . از جملة آن نظريه‌هاي مكيت مديريت علمي تيلور است . نامبرده مسائلي را از جهت پيشبرد اهداف سازمان مورد بررسي قرار داد كه بعدا به‌عنوان اصول مديريت علمي تيلور نام گرفت و آن اصول عبارتند از :
1. تفكيك ، تخصص و تقسيم كار به كوچكترين جزء ممكنه و به‌طريق علمي .
2. پيدا كردن بهترين روش انجام كار .
3. يافتن استاندار انجام كار .
4. استخدام بر اساس تخصص و از طريقة علمي .
5. وضع دستمزدها با توجه به‌انجام كار و نه فقط از روي قدمت خدمت .
6. همكاري بين مدير و مجري براي حصول اطمينان از انجام كارها .
7. تقسيم كار به تساوي بين مدير و مجري با تفكيك وظايف مديريت از وظايف اجرائي .

javad jan
08-16-2014, 12:03 PM
از جمله اشخاص ديگري كه وظايف مديريت را با ارائة اصولي تبيين نموده‌است ، هانري فايول فرانسوي است كه بعدا به مكتب يونيورساليست يا همگاني معروف گرديد . اصول مكتب همگاني مديريت عبارتند از :
1. وابستگي اختيار و مسوليت
2. وحدت فرماندهي
3. وحدت مديريت
4. ارتباط موازي
5. تقسيم كار
6. انضباط
7. پرداخت در برابر انجام كار
8. تمركز امور سازماني
9. نظم و عدالت
10. ايجاد سيستم كار بر خدمتي
11. ابكار و قسمتها
12. تابعيت منافع شخصي از منافع عمومي سازمان
بطوريكه ملاحضه مي‌شود در اينگونه مكاتب صرفا هدف سازمان ملاك و مبنا قرار گرفته‌است و نقش انسان در فرآيند كارها ناچيز و يا ناديده گرفته شده‌است .
به‌خاطر ضعف محسوس و آشكار در نظريه‌هاي فوق ، شخص ديگري بنام النون مايو مكتب روابط انساني را بنيان نهاد ، ايشان طي آزمايشات مكرر بر روي كارگران يك كارخانه متوجه اين حقيقت شد كه عامل روحي نقش مهمي در افزايش سطح محصول كارخانه دارد و حتي نقشي كه عامل روحي در ايجاد انگيزه و علاقه در كارگران دارد با عوامل مادي اصلا قابل مقايسه نمي‌باشد .
بهرحال مديريت صنعتي نه‌تنها مشكل جامعه را حل نكرد بلكه بر وخامت اوضاع افزود و روح ماشين گرائي و ابزار زدگي را در مردم حاكم نموده و شخصيت وجودي آنان را به بوتة فراهوشي سپرد . سرانجام در مقابل مشكلات عديده و فراواني كه روز به روز در حال افزايش بود جامعه شناسان و روانكاوان به اين فكر افتادند كه صرفا مديريت صنعتي تكاپوي نياز بشر را نميكند ، بلكه بايد براي هر مؤسسه‌اي با توجه به ساختار تشكيلات آن مديريت مجزائي تدوين نمود . لذا مي‌بينيم در قرن بيستم انواع مديريت از قبيل مديريت آموزشي و نظامي و سياسي و غيره به جامعه بشري در غرب مي‌شود .
با اطمينان مي‌توان گفت همة اين مديريت‌ها از درجة بهره‌وري و پويايي لازم برخوردار نيستند ، زيرا كه اصول اخلاص و انساني در آنها رعايت نشده‌است .
در حوضة مديريت چه صنعتي و چه آموزشي و … يكسري عوامل اخلاقي وجود درند كه بدون توجه به‌ آنها مفهوم مديريت كامل نمي‌شود ، و از اينكه اغلب روشهاي مديريت از جامعيت و قوت لازم برخوردار نيست ، بدليل ناديده انگاشتن همان عوامل مهم است .

javad jan
08-16-2014, 12:04 PM
مكتب اسلام علم مديريت را صرفا در چارچوب فن و حرفة عملي محصور نمي‌كند ، بلكه به مسائل رواني و اخلاقي در محيط كار و فعاليت بيشتر اهميت مي‌دهد ، وقتي سلامت يك نظام و تشكيلات را رهين حاكميت همان اصول و مباني مي‌داند .
از آنجا كه هدف نهائي در نظام اسلامي ، تحكيم ارزش‌هاي الهي و تعميم عدالت در جامعه است ، بر دولتمردان و مسؤلان نظام فرض است كه زمينه‌ها و قابليت‌هاي لازم را در ابعاد مختلف بوجود آورند و عوامل منفي و بازدارنده را شناسائي و در صدد محو و نابودي آن برآيند .
اگر قالب‌هاي ساخته‌شدة فرهنگ غرب و ساير بيگانگان از جهات مختلف سياسي ، اقتصادي و اداري شكسته نشود و از نو بر مبناي اصول و مباني خواست اسلام پي ريزي نگردند ، ريشه‌هاي بجا مانده از نظام طاغوت مجددا جوانه مي‌زنند و عنقريبا ، دستتاوردهاي انقلاب و ارزش‌هاي متعالي اسلام را محو و بي اثر خواهند ساخت .
بديهي است كه در هر حركت بنيادي ، تحول نمادها و سيستم‌هاي دولتي در اولويت قرار دارند ، چون اگر دولت صالح باشد مردم نيز صالح خواهند شد و بلعكس اگر دولت فاسد باشد مي‌تواند مردم را فاسد و ناصالح بار آورد ، حتي نقش دولت در تربيت مردم از نقش خانواده هم بالاتر است . حضرت علي (ع) در اين رابطه مي‌فرمايند « الناس بزمانهم اشبه منهم بآبائهم » شباهت مردم به حكومت حاكم بيشتر از شباهت مردم به پدران‌ خويش است .
به لحاظ اهميت نقش زمامداران در اصلاح امور است كه اسلام تاكيد دارد حكومت بايد در دست انبياء و ائمه معصومين (ع) و فقهاء جامع الشرايط باشد چون انبيا و اولياي خدا افرادي صالح و متقي و از هوي و هوس و مقاصد مادي بدور مي‌باشند ،‌ مآلا از هركس به زمام داري شايسته ترند .

javad jan
08-16-2014, 12:04 PM
با توجه به تعريف كلي مديريت كه به طور مختصر آن را ذكر كرديم و خلاصه‌اي از مديريت غربي را توضيح داديم به تعريف مديريت اسلامي مي‌پردازيم :
مديريت به طور مطلق يعني حسن تدبير در امور جهت نيل به اهداف تعيين شده . اما هدفها بر اساس نوع مكاتب متفاوت مي‌باشند مثلا در محافل شرقي و غربي هدف از مديريت استفاده كامل از نيروهاي انساني و مادي جهت دست‌يابي به سرمايه و منافع بيشتر مي‌باشد . اما در اسلام هدف بر مبناي معيارهاي مادي طرحريزي نشده‌است بلكه هدف در اسلام منتهي شدن همة امور به خداوند متعال است ( الي الله المصير ) و منظور از ايجاد نظم كامل و فراهم نمودن زمينه رشد و حركت انسان ، به خاطر تامين همان هدف است .
( به برالاهر يفصل الايات لعلكم بلقاء ربكم توقنون ) .
او عالم را با نظامي محكم و آيات قدرت را با دلائلي مفاصل و منظم ساخت باشد كه شما بندگان به هدف اصلي خود كه معرفت خدا و وصول به عالم بقاست پي ببريد . (سوره رعد – آيه 2 )
بنابر اين مديريت اسلامي عبارتند از : ايجاد هماهنگي در اجزاء يك نظام و فراهم نمودن زمينة رشد مطابق قرآن و سنت و سيوة معصومين (ع) جهت سير انسانها بسوي الله .

javad jan
08-16-2014, 12:04 PM
با توجه به تعريف مدريت اسلامي به تعريف برخي از اجزاء آن مي‌پردازيم .
تعريف نظام : نظام عبارت از اجزائي كه بمنظور تامين هدف مشترك با يكديگر ارتباط و منطقي و هماهنگ بر قرار مي‌كنند مانند نظام اجتماعي و نظام تربيتي و نظام آفرينش .
تعريف مدير : كسي است كه مسئوليت هماهنگي و تنظيم ارتباط اجزاء يك تشكيلات با نظام را بعهده دارد . بنابر اين مدير بعنوان يك محور عمل مي‌كند و همة اجزاء حول آن در مدار معين به‌حركت در مي‌آيند .
در اين رابطه مولا علي (ع) مي‌فرمايد :
و مكان القيم بالاهر مكان النظام من الخرز ، بجمعه و يفمه فازا انقطع النظام تفرق الخرز و ذهب ثم لم يجتمع بحذا فيده ابداء .
مكان زمام دار در مملكت مانند رشتة مهره‌است كه آنرا گرد آورده به هم پيوند مينمايند ، پس اگر رشته بگسلد مهره‌ها از هم جدا شده پراكنده گردد ، و هرگز همة آنها گرد نخواهد آمد . ( خطبه 146 – نهج البلاغه )
و همچنين در خطبة شقشقيه مي‌فرمايد :
انه ليعلم ان محلي هنما محل القطب من الرحي ينحدر عني السيل و لا يرقي الي الطير .
يعني‌( ابوبكر ) مي‌دانست من براي خلافت مانند قطب و سط آسيا هستم ، علوم و معارف از سرچشمه فيض من مانند سيل سرازسر مي‌شود ، هيچ پرواز كننده‌اي در فضاي علم دانش به اوج من نمي‌رسد .
با توجه به اين روايت حضرت علي (ع) به اين نتيجه مي‌رسيم كه همانطور كه گردش آسياب به ميخ وسط آن بستگي دارد ، گردش چرخ يك اجتماع نيز به مدير خوب وابسته‌است نشبيه بسيار جالب حضرت علي (ع) نه‌تنها اهميت نقش مدير را آشكار مي‌كند بلكه ظرافت كار يك مدير را نيز با بداهد روشن مي‌نمايد .
اصولا اگر ميخ وسط آسياب محكم نباشد و قدرت تحمل نيروي چرخشي آسياب سنگين را نداشته‌باشد ، اخلال در گردش ايجاد مي‌شود و نهايتا از مدار خود خارج مي‌گردد . بديهي است كه اگر يك مدير نتواند چون استوانه‌اي محكم همة جريبانات حوزة مسئوليت را حول محور مديريت خود به حركت درآورد كنترل كار از دست او خارج شده و هرج و مرج و نابساماني دامنگير يك نظام مي‌گردد .
اين بهترين و جامع ترين تعريفي است كه از مدير تاكنون شده‌است . البته اين بيان را مولا در شان خويش فرمودند، و منظور آن است كه از نظر علم و كمال و حزم و دور انديشي و توان در ادارة كشور كسي به پاي علي (ع) نمي‌رسد . طبيعي است يك چنين انساني مدير كامل است و مي‌تواند به عنوان محور و قطب در جامعه عمل كند و اين بايد ملاكي باشد براي ما در گزينش مديران و مسئولان .

javad jan
08-16-2014, 12:05 PM
تاريخ مديريت :
علم مديريت به معني اعم خود يك پديده نوظهور در قرن حاضر نيست و متوليان آن نيز مكاتب شرق و غرب نمي‌باشند ، بلكه علم مديريت همانند ساير علوم تجربي اصالتي قرآني دارد و از خانوادة الفاضي چون تدبير و تدبر و مدبر است كه در قرآن به كرار آمده‌اند و مناسبت دارد كه در اينجا به تعدادي از آن آيات اشاره كنيم :
و من يدبر الامر فسيقولون الله ،
و كيست كه فرمانش عالم آفرينش را منظم مي‌دارد ؟ گويند قادر بر اين امور تنها خداست . ( سورة يونس-آيه31 )
ثم استوي علي العرش يدبر الامر ،
بس بر عرش توجه كامل فرمود و او آفرينش را نيكو ترتيب داد . (يونس – 3 )

يدبر الامر من السماء الي الارض ،
او عالم را ( بنظام احسن و اكمل ) از آسمان تا زمين تدبير مي‌كند . ( سجده – 5 )
حتي تدبير كنندگان امور از نظر خداي متعال به حدي اهميت دارند كه به نام آنان سوگند ياد مي‌كند

فالمد برات امرا ،
پس سوگند به تدبير كنندگان امور ( سورة النازعات – آية 5 )
بطوريكه ملاحظه مي‌شود مديريت ريشه در قرآن دارد و اول مدير عالم خداي قادر متعال است ، كه نظام تكوين را به نحو احسن اداره مي‌كند ، و ذره‌اي نقص و كاستي در آن راه ندارد . زيرا اگر عنايت ذات اقدس او اندكي از تدبير عالم برداشته شود نظام آفرينش دگرگون و متلاشي مي‌گردد و همچنين نظام تشريح را با واسطة رسولان مبعوث از طرف خود اداره مي‌كند .
يا ايماالنبي انا ارسالناك شاهدا و مبشرا و نذيرا و داعبا الي الله باذنه سراجا منيرا . ( سورة احزاب – آيات 46 و 45 )
اي رسول ( گرامي ) ما تورا به رسالت فرستاديم تا بر نيك و بد خلق گواه باشي و خوبان را به رحمت الهي مژده دهي و بدان را از عذاب خدا بترساني ، و به اذن حق را بسوي خدا دعوت كني و چراغ فروزان عالم باشي .
پس در مديريت اسلامي آنچه كه محور است حق است ، و رسوا اكرم (ص) نيز راهنما و دعوت كننده بسوي حق است ، و زندگي او سرمشق و الگوئي براي پيروان حق است . هر حق جوئي براي فراهم كردن شرايط و زمينة سيرالي الحق راهي جز تاسي از سنت و سيوة پيامبر (ص) و معصومين (ع) ندارد و در غير اينصورت وصول به لقاء حق ميسر نخواهد شده پس رسول اكرم (ص) در مسير حق مطلق العنان نيست بلكه هادي و رهبر است ، و شيوة زندگي او دستورالعملي است براي رهروان طريق حق كه با رعايت آن در سلك حق جويان قرار مي‌گيرند .
پس نتيجه مي‌گيريم مديريتي در جامعه سالم و پا بر جاست كه مدير آن قائم به حق باشد و اصلاح امور جامعه را بر مبناي دستورات الهي انجام دهد . و اگر متكي بر خود يا پول و زور و تدبير ديگران باشد ، قطعا در تامين مصالح جامعه بي‌توفيق است و آشوب و ظلم و ارعاب از لوازم اوليه چنين مديريتي است .
اما در نظام اسلامي همگان بر محور حق عمل مي‌كنند ، لذا تعميق و توسعة دارية مديريت اسلامي مدير جامعه را بت نمي‌سازد تا دست به خود سري و زورگوئي بزند و همچنين بنيان اجتماع را ضعيف نمي‌كند تا چتر سلطة هيئت حاكمه گسترده‌تر شود ، بلكه از ويژگي‌هاي مديريت اسلامي‌ اين است كه هر اندازه توسعه پيدا كند ، از يك طرف بر نظم و امنيت و رشد فردي و اجتماعي مردم مي‌افزايد ، و از سوئي عظمت و درجه اعتبار پيشوائي و امامت را در جامعه بالا مي‌برد ، و فرد خاص را بزرگ و قوي نمي‌كند .
در اين زمينه مولا علي (ع) بسيار جالب فرموده‌است :
والامامه نظاما للامه و الطاعه تعظيما للامامه ( حكمت – 244 )
(خداوند امامت و پيشوائي را براي نظم و آرامش ( كارهاي ) مردم و طاعت و پيروي از امام را براي بزرگ كردن امامت واجب گردانيد )
اساسا تبعيت هماهنگ و نسجم مردم از زمامداران باعث تقويت همه جانبة مالي و توسعة قلمرو حاكميت آنان مي‌گرداند و حكمرانان براي حفظ موقعيت خود عوامل قدرت در جامعه را به استخدام خود در مي‌آورند اين عمل نهايتا از آنان بتي قدرتمند مي‌سازد و رفته رفته خصلتهاي زورمندانه و متكبرانه از آنان بروز مي‌كند حسن زياده خواهي در حاكمان خود كامه سبب مي‌شود كه بيش از پيش مردم را بدوشند و از سوئي حسن سيطوه جويي در آنان موجب مي‌گردد كه براي حفظ و مهار قدرت دست به زور و ارعاب و ديگر اعمال مستبدانه بزنند و اگر كسي مخالف آنان باشد بي‌رحمانه نابودش مي‌سازند .
جامعه‌اي كه نظام حاكم بر آن اينگونه باشد هرگز روي آرامش و سعادت را به خود نخواهد ديد زيرا يك روز در حال ساختن قدرت و روز ديگر در حال شكستن قدرت هستند نه نظامي د رچنين جامعه‌اي موجود است نه مديريت در آن مفهومي دارد .

javad jan
08-16-2014, 12:05 PM
اما در اسلام مديريت از خصوصيات ويژه‌اي برخوردار است ، رشد جامعه در ابعاد مادي و معنوي خود نه تنها موجب تمركز قدرت در فرد حاكم نمي‌شود بلكه بر شاخ و برگ درخت امامت و ولايت افزوده‌تر مي‌گردد و مردم در ساية تنعم آن از آرامش و ثبات بيشتري بهره‌مند مي‌گردند .
وقتي پيامبر (ص) و امامان (ع) از خود قدرتي ندارند بلكه امانتدار قدرت ولايت و پيشوايي الهي هستند و در جايي مقتضي آنرا اعمال مي‌كنند و اين عاملي است كه راه تمركز قدرت و زور را در فرد بسته‌است .
حقي كه خداي متعال بر حاكم اسلامي واجب ساخته‌است اين است كه حقوق همه را ادا كند و به ارزش انساني آنها احترام بگذارند و راه رسيدن به كمال را براي همگان هموار سازد ، و از مردم بعنوان وسيله‌اي جهت كسب منافع و قدرت بيشتر خود استفاده نكند .
حال كه فلسفة مديريت و مشخصات آن اينچنين است در قاموس هيچ مكتبي جز اسلام قابل تعريف نيست ، و لباس مديريت برازندة هيچ اندامي جز تربيت يافتگان مكتب اسلام نخواهد بود . چون در مديريت قدرت شرط لازم است ، و مهار آن شرطي لازمتر ، اگر قدرت در فرد متمركز گردد هر قدر هم خود ساخته باشد ، او را به طغيان وا مي‌دارد و حتي اگر به شوراي زمام دارانسپرده‌شود طغيان‌گران به‌جاي يكنفر چندين نفر خواهد شد ،و اگر قدرت را از مديريت منها كنيم مفهوم خود را از دست خواهد داد .
اما در اسلام قدرت در اختيار فرد نيست بلكه در ظرف ولايت و اما انباشته مي‌شود و بطور غير مستقيم در خود ملت ذخيره‌مي‌گردد .
تا اينجا دريافتيم كه علم مديريت به معني اعم خود فرزند بلافصل قرآن و اسلام است و پيامبران و امامان مجري او امر مدير اعظم عالم يعني خداي متعال هستند و پيامبر (ص) بر مبناي دستورات الهي به تشكيل حكومت اسلامي اقدام نمود ، و بر اساس مقتضيات زمان شيوه‌هاي مناسبي را اتخاذ مي‌فرمود و در همه ابعاد سياسي ، اجتماعي ، اقتصادي و … جامعه شخصا نظارت داشت و دستورات لازم را با الهام از قرآن ارايه مي‌نمود ، گرچه اصل مشورت بنا به دستورات خداوند در همه زمينه از نظر دور نمي‌داشت ولي هيچ گاه از چهارچوب حكم خدا تجاوز نمي‌كند . اما گستردگي حكومت و سيستمه‌هاي اداري به پيچيدگي قرن حاضر نبوده‌است تا پيامبر (ص) بتواند براي تمامي امور از احكام كلي قرآن قانون معين كند و حال اين وظيفة مراجع تقليد و ولي‌فقيه است كه با توجه به پيشامد‌ها و شرايط موجود در جامعه احكامي مناسب با شريعت اسلام از قرآن معين كنند و در اختيار مردم جامعه قرار گيرد .

javad jan
08-16-2014, 12:06 PM
با توجه به تعريف مختصري كه از مديريت بخصوص مديريت اسلامي داشتيم اكنون با اجزاء و حالتهايي كه بايد يك سازمان موفق از ديدگاه اسلام و قرآن داشته‌باشد مي‌پردازيم .
1. سازماندهي : ساختار هر سازماني بر اساس نوع و وظيفه و عوامل تشكيل دهندة آن با ديگري متفاوت است ، ولي در مجموع داراي ويژگي‌هاي مشتركي‌ مي‌باشد كه عبارتند از : هدفداري ، سلسله مراتب قدرت ، انعطاف پذيري ، برنامه ريزي و تقسيم كار .
2. هدفداري : از ويژگي‌هاي هر سازماني هدف دار بودن آن است ، هرچه هدف مقدستر باشد به طبع آن سازمان نيز با ارزشتر خواهد بود ، و همچنين هرچه جذابيت و كشش هدف بيشتر باشد رشد سريع سازمان راسبب مي‌شود .
مولاي متقيان علي (ع) نيز هدف از حكومت و ادارة امور را اجراء حق مي‌دانند و بس .
ب: سلسله مراتب قدرت يك سازمان جهت اجراي دقيق برنامه هاي خود بايد از قدرت اجرايي لازم برخوردار باشد و اصولاً قدرت اجرائي در همه رده‌ها بطور يكسان و هر كس به تناسب مسئوليتش قدرت دارد .
د:انعطاف پذيري : كارشناسان مسائل اداري اعتقاد دارند كه هر اندازه انعطاف پذيري سازماني بيشتر باشد رشد آن به مراتب بيشتر خواهد بود .
ج:برنامه ريزي : برنامه ريزي در سازمان جايگاه خود را دارد ، و بايد در آن افرادي باشند كه كاملاً هدف سازمان را شناخته و با برنامه ريزي دقيق و حساب شده را رسيدن به هدف را تسهيل بخشند .
هـ:تقسيم كار : به دنبال برنامه ريزي تقسيم كار نيز نقش مهمي در سازمان دارد ، هر اندازه برنامه ريزي خوب و ايده آل باشد امااگر در اجراي آن دقت كافي بعمل نيايد منشاء اثر و فائده نخواهد بود . تقسيم كار اصولاً به منظور اجراي صحيح و دقيق طرح ها برنامه هاي يك سازمان صورت مي گيرد و معيار در تقسيم كار عمدتاً بر مبناي تعهد و مسئوليت ، تخصص ، توان اجرايي و علاقمندي مي باشد .
2-آداب برخورد با ارباب رجوع : برخورد كاركنان و كارگزاران در نظام اسلامي با مردم در هر پست و مسئوليتي كه باشند تابع شرايط خاصي است كه همگان موظف هستند آنرا رعايت كنند ، و آن شرايط در اينجا تحت عنوان آداب ارباب رجوع مطرح مي شود كه مشتمل بر : 1-گشاده رويي 2-حوصله و تاني 3-پيگيري مورد خواسته شد 4-به زبان مردم سخن گفتن
5-جلب رضايت مراجعين مي باشد .

javad jan
08-16-2014, 12:06 PM
حال تك تك اين موارد را به طور خلاصه بررسي مي كنيم .
1-گشاده رويي : اگر شخصي جهت كار به اداره اي رجوع مي كند شرط اول اين است كه كاركنان و مسئولان با روي گشاده با او برخورد كنند ، و حتي در سلام دادن از مراجعين سبقت بگيرند . و با چهره اي بشاش با آنان احوالپرسي كنند ، و جهت احترام از جاي خويش برخيزند و هر كاري را در آن لحظه رها نمايند.
اساساً اينگونه برخورد ، مراجعين را سخت تحت تاثير قرار داده و حتي اگر كارشان بلاجواب بماند از اينكه مورد عنايت و احترام شايان توجه مسئولان قرار گرفته اندبا خوشحالي و رضايت كامل از آن اداره خارج مي شوند .
امام باقر (ع) از رسول خدا (ص) نقل مي كند ؛
من سرمومناً فقد سرني و من سرني فقدسرالله . (كافي - ج3)
هر كس مومني را خوشحال كند پس براستي مرا خوشحال ساخته و هر كس مرا خوشحال سازد براستي خدا را خوشحال كرده است و دقيقاً عكس اين موضوع هم صادق است يعني اگر مسئولان چهره اي گره خورده و عبوس با ارباب رجوع برخورد كنند و با بي احترامي و جواب سر بالا دادنخاطر مراجعين را رنجور سازند بطور قطع اسباب نارضايتي خدا و رسولش را فراهم مي آورند .
اسلام و تعليمات ارزنده او را صرفاً نبايد بر روي اوراق دفتر نوشت و يا صرفاً شعار داد ، بلكه بايد در همه جا و در همه شرايط آنرا عملاً پيادده نمود و بسيار ناپسند است كه در و ديوار اداره را از شعارهاي اسلامي پر كنيم واي اعمال و رفتارمان خلاف ادعا را ثابت كند .
دستورات موكد پيشوايان دين در مورد خوشرويي و مدارا كردن با مردم بخاطر اين است كه مردم برخورد غيراسلامي مسئولان را به حساب اسلامن مي گذارند و نسبت بهم آن بي علاقه مي شوند . از طرفي با عمل بهتر مي شود مردم را بسوي اسلام دعوت كرد .
امام صادق (ع) فرمودند :
كونوا دعاه الناس بغير السنتهم .
مردم را به غير زبانتان بسوي حق دعوت كنيد .
و همچنين حضرت علي (ع) خطاب به محمد بن ابي بكر فرمودند :
فاحفش لهم جناحك و الن لهم جانبك و ابسط لهم وجهك .
براي رعيت بالت را بخوابان (با همگان فروتن باش) و پهلويت را بر ايشان هموار دار (كاري كن كه همه كس از رفتارت سود برند) و با آنان گشاده رو باش (نامه - 27 نهج البلاغه)
2-حوصله و تاني : يكي ديگر از ويژگي هاي كاركنان و مسئولان در برخورد با مردم حوصلهو تاني است و آن بدين معناست كه بايد به حرفهاي مراجعين دقيقاً گوش كرد و با اشاراتي كه حاكي از ميل و رغبت باشد آنان را وادار نمود تا تمام حرفهاي خود را بزنند بعد از آن با ملايمت جواب مناسب و سنجيده به مراجعين داده شود .
علي بن الحسين (ع) فرمود :
انه ليعجبني الرجل ان يدركه حمله عند عضبد .
من خوشم مي آيد از مردمي كه هنگام غضب بردباريش او را دريابد .
3-پيگيري مورد خواسته شده ك كارنان و مسئولان در نظام جمهوري اسلامي بايد بدانند كه تامين نياز مردم از بالاترين عبادات است و در سخن ائمه معصومين (ع) بر آن تاكيد فراوان شده است ، اگر مسئولان به اهميت و ثواب بي حد تامين حاجت مردم واقف باشند نه تنها از زيادي مراجعين خسته مي شوند بلكه بخاطر اجر معنوي بسياري كه بر آن مترتب است انتظار ارباب رجوع را مي كشند تا از اين رهگذر بر سنگيني توشه‌ آخرت خود بيافزايند .
امام صادق (ع) مي فرمايند :
لان امشي في حاجه اخ مسلم احب الي من ان اعتق الف نسخه و احمل في سبيل الله علي الف فرس مسوجه ملجمه .
گام برداشتنم براي برآوردن حاجت برادر مسلمانم نزد من محبوبتر است از اينكه هزار بنده آزاد كنم و هزار اسب زين و لجام كرده در راه خدا برم . (يعني به جهاد بفرستم)(كافبي - جلد 3) .
در اين باره روايتي ديگر است كه به نقل آن مي پردازيم . تااهميت موضوع فوق را بهتر درك كنيم .
مردي براي حل مشكل خود به امام حسين (ع) مراجعه نموده و امام براي حل مشكل براه افتاد و در ميان راه به امام حسين (ع) برخورد كرد در حاليكه مشغول اداي نماز بود ، امام حسن (ع) از آن مرد پرسيد چرا از حسين (ع) كمك نخواستي ؟ او در پاسخ عرضه داشت چون امام حسين (ع) مشغول نماز بود بخدمت او نرفتم . امام حسن (ع) فرمود : برآوردن حاجت تو براي او از يك ماه اعتكاف بهتر بوده است .(كافي جلد 3)
4-به زبان مردم سخن گفتن : در برخورد با مراجعين به گونه اي بايد سخن گفت كه براي آنان قابل فهم و درك باشد و مسئولان و كاركنان بايد از بكار بردن الفاظ غليظ و انشائي خودداري كنند ، و بايد با زباني ساده و روشن بنحوي سخن بگويند كه منظور آنان را مراجعين كاملآً درك كنند . حتي در زمانيكه مراجعه كننده با تندخويي و ساير صفات نكوهيده با مسولان صحبت كرد نبايد مقابله به مثل كنيم بلكه بايد با خوبي و آرامي پاسخ دهيم تا او هم متوجه اشتباه خود شود .
در اين رابطه حضرت علي (ع) به مالك اشتر مي فرمايد :
ثم احتمل الثرقي منهم و العي و نح عنهم الضيع و الانف يبسط الله عليك بذالك اكناف رحمه موجب لك ثواب طاعه . (نامه - 53)
آنگاه از آنان خشونت و ناتواني در سخت را تحمل كند و كم حوصلگي و بي اعتنائي را واگذار تا خدا بدين وسيله جوانب رحمتش را بر تو بگستراند و پاداش اطلاعتش را بر تو لازم نمايد .
امام باقر (ع) فرمود : قولوا للناس حسناً ، (وسائل- جلد 8 - ص143)
با مردم نيكو سخن بگوييد .
5-جلب رضايت مراجعين : مسئولان و كاركنان كه بخشي از تامين نياز مردم را در نظام جمهوري اسلامي بعهده دارند ‌. بدون هيچ منتي بايد در رفع حوائج آنان بكوشند و شخصيت و اعتبار اجتماعي كسي را بخاطر تامين خواسته جزئي وي به بازي نگيرند . در همه حال خود را خدمتگذار مردم دانسته و از توقعات و انتظارات بيجا جداً اجتناب نمايند ، و با صداقت نشاندادن در انجام وظيفه اين اطمينان را در ارباب رجوع بوجود آورند كه مسئولين پيوسته در صدد انجام كار مردم هستند .
علاوه بر اين كه مسئولان بايد در كمال صداقت در پيگيري خواسته هاي مراجعين مجدانه تلاش كنند ، بلكه از مراجعين ذيربط نيز مساعدت جسته تا حق آنان بخوبي داده شود ، و اگر حاجتي از حگد توان اداره خارج است بايد ارباب رجوع را به اداره مربوطه راهنمايي و از آنان عذرخواهي نيز به عمل آورد . حضرت علي (ع) به مالك اشتر مي فرمايد :
واعط ما اعطيت هنياً واضع في اجمال و اعذار .
و آنچه به آنها ميدهي بر آنان گوارا ساز و اگر ندادي مهرباني و عذرخواهي كن (نامه 53 - نهج البلاغه)
براستي در مورد رفتار اداري مسئولان مولاي متقيان علي (ع) چه سفارش زيبا و جالبي دارند ، اگر روح تعاليم عاليه اسلام در رفتار كاركنان و مسئولان نظام اسلامي حاكم شود . بسياري از مشكلات دولت با كمترين هزينه برطرف مي گردد و از جهتي مردم نسبت به ادارات و سازمانهاي دولتي خوش بين و علاقمند مي گردند .

javad jan
08-16-2014, 12:06 PM
آيين نظارت و بازرسي :
از لوازم مديريت اسلامي آئين و نظارت بازرسي است . يعني كليه كاركنان و مسئولان كارشان بايد مورد ارزيابي قرار گرفتهتا نقاط ضعف و قوت آنان مشخص شودو نيز اقدامات لازم جهت رفع نقطه ضعفها بعمل آيد و همچنين در اين اثنا چهره هاي مخلص و خدمتگذار از عناصر مختلف و كارشكن مشخص شود .
در اين رابطه حضرت علي به مالك اشتر مي فرمايد :
ثم ان للوالي خاصه و بطانه فيهم استنثار و تطاول وقله انصاف في معامله ، فامسم ماده اولئك بقطع اساب تلك الاقوال .
سپس دولت را ياران و نزديكان است كه به تبعيض و ظلم و سوء استفاده و كمي انصاف در معاشرت آلوده اند ، لذا بايد ريشه اينگونه اعمال را براندازي بدانگونه كه علل آن را از ميان برداري (نامه 53 نهج البلاغه)
شيوه نظارت و بازرسي بر عملكرد كارگزاران و مسئولان به سه صورت ممكن است .
الف-اول دولت از طريق مردم مي تواند بر شيوه كار مسئولينت در همه رده‌ها كه به نوعي با مردم سروكار دارند مطلع شود ، و قضاوت عمومي ملاك خوبي براي ارزشيابي عملكرد و ميزان كارآيي متصديان امور است .
ب-يكي از راههاي نظارت بر حسن اجراي وظايف ، ‌مباشرت مستقيم مسئولان مافوق به امور حوزه مسئوليت مربوطه است و حتي توجه به مسائل ريز سازمان از جمله تدبير و لياقتهاي مدير به حساب مي آيد .
6-سومين راه نظارت و بازرسي شيوه اي است كه امروزه در دنيا متداول شده و آن تشكيل دايره نظارت و رسيدگي به شكايات مردم عليه آنان است . در اسلام نيز بر اين شيوه با شرايطي تاكيد شده است .
حضرت علي (ع) به مالك اشتر مي فرمايد :
ففرغ لاولئك ثقتك من اهل الخشيه و التواضع فليرفع اليك امور هم ، ثم اعمل فيهم بالاغدار الي الله برم تلقاه زمان هولاء من بين الرعيه اجوج الي الانصاف من غيرهم . وگل فاعذر الي الله ف تاديه حفه اليه .
و براي رسيدگي به كارشان (مردم) افراد مطئمن و خداترس و متواضع را بكار بگمار و بايد اوضاع آنان بتو گزارش شود و تو به انگونه كه نزد خدا در قيامت معذور باشي با آنان عمل كن و افراد ملت از همه بيشتر به عدل و انصاف نياز دارند . پس بايد حق همه را طبق فرمان خدا ادا كني (نامه 53 - نهج البلاغه) .

javad jan
08-16-2014, 12:07 PM
عدالت اداري :
در رابطه با عدالت اداري همين بس كه حضرت علي (ع) به عمربن خطاب فرمود : سه چيز را اگر حفظ نمايي و عمل به آنها كني بي نياز مي كند ترا از كارهاي ديگر ترك كني آن سه چيز را هيچ عملي از اعمال ترا فايده نخواهد بخشد . عمر عرض كرد كدامند آنها ؟ حضرت فرمود :
اقامه الحدودعلي القريب و البعيد و الحكم بكتاب الله في الرضا و السخط و القسم بالعدل بين الاحمر و الاسود ، فقال له عمر لعمري لقد اوجزت و ابلغت .
1-جاري كردن حد خدا بر كسيكه نزديك و خويشاوند تو است و بر كسيكه نسبتي با تو ندارد و دور است .
2-حكومت مطابق كتاب خدا در حال خشنودي و غضب .
3-تقسيم بيت المال از روي عدالت بين سرخ پوست و سياهپوست .
عرض كرد يا علي مختصر و نيكو فرمودي (بحار - ج 15 - ص 212) .
و بالاخره آخرين موض.وعي كه در رابطه با مديريت اسلامي مي خواهم توضيح دهد ملاكها در گزينش است . خوبي يابدي هر اداره به افراد آن بستگي دارد . اگر در گزارش آنان ملاكها و معيارهاي اسلامي رعايت شوند طبعاً گام اصلي در جهت اسلامي كردن نظام اداري برداشته خواهد شد . اينك ملاكهاي كلي در گزينش را يادآور مي شويم :
1-ايمان و تقوا : در گزينش افراد بر حسب نوع مسئوليت بايد تقوا و ايمان آنان ملاك قرار گيرد زيرا ايمان به خدا و تسليم در برابر اوامر او آنچنان تعهد و الزامي در انسان ايجاد مي كند كه كوچكترين عمل خلاف را احتراز مي كند و براي او مسئوليت در برابر خدا از هرگونه قانون و مقام مافوق رجحان دارد .
امام علي (ع) در اين باره به همام مي فرمايد :
عظم الخالق في انفسهم و صغر مادونه عي اعينهم .
تنها خدا در چشم آنان بزرگك است و غير او را كوچك و ناچيز مي انگارند.
2-مشورت : مشورت در هر كاري لازم است ، مخصوصاً در گزينش بخاط حساسيت موضوع هرگز نبايد نظر و سليقه هاي شخصي ملاك قرار گيرد .
3-صلاحيت اخلاقي : اصولاً جايگاه ارزشي هر كسي را در اجتماع اخلاق او معين مي كند ، و يا به عبارت ديگر معرف هر انساني در اجتماع اخلاق اوست . بديهي است درگزينش اداري نيز صفات و افعال اخلاقي انسان نقش دارند ، بعضي از صفات در محيط كار ضورريتر هستند كه هنگام گزينش بايد لحاظ شوند ، مثل تواضع ، حسن خلق ، گشاده رويي ، مردم داري ، صدقت ، صحه صدر و امانتداري .
حضرت علي (ع) در مورد اهميت اخلاق به مالك اشتر مي فرمايد :
و اسرارك باجمعهم لوجوه صالح الاخلاق ممن لاتبطره الكرامه فيجتري و بها عليك في خلاف لك بعضره ملا .
اسرارت را به كساني بسپار كه در جهات اخلاقي از همه صالحترند ، آنانكه پست و مقام سرمست و مغرورشان نسازد ، و حضور ديگران به تو گستاخي و جسارت نكنند (نامه 53 - نهج البلاغه)
4-اصالت خانوادگي : با توجه به اهميت صلاحيت اخلاقي افراد ، نقش خانواده نيز در باروري خصال نيك و سجاياي اخلاقي روش مي گردد .
حسن الاخلاق برهانت كرم الاعراق
(سجاياي اخلاقي ، دليل پاكي وراثت و فضيلت ريشه دار خانوادگي است)‌(غرر الحكم ص 379)
5-حسن شهرت : در گزينش افراد قضاوت مردم مي تواند ملاك خوبي باشد ، زيرا خوبي و بدي افراد از چشم مردم پوشيد نمي ماند ، وقتي مردم شخصي را بخاطر صفات خويش مس تايند و در همه جا از او به نيكي ياد مي‌كنند به گواهي و تصديق آنان مي توان اطمينان كرد .
6-اعتقاد به ولايت فقيه : از ويژگي هاي عمده كارگزاران و مسئولان اسلامي اين است كه به ولايت فقيه جامع الشرايط اعتقاد داشته و حاكميت او را بعنوان پايه اصلي نظام تلقي كنند ، و دينداري و حركتهاي خداپسندانه را تنها در سايه ولايت فقيه محقق بدانند .
7-سوابق انقلابي : يكي از ملاكهاي مهم ديگري كه در گزينش افراد نبايد فراموش شود سوابق انقلابي آنان است ، آنهائيكه در كوران حوادث انقلاب دل به آتش زده و از جان و مال خود براي پيروزي انقلاب مايه گذاشتند و سختيها و دشواريها را در هر شرايطي صبورانه تحمل كردند و همچنين بعد از پيروزي انقلاب در سنگر نهادهاي انقلابي و جبهه ها و در تمام صحنه هاي مبارزه عليه توطئه هاي دشمنان داخلي و خارجي ايستادگي كرده و مي كنند ، صالحترين افراد براي احراز مسئوليتهاي حساس و كليدي كشور به حساب مي آيند .
با توجه به مطالبي كه در ارتباط با مديريت اسلامي خوانديم باشد روزيكه كليه عوامل و موضوعها در كشور عزيزمان اجرا شود و كشوري با مديريت قوي در سايه پيامهاي قرآن و ائمه و فرمانهاي خداوند متعال داشته باشيم و حق كل مظلومين را به جا آوريم و فساد مديريتي از دستگاههاي دولتي ما رخت بر كند به اميد آن روز .

javad jan
08-16-2014, 01:33 PM
شرايط و ويژگي هاي مدير از ديدگاه اسلام
اكثر پژوهشگران و نويسندگان معتقدند ،جهان بينيها ،اعتقادات ،بينشها و نگرشهاي حاكم بر يك جامعه هستند كه معيارها و ملاكهاي شايستگي وموفقيت افراد را تعيين مي كنند ،مكتب حيات بخش اسلام نيز كه در جز جزء زندگي اجتماعي ،سياسي و اداري افراد نظر و حضور داشته ،داشتن ويژگي هايي را براي موفقيت مدير لازم و ضروري مي داند كه برخي از ويژگي هاي عمده آن اشاره مي كنيم :
1- ايمان به هدف و علاقه مندي به كار
اولين ويژگي و معيار براي موفقيت يك مدير بطور طبيعي ايمان به هدف و يا علاقه مندي به كار و يا باور باطني به آنچه كه به عنوان وظيفه مي نگرد هست يكي از دانشمندان در تبيين اين ويژگي مي نويسد.
«كشش دروني و علاقه باطني به هر كاري كه انسان انجام آن را به عهده مي گيرد از عوامل بزرگ موفقيت اوست ،زيرا عشق و علاقه به كار (هدف ) مانع از آن مي شود كه غبار خستگي بر روان انسان بنشيند ،نه تنها احساس خستگي نمي كند بلكه دوري از كار در او ايجاد خستگي مي كند ،عشق و علاقه به كار ،روح ابتكار و نوآوري را در انسان زند مي سازد و در پرتو كشش دروني مشكلات برطرف مي شود در حالي كهع كار از روي بي ميلي (ترديد ) و بي رغبتي نه تنها پيش نمي رود بلكه درجا هم مي زند».
وقتي هدف ،روشن و قابل دسترسي و واقع بينانه باشد علاقه به نيل آن چند برابر مي شود و مديري كه هدف و وظيفه براي او قابل درك و قابل دسترسي و روشن باشد شديدا به تحقق آن علاقه مند و براي پيشبرد آن نهايت تلاش را خواهد نمود.
پيامبر (ص) به عنوان شايسته ترين فردي كه اقدام به تشكيل حكومت از طريق ايجاد سيستم مديريت اسلامي نمود داراي چنين ويژگي بودند كه از عوامل عمده موفقيت او محسوب مي شود و بر اين اساس خداوند دربارزه او مي فرمايند:«پيامبر به آنچه (فرمانها و دستورهاي خداوند) از سوي خداوند بر او نازل شده ايمان و باور قلبي داشتند.
ايمان و علاقه رسول خدا به ماموريت و وظيفه اش از تمام تلاشها م كوششها و از تمام زواياي زندگانيش پيدا بود ايستادگي پيامبر در جنگ احد نمونه بارز اين ويژگي است كه خداوند خطاب به او مي فرمايند :
«ما انزلنا عليك القران لتشقي »
«ما قرآن را (فرمان و ماموريتها) بر تو نازل نكرديم كه اينگونه خود را به زحمت افكني »
همين ايمان عميق به هدف بود كه به دعوت او جاذبه خاصي داده بود.
انبيا و فرستادگان خداوند ،مديران عمومي جامعه خويش بودند كه از طريق هدايت افراد كار و ماموريت خود را شروع نمودند و در سخت ترين شرايط بدون امكانات كافي موفقيتهاي بزرگي به دست آوردند بنابر اين نخستين و مهمترين ويژگي براي موفقيت مدير ايمان به هدف و علاقه مندي به كار مي باشد.

javad jan
08-16-2014, 01:34 PM
1- علم و آگاهي و تخصصو مهارت لازم
از جمله ويژگي هاي مدير كه شرط موفقيت او نيز محسوب مي شود علم و تخصص و مهارت مربوطه است دانش و آگاهي لازم از گذشته هاي قبل نيز ضروري بوده و به آن تاكيد شده است بر همين اساس خداوند افراد را به اهل علم و دانش ارجاع داده و مي فرمايند:
« هميشه از اهل علم و دانش بپرسيد و به آنها مراجعه كنيد»
و نيز در گزينش طالوت و در پاسخ ايرادات قوم بني اسرائيل به اين انتصاب فدو ويژگي برجسته او را ياد آور شده و فرموده :
«خداوند او را براي شما برگزيد و به او توانايي (قدرت ) و دانش (تخصصي ) لازم را بخشيد.»
از اين آيه استفاده مي شود كه «كار را بايد به كاردان سپرد» و يا حضرت يوسف ويژگي خود را براي پذيرش مسئوليت عليم بودن و كارداني و دانش خود ياد آور مي شود و فرمايد:
«مسئوليت خزانه داري را به من بسپاريد ،زيرا من امانتدار و به كار (وظيفه ) آگاهي دارم »
علم و دانش و به اصطلاح تخصص راه را روشن مي سازد و مشكلات را برطرف مي كند مقصود از دانايي دانش مربوط به موضوعي است كه مديريت آن را بر عهده گرفته است . و از ديدگاه اسلام علاوه بر ايمان و اعتقاد به ارزشهاي مكتبي دانش اداره و انجام وظيفه و آگاهي لازم نسبت به آنچه كه بايد انجام دهد ضروري است با تاكيد بر اين ويژگي پيامبر (ص) مي فرمايند:
« هر گاه حاكم فردي را به عنوان مدير و كارگزار انتخاب نمايد در حالي كه مي داند در جامعه اسلامي شايسته تر و آگاه تر از او به كتاب (قران ) و سنت رسولش (قول ،فعل ،تقرير معصوم (ع) هست او به خداوند و رسول او و تمام مسلمين خيانت كرده است »
و نيز مي فرمايند :« كسي كه بدون علم و آگاهي لازم كاري رزا به عهده بگيرد و انجام دهد فسادش بيشتر از اصلاح كردنش هست «
يكي از رموز عقب ماندگي مسلمانان ،سپردن امور به مديران نالايق و غير متخصص و نا آگاه بوده كه خسارت عظيم و جبران ناپذيري در جهت دست از رفتن فرصتهاي طلايي داشته است و از طرفي سبب بحرانهاي اداري ،سياسي ،اجتماعي و اقتصادي و حتي اعتقادي نيز شده است .
امام علي (ع) نيز فرموده اند:
«سزاوار ترين افراد براي اداره (مديريت ) كشور تواناترين و آگاه ترين آنها به احكام خداوند در مسائل مربوط به حكومت و مديريت است .»
و نيز امام صادق (ع) فرموده اند:
« كار گزار بي علم و دانش و تخصص همانند كسي است كه راه بيراهه را در پيش گرفت كه سرعت حركتش او را از مسير و اهداف اصلي دورتر مي گرداند.»
يعني هر چقدر چنين كارگزاري به كارش ادامه دهد اهداف منابع و امكانات و فرصتها را بيشتر تلف مي كند و ما امروزه چنين كارگزاراني در جوامع مسلمانان كم نداريم و همانطوري كه ملاحظه شد اسلام و تعاليم مترقي آن بيش از همه مكاتب و نظريه هاي اداري بر «سپردن كار به كاردان » اهميت داده است و سعدي شيرازي نيز گفته اند :
ندهد هوشمند روشن راي به فرومايه كارهاي خطير
بوريا باف اگر چه بافنده است نبرندش به كارگاه حرير

javad jan
08-16-2014, 01:34 PM
1- توانايي و قدرت جسماني
يكي ديگر از ويژگي هاي يك مدير مسلمان توانمندي و قدرت جسماني و سلامتي اوست كه آيات قرآن بر آن تاكيد داشته و معصومين (ع) اهميت آن را ياد آور شده اندكه در ويژگي قبلي به آنها اشاره گرديده و لزومي به تكرار نيست و مسلما فرد ضعيف و سست عنصر همانند غير متخصص و نا آگاه ضربه اش شكننده و تشكيلات و سازمان را به سقوط و نابودي مي كشاند و فرصتها را نيز تلف نموده و سبب هرج و مرج و بحران در سازمان و جامعه خواهد شد زيرا قدرت روحي و جسمي است كه ماشين كار را به پيش برده و موفقيت مدير را بيشتر مي نمايد.
يكي از كارگزاران حضرت سليمان وقتي مي خواهد دليل موفقيت خود را بيان نمايد مي گويد:
«همانا من در زمينه انجام ماموريت هم توانمند و هم امانتدار هستم »
در اين باره يكي از نويسندگان منظور از قدرت و توانايي را منحصر به توانايي هاي جسماني ندانسته و به برخي از توانمندي هاي لازم براي موفقيت يك مدير اشاره مي كند مثل :
قدرت نوآوري و ابداع و ابتكار .
قدرت ارائه دليل و استدلال بر مدعاي خود .
قدرت در تصميم گيري و اجراي به موقع (قاطعيت ).
قدرت بسيج انگيزه ها امكانات و منابع .
قدرت هدايت و كنترل و نظارت .
قدرت پذيرش حق و تسليم در برابر آن (عدالت ) يا قدرت انتقاد پذيري .

javad jan
08-16-2014, 01:35 PM
1- امانت داري (درستكاري)
از جمله ويژگي هاي يك مدير امانت داري است بدين معنا كه مدير حافظ اموال عمومي ،دارائيها ،سرمايه ها ،وسائل ،ابزار و آلات و هر آنچه كه متعلق به سازمان بوده هست مثل حفظ اسرار و پوشاندن برخي عيوب و امانتداري از رموز موفقيت مدير بشمار مي رود قبل از همه خلاق به اين ويژگي تاكيد نموده وفرموده اند:
«امروز تو نزد ما داراي جايگاه مخصوص و مقام رفيع «امانت داري » هستي »
اين پاسخي است از ناحيه عزيز مصر وقتي كه يوسف را به عنوان بهترين همكار شايسته انتخاب مي كند كه تاكيد بر جنبه امانتداري او دارد . و اين ويژگي در تمام مراحل و سطوح مديريت لازم و ضروري است.
در پذيرش حضرت موسي از ناحيه شعيب براي همكاري و وصلت نيز به اين ويژگي حضرت موسي اشاره شده است آنجا كه مي فرمايد:
«اين جوان را براي به كارگيري استخدام كن كه هم توانمند و هم امانتدار است .» بطور طبيعي امانت داري مي تواند معاني وسيعي داشته باشد و امانت داري منحصر به حفظ اموال وسائل ابزار آلات و امكانات مادي نيست و براي مدير هر سازماني نيز مصداقي از مفهوم وسيع آن وجود دارد . و امانت دار كسي است كه وظيفه را امانت بداند و در هر شرايط به اين امانت خيانت نورزد و حضور و يا عدم حضور مافوق تاثير در انجام وظيفه محوله نداشته باشد .
و در قران آمده است :« اي افراد با ايمان به امنت خداوند و پيامبر خيانت نكنيد و به امنت هاي خودتان خيانت نكنيد»
بنابر اين همانگونه كه وظايف عبادي را بطور صحيح انجام ندهيم خيانت به خداوند و رسول (ص) هست انجام ندادن وظايف ديگر نيز نوعي خيانت است بدين ترتيب انتخاب نيروهاي نالايق به عنوان خيانت در امانت بشمار مي رود و از ائمه در مورد مضمون آيه :
«ان الله يامركم ان تودوا الامانات الي اهلها»
«همانا خداوند امر مي كند كه امانات را به اهل آن بسپاريد...»
پرسيدند در جواب فرمودند « منظورش اين است كه ولايت و مديريت را به افراد شايسته و لايق كه كاملترين آنها امامان اهل بيت هستمند بسپارند»
در اينجا منظور از امانت همان ولايت و مديريت و اداره مملكت است كه بايد به افراد لايق و شايسته آن سپرده شود.
پيامبر (ص) ويژگي افراد شايسته را امانت داري مي داند كه فرمودند :
«براي تشخيص افراد لايق و خوب به زيادي نماز و روزه و حج و حتي نيكي به مردم و سر و صدايهاي آنها توجه نكنيد بلكه به راستگويي و امانت داري آ؛نها نظر كنيد.
علي (ع) نيز با تاكيد بر ويژگي امانتداري مديران فرمودند:
«هر كسي را كه به كاري منصوب كردم اگر يك نخ و يا بيشتر از ما پنهان كند در روز قيامت غلي در گردنش خواهد بود»
و يا فرمودند:
«ان من اعظم الخيانه المه و اعظم الغش علي اهل المصر غش الامام.»
بالاترين خيانت ،خيانت به امت است و بزرگترين تقلب و نيرنگ نسبت به مردم تقلب نسبت به امام مسلمين است.»
در مكتب اسلام وظيفه ديني و وجداني انساني كه مقام مديريت را مي پذيرد اين است كه قدرت و توانايي روحي را در برابر تمايلات شخصي كه با حوزه مديريت او در تضاد است بسنجد اگر خود را انساني با اراده و محكم يافت با توئكل به عنايات خداوند اين وظيفه سنگين را بپذيرد و در غير اين صورت از پذيرفتن مديريت معذور خواهد بود.

javad jan
08-16-2014, 01:35 PM
1- صداقت و راستگويي
از جمله ويژگي هاي لازم براي يك مدير صداقت و راستگويي است زيرا اعتماد و صميميت متقابل بين مدير و زير دستان بستگي شديدي به صداقت و راستگويي طرفين و مخصوصا مدير دارد. عكس اين مطلب نيز صادق است يعني گاهي يك سخن و يا عمل دور از صداقت براي ايجاد جدايي سستي و تخريب اذهان كاركنان و از بين رفتن هبستگي و صميميت كافي خواهد بود.
خداوند اهل ايمان را به همراهي با راستگويان امر مي كند و فرمايد:
«يا ايها الذين امنوا اتقو الله و كونو مع الصادقين »
«اي اهل ايمان خدا ترس و همراه با راستگويان باشيد. »
و خداوند در شرح حال پيامبر خود حضرت اسماعيل از جمله ويژگي هاي خوب را راستگو بودن در وعده دادن ذكر مي كند .
«انه كان صادق الوعد و كان رسولا نبيا»
به اين ويژگي در روايات توجه خاصي شده است كه به ذكر برخي از آنها اكتفا مي كنيم .
پيامبر (ص) در حديث معروفي مي فرمايند : براي خوب بودن افراد نگاه كنيد به راستگويي آنها يعني براي امتياز افراد صرفا اكتفا به نماز ،روزه حج و كارهاي نيك آنها كافي نيست .
ويژگي بارز انسانهاي شايسته علاوه بر اين عبادات بايد صداقت و راستگويي باشد و در حديث ديگري به همين مضمون از امام صادق آمده است كه براي تشخيص خوبي و شايستگي افراد نبايد تنها به ركوع و سجود طولاني آنها نگاه كرد. بلكه بايد به صداقت آنها نيز توجه كرد.
در گزينش انبياي عظام كه مديران عمومي جامعه بودند توجه خاصي به اين ويژگي شده است كه امام صادق فرمودند.
«ان الله لم يبعث نبيا الا بصدق الحديث و ادا الامانه الي البر و الفجار »
«خداوند هيچ پيامبري را مبعوث نكرد مگر اينكه صداقت و امانتداري آنها نسبت به بدكردار و نيك كردار در برنامه هايشان موجود بود.»
علاوه بر حديث فوق در جاي ديگر از ياران امام صادق نقل مي كنند كه آن حضرت از ما خداحافظي نكرد مگر اينكه ما را به دو ويژگي برجسته «صداقت و امانتداري » به فاسق و نيك كردار سفارش مي كرد.
صداقت و امانت داري استثنا بردار نيست
صداقت و امانتداري كه جز ويژگي هاي برجسته و از عوامل موفقيت مديران در طول تاريخ بشريت بوده در فرهنگ و مكتب اسلام هيچ توجيهي براي عدم رعايت آنها پذيرفته نيست و رعايت اين دو ويژگي در ارتباط با همه افراد جامعه و سازمان لازم و ضروري است خواه آن افراد كافر باشند يا مسلمان فاسق باشند يا مومن شرقي باشند يا غرذبي سياه باشند يا سفيد .
امام علي (ع) در توصيه خود به مالك اشتر مي فرمايند :« با افراد راستگو و پرهيز كار ارتباط برقرار كن »
و در مشورتها كسب اطلاعات و مشاركت در تعيين اهداف و وظايف بايد بر افراد راستگو تكيه نمود.

javad jan
08-16-2014, 01:36 PM
6- حسن سابقه
از جمله ويژگي هاي برجسته يك مدير حسن سابقه اي است كه در طول زندگي همراه خود دارد. يك مدير موفق به حسن سابقه نيازمند است تا افراد زير دست به او اعتماد كامل داشته و او را در نيل به اهداف پشتيباني نمايند در واقع حسن سابقه يا سابقه نيكو در برگيرنده مجموعه اي از صفات و ويژگي هاي پسنديده فرد است .
امام علي (ع ) با تاكيد بر حسن سابقه خطاب به مالك اشتر مي فرمايند:
«بدترين وزيران تو كساني هستند كه پيش از تو وزير تبهكاران بوده اند يعني آنان كه شريك گناه پيشينيان بوده اند از اين جهت شايسته نيست چنين افرادي رازدار تو باشند در حا لي كه تو مي تواني براي خود جانشين خوبي پيدا نمايي و بار گناهان آنان را به دوش نكشي .
حسن سابقه درتمام مكاتب و در ميان تمام ملل مورد توجه است و اسلام بيش از آنها بر اين ويژگي مدير تاكيد مي نمايد و براي شناخت سوابق افراد مي توان به بازتاب شخصيت او نزد افكار عمومي توجه كرد اگر چه ممكن است افكار عمومي در مورد افرادي دچار اشتباه نيز بشود ولي غالبا توجه و در خور تامل است و اما علي (ع) اين نكته را ياد آور شده و خطاب به مالك مي فرمايند :
«انما يستدل علي الصالحين بما يجري الله لهم علي السن عباده »
«بدان افراد شايسته را از طريق آنچه خداوند بر زبان بندگانش جاري مي سازد مي توان شناخت.
بنابر اين هميشه بايد در گزينش مديران سوابق آنها را در نظر گرفت همانگونه كه خود آنها بايد سوابق افراد زير دست را مد نظر داشته باشند زيرا افراد خوش سابقه كمترين هزينه و بهترين همكاري را دارند . و يكي از راههاي به دست آوردن حسن سابقه همانطوري كه امام علي (ع) فرمودند . از طريق قضاوتهاي مردمي و انعكاس نظرات آنها است و علي (ع) در انتقاد از مدعيان حكومت خاندان بني اميه مي فرمايند:
«تو اي معاويه ! چگونه مي تواني حاكم مردم و فرماندار امت اسلامي باشي در حالي كه نه از سابقه خوبي برخورداري و نه نشانه بزرگواري در توهست »
و در جاي ديگر امام علي (ع) خطاب به مالك مي فرمايند:
«سپس به سرلغ كساني برو كه از خانواده هاي اصيل نجيب با شخصيت مومن صالح و خوش سابقه هستند.
پس حتي المقدور مديران بايد از چنين خانواده هايي برگزيده شوند تا داراي ويژگي خوش سابقه بودن شوند و بيشتر و بهتر موفق شوند.

javad jan
08-16-2014, 01:36 PM
7-شرح صدر و بردباري
مديران و كاركنان كه با افراد مختلف اعم از زيردستان ،ارباب رجوع و يا مشتريان سر و كار دارند بايد داراي اعصابي قوي و حوصله اي زياد و ظرفيت كافي باشند مديري مي تواند رهبري گروهي يا سازماني را براي نيل به هدفي بر عهده گيرد كه از شرح صدر نظري بلندذ و همتي والا برخوردار باشد بحرانها كاستيها و نواقص را در خود هضم نمايد و اين فقط مديران نيستند كه براي هضم ناملايمات بايد روحي بزرگ داشته باشندبلكه هر يك از كاركنان نيز براي موفقيت و پيشبرد اهداف سازمان بايد چنين باشند با بهره گيري از آيات و روايات به مستندات اين ويژگي مي پردازيم .
قرآن كريم مي فرمايند:
اي اهل ايمان در كارها صبور و با حوصله باشيد و همديگر را نيز به بردباري دعوت كنيد و مراقب كار دشمن باشيد و از خدا بترسيد .
باشد كه رستگار و موفق شويد.
در اين آيه بردباري و دعوت به آن و هوشياري در مقابل دشمن رمز پيروزي و رستگاري شمرده شده است و در جاي ديگر مي فرمايد:
«اي اهل ايمان در پيشرفت كار خود بردبار و با حوصله باشيد »
اينجا نيز پيشرفت امور مرهون و مديون سعه صدر و حوصله تمام است و اين پيشبرد چشم گير تا آنجايي است كه اگر بيست نفر با حوصله و صبور و پايدار باشند قوه و توانايي آنها بيش از دويست نفر خواهد بو و وعده خداوند به پاداش و موفقيت كامل براي بردباران هست
براي پيشرفتها بايد الگوي قرآن را در برخود با افراد پذيرفت كه مي فرمايند:
«نيكوكاري و بدكاري يكسان نيستند پاسخ بدي را به نيكي دهيد بنابر اين آن كس كه بين تو و او دشمني است او را براي خود دوست مهرباني ساز »
با شرح صدر دشمنان سنگدل را مي توان به دوستان صميمي مبدل كرد و بردباري رمز اصلي موفقيت مديران خواهد بود .
بر اين اساس عكس شرح صدر و بردباري نيز براي عقب ماندگيها خطرناك مخرب و ويران گر است و بسياري از بحرانهاي ناخواسته در اثر تنگ نظري عصبانيت دستپاچگي و سختي گيري هاي بي جا به وجود مي آيد . حضرت موسي (ع) رب اشرح لي صدري براي موفقيت در ماموريتش بردباري را از خداوند طلب مي كند
پيامبر (ص) فرموده اند:
«كفي بالحلم ناصرا »
«براي ياوري و پشتيباني انساني بردباري كفايت مي كند»
و يا فرمودند :
«ما جمع شي افضل من حلم الي علم »
«هر گز دو چيز در كنار هم قرار نگرفته اند كه بهتر از بردباري در كنار علم باشد »
اما علي (ع) فرمودند:
«اله الرئاسه سعه الصدر»
«ابزار و وسيله حكومت بردباري و برخورد خوب است »
گاهي اگر از اين ابزار خوب مديريت استفاده ننمايند حيات و بقا سازمان در تهديد جدي قرار ميب گيرد بطوري كه سرلوحه كارها را همين حلم و بردباري و بزرگ منشي دانسته اند و در اهميت بردباري امام علي فرموده اند:
«نقش صبر و بردباري در كارها همچون نقش سر در بدن است همانطوري كه با جدا شدن سر از بدن بدن فاسد مي شود وقتي بردباري از كارها جدا شود كارها تباه مي شود»
اين حديث به بهترين وجه عدم بردباري در كارها را به تصوير كشيده است كه اگر مديريت نيز فاقد اين ويژگي باشد سازمان ابقا و حيات خود را از دست مي دهد و در اين باره انبيا و ائمه معصومين براي كليه كاركنان و مخصوصا مديران بهترين سرمشق خواهند بود زيرا سيره و شيوه پيامبر
(ص) دشمنان سرسخت را مبدل به دوستان صميمي مي كند.

javad jan
08-16-2014, 01:38 PM
8- تجربه و سابقه كار مفيد
تجربه مفيد و آزمودگي بدون ترديد يكي از ويژگي هاي مهم مدير خواهد بود زيرا تجارب گذشته و مهارت علمي و در معرض عمل به تئوريها بودن نقش اساسي در موفقيتهاي مدير خواهد داشت . تجارب مفيد مي تواند چراغ رو.شني فرا راه او قرار دهد. از ديدگاه مكتب اسلام نيز تجربه عملي از امتيازات محسوب مي شود حضرت علي (ع) مي فرمايند :«مديران را از افراد با تجربه تر و با عفت و پاكدامن تر برگزين »
(و توخ منهم اهل التجربه و الحيا )
حديث مشهوري است كه با اشاره به تجربه عملي انبيا مي فرمايد:
«هيچ پيامبري مبعوث نشد مگر اينكه قبلا يك دوره شباني را گذرانده بود.»
علي (ع) مي فرمايد :
« من قلت تجربته خدع و من كثرت تجربته قلت غرته»
«تجربه كم باعث مي شود انسان فريب بخورد و تجربه زياد لغعزش ها را كم مي كند»
ممكن است ضرورتهايي مثل دگرگوني و تحولات و انقلاب باعث شود از نيروهاي جديد و كم تجربه به عنوان يك ضرورت استفاده شود اما اينكه تجربه عملي يكي از امتيازات و شرايط مهم مديريت باشد هيچ نظريه پردازي آن را از نظر دور نداشته است و امام علي (ع) با توجه به اهميت آن مي فرمايند:
عاقل كسي است كه تجارب او را راهنمايي كند.

javad jan
08-16-2014, 01:38 PM
منابع و ماخذ
1- جمعي از علما و دانشمندان –نگرشي بر مديريت در اسلام –مركز آموزش م دولتي -1372 .
2- شهيدي – نهج البلاغه علي (ع) – دفتر نشر فرهنگ اسلام -1374.
3- شيخ حر عاملي – وسائل الشيعه – مجلات مختلف – كتاب فروشي اسلامي – تهران .
4- ابن ابي الحديد – شرح نهج البلاغه ، ج 7 ص 36 و 37.
5- غررالحكم و دررالكلم
6- مجلسي – محمد باقر –بحار الانوار ،ج 74 ،ص
7- تحليلي از مديريت اسلامي در پنج سال رهبري علي (ع)
8- كليني رازي – اصول كافي .