Borna66
06-10-2009, 10:06 PM
بازکاوی معماری صفویه تا قاجار
http://pnu-club.com/imported/mising.jpg
نقل قول:
تنوع فضاها بیشتر می شود و فضاهای نوینی خلق می شوند. فضاها به گشایش و سبکی بیشتری می رسند و الگوهای قدیمی معماری ایران در جهت گسترش فضا تکامل می یابند. به طور خلاصه، اگر تکامل معماری را گشایش، شفافیت و سبکی فضاها بدانیم، معماری این دوره به عنوان مرحله تکامل معماری قدیم ایران مطرح می شود.
معماری قاجار اصول، مبانی و الگوهای قدیم معماری ایران را ارتقا بخشیده و نوآوری هایی از نظر فضا به وجود آورد. لیکن، به نظر می رسد، قوت لازم خلق یک معماری نوین را نداشته است.
جایگاه و مرتبه معماری قاجار در تاریخ معماری گذشته ایران (قبل از دوره جدید) می تواند محل بحث و تأمل باشد. اگر آثار معماری را از زاویه فضایی ارزیابی کنیم و به خلاقیت های فضایی در معماری توجه کنیم معماری دوره قاجار ارزش پیدا می کند و در جایگاه برتر و تکامل یافته تری نسبت به معماری های دوره های قبل از خود چون زندیه و صفویه قرار می گیرد، چرا که در معماری این دوره خلاقیت هایی فضایی افزایش می یابد.
تنوع فضاها بیشتر می شود و فضاهای نوینی خلق می شوند. فضاها به گشایش و سبکی بیشتری می رسند و الگوهای قدیمی معماری ایران در جهت گسترش فضا تکامل می یابند. به طور خلاصه، اگر تکامل معماری را گشایش، شفافیت و سبکی فضاها بدانیم، معماری این دوره به عنوان مرحله تکامل معماری قدیم ایران مطرح می شود.
اما وقتی به معماری از زوایای دیگری مانند اندازه ها، تناسبات، شکل ها و تزئینات نگاه کنیم، معماری دوره قاجار وضع نازل تری را نسبت به دوره های گذشته خود و به خصوص دوره صفوی نشان می دهد. شکل ها استواری و صلابت قبلی را ندارند و شکل های جدیدی وارد معماری می شوند که سطحی و تفننی اند.
اندازه ها دقت لازم را ندارند. تناسبات در مرتبه پایین تری نسبت به تناسبات موزون و اندیشیده شده دوره های قبلی قرار می گیرند. تزئینات معماری گاه تا حد ابتذال سقوط می کند و بی بندوباری، غلو ناشیانه و هرج و مرج، جایگزین تزئینات محدود و با وسواس دوره های درخشان سلجوقی و صفوی می شود.
برای تشریح مستقیم تر نکاتی که گفته شد، مدرسه شهید مطهری یا مدرسه سپهسالار را تجزیه و تحلیل می کنیم: می توان ادعا کرد که این مدرسه، نقطه تکاملی از نظر فضا در الگوی مدرسه یا مسجدهای ایرانی است. برای اثبات این ادعا به ۲ وجه اصلی فضای آن اشاره می کنیم.
فضای حیاط: در مسجد و در مدرسه های قدیمی مانند مسجد جامع اصفهان، فضای حیاط را دیواره ای معمولاً ۲ طبقه محصور می کند و در ۴ نقطه اصلی آن یعنی در ۲ محور طولی و عرضی حیاط ۴ ایوان استقرار می یابد. در واقع گشادگی های فضای حیاط به این ۴ ایوان منحصر می شوند. در برخی از آثار دورة صفوی در حیاط مرکزی نوآوری می شود و گشایش فضای حیاط ها بیشتر است.
از نمونه های برجسته در این زمینه مدرسه چهارباغ و مدرسه صدر اصفهان است، که در آنها ۴ حیاط کوچک در ۴ گوشه حیاط در ارتباط با فضای حیاط اصلی پدید می آیند. در نمونه دیگر، مسجد حکیم، با خالی کردن پشت دیواره های شرقی و غربی مسجد در طبقه بالا گشایش جدیدی در فضای حیاط به وجود آمده است. در مسجد امام اصفهان هم ۲ حیاط بزرگ در اطراف شبستان اصلی استقرار می یابند و از طریق چند گشادگی به حیاط اصلی متصل می شوند. لیکن کار اساسی در این زمینه، یعنی گشایش فضای حیاط، در دوره قاجار صورت می گیرد و راه حل های متعددی برای آن ارائه می شود.
به عنوان نمونه، می توان از مسجد سید اصفهان نام برد که با ایجاد ۴ حیاطک در طبقه بالا در اضلاع شرقی و غربی، گشایش و سیلان فضایی حیاط به صورت جدی افزایش می یابد. در مدرسه سپهسالار یک گام در این جهت برداشته می شود، بدین ترتیب که علاوه بر ایجاد ۴ حیاطک در اضلاع شرقی و غربی مسجد، این حیاطک ها در اضلاع شمالی و جنوبی مسجد نیز پدیدار می شوند. سبکی فضای حیاط باز هم بیشتر می شود و ایوان ها و مجموعه شبستان مسجد در حیاط حضور آزادانه تر پیدا می کنند.
فضای گنبدخانه: فضاهای گنبدخانه در مساجد اولیه معماری بعد از اسلام ایران مثلاً، در مسجد جامع اصفهان، از فضاهای اطراف و من جمله ایوان مقابل آن با دیواره های ضخیم جدا می شوند، لیکن کاملاً مشهود است که نیت معماران در طول زمان بر این بوده که حائل میان فضای گنبدخانه و فضاهای اطراف از میان برداشته شود.
برای مثال، در مسجد امام اصفهان که مربوط به دوره صفوی است، ارتباط فضای گنبدخانه با فضای ایوان و هم چنین شبستان های مجاور آن بهتر می شود و به خصوص با ایجاد ۲ گشادگی بزرگ در بالای بدنه های شرقی و غربی گنبدخانه، ارتباط با فضای بیرون هم حاصل می شود.
بهتر از آن را می توان در گنبد خانه مسجد گوهرشاد دید که تمامی دیواره ها در حد فاصل گنبدخانه و ایوان از میان برداشته می شود، در این گشایش فضای عالی تری به دست می آید و ارتباط مستقیم فضای گنبدخانه با حیاط برقرار می شود. به جرأت می توان گفت مدرسه سپهسالار از این نظر بهترین است، چرا که انتخاب یک پلان صلیبی علاوه بر آن که مانند مسجد گوهرشاد فضای گنبدخانه را با فضای ایوان و فضای حیاط در ارتباط مستقیم قرار می دهد، ارتباط آن را با فضاهای جانبی هم بدون هیچ مانعی تأمین می کند. در اینجا فضا به حداکثر گشادگی و سیلان خود در الگوی گنبدخانه ها می رسد و گنبد، کیفیت معلق و بی وزنی را به دست می آورد. در مجموع، فضای گنبدخانه این مدرسه را می توان نقطه تکامل الگوی گنبد خانه ها از نظر گشایش فضایی دانست.
هر چند مدرسه سپهسالار با ۲ نوآوری عظیم در فضای حیاط و فضای گنبدخانه، نقطه انتهایی تکامل فضایی الگوی قدیمی مسجدها و مدرسه های معماری ایران و بعد از اسلام محسوب می شود، اگر این مدرسه را از نظر شکل ها، اندازه ها و تناسبات و غیره بررسی کنیم، کیفیت نازل تر آن نسبت به آثار معماری برجسته دوره های قبلی و به خصوص دوره صفوی کاملاً مشهود است. این مسأله را قدری می شکافیم:
در مدرسه سپهسالار مجموعه گنبدخانه حجم بزرگی را اشغال می کند و تقریباً ضلع جنوبی حیاط مدرسه را به صورت کامل پر می کند. از این رو، برخلاف دیگر گنبدخانه ها (مثلاً در مسجد امام اصفهان) تناسب نامطلوبی را نسبت به طول حیاط پدید می آورد و در تنگنا قرار می گیرد و انتخاب ۴ منار به جای ۲ منار بر این مشکل می افزاید.
فرم ها، اندازه ها و تناسبات عناصر این بنا مانند گنبد، ایوان ها، مناره ها، رواق ها و غیره در مقایسه با نمونه های برجسته مشابه در دوره های قبلی، سطح بسیار نازل تری دارد. برای نمونه می توانیم فرم گنبد آن را با فرم گنبدهای زیبای مسجد امام و مسجد شیخ لطف الله اصفهان و یا مسجد گوهرشاد مشهد و فرم و تناسبات ایوان اصلی و مناره های آن را با مسجد امام مقایسه کنیم. تزئینات این مدرسه نیز در میان نمونه های برجسته معماری قدیم ایران جایگاه پایینی دارد. یک مقایسه اجمالی میان تزئینات فوق العاده متین و اندیشیده شده مسجد شیخ لطف الله با تزئینات این مدرسه کاملاً گویای این مطلب است.
با توجه به آنچه گفتیم به سخن اول باز می گردیم که معماری قاجار و مدرسه سپهسالار به عنوان یکی از نمونه های برجسته و نهایی آن از نظر خلاقیت و نوآوری فضایی و تکامل الگوهای قدیمی ایران شاخص است و به حق، مرحله تکامل معماری قدیم محسوب می شود، اما به علل متعدد از جمله پایین آمدن مهارت و سلیقه معماران و کارفرمایان، بی کیفیت شدن و سرعت نامعقول عملیات ساختمانی، رسوخ ناهنجار فرم ها، تناسبات و تزئینات معماری کشورهای دیگر (و بخصوص معماری عثمانی و روسیه تزاری)، تزئینات آن کیفیت نازل تری نسبت به دوره های قبلی دارد.
نکته بسیار مهم دیگری را می توان در اینجا مطرح کرد. هر چند این نکته خود موضوع مقاله مستقلی است. اما به دلیل آنکه کمتر مورد توجه قرار گرفته، اشاره مختصر به آن در اینجا چندان بی راه نیست. پرسش این است: آیا معماری قاجار با توجه به موقعیت زمانی خاص خود توانسته است وظیفه خود را درباره فراهم کردن شرایط پدید آمدن معماری مدرن ایران ایفا کند
توجه کنیم که ساختمان مدرسه سپهسالار در دهه نهم قرن سیزدهم هجری قمری، یعنی در دهه هفتم قرن نوزدهم میلادی، به پایان رسیده و این مصادف با زمانی است که پایه های معماری مدرن در اروپا گذارده شد و برخی بناهای شاخص معماری مدرن پدیدار شده اند و اما در ایران تحولی اساسی که بتواند معماری مدرن ایران را پایه گذاری کند نمی توان در معماری دوره قاجار یافت و شاید این یکی از اساسی ترین مسائل تاریخ معماری ایران و نقصان های اساسی معماری قاجار باشد.
خلاصه کلام آنکه، معماری قاجار به حق، اصول، مبانی و الگوهای قدیم معماری ایران را ارتقا بخشید و نوآوری هایی از نظر فضا به وجود آورد. لیکن، به نظر می رسد، قوت لازم خلق یک معماری نوین را نداشت.
شاید این واقعیت که معماری مدرن در حد شایستگی تاریخی معماری خود را نداریم، از این امر ناشی شده باشد.
http://pnu-club.com/imported/mising.jpg
نقل قول:
تنوع فضاها بیشتر می شود و فضاهای نوینی خلق می شوند. فضاها به گشایش و سبکی بیشتری می رسند و الگوهای قدیمی معماری ایران در جهت گسترش فضا تکامل می یابند. به طور خلاصه، اگر تکامل معماری را گشایش، شفافیت و سبکی فضاها بدانیم، معماری این دوره به عنوان مرحله تکامل معماری قدیم ایران مطرح می شود.
معماری قاجار اصول، مبانی و الگوهای قدیم معماری ایران را ارتقا بخشیده و نوآوری هایی از نظر فضا به وجود آورد. لیکن، به نظر می رسد، قوت لازم خلق یک معماری نوین را نداشته است.
جایگاه و مرتبه معماری قاجار در تاریخ معماری گذشته ایران (قبل از دوره جدید) می تواند محل بحث و تأمل باشد. اگر آثار معماری را از زاویه فضایی ارزیابی کنیم و به خلاقیت های فضایی در معماری توجه کنیم معماری دوره قاجار ارزش پیدا می کند و در جایگاه برتر و تکامل یافته تری نسبت به معماری های دوره های قبل از خود چون زندیه و صفویه قرار می گیرد، چرا که در معماری این دوره خلاقیت هایی فضایی افزایش می یابد.
تنوع فضاها بیشتر می شود و فضاهای نوینی خلق می شوند. فضاها به گشایش و سبکی بیشتری می رسند و الگوهای قدیمی معماری ایران در جهت گسترش فضا تکامل می یابند. به طور خلاصه، اگر تکامل معماری را گشایش، شفافیت و سبکی فضاها بدانیم، معماری این دوره به عنوان مرحله تکامل معماری قدیم ایران مطرح می شود.
اما وقتی به معماری از زوایای دیگری مانند اندازه ها، تناسبات، شکل ها و تزئینات نگاه کنیم، معماری دوره قاجار وضع نازل تری را نسبت به دوره های گذشته خود و به خصوص دوره صفوی نشان می دهد. شکل ها استواری و صلابت قبلی را ندارند و شکل های جدیدی وارد معماری می شوند که سطحی و تفننی اند.
اندازه ها دقت لازم را ندارند. تناسبات در مرتبه پایین تری نسبت به تناسبات موزون و اندیشیده شده دوره های قبلی قرار می گیرند. تزئینات معماری گاه تا حد ابتذال سقوط می کند و بی بندوباری، غلو ناشیانه و هرج و مرج، جایگزین تزئینات محدود و با وسواس دوره های درخشان سلجوقی و صفوی می شود.
برای تشریح مستقیم تر نکاتی که گفته شد، مدرسه شهید مطهری یا مدرسه سپهسالار را تجزیه و تحلیل می کنیم: می توان ادعا کرد که این مدرسه، نقطه تکاملی از نظر فضا در الگوی مدرسه یا مسجدهای ایرانی است. برای اثبات این ادعا به ۲ وجه اصلی فضای آن اشاره می کنیم.
فضای حیاط: در مسجد و در مدرسه های قدیمی مانند مسجد جامع اصفهان، فضای حیاط را دیواره ای معمولاً ۲ طبقه محصور می کند و در ۴ نقطه اصلی آن یعنی در ۲ محور طولی و عرضی حیاط ۴ ایوان استقرار می یابد. در واقع گشادگی های فضای حیاط به این ۴ ایوان منحصر می شوند. در برخی از آثار دورة صفوی در حیاط مرکزی نوآوری می شود و گشایش فضای حیاط ها بیشتر است.
از نمونه های برجسته در این زمینه مدرسه چهارباغ و مدرسه صدر اصفهان است، که در آنها ۴ حیاط کوچک در ۴ گوشه حیاط در ارتباط با فضای حیاط اصلی پدید می آیند. در نمونه دیگر، مسجد حکیم، با خالی کردن پشت دیواره های شرقی و غربی مسجد در طبقه بالا گشایش جدیدی در فضای حیاط به وجود آمده است. در مسجد امام اصفهان هم ۲ حیاط بزرگ در اطراف شبستان اصلی استقرار می یابند و از طریق چند گشادگی به حیاط اصلی متصل می شوند. لیکن کار اساسی در این زمینه، یعنی گشایش فضای حیاط، در دوره قاجار صورت می گیرد و راه حل های متعددی برای آن ارائه می شود.
به عنوان نمونه، می توان از مسجد سید اصفهان نام برد که با ایجاد ۴ حیاطک در طبقه بالا در اضلاع شرقی و غربی، گشایش و سیلان فضایی حیاط به صورت جدی افزایش می یابد. در مدرسه سپهسالار یک گام در این جهت برداشته می شود، بدین ترتیب که علاوه بر ایجاد ۴ حیاطک در اضلاع شرقی و غربی مسجد، این حیاطک ها در اضلاع شمالی و جنوبی مسجد نیز پدیدار می شوند. سبکی فضای حیاط باز هم بیشتر می شود و ایوان ها و مجموعه شبستان مسجد در حیاط حضور آزادانه تر پیدا می کنند.
فضای گنبدخانه: فضاهای گنبدخانه در مساجد اولیه معماری بعد از اسلام ایران مثلاً، در مسجد جامع اصفهان، از فضاهای اطراف و من جمله ایوان مقابل آن با دیواره های ضخیم جدا می شوند، لیکن کاملاً مشهود است که نیت معماران در طول زمان بر این بوده که حائل میان فضای گنبدخانه و فضاهای اطراف از میان برداشته شود.
برای مثال، در مسجد امام اصفهان که مربوط به دوره صفوی است، ارتباط فضای گنبدخانه با فضای ایوان و هم چنین شبستان های مجاور آن بهتر می شود و به خصوص با ایجاد ۲ گشادگی بزرگ در بالای بدنه های شرقی و غربی گنبدخانه، ارتباط با فضای بیرون هم حاصل می شود.
بهتر از آن را می توان در گنبد خانه مسجد گوهرشاد دید که تمامی دیواره ها در حد فاصل گنبدخانه و ایوان از میان برداشته می شود، در این گشایش فضای عالی تری به دست می آید و ارتباط مستقیم فضای گنبدخانه با حیاط برقرار می شود. به جرأت می توان گفت مدرسه سپهسالار از این نظر بهترین است، چرا که انتخاب یک پلان صلیبی علاوه بر آن که مانند مسجد گوهرشاد فضای گنبدخانه را با فضای ایوان و فضای حیاط در ارتباط مستقیم قرار می دهد، ارتباط آن را با فضاهای جانبی هم بدون هیچ مانعی تأمین می کند. در اینجا فضا به حداکثر گشادگی و سیلان خود در الگوی گنبدخانه ها می رسد و گنبد، کیفیت معلق و بی وزنی را به دست می آورد. در مجموع، فضای گنبدخانه این مدرسه را می توان نقطه تکامل الگوی گنبد خانه ها از نظر گشایش فضایی دانست.
هر چند مدرسه سپهسالار با ۲ نوآوری عظیم در فضای حیاط و فضای گنبدخانه، نقطه انتهایی تکامل فضایی الگوی قدیمی مسجدها و مدرسه های معماری ایران و بعد از اسلام محسوب می شود، اگر این مدرسه را از نظر شکل ها، اندازه ها و تناسبات و غیره بررسی کنیم، کیفیت نازل تر آن نسبت به آثار معماری برجسته دوره های قبلی و به خصوص دوره صفوی کاملاً مشهود است. این مسأله را قدری می شکافیم:
در مدرسه سپهسالار مجموعه گنبدخانه حجم بزرگی را اشغال می کند و تقریباً ضلع جنوبی حیاط مدرسه را به صورت کامل پر می کند. از این رو، برخلاف دیگر گنبدخانه ها (مثلاً در مسجد امام اصفهان) تناسب نامطلوبی را نسبت به طول حیاط پدید می آورد و در تنگنا قرار می گیرد و انتخاب ۴ منار به جای ۲ منار بر این مشکل می افزاید.
فرم ها، اندازه ها و تناسبات عناصر این بنا مانند گنبد، ایوان ها، مناره ها، رواق ها و غیره در مقایسه با نمونه های برجسته مشابه در دوره های قبلی، سطح بسیار نازل تری دارد. برای نمونه می توانیم فرم گنبد آن را با فرم گنبدهای زیبای مسجد امام و مسجد شیخ لطف الله اصفهان و یا مسجد گوهرشاد مشهد و فرم و تناسبات ایوان اصلی و مناره های آن را با مسجد امام مقایسه کنیم. تزئینات این مدرسه نیز در میان نمونه های برجسته معماری قدیم ایران جایگاه پایینی دارد. یک مقایسه اجمالی میان تزئینات فوق العاده متین و اندیشیده شده مسجد شیخ لطف الله با تزئینات این مدرسه کاملاً گویای این مطلب است.
با توجه به آنچه گفتیم به سخن اول باز می گردیم که معماری قاجار و مدرسه سپهسالار به عنوان یکی از نمونه های برجسته و نهایی آن از نظر خلاقیت و نوآوری فضایی و تکامل الگوهای قدیمی ایران شاخص است و به حق، مرحله تکامل معماری قدیم محسوب می شود، اما به علل متعدد از جمله پایین آمدن مهارت و سلیقه معماران و کارفرمایان، بی کیفیت شدن و سرعت نامعقول عملیات ساختمانی، رسوخ ناهنجار فرم ها، تناسبات و تزئینات معماری کشورهای دیگر (و بخصوص معماری عثمانی و روسیه تزاری)، تزئینات آن کیفیت نازل تری نسبت به دوره های قبلی دارد.
نکته بسیار مهم دیگری را می توان در اینجا مطرح کرد. هر چند این نکته خود موضوع مقاله مستقلی است. اما به دلیل آنکه کمتر مورد توجه قرار گرفته، اشاره مختصر به آن در اینجا چندان بی راه نیست. پرسش این است: آیا معماری قاجار با توجه به موقعیت زمانی خاص خود توانسته است وظیفه خود را درباره فراهم کردن شرایط پدید آمدن معماری مدرن ایران ایفا کند
توجه کنیم که ساختمان مدرسه سپهسالار در دهه نهم قرن سیزدهم هجری قمری، یعنی در دهه هفتم قرن نوزدهم میلادی، به پایان رسیده و این مصادف با زمانی است که پایه های معماری مدرن در اروپا گذارده شد و برخی بناهای شاخص معماری مدرن پدیدار شده اند و اما در ایران تحولی اساسی که بتواند معماری مدرن ایران را پایه گذاری کند نمی توان در معماری دوره قاجار یافت و شاید این یکی از اساسی ترین مسائل تاریخ معماری ایران و نقصان های اساسی معماری قاجار باشد.
خلاصه کلام آنکه، معماری قاجار به حق، اصول، مبانی و الگوهای قدیم معماری ایران را ارتقا بخشید و نوآوری هایی از نظر فضا به وجود آورد. لیکن، به نظر می رسد، قوت لازم خلق یک معماری نوین را نداشت.
شاید این واقعیت که معماری مدرن در حد شایستگی تاریخی معماری خود را نداریم، از این امر ناشی شده باشد.