Borna66
06-10-2009, 07:46 PM
تأثیر معماری اروپا بر معماری ایران، در سدهی گذشته و در دوران قاجار، ابتدا در ساختمانهای سلطنتی و اعیانی، سپس بناهای عمومی و سرآخر معماری مسکونی خودش را نشان داد. اتفاقا جالب است که در زبان بسیاری از مورخان به معماری کارت پستالی معروف شد. این اصطلاح کارت پستالی بودن در ابتدا نه به قصد ریشخند کردن و یا ناچیز شمردن این معماری به کار میرفت، بلکه اصطلاحی بود که از درون خود این معماری و نحوهی اجرای آن زاییده شده بود؛ گرچه بعدها به عنوان صفتی کمابیش منفی مورد استفاده قرار گرفت.
«کارت پستالی» بودن این معماری از آن جهت بود که در اغلب اوقات، یعنی زمانی که هنوز دانشکدهی معماری در ایران تأسیس نشده بود و تعداد معماران تحصیلکردهی «فرنگ» هم ناچیز بود و مجلات و ژورنالهای ساختمان به ایران نمیرسید، آنچه که خیلی سریع و بیواسطه، تصویری از معماری «فرنگی» را به ایران انتقال میداد، کارتها و کارت پستالها و عکسهایی بود که از فرنگ میرسید یا شاه و شازدهای آن را با خود بهعنوان سوغات میآورد. این تصاویر دو بعدی خیلی وقتها اساس سفارش طرح یک ساختمان به معمار میشد.
وامگيری از معماری کلاسیک
به این ترتیب تعدادی از عناصر معماری وارد معماری ایرانی شد و در ترکیب با همان معماری به اصطلاح سنتی به کار رفت. بخشی از این عناصر وام گرفته شده از معماری کلاسیک و نئوکلاسیک اروپا بود و بخش دیگری هم تحت تأثیر معماری مدرن قرار داشت.
http://pnu-club.com/imported/mising.jpg
باغ فردوس، شمیران
به عنوان مثال میتوان به ظهور عنصری مانند سنتوری اشاره کرد. سنتوری به پیشانی مثلثی شکل ورودی بناها گفته میشود که در یونان باستان محل قرار گرفتن نقش برجسته و کتیبه بوده و بعد به صورت گسترده در معماری رمی نیز مورد استفاده قرار گرفته است . این فرم تداوم و کاربرد خود را در معماری همچنان حفظ کرد تا اینکه سرانجام به معماری ایرانی نیز وارد شد. در دوران قاجار در تعداد زیادی از ساختمانها از سنتوری استفاده میشد؛ مثل عمارت باغ فردوس شمیران.
http://pnu-club.com/imported/mising.jpg
یک سرستون به شیوهی کرینتی
بخش دیگری از این تأثیر پذیری ظهور سرستونهایی با طرحهای کرنتی (Corinthian) در معماری ایران بود. اصطلاح کرنتی به یکی از سه شیوهی مرسوم در معماری کلاسیک یونان گفته میشود که در معماری رمی نیز به طور گسترده مورد استفاده قرار گرفت. هر یک از این سه شیوهی معماری، ستونها و سرستونها و تناسبات ويژهی خود را داشته است که بحث در مورد آن فعلا در حوصلهی این گفتار نیست. در هرحال سرستون کرنتی و بعد انواع دیگر سرستونهای ترکیبی، در تعدادی از بناهای قاجاری به عنوان تزیین ستونهای ایوانهای ورودی به کار رفت.
http://pnu-club.com/imported/mising.jpg
پله سرسرای ورودی در خانهی قوام السطنه، موزهی آبگینه فعلی، تهران
یکی دیگر از تأثیراتی که در این دوره در داخل بناهای ایرانی راه یافت، به وجود آمدن سرسراهای ورودی بود که به پلکانهای دو طرفه یا دو شاخه منتهی میشد. یعنی پلههای در میان سرسرا که از پاگرد اول به دوشاخه تقسیم میشدند و از مقابل یکدیگر به طبقهی بالا امتداد پیدا میکردند.
عدم ایجاد تحولات اساسی
ورود این عناصر، در حقیقت تحولی اساسی را در معماری به وجود نیاورد، زیرا این اِلمانها در کالبد و بافت همان معماری ایرانی به کار گرفته میشدند بدون آنکه زبان آن را عوض کنند یا در نگرش آن تغییراتی اساسی به وجود بیاورند. مثلا میتوان نمونهبرداری از سرستونهای کلاسیک را در حد یک تفنن ارزیابی کرد. تفننی که گرچه از درون آن معماری زاده نشده بود اما در عین حال تغییرات بنیادینی را نیز در آن به وجود نیاورد. با این حال این تففنها، ظاهرا پیشدرآمد یک دگرگونی اساسی بود.
http://pnu-club.com/imported/mising.jpg
شمسالعماره، ارگ حکومتی، تهران
بعد از ورود این عناصر منفرد، نوبت به الهام گرفتن از ساختمانهای جدید شد. شمسالعماره را میتوان در زمرهی اولین ساختمانهای اینگونه قلمداد کرد. ساختمانی که به خاطر میل شاه به داشتن عمارتی بلند و چند طبقه در تهران ساخته شد، بدون آنکه تکنولوژی و مصالح عمارتهای مدرن و چند طبقهای که شاه در فرنگ دیده بود در ایران مهیا باشد.
تا زمانی که مصالح جدید و تکنیک به کار گرفتن آنها وارد ایران نشد، زبان معماری دگرگون نشد. تا آن زمان تغییرات در حد تکرار دست دوم بعضی از عناصر باقی ماند یا در حد ایده گرفتن از عمارتی بلندمرتبه و ساختن آن به شیوهای سنتی و با تزیینات و روحیهای ایرانی. حتا در مسجد سپهسالار نیز که تأثیراتی از معماری غرب به چشم میخورد باز زبان معماری ایرانی حفظ شده است.
«کارت پستالی» بودن این معماری از آن جهت بود که در اغلب اوقات، یعنی زمانی که هنوز دانشکدهی معماری در ایران تأسیس نشده بود و تعداد معماران تحصیلکردهی «فرنگ» هم ناچیز بود و مجلات و ژورنالهای ساختمان به ایران نمیرسید، آنچه که خیلی سریع و بیواسطه، تصویری از معماری «فرنگی» را به ایران انتقال میداد، کارتها و کارت پستالها و عکسهایی بود که از فرنگ میرسید یا شاه و شازدهای آن را با خود بهعنوان سوغات میآورد. این تصاویر دو بعدی خیلی وقتها اساس سفارش طرح یک ساختمان به معمار میشد.
وامگيری از معماری کلاسیک
به این ترتیب تعدادی از عناصر معماری وارد معماری ایرانی شد و در ترکیب با همان معماری به اصطلاح سنتی به کار رفت. بخشی از این عناصر وام گرفته شده از معماری کلاسیک و نئوکلاسیک اروپا بود و بخش دیگری هم تحت تأثیر معماری مدرن قرار داشت.
http://pnu-club.com/imported/mising.jpg
باغ فردوس، شمیران
به عنوان مثال میتوان به ظهور عنصری مانند سنتوری اشاره کرد. سنتوری به پیشانی مثلثی شکل ورودی بناها گفته میشود که در یونان باستان محل قرار گرفتن نقش برجسته و کتیبه بوده و بعد به صورت گسترده در معماری رمی نیز مورد استفاده قرار گرفته است . این فرم تداوم و کاربرد خود را در معماری همچنان حفظ کرد تا اینکه سرانجام به معماری ایرانی نیز وارد شد. در دوران قاجار در تعداد زیادی از ساختمانها از سنتوری استفاده میشد؛ مثل عمارت باغ فردوس شمیران.
http://pnu-club.com/imported/mising.jpg
یک سرستون به شیوهی کرینتی
بخش دیگری از این تأثیر پذیری ظهور سرستونهایی با طرحهای کرنتی (Corinthian) در معماری ایران بود. اصطلاح کرنتی به یکی از سه شیوهی مرسوم در معماری کلاسیک یونان گفته میشود که در معماری رمی نیز به طور گسترده مورد استفاده قرار گرفت. هر یک از این سه شیوهی معماری، ستونها و سرستونها و تناسبات ويژهی خود را داشته است که بحث در مورد آن فعلا در حوصلهی این گفتار نیست. در هرحال سرستون کرنتی و بعد انواع دیگر سرستونهای ترکیبی، در تعدادی از بناهای قاجاری به عنوان تزیین ستونهای ایوانهای ورودی به کار رفت.
http://pnu-club.com/imported/mising.jpg
پله سرسرای ورودی در خانهی قوام السطنه، موزهی آبگینه فعلی، تهران
یکی دیگر از تأثیراتی که در این دوره در داخل بناهای ایرانی راه یافت، به وجود آمدن سرسراهای ورودی بود که به پلکانهای دو طرفه یا دو شاخه منتهی میشد. یعنی پلههای در میان سرسرا که از پاگرد اول به دوشاخه تقسیم میشدند و از مقابل یکدیگر به طبقهی بالا امتداد پیدا میکردند.
عدم ایجاد تحولات اساسی
ورود این عناصر، در حقیقت تحولی اساسی را در معماری به وجود نیاورد، زیرا این اِلمانها در کالبد و بافت همان معماری ایرانی به کار گرفته میشدند بدون آنکه زبان آن را عوض کنند یا در نگرش آن تغییراتی اساسی به وجود بیاورند. مثلا میتوان نمونهبرداری از سرستونهای کلاسیک را در حد یک تفنن ارزیابی کرد. تفننی که گرچه از درون آن معماری زاده نشده بود اما در عین حال تغییرات بنیادینی را نیز در آن به وجود نیاورد. با این حال این تففنها، ظاهرا پیشدرآمد یک دگرگونی اساسی بود.
http://pnu-club.com/imported/mising.jpg
شمسالعماره، ارگ حکومتی، تهران
بعد از ورود این عناصر منفرد، نوبت به الهام گرفتن از ساختمانهای جدید شد. شمسالعماره را میتوان در زمرهی اولین ساختمانهای اینگونه قلمداد کرد. ساختمانی که به خاطر میل شاه به داشتن عمارتی بلند و چند طبقه در تهران ساخته شد، بدون آنکه تکنولوژی و مصالح عمارتهای مدرن و چند طبقهای که شاه در فرنگ دیده بود در ایران مهیا باشد.
تا زمانی که مصالح جدید و تکنیک به کار گرفتن آنها وارد ایران نشد، زبان معماری دگرگون نشد. تا آن زمان تغییرات در حد تکرار دست دوم بعضی از عناصر باقی ماند یا در حد ایده گرفتن از عمارتی بلندمرتبه و ساختن آن به شیوهای سنتی و با تزیینات و روحیهای ایرانی. حتا در مسجد سپهسالار نیز که تأثیراتی از معماری غرب به چشم میخورد باز زبان معماری ایرانی حفظ شده است.