javad jan
10-04-2013, 11:44 AM
اگر طالب راحتی و آرامش روح و روان خود هستید باید آرزوهای دور و دراز و بلندپروازی های تحقق نیافتنی و نیز آرزوهایی که با شما فاصله زیادی دارند و نیازمند طی مقدمات و مراحل طولانی است خودداری کنید. خیال پردازی ها و آرزوهای دور و دراز برای شما حرص و حسرت به وجود می آورد، از یک طرف به وضع موجود راضی نیستید و حرص رسیدن به آرزوهای دراز را میخورید، از سوی دیگر چون مقدمات و مراحل منطقی آرزوهای دراز فراهم نشده است، حسرت میخورید که چرا به آرزوی خود نمی رسید، و این دو حالت، یعنی حرص و حسرت روح و روان شما را آزار می دهد و راحتی وآرامش خاطر را از شما سلب می کند. از سوی دیگر آرزوهای دراز شما را مشغول خیال پردازی می کند و از فراهم کردن مقدمات و مراحل لازم برای دستیابی به آرزو باز می دارد و همین امر موجب ناراحتی و خرابی روحیه شما می شود آرزوهای دراز، آرزوهای دراز دیگری را بدنبال می آورد و سیری پذیر نیست و حد و حدودی را نمی شناسد، باتلاقی است که هرچه آدمی پا در آن بگذارد، بیشتر گرفتار می شود.
سعدی (ره) می گوید : « درویشی کوزه ای پر از روغن داشت که بالای سرش بود. شبی تنها شد، درحالی که به عصایش تکیه داده بود بفکر فرو رفت و با خود گفت فردا این کوزه ی روغن را می فروشم و بجای آن گوسفندی میخرم بعد اندیشید این گوسفند سال دیگر دو گوسفند می شود و سال بعدش چهار گوسفند و ... » خلاصه اینکه به تخیل و توهم برای خود گله ای گوسفند تهیه کرد بعد گفت: « از این گله گوسفند قصری خواهم ساخت زنی می ستانم، کلفتی استخدام می کنم، وجاهتی کسب می کنم، روزی اگر نوکرم با من مخالفت کرد و حرف مرا گوش نکرد با این عصا بر سرش میزنم» در این جا قوه خیال عصای درویش را بالا برد تا بر سر نوکرش بکوبد اما عصا به کوزه ی پر از روغن خورد و کوزه شکست و روغن ها بر سرش ریخت رسول اکرم (ص) میفرمایند : «بیشتر چیزی که بر امت خویش از آن هراس دارم خواهش نفس و آرزوی دراز است - خصال شیخ صدوق،ص 91 ».
نکته ای که در پایان لازم است به آن اشاره کنیم، این است که منظور از آنچه گفته شد، این نیست که شما هرگز آرزویی نداشته باشید. آرزوی منطقی و حساب شده نه تنها مضر نیست، بلکه موجب رشد و ترقی آدمی می شود و از ایستایی و سکون او جلوگیری می کند. آنچه مذموم است آرزو ها و خیالپردازی های دور و دراز و غیر منطقی می باشد.
سعدی (ره) می گوید : « درویشی کوزه ای پر از روغن داشت که بالای سرش بود. شبی تنها شد، درحالی که به عصایش تکیه داده بود بفکر فرو رفت و با خود گفت فردا این کوزه ی روغن را می فروشم و بجای آن گوسفندی میخرم بعد اندیشید این گوسفند سال دیگر دو گوسفند می شود و سال بعدش چهار گوسفند و ... » خلاصه اینکه به تخیل و توهم برای خود گله ای گوسفند تهیه کرد بعد گفت: « از این گله گوسفند قصری خواهم ساخت زنی می ستانم، کلفتی استخدام می کنم، وجاهتی کسب می کنم، روزی اگر نوکرم با من مخالفت کرد و حرف مرا گوش نکرد با این عصا بر سرش میزنم» در این جا قوه خیال عصای درویش را بالا برد تا بر سر نوکرش بکوبد اما عصا به کوزه ی پر از روغن خورد و کوزه شکست و روغن ها بر سرش ریخت رسول اکرم (ص) میفرمایند : «بیشتر چیزی که بر امت خویش از آن هراس دارم خواهش نفس و آرزوی دراز است - خصال شیخ صدوق،ص 91 ».
نکته ای که در پایان لازم است به آن اشاره کنیم، این است که منظور از آنچه گفته شد، این نیست که شما هرگز آرزویی نداشته باشید. آرزوی منطقی و حساب شده نه تنها مضر نیست، بلکه موجب رشد و ترقی آدمی می شود و از ایستایی و سکون او جلوگیری می کند. آنچه مذموم است آرزو ها و خیالپردازی های دور و دراز و غیر منطقی می باشد.