Borna66
06-10-2009, 07:16 PM
http://pnu-club.com/imported/mising.jpg
سارا طالبى زاده--روزنامه ایران
در حاشيه غربى جاده مشهد - توس، بعد از طى كردن يك مسير ۱۵ كيلومترى، بناى آجرى مكعب شكلى، در قلب دشت توس، به مشتاقان ميراث و گردشگران داخلى و خارجى، خوشامد مى گويد.
اين بنا كه ازنظرعظمت، قطر پايه ها، قدرت ايستايى و گنبد،داراى معمارى خاص و ويژه اى است، داراى پيشينه اى در پرده ابهام بوده كه هنوز نحوه كاربرى و تاريخ ساخت آن در ميان محققان، معماران و باستان شناسان، مورد ترديد است. اما آنچه قابل توجه بود، آن است كه «هارونيه»، يگانه اثر بر جاى مانده از شهر باستانى توس است.
توس در گذر تاريخ
توس در دوران مختلف تاريخى به دليل موقعيت جغرافيايى، همواره از اعتبار خاصى به لحاظ نظامى، سياسى، تجارى و مذهبى برخوردار بوده به طورى كه در صدر اسلام به چهار ناحيه به نام هاى نوغان (مشهد فعلى)، دادكان (چناران) ،تروغبه (طرقبه) و طابران تقسيم شده كه در ميان آنها «طابران» ازاهميت خاصى برخوردار بوده است.
طابران شهرى داراى چهار دروازه با مسجد جامع و خانقاه ها بود، به طورى كه «مقدسى» در سده چهارم هجرى آن را با شهر يثرب مقايسه مى كند. معمارى منازل اين شهر به صورت خانه ـ باغ بود كه در مجموع ،محله هاى مختلفى را شكل مى داده است.
در بخشى ازاين شهر نيز فعاليت هاى صنعتى مانند: سفالگرى، سنگ تراشى، رنگ رزى و آهنگرى انجام مى شد كه البته با حمله مغولان به نواحى مختلف خراسان، طابران توس نيز ازاين حملات بى نصيب نمى ماند، اما ديگر بار در همان قرن حيات دوباره يافته و تا اواخر سده ششم محل تجمع بعضى از عرفا و متصوفان مى شود. به استناد تاريخ، توس از ولاياتى بود كه مردمش در برابر لشگريان تيمور پايدارى كردند اما اين شهر بار ديگر در سال ۷۹۱ هجرى چنان تخريب شد كه براى هميشه سربلندى و شكوه گذشته را از دست داد و به تلى از خاك تبديل شد. به طورى كه امروز از آن شهر پرآوازه تنها چند تپه، ويرانه ها، بقاياى ارگ طابران، بناى هارونيه و همچنين چند روستاى كوچك باقى مانده است.
گمانه هاى تاريخ
هارونيه بنايى است پر رمز و راز كه متأسفانه تنها در متون تاريخى، جغرافيايى و سفرنامه هاى سياحان در دوره قاجاريه به آن اشاره شده واظهار نظر محققان، معماران و باستان شناسان بسيارى نيز در سده معاصر درباره آن با شك و ترديد بيان شده است.
به اعتقاد برخى، هارونيه طرح يك آتشكده را در ذهن تداعى مى كند، اما بر اساس باور عامه مردم، اين بنا زندان هارون الرشيد است كه حضرت امام موسى كاظم (ع) مدتى را در آن به اجبار حكومت عباسى زندانى شد و همچنين محل قتل عده اى از سيدان و علويان دوره عباسى بود كه البته نه تنها بنا از لحاظ شكل و نقشه هيچ گونه شباهتى به زندان ندارد، بلكه براساس مستندات تاريخى نمى توان هيچ گونه ارتباطى ميان اين اثر و هارون الرشيد خليفه عباسى يافت؛ چرا كه هارون در سال۱۹۳ هجرى قمرى وفات يافت، در حالى كه اصل بنا را با توجه به شكل معمارى، از دوره ايلخانى (قرن هشتم هجرى) مى دانند كه بخشهايى در دوره تيمورى به آن الحاق شده است. از طرف ديگر به دليل تشابه سبك معمارى بنا به معمارى رازى، اين بنا را به قرن ششم هجرى نيز نسبت مى دهند.
در حفارى هايى هم كه به سال ۱۳۵۴ در اين بنا انجام شد، ضمن پيدا شدن سفالهاى مربوط به دوران سلجوقى، تيمورى و صفوى، جرز بسيار قطورى از سنگ و ملات ساروج ـ كه كاملاً يادآور پى بناى آتشكده هاى ساسانى است، مشاهده شد و نتايج آثار به دست آمده حاكى است پى اين بنا سابقه اى خيلى پيش از قرن ششم داشته است.
اعتقاد مستشرقان و باستان شناسان خارجى نيز بر اين موضوع صحه مى گذارد، به طورى كه«هرتسفلد» مستشرق آلمانى _ اين بنا را به عهد سلجوقيان نسبت داده و آن را بنايى ناتمام از آن دوران معرفى كرده است و «دونالد ويلبر» فرانسوى و « آرتور پوپ» آمريكايى بر اين عقيده اند كه بنا متعلق به دوره ايلخانى است.
براساس آخرين تحقيقات انجام شده، هارونيه متعلق به آخرين دوره معمارى پس از حملات سپاهيان مغول و آرامش نسبى طابران بوده است كه در سده هشتم هجرى و در دوره حكومت كوتاه مدت شيعى مذهب سربداران در خراسان به عنوان يك مقبره و يا خانقاه به همراه ابنيه الحاقى ديگر بنيان شده كه به دليل حمله سپاهيان «آل كرت» و سقوط زود هنگام سربداران، تكميل اين مجموعه معمارى هرگز به پايان نرسيده است.
هارونيه و روايت هاى تاريخى
در هدف از ساخت بنا و كاربرى هارونيه نيز اختلاف نظر وجود دارد. برخى اين مكان را مدرسه يا خانقاه و همچنين مدفن امام محمد غزالى ميدانند و برخى ديگر آن را مسجدى مى دانند كه بعد از هجوم مسلمانان به ايران بر روى آتشكده ساسانى ساخته شده است. از آنجا كه در قسمت شمالى بنا، يك رديف اتاق ديده مى شود، اين سؤال در ذهن گردشگران ومحققان ايجاد مى شود كه اين مكان بايد محلى براى تدريس ومكانى علمى باشد.
عبدالحميد مولوى با استناد به برخى منابع تاريخى، هارونيه را خانقاه خواجه عثمان بن هارون استاد معين الدين چشتى قطب صوفيه چشتى در هند مى داند كه به يادبود پدرش در قرن ششم خانقاهى در طابران توس ساخته است. وى اين نظريه را كه اين بنا خانقاه و مقبره امام محمد غزالى بود رد مى كند چرا كه مورخان و جهانگردانى كه از قرن ششم و هفتم به بعد به توس سفر كرده اند، مدفن غزالى را خارج از باروى شهر (قبرستان عمومى شهر) ذكر كرده اند حال آن كه براساس برخى منابع مكتوب، هارونيه داخل حصار توس قرار داشته است، اما در كنار همه موارد ذكر شده، شايد بتوان بناى هارونيه را بر اساس روايتى تاريخى، همان خانقاه شيخ عبدالله فرجستانى فرض كرد. چنانچه در متون آمده است : امير نظام الدين على مقارن با حكمرانى ارغون خان مغول ( ۶۹۰ - ۶۸۳ ه. ق ) شيخ وجيه الدين عبدالله را به توس دعوت كرد و چون اين دعوت پذيرفته شد، امير و همسرش اسباب، املاك و زمين هاى بسيارى را نثار قدوم اين درويشان كردند و سه خانقاه بنا شد.
بر اساس اين روايت، هارونيه بايد در دهه هاى اوليه سده هشتم و در دوران آخرين حكومت ايلخانيان ساخته شده باشد.
ساختار معمارى هارونيه
براى نخستين بار، طرح ونقشه اين بناى ارزشمند بعد ازمطالعات و بررسى هاى دقيق به وسيله ديز( Diez ) تهيه شد كه در كتابى منتشر شد. بناى هارونيه، بنايى آجرى است و جز معدود ابنيه تاريخى است كه هيچ گونه تزئين كاشى در آن به كار نرفته است.
در يك نگاه كلى از نظر معمارى اين بنا با پلانى مستطيل شكل و ارتفاعى تقريبى ۲۵ متر مشتمل بر ورودى ايوانى شكل به انضمام پيش طاق، گنبد خانه، رشته پلكان هايى در گوشه ها و سه اتاق فرعى است. نماى بيرونى بنا و نيم ستون هاى تزئينى آن از دو قسمت بدنه و ساختار گنبدى، شكل گرفته است.
در ضلع شمالى بنا، محرابى مزين به مقرن كارى و گچبرى قرار دارد كه بر روى آن چهار بار در يك رديف عبارت «الدنيا ساعه» كتيبه شده است ( اين عبارت دليل ديگرى است بر مقبره بودن بنا، چون جمله مذكور را فقط در مقابر به كار مى برند).
ارتفاع بنا از ضلع غربى به شرقى كاسته شده و نوعى تقارن در نماى شمالى و نماى جنوبى آن ديده مى شود، به نحوى كه ساختار معمارى بنا نسبت به محور شرقى و غربى حالت قرينه اى دارد.
بقعه هارونيه به خاطر اندازه و حجم كوچكش، بنايى بسيار جالب است كه آرامگاه سلطان سنجر در مرو را تداعى مى كند. مقايسه اين دو بنا با بناى جبل سنگ (گنبد جبليه) در كرمان كه مربوط به قرن هفتم هجرى بود و روشن تر از دو بناى مذكور خصلت ساسانى در آن آشكار است، پيشرفت معمارى را مدنظر قرار مى دهد. بناى توس اگر چه كوچك تر است، در تناسب با وقارش به آرامگاه الجايتو شباهت زياد دارد. شيارهاى عمودى كه به نما ظاهرى نيرومند مى دهد، سرمشق آن در گنبد سلطانيه است، و پاره اى از اسپرهاى گچبرى ، مقبره بايزيد در بسطام را به خاطر مى آورد.
در مورد شباهت هارونيه با مقبره سلطان سنجر و گنبد سلطانيه نيز مى توان چنين گفت در هر سه بنا، بخش انتقالى حساس از گنبدخانه به گنبدى كه در بالاى آن قرار گرفته به طرز زيبايى به وسيله دهليزهاى گوشه اى كه سه كنج ها را پنهان ساخته انجام پذيرفته است و اين حسن عمل برخلاف گنبدهاى اوليه سلجوقى است كه در آنها سه كنجها به صورتى ناهنجار از بيرون نمايان است. قاعده مدور گنبد كه اغلب در دورههاى پيش فقط به صورت هشت گوشه برهنه اى بود، داراى رواقهايى است كه دهليزهاى آنها با آجرچينى هاى مشبك تزيين شده و بدين طريق بدون اين كه چيزى از سادگى كل بنا بكاهد، صلابت حجم آن را تعديل كرده است.
نگاهى به پلان هارونيه
شواهد ساختمانى و اجزا و عناصر معمارى اين بقعه ،حاكى از شباهت حدودى بنا به سبك رازى دارد.
الف - فضاى داخلى :
بخش اصلى بنا، گنبد خانه اى به مساحت ۱۴۴ متر مربع شامل چهار شاه نشين آراسته به طاق هايى مزين به مقرن كارى است. در چهار ضلع جنوبى، غربى، شمال شرقى و شمالى، رشته پلكان هايى از نوع پله پيچ دايره اى با شعاعى حدود ۱۳۰ / ۱ متر در داخل جرزهاى قوى تعبيه شده كه فضاى قسمت پائين را به فضاهاى گوشوار دالان هاى بخش فوقانى و پشت بام ارتباط مى دهد. همچنين در ضلع شمال شرقى فضاى مركزى، سه اتاق قرار دارد كه در دو اتاق آن محراب هايى با ظاهر و نمايى ساده در داخل ديوار تعبيه شده است. پوشش فضاى ميانى اين قسمت مزين به گچبرى هاى بسيار زيبا و قاب هايى تزئينى است و پوشش اتاق هاى طرفين به صورت «چهار ترك» است.
ب - ويژگى هاى گنبد بنا:
گنبد آجرى هارونيه به صورت دوپوش و به قطر تقريبى ۱۲ متر به شيوه آذرى بنا شده است.
در نقاطى از ساختار اين گنبد محل هايى به عنوان بادگير براى تهويه فضاى داخلى تعبيه شده و وجود كلاف چوبى به صورت پايه هاى قوى پيرامون گنبد داخلى باعث استحكام، مانع از نشست آن شده و به نوعى، لرزه گير نيز محسوب مى شود.
پوشش بيرونى گنبد كه به مرور زمان و براثر عوامل طبيعى فرو ريخته بود، در سال ۱۳۵۶ شمسى با نظارت رئيس دفتر فنى خراسان و به دستان تواناى استاد هادى حيدرى برپا شد.
«افسورسان پائلوى» در مقاله خود، گنبد اين بنا را با گنبد كليساى سانتاماريا ( مريم مقدس ) مقايسه كرده است.
هارونيه پس از مرمت
گرچه هارونيه پس از اقدام هاى مرمتى و حفاظتى كه بر روى آن انجام شده بنايى نسبتاً سالم و يكدست مى نمايد و با مقايسه تصاوير آن در قبل و بعد از مرمت درمى يابيم كه ساخت و ساز مجدد بخشهاى فروريخته و تخريب شده هارونيه موفقيت آميز بوده است، اما با نگرشى فنى و علمى، مى توان اشكالاتى بر اين مرمت گرفت ؛همچون عدم تشخيص بخشهاى بازسازى شده و قديمى بنا از يكديگر و يا اين كه براساس شواهدى كه در دست است، هارونيه داراى در ورودى عظيمى بوده ، اما آنچه از اين در باقى مانده، پاشنه اى است كه در محل يافت شده است، در حالى كه بعد از مرمت و به جهت حفاظت داخل بنا در چوبى ساده اى براى ورودى آن تعبيه شده كه فاقد هويت است و هيچ گونه سازگارى اى با روح بنا ندارد.
مآخذ و منبع:
۱- حسينى، سيد محسن، فصلنامه مشكوة ، شماره ۴۹
۲- شايا ن فر، زهره، هفته نامه آساره، شماره
سارا طالبى زاده--روزنامه ایران
در حاشيه غربى جاده مشهد - توس، بعد از طى كردن يك مسير ۱۵ كيلومترى، بناى آجرى مكعب شكلى، در قلب دشت توس، به مشتاقان ميراث و گردشگران داخلى و خارجى، خوشامد مى گويد.
اين بنا كه ازنظرعظمت، قطر پايه ها، قدرت ايستايى و گنبد،داراى معمارى خاص و ويژه اى است، داراى پيشينه اى در پرده ابهام بوده كه هنوز نحوه كاربرى و تاريخ ساخت آن در ميان محققان، معماران و باستان شناسان، مورد ترديد است. اما آنچه قابل توجه بود، آن است كه «هارونيه»، يگانه اثر بر جاى مانده از شهر باستانى توس است.
توس در گذر تاريخ
توس در دوران مختلف تاريخى به دليل موقعيت جغرافيايى، همواره از اعتبار خاصى به لحاظ نظامى، سياسى، تجارى و مذهبى برخوردار بوده به طورى كه در صدر اسلام به چهار ناحيه به نام هاى نوغان (مشهد فعلى)، دادكان (چناران) ،تروغبه (طرقبه) و طابران تقسيم شده كه در ميان آنها «طابران» ازاهميت خاصى برخوردار بوده است.
طابران شهرى داراى چهار دروازه با مسجد جامع و خانقاه ها بود، به طورى كه «مقدسى» در سده چهارم هجرى آن را با شهر يثرب مقايسه مى كند. معمارى منازل اين شهر به صورت خانه ـ باغ بود كه در مجموع ،محله هاى مختلفى را شكل مى داده است.
در بخشى ازاين شهر نيز فعاليت هاى صنعتى مانند: سفالگرى، سنگ تراشى، رنگ رزى و آهنگرى انجام مى شد كه البته با حمله مغولان به نواحى مختلف خراسان، طابران توس نيز ازاين حملات بى نصيب نمى ماند، اما ديگر بار در همان قرن حيات دوباره يافته و تا اواخر سده ششم محل تجمع بعضى از عرفا و متصوفان مى شود. به استناد تاريخ، توس از ولاياتى بود كه مردمش در برابر لشگريان تيمور پايدارى كردند اما اين شهر بار ديگر در سال ۷۹۱ هجرى چنان تخريب شد كه براى هميشه سربلندى و شكوه گذشته را از دست داد و به تلى از خاك تبديل شد. به طورى كه امروز از آن شهر پرآوازه تنها چند تپه، ويرانه ها، بقاياى ارگ طابران، بناى هارونيه و همچنين چند روستاى كوچك باقى مانده است.
گمانه هاى تاريخ
هارونيه بنايى است پر رمز و راز كه متأسفانه تنها در متون تاريخى، جغرافيايى و سفرنامه هاى سياحان در دوره قاجاريه به آن اشاره شده واظهار نظر محققان، معماران و باستان شناسان بسيارى نيز در سده معاصر درباره آن با شك و ترديد بيان شده است.
به اعتقاد برخى، هارونيه طرح يك آتشكده را در ذهن تداعى مى كند، اما بر اساس باور عامه مردم، اين بنا زندان هارون الرشيد است كه حضرت امام موسى كاظم (ع) مدتى را در آن به اجبار حكومت عباسى زندانى شد و همچنين محل قتل عده اى از سيدان و علويان دوره عباسى بود كه البته نه تنها بنا از لحاظ شكل و نقشه هيچ گونه شباهتى به زندان ندارد، بلكه براساس مستندات تاريخى نمى توان هيچ گونه ارتباطى ميان اين اثر و هارون الرشيد خليفه عباسى يافت؛ چرا كه هارون در سال۱۹۳ هجرى قمرى وفات يافت، در حالى كه اصل بنا را با توجه به شكل معمارى، از دوره ايلخانى (قرن هشتم هجرى) مى دانند كه بخشهايى در دوره تيمورى به آن الحاق شده است. از طرف ديگر به دليل تشابه سبك معمارى بنا به معمارى رازى، اين بنا را به قرن ششم هجرى نيز نسبت مى دهند.
در حفارى هايى هم كه به سال ۱۳۵۴ در اين بنا انجام شد، ضمن پيدا شدن سفالهاى مربوط به دوران سلجوقى، تيمورى و صفوى، جرز بسيار قطورى از سنگ و ملات ساروج ـ كه كاملاً يادآور پى بناى آتشكده هاى ساسانى است، مشاهده شد و نتايج آثار به دست آمده حاكى است پى اين بنا سابقه اى خيلى پيش از قرن ششم داشته است.
اعتقاد مستشرقان و باستان شناسان خارجى نيز بر اين موضوع صحه مى گذارد، به طورى كه«هرتسفلد» مستشرق آلمانى _ اين بنا را به عهد سلجوقيان نسبت داده و آن را بنايى ناتمام از آن دوران معرفى كرده است و «دونالد ويلبر» فرانسوى و « آرتور پوپ» آمريكايى بر اين عقيده اند كه بنا متعلق به دوره ايلخانى است.
براساس آخرين تحقيقات انجام شده، هارونيه متعلق به آخرين دوره معمارى پس از حملات سپاهيان مغول و آرامش نسبى طابران بوده است كه در سده هشتم هجرى و در دوره حكومت كوتاه مدت شيعى مذهب سربداران در خراسان به عنوان يك مقبره و يا خانقاه به همراه ابنيه الحاقى ديگر بنيان شده كه به دليل حمله سپاهيان «آل كرت» و سقوط زود هنگام سربداران، تكميل اين مجموعه معمارى هرگز به پايان نرسيده است.
هارونيه و روايت هاى تاريخى
در هدف از ساخت بنا و كاربرى هارونيه نيز اختلاف نظر وجود دارد. برخى اين مكان را مدرسه يا خانقاه و همچنين مدفن امام محمد غزالى ميدانند و برخى ديگر آن را مسجدى مى دانند كه بعد از هجوم مسلمانان به ايران بر روى آتشكده ساسانى ساخته شده است. از آنجا كه در قسمت شمالى بنا، يك رديف اتاق ديده مى شود، اين سؤال در ذهن گردشگران ومحققان ايجاد مى شود كه اين مكان بايد محلى براى تدريس ومكانى علمى باشد.
عبدالحميد مولوى با استناد به برخى منابع تاريخى، هارونيه را خانقاه خواجه عثمان بن هارون استاد معين الدين چشتى قطب صوفيه چشتى در هند مى داند كه به يادبود پدرش در قرن ششم خانقاهى در طابران توس ساخته است. وى اين نظريه را كه اين بنا خانقاه و مقبره امام محمد غزالى بود رد مى كند چرا كه مورخان و جهانگردانى كه از قرن ششم و هفتم به بعد به توس سفر كرده اند، مدفن غزالى را خارج از باروى شهر (قبرستان عمومى شهر) ذكر كرده اند حال آن كه براساس برخى منابع مكتوب، هارونيه داخل حصار توس قرار داشته است، اما در كنار همه موارد ذكر شده، شايد بتوان بناى هارونيه را بر اساس روايتى تاريخى، همان خانقاه شيخ عبدالله فرجستانى فرض كرد. چنانچه در متون آمده است : امير نظام الدين على مقارن با حكمرانى ارغون خان مغول ( ۶۹۰ - ۶۸۳ ه. ق ) شيخ وجيه الدين عبدالله را به توس دعوت كرد و چون اين دعوت پذيرفته شد، امير و همسرش اسباب، املاك و زمين هاى بسيارى را نثار قدوم اين درويشان كردند و سه خانقاه بنا شد.
بر اساس اين روايت، هارونيه بايد در دهه هاى اوليه سده هشتم و در دوران آخرين حكومت ايلخانيان ساخته شده باشد.
ساختار معمارى هارونيه
براى نخستين بار، طرح ونقشه اين بناى ارزشمند بعد ازمطالعات و بررسى هاى دقيق به وسيله ديز( Diez ) تهيه شد كه در كتابى منتشر شد. بناى هارونيه، بنايى آجرى است و جز معدود ابنيه تاريخى است كه هيچ گونه تزئين كاشى در آن به كار نرفته است.
در يك نگاه كلى از نظر معمارى اين بنا با پلانى مستطيل شكل و ارتفاعى تقريبى ۲۵ متر مشتمل بر ورودى ايوانى شكل به انضمام پيش طاق، گنبد خانه، رشته پلكان هايى در گوشه ها و سه اتاق فرعى است. نماى بيرونى بنا و نيم ستون هاى تزئينى آن از دو قسمت بدنه و ساختار گنبدى، شكل گرفته است.
در ضلع شمالى بنا، محرابى مزين به مقرن كارى و گچبرى قرار دارد كه بر روى آن چهار بار در يك رديف عبارت «الدنيا ساعه» كتيبه شده است ( اين عبارت دليل ديگرى است بر مقبره بودن بنا، چون جمله مذكور را فقط در مقابر به كار مى برند).
ارتفاع بنا از ضلع غربى به شرقى كاسته شده و نوعى تقارن در نماى شمالى و نماى جنوبى آن ديده مى شود، به نحوى كه ساختار معمارى بنا نسبت به محور شرقى و غربى حالت قرينه اى دارد.
بقعه هارونيه به خاطر اندازه و حجم كوچكش، بنايى بسيار جالب است كه آرامگاه سلطان سنجر در مرو را تداعى مى كند. مقايسه اين دو بنا با بناى جبل سنگ (گنبد جبليه) در كرمان كه مربوط به قرن هفتم هجرى بود و روشن تر از دو بناى مذكور خصلت ساسانى در آن آشكار است، پيشرفت معمارى را مدنظر قرار مى دهد. بناى توس اگر چه كوچك تر است، در تناسب با وقارش به آرامگاه الجايتو شباهت زياد دارد. شيارهاى عمودى كه به نما ظاهرى نيرومند مى دهد، سرمشق آن در گنبد سلطانيه است، و پاره اى از اسپرهاى گچبرى ، مقبره بايزيد در بسطام را به خاطر مى آورد.
در مورد شباهت هارونيه با مقبره سلطان سنجر و گنبد سلطانيه نيز مى توان چنين گفت در هر سه بنا، بخش انتقالى حساس از گنبدخانه به گنبدى كه در بالاى آن قرار گرفته به طرز زيبايى به وسيله دهليزهاى گوشه اى كه سه كنج ها را پنهان ساخته انجام پذيرفته است و اين حسن عمل برخلاف گنبدهاى اوليه سلجوقى است كه در آنها سه كنجها به صورتى ناهنجار از بيرون نمايان است. قاعده مدور گنبد كه اغلب در دورههاى پيش فقط به صورت هشت گوشه برهنه اى بود، داراى رواقهايى است كه دهليزهاى آنها با آجرچينى هاى مشبك تزيين شده و بدين طريق بدون اين كه چيزى از سادگى كل بنا بكاهد، صلابت حجم آن را تعديل كرده است.
نگاهى به پلان هارونيه
شواهد ساختمانى و اجزا و عناصر معمارى اين بقعه ،حاكى از شباهت حدودى بنا به سبك رازى دارد.
الف - فضاى داخلى :
بخش اصلى بنا، گنبد خانه اى به مساحت ۱۴۴ متر مربع شامل چهار شاه نشين آراسته به طاق هايى مزين به مقرن كارى است. در چهار ضلع جنوبى، غربى، شمال شرقى و شمالى، رشته پلكان هايى از نوع پله پيچ دايره اى با شعاعى حدود ۱۳۰ / ۱ متر در داخل جرزهاى قوى تعبيه شده كه فضاى قسمت پائين را به فضاهاى گوشوار دالان هاى بخش فوقانى و پشت بام ارتباط مى دهد. همچنين در ضلع شمال شرقى فضاى مركزى، سه اتاق قرار دارد كه در دو اتاق آن محراب هايى با ظاهر و نمايى ساده در داخل ديوار تعبيه شده است. پوشش فضاى ميانى اين قسمت مزين به گچبرى هاى بسيار زيبا و قاب هايى تزئينى است و پوشش اتاق هاى طرفين به صورت «چهار ترك» است.
ب - ويژگى هاى گنبد بنا:
گنبد آجرى هارونيه به صورت دوپوش و به قطر تقريبى ۱۲ متر به شيوه آذرى بنا شده است.
در نقاطى از ساختار اين گنبد محل هايى به عنوان بادگير براى تهويه فضاى داخلى تعبيه شده و وجود كلاف چوبى به صورت پايه هاى قوى پيرامون گنبد داخلى باعث استحكام، مانع از نشست آن شده و به نوعى، لرزه گير نيز محسوب مى شود.
پوشش بيرونى گنبد كه به مرور زمان و براثر عوامل طبيعى فرو ريخته بود، در سال ۱۳۵۶ شمسى با نظارت رئيس دفتر فنى خراسان و به دستان تواناى استاد هادى حيدرى برپا شد.
«افسورسان پائلوى» در مقاله خود، گنبد اين بنا را با گنبد كليساى سانتاماريا ( مريم مقدس ) مقايسه كرده است.
هارونيه پس از مرمت
گرچه هارونيه پس از اقدام هاى مرمتى و حفاظتى كه بر روى آن انجام شده بنايى نسبتاً سالم و يكدست مى نمايد و با مقايسه تصاوير آن در قبل و بعد از مرمت درمى يابيم كه ساخت و ساز مجدد بخشهاى فروريخته و تخريب شده هارونيه موفقيت آميز بوده است، اما با نگرشى فنى و علمى، مى توان اشكالاتى بر اين مرمت گرفت ؛همچون عدم تشخيص بخشهاى بازسازى شده و قديمى بنا از يكديگر و يا اين كه براساس شواهدى كه در دست است، هارونيه داراى در ورودى عظيمى بوده ، اما آنچه از اين در باقى مانده، پاشنه اى است كه در محل يافت شده است، در حالى كه بعد از مرمت و به جهت حفاظت داخل بنا در چوبى ساده اى براى ورودى آن تعبيه شده كه فاقد هويت است و هيچ گونه سازگارى اى با روح بنا ندارد.
مآخذ و منبع:
۱- حسينى، سيد محسن، فصلنامه مشكوة ، شماره ۴۹
۲- شايا ن فر، زهره، هفته نامه آساره، شماره