Isooda
08-13-2013, 11:13 PM
در بیانیه WTO در اجلاس «مانیل» (پایتخت فیلیپین) در سال ۱۹۸۰ چنین آمده است: گردشگری جهانی میتواند در تشکیل یک انجمن اقتصادی بینالمللی جدید همکاری کند که به رفع گسترش شکاف اقتصادی بین کشورهای توسعه یافته و در حال توسعه کمک میکند و افزایش سرعت یکنواخت توسعه و پیشرفت اقتصادی و اجتماعی، به طور خاص در کشورهای در حال توسعه، را تضمین میکند.
به این ترتیب، هیچ شکی درباره اهمیت اقتص (http://pnu-club.com/pnu.271.html)ادی که گردشگری در سرتاسر جهان به خود گرفته است باقی نمیماند. در این مقاله به جایگاه کشورهای مختلف کمتر توسعه یافته در ردهبندی جهانی نیز خواهیم پرداخت؛ کشورهایی مانند تونس که میتوانند الگوی مناسبی برای توسعه گردشگری در کشورمان باشند.
تونس با توجه به انتقال قدرت سیاسی که در یکی دو سال گذشته با آن مواجه بود همچنان توانسته است خود را در رده ۴۷ گردشگری جهان حفظ کند؛ گرچه نسبت به قبل از آغاز فعالیتهای انقلابی در این کشور، سه پله سقوط داشته است.
طبق آخرین گزارشهای «الیاس الفخاخ» وزیر گردشگری تونس، این کشور از ابتدای سال جاری پذیرای بیش از سه میلیون گردشگر بوده است. تونس با وجود انقلاب اخیر و بحرانهای اقتصادی و مالی متعاقب آن، همچنان میزبان توریستهای اروپایی از جمله فرانسه و ایتالیا میباشد. این کشور همچنان روند صعودی را در توسعه توریسم طی میکند و به نظر میرسد با مرتفع کردن برخی مشکلات زیربنایی نظیر خدمات فرودگاهی، مشکلات هتلها و بهویژه عدم نظافت شهرها و مراکز گردشگری خواهد توانست به توسعه دست یابد آنچه در اینجا بیش از هرچیز اهمیت مییابد، تمرکز این کشور بر توسعه فرهنگی و توسعه روستایی از طریق گردشگری است. لایحه توسعه توریسم این کشور حالا روی میز مجلس است. باید دید گردشگری چگونه افقهای توسعه تونس را در خواهد نوردید؟!
به دلیل رشد سریع و مداوم آن و سهم بالقوه اقتص (http://pnu-club.com/pnu.271.html)ادی وابسته آن، جای شگفتی نیست که گردشگری به طور وسیعی در عمل و چرخههای آکادمیک به عنوان یک ابزار موثر دستیابی به توسعه ملاحظه میشود. در هردو کشورهای صنعتی و کمتر توسعه یافته جهان، گردشگری «یک عامل مهم و جداییناپذیر استراتژیهای توسعه آنها» شده است. به طور مشابه، در ادبیات گردشگری، توسعه و ارتقای گردشگری به طور گستردهای بر اساس نقش ترغیبکننده آن در توسعه بیشتر اجتماعی و اقتصادی توجیه میشود. به هرحال توجه نسبتا کمی در ادبیات به معنی، اهداف و روندهای «توسعه» شده است. از طرف دیگر، گرچه تحقیقات گستردهای درباره پیامدهای توسعهای مثبت و منفی گردشگری انجام شده است اما روندهایی که گردشگری ایجاد کرده بهدرستی مورد توجه نبوده است. در نتیجه، سهم منتسب به گردشگری در توسعه به طور ضمنی پذیرفته شده است درحالی که تعدادی از سوالات اساسی بدون پاسخ باقی میماند. برای مثال، «توسعه» چیست؟ چگونه توسعه به موفقیت میرسد؟ آیا گردشگری یک وسیله موثر و واقعی برای رسیدن به توسعه ارائه میدهد؟
مفهوم توسعه به شکل سنتی توسعه درباره نوگرایی غربی که از طریق رشد اقتصادی به دست آمده تعریف شده است؛ به این ترتیب که وقتی اقتصاد ملی رشد میکند، ظرفیت محصول ملی افزایش مییابد و تا زمانی که درآمد در یک نرخ سریع تری نسبت به نرخ رشد جمعیت رشد کند پس توسعه اجتنابناپذیر خواهد بود. نقش اولیه نیروهای اقتصادی در ایجاد توسعه یک جامعه اغلب به صورت مسلم و بدیهی پذیرفته شده است. بنابراین توسعه و توسعه اقتصادی هم معنی تلقی میشود. توسعه اندکی بعد به صورت چند جانبه با کاهش وابستگی فرهنگی به یک قدرت بزرگ مطرح شد. بنابراین نه تنها مفهوم توسعه فراتر از رشد اقتصادی گسترش یافت بلکه اهداف اجتماعی وسیع تری را نظیر توزیع عدالت، در بر میگرفت و همچنین خودمختاری هم یک عنصر لازم برای توسعه درنظر گرفته شد.
بنابراین مفهوم توسعه طی نیم قرن یا بیشتر از یک فرآیند با تعریف محدود (توسط ملتهای صنعتی غربی) به عنوان رشد اقتصادی تا یک تغییر فراگیر پیوسته و مثبت ارزیابی شده در کل تجربه بشر تکامل پیدا کرده است و اکنون پنج بعد ذیل را در بر میگیرد:
۱٫ بعد اقتصادی: ایجاد سلامت و دسترسی منصفانه به منابع به عنوان یک وسیله غلبه بر آلودگی فقر
۲٫ بعد اجتماعی: بهبود فرصتهای سلامتی، آموزش، استخدام و مسکن
۳٫ بعد سیاسی: به رسمیت شناختن حقوق بشر، ایجاد آزادی سیاسی و قادر کردن جوامع به انتخاب و به کار بردن سیستمهای سیاسی مناسب با نیازها و ساختارهایشان.
۴٫ بعد فرهنگی: حفاظت یا تایید هویت فرهنگی و خودباوری
۵٫ بعد زندگی کامل: حفاظت و محکم کردن اعتقادات، سمبلها و سیستمهای مفهومی جامعه.
به آنها، شاید، باید بعد ششم نیز به نام مولفه بوم شناختی اضافه شود که ظهور قابلیت تحمل محیطی به عنوان اصل راهنمای همه سیاستهای توسعه را منعکس میکند. کشورهای درحال توسعه و گردشگری در این کشورها همه کشورهای درحال توسعه به یک میزان و از مشکلات یکسان رنج نمیبرند. بنابراین میتوان دریافت که گوناگونی عظیمی در میان این کشورها وجود دارد. پس باید دید کشورهای درحال توسعه با چه ویژگیهای کلی شناخته میشوند؟
در کشورهای درحال توسعه اقتصاد بر بخش بخش (http://pnu-club.com/pnu.271.html) کشاورزی و صادرات مواد اولیه و بالعکس، یک بخش صنعتی محدود وابسته است. درآمدهای پایین، سلامت و آموزش در حد نازل، نرخ بالای رشد جمعیت و عدم اشتغال زیاد، مشکلات موازنه پرداختها و میزان بالای بدهیهای بینالمللی نیز، از دیگر ویژگیهای کشورهای کمتر توسعه یافته یا درحال توسعه میباشد. مضاف بر اینها ساختارهای اجتماعی_سیاسی مجهز برای نظارت کردن بر چالشهای این کشورها دچار مشکلات اساسی است. با این وجود بسیاری شاخصهای دیگر توسعه انسانی مانند مسائل مرتبط با جنسیت، دسترسی به انرژی و منابع طبیعی، ایمنی و امنیت و مانند آن که باید به عنوان ملاک توسعه به حساب آیند. پس برای آن که گردشگری به عنوان یک وسیله موثر برای توسعه در نظر گرفته شود، باید راه حلی برای بسیاری از چالشهای توسعهای که قبلا ذکر شد، ارائه دهد.
در سراسر جهان، متقاعدکننده ترین دلیل برای دنبال کردن گردشگری به عنوان یک استراتژی توسعه، همکاری مثبت منتسب آن به اقتصاد محلی یا ملی است. میزان کمکی که گردشگری در اقتصاد محلی یا ملی و به طور جامع، به توسعه میکند بر اساس عوامل متنوع، متغیر است. هرچند به عنوان یک قانون کلی، ممکن است در کشورهای کمتر توسعه یافته وابستگی بیشتری به گردشگری نسبت به کشورهای صنعتی ایجاد شود. مطمئنا در بیشتر ملتهای کمتر توسعه یافته کوچک با بستر منابع بسیار محدود به ویژه کشورهای کوچک جزیره ای، گردشگری بخش غالب اقتصادی میشود. گردشگری بینالمللی به عنوان وسیله دستیابی به هر دو «توسعه و پیشرفت اقتصادی و اجتماعی» در نظر گرفته میشود و توزیع مجدد ثروت و قدرت، برای دستیابی به این چنین توسعه ای ضروری است. در همین سطح بینالمللی، گردشگری یک منبع مهم درآمدهای ارزی خارجی را ارائه می (http://pnu-club.com/pnu.271.html)دهد که سهم بالقوه تراز ملی پرداختها، دلیل اصلی حمایت حکومت از توسعه گردشگری است.
برای بسیاری از کشورهای درحال توسعه، گردشگری یکی از منابع اصلی درآمدهای ارزی خارجی شده است به این ترتیب گردشگری میتواند تاثیر مهمی بر روند توسعه یافتگی کشورهای مذکور داشته باشد. این یک واقعیت تجربه شده است که گردشگری بیش از آنکه در کشورهای کمتر توسعه یافته نقش توسعهای داشته باشد در کشورهای صنعتی و ثروتمندتر این نقش را ایفا میکند. کشورهای کمتر توسعه یافته از مشکلاتی نظیر عدم اشتغال، فقدان خدمات حیاتی، وابستگی به بخشهای ابتدایی اقتصاد و نابرابری در مسکن و فرصتهای آموزشی، چالشهای قابلیت تحمل محیطی رنج میبرند.
به این ترتیب، هیچ شکی درباره اهمیت اقتص (http://pnu-club.com/pnu.271.html)ادی که گردشگری در سرتاسر جهان به خود گرفته است باقی نمیماند. در این مقاله به جایگاه کشورهای مختلف کمتر توسعه یافته در ردهبندی جهانی نیز خواهیم پرداخت؛ کشورهایی مانند تونس که میتوانند الگوی مناسبی برای توسعه گردشگری در کشورمان باشند.
تونس با توجه به انتقال قدرت سیاسی که در یکی دو سال گذشته با آن مواجه بود همچنان توانسته است خود را در رده ۴۷ گردشگری جهان حفظ کند؛ گرچه نسبت به قبل از آغاز فعالیتهای انقلابی در این کشور، سه پله سقوط داشته است.
طبق آخرین گزارشهای «الیاس الفخاخ» وزیر گردشگری تونس، این کشور از ابتدای سال جاری پذیرای بیش از سه میلیون گردشگر بوده است. تونس با وجود انقلاب اخیر و بحرانهای اقتصادی و مالی متعاقب آن، همچنان میزبان توریستهای اروپایی از جمله فرانسه و ایتالیا میباشد. این کشور همچنان روند صعودی را در توسعه توریسم طی میکند و به نظر میرسد با مرتفع کردن برخی مشکلات زیربنایی نظیر خدمات فرودگاهی، مشکلات هتلها و بهویژه عدم نظافت شهرها و مراکز گردشگری خواهد توانست به توسعه دست یابد آنچه در اینجا بیش از هرچیز اهمیت مییابد، تمرکز این کشور بر توسعه فرهنگی و توسعه روستایی از طریق گردشگری است. لایحه توسعه توریسم این کشور حالا روی میز مجلس است. باید دید گردشگری چگونه افقهای توسعه تونس را در خواهد نوردید؟!
به دلیل رشد سریع و مداوم آن و سهم بالقوه اقتص (http://pnu-club.com/pnu.271.html)ادی وابسته آن، جای شگفتی نیست که گردشگری به طور وسیعی در عمل و چرخههای آکادمیک به عنوان یک ابزار موثر دستیابی به توسعه ملاحظه میشود. در هردو کشورهای صنعتی و کمتر توسعه یافته جهان، گردشگری «یک عامل مهم و جداییناپذیر استراتژیهای توسعه آنها» شده است. به طور مشابه، در ادبیات گردشگری، توسعه و ارتقای گردشگری به طور گستردهای بر اساس نقش ترغیبکننده آن در توسعه بیشتر اجتماعی و اقتصادی توجیه میشود. به هرحال توجه نسبتا کمی در ادبیات به معنی، اهداف و روندهای «توسعه» شده است. از طرف دیگر، گرچه تحقیقات گستردهای درباره پیامدهای توسعهای مثبت و منفی گردشگری انجام شده است اما روندهایی که گردشگری ایجاد کرده بهدرستی مورد توجه نبوده است. در نتیجه، سهم منتسب به گردشگری در توسعه به طور ضمنی پذیرفته شده است درحالی که تعدادی از سوالات اساسی بدون پاسخ باقی میماند. برای مثال، «توسعه» چیست؟ چگونه توسعه به موفقیت میرسد؟ آیا گردشگری یک وسیله موثر و واقعی برای رسیدن به توسعه ارائه میدهد؟
مفهوم توسعه به شکل سنتی توسعه درباره نوگرایی غربی که از طریق رشد اقتصادی به دست آمده تعریف شده است؛ به این ترتیب که وقتی اقتصاد ملی رشد میکند، ظرفیت محصول ملی افزایش مییابد و تا زمانی که درآمد در یک نرخ سریع تری نسبت به نرخ رشد جمعیت رشد کند پس توسعه اجتنابناپذیر خواهد بود. نقش اولیه نیروهای اقتصادی در ایجاد توسعه یک جامعه اغلب به صورت مسلم و بدیهی پذیرفته شده است. بنابراین توسعه و توسعه اقتصادی هم معنی تلقی میشود. توسعه اندکی بعد به صورت چند جانبه با کاهش وابستگی فرهنگی به یک قدرت بزرگ مطرح شد. بنابراین نه تنها مفهوم توسعه فراتر از رشد اقتصادی گسترش یافت بلکه اهداف اجتماعی وسیع تری را نظیر توزیع عدالت، در بر میگرفت و همچنین خودمختاری هم یک عنصر لازم برای توسعه درنظر گرفته شد.
بنابراین مفهوم توسعه طی نیم قرن یا بیشتر از یک فرآیند با تعریف محدود (توسط ملتهای صنعتی غربی) به عنوان رشد اقتصادی تا یک تغییر فراگیر پیوسته و مثبت ارزیابی شده در کل تجربه بشر تکامل پیدا کرده است و اکنون پنج بعد ذیل را در بر میگیرد:
۱٫ بعد اقتصادی: ایجاد سلامت و دسترسی منصفانه به منابع به عنوان یک وسیله غلبه بر آلودگی فقر
۲٫ بعد اجتماعی: بهبود فرصتهای سلامتی، آموزش، استخدام و مسکن
۳٫ بعد سیاسی: به رسمیت شناختن حقوق بشر، ایجاد آزادی سیاسی و قادر کردن جوامع به انتخاب و به کار بردن سیستمهای سیاسی مناسب با نیازها و ساختارهایشان.
۴٫ بعد فرهنگی: حفاظت یا تایید هویت فرهنگی و خودباوری
۵٫ بعد زندگی کامل: حفاظت و محکم کردن اعتقادات، سمبلها و سیستمهای مفهومی جامعه.
به آنها، شاید، باید بعد ششم نیز به نام مولفه بوم شناختی اضافه شود که ظهور قابلیت تحمل محیطی به عنوان اصل راهنمای همه سیاستهای توسعه را منعکس میکند. کشورهای درحال توسعه و گردشگری در این کشورها همه کشورهای درحال توسعه به یک میزان و از مشکلات یکسان رنج نمیبرند. بنابراین میتوان دریافت که گوناگونی عظیمی در میان این کشورها وجود دارد. پس باید دید کشورهای درحال توسعه با چه ویژگیهای کلی شناخته میشوند؟
در کشورهای درحال توسعه اقتصاد بر بخش بخش (http://pnu-club.com/pnu.271.html) کشاورزی و صادرات مواد اولیه و بالعکس، یک بخش صنعتی محدود وابسته است. درآمدهای پایین، سلامت و آموزش در حد نازل، نرخ بالای رشد جمعیت و عدم اشتغال زیاد، مشکلات موازنه پرداختها و میزان بالای بدهیهای بینالمللی نیز، از دیگر ویژگیهای کشورهای کمتر توسعه یافته یا درحال توسعه میباشد. مضاف بر اینها ساختارهای اجتماعی_سیاسی مجهز برای نظارت کردن بر چالشهای این کشورها دچار مشکلات اساسی است. با این وجود بسیاری شاخصهای دیگر توسعه انسانی مانند مسائل مرتبط با جنسیت، دسترسی به انرژی و منابع طبیعی، ایمنی و امنیت و مانند آن که باید به عنوان ملاک توسعه به حساب آیند. پس برای آن که گردشگری به عنوان یک وسیله موثر برای توسعه در نظر گرفته شود، باید راه حلی برای بسیاری از چالشهای توسعهای که قبلا ذکر شد، ارائه دهد.
در سراسر جهان، متقاعدکننده ترین دلیل برای دنبال کردن گردشگری به عنوان یک استراتژی توسعه، همکاری مثبت منتسب آن به اقتصاد محلی یا ملی است. میزان کمکی که گردشگری در اقتصاد محلی یا ملی و به طور جامع، به توسعه میکند بر اساس عوامل متنوع، متغیر است. هرچند به عنوان یک قانون کلی، ممکن است در کشورهای کمتر توسعه یافته وابستگی بیشتری به گردشگری نسبت به کشورهای صنعتی ایجاد شود. مطمئنا در بیشتر ملتهای کمتر توسعه یافته کوچک با بستر منابع بسیار محدود به ویژه کشورهای کوچک جزیره ای، گردشگری بخش غالب اقتصادی میشود. گردشگری بینالمللی به عنوان وسیله دستیابی به هر دو «توسعه و پیشرفت اقتصادی و اجتماعی» در نظر گرفته میشود و توزیع مجدد ثروت و قدرت، برای دستیابی به این چنین توسعه ای ضروری است. در همین سطح بینالمللی، گردشگری یک منبع مهم درآمدهای ارزی خارجی را ارائه می (http://pnu-club.com/pnu.271.html)دهد که سهم بالقوه تراز ملی پرداختها، دلیل اصلی حمایت حکومت از توسعه گردشگری است.
برای بسیاری از کشورهای درحال توسعه، گردشگری یکی از منابع اصلی درآمدهای ارزی خارجی شده است به این ترتیب گردشگری میتواند تاثیر مهمی بر روند توسعه یافتگی کشورهای مذکور داشته باشد. این یک واقعیت تجربه شده است که گردشگری بیش از آنکه در کشورهای کمتر توسعه یافته نقش توسعهای داشته باشد در کشورهای صنعتی و ثروتمندتر این نقش را ایفا میکند. کشورهای کمتر توسعه یافته از مشکلاتی نظیر عدم اشتغال، فقدان خدمات حیاتی، وابستگی به بخشهای ابتدایی اقتصاد و نابرابری در مسکن و فرصتهای آموزشی، چالشهای قابلیت تحمل محیطی رنج میبرند.