Borna66
06-10-2009, 04:47 PM
در زمينه اهميت توجه به روانشناسي در معماري بايد اشاره شود كه عموم جامعه هاي انساني در گذشته، فرهنگي منسجم و نوعي رابطه اجتماعي نسبتاً روشن با نهادها و ساختارهاي اجتماعي داشتند، كه در طول زمان چندان دگرگون نمي شد و به همين سبب آگاهي از دانش ها و تخصص هاي مربوط به بسياري از هنرها، از جمله هنر معماري، طي روندي تجربي ميسر بود...
معماران ورزيده حتي بدون آموزش هاي رسمي مي توانستند پس از سپري كردن همه مراحل تجربي و كسب اطلاع از دانش هاي معمول و مرتبط با هنر معماري و دستيابي به مرتبه استادي، كه غالبا طي فرآيندي طولاني صورت مي پذيرفت، بر اطلاعات و تجربيات لازم و ضروري براي ابداع و خلاقيت دست يابند.
اما اينك بيشتر جامعه هاي انساني از يك سو، در پي گسترش و افزايش انواع فعاليت ها و مهارت ها و نيز تعميق و تخصصي شدن دانش ها و فنون و از سوي ديگر به ويژه به سبب گسترش ارتباطات فرهنگي، اقتصادي و فني (بين تمدن ها، كشورها و جامعه هاي گوناگون) بسياري از رشته هاي فني و هنري به گونه اي توسعه يافته اند كه مهارت در آنها بدون گذراندن دوره هاي تخصصي آموزشي غيرممكن يا بسيار دشوار شده است.
معماري نيز از آن گروه از هنرهاست كه با موضوعي پيچيده، يعني فضاهاي زيست مواجه است كه طراحي برخي از آنها مانند فضاهاي شهري، عمومي، فرهنگي و مذهبي در بهترين صورت ممكن بدون توجه به برخي از دانش ها و تخصص هاي مرتبط با معماري به سادگي تحقق نمي پذيرد.
دانش روانشناسي به ويژه روانشناسي معماري و محيطي از جمله دانش هايي است كه متاسفانه تاكنون به صورت تخصصي و حرفه اي در ايران مورد توجه قرار نگرفته است در حالي كه اگرچه نه در همه انواع فضاهاي معماري اما مطمئنا در طراحي برخي از انواع فضاها بسيار ضروري و لازم است.
اين موضوع در سرفصل دروس معماري در دانشكده هاي معماري نيز جايي ندارد و در اين صورت برخي از منابع جنبي مي توانند در توجه به موضوع و جبران كمبود منابع سودمند واقع شوند زيرا فضاهاي معماري براي انسان هايي ساخته مي شوند كه ضمن دارا بودن برخي ويژگي هاي مشترك، خصوصياتي خاص و متمايز نيز دارند و افزون بر الگوهاي رفتاري عمومي (مربوط به نحوه استفاده از فضا) الگوهايي خاص نيز دارند، درحالي كه در طراحي بسياري از انواع فضاهاي معماري، كمتر به جنبه هاي روانشناسانه استفاده كنندگان از فضا توجه مي شود.
براي نمونه اگر فضاي يك مهدكودك يا دبستان يا دبيرستان و ساير مراكز آموزشي، در طراحي مورد نظر قرار گيرد، كمتر ممكن است طراح به اين مساله توجه كند كه روحيه، رفتار و خصوصيات روانشناسانه كودكان كردستان، بلوچستان، آذربايجان، خراسان، فارس و ساير مناطق قومي، فرهنگي، اقليمي ايران، لزوما يكسان نيست و اين نكته در طراحي فضاهاي معماري مدارس مي تواند نقش مهمي داشته باشد.
معماران ورزيده حتي بدون آموزش هاي رسمي مي توانستند پس از سپري كردن همه مراحل تجربي و كسب اطلاع از دانش هاي معمول و مرتبط با هنر معماري و دستيابي به مرتبه استادي، كه غالبا طي فرآيندي طولاني صورت مي پذيرفت، بر اطلاعات و تجربيات لازم و ضروري براي ابداع و خلاقيت دست يابند.
اما اينك بيشتر جامعه هاي انساني از يك سو، در پي گسترش و افزايش انواع فعاليت ها و مهارت ها و نيز تعميق و تخصصي شدن دانش ها و فنون و از سوي ديگر به ويژه به سبب گسترش ارتباطات فرهنگي، اقتصادي و فني (بين تمدن ها، كشورها و جامعه هاي گوناگون) بسياري از رشته هاي فني و هنري به گونه اي توسعه يافته اند كه مهارت در آنها بدون گذراندن دوره هاي تخصصي آموزشي غيرممكن يا بسيار دشوار شده است.
معماري نيز از آن گروه از هنرهاست كه با موضوعي پيچيده، يعني فضاهاي زيست مواجه است كه طراحي برخي از آنها مانند فضاهاي شهري، عمومي، فرهنگي و مذهبي در بهترين صورت ممكن بدون توجه به برخي از دانش ها و تخصص هاي مرتبط با معماري به سادگي تحقق نمي پذيرد.
دانش روانشناسي به ويژه روانشناسي معماري و محيطي از جمله دانش هايي است كه متاسفانه تاكنون به صورت تخصصي و حرفه اي در ايران مورد توجه قرار نگرفته است در حالي كه اگرچه نه در همه انواع فضاهاي معماري اما مطمئنا در طراحي برخي از انواع فضاها بسيار ضروري و لازم است.
اين موضوع در سرفصل دروس معماري در دانشكده هاي معماري نيز جايي ندارد و در اين صورت برخي از منابع جنبي مي توانند در توجه به موضوع و جبران كمبود منابع سودمند واقع شوند زيرا فضاهاي معماري براي انسان هايي ساخته مي شوند كه ضمن دارا بودن برخي ويژگي هاي مشترك، خصوصياتي خاص و متمايز نيز دارند و افزون بر الگوهاي رفتاري عمومي (مربوط به نحوه استفاده از فضا) الگوهايي خاص نيز دارند، درحالي كه در طراحي بسياري از انواع فضاهاي معماري، كمتر به جنبه هاي روانشناسانه استفاده كنندگان از فضا توجه مي شود.
براي نمونه اگر فضاي يك مهدكودك يا دبستان يا دبيرستان و ساير مراكز آموزشي، در طراحي مورد نظر قرار گيرد، كمتر ممكن است طراح به اين مساله توجه كند كه روحيه، رفتار و خصوصيات روانشناسانه كودكان كردستان، بلوچستان، آذربايجان، خراسان، فارس و ساير مناطق قومي، فرهنگي، اقليمي ايران، لزوما يكسان نيست و اين نكته در طراحي فضاهاي معماري مدارس مي تواند نقش مهمي داشته باشد.