alamatesoall
08-03-2013, 05:50 PM
"مشورت" درامور مختلف فرهنگی، علمی، اجتماعی، اقتصادی، تربیتی، سیاسی و حکومتی، یک ضرورت و نیاز حیاتی است. خاستگاه این نیاز، زندگی جمعی و مشخصههای بارز آن یعنی همگرایی و تعاون برای رفع موانع حیات و تمهید زمینههای مساعد برای نیل به سلامت و سعادت و پیشرفت میباشد.
بدیهی است ضرورتهای حیات جمعی - که از طبیعت اجتماعیبودن انسان سرچشمه میگیرد - آدمیان را به هم نزدیک میکند و در مسیر یاریرسانی به یکدیگر به منظور تأمین نیازمندیهایشان به تکاپو وتلاش وامیدارد. این همگراییها و یاریرسانیها به یکدیگر دارای انواع و اقسامی میباشد که یکی از مهمترین آنها کمکهای فکری به هم برای رفع موانع و مشکلات است و این مساعدتهای فکری تحت عنوان "مشورت" محقق میگردد. زیرا مشورت وسیلهای است که فعالان را به هم نزدیک مینماید و به بهرهوری از نیروی فکر و عقل و دیدگاهها و نظرات یکدیگر میرساند.
مشاوره و نظرخواهی دارای شاخصههایی است که باید در مشاور متجلی گردند. این شاخصها عبارتند از عقلانیت و خردورزی در حد بالا، اخلاق و منش صحیح، معرفت و شناخت، دانش و فهم و درک، و تجارب مفید و ارزشمند. باتوجه به شاخصههای مزبور، باید با انسانهای "عاقل و خردورز" به مشورت پرداخت، نه آدمهای جاهل، و باید اهل دانایی و عمق را به مشورت گزید، نه اهل نادانی و احمق را، و طبیعی است عاقلان و فهیمان و دانایان، شاخصههای دیگر مشورت یعنی معرفت و شناخت و اخلاق و منش صحیح را نیز به همراه دارند، همچنان که اهل جهل و حمق فاقد شناخت و بینش و اخلاق و منش سالم میباشند.
حضرت امام جعفر صادق(ع) همه افراد جامعه که حاضر در عرصهها و صحنههای کوشش و تلاشهای گوناگون اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی و سیاسی میباشند را مخاطب قرار میدهد و باتوجه به نیازهایی که برای مشورت با همنوعان و دریافت دیدگاهها و نظراتشان به وجود میآید و به طور قطع اجتنابناپذیر میباشد، به هشیاری فرامیخواند و آنان را از مشاوره با افرادی که از سطوح و مراتب بالای دانایی برخوردار نیستند و از جهل و تنگنظری و سطحاندیشی در امور رنج میبرند، نهی میکنند.
امامجعفر صادق(ع) به صراحت میفرماید:
"با جاهل و احمق مشورت مکن، زیرا او خود را برای یاریرسانیات به رنج میاندازد و به مقصود و هدفی که تو داری نمیرسد. "
این رهنمود، به زیبایی هرچه تمامتر ضرورت پرهیز از مشورت با جاهلان را تثبیت مینماید و این پرهیز و اجتناب را کاملا منطبق با معیارهای مبتنی بر عقل و خرد معرفی مینماید.
در نگاه ژرف حضرت امام جعفر صادق(ع)، هیچ مصلحتی برای تعامل با اهل جهل برای کسب نظرات آنان وجود ندارد و نهتنها نفع و سودی بر این کار مترتب نمیباشد، که وجود آفت و آسیب و زیان در این عمل قطعی و یقینی خواهد بود. زیرا مشاور نادان و جاهل اگرچه تلاش میکند نظری ارائه دهد که مشکلی بگشاید و مانعی را مرتفع نماید، لکن هرچه خود را به رنج و مشقت میافکند قادر به انجام این عمل نخواهد بود و کسی را که او را به مشورت گرفته است نهتنها به مقصد نمیرساند، که از آن دور مینماید!
زیانرسانیها و ایجاد تأخیر در نیل به اهداف و مقاصد، اگرچه در همه امور از جانب مشاوران ناآگاه و تنگنظر قابل پیشبینی میباشد، لکن در فعالیتها و مدیریتهای کلان این آثار ناگوار را بیشتر و فزونتر مییابیم و علت اصلی آن تراکم امکانات و بودجه و انرژیهای سرشار متناسب با وسعت سازمانها و موسسات و تشکیلاتی است که دارای جایگاههای مهم و نقشهای بزرگ و تعیینکننده در تدبیر امور و راهبرد جامعه و کشور میباشند.
طبیعی است که به میزان وسعت واهمیت خاص برخی از فعالیتها و مدیریتها، مراقبت مدیران و کارگزاران نیز باید دقیقتر و جامعتر باشد تا همواره از نفوذ ناآگاهان و تنگنظران و فاقدان بینش در منصبهای معاونت و مشاورت جلوگیری کنند و سعی وافر مبذول دارند که این عناصر را در هیچ شرایطی به مشورت نگیرند تا به این وسیله از هدف و مقصد دور نیفتند و سازمانهای تحت نظارت و مدیریت خود را با رکود و ضعف و عقبگرد مواجه نکنند.
دو واقعیت تلخ را نباید از نظر دور بداریم، که این دو واقعیت همواره از عواملی است که عرصهها و صحنهها را برای بهرهبرداری افراد از مشاوران فاقد فهم و دانایی آماده و مساعد مینماید و درنقطه مقابل مانع میشود که از مشاوره عناصر فهیم و دانا و با تجربه استفاده و بهرهبرداری شود.
اولین واقعیت تلخ، نقش مخرب جاذبه "دوستی و رفاقت" در مشاورههای فاقد آگاهی و دانایی است. به این ترتیب که بعضی از عناصر ناآگاه نسبت به موضوعاتی که به مشورت گرفته میشوند، به آن دلیل که دوست صمیمی و نزدیک هستند برای مشاوره انتخاب میگردند و به این ترتیب ضمن این که شاخصههای اصلی گزینش مشاور رها میشود و این عمل از ضابطه و معیارهای شرعی و عقلی خارج میگردد، آفت و آسیبهایی به وجود م?آورد که در نهایت به برنامهریزیها و فعالیتها و هدفمندیها ضربه وارد میکند.
در آموزههای دینی با توجه به نقش مخرب جاذبه دوستی و رفاقت در موضوع مهم "مشورت"، خطاب به کسانی که تحت تاثیر امیال و خواستههای نفسانی قرار میگیرند و دوستان خود را در عین حال که از آگاهی و دانایی بی بهرهاند و متصف به جهل و نادانی میباشند به مشورت میگیرند، چنین آمده است:
"از رأی و نظر دوست نادان خود دوری کن. "
دومین واقعیت تلخ، تاثیرپذیری انسان از دیدگاه و نظر کسانی است که دارای صفت و خصیصه شفقت و دلسوزی میباشند. این افراد در همان حال که نسبت به انسان مهر و رأفت روامیدارند، فاقد دانایی و آگاهی میباشند و درباره موضوعات مختلف یا به مشاوره گرفته میشوند و یا خودشان دیدگاهها و نظراتی را ارائه میدهند که صحیح نمیباشد. بدیهی است معیارهای مبتنی بر شرع و عقل حکم میکند که با این افراد به مشاوره نپردازیم و از نظرات و افکارشان تبعیت ننمائیم، چنان که آموزههای دینی تصریح دارند که: "مشورتکردن با نادان دلسوز، خطرآفرین است"
با توجه به این دو واقعیت تلخ، و نیز با توجه به آنچه درباره آفات و آسیبهای مشاوره با صاحبان جهل و فاقدان علم و دانایی مطرح کردیم، فعالان عرصههای کار و حوزههای مدیریت باید از بهرهبرداری از این عناصر برای مشورت و نظرخواهی اجتناب نمایند و به شاخصههای مشورت در نظام مدیریت اسلامی کاملا متعهد و عامل باشند تا مانع هدررفتن امکانات و انرژیها شوند و زمینهها و بسترهای لازم برای شکوفایی و پویایی و رشد و پیشرفت را آماده و مساعد نمایند.
اگر در این دقت و هوشیاری قصور و مسامحه روا داریم، باید بپذیریم که براساس حضور و نقشآفرینی مخرب تنگنظران فاقد بینش و آگاهی، همیشه باید در "سطح اندیشی" باقی بمانیم و از " ژرفنگری" و "عمقاندیشی" فاصله بگیریم و همین جاست که بسیاری از تصمیمات تابع احساسات میشوند و به تبعیت عقل و خرد در نمیآیند و معلوم است که در چنین شرایط انتظار تحول و ابتکار و بالندگی، عبث و بیهوده خواهد بود.
www.bashgah.net/fa/content/show/82391
بدیهی است ضرورتهای حیات جمعی - که از طبیعت اجتماعیبودن انسان سرچشمه میگیرد - آدمیان را به هم نزدیک میکند و در مسیر یاریرسانی به یکدیگر به منظور تأمین نیازمندیهایشان به تکاپو وتلاش وامیدارد. این همگراییها و یاریرسانیها به یکدیگر دارای انواع و اقسامی میباشد که یکی از مهمترین آنها کمکهای فکری به هم برای رفع موانع و مشکلات است و این مساعدتهای فکری تحت عنوان "مشورت" محقق میگردد. زیرا مشورت وسیلهای است که فعالان را به هم نزدیک مینماید و به بهرهوری از نیروی فکر و عقل و دیدگاهها و نظرات یکدیگر میرساند.
مشاوره و نظرخواهی دارای شاخصههایی است که باید در مشاور متجلی گردند. این شاخصها عبارتند از عقلانیت و خردورزی در حد بالا، اخلاق و منش صحیح، معرفت و شناخت، دانش و فهم و درک، و تجارب مفید و ارزشمند. باتوجه به شاخصههای مزبور، باید با انسانهای "عاقل و خردورز" به مشورت پرداخت، نه آدمهای جاهل، و باید اهل دانایی و عمق را به مشورت گزید، نه اهل نادانی و احمق را، و طبیعی است عاقلان و فهیمان و دانایان، شاخصههای دیگر مشورت یعنی معرفت و شناخت و اخلاق و منش صحیح را نیز به همراه دارند، همچنان که اهل جهل و حمق فاقد شناخت و بینش و اخلاق و منش سالم میباشند.
حضرت امام جعفر صادق(ع) همه افراد جامعه که حاضر در عرصهها و صحنههای کوشش و تلاشهای گوناگون اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی و سیاسی میباشند را مخاطب قرار میدهد و باتوجه به نیازهایی که برای مشورت با همنوعان و دریافت دیدگاهها و نظراتشان به وجود میآید و به طور قطع اجتنابناپذیر میباشد، به هشیاری فرامیخواند و آنان را از مشاوره با افرادی که از سطوح و مراتب بالای دانایی برخوردار نیستند و از جهل و تنگنظری و سطحاندیشی در امور رنج میبرند، نهی میکنند.
امامجعفر صادق(ع) به صراحت میفرماید:
"با جاهل و احمق مشورت مکن، زیرا او خود را برای یاریرسانیات به رنج میاندازد و به مقصود و هدفی که تو داری نمیرسد. "
این رهنمود، به زیبایی هرچه تمامتر ضرورت پرهیز از مشورت با جاهلان را تثبیت مینماید و این پرهیز و اجتناب را کاملا منطبق با معیارهای مبتنی بر عقل و خرد معرفی مینماید.
در نگاه ژرف حضرت امام جعفر صادق(ع)، هیچ مصلحتی برای تعامل با اهل جهل برای کسب نظرات آنان وجود ندارد و نهتنها نفع و سودی بر این کار مترتب نمیباشد، که وجود آفت و آسیب و زیان در این عمل قطعی و یقینی خواهد بود. زیرا مشاور نادان و جاهل اگرچه تلاش میکند نظری ارائه دهد که مشکلی بگشاید و مانعی را مرتفع نماید، لکن هرچه خود را به رنج و مشقت میافکند قادر به انجام این عمل نخواهد بود و کسی را که او را به مشورت گرفته است نهتنها به مقصد نمیرساند، که از آن دور مینماید!
زیانرسانیها و ایجاد تأخیر در نیل به اهداف و مقاصد، اگرچه در همه امور از جانب مشاوران ناآگاه و تنگنظر قابل پیشبینی میباشد، لکن در فعالیتها و مدیریتهای کلان این آثار ناگوار را بیشتر و فزونتر مییابیم و علت اصلی آن تراکم امکانات و بودجه و انرژیهای سرشار متناسب با وسعت سازمانها و موسسات و تشکیلاتی است که دارای جایگاههای مهم و نقشهای بزرگ و تعیینکننده در تدبیر امور و راهبرد جامعه و کشور میباشند.
طبیعی است که به میزان وسعت واهمیت خاص برخی از فعالیتها و مدیریتها، مراقبت مدیران و کارگزاران نیز باید دقیقتر و جامعتر باشد تا همواره از نفوذ ناآگاهان و تنگنظران و فاقدان بینش در منصبهای معاونت و مشاورت جلوگیری کنند و سعی وافر مبذول دارند که این عناصر را در هیچ شرایطی به مشورت نگیرند تا به این وسیله از هدف و مقصد دور نیفتند و سازمانهای تحت نظارت و مدیریت خود را با رکود و ضعف و عقبگرد مواجه نکنند.
دو واقعیت تلخ را نباید از نظر دور بداریم، که این دو واقعیت همواره از عواملی است که عرصهها و صحنهها را برای بهرهبرداری افراد از مشاوران فاقد فهم و دانایی آماده و مساعد مینماید و درنقطه مقابل مانع میشود که از مشاوره عناصر فهیم و دانا و با تجربه استفاده و بهرهبرداری شود.
اولین واقعیت تلخ، نقش مخرب جاذبه "دوستی و رفاقت" در مشاورههای فاقد آگاهی و دانایی است. به این ترتیب که بعضی از عناصر ناآگاه نسبت به موضوعاتی که به مشورت گرفته میشوند، به آن دلیل که دوست صمیمی و نزدیک هستند برای مشاوره انتخاب میگردند و به این ترتیب ضمن این که شاخصههای اصلی گزینش مشاور رها میشود و این عمل از ضابطه و معیارهای شرعی و عقلی خارج میگردد، آفت و آسیبهایی به وجود م?آورد که در نهایت به برنامهریزیها و فعالیتها و هدفمندیها ضربه وارد میکند.
در آموزههای دینی با توجه به نقش مخرب جاذبه دوستی و رفاقت در موضوع مهم "مشورت"، خطاب به کسانی که تحت تاثیر امیال و خواستههای نفسانی قرار میگیرند و دوستان خود را در عین حال که از آگاهی و دانایی بی بهرهاند و متصف به جهل و نادانی میباشند به مشورت میگیرند، چنین آمده است:
"از رأی و نظر دوست نادان خود دوری کن. "
دومین واقعیت تلخ، تاثیرپذیری انسان از دیدگاه و نظر کسانی است که دارای صفت و خصیصه شفقت و دلسوزی میباشند. این افراد در همان حال که نسبت به انسان مهر و رأفت روامیدارند، فاقد دانایی و آگاهی میباشند و درباره موضوعات مختلف یا به مشاوره گرفته میشوند و یا خودشان دیدگاهها و نظراتی را ارائه میدهند که صحیح نمیباشد. بدیهی است معیارهای مبتنی بر شرع و عقل حکم میکند که با این افراد به مشاوره نپردازیم و از نظرات و افکارشان تبعیت ننمائیم، چنان که آموزههای دینی تصریح دارند که: "مشورتکردن با نادان دلسوز، خطرآفرین است"
با توجه به این دو واقعیت تلخ، و نیز با توجه به آنچه درباره آفات و آسیبهای مشاوره با صاحبان جهل و فاقدان علم و دانایی مطرح کردیم، فعالان عرصههای کار و حوزههای مدیریت باید از بهرهبرداری از این عناصر برای مشورت و نظرخواهی اجتناب نمایند و به شاخصههای مشورت در نظام مدیریت اسلامی کاملا متعهد و عامل باشند تا مانع هدررفتن امکانات و انرژیها شوند و زمینهها و بسترهای لازم برای شکوفایی و پویایی و رشد و پیشرفت را آماده و مساعد نمایند.
اگر در این دقت و هوشیاری قصور و مسامحه روا داریم، باید بپذیریم که براساس حضور و نقشآفرینی مخرب تنگنظران فاقد بینش و آگاهی، همیشه باید در "سطح اندیشی" باقی بمانیم و از " ژرفنگری" و "عمقاندیشی" فاصله بگیریم و همین جاست که بسیاری از تصمیمات تابع احساسات میشوند و به تبعیت عقل و خرد در نمیآیند و معلوم است که در چنین شرایط انتظار تحول و ابتکار و بالندگی، عبث و بیهوده خواهد بود.
www.bashgah.net/fa/content/show/82391