alamatesoall
07-28-2013, 07:01 PM
آن روز که این اطلاعات را از دو سایت مختلف گرفتم، امتحانشان کردم و ظرف بیست و چهار ساعت، سى تا چهل درصد افسردگى ام رفع شد. طى دو سه روز آتى که این تمرین را انجام مى دادم، متوجه شدم عادت بدى را که در تمام عمرم حتى از آن آگاه نبودم، ترک کرده ام. داشتم خودم از بین مى بردم. من هیچ گاه با مشکلاتم برخورد معقولى نداشتم. ناخودآگاه نیرو و قدرتم را هدر مى دادم تا روزگارم را سپرى کنم. به مجرد این که در این تمرین پیشرفت کردم، در برابر احساساتم مقاوم تر شدم و در نتیجه بیش تر احساس رضایت کردم. تقریباً یک شبه، در درشادى و نیروى مضاعفى به وجود آمد و از آن موقع تاکنون، این تمرین ساده و مؤثر را ادامه داده ام. جالب تر این که مى توانید این روش را در محیط کار هم به کار ببرید تا بر مشکلات روحى غلبه کنید. این روش در هر کارى مؤثر است. آیا تا به حال دچار افسردگى، اضطراب یا شده اید؟ من دچار این حالت ها شده ام و بى چون و چرا آن ها را پذیرفتم. وقتى تمرین فکر نکردن (Thought-Stopping) را شروع کردم، از خودم پرسیدم من نگران چه بودم؟ سرمایه ام، مواجه شدن با کار ناخوشایند؟ حرف هایى که درباره ام گفتند و عصبانى ام کرد؟ شکست های دندانپزشکى یا مشکلات لاینحل؟
ضمیر ناخودآگاهم مرتباً خاطرات تلخ گذشته را مرور مى کرد و به ضمیر خودآگاهم مى فرستاد. در سایت تقاضاى کار، این موارد را دیدم: پرستارهایى که ساعت هاى طولانى بدون این که کسى از آن ها تشکر کند کار مى کنند، هم گرفتار افکار منفى مى شوند. به خودشان مى گویندکار انجام نشده دارم و فرصت کمى هم مانده یا کارهاى زیادى که مانده اند و تمایلى به ا نجامشان ندارم و یا مسائل لاینحلى که آن ها را نگران مى کند و لذت و نیرو را از آن ها مى گیرد.
براى پیشرفت در کار یا احساس آرامش، بهترین راه این است که:
1. اگر احساس افسردگى، عصبانیت، ترس یا تصورى از هر چیز منفى مى کنید، بپرسید چه چیز باعث نگرانى است.
2. وقتى که متوجه شدید که مسأله چه بوده، خیلى راحت به خودتان بگویید: این افکار نه تنها به من کمکى نمى کند، بلکه مضر هم هست ؛ نباید به آن ها اجازه ورود بدهم و با تمام قدرت با آن ها مقابله کنید. همان ابتداى کار ضعیف مى شوند که این هم پیشرفت خوبى است و با تمرین پیشرفت هاى بیش ترى هم مى کنید.
3. مراقب افکار منفى بعدى باشید که شاید ده ثانیه یا ده دقیقه بعد به سراغتان بیاید و به همان روش قبلى عمل کنید. با علم به این که این افکار مخل آرامشتان است، در برابر آن ها مقاومت کنید و به آن ها بگویید: از ذهنم دور شوید اى پیام هاى بیهوده، مضر، ظالم و انردزد! من مانع ارسال این پیام به خود مى شوم. این ها هیچ سودى براى من ندارند. کلى هم به ضررم تمام مى شوند.
4. باز هم مراقب باشید و ببینید افکار ناخودآگاهتان چه هستند؛ افکار اصلى که گرفتارشان هستید، چه هستند و بعد در برابر افکار مخرب مقاومت کنید.
5. متوجه شدم افکار منفى هر چند ثانیه یک بار به ذهنم خطور مى کنند. اوایل، مقابله با آن ها به تنهایى بسیار مشکل بود؛ اما من نهایت تلاشم را کردم و باتمرین، در رویارویى با این افکار مضر و مزاحم، موفق تر شده مرتب به خودم تلقین مى کردم: در برابر افکار مزاحم و بى ارزش که اصلاً هیچ فایده اى هم ندارند، مقاومت کن
6. در ضمن تمرین مهارت، احساس مى کنید قوى تر از گذشته شده اید و زودتر متوجه پیام هاى منفى مى شوید که به ذهن خودآگاهتان راه پیدا مى کند.
7. همچنین متوجه مى شوید که راحت تر آن ها را شناسایى مى کنید و در نتیجه، حتى مانع ورود آن ها به ضمیر خودآگاهتان مى شوید و از آن جایى که به موقع جلوى آن ها را مى گیرید، دیگر نمى توانند شما را شکست دهند؛ بنابراین احساس قدرت و نیروى بیش ترى می کنید.
8. سرانجام این که متوجه مى شوید که دوست دارید مچ این افکار را در همان ابتداى کار بگیرید و مانعشان شوید و ملاحظه مى کنید که مى توانید این کار را انجام دهید؛ زیرا آن قدر احساس خوبى دارید که مى دانید بهتر است هر چه زودتر تمام این افکار را دور بریزید.
9. در طى چند روز من نه تنها توانستم آن ها را با ضمیر خودآگاهم شناسایى کنم، بلکه عادت به خلق این گونه افکار را هم در زمان کوتاهى ترک کردم. حالا دیگر به ذهنم راه پیدا نمى کنند و در عوض، به خاطر تلاشى که براى فکر کردن به افکار منفى کرده ام، احساس قدرت مى و این بهترین روش براى کمک به خودم در راه رسیدن به زندگى بهتر و احساس قوت است.
10. شما از تلاشتان احساس رضایت مى کنید به محض این که بفهمید یکى از این افکار دارد وارد ضمیر ناخودآگاهتان مى شود، تمام تلاشتان را صرف مبارزه با آن مى کنید یا مى توانید با فکر کردن به چیزهاى بهتر، فکرتان را سرگرم کنید و آن وقت این فکر منفى معجزه مى کند ن هیچ تأثیرى بر روى شمااز بین مى رود و آن وقت است که ملاحظه مى کنید کارتان عالى بود و شادابى را که شاید مدت ها احساس نکرده بودید، حس مى کنید.
ممکن است به ذهن پرستارى این فکر خطور کند که هیچ کدام از گزارش هاى کارى اش را ننوشته، وقت زیادى هم ندارد. این یک فکر مخرب و مزاحم است که انرژى و انگیزه اش را از بین مى برد. بنابراین ممکن است با خودش بگوید: اى افکار مزخرف از ذهنم بیرون بروید! من نیازى بهآورى کارهاى عقب افتاده ندارم. من این افکار منفى را نمى پذیرم. آنها نتیجه هر کارى را هم که الان دارم انجام مى دهم، از بین مى برند و انرژى ام را نیز هدر مى دهند و مرا به احساس شکست و خستگى سوق مى دهند. با این تمرین، این پرستار متوجه مى شود که با مقاومت ابر افکار منفى، مانع آن ها مى شود و به خاطر تلاشش، احساس نیروى تازه، قدرت و نشاط مى کند.
این پاداش اوست و بدین ترتیب او مى تواند بدون افکار منفى، حتى از کارش لذت هم ببرد. بعد از مدت کوتاهى او پى مى برد که این عادت بد(ایجاد افکار منفى) را از بین برده وارش مشتاق تر و استوارتر مى شود. باور کنید که این روش براى شما هم سودمند است. امتحانش کنید. من مثل آن مادرى نیستم که سه بچه کوچک دارد...او هم مى تواند از این طرز فکر استفاده کند و از روش فکر نکردن سود هم ببرد. یعنى به خود مى گوید: آن قدر به من یادآورى ن که هنوز چه کارهایى را انجام نداده ام. چه فایده اى دارد که بفهمم کارهاى خانه هنوز انجام نشده اند. این کار بى فایده است و فقط کارى را که الان دارم انجام مى دهم، خراب مى کند. این افکار باافکار منفى که خودمان ایجاد مى کنیم، به وجود مى آیند و زمینه ابراى احساس ندامت و خستگى روحى. دلیل به وجود آمدن این افکار هر چه هست، بهایش هم سنگین است، بسیار سنگین!
مثلاً خود من در به وجود آوردن بیمارى افسردگى مزمن و خفیف در خودم دخیل بودم. بنابراین افکار مزاحم را جست و جو کنید. وقتى که احساس درد سختى مى کنید، با آن مبازه کنید و آن را نپذیرید. به مراقبتتان ادامه دهید و مانع دخالت این پیام ها در زندگى شوید ملاحظه کنیکه دارید قوى تر مى شوید و به این نیروها اجازه دهید تا حتى در پیشرفت شما در روش فکر نکردن، یاریتان کند. از بقیه زندگى با شادى، اشتیاق و نیروى بیش تر لذت ببرید و به اوج خوشبختى هم فکر نکنید
باید اثر این روش را بلافاصله بعد از چند ساعت حس کنید؛ همان طور که در مورد من این طور بود. چهار ساعت تلاش مرا به شادى رساند. در خود احساس قدرت مجددى مى کردم و این به من در نبرد علیه افکار بد شجاعت داد.
در آخر مى بینید که آن افکار به ضمیر خودآگاه شما نمى آیند و بدین وسیله خودتان را از شر رفتار مخرب و زیان بارى که ناآگاهانه در طول زندگى داشته اید، نجات مى دهید. موفق باشید و خوب فکر کنید.
www.bashgah.net/fa/content/show/1723
ضمیر ناخودآگاهم مرتباً خاطرات تلخ گذشته را مرور مى کرد و به ضمیر خودآگاهم مى فرستاد. در سایت تقاضاى کار، این موارد را دیدم: پرستارهایى که ساعت هاى طولانى بدون این که کسى از آن ها تشکر کند کار مى کنند، هم گرفتار افکار منفى مى شوند. به خودشان مى گویندکار انجام نشده دارم و فرصت کمى هم مانده یا کارهاى زیادى که مانده اند و تمایلى به ا نجامشان ندارم و یا مسائل لاینحلى که آن ها را نگران مى کند و لذت و نیرو را از آن ها مى گیرد.
براى پیشرفت در کار یا احساس آرامش، بهترین راه این است که:
1. اگر احساس افسردگى، عصبانیت، ترس یا تصورى از هر چیز منفى مى کنید، بپرسید چه چیز باعث نگرانى است.
2. وقتى که متوجه شدید که مسأله چه بوده، خیلى راحت به خودتان بگویید: این افکار نه تنها به من کمکى نمى کند، بلکه مضر هم هست ؛ نباید به آن ها اجازه ورود بدهم و با تمام قدرت با آن ها مقابله کنید. همان ابتداى کار ضعیف مى شوند که این هم پیشرفت خوبى است و با تمرین پیشرفت هاى بیش ترى هم مى کنید.
3. مراقب افکار منفى بعدى باشید که شاید ده ثانیه یا ده دقیقه بعد به سراغتان بیاید و به همان روش قبلى عمل کنید. با علم به این که این افکار مخل آرامشتان است، در برابر آن ها مقاومت کنید و به آن ها بگویید: از ذهنم دور شوید اى پیام هاى بیهوده، مضر، ظالم و انردزد! من مانع ارسال این پیام به خود مى شوم. این ها هیچ سودى براى من ندارند. کلى هم به ضررم تمام مى شوند.
4. باز هم مراقب باشید و ببینید افکار ناخودآگاهتان چه هستند؛ افکار اصلى که گرفتارشان هستید، چه هستند و بعد در برابر افکار مخرب مقاومت کنید.
5. متوجه شدم افکار منفى هر چند ثانیه یک بار به ذهنم خطور مى کنند. اوایل، مقابله با آن ها به تنهایى بسیار مشکل بود؛ اما من نهایت تلاشم را کردم و باتمرین، در رویارویى با این افکار مضر و مزاحم، موفق تر شده مرتب به خودم تلقین مى کردم: در برابر افکار مزاحم و بى ارزش که اصلاً هیچ فایده اى هم ندارند، مقاومت کن
6. در ضمن تمرین مهارت، احساس مى کنید قوى تر از گذشته شده اید و زودتر متوجه پیام هاى منفى مى شوید که به ذهن خودآگاهتان راه پیدا مى کند.
7. همچنین متوجه مى شوید که راحت تر آن ها را شناسایى مى کنید و در نتیجه، حتى مانع ورود آن ها به ضمیر خودآگاهتان مى شوید و از آن جایى که به موقع جلوى آن ها را مى گیرید، دیگر نمى توانند شما را شکست دهند؛ بنابراین احساس قدرت و نیروى بیش ترى می کنید.
8. سرانجام این که متوجه مى شوید که دوست دارید مچ این افکار را در همان ابتداى کار بگیرید و مانعشان شوید و ملاحظه مى کنید که مى توانید این کار را انجام دهید؛ زیرا آن قدر احساس خوبى دارید که مى دانید بهتر است هر چه زودتر تمام این افکار را دور بریزید.
9. در طى چند روز من نه تنها توانستم آن ها را با ضمیر خودآگاهم شناسایى کنم، بلکه عادت به خلق این گونه افکار را هم در زمان کوتاهى ترک کردم. حالا دیگر به ذهنم راه پیدا نمى کنند و در عوض، به خاطر تلاشى که براى فکر کردن به افکار منفى کرده ام، احساس قدرت مى و این بهترین روش براى کمک به خودم در راه رسیدن به زندگى بهتر و احساس قوت است.
10. شما از تلاشتان احساس رضایت مى کنید به محض این که بفهمید یکى از این افکار دارد وارد ضمیر ناخودآگاهتان مى شود، تمام تلاشتان را صرف مبارزه با آن مى کنید یا مى توانید با فکر کردن به چیزهاى بهتر، فکرتان را سرگرم کنید و آن وقت این فکر منفى معجزه مى کند ن هیچ تأثیرى بر روى شمااز بین مى رود و آن وقت است که ملاحظه مى کنید کارتان عالى بود و شادابى را که شاید مدت ها احساس نکرده بودید، حس مى کنید.
ممکن است به ذهن پرستارى این فکر خطور کند که هیچ کدام از گزارش هاى کارى اش را ننوشته، وقت زیادى هم ندارد. این یک فکر مخرب و مزاحم است که انرژى و انگیزه اش را از بین مى برد. بنابراین ممکن است با خودش بگوید: اى افکار مزخرف از ذهنم بیرون بروید! من نیازى بهآورى کارهاى عقب افتاده ندارم. من این افکار منفى را نمى پذیرم. آنها نتیجه هر کارى را هم که الان دارم انجام مى دهم، از بین مى برند و انرژى ام را نیز هدر مى دهند و مرا به احساس شکست و خستگى سوق مى دهند. با این تمرین، این پرستار متوجه مى شود که با مقاومت ابر افکار منفى، مانع آن ها مى شود و به خاطر تلاشش، احساس نیروى تازه، قدرت و نشاط مى کند.
این پاداش اوست و بدین ترتیب او مى تواند بدون افکار منفى، حتى از کارش لذت هم ببرد. بعد از مدت کوتاهى او پى مى برد که این عادت بد(ایجاد افکار منفى) را از بین برده وارش مشتاق تر و استوارتر مى شود. باور کنید که این روش براى شما هم سودمند است. امتحانش کنید. من مثل آن مادرى نیستم که سه بچه کوچک دارد...او هم مى تواند از این طرز فکر استفاده کند و از روش فکر نکردن سود هم ببرد. یعنى به خود مى گوید: آن قدر به من یادآورى ن که هنوز چه کارهایى را انجام نداده ام. چه فایده اى دارد که بفهمم کارهاى خانه هنوز انجام نشده اند. این کار بى فایده است و فقط کارى را که الان دارم انجام مى دهم، خراب مى کند. این افکار باافکار منفى که خودمان ایجاد مى کنیم، به وجود مى آیند و زمینه ابراى احساس ندامت و خستگى روحى. دلیل به وجود آمدن این افکار هر چه هست، بهایش هم سنگین است، بسیار سنگین!
مثلاً خود من در به وجود آوردن بیمارى افسردگى مزمن و خفیف در خودم دخیل بودم. بنابراین افکار مزاحم را جست و جو کنید. وقتى که احساس درد سختى مى کنید، با آن مبازه کنید و آن را نپذیرید. به مراقبتتان ادامه دهید و مانع دخالت این پیام ها در زندگى شوید ملاحظه کنیکه دارید قوى تر مى شوید و به این نیروها اجازه دهید تا حتى در پیشرفت شما در روش فکر نکردن، یاریتان کند. از بقیه زندگى با شادى، اشتیاق و نیروى بیش تر لذت ببرید و به اوج خوشبختى هم فکر نکنید
باید اثر این روش را بلافاصله بعد از چند ساعت حس کنید؛ همان طور که در مورد من این طور بود. چهار ساعت تلاش مرا به شادى رساند. در خود احساس قدرت مجددى مى کردم و این به من در نبرد علیه افکار بد شجاعت داد.
در آخر مى بینید که آن افکار به ضمیر خودآگاه شما نمى آیند و بدین وسیله خودتان را از شر رفتار مخرب و زیان بارى که ناآگاهانه در طول زندگى داشته اید، نجات مى دهید. موفق باشید و خوب فکر کنید.
www.bashgah.net/fa/content/show/1723