alamatesoall
07-23-2013, 05:49 PM
ارتباطات انسانی
آنچه ارتباطات انسانى را از دیگر موجودات زنده متمایز و مشخص مىسازد توانایى بسیار زیاد انسانها در خلق و استفادهِ نمادها است. یکى از نامداران دانش ارتباطات انسانی، “دین بارنلوند”، چنین مىنویسد: “ارتباطات، آنگونه که من بدان مىنگرم، کلمهاى است که بیانگر فراگرد ایجاد معنى است”. دو کلمه در این جمله از حساسیت زیادى برخورداراند. یکى “ایجاد” و دیگرى “معنی” است. پیامها ممکن است از خارج شکل بگیرند - توسط یک سخنور، از صفحه تلویزیون، از والدین سختگیر - امّا معانى در درون شکل مىگیرند.
این وضعیت همسنگ آن شرایطى است که “برلو” در مورد آن مىنویسد، “ارتباطات در بر گیرندهِ انتقال معانى نیست. معانى انتقالپذیر و یا قابل انتقال نیستند. فقط پیامها قابل انتقالاند و معنى در خود پیام نیست، بلکه معنى در استفادهکنندگان از پیام مىباشد”. ارتباطات کوشش انسان در مواجهه با تجارب، حالت خاص فعلى و نیازهاى مترتب بر او مىباشد. براى هر انسانى یک “عمل ایجاد” یگانه و برخورد متفاوت با مسائل وجود دارد.
نویسندگان دیگری، ارتباطات را “فراگرد تفهیم و تفاهم و تسهیم معنی” در نظر گرفتهاند. ارتباطات با تفهیم سروکار دارد. ارتباطات به تسهیم معنى نیازمند است. آنچه در فراگرد ارتباطى مورد توجه است “معنی” مىباشد. براین اساس ارتباطات به سه دستهِ اساسى تقسیم شده است:
(1) ارتباط با خود؛
(2) ارتباط با دیگران؛
(3) ارتباط عمومى یا جمعی.
نکات اساسى دربارهِ ارتباطات
نکات اساسى که درباره ارتباطات باید بدانیم به شرح ذیل است:
ارتباطات خود یک فراگرد یا جریان مداوم است؛
فراگرد ارتباطى نظامگراست؛
فراگرد ارتباطى میانکنشى است؛
ارتباطات مىتواند ارادى باشد یا غیرارادی؛
فراگرد ارتباطى مىتواند تعاملى یا مراودهاى باشد؛
فراگرد ارتباطی، عملکردى یا مبتنى بر وظیفه است.
وظیفه اساسى ارتباطات انسانی، دگرگونى و سازش با دگرگونى است. اما سؤال عمده این است که ما از ارتباطات چه نوع دگرگونى را توقع داریم و چگونه؟ و ارتباطات، خود چه وظیفهاى دارد؟
وظیفهِ پیوستگی: یکى از وظایف ارتباطات استقرار، ابقاء و دگرگونى روابط اجتماعى است؛
وظیفه اطلاعاتى و استدراکی: اکثر دانشمندان ارتباطات براین باورند که یکى از مهمترین وظایف ارتباطات، وظیفه اطلاعاتى و استدراکى است که موجب افزایش استدراک از طرف مقابل فراگرد ارتباطات یا افزایش اطلاعات مىشود؛
وظیفه تأثیرگذاری: یکى از وظایف مهم ارتباطات تأثیرگذارى بر دیگران یا نفوذ در آنهاست. ارتباطات همواره از سوى فرستنده پیام در پى مقصود و منظورى برقرار مىشود. یکى از رایجترین و شایعترین منظورها براى انجام ارتباط تغییر نگرشها، باورها، ارزشها و یا رفتار اشخاص دیگر است؛
وظیفه تصمیمگیری: ارتباطات علاوه بر وظایف فوق، وظیفه تصمیمگیرى نیز دارد. یکى از عمدهترین پیآمدهاى فراگرد ارتباطی، رسیدن به یک تصمیم ویژه است. اغلب، ما از آنرو با دیگران ارتباط برقرار مىکنیم تا به ما کمک کنند که بتوانیم به تصمیم درستتر و بهترى در مورد خاصى دسترسى پیدا کنیم و یا بتوانیم رفتار خود را هماهنگ با آن موضوع خاص کرده به تنظیم آن مبادرت ورزیم. در بقیه موارد، ارتباطات به ما کمک مىکند که تصمیماتى را که بر ما اثر دارند درک کرده و خود را با آنها سازش دهیم؛
وظیفهِ تصدیق: وظیفهِ نهایى ارتباطات در بر گیرندهِ پذیرش مداوم یا غیرمداوم یک تفکر، باور، رفتار، محصول، تصمیم و غیره است. از طریق ارتباطات، سعى در منطقى کردن تداوم یا توجیه در گسستگى برخى از دگرگونىها که قبلاً مورد پذیرش ما قرار گرفتهاند مىکنیم. از اینرو، یکى از پیامدهاى اساسى فراگرد ارتباطى تصدیق و یا عدم تصدیق تغییرات گذشته است. این وظیفه شاید یکى از راههاى مهم پیوستگى به پذیرش دگرگونىها باشد.
آنچه ارتباطات انسانى را از دیگر موجودات زنده متمایز و مشخص مىسازد توانایى بسیار زیاد انسانها در خلق و استفادهِ نمادها است. یکى از نامداران دانش ارتباطات انسانی، “دین بارنلوند”، چنین مىنویسد: “ارتباطات، آنگونه که من بدان مىنگرم، کلمهاى است که بیانگر فراگرد ایجاد معنى است”. دو کلمه در این جمله از حساسیت زیادى برخورداراند. یکى “ایجاد” و دیگرى “معنی” است. پیامها ممکن است از خارج شکل بگیرند - توسط یک سخنور، از صفحه تلویزیون، از والدین سختگیر - امّا معانى در درون شکل مىگیرند.
این وضعیت همسنگ آن شرایطى است که “برلو” در مورد آن مىنویسد، “ارتباطات در بر گیرندهِ انتقال معانى نیست. معانى انتقالپذیر و یا قابل انتقال نیستند. فقط پیامها قابل انتقالاند و معنى در خود پیام نیست، بلکه معنى در استفادهکنندگان از پیام مىباشد”. ارتباطات کوشش انسان در مواجهه با تجارب، حالت خاص فعلى و نیازهاى مترتب بر او مىباشد. براى هر انسانى یک “عمل ایجاد” یگانه و برخورد متفاوت با مسائل وجود دارد.
نویسندگان دیگری، ارتباطات را “فراگرد تفهیم و تفاهم و تسهیم معنی” در نظر گرفتهاند. ارتباطات با تفهیم سروکار دارد. ارتباطات به تسهیم معنى نیازمند است. آنچه در فراگرد ارتباطى مورد توجه است “معنی” مىباشد. براین اساس ارتباطات به سه دستهِ اساسى تقسیم شده است:
(1) ارتباط با خود؛
(2) ارتباط با دیگران؛
(3) ارتباط عمومى یا جمعی.
نکات اساسى دربارهِ ارتباطات
نکات اساسى که درباره ارتباطات باید بدانیم به شرح ذیل است:
ارتباطات خود یک فراگرد یا جریان مداوم است؛
فراگرد ارتباطى نظامگراست؛
فراگرد ارتباطى میانکنشى است؛
ارتباطات مىتواند ارادى باشد یا غیرارادی؛
فراگرد ارتباطى مىتواند تعاملى یا مراودهاى باشد؛
فراگرد ارتباطی، عملکردى یا مبتنى بر وظیفه است.
وظیفه اساسى ارتباطات انسانی، دگرگونى و سازش با دگرگونى است. اما سؤال عمده این است که ما از ارتباطات چه نوع دگرگونى را توقع داریم و چگونه؟ و ارتباطات، خود چه وظیفهاى دارد؟
وظیفهِ پیوستگی: یکى از وظایف ارتباطات استقرار، ابقاء و دگرگونى روابط اجتماعى است؛
وظیفه اطلاعاتى و استدراکی: اکثر دانشمندان ارتباطات براین باورند که یکى از مهمترین وظایف ارتباطات، وظیفه اطلاعاتى و استدراکى است که موجب افزایش استدراک از طرف مقابل فراگرد ارتباطات یا افزایش اطلاعات مىشود؛
وظیفه تأثیرگذاری: یکى از وظایف مهم ارتباطات تأثیرگذارى بر دیگران یا نفوذ در آنهاست. ارتباطات همواره از سوى فرستنده پیام در پى مقصود و منظورى برقرار مىشود. یکى از رایجترین و شایعترین منظورها براى انجام ارتباط تغییر نگرشها، باورها، ارزشها و یا رفتار اشخاص دیگر است؛
وظیفه تصمیمگیری: ارتباطات علاوه بر وظایف فوق، وظیفه تصمیمگیرى نیز دارد. یکى از عمدهترین پیآمدهاى فراگرد ارتباطی، رسیدن به یک تصمیم ویژه است. اغلب، ما از آنرو با دیگران ارتباط برقرار مىکنیم تا به ما کمک کنند که بتوانیم به تصمیم درستتر و بهترى در مورد خاصى دسترسى پیدا کنیم و یا بتوانیم رفتار خود را هماهنگ با آن موضوع خاص کرده به تنظیم آن مبادرت ورزیم. در بقیه موارد، ارتباطات به ما کمک مىکند که تصمیماتى را که بر ما اثر دارند درک کرده و خود را با آنها سازش دهیم؛
وظیفهِ تصدیق: وظیفهِ نهایى ارتباطات در بر گیرندهِ پذیرش مداوم یا غیرمداوم یک تفکر، باور، رفتار، محصول، تصمیم و غیره است. از طریق ارتباطات، سعى در منطقى کردن تداوم یا توجیه در گسستگى برخى از دگرگونىها که قبلاً مورد پذیرش ما قرار گرفتهاند مىکنیم. از اینرو، یکى از پیامدهاى اساسى فراگرد ارتباطى تصدیق و یا عدم تصدیق تغییرات گذشته است. این وظیفه شاید یکى از راههاى مهم پیوستگى به پذیرش دگرگونىها باشد.