PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده می باشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمی کنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : ترمینولوژی طنز حقوقی



tania
07-15-2013, 05:43 PM
http://up.pnu-club.com/images/wa4dgcs07b3gkk4btg9j.jpeg اجازه ازدواج مجدد: اجازه قانون به مرد برای خیانت به همسر
پاکدامنی : هدیه خداوند به بشر برای دوران پیری
خدا: واجب الوجودی که با اینکه از او نمی ترسیم ، دوست داریم دیگران از او بترسند
دیوانه : آدمی که به هر چه می گوید اعتقاد دارد
سرنوشت : دادگاهی که ما را از همه گناهان و اشتباهاتمان تبرئه می کند
فکر : چیزی است شبیه ناخن که باید هر چند وقت یک بار آن را کوتاه کرد زیرا میکروب زیر آن جمع می شود
زن : موجودی است که بدون فکر حرف می زند ، بر خلاف مرد که بدون فکر عمل می کند
عرف : سعی جامعه در فضیلت وانمود دادن اشتباهات گذشتگان که توان اصلاح آن را ندارد
فضیلت : عتیقه معنوی ، کالای با ارزشی که به دلیل با ارزش بودن ، معمولاً در پستو نگهداری می شود و کسی از آن استفاده نمی کند.

آقازاده: استثنا در خلقت
اخلاق : علمی است که به ما می آموزد زشتی و زیبائی یک فعل بستگی به فاعل آن دارد.
استرداد دعوا: بخشیدن عطای عدل به لقای عدلیه
بالغ : کسی که دیگر نباید از او انتظار شنیدن حرف راست را داشت .
جرم : هر چیزی است جز آنچه که انجامش ایرادی ندارد.
جلسه اول دادرسی : جلسه ای است که خط بطلان روی ضرب المثل « حرف نزده را همیشه می توان زد » می کشد.
خیار : اجازه قانون برای عهدشکنی .
دفاع مشروع : مجازات نکردن کسی که زیر بار ظلم نرفته است .
شهروند: رعیت مدرن.
عده : مدت زمانی که اجباراً به زن داده می شود تا در مورد خواستگارانش به درستی بیاندیشد تا مرتکب اشتباه قبلی خود نشود.
فمینیسم : جنبشی است زنانه به قصد رهاسازی مردان از قید زنان.
فوت پدر: یکی از اسباب تملک .
قرار سقوط دعوی : قراری است که دعوا را آنچنان به زمین می کوبد که دیگر امکان بلند شدن آن وجود ندارد.
قرار عدم استماع دعوا: قراری است که به موجب آن ، دادگاه رسماً نداشتن گوش شنوا برای شنیدن دعوا را اعلام می کند.
قطع ید: صاف کردن دست کج .
وکیل : سربازی است که با این که دشمن را نمی شناسد ، به جنگ او می رود.




محمدرضا محمدی جرقویه ای- برگرفته از : خبرنامه کانون وکلای دادگستری اصفهان

tania
07-15-2013, 05:46 PM
آزادی بیان : نوعی آزادی که به صورت مطلق در کشور وجود دارد برای دولت .
ارتقای مقام : راز سر به مهر .
اصول شوهرداری : به مجموع رفتارهایی که شوهر را از زن گرفتن پشیمان می سازد می گویند .
تعلیق در منشأ : یعنی بین قصد انشاء و آثار ناشی از آن قصد فاصله زمانی واقع شود . مانند تعلیق پاکدامنی به دوران پیری توسط مردان .
تفسیر مضیق : نوعی از تفسیر قضائی است که به موجب آن مدلول یک قانون در چهارچوب مفهوم خویش محبوس گردیده و از سرایت دادن آن به موارد سکوت و یا به مواردی که احتمال دارد که شامل آن موارد باشد خودداری می شود مانند کلمه بیان که در آزادی بیان فقط ذگر کلمه ( بیان ) آزاد است .
تقلب نسبت به قانون : نوعی پیروی از قانون به گونه ای که مزاحم منافع فرد نباشد .
تقلید : وکالت دادن به دیگری برای فهماندن .
درصد : ارقامی است که به ذهن الهام می شود .
روح قانون : اصول و نظرهایی که بیرون از جسد قانون می باشد .
ضرب و جرح : اختلاط و صحبت کردن با دست و پا .
طرح امنیت اجتماعی : چشم پوشی از خطاهای بزرگ و اصلاح خطاهای کوچک با سر و صدا و شدیدترین شکل ممکن .
طلاق خلع : طلاقی است که به موجب آن مَهرِ زوجه به زوج و خون زوج به زوجه حلال می شود .
عطف به ما سبق شدن قوانین : کن فیکون .
علت تشریع : علتی که سبب وضع قانون معینی می شود چنان که علت وضع قانون صدور چک و اعمال . مجازات برای صدور چک بلامحل ، ترویج دروغ بین دارندگان چک میباشد .
عموم و خصوص مطلق : هر گاه رابطه بین دو مفهوم طوری باشد که یکی بر همه مصادیق دیگری صدق کند ولی دومی بر پاره ای از مصادیق اولی صدق نماید این رابطه را عموم و خصوص مطلق می گویند . مثلا فرود سالم هر هواپیمای توپولوف یک معجزه است ولی هر معجزه ای الزاما فقط فرود سالم توپولوف نیست.
عندالمطالبه : این واژه در اصل عناد المطالبه بوده که به مرور زمان به جهت سهولت در تلفظ به عندالمطالبه تبدیل شده است و به معنی مطالبه از روی عناد میباشد که معمولا در مورد مهریه مصداق دارد .
عیب سلبق : عیبی است که منشا خیار بوده و قبل از عقد وجود داشته ولی طرف دیگر قرارداد از آن . آگاهی نداشته است مانند تاهل در عقد نکاح .
فحاشی : ضرب و جرح با استفاده از کلام .
قاعده اقدام : نوشتن ترمینولوژی حقوق به زبان طنز در خبرنامه کانون وکلا .
قانون تکمیلی : قانونی که بر خلاف قانون امری که متضمن امر و نهی بوده و اراده افراد بر خلاف آن بلااثر می باشد ، جانشین اراده فرد قرار داده شده و در صورت تمایل و دلبخواهی می توان آن را عمل نمود مانند قانون اساسی .
کلاهبرداری : گرفتن مستقیم مال برای دادن امید به مردم . در صورت اخذ غیر مستقیم مال برای فعل فوق عنوان به حکومت داری تغییر می یابد .
نظریه پرداز : کسی است که همیشه از کلمه همیشه استفاده می کند .
نفت : مهریه ملت
واخواهی : اعلام دلخوری از جلسه ای است که هر چند رغبتی به رفتن آن نداریم ولی از این که به آن دعوت نشده ایم دلخور شده ایم .








محمد محمدی جرقویه ای