توجه ! این یک نسخه آرشیو شده می باشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمی کنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : آشنایی با مفاهیم شهرسازی
شهر ساز
07-15-2013, 02:28 PM
فراغت
فراغت نيازي قراردادي- اجتماعي نيست بلكه از جمله نيازهاي فطري انسان محسوب ميشود. به طور كلي فراغت با فعاليتهاي اجباري و وظايف فرد در طول شبانهروز تفاوت اساسي دارد و براي تجديد قوا، نشاط و كاهش يكنواختي زندگي تحصيلي و شغلي، يكي از ضروريات بهداشتي، جسمي و رواني بشمار ميرود و احتياج به آن از نيازهاي اساسي بشر است كه اگر ارضا نشود موجب افسردگي، كاهش علاقه به زندگي و كار و بسياري از ناراحتيهاي جسمي و رواني ديگر شده، ممكن است فرد را به راههاي زيانآور و انواع انحرافات بكشاند. در فرهنگ فارسي دكتر محمد معين، فراغت به معناي آسودگي ، استراحت و نيز مجال و فرصت است. ولي به طور روزمره وقتي از اوقات فراغت سخن به ميان ميآيد عدهاي آنرا به بيكاري و گروهي با تفريح مترادف ميدانند در صورتيكه از نظر جامعه شناسان اين مفهوم صرفاً به اوقات بيكاري و زمان تفريح اطلاق نمي شود. بلكه اوقات فراغت زمان آزادي است كه بعد از انجام كار موظف، براي شخص باقي ميماند و در چگونگي اين اوقات (اراده) انسان مورد توجه است. به عبارت ديگر اوقات فراغت عبارت از زماني است كه بعد از فراغت از كار روزانه بدون اجبار، صرف اموري ميشود كه تا حد امكان ريشه اقتصادي نداشته و منبع درآمدي براي شخص نباشد و منجر به رفع خستگي استراحت، كسب لذت، ايجاد سرگرمي و فراهم آوردن امكان رشد فكري و جسمي شود.
به طور كلي امكانات مورد لزوم براي اوقات فراغت را ميتوان در سه مقوله عمده قرار داد:
1- امكانات فرهنگي: كتابخانه، سينما، موزه و ....
2- امكانات تفريحي، پارك، فضاي سبز نظير جنگل كاريهاي طبيعي و مصنوعي
3- امكانات ورزشي
مسلماً انجام فعاليتهاي فرهنگي، تفريحي، ورزشي در زمان فراغت اگر به روش صحيح و با رعايت انجام گيرد داراي كاركردهاي اجتماعي و فردي مفيدي هستند.
گردشگري
گردشگري به عنوان گونهاي خاص از نحوة گذراندن اوقات فراغت، داراي گردش مالي بسيار عظيمي (500 ميليارد دلار) در اقتصاد و بازار جهاني است. اين صنعت به عنوان بزرگترين و سودآورترين صنعت جهان، رشد فزايندهاي در سبد اقتصادي كشورهاي دنيا داشته است.
نگاهي به آمارهاي سازمان جهاني جهانگردي (wto) نشان ميدهد كه در سال 2003، نزديك به 700 ميليون گردشگر در سراسر دنيا به فعاليتهاي گردشگري پرداختهاند و چيزي حدود 11% از كل اشتغال جهاني را به خود اختصاص داده است.
كشور ايران كه از ديرباز مورد توجه سياحان بوده، استعداد قابل توجهي جهت توسعه اين صنعت دارا ميباشد. از طرفي بايد اذعان داشت كه در ميان شهرهاي ايران، اصفهان جايگاهي ويژه دارد. ويژگي اصفهان به عنوان موزه شهرهاي ايران و وجود مايههاي عميق فرهنگي، اجتماعي سبب گرديده تا نه تنها در ايران، بلكه در سطح جهان نيز به تقويت توريسم در اصفهان توجه شود و آنرا جزئي از گنجينة گران سنگ تمدن بشري به حساب آورند.
گردشگري و اشتغال
اولين و شايد مهمترين فرصت پيش روي صنعت جهانگردي، ايجاد درآمد و اشتغالزايي است. از آنجا كه گردشگران يك منبع مهم ارز به حساب ميآيند، مسافرت و گردشگري در توليد محصول ناخالص ملي نقش مهم ايفا ميكند.
با توسعه گردشگري در يك منطقه فرصتهاي شغلي زيادي به وجود ميآيد كه در كنترل پديده مهاجرت مؤثر بوده و رفاه اجتماعي را به وجود ميآورد. طبق آمارهاي سازمان جهاني جهانگردي در سال 2005 مشاغلي كه به وسيله صنعت جهانگردي ايجاد ميشود، به ميزان 59% رشد مييابد.
شهر ساز
07-15-2013, 02:30 PM
گردشگري و فرهنگ
تمايل به شناخت پديدهها و كسب آگاهي نسبت به ناشناختهها از خصايص مهمي است كه انسان از ديرباز به وجود آن در نهاد و فطرت خود پي برده است. نمود اين خصيصه در بسياري از رفتارها و انديشههاي سبز قابل مشاهده است. اين خصلت بشر مانند ساير ويژگيهاي رفتاري او ماهيتي فرهنگي دارد، به اين معني كه انگيزهها، اهداف و رفتار جهانگردان و ميزبانان، با توجه به فرهنگي كه به آن تعلق دارند از جامعهاي به جامعه ديگر متفاوت است.
جهانگردان هنگام عزيمت به يك مقصد، قبل از هر چيز با فرهنگ آن محل مواجه ميشوند و از ابتداي ورود تعاملات فرهنگي بين مهمانان و ميزبانان آغاز ميشود، ظواهر، رفتارها و تقاضاي جهانگردان تأثيراتي بر جامعه ميزبان ميگذارد، ضمن اين كه جهانگردان خود نيز، خواه ناخواه تحت تأثير فرهنگ جامعه ميزبان قرار ميگيرند و اين باعث به وجود آمدن «ارتباطات فرهنگي» ميشود كه جنبة مثبت آن به عنوان يك فرصت جهت توسعه گردشگري قلمداد ميشود. امروزه رابطه لاينفك بين جهانگردي و فرهنگ، كانون توجه جهانيان قرار گرفته است. چون فرهنگ از يك سو عاملي است براي ايجاد ميل يا نياز به مسافرت و از سوي ديگر نقش اساسي در تعيين رفتارها، نگرشها، ارزشها و شيوههاي زندگي مردم ايفا ميكند. از ديدگاه فرهنگي، گردشگري باعث ارتقاي فرهنگ هر دو ملت ميهمان و ميزبان ميگردد.
انسان- طبيعت- معماري :
1- انسان- طبيعت
براي درك رابطه معماري با طبيعت ابتدا بايستي به ديدگاه انسان در مورد محيط و يا به طور كلي نسبت به طبيعت نظر داشت. اساس ساختن، دستاندازي به طبيعت است. نوع اين دستاندازي ارتباط بسيار نزديك با طرز تفكر انسان در مورد طبيعت دارد. در بسياري از فرهنگهاي شرقي، ارتباط كاملاً نزديكي بين انسان و طبيعت وجود داشته و امروزه نيز گاهي اين ارتباط به چشم ميخورد. انسان خود را جزئي از طبيعت ميدانسته و به اين دليل در ارتباطي چندگانه با آن بوده است. اين ارتباط نزديك، هم به انسان و هم به طبيعت امكان ادامه زندگي را ميداده است. چنين ارتباطي بين انسان و طبيعت در جوامع غربي نيز وجود داشته اما بعدها جهانبيني مسيحي آن را تغيير داد. اين ارتباط دوگانه از طريق مسيحيت تبديل به يك ارتباط مثلث شد: بر اساس اين تفكر، خداوند طبيعت را خلق كرد و بشر بايستي از آن استفاده كند. در شرق آسيا آنچه خدايي بود عليرغم مافوق طبيعي بودنش در ارتباط نزديك يا حتي در يگانگي با طبيعت قرار داشت.
به اين ترتيب جمعاً با خود انسان نيز يگانه به حساب ميآيد. حال آن كه بر اساس تثليث غربي به ناچار يك رشته روابط دوگانه به وجود ميآمدند: انسان- خدا، خدا- طبيعت، طبيعت- انسان، عينيت- ذهنيت، جسم- روح و غيره كه هر كدام از اين روابط از طريق كنار گذاشتن يكي از قطبهاي تثليث حاصل ميشد.
سالهاي متمادي، بشر بدون قدرت تسليم طبيعت بود. از آنجا كه سيستم فكري غربي مسيحي جنبه خدايي براي طبيعت قائل نبود براي انسان اين امكان وجود نداشت كه به طبيعت جنبه تقديس يا مافوق عادي داده و از اين راه پذيراي آن باشد.
نخستين تلاشها براي توجه به عينيت طبيعت و برابر قراردادن آن با انسان در دوره رنسانس صورت گرفت. به اين ترتيب نقش خارقالعاده يا خدايي طبيعت در رابطه انسان- طبيعت روز به روز ضعيفتر شد و اين آغاز تحولي بود كه تا امروز نيز هر لحظه اين رابطه را مصيبتبار تركرده است.
2- باغ- معماري
تحول رابطه بين انسان و طبيعت را به خوبي مي توان از مطالعه بين ساختمان و باغ پيگيري كرد. در شرق و غرب، نظر كلي انسانها در مورد طبيعت گوناگون بود و تفاوتي چشمگير نيز در رابطه بين ساختمان و باغ- به عنوان نزديكترين محيط طبيعي- در اين دو فرهنگ ديده ميشود.
ساختمان فرانسوي نمونة مشخصي از تقابل ساختمان و باغ ميباشد. در باغ فرانسوي ساختمان در ارتباط با طبيعت ميباشد. باغ در مقابل ساختمان قرار گرفته و در مجموع تركيب يگانهاي را به وجود آوردهآند. اگرچه اين دو جزء هم ارزش نيستند اما محيط نيز نتوانسته وضع طبيعي خود را حفظ كند. بلكه قوانين هندسي سختگيرانه ساختمان به آن تحميل شده است.
سير تحول انگلستان قرن هجدهم كه تا حدودي تحت تأثير افكار ژان ژاك روسو قرار داشت نيز منجر به ايجاد «باغ انگليسي» شد: محيط طبيعي را تابع قوانين هندسي نكردند بلكه وضع موجودش را تا جايي كه عملي بود حفظ كردند. به اين ترتيب ساختمان با تمام اجزاء سنجيده و منطقي خود در تقابل با محيط طبيعي، مفهوم دو جزء هم ارزش را به ذهن القاء ميكردند. تحميل يك هندسه مصنوعي به عنوان امري «غير طبيعي» مردود شمرده ميشد. اين شيوه انديشه به معني مخالفتي با تبعيت محيط از ساختمان و بيان ديدگاه جديدي نسبت به طبيعت بود.
چنانچه گفته شد، در مغرب زمين ارتباط بين انسان و طبيعت با همين رابطه در مشرق زمين اختلاف اصولي و كلي دارد. در يكي از قديميترين اسناد كتبي چين باستان در قرن هفتم يا هشتم پيش از ميلاد موسوم به (I.Ging) شرحي راجع به زوج متضاد يين و يانگ و اثر متقابلشان بر يكديگر ارائه شده است.
بر اساس اين طرز تفكر تمام پديدههاي طبيعي، شامل يا تابع يك تضاد هستند. مثلاً «بزرگي» فقط از طريق قياس با «كوچكي» قابل شناسائي است. اين زوجهاي متضاد بر خلاف تضادشان، نفي كنندة يكديگر نيستند بلكه هر كدام آنها شرط وجود ديگري به شمار ميروند. از برخورد اين دو عامل متضاد، بايستي به سود هر دو عامل استفاده كرد و تنها از اين طريق است كه ميتوان به تكامل رسيد. اين طرز تفكر مبناي فلسفههاي گوناگون شرقي قرار گرفته و براي درك رابطه بين ساختمان و محيط نيز به ناچار تنها ميتوان از همين راه وارد شد.
طبيعت و معماري در برابر هم قرار ندارند بلكه متقابلاً در هم ادغام شده و يكديگر را تكميل ميكنند. چون ممكن نيست كه هر خانه به تنهايي در ميان يك باغ بزرگ واقع باشد پس به ناچار اين وابستگي به طبيعت خود را تنها در ميدان بسته ارتباط بيشتر فضاهاي داخلي و خارجي نشان ميدهد. مهم اين است كه هر دوي اين عوامل متضاد حضور دارند چرا كه تنها با حضور يكي است كه ديگري قابل شناسائي كامل ميباشد.
شهر ساز
07-15-2013, 02:31 PM
طبيعت- معماري
تجانس- تباين- تقابل
چگونه ميان معماري به عنوان يك مصنوع با محيط طبيعي خود رابطهاي شكل ميگيرد؟ اصولاً براي اين رابطه ميتوان سه حالت قايل شد. امكان اول تجانس است: آنچه بايستي ساخته شود، چه از نظر فرم، تكنيك و جنس «زبان» محيط را پذيرا ميشود. امكان ديگر تضاد است به اين معني كه آنچه ساخته ميشود به عمد خود را از محيط جدا كرده و به عنوان چيزي ديگر خود را نشان ميدهد. سرانجام امكان سوم تقابل است يعني آنچه ساخته شده است نه تنها جدا از محيط است كه با آن مقابله مينمايد.
از طريق تجانس با محيط ميتوان از يك سو به وجود آمدن بينظمي و آشفتگي جلوگيري كرد. اما از سوي ديگر همين روال مانع تكامل معماري اصيل ميشود.
تجانس به مفهوم تقليد، همچون ادغام يك كلبه كوهستاني در محيط طبيعي آن به نحوي كه طبيعت و ساختمان از قابل تمايز نباشد، خواستي است كه ميتواند جنبهاي غير صادقانه داشته باشد: انسان ميداند كه بايستي به طبيعت دست اندازي كند، اما جرأت لازم براي اين كار را ندارد. در عين حال فراموش ميكند كه هر ساختمان يك مصنوع است و به اين دليل نميتواند جزئي از طبيعت باشد.
دومين نوع ارتباط يعني تضاد عمدي معماري و محيط مقابله است. اين نوع رابطه را ميتوان نوع خاصي از رابطه نوع دوم دانست. اما بايستي به يك اختلاف اساسي بين آنها نيز توجه داشت: در ارتباط نوع دوم، بين معماري و طبيعت، نوعي اختلاف وجود دارد. حال آن كه مشخصه ارتباط نوع سوم، اختلاف آن با طبيعت نيست بلكه مقابله با آن است.
در اين جا، معماري به عمد در مقابله با طبيعت قرار ميگيرد و ميتوان گفت عليرغم ارتباط موجود، هر كدام از آنها «زباني» براي خود دارند.
در ارتباط نوع اول، يعني تطابق، طبيعت نقشي اصلي دارد و اين معماري است كه از طبيعت تبعيت ميكند. اگر چه كه اين تبعيت به معني تقليد نباشد. در حالت دوم، طبيعت و معماري با يكديگر اختلاف دارند و بين آنها تباين مشاهده ميشود. ولي هر دو در كنار هم قرار دارند بيآن كه يكي تابع ديگري باشد. در حالت سوم، طبيعت و معماري در واقع در كنار هم قرار ندارند بلكه در مقابل هم ايستادهاند، اثري كه در اين حالت بر يكديگر دارند بسيار شديدتر از حالت دوم است.
اين سه مكان عمومي ارتباط بين معماري و طبيعت در اصل قابل قياس با سه نوع ارتباطي هستند كه بين ساختمان و باغ مشاهده شد.
در باغ چيني، بنا و طبيعت مكمل يكديگر بودند. طبيعت- يا در اينجا باغ- اثر زيادي بر روي آنچه ساخته شده بود داشت اگر چه كه نقش غالب ايفاء نميكرد. در باغ انگليسي تضادي بين فرمهاي آزاد طبيعت و فرمهاي هندسي ساختمان ديده ميشود. در باغهاي فرانسوي چنين قياسي عملي نبود. اين ساختمان بود كه بر طبيعت باغ غلبه داشت. يا به طور كلي در اينجا ساختمان بود كه در مقابل محيط طبيعي سر بر ميافراشت ولو اينكه هميشه هم بر آن غلبه نميكرد.
باغ ايراني :
1- معماري باغ ايراني
مهمترين ويژگي معماري باغ ايراني، تلفيق بنا و باغ است و اين دو گاه آنچنان به هم آميختهاند كه نميتوان احساس كرد كه كجا باغ سازي خاتمه يافته و كجا آغاز شده است. اين رابطه و آميختگي به وسيلة ايجاد ارتباطهاي فضايي و ارتباط عناصر تشكيل دهنده باغ صورت ميپذيرد. بنا در باغ ايراني فضاي باغ را مجزا نميكند و ديد انسان از آن ميگذرد و با بقيه قسمتهاي باغ رابطه پيدا ميكند. همچنين فضاي باغ به داخل بنا راه مييابد و حد فاصلي بوجود نميآيد.
آب از داخل بنا به طرف باغ جريان مييابد و در باغ امتداد پيدا ميكند تصوير بنا در آب خود يك نوع تداخل و آميختگي باغ و بناست. كه يكي از نكتههاي مهم در باغسازي ايراني است. بسياري از باغهاي ايراني بنايي در قسمت ورودي دارند كه به آن ساختمان سردر ميگويند و كوشك يا بنايي در ميان باغ وجود دارد و بقيه قسمتهاي باغ را اختلاف سطحها، پلهها، جويها، استخرها و فوارهها تشكيل ميدهند. تعدادي خطوط و محورهاي اصلي تشكيل شده كه بيشتر باغ را به چهار بخش تقسيم ميكند. به طوريكه كوشك در ميان آن قرار ميگيرد و سپس هر بخش به قسمتهاي كوچكتري تقسيم ميشود. اين شيوه كار، ريشه در فرهنگ گذشته بسيار دور ما دارد. تقسم فضا به چار بخش به مناسبت چهار عنصر مقدس معمول بوده است، آب، خاك، باد و آتش.
2- هندسه باغ ايراني
باغهاي ايراني يا در زمين مسطح بنا ميشدند و باغهاي دشتي بودند يا در زمين شيبدار كه امكان ميداد باغ را با آبشارها و درختهاي بيشتر، زيباتر بسازند. در باغ ايراني توجه خاصي به شكلهاي هندسي ميشد و شكل مربع كه فاصلة بين اجزاء باغ را ساده و روشن نشان ميداد، از اهميت خاصي برخوردار بود. يك اصل مهم در باغسازي ايراني باز بودن چشم انداز اصلي به شكل مستطيل كشيده بود. در اين باغها در مقابل بنا، فضاي باز و كشيدهاي بود كه درست در چشم انداز اصلي واقع ميشد. در اين فضا درختان بلند نمينشاندند. معمولاً گياهاني ميكاشتند كه زياد بلند نشود و منظر باز را سد نكند و در عين حال هميشه زيبا باشد. بنا را در نقاط مختلف باغ ميساختند، مثلاً گاه بناي اصلي در وسط باغ بود و از چهار طرف ديده ميشد و بناهاي فرعي و سردر در اطراف بودند. يا بناي اصلي باغ يك طرف بود و بناهاي فرعي در اطراف، با دو راه متقاطع و منظر اصلي در امتداد محور طولي باغ بود. در باغهايينيز كوشك به نسبت يك سوم در امتداد محور طولي قرار داشت و بناهاي اندرون را در طرف خلوت باغ قرار ميدادند و منظر اصلي در جهت مخالف اندرون بود. باغ طرف اندرون هم، ميان كرت و ساير اجزاء را داشت، اما پشت آن مسدود بود. نوعي باغ هم بود كه در پشت بناي اصلي آن يك حياط بسته بود. رو به جلو منظر داشت، اما در پشت بنا، فقط حياط خلوت و گوشه دنجي بود. باغهايي نيز بودند كه علاوه بر باغ اصلي، يك باغ بيروني هم داشتند كه كمي عموميتر بود و بعد از عبور از آن وارد باغ اصلي ميشدند. اما در تمام اين باغها، در مقابل بنا حتماً ميان كرت بود، يا بك فضاي مستطيل كشيده كه در آن آبنما يا استخر ميساختند. هيچ باغي بدون اين فضاي باز نبود (مگر اينكه از زمان احمد شاه به بعد احداث شده باشد) بر عكس ميان كرت، در خيابانهاي دو طرف درختان بلندي ميكاشتند كه خيابان را به صورت دالاني سبز در ميآورد.
شهر ساز
07-15-2013, 02:32 PM
پارك و گردشگاه :
1- طبقهبندي پاركها
پاركها بر حسب شكل يا خصوصيات منطقهاي به چگونگي عادات و سنن جامعه و نحوة استفاده به چند دسته تقسيم ميشوند:
1-1 پاركهاي جنگلي 1-2 پاركهاي ملي 1-3 پاركهاي عمومي
1-1 پارك جنگلي
پاركهاي جنگلي به دو دسته تقسيم ميشوند :
الف : پاركهاي جنگلي طبيعي ب : پاركهاي جنگلي مصنوعي
1-2 پاركهاي ملي
به موازات گسترش و پيشرفت در تمام خدمات شهري و ازدياد جمعيت، احداث پاركهاي ملي خود پديده لازم و ضروري در تكميل خدمات شهري و بهسازي محيط زيست ميباشد. پاركهاي ملي يك اسم عام براي انواع پاركهاي شهري و خارج شهري است كه ظاهراً در تحقق بخشيدن حفظ و حراست اكوسيستمها و زيباييهاي طبيعي ميباشد ولي در معنا مباينت زيادي ميان آنها وجود ندارد. لذا پاركهاي ملي را به صور زير دستهبندي ميكنند.
الف: پاركهاي گياهشناسي ب: پاركهاي وحش ج: پاركهاي نمايشگاهي
د: پاركهاي ورزشي
1-3 پاركهاي عمومي
اصولاً طبيعت پاركهاي عمومي به گونهايست كه تمام طبقات مردم ميتوانند از آن استفاده كنند. به عبارت ديگر اين پاركها به منظور گردشگاه و محل استراحت عموم مردم ميباشد. علاوه بر نكات فوق يكي ديگر از خصوصيات مهم و مفيد پاركهاي عمومي تأثيري است كه در آب و هواي شهرها ميگذارد و خود به حفظ بهداشت محيط و سلامتي افراد كمك مينمايد.
در پاركهاي عمومي بايد سعي شود كه تمام وسايل سرگرمي و رفاهي تقريباً براي همه گونه سليقه، فكر و سن وجود داشته باشد.
تأسيساتي كه در پاركهاي عمومي ضروري است به شرح زير ميباشد :
1- تشكيلات اداري
2- تشكيلات ساختماني پاركها :
تشكيلات ساختماني در يك پارك عمومي از قسمتهاي مختلف تشكيل شده كه عبارتند از :
الف: خيابانها ب: دربهاي ورودي و خروجي ج: پاركينگها
د: موزهها هـ : گلخانهها و گرمخانهها و: آكواريوم
شهر ساز
07-15-2013, 02:33 PM
- تشكيلات تزئيناتي :
الف:آبنماها ب: بركه ج: درياچه مصنوعي د:جنگلكاري
هـ : گلكاري و چمنكاري
4- تشكيلات رفاهي و تفريحي :
الف: رستوران و قهوهخانه ب: جايگاه موزيك ج: توالت عمومي
د: سالنهاي سينما و تئاتر هـ : باغ وحش و: نيمكت
ز: زمينهاي ورزشي ج: زمينهاي بازي كودكان
انواع پارك بر اساس نحوة طراحي خطوط اصلي
طرح يا اسكلت اوليه پاركها توسط خطوط ارتباطي يا خيابانها مشخص ميگردد به عبارت ديگر خطوط ارتباطي، پايههاي اصلي طرح پارك را تشكيل ميدهند. بر اين اساس به لحاظ طراحي، پاركها به چند دسته تقسيم ميشوند :
1- پاركهاي منظم 2- پاركهاي نامنظم 3- پاركهاي مختلط
4- پاركهاي مدرن 5- پاركهاي فانتزي
1- پاركهاي منظم
در طراحي اين پاركها از خطوط راست هندسي و اشكال كاملاً منظم استفاده ميشود. اين پاركها به پاركهاي قديمي يا سبك فرانسوي معروف هستند و داراي محاسن زير ميباشند.
الف: وجود خيابانهاي مستقيم با درختان بلند كه به وسعت پارك از ديدگاه عابرين ميافزايد و از نظر ناظر، پارك كشيده و بزرگ به نظر ميآيد.
ب: بعلت سهولت تقسيم فضايي، اينگونه پاركها بيشتر جهت پاركهاي ورزشي و برخي پاركهاي نمايشگاهي طراحي ميگردند.
2- پاركهاي نامنظم :
در اينگونه خطوط اصلي و فرعي به طور غير منظم ولي مرتبط با يكديگر ميباشند. اينگونه طراحي تا حدي به طبيعت نزديك و ملهم از آن ميباشد. اي پاركها چون اولين بار در انگلستان طراحي شدند به پاركهاي انگليسي نامنظم معروف ميباشند.
3- پاركهاي مختلط :
انواع پاركها كه امروزه احداث ميشوند از قوانين خاص پاركهاي مختلف پيروي مينمايند. اينگونه پاركها داراي مجموعهاي از ضوابط پاركهاي منظم و غير منظم بوده و يا به عبارتي تلفيقي از دو سبك منظم و غير منظم ميباشند. در پاركهاي مختلط، خيابانهاي اطراف ساختمانهاي اصلي به طور نامنظم طراحي و براي ايجاد همگني و تجانس، ضمائم مربوط به آنها (تزئينات- گلكاري- آبنما و ...) به طور منظم طراحي ميگردند.
4- پاركهاي مدرن
فرم طراحي براي اينگونه پاركها ظاهراً از ضوابط معين و خاصي پيروي نميكند ولي عملاً طراحي و خطوط آن جلوهاي از پاركهاي مختلط را به همراه دارد. بنابراين استفاده از خطوط مستقيم، صاف با قوسهاي كمي پيچ و خم دار همراه با نمايش زوايا در جلوه اين پارك مؤثر است. معمولاً براي تزئين و ايجاد فضاي سبز اطراف ساختمانهاي چندين طبقه و برجهاي مسكوني از اين سبك استفاده ميگردد.
5- پاركهاي فانتزي :
پاركهاي فانتزي بيشتر با ارائه و نشان دادن مواد يا تركيبات تجاري با ايجاد هماهنگي و تنوع بين قسمتها طراحي ميشود. به عبارت ديگر فضايي باز و آزاد است كه تا حدي تابع و پيرو موضوع مورد عرضه ميباشد. در اينگونه پاركها خيابانبندي و تزئينات، كم و بيش همانند پاركهاي مختلط است ولي تا حدي فارغ از قوانين كلي پاركسازي ميباشد. مانند بازارهاي روز، نمايشگاههاي سيار، فضاهايي كه براي سيرك و ... اختصاص داده ميشود.
شهر ساز
07-15-2013, 02:33 PM
طبقه بندي تفرجگاهها (طبقه بندي كلاوسون)
الف: مناطقي كه اساساً روي منابع اتكاء دارند Resource based Areas
اين مناطق كيفيت كاملاً طبيعي و تغيير نيافتهاي دارند و از نظر تفرجگاهي داراي ارزش زيادي هستند. اين دسته از مناطق در جنگلها يا پاركهاي ملي يافت ميشوند، طبيعت بارز و غالب اين مناطق برجستگي خصوصيات فيزيكي و جنبههاي زيبايي طبيعي آنها است. كيفيت مراكز تفريحي يكي از عوامل اصلي افزايش تقاضا است ولي اين دسته از طبقهبندي قرار دارند كه اغلب در فاصلههاي دوري از كانونهاي تمركز جمعيتي قرار دارند. بخشهاي اصلي اين تيپ از تفرجگاهها عبارتند از :
مناطق كوهستان، صحرا، سواحل درياچهها، درياچهها، درياها و تالابها. زمان اصلي براي استفاده از اين مناطق هنگام تعطيلات است. استفاده از اين مناطق مستلزم صرف هزينه و زمان است.
فعاليتهاي تفريحي در اين گونه مناطق ميتواند بازديد از آثار تاريخي پيادهروي طولاني، كوهنوردي، اردو، ماهيگيري، شكار و ... باشد. پاركها و جنگلهاي ملي و مناطق حفاظت شده در ايران را ميتوان جزو اين دسته از تفرجگاهها به شمار آورد. به جز مناطق تاريخي كه معمولاً مساحت كمي دارند بقيه مناطقي كه در اين طبقه تفرجگاهها قرار ميگيرند، اغلب سطوح گستردهاي را در بر ميگيرند و مساحت آنها از چند هزار اكر (يك اكر= 4047 متر مربع) تجاوز نميكند.
ب: مناطقي كه بر پايه دسترسي شكل گرفتهاند User oriented Areas
اين دسته از مناطق، تفرجگاههايي ميباشند كه به دليل موقعيت مكاني خود مورد تقاضا قرار ميگيرند و به همين دليل براي فعاليتهاي تفريحي طيف گستردهاي از مردم طرحريزي و تجهيز ميشوند. اين گونه مناطق نزديك به محل زندگي استفاده كنندگان قرار دارند.
مانند پاركهاي شهري، زمينهاي بازي، باغ وحشها و غيره، يكي از بارزترين صفات مشخصه آنها قابليت دسترسي آنها براي جمع زيادي از مردم است. زمان اصلي استفاده از اين مناطق براي خردسالان و نوجوانان پس از مدرسه، براي بزرگسالان پس از كار و براي خانوادهها در طول روز است. به طور كلي استفاده از اين مناطق بستگي مستقيمي به وقت آزاد روزانه افراد دارد. زمان دسترسي به اين گونه مناطق بسيار كوتاه بوده و اغلب هزينه ناچيزي را در بر ميگيرد. فعاليتهاي تفريحي موجود در اين مناطق ميتواند انواع بازيها نظير شنا (استخرهاي ورزشي)، پيادهروي، پيكنيك، بازي اسكيت و نظاير آن باشد اين گونه مراكز تفريحي مساحت كمي دارند و گاهي بين چند تا چند صد اكر گسترش دارند. صفات فيزيكي يا طبيعي اين مناطق زياد قابل توجه نيست.
ج: مناطق حد متوسط
اين مناطق از نظر موقعيت و نوع استفاده در حد فاصل بين دو طبقه پيشين قرار ميگيرند. اين مناطق از نظر موقعيت در جايي قرار دارند كه با يك دو ساعت رانندگي ميتوان به آنها دسترسي پيدا كرد. زمان اصلي استفاده از اين مناطق، در تعطيلات يك روزه يا تعطيلات آخر هفته است. در استفاده از اين مناطق زمان، مسافت و هزينه كمتري نسبت به دسته اول اختصاص مييابد. گسترش اين مناطق معمولاً تا چند اكر ميرسد و بزرگتر از مناطق دسته اول ميباشند.
سيماي فيزيكي اين مناطق تا حدي دست خورده بوده و براي استفاده خاصي نيز تغيير يافته است. به همين دليل نسبت به مناطق اول در رده پاينتري قرار دارند فعاليتهاي تفريحي در اين مناطق عبارتند از پيكنيك، اردو، پيادهروي، شنا، ماهيگيري و نظاير آن. پاركها و مراكز تفريحي نيمه طبيعي خارج از شهرها در ايران و همينطور جنگلها و پاركهاي ايالتي در كشورهاي خارج در اين طبقه قرار ميگيرند.
Powered by vBulletin™ Version 4.2.2 Copyright © 2024 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.