توجه ! این یک نسخه آرشیو شده می باشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمی کنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : برنامهريزي توسعه فرهنگي ـ اجتماعي شهر تهران
javad jan
07-11-2013, 09:16 AM
برنامهريزي توسعه فرهنگي ـ اجتماعي شهر تهران
http://pnu-club.com/imported/2013/07/487.jpg (http://www.imi.ir/modirsaz/view.asp?id=6)
منبع (http://www.imi.ir/modirsaz/view.asp?id=6)
مريم شريعتزاده,عضو هيئت علمي سازمان مديريت صنعتي ايران
نويسنده:
انگيزه ارايه مقالهاي تحت عنوان برنامهريزي توسعه فرهنگي ـ اجتماعي شهر تهران به همايش موازين توسعه وضد توسعه فرهنگي ـ اجتماعي شهر تهران در ارديبهشت سال 1380 پر كردن خلئي بود كه در سر فصلها و موضوعات فراخوانعليرغم گستردگي مباحث مطرح شده وجود داشت. خلأ مبحثي كه بتواند فراتر از موضوعات گوناگون خرد مرتبط با توسعه وضد توسعه فرهنگي، مباحث كلان و مربوط به برنامهريزي توسعه فرهنگي ـ اجتماعي را در يك مقاله تبيين كند و پس ازتعريف مفهوم برنامهريزي و تكيه بر نكات كليدي مفاهيم توسعه، توسعه پايدار، توسعه فرهنگي ـ اجتماعي و شهر تهران و نيزاشارهاي مختصر به سير تحول برنامهريزي در قرن بيستم، مدلي براي برنامهريزي توسعه فرهنگي ـ اجتماعي شهر تهران ارايهدهد; مدلي كه گوياي روششناسي پيشنهادي براي نهادينه كردن نظام برنامهريزي توسعه فرهنگي ـ اجتماعي در شهر تهران نيزباشد. اين مدل به عنوان مبنايي براي گفتگو و تعامل در جهت تعميق و تدقيق فرايند برنامهريزي توسعه فرهنگي اجتماعيشهر تهران مطرح ميشود. از نظر نگارنده پذيرش و به كارگيري اين مدل همراه با تعميق و تدقيق بعدي آن ضامن نظام مندي ونهادينه شدن برنامهريزي توسعه فرهنگي ـ اجتماعي شهر تهران خواهد شد.
كليد واژهها: توسعه پايدار، مفاهيم توسعه، توسعه پايدار فرهنگي ـ اجتماعي، بودجهريزي، برنامهريزي راهبردي، مديريتراهبردي
چكيده:
تعريف مفهوم برنامهريزي و بيان برخي ويژگيهاياساسي مفاهيم توسعه، توسعه پايدار، توسعه پايدارفرهنگي ـ اجتماعي و شهر تهران
همان طوري كه قبلا اشاره شد عنوان مقالهبرنامهريزي توسعه فرهنگي ـ اجتماعي شهر تهراناست. اولين بحثي كه در اين رابطه بايد با هم داشتهباشيم تا بتوانيم به تفكري مشترك برسيم و نقاطاشتراك را تقويت كنيم، تعريف مفاهيم وبرداشتهايمان از مفاهيم مختلف است تا از اينطريق بتوانيم محدوده دريافت مطالبمان را بر هممنطبق سازيم و نتايج يكساني از مطالب ارايه شدهبگيريم. بنابراين، ابتدا تعريف و برداشتي را كه درذهن ما از مفاهيم مختلف برنامهريزي، توسعه،توسعه پايدار، توسعه فرهنگي اجتماعي و شهرتهران به عنوان كليد واژههاي مربوط به موضوعوجود دارد روشن ميسازيم.
البته قصد ما در اينجا طرح يك بحث نظريدر مورد اين مفاهيم نيست بلكه طرح اساسيترينابعاد مفهومي آنهاست تا بتوانيم با همفكري بههمافزايي دست يابيم.
مفهوم برنامهريزي
پيش از بيان برخي ويژگيهاي اساسي مفاهيمتوسعه، توسعه پايدار، توسعه پايدار فرهنگي ـاجتماعي و شهر تهران لازم است برداشت دقيق ومشخصي از برنامهريزي ارايه دهيم.
برنامهريزي عملي است خردمندانه و ارادي،در جهت تعيين سازماندهي و زمان بندي مجموعهاقدامات هماهنگ و سازگاري كه مصمم به انجامآنها هستيم با هدف از پيش تعيين شده در مدت
زمان مشخص، بر اساس منابع بالقوه و بالفعل درمحيطي دروني و تحت تأثير محيط بيروني بااستفاده از ابزار و فنون مناسب و لازم برايبرنامهريزي با توجه به منابع مالي موجود و ياقابل دستيابي.
بر اساس اين تعريف مباحث زير بابرنامهريزي ارتباط پيدا ميكنند.
1.تعيين اهداف، راهبردها و سياستهاي لازمجهت تحقق آن اهداف
2.سازمان و سازماندهي
3.زمانبندي، افقهاي برنامه، زمان بندي كاري
4.منابع، اعم از منابع مالي، انساني، فني و مانندآنها، همچنين ظرفيتها و محدوديتهاي آنها
5.شرايط محيطي، دروني و بيروني
6.ابزار و فنون برنامهريزي
اين مباحث را در بخش روششناسي
برنامهريزي توسعه فرهنگي ـ اجتماعي شهر تهراندر صورت لزوم به طور مشخصتر بررسي خواهيمكرد.
javad jan
07-11-2013, 09:16 AM
ويژگيهاي اساسي مفاهيم توسعه
توجه داشته باشيد كه مفهوم توسعه جنبه كيفيدارد و با مفهوم رشد كه عمدتا كمي است متمايزاست.
در واقع توسعه رشدي است كه علاوه برافزايشهاي كمي تغييرات كيفي را نيز به همراهداشته باشد و در نتيجه در ذات خود تغيير، تحولو ارتقاي كيفي را نيز شامل ميشود. از اينرو،توسعه فراتر از مفهوم رشد است و با واژه ديگرپيوند تنگاتنگ دارد.
بنابراين، توسعه نه تنها از طريق شاخصهاي كميبلكه بايد با استفاده از معيارهاي كيفي نيز سنجيدهشود.
توسعه پايدار
آنچه در رابطه با توسعه پايدار، به خصوص توسطنيروهاي اجتماعي معروف به سبزها در كشورهايپيشرفته جا افتاده است، بيشتر مربوط به مسايلزيستمحيطي است. اما واقعيت موجود در موردكشورهاي عقبمانده از قافله توسعه، از جملهكشور ما، حكم ميكند كه به مبحث توسعه پايداراز ديدگاه عامتري نگريسته و برخورد شود.بنابراين، توسعه پايدار را بايد به مفهوم توسعهديرمان در نظر بگيريم به طوري كه اين مبحث،علاوه بر توسعه به طور عام و نيز علاوه بر مباحثزيستمحيطي به مفهوم خاص، مباحث توسعهانساني و توسعه براي انسانها را نيز شامل شود.
در چنين شرايطي مفاهيم توسعه پايدار محدود
به حفظ محيطزيست براي نسلهاي آيندهنميشود، بلكه مفهومي فراتر به خود ميگيرد كهعبارت خواهد بود از توسعه به مفهوم رشديتكاميل كه در جهت شكوفايي انسانها تحققميپذيرد و در نتيجه، شكوفايي انسانها، علاوه برضرورت حفظ منابع زيست محيطي، بهبودزندگي بشر و استمرار چرخه حيات را همراه باارتقاي دايم آنها در بر ميگيرد.
توسعه پايدار فرهنگي ـ اجتماعي
با توضيحاتي كه از توسعه و توسعه پايدار ارايهشد حال بايد به تعبير خود از فرهنگ و اجتماعبپردازيم و اجتماع را با جامعه مدني پيوند بزنيم.
فرهنگ، حاصل عادات و رفتارهايديرمانشده و جاافتاده طي زندگي نسلها در طولقرنها و هزارهها در نظام باورهاي انسانهاست.
فرهنگ هر جامعه هويت وجودي آن جامعه راتصوير و ترسيم ميسازد.
اصطلاح فرهنگ اساسا ديرماني را در بطنخود دارد و بنابراين با پايداري بسيار سازگار
است. آنچه امروز در مورد فرهنگ در جامعه
ما رايج است بحث توسعه فرهنگي و چگونگيتحقق آن در رابطه با، از يك طرف جهاني شدن
و از بين رفتن مرزها، حصارها و حفاظهاست،
و از طرف ديگر باورها و به خصوص باورهايمذهبي است كه توسط برخي از جريانها و اركاناجتماعي ضرورت عدم تغيير و استمرار آنهامطرح ميشود.
در رابطه با مقوله اول يعني پديدهجهانيشدن، گفتگوي تمدنها تا به امروزمناسبترين پاسخ، به خصوص پاسخ فرهنگي ارايهشده است كه از طرفي ضرورت حفظ فرهنگهاي
گوناگون را در خود دارد و از طرف ديگر ضرورتگفتگوي تمدنها را در جهت همافزايي مطرح
ميسازد.
شايد دير زماني نگذرد و چه بسا اين امر(گفتگوي تمدنها) در حال تحقق باشد وشكلگيري تمدن جهاني و فرهنگ جهانيمشتركي را فراهم سازد كه، در عين جامعيت واشتراك، در هر گوشهاي از كره زمين ويژگيهايخاص خود را داشته باشد. ويژگيهايي نشأت گرفتهاز هر يك از فرهنگهاي بومي و ابتدايي ساكنان آن.
در مورد مقوله دوم يعني باورهاي مذهبياعتقاد ما بر اين است كه ظرفيتهاي بيپايان اسلامدر جهت تطبيق با زمان و مكان و امكان ارايهتفسيرهاي متفاوت از كتاب آسماني، عليرغمپارهاي نگرشهاي بنياد گرايانه، در مقابل پوياييزمان و ضرورت تغيير، با تحول و تكامل دوامخواهد يافت و تكامل باورها را با كمك پوياييهايموجود در تفكر اسلامي و به دور از جزم گراييبرخي جريانات فكري آن تا دير زماني تحققپذيرخواهد كرد.
اما تعبير ما از اجتماع: اجتماع مجموعهاي ازانسانهاست كه با باورهاي عمدتا مشترك وسازمان مشترك گرد هم ميآيند و اجتماعي راتشكيل ميدهند.
در عصر حاضر اجتماع با جامعه مدني پيوندميخورد. متأسفانه شكلگيري جامعه مدني درايران هنوز در مراحل بسيار ابتدايي خود است ومراحل كودكي خود را طي ميكند. بنابراين، تلاشما براي برنامهريزي توسعه فرهنگي ـ اجتماعيجدا از تلاش ما در جهت استقرار، تعميق ونهادينهكردن جامعه مدني نخواهد بود.
javad jan
07-11-2013, 09:20 AM
شهر تهران
اگر چه از نظر شهرداري، تهران به 22 منطقهجغرافيايي محدود ميشود، تأثيرپذيري وتأثيردهي تهران به عنوان پايتخت كشور درمحدوده كل مملكت و به عنوان پايتختجمهوري اسلامي فرا منطقهاي نيز عمل ميكند.
به طور كلي تأثيرپذيري تهران از طريقمهاجرتهاي عمدتا داخلي ايران از طرفي و ازطرف ديگر نشأت گرفته از ارتباطات گستردهجهاني تعريف ميشود. مهاجرتهاي داخلي، تهرانرا به مأمن تنوع فرهنگي كشورمان تبديل كردهاست. ارتباطات گسترده جهاني به نوبه خودمباحثي چون تهاجم فرهنگي را از جانبي و ازجانب ديگر گفتگوي تمدنها را به عنوان تزمسالمتآميز نجات فرهنگهاي بومي و محليمطرح ميسازد. توسعه فرهنگي ـ اجتماعي باتوجه به اين مباحث بايد در رابطه با ايران تعريفو تبيين و در جهت فراهم آوردن برداشتي عام ازاين مفهوم (توسعه فرهنگي ـ اجتماعي) به ناچاربايد اقداماتي انجام شود.
بايد مفهوم مشترك آن را خلق و تعريف ودانش آحاد جامعه را به آن تجهيز كرد، تا در پرتوفهمي مشترك، به تعريف ارزشها و اهداف آن وهمچنين چشم انداز توسعه فرهنگي ـ اجتماعي آنبپردازيم. اينها مباحثي است كه در قسمتهاي بعديبه آنها خواهيم پرداخت. ولي قبل از پرداختن بهآنها اشارهاي به سير تحول برنامهريزي در ايرانضروري است.
اشارهاي به سير تحول برنامهريزي در قرن بيستم
به طور كلي برنامهريزي در قرن بيستم مراحلمختلفي را پشت سر گذاشته است كه عبارتاند از:
مرحله اول: بودجه ريزي
در اين مرحله نظام برنامهريزي مبتني بربرنامهريزي كوتاه مدت بر اساس بودجههايموجود براي معمولا يك سال و با توجه بههزينههاي انجام شده سالهاي قبل و اصلاحاتيجزيي با توجه به تغييرات قابل پيش بيني و ياخواسته شده صورت ميگرفت.
مرحله دوم: برنامهريزي دراز مدت
ويژگيهاي اين مرحله با احساس ضرورتبرنامهريزي بلند مدت تعريف ميشود.برنامهريزي بلند مدتي كه ضرورت جامع نگري وفراينديديدن را نيز احساس كرده و پذيرفته استو اين امر را عمدتا از طريق فرافكني گذشته و حالبه آينده انجام ميدهد.
مرحله سوم: برنامهريزي راهبردي
ويژگيهاي برنامهريزي در اين مرحله توجه به بلندمدت و ميان مدت و ضرورت طرح مسايلراهبردي است. در اين مرحله برنامهريزي با تصويريك چشمانداز مطلوب و اهداف دستيافتني دربلندمدت تحقق ميپذيرد. برنامهريزي با توجه بهشرايط تأمين منابع مالي در كوتاه و تا حدوديميان مدت صورت ميگيرد.
در اين مرحله از برنامهريزي، علاوه بر نگرشفرايندي، نگرش سيستمي نيز مورد توجه قرارميگيرد واستفاده از روش سناريونويسي تحققميپذيرد.
مرحله چهارم: برنامهريزي و مديريت راهبردي
ويژگيهاي برنامهريزي در اين مرحله برنامهريزيراهبردي بلند، كوتاه و ميانمدت با توجه اساسيبه چگونگي تأمين و تخصيص منابع مالي درافقهاي مختلف با نگرشي فرايندي و سيستمياست كه توجه به ضرورت اعمال دستاوردهايمديريت نوين يعني مشاركت در فرايندبرنامهريزي و مديريت راهبردي، توجه بهضرورت برنامهريزي منابع و به خصوص منابعانساني و پيوند آن با آموزش مطرح ميشود. علاوهبر آن بررسي ساختارها و اصلاح و يا تجديدساختارها صورت ميگيرد و از روش سناريوهايخوش بينانه، بدبينانه، محتمل و مطلوب استفادهميشود و برنامهها دايما بازنگري و اصلاح
ميشوند.
جمعبندي سير تحول نظام برنامهريزي در جهان دررابطه با ايران
در حالي كه كشورهاي پيشرفته در مرحله چهارمبرنامهريزي يعني برنامهريزي و مديريت راهبرديقرار دارند در ايران هنوز در اغلب عرصهها بينمرحله دوم و سوم سير ميكنيم و تنها برخي ازمباحث مرحله چهارم در نظر مطرح ميشود، اماهنوز فاصله زيادي تا رايج شدن و نهادينه شدنمرحله چهارم وجود دارد.
براي رايج شدن اين مرحله از برنامهريزي،يعني برنامهريزي و مديريت راهبردي در ايرانتوجه اساسي به دست آوردها، ويژگيها و الزاماتاساسي زير لازم است.
javad jan
07-11-2013, 09:25 AM
دستاوردها، ويژگيها و الزامات اساسي برنامهريزي ومديريت نوين
برنامهريزي و مديريت نوين در پايان قرن بيستم وآغاز دوره سوم ميلادي دست آوردهاي بسياري رابه ارمغان آورده است. دستاوردهايي كه امروز بهعنوان ويژگيها و الزامات تحول نظامهايبرنامهريزي و مديريت عصر جديد مطرحميشوند و اجتناب از آنها يا چانهزني و مقاومتدر مقابل آنها امروز ديگر نميتواند جايز باشد. ايندستاورهاي جهاني ديروز، كه به صورت الزاماتامروز تحول در برنامهريزي و مديريت نوينمطرح ميشوند، عبارتاند از:
1.توسعه انساني. توجه به منابع انساني و توسعهو شكوفايي آنها امروز به عنوان يكي ازمهمترين اركان نظام نوين برنامهريزي در آمدهاست و در رابطه با خود مباحث ديگري رامطرح ميسازد.
2.آموزش نيروي انساني و فرهنگ سازي بهعنوان عامل اساسي در برقراري ارتباط بيننظامهاي برنامهريزي و مديريت در جهتخلق تفكر و عمل مشترك.
3.مشاركت منابع انساني در عرصههاي مختلفتصميم سازي و تصميمگيري در نظامبرنامهريزي جهت بهينه سازي و مقبولساختن نظام برنامهريزي كه خود مبحثضرورت ايجاد شفافيت در عرصههايمختلف را مطرح ميسازد.
4.شفافيت در ارايه اطلاعات
5.توجه به چگونگي تأمين و تخصيص منابعمالي و جايگاه واقعي آنها در نظام برنامهريزي.ضرورت مدون بودن عملكردهاي ماليسازمانهاي درگير در نظام برنامهريزي
و همچنين چگونگي تأمين منابع مالي موردنياز و تخصيص آنها به توسعه فرهنگي ـاجتماعي كه ضامن اجراي برنامهها خواهدبود.
6.مشخص و مدون بودن شرح وظايفسازمانهاي درگير در نظام برنامهريزي (تهيهبرنامه، اجراي برنامه، بازنگري و اصلاحبرنامه) از نظر عملكرد (وظايف و فعاليتها وهمچنين عملكرد مالي) و تفكيك وظايف آنهابه منظور جلوگيري از دوباره كاريها در صورتلزوم اصلاح و يا تجديد ساختارهاي موجودبراي فراهم كردن شرايط برنامهريزي ومديريت راهبردي
7.آينده پژوهي به عنوان ضرورت برنامهريزيبلند مدت و پديداري امكان بازنگري وتصحيح مستمر برنامه براي نزديكتر شدن بهسناريوي مطلوب.
8.فرايندي ديدن برنامه به طوري كه تهيه برنامه،اجراي برنامه، بازنگري و اصلاح برنامه،اعمال منفك از هم و مرحلهاي نباشند ونگريستن به برنامهريزي به عنوان فرايندي كهبايد در همه عرصهها نهادينه شود و پذيرفتتننظام برنامهريزي در قالب (كوتاه، ميان وبلندمدت) كه بايد ارتباط واقعي و ارگانيكآنها با هم تعريف و تبيين و جاري شود.
ويژگيهاي اساسي مباحث فرهنگي در جامعه كنونيايران
هر جامعهاي ويژگيهاي فرهنگي خاص خود رادارد كه بدون توجه به آنها برنامهريزي به
بيراهه ميرود.
جامعه كنوني ايران نيز به خصوص در برههكنوني تاريخ معاصر خود ويژگيهاي خاص خود رادارد كه بدون در نظر گرفتن اين واقعيات ونيروهاي حاكم بر آنها قابل فهم و درك نخواهد بود.
در اسناد برنامه سوم توسعه كه در واقع برنامه5 ساله توسعه اقتصادي، اجتماعي فرهنگيجمهوري اسلامي براي سالهاي 1379 تا 1383است اشارههايي به اين ويژگيها شده است كه باتوجه به اهميت آنها پارهاي از آنها را در زيرميآوريم:
مشكلات و تنگناها
-مبهم بودن مباني نظري، فقهي و ارزشي انواعآثار توليدي در بخشهاي فرهنگي و شفافنبودن جايگاه آنها در نظام جمهوري اسلاميايران
-نداشتن نگرش به فعاليتهاي فرهنگي و هنري ...
-تبليغات نادرست و منفي پيرامون توليداتفرهنگي و هنري ...
-ترس بيمورد از فرو ريختن ارزشهاي ايماني وفرهنگ سنتي، ...
-نداشتن اطمينان از مقررات و واكنشهاي رسميو غير رسمي ...
-ضعف جايگاه ورزش در نظام آموزشي كشور...
-روشن نبودن الگوي نظم مطبوعاتي مطلوب ...
-روشن نبودن تعريف حقوق جهانگردان ...
-عدم تلقي و استنباط صحيح عمومي نسبت بهموضوع ميراث فرهنگي بيان شده است.
اينها تنها چند نمونه خلاصه از 39 مورد مشكل وتنگناي ذكر شده در اسناد برنامه است.
پارهاي از چالشهاي آينده كه در مقابل توسعهفرهنگي قرار دارند در اسناد برنامه سوم به قرار زيرآمده است.
-افزايش تحميلهاي فرهنگي در جامعه با استفادهاز رسانههاي ماهوارهاي، اينترنت و از اين
قبيل ...
-ثابت و غير قابل تغيير فرض كردن اصولسياستهاي فرهنگي و ...
-ايجاد فاصله بين خرده فرهنگهاي ايلي،روستايي و شهري، ... ناتواني در پاك كردنجامعه از آداب و رسوم منحرف، خرافات و ...
-ضعف شناخت ارزشهاي غني و عدمامكانانساني كردن باورهاي ملي و ديني، جلوگيري ازگسترش فرهنگ شايستهسالاري، روحيهميهندوستي و احساس تعلق به كشور ودامنزدن به فرار مغزها ...
-دخالت غير ضروري دولت در تصدي امور
-گسترش دستگاههاي موازي فرهنگي
-فقدان قوانين مورد نياز در بخش
-ناكار آمدي و ناتواني نظامهاي نظارتي در بخشفرهنگ و هنر ...
در اين رابطه بيشترين نگرانيها در ناحيه كاهشباورهاي ديني و بروز رفتار غير مذهبي در ميانجوانان است.
-متنوع شدن تقاضاهاي فرهنگي
-توسعه فناوري ارتباطات مانند ويدئوتكس،تله ماتيك، كتاب الكترونيك
-تهاجم فرهنگي... مجهز شدن جهان پيشرفته بهابزارهاي فرهنگي و اطلاع رساني فوق العادهپيشرفته همچون سيستمهاي ماهوارهاي ...
بيش از پيش موجبات دين ستيزي و بروزرفتار غيرمذهبي در جامعه، بويژه توسطجوانان را دامن ميزند.
-بحران هويت و مسئوليت گريزي
-عدم امكان تأمين نيازهاي ورزشي با تكيه برمنابع دولتي
-تبليغ نادرست درباره ارزشهاي ديني، مذهبي وملي ...
-تنشهاي سياسي با برخي كشورهاي همسايه،كشورهاي صنعتي، كشورهاي عضو اتحاديهاروپا ...
-تلقينادرست نسبت بهارزش ميراث فرهنگي ...
-عدم توجه به فرهنگ و هنر روستانشينان بهويژه زنان و جوانان ... و عشاير ...
اينها خلاصهاي از چالشهاي اصلي فرا رويبخش فرهنگي كشور از نظر اسناد برنامه است.
با تكيه بر اطلاعات و نگرش اسناد برنامه
5 ساله سوم توسعه اقتصادي و اجتماعي وفرهنگي جمهوري اسلامي در برنامهريزي
فرهنگي ـ اجتماعي كشور و شهر تهران بايد بهموارد زير بپردازيم.
1.تدقيق مباني نظري مباحث فرهنگي در رابطهبا مباني فقهي و ارزشي جامعه به منظوردستيابي به برداشتي مشترك. دراين رابطهاهميت، نقش و وزن دو مقوله تهاجم فرهنگيو گفتگوي فرهنگها بايد به طور روشنشناسايي و تبيين شود.
2.توجه به كليه فعاليتهاي فرهنگي و اجتماعيدر رابطه با نظام برنامهريزي كشور. فعاليتهايفرهنگي و اجتماعي در اين نظام گستره زير رادر بر ميگيرد.
الف)فعاليتهاي مذهبي و ملي (اعياد، جشنها،سوگواريها و مانند آنها)
ب)فعاليتهاي فرهنگي و هنري (تئاتر، سينما،اپرا و مانند آنها)
ج)فعاليتهاي ورزشي (ورزش قهرماني،ورزش همگاني)
د)فعاليتهاي مرتبط با حفظ و معرفي ميراثفرهنگي
ه' )فعاليتهاي جهانگردي (جهانگري تجاري،فرهنگي، ورزشي و مانند آنها)
و)فعاليتهاي رسانههاي جمعي (راديو،تلويزيون، مطبوعات و مانند آنها ...)
3.تعيين مقررات و قوانين مرتبط با نظامفرهنگي ـ اجتماعي و حل معضلهاي موجودمجاز و غير مجاز در رابطه با بيمها و اميدها(ترس از فرو ريختن ارزشهاي ديني و فرهنگسنتي در تهاجم فرهنگي نشأت گرفته از تعميم
وسايل ارتباطي، ماهواره، اينترنت، پستالكترونيكي و مانند آنها)
4.ارتقاي سطح فرهنگي جامعه از طريق غنابخشيدن به فرهنگ ملي با حفظ و احيايفرهنگهاي مختلف قومي، خرده فرهنگهايايلي و روستايي و فرهنگهاي اقليتهاي مذهبيو تشكيل پهنهاي از آشتي فرهنگهاي ملي درمقابل قدر قدرتي و تحميلات اعمال شدهتوسط فرهنگهاي حاكم و مسلط جهاني و مليبه منظور جلوگيري از فرار نيروي انساني ومغزهاي جامعه، تقويت روحيه ميهن دوستيو ترويج پذيرش تفاوتهاي فرهنگي و آشتيقومها، مليتها و مذاهب گوناگون پهنه سرزميندر جهت هم افزايي بيشتر.
اعتماد پيدا كردن به قدرت باورهاي ديني وپرهيز از تحميلهايي كه كارآيي خود را از دستدادهاند و تنها به ايجاد افتراق و فرار نيروي انسانيمنجر ميشوند و حفظ سنتها از طريق تبديل آنهابه آداب و رسوم قومي و پاك كردن جامعه ازخرافات.
مقابله با تهاجم فرهنگي از طريق تقويتفرهنگ جامعه و ارزشهاي پربار آن نه از طريقايجاد محدوديتهايي كه تاب مقاومت در مقابلپيشرفت زمانه و فناوري جهاني را ندارند.
جبران بحران هويت از طريق تقويت و غنابخشيدن به فرهنگ ملي به مفهوم تعدد و آشتيفرهنگها.
تنشزدايي ملي و جهاني از طريق ترويجآشتي فرهنگها و پذيرش تعدد فرهنگي در مرز وبوم ايران.
javad jan
07-11-2013, 09:26 AM
سه سؤال اساسي براي برنامهريزي و مديريتراهبردي توسعه فرهنگي ـ اجتماعي شهر تهران
به طور كلي براي برنامهريزي و مديريت راهبرديتوسعه فرهنگي ـ اجتماعي شهر تهران، ابتدا بايدسه سؤال اساسي مطرح كنيم.
1.كجا هستيم؟ يعني اكنون از نظر فرهنگياجتماعي در شهر تهران در چه وضعيتي قرارداريم؟
2.به كجا ميخواهيم برويم؟ يعني آينده مطلوبفرهنگي ـ اجتماعي كه براي شهر تهران تصويرميكنيم كدام است
3.چگونه ميخواهيم به آنجا برسيم؟ يعني چهراهبردهايي (چه راهي) را براي رسيدن ازوضعيت فرهنگي اجتماعي كنوني به آيندهمطلوب ميخواهيم بر ميگزينيم؟
فرايند برنامهريزي و مديريت راهبردي توسعهفرهنگي ـ اجتماعي شهر تهران
فرايند برنامهريزي و مديريت راهبردي توسعهفرهنگي ـ اجتماعي شهر تهران مراحل مختلفي رادر بر ميگيرد كه گاه برخي از اين مراحل هم زمانصورت ميگيرند و گاه بايد حتما به دنبال همتحقق پذيرند.
1. شفاف گرداني ارزشهاي فرهنگي اجتماعي و تعيينچشمانداز و افق مطلوب توسعه فرهنگي ـ اجتماعي شهرتهران
الف)در اين مرحله ارزشهاي فرهنگي ـ اجتماعينظام بايد به طور شفاف تعيين شوند وچشمانداز و افق مطلوب توسعه فرهنگي ـاجتماعي تصوير شود.
براي مثال ارزشهاي فرهنگي ميتوانندفرهنگ پربار و غني اسلامي، ملي، بسته وخود محور، باز و مطمئن به خود، تكفرهنگي، چند فرهنگي را در بر گيرد. يعنييك ارزش يا مجموعهاي از اين ارزشها راشامل شود. مهم است بدانيم به كدام يك ازاين ارزشها بهاي بيشتري ميدهيم و برايكدام اولويت بيشتري قايل ميشويم.
ب)تعيين چشم انداز و افق مطلوب توسعهفرهنگي ـ اجتماعي شهر تهران.
يعني ترسيم چشمانداز و افق مطلوب
توسعه فرهنگي - اجتماعي كه در بلند مدت برايشهر تهران متصوريم، كه اين خود متناسب باارزشهاي برگزيده و به اشكال زير ميتواند نمايانشود.
شهري تنها با مساجد بسيار و همچنينتكيهها، حسينيهها، مقبرهها و مانند آنها و تنهاهمين
شهري تنها با فرهنگسراها و خانههاي متعددفرهنگ و خانههاي هنرمندان
شهري تنها با مجموعههاي ورزشي
شهري تنها با اماكن تفريحي و شهربازيها
شهري تنها با تفريگاههاي طبيعي
شهري تنها با مهمانسراها، هتلها و
غذاخوريها
شهري تنها با سينماها و تئاترها و اپراها
و يا شهري با تمام اين فضاهاي گوناگونفرهنگي براي افق مطلوب توسعه فرهنگي ـاجتماعي شهر تهران
2. تعيين اهداف كلان توسعه فرهنگي ـ اجتماعي دربلندمدت
پس از تعيين ارزشهاي فرهنگي ـ اجتماعي جامعه
و تعيين چشم انداز و افق مطلوبي كه از توسعهفرهنگي ـ اجتماعي شهر تهران براي خود ترسيمميكنيم به تعيين اهداف كلان توسعه فرهنگي واجتماعي بلند مدت براي تحقق آن چشم انداز وافق و براي دستيابي به ارزشهاي فرهنگي واجتماعي ميرسيم كه با توجه به مباحث قبليميتوان اهداف زير را بيان كرد.
اهداف كلان توسعه فرهنگي ـ اجتماعي شهرتهران براي بلند مدت (افق 1400) ميتوانندعبارت باشند از:
الف)پديد آوردن شهري با فرهنگي غني و پربار،اسلامي، ملي، باز و مطمئن به خود، چندفرهنگي و يا برعكس
پيدايش شهري تك فرهنگي (اسلامي) كه برديگر فرهنگها تسلط كامل داشته باشد.
ب)پديد آوردن شهري كه ميراثهاي فرهنگيخود را حفظ و شكوفا ميسازد
دو هدف بالا از نظر كالبدي به صورت زيرتبلور مييابند.
ج)پديد آوردن شهري با مساجد، فرهنگسراها،مجموعههاي ورزشي، اماكن تفريحي،تفرجگاههاي طبيعي، مهمانسراها، سينماهاو تئاترها و بناهاي تاريخي مخافظتشده
و ...
براي تحقق اهداف بالا، هر يك از اهدافكلان بالا به اهداف خرد متعدد و اولويتبنديشدهديگري تفكيك ميشود. ميتوان اولويت را بر
دستيابي تدريجي و هم زمان به اهداف خرد و
كلان قرار داد و يا اولويت را با مرحلهبندي
دستيابي به اهداف خرد تعريف كرد.
توسعه هماهنگ مستلزم انتخاب گزينه اولاست.
3. بررسيهاي مقدماتي وضع موجود
-شناسايي موانع و محدوديتهاي توسعه (-)
-شناسايي فرصتها و نقاط قوت (+)
انجام اين مرحله كه ميتواند هم زمان با دو مرحلهقبل صورت گيرد در واقع شناخت اوليه نكاتمنفي، يعني موانع و محدوديتهاي توسعهفرهنگي و اجتماعي شهر تهران و همچنينشناسايي اوليه نكات مثبت يعني فرصتها و نقاطقوت آن را مدنظر دارد تا بتوان در مرحله بعد با اينشناخت اوليه به تدوين طرح اوليه جهت تحققتوسعه فرهنگي ـ اجتماعي شهر پرداخت و ازطريق شناسايي فرصتها و تهديدها پيش نيازهايميسر ساختن برنامهريزي توسعه فرهنگي ـاجتماعي را فراهم آورد.
براي مثال بايد مشخص شود تا چه حدتهاجم فرهنگي و ضرورت مقابله با آن به عنوانعامل باز دارنده توسعه فرهنگي جامعه و شهرتهران عمل ميكند. آيا بايد با آن مقابله كرد؟ آياچارهاي جز پذيرش آن وجود ندارد؟ آيا باغنيسازي فرهنگي نميتوان با تهاجم فرهنگيمقابله كرد؟ آيا با پديده ماهوارهها ميتوان جنگيدو تا كي؟ آيا با برنامههاي موجود تلويزيونها وسينماها و ديگر امكانات تفريحي ميتوان مردم رااز تمايل به سمت نصب ماهواره بازداشت؟ و دراين نگرش محدود فرهنگي به جهان خارجي تاكي تاب تحمل خواهيم داشت؟
آيا اين امر را با ممنوعيت ويدئو و نوارهايويدئويي و پي گرد دارندگان آن قبلا (اوايلانقلاب) تجربه نكردهايم؟
آيا بايد با گروههاي فشار برخورد قانونيكرد؟ و الي آخر
از موانع ديگر توسعه فرهنگي نگرش حاكمبر برخي اقشار جامعه است كه مروج تك فرهنگيمذهبي و تحميل آن به كل جامعه است و مقابله بافرهنگهاي ديگر را در غالب مبارزه با تهاجمفرهنگي پي ميگيرد.
javad jan
07-11-2013, 09:27 AM
4. تدوين طرح اوليه جهت تحقق توسعه فرهنگي ـاجتماعي شهر تهران و ترسيم پيش نيازها جهت برنامهريزيآن
همان طوري كه قبلا اشاره شد پس از شفافگرداني ارزشهاي فرهنگي و اجتماعي، تعيينچشمانداز و افق مطلوب توسعه فرهنگي ـاجتماعي شهر تهران (مرحله 1) و تعيين اهدافكلان آن در بلندمدت (مرحله 2) و هم زمان با ايناقدامات انجام بررسيهاي مقدماتي وضع موجوداز طريق شناسايي موانع و محدوديتهاي توسعه ازطرفي و از طرف ديگر شناسايي فرصتها و نقاطقوت صورت ميگيرد (مرحله 3)، پس از آن بايدبه تدوين طرح اوليه جهت تحقق توسعه فرهنگيـ اجتماعي شهر تهران (مرحله 4) بپردازيم.
شناسايي موانع و محدوديتهاي توسعه ما رابه شناسايي و ترسيم پيش نيازها جهتبرنامهريزي توسعه فرهنگي ـ اجتماعي ميرساند.براي مثال همان طوري كه قبلا اشاره شد اگرجريان تحت عنوان تسلط تك فرهنگ مذهبي وتحميل آن به كل جامعه و مقابله با فرهنگهاي
ديگر به عنوان مانعي جهت توسعه فرهنگيپذيرفته شد پيش نياز آگاه سازي عامه در موردراههاي ديگري كه ميتواند مورد پذيرش برايتوسعه فرهنگي قرار گيرد و همچنين مقابله قانونيبا گروههاي فشار مربوط مهم خواهد بود و يا اگرقوانين ومقررات كهنه كه امروز ديگر جوابگويتوسعه فرهنگي نيستند به عنوان عامل باز دارندهمطرح ميشوند فعاليت در جهت تغيير قوانينمربوط اجتنابناپذير خواهد بود. به عنوان يكمثال ديگر اگر تأمين منابع مالي محدود باشد وجوابگوي نيازهاي توسعه فرهنگي ـ اجتماعيشهر تهران نباشد، چگونگي كسب منابع درآمديجديد بايد در اولويت قرار گيرد. همچنين اگرساختارهاي موجود به عنوان عامل فلج كنندهتحول فرهنگي ـ اجتماعي شناخته ميشوند بايددر جهت تغيير و يا اصلاح آنها ابتدا اذهان را آمادهو سپس اقدام كرد.
5. تدقيق اهداف و اولويت بندي آنها و تعيين اهدافمرحلهاي
در مرحله بعد بايد به تدقيق اهداف واولويتبندي آنها از نظر اهميت و از نظر تحققمرحلهاي آنها مبادرت ورزيد تا در هنگامبرنامهريزي با شناخت اولويتها بتوان تصميمگيريسريع انجام داد.
براي مثال در توسعه فرهنگي، سالهاي سالدر ايران اولويت با هزينه ساخت مساجد،نمازخانهها و هزينه چاپ كتب ديني بوده است آياهنوز اين مسئله كه زماني براي جبران عقبماندگيتوسعه اين فضاها و كمبود ابزار توسعه يعني كتابصورت گرفته بود بايد همچنان اولويت تلقي شودو يا اينكه در شرايطي كه به قولي هنوز بسياري ازمدارس 2 و 3 نوبتي هستند و اولويتها بايد تغييركنند در مورد بقيه فضاها نيز بايد مشخص شوداولويت هر يك از برنامههاي ميان مدت (برنامهميان مدت اول) چه بايد باشد. بناي فرهنگ سرا،تأسيسات ورزشي، سينما، اپرا و يا ...
پس تعيين اهداف مرحلهاي براي دستيافتن به برنامههاي اجرايي ضروري است.
6. تدقيق مطالعات وضع موجود از طريق بررسيهايمحيطي
تدقيق مطالعات وضع موجود از طريق بررسيهايمحيطي مرحله ديگري است كه ميتواند هم زمانبا مرحله قبل صورت گيرد.
اين مرحله يكي از مهمترين مراحل بررسيوضع موجود از طريق بررسي محيط دروني وشناسايي نقاط قوت و ضعف آن از طرفي و ازطرف ديگر محيط بيروني و فرصتها و تهديدهايآن جهت توسعه فرهنگي ـ اجتماعي شهر تهراناست (swot/analysis).
7. تكميل طرح اوليه توسعه فرهنگي ـ اجتماعي شهرتهران، تعيين راهبردها و سياستهاي ممكن و انتخاب راهبردو سياستهاي بهينه
در اين مرحله پيوسته با كسب اطلاعات جديد وتكميل آنها به تدقيق و تكميل طرح اوليه توسعهفرهنگي ـ اجتماعي شهر تهران ميپردازيم. كليهراهبردهاي ممكن و همچنين سياستهاي ممكنمطرح و بررسي ميشوند تا از ميان آنها راهبردبهينه و همچنين سياست بهينه برگزيده شود.
براي مثال براي تحقق هدف كلان شهري با
فرهنگي غني و پربار، اسلامي، ملي، باز و
مطمئن به خود، چند فرهنگي، راهبردهاي مختلفتبليغ فرهنگ و باورهاي اسلامي، راهبرد تبليغفرهنگ و باورهاي ملي، راهبرد احترام و تقويتفرهنگهاي رسمي كشور، راهبرد آشتي و مهارفرهنگ جهاني را ميتوان برگزيد. در رابطه با اينراهبردها ميتوان سياستهاي تقويت هر گونه توليداسلامي را با وضع قوانين و مقررات و همچنين باايجاد امكانات و تشويق اين توليدات با تخصيصبودجه و مانند آن فراهم كرد. به همين صورتاست در مورد راهبرد تبليغ فرهنگ و باورهاي مليو يا راهبرد احترام و تقويت فرهنگهاي بومي،محلي، عشايري، روستايي و مانند آنها برايراهبرد آشتي و مهار فرهنگ جهاني ميتوانسياست صدور مجوز استفاده محدود از ماهوارههاو سياست گشايش مهار شده برنامههاي تلويزيونو سينما را پي گرفت و قوانين و مقررات مرتبط بااين سياستها وضع كرد ...
پس از تعيين راهبردهاي گوناگون ممكن وسياستهاي مربوط ممكن نوبت انتخاب راهبرد وسياستهاي بهينه براي مقطع مربوط مطرحميشود. در اين مرحله با ارايه سناريوهاي مختلفميتوان مسيرهاي توسعه فرهنگي ـ اجتماعيگوناگون را تصوير كرد و امكان انتخاب سناريومطلوب را به مقامات ارايه داد.
8. تعريف دقيق راهبردهاي كلان بلندمدت، تعريفراهبرد ميان مدت منتخب، تعريف سياستهايميانمدت منتخب، تعريف و تثبيت اهداف ميان مدتكيفي و كمي شده
اين مرحله در واقع تعريف تدقيق شده،
مرحلهبندي شده و زماندار مرحلههاي قبل است
javad jan
07-11-2013, 09:29 AM
9. بررسي چگونگي تأمين منابع مالي، بررسيقوانين و مقررات، بررسي ساختارها و پيشنهاداصلاحات لازم در نظامات بالا
در اين مرحله و قبل از اجراي مرحله بعدي(مرحله 10: برنامهريزي اجرايي) بايد به بررسيدقيق چگونگي تأمين منابع مالي پرداخت تانيازهاي مالي جهت اجراي برنامههاي اجراييسبب متوقف شدن و يا خدشهدارشدن برنامههاياجرايي نشوند و بتوان به مرحله برنامهريزي كوتاهمدت اجرايي گام گذاشت.
بررسي قوانين و مقررات و بررسي ساختارهاو پيشنهاد اصلاحات لازم در نظامات فوق ازالزامات اين مرحله هستند.
10. برنامهريزي اجرايي
برنامهريزي اجرايي در اين مرحله با تعيين وتثبيت اهداف خرد، ميان و كوتاه مدت وبودجهريزي و برنامهريزي عملياتي تحققميپذيرد.
11. نهادينهسازي فرايند برنامهريزي
نهادينهسازي فرايند برنامهريزي از يك طرف ازطريق اطلاعرساني، آموزش و فرهنگسازي و از
طرف ديگر كنترل و بازبيني با دريافت بازخوردهاصورت ميگيرد. هر دوي اين اقداماتتضمينكننده نهادينه سازي فرايند برنامهريزيهستند و كمان بازگشت به مرحله 1 در نمودار
(صفحه 68) ترسيم شده ضامن دريافتبازخوردها و به روزسازي مستمر برنامههايپيشنهادي و نشان دهنده اين موضوع است كهبرنامهريزي عملي مقطعي و پايانپذير نيست بلكهامري ادامهدار و فرايندي است كه بايد در نظامتوسعه نهادينه شود.
اما سؤالي كه اكنون مطرح ميشود اين استكه در اين فرايند برنامهريزي و مديريت راهبرديتوسعه فرهنگي ـ اجتماعي شهر تهران چهنيروهايي درگير خواهند شد و نظام برنامهريزي رابه پيش خواهند برد.
نيروهاي درگير در فرايند برنامهريزي و مديريتراهبردي توسعه فرهنگي ـ اجتماعي شهر تهران
عبارتاند از:
1.تيم كارشناسي متشكل از كارشناسان مديريتفرهنگي ـ اجتماعي، برنامهريزي راهبردي،محققان منابع مالي، قوانين و مقررات وهمچنين متخصصان ساختارهاي مورد نيازتوسعه فرهنگي ـ اجتماعي
2.مديران عالي و مياني سازمانهاي درگير در امرتوسعه فرهنگي و اجتماعي
3.كليه ردههاي سازماني سازمانهاي درگير در امرتوسعه فرهنگي و اجتماعي
4.دستاندركاران فرهنگي ـ اجتماعي بخشخصوصي
5.نمايندگان شاخهها و بخشهاي تخصصيمختلف فرهنگي ـ اجتماعي جامعه نيروهايفوق در مراحل مختلف فرايند برنامهريزي هريك به نوبه خود درگير خواهند بود.
-تيم كارشناسي عمدتا در بررسيها ومطالعات و همچنين جمعبنديها و ارائهطرحها درگير خواهد بود.
-مديران عالي عمدتا در شفاف گردانيارزشها و تعيين چشم اندازها، تعييناهداف كلان با كمك تيم كارشناسي درگيرخواهند بود و امر تصويب دست آوردهاينظام برنامهريزي را به عهده خواهندداشت.
-مديران عالي و مياني عمدتا در تدقيقاهداف، اولويتبنديها، تعريف راهبردها وسياستها و گزينش راهبرد و سياستهايبهينه درگير خواهند بود.
-كليه ردههاي سازماني در امر برنامهريزياجرايي و نهادينهسازي فرايند برنامهريزياز طريق كنترل و بازبيني درگير خواهندشد.
-دست اندركاران فرهنگي ـ اجتماعي بخشخصوصي و همچنين نمايندگان شاخههاو بخشهاي تخصصي مختلف فرهنگياجتماعي در مراحل تدقيق و نهادينهسازيفرايند برنامهريزي عمل خواهد كرد.
به نظر نگارنده توسعه فرهنگي ـ اجتماعيشهر تهران بايد با تكيه بر ضرورت دستيابي بهفرهنگي پربار و غني، اسلامي، ملي، باز و مطمئنبه خود و چند فرهنگي تحقق پذيرد. اهداف،
راهبردها، سياستها و اقدامات بايد بر پايه چنينتفكري هدايت، تعريف و تدقيق شوند. توسعهفرهنگي را بايد در گستره شاخهها و بخشهاي
تخصصي مختلف آن يعني از طرفي:
بخشهاي مذهبي، ملي، فرهنگي و هنري،ورزشي،
ميراث فرهنگي، جهانگردي و رسانههايجمعي
و از طرف ديگر شاخههاي مختلف قومي،خرده فرهنگهاي ايلي، روستايي و فرهنگهاياقليتهاي مذهبي رسمي كشور مطالعه بررسي وبرنامهريزي كرد.
javad jan
07-11-2013, 09:30 AM
جمعبندي: اقداماتي كه شهرداري تهران برايتوسعه فرهنگي ـ اجتماعي شهر تهران بايد انجامدهد
1.انتخاب تيم كارشناسي يا اعضا و سازمانمشاور براي آغاز فرايند برنامهريزي ومديريت راهبردي كه علاوه بر بررسي وتحقيق، قدرت آموزش دست آوردهاي تحقيقو توسعه (r&d)را داشته باشد و تحقيق وبرنامهريزي براي توسعه را در عرصههاي زيرانجام دهد:
الف)تهيه مقدمات برنامهريزي راهبردي توسعهفرهنگي ـ اجتماعي شهر تهران با همكاريكليه دست اندركاران ذينفع در توسعهفرهنگي ـ اجتماعي شهر
ب)بررسي ساختارهاي موجود و مورد نياز وپيشنهاد اصلاحات آن
ج)بررسي تجهيزات و تأسيسات موجودمورد نياز
د)بررسي منابع مالي موجود و مورد نياز وارائه پيشنهادات اصلاحي
2.فراهم كردن شرايط مشاركت تدريجي همهسطوح اعم از مديريت ارشد، مديريت ميانيو بقيه كاركنان فرهنگي شهرداريها در فرايندبرنامهريزي (تهيه برنامه، اجراي برنامه، كنترلو بازبيني برنامه) به كمك تيم كارشناسي
منتخب
3.فراهم كردن شرايط مشاركت بخش خصوصينه تنها در عرصه اقتصادي بلكه در عرصههايتصميمگيري و تصميم سازي توسعهفرهنگي ـ اجتماعي كه ضامن شكوفاييتوسعه فرهنگي خواهد بود.
4.برقراري ارتباط و مشاركت فعال با سازمانهايديگر ذينفع در امر توسعه فرهنگي ـ اجتماعيشهر تهران به منظور ايجاد همافزايي هر چهبيشتر در زمينه توسعه فرهنگي ـ اجتماعيشهر تهران
5.فعاليت هر چه گستردهتر در امر آموزش بهمنظور نهادينه كردن فرايند برنامهريزي توسعهفرهنگي ـ آموزشي كشور و تقويت آگاهيفرهنگي اجتماعي جامعه و پديداري وجدانجمعي در رابطه با ارزشها، افق مطلوب راهبردوسياستهاي بهينه جهت تحقق افق مطلوب ودستيابي به ارزشهاي نظام از نظر فرهنگي واجتماعي.
سؤالات مطرح در جامعه
در پايان براي يادآوري بار ديگر سؤالات مطرح درجامعه را براي توسعه فرهنگي اجتماعي شهرتهران يادآوري ميكنيم:
-آيا ارزشهاي فرهنگي ـ اجتماعي شهر تهرانمشخص هستند و آيا اساسا چنين ارزشهاييتعريف شدهاند و عموم مردم از آن آگاهيدارند؟
-آيا افق مطلوب توسعه فرهنگي ـ اجتماعيشهر تهران تصوير شده است و يك شناخت ووفاق عمومي براي دستيابي به آن در جامعهتهراني وجود دارد؟
-آيا اهداف كلان، راهبرد و سياستهاي بهينه برايتحقق افق مطلوب وجود دارند و يا تعيين وتعريف آنها ضروري است؟
-آيا يك تفكر جمعي، وفاق عمومي و وجدانقوي همراهي و همكاري جمعي براي توسعهفرهنگي ـ اجتماعي شهر تهران وجود دارد يااينكه آموزش و پديداري شرايط مشاركت بهعنوان ضامن تفاهم اجتماعي ضروري است؟
منابع
-سند برنامه، برنامه سوم توسعه اقتصادي، اجتماعي وفرهنگي جمهوري اسلامي ايران (1383-1379)پيوست شماره 2 لايحه برنامه، جلد دوم، سازمانبرنامه و بودجه، شهريور 1378، انتشارات سازمانبرنامه.
-تهران 80، طرح برنامهريزي استراتژيك، كتاب برنامه،برنامه اول شهرداري تهران، تهران ـ 80 (1375-1380)شهرداري تهران، معاونت هماهنگي و برنامهريزي،انتشارات مركز مطالعات و برنامهريزي، 1374.
-مريم شريعتزاده، بحران شهرسازي در ايران مقالهارايه شده به دومين كنگره تاريخ معماري و شهرسازيايران، ارك بم، كرمان 12 تا 16 اسفند 1377.
-مريم شريعتزاده، مشاركت در شهرسازي ياشهرسازي مشاركتي، سازمان مديريت صنعتي، آذر ماه1375.
-مريم شريعتزاده، برنامهريزي شهري، جزوه درسيبرنامهريزي شهري دوره كارشناسي ارشد مديريتشهري، سازمان مديريت صنعتي، 1379.
-دكتر ناصر براتي، توسعه فرهنگي پايدار، در مجلهبرنامه و بودجه شماره 24 سال دوم شماره 12،فروردين 1377، سازمان برنامه و بودجه، صفحات86-71.
-ساموئل پاول، ترجمه علياشرف افخمي، مديريتاستراتژيك در برنامههاي توسعه، سازمان مديريتصنعتي، 1374.
-پاتريك. ج. بيلو، جورج ال. موريسي، بتي. ال. آكامب،ترجمه منصور شريفي كلويي، راهنماي اجراييبرنامهريزي استراتژيك، نشر آروين، تهران، 1376.
Powered by vBulletin™ Version 4.2.2 Copyright © 2025 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.