Borna66
06-10-2009, 12:21 PM
انرژی ارزان و طبیعت فراموش شده
امکانات و تکنولوژی را به مسالهای به نام انرژی ارزان یا تقریبن مجانی در ایران اضافه کنید، آن وقت دیگر اصلن مسالهای به نام اقلیم و طبیعت از دستور کار سازندگان و مصرف کنندگان فضای ساخته شده حذف شد. بنابراین به نظر میرسد معماری در یک محیط انتزاعی خلق شدهاست. چیزی که میتواند در هرگوشهای از این سرزمین تکرار شود بدون آن که مهر یا نشان تعلق به مکانی خاص را داشته باشد.http://pnu-club.com/imported/mising.jpg
مقبره شیخ زاهد گیلانی در لاهیجان. معماری هماهنگ با طبیعت و اقلیم
در ابتدا ممکن است این طور به نظر برسد، که این همان شرایط آرمانی است که معماران برای سدهها به دنبال آن بودهاند. یعنی حذف محدودیتهای طبیعی یا به عبارت دیگر "هر طور دلت میخواهد بساز". اما سئوال اصلی آن است که چرا وقتی از اواسط قرن حاضر خورشیدی، لزوم هماهنگی ساختاری و شکلی با اقلیم و طبیعت در شهرهای ایران از میان رفت یا فراموش شد، این آزادی باعث آفرینش فضاها، شکلها و فرمهای نو و خلاقانهای نشد که به عنوان پاسخی مناسب به شرایط جدید زندگی بتوانند به نمونههای مثال زدنی تبدیل شوند؟ http://pnu-club.com/imported/mising.jpg
مجتمع آپارتمانی در تهران
لزوم هماهنگی با طبیعت، یک ریتم و هماهنگی درونی را در واحدهای معماری و شهری به وجود میآورد که با کنار گذاشتنش، آن هماهنگی از میان رفته و البته هنوز چیز دیگری جایگزین آن عادت دیرینه نشده است تا این تغییر سلیقه معنا پیدا کند.
اگر ادبیات و شعر فارسی در اوایل این قرن، با کنار گذاشتن ضرورتهای کهن وزنهای عروضی به افقهای جدیدی دست پیدا کرد که بیان کننده نیازهای عاطفی انسان ایرانی بود، سئوال این جاست چرا معماری و فضاهای شهری ما، با کنار گذاشتن آن الزامات قدیمی و امکان استفاده از تکنولوژی جدید، به زبان خاص و در عین حال ويژه ی خود دست نیافتند؟
امکانات و تکنولوژی را به مسالهای به نام انرژی ارزان یا تقریبن مجانی در ایران اضافه کنید، آن وقت دیگر اصلن مسالهای به نام اقلیم و طبیعت از دستور کار سازندگان و مصرف کنندگان فضای ساخته شده حذف شد. بنابراین به نظر میرسد معماری در یک محیط انتزاعی خلق شدهاست. چیزی که میتواند در هرگوشهای از این سرزمین تکرار شود بدون آن که مهر یا نشان تعلق به مکانی خاص را داشته باشد.http://pnu-club.com/imported/mising.jpg
مقبره شیخ زاهد گیلانی در لاهیجان. معماری هماهنگ با طبیعت و اقلیم
در ابتدا ممکن است این طور به نظر برسد، که این همان شرایط آرمانی است که معماران برای سدهها به دنبال آن بودهاند. یعنی حذف محدودیتهای طبیعی یا به عبارت دیگر "هر طور دلت میخواهد بساز". اما سئوال اصلی آن است که چرا وقتی از اواسط قرن حاضر خورشیدی، لزوم هماهنگی ساختاری و شکلی با اقلیم و طبیعت در شهرهای ایران از میان رفت یا فراموش شد، این آزادی باعث آفرینش فضاها، شکلها و فرمهای نو و خلاقانهای نشد که به عنوان پاسخی مناسب به شرایط جدید زندگی بتوانند به نمونههای مثال زدنی تبدیل شوند؟ http://pnu-club.com/imported/mising.jpg
مجتمع آپارتمانی در تهران
لزوم هماهنگی با طبیعت، یک ریتم و هماهنگی درونی را در واحدهای معماری و شهری به وجود میآورد که با کنار گذاشتنش، آن هماهنگی از میان رفته و البته هنوز چیز دیگری جایگزین آن عادت دیرینه نشده است تا این تغییر سلیقه معنا پیدا کند.
اگر ادبیات و شعر فارسی در اوایل این قرن، با کنار گذاشتن ضرورتهای کهن وزنهای عروضی به افقهای جدیدی دست پیدا کرد که بیان کننده نیازهای عاطفی انسان ایرانی بود، سئوال این جاست چرا معماری و فضاهای شهری ما، با کنار گذاشتن آن الزامات قدیمی و امکان استفاده از تکنولوژی جدید، به زبان خاص و در عین حال ويژه ی خود دست نیافتند؟