غریب آشنا
06-24-2013, 10:44 PM
ورنر آسپنسترم
Werner Aspenstrom
ورنر آسپنسترم به سال 1918 در سوئد به دنیا آمد. در میان شاعران دهه ی چهل ، ویژگیهای ورنر او را از دیگر شاعران این دهه تفکیک پذیر کرده بود. شعر او چون الماس ، شفاف و بُرنده ، عمیق و ساده و در عین حال مؤجز است . او همزمان بی هیچ اختیار و انتخابی ، از تکنیک های شعر کلاسیک و مدرن استفاده می بَرَد ؛ و هم چنین آمیزش ِ امپرسیونیزمی طبیعی با طنز و تمسخری تاریخی .
به خوانش نفرینی نبی نالید :
ویران شوی تو ای ولایت !
ای ونیز !
این شد طی ی سه روز
ونیز رمبید .
خورشید در حجاب ِ تبی سخت
پیچید
و خشمی غُرّان به باد ِ اقلیمی
توفان ِ ابر و لجن
پل ها را فرو ریخت
و شهر
چونان توری پاره پاره
پاشید
ازدحام جزایری ویران
روی ماندابی عَفّن
اضمحلال و
قرچّ و قورچّ تیرک دیر
اضمحلال و
نق و نوق ِ ناقوس کلیسا
باروهای کاخ و ایوان
چونان خم ِ بادبان در باد
طبله گرفتند
شیشه گران
نی های باد وزی ی ورز ِ ابریق و انبیق را
سمت افق خماندند
و زرگران محتاط
انگشتران خود را زینت بخشیدند
و مرجان های سرخ پری ی دریایی
تحفه ی مشتریان سواحل شد
گله هایی از کوسه
به آوایی زیر و غمین خواندند
کبوتر
همپای مرغابیان درشت دریایی
و چهار اسب کهر
همپای گوزن ها سفر کردند
طبال ها
در زیر بار جسدها
نوبه زدند
جنگی صحرایی به خود می کوفت
تا هول خود را
به آواهایی مقطّع بپوشاند
و عشق و عهد
در پشت باغ هاگم شد
ابدیتی بی سرنشین
در تابوتی از سنگ
مرگی ی وحشتناک
فواره ای به افسردگی ی زمستان
حالا ، تنها
زوال زنده مانده است
سرابی شقّ و رقّ
درنفرین های نبی ای مُکلّف
ترجمه :احمد سینا ( مومنی )
منبع:سایت سارا شعر - ترجمه شعر جهان - ورنر آسپنستر& (http://sarapoem.persiangig.com/link7/t49.htm)
Werner Aspenstrom
ورنر آسپنسترم به سال 1918 در سوئد به دنیا آمد. در میان شاعران دهه ی چهل ، ویژگیهای ورنر او را از دیگر شاعران این دهه تفکیک پذیر کرده بود. شعر او چون الماس ، شفاف و بُرنده ، عمیق و ساده و در عین حال مؤجز است . او همزمان بی هیچ اختیار و انتخابی ، از تکنیک های شعر کلاسیک و مدرن استفاده می بَرَد ؛ و هم چنین آمیزش ِ امپرسیونیزمی طبیعی با طنز و تمسخری تاریخی .
به خوانش نفرینی نبی نالید :
ویران شوی تو ای ولایت !
ای ونیز !
این شد طی ی سه روز
ونیز رمبید .
خورشید در حجاب ِ تبی سخت
پیچید
و خشمی غُرّان به باد ِ اقلیمی
توفان ِ ابر و لجن
پل ها را فرو ریخت
و شهر
چونان توری پاره پاره
پاشید
ازدحام جزایری ویران
روی ماندابی عَفّن
اضمحلال و
قرچّ و قورچّ تیرک دیر
اضمحلال و
نق و نوق ِ ناقوس کلیسا
باروهای کاخ و ایوان
چونان خم ِ بادبان در باد
طبله گرفتند
شیشه گران
نی های باد وزی ی ورز ِ ابریق و انبیق را
سمت افق خماندند
و زرگران محتاط
انگشتران خود را زینت بخشیدند
و مرجان های سرخ پری ی دریایی
تحفه ی مشتریان سواحل شد
گله هایی از کوسه
به آوایی زیر و غمین خواندند
کبوتر
همپای مرغابیان درشت دریایی
و چهار اسب کهر
همپای گوزن ها سفر کردند
طبال ها
در زیر بار جسدها
نوبه زدند
جنگی صحرایی به خود می کوفت
تا هول خود را
به آواهایی مقطّع بپوشاند
و عشق و عهد
در پشت باغ هاگم شد
ابدیتی بی سرنشین
در تابوتی از سنگ
مرگی ی وحشتناک
فواره ای به افسردگی ی زمستان
حالا ، تنها
زوال زنده مانده است
سرابی شقّ و رقّ
درنفرین های نبی ای مُکلّف
ترجمه :احمد سینا ( مومنی )
منبع:سایت سارا شعر - ترجمه شعر جهان - ورنر آسپنستر& (http://sarapoem.persiangig.com/link7/t49.htm)