javad jan
06-24-2013, 10:36 AM
عزت نفس عبارت از ارزشی می باشد که از اعتقادات فرد در مورد تمام ویژگی ها و صفاتی که در او وجود دارد نشات می گیرد. پس عزت نفس هر کس بر اساس ترکیبی از اطلاعات عینی در مورد خودش و ارزشمندی ذهنی که برای آن اطلاعات قائل است بنیان نهاده می شود.
عزت نفس بالا به عنوان یک دیدگاه سالم از خود مورد بررسی می باشد. دیدگاهی که واقعیت نگر است و کمبود ها و نقطه ضعف ها را می بیند ولی نه به آن حدی که منجر به انتقاد شدید از خود شود. در واقع کسی که از عزت نفس بالایی برخوردار می باشد همواره خودش را به شکلی مثبت ارزیابی می کند و برخورد مناسب و منطقی نسبت به نظریات خود و دیگران دارد. در مقابل، کسی که از عزت نفس پائینی برخوردار است نگرش منفی و ناامیدانه دارد و تلاش خود را با این بینش انجام می دهد.
شخص مبتلا به عزت نفس پائین انزوا طلب بوده و از ارتباط با دیگران اجتناب می کند. اکثر روان شناسان برخورداری از عزت نفس را به عنوان هسته مرکزی و اساسی در سازگاری فرد می دانند.داشتن عزت نفس علاوه بر این که جزئی از سلامت روانی محسوب می شود یک جنبه مهم در کارکرد یا کنش کلی فرد است. عزت نفس درجه تصویب، پذیرش، تائید و ارزشمندی می باشد که شخص درباره خود یا خویشتن احساس می کند. این احساس می تواند در مقایسه با دیگران یا مستقل باشد. احساس ارزش نسبت به خود همچون خودپنداره یک هسته مرکزی ثابت دارد که همراه با یک سلسله احساس ارزش های پیرامونی، یک مجموعه را تشکیل می دهند. هر چه خود ایده با خود یا خویشتن فرد همخوانی و نزدیکی بیشتر یداشته باشد عزت نفس فرد نیز به همان اند ازه بیشتر و در نهایت فرد متعادل تر و طبیعی تر است.
اگر چه ما در دنیایی زندگی می کنیم که یکی از اساسی ترین قواعدش تطبیق حاصل کردن است یعنی این که الگوهایی وجود دارند که باید از آنها پیروی و قوانینی که باید از آنها اطاعت شود. افراد همیشه سعی دارند که دیگری بشوند ولی سرانجام این کار سودی نمی تواند داشته باشد. عشق این امکان را می دهد تا آن گونه که هستیم مورد پذیرش قرار گیریم و از شکل گرفتن غیر از خود دورمان می کند. در واقع ارزش هر کس در این واقعیت وجود دارد که او خودش است و ارزش او نیز در این مطلب نهفته است.
لازم و ضروری است که به ما گفته شود که تا چه اندازه منحصر به فرد هستیم . لازم است از تلاشی که برای ساختن انسان ها به شکلی که دلخواه ماست دست بکشیم و به آنها کمک کنیم که خودشان باشند و خود واقعی را کشف کنند و بدانند که کیستند. در آن صورت نه تنها احساس نزدیکی بیشتری با آنها داریم بلکه خود ما نیز از این تجربه مثبت بهره می بریم. عزت نفس نیروی قوی است که در درون مان وجود دارد. عزت نفس تجربه این مطلب است که ما، در خور زندگی و نیازمندی هایش می باشیم. به تعبیری دیگر این که عزت نفس اطمینان یافتن به توانمندی خود برای اندیشه کردن و چیره شدن بر مشکلات اصلی زندگی است. همین طور اطمینان حاصل کردن به حق مسلم خود برای شاد بودن، احساس ارزشمندی، شایستگی و لذت بردن از ثمره کوشش هایمان در زندگی است. عزت نفس انعکاسی است از نحوه نگرش و ارج گذاردن فرد بر خود خویشتن در بنیادی ترین سطوح تجربه روانی می باشد.
عوامل پیچیده ای عزت نفس ما را تامین می کنند. چگونگی رفتار والدین و نقش خودمان در این موضوع اصلی ترین عوامل به حساب می آیند. محیط خانواده می تواند آشکارا اثری جامع بر شایستگی ما به جا بگذارد.والدین می توانند اعتماد به نفس را بپرورانند و یا موانعی در این مسیر قرار دهند. والدینی که به فرزندشان اعتقاد دراند می توانند آنها را درفضایی مملو از امنیت و آسایش خاطر پرورش دهند.
عزت نفس بالا به عنوان یک دیدگاه سالم از خود مورد بررسی می باشد. دیدگاهی که واقعیت نگر است و کمبود ها و نقطه ضعف ها را می بیند ولی نه به آن حدی که منجر به انتقاد شدید از خود شود. در واقع کسی که از عزت نفس بالایی برخوردار می باشد همواره خودش را به شکلی مثبت ارزیابی می کند و برخورد مناسب و منطقی نسبت به نظریات خود و دیگران دارد. در مقابل، کسی که از عزت نفس پائینی برخوردار است نگرش منفی و ناامیدانه دارد و تلاش خود را با این بینش انجام می دهد.
شخص مبتلا به عزت نفس پائین انزوا طلب بوده و از ارتباط با دیگران اجتناب می کند. اکثر روان شناسان برخورداری از عزت نفس را به عنوان هسته مرکزی و اساسی در سازگاری فرد می دانند.داشتن عزت نفس علاوه بر این که جزئی از سلامت روانی محسوب می شود یک جنبه مهم در کارکرد یا کنش کلی فرد است. عزت نفس درجه تصویب، پذیرش، تائید و ارزشمندی می باشد که شخص درباره خود یا خویشتن احساس می کند. این احساس می تواند در مقایسه با دیگران یا مستقل باشد. احساس ارزش نسبت به خود همچون خودپنداره یک هسته مرکزی ثابت دارد که همراه با یک سلسله احساس ارزش های پیرامونی، یک مجموعه را تشکیل می دهند. هر چه خود ایده با خود یا خویشتن فرد همخوانی و نزدیکی بیشتر یداشته باشد عزت نفس فرد نیز به همان اند ازه بیشتر و در نهایت فرد متعادل تر و طبیعی تر است.
اگر چه ما در دنیایی زندگی می کنیم که یکی از اساسی ترین قواعدش تطبیق حاصل کردن است یعنی این که الگوهایی وجود دارند که باید از آنها پیروی و قوانینی که باید از آنها اطاعت شود. افراد همیشه سعی دارند که دیگری بشوند ولی سرانجام این کار سودی نمی تواند داشته باشد. عشق این امکان را می دهد تا آن گونه که هستیم مورد پذیرش قرار گیریم و از شکل گرفتن غیر از خود دورمان می کند. در واقع ارزش هر کس در این واقعیت وجود دارد که او خودش است و ارزش او نیز در این مطلب نهفته است.
لازم و ضروری است که به ما گفته شود که تا چه اندازه منحصر به فرد هستیم . لازم است از تلاشی که برای ساختن انسان ها به شکلی که دلخواه ماست دست بکشیم و به آنها کمک کنیم که خودشان باشند و خود واقعی را کشف کنند و بدانند که کیستند. در آن صورت نه تنها احساس نزدیکی بیشتری با آنها داریم بلکه خود ما نیز از این تجربه مثبت بهره می بریم. عزت نفس نیروی قوی است که در درون مان وجود دارد. عزت نفس تجربه این مطلب است که ما، در خور زندگی و نیازمندی هایش می باشیم. به تعبیری دیگر این که عزت نفس اطمینان یافتن به توانمندی خود برای اندیشه کردن و چیره شدن بر مشکلات اصلی زندگی است. همین طور اطمینان حاصل کردن به حق مسلم خود برای شاد بودن، احساس ارزشمندی، شایستگی و لذت بردن از ثمره کوشش هایمان در زندگی است. عزت نفس انعکاسی است از نحوه نگرش و ارج گذاردن فرد بر خود خویشتن در بنیادی ترین سطوح تجربه روانی می باشد.
عوامل پیچیده ای عزت نفس ما را تامین می کنند. چگونگی رفتار والدین و نقش خودمان در این موضوع اصلی ترین عوامل به حساب می آیند. محیط خانواده می تواند آشکارا اثری جامع بر شایستگی ما به جا بگذارد.والدین می توانند اعتماد به نفس را بپرورانند و یا موانعی در این مسیر قرار دهند. والدینی که به فرزندشان اعتقاد دراند می توانند آنها را درفضایی مملو از امنیت و آسایش خاطر پرورش دهند.