Borna66
06-10-2009, 11:53 AM
امروز به طور اتفاقی شماره ۲۸فصلنامه معماری ایران بدستم رسید و برای من که نتوانسته بودم از نمایشگاه فرهنگسرای نیاوران بازدید کنم جالب و تا حدی تکان دهنده بود. اسفند ۸۵و فروردین امسال برای من و دوستانم که روی این پروژه داشتیم کار میکردیم روزهای پر کار و پر دغدغهای بودند....
حجم پروژه، وسعت و خواسته های برنامه فیزیکی، نشان از زمان و اندیشه بسیاری بود که باد برای این پروژه صرف می شد و از همه مهم تر قضاوت بزرگان معماری ایران و رای و نظری که ایشان بر طرح های ارایه شده خواهند داشت جو کاری را سنگین تر و گرفتن تایید ایشان به لحاظ سوابق و خدماتی که در زمینه معماری به ثمر رساندهاند، بسیار غرور آفرین مینمود!
متاسفانه همه رویاها و باورهای من که به رغم مشاهده نتایج مسابقه دستخوش تغییرات چندانی نشده بودند امروز فرو ریختند؛ احساس تنهایی شدیدی می کنم که بدون راهبر و راهنما چگونه می توان کشتی سکانشکسته معماری ایران را به ساحل عافیت رساند. تنهایی که از همایش کانسپت در معماری سال گذشته شروع شده بود و هر لحظه عمیق تر می شود و تک ذره های ایمان و اعتقاد مرا به آنان که در راس هرم معماری ایران نشستهاند و روند حرفهای ساختوساز و فضای حاکم بر دانشکدههای معماری ایران را رقم میزنند از بین میبرند و با چنین قضاوت و گزینشی که انجام دادهاند آنهم با استناد به سوابق کاری و علمی سنگینی که برخوردارند... سکوت می کنم و باور دارم که معماری ایران برای آنهایی که سنگ آنرا به سینه میزنند آنقدرها هم مهم نیست و اگر حملبربیادبی و جسارت بر ساحت ایشان نباشد، تنها به دنبال تامین هزینههای دفاتر مشاور خویشند و اینکه چگونه در لابی معماری ایران فضای بیشتری را به خود اختصاص دهند...!
همین نکته که یکی از آثار منتخب مسابقه، کپی یکی از آثار معماری غربی است و دکتر صارمی در مقاله خویش سعی بر توجیه آن دارد دلیل کافی بر صحت مطالب بالاست و از ایشان به عنوان اساتید و بزرگان فعلی معماری کشور انتظار بیشتری را طلب میکند و نه اینکه آنها هم به جبر زمانه گردن خم کنند و هیچ نگویند؛ البته لازم به ذکر است که نه فقط یک طرح که اکثریت طرح ها از کانسپت و ساختار فضایی بسیار بسیار رایج که در دهه گذشته تقلید شده بود، بهره میجستند (البته حرجی بر صاحبان طرح نیست و تعجب من از بی خبری اساتید معماری است)! به عنوان مثال رتبه های 7 و9و10و11 که به لحاظ ساختار بسیار شبیه همند و شبیه رتبه سوم به چه علت در رتبههای پایین تری قرار گرفتهاند.
عدم توجه به خواسته های پروژه:
یکی از ویژگی های این مسابقه ارایه برنامه فیزیکی دقیق و کاملی بود که از طرف برگزارکنندگان برای پروژه در نظر گرفتهشدهبود و جالب اینکه حتی تعداد آبدارخانههای لازم برای دفاتر اداری هم فراموش نشده بودند و دقیقا کمترین توجه در قضاوت آثار شامل این موضوع شدهاست و عجیبتر اینکه در نقدی که آقایان جودت و صارمی در مورد پروژهها همچون چگونگی ساخت و توجه به الگوها و زیرساختهای معماری سنتی ایران داشتهاند، نمیتوان کوچکترین ردپایی از عدم توجه به خواستههای برنامه فیزیکی یافت. شاید همگی این اساتید در آن نصف روز قضاوتی که در مورد 87 طرح معماری انجام دادهاند به لحاظ فشار کاری و تعدد آثار دچار فراموشی شدهاند! چنانکه در پلانهای ارایه شده در دو طرح دوم و سوم شاید نصف تعداد واحدهای مسکونی خواسته شده پروژه هم تامین نشده باشد. اگر به طرح رتبه یازدهم مسابقه (که ظاهرا قرار است ساخته شود!) کمی دقت کنیم خواهید دید که حتی میزان سطح اشغالی که برای پروژه در نظر گرفته شده بود نیز رعایت نشده است چه برسد به تعداد واحد و سایر ریز فضاها!
از نکات جالب توجه این مسابقه تاکید بسیار آقای مهندس جودت در موضوع امکان ساخت پروژه ها به عنوان یک فاکتور مهم در قضاوت است غافل از اینکه مشکلات سازهای و اجرایی پروژههای مقام دوم و چهارم چه بسا به نسبت سایر پروژه ها بیشتر و حتی ناممکن به نظر میرسند و جالب تر اینکه سلیقه هیات داوران در انتخاب رتبه هفتم دستخوش تغییریی ناگهانی میشود و طرحی خارج از رویه و جو فکری اساتید به نسبت انتخاب شش طرح قبلی، انتخاب می شود؛ این خود نیز از کرامات شیخ ماست!
اگر از عدم توجه به ضوابط شهرداری در مورد اشرافیت، سایهاندازی، سطح اشغال و نورگیری واحدهای مسکونی از یک طرف و عدم پرداخت به مطلوب بودن فضای معماری و یا آنگونه که مهندس جودت به عنوان فضای زندگی تاکید دارند و به وضوح در طرح رتبه اول با انتخاب فضاهای پرو خالی پروژه میتوان این مساله را مشاهده کرد نیز بگذریم، به هیچ وجه در مورد طرح منتخب برای اجرا قابل توجیه نیست (البته لازم به ذکر است که نگارنده در پی نقد نحوه قضاوت داوران است نه تحلیل آثار).
عدم وجود روندی درست و خلاقانه در طراحی پروژه ها:
با مقایسه آثار و با تحلیلی هر چند کلی، سریعا میتوان به این نکته پی برد که ایدهای واحد و بر گرفته از آثار آنطرف آب بر اکثریت طرح های ارایه شده غالبیت دارد؛ پروژهها در ساختار به هم شبیهند و همه آنها در تقسیمبندی و مکانیابی احجام قطعه مسکونی با مشکل مواجهند. ایده یک پروژه باید از بطن همان پروژه و با بررسی خواستهها و پتانسیلهای آن به همرا دیاگرامها و تحلیلهای سایت، آنهم به واسطه ذهنی خلاق و اندیشمند استخراج شود، نه اینکه صرفا به لحاظ فرمال بخواهیم خواستههای پروژه را با ایده خود تطبیق دهیم؛ نکتهای مهم که ریشه در طرز تفکر معماری امروز ما دارد و کمتر کسی را میتوان یافت که روندی درست از پروسه طراحی معماری را معرفی کند.
کلام آخر، علیرغم اینکه نمیتوان انتظار نامعقول و معجزهآسایی از اساتید محترم در راستای ساماندهی معماری کشورمان داشت ولی حداقل توقع این حقیر و دوستان معمارم این است که کمی بیشتر از آنچه اینک به آن می پردازید بیندیشیم و باور کنیم که با تکیه بر تواناییها و حداقل امکاناتی که در اختیار داریم میتوانیم همچون دهههای 40 و 50 کشورمان، آثاری ماندگار و جاودانه ارایه دهیم.
حجم پروژه، وسعت و خواسته های برنامه فیزیکی، نشان از زمان و اندیشه بسیاری بود که باد برای این پروژه صرف می شد و از همه مهم تر قضاوت بزرگان معماری ایران و رای و نظری که ایشان بر طرح های ارایه شده خواهند داشت جو کاری را سنگین تر و گرفتن تایید ایشان به لحاظ سوابق و خدماتی که در زمینه معماری به ثمر رساندهاند، بسیار غرور آفرین مینمود!
متاسفانه همه رویاها و باورهای من که به رغم مشاهده نتایج مسابقه دستخوش تغییرات چندانی نشده بودند امروز فرو ریختند؛ احساس تنهایی شدیدی می کنم که بدون راهبر و راهنما چگونه می توان کشتی سکانشکسته معماری ایران را به ساحل عافیت رساند. تنهایی که از همایش کانسپت در معماری سال گذشته شروع شده بود و هر لحظه عمیق تر می شود و تک ذره های ایمان و اعتقاد مرا به آنان که در راس هرم معماری ایران نشستهاند و روند حرفهای ساختوساز و فضای حاکم بر دانشکدههای معماری ایران را رقم میزنند از بین میبرند و با چنین قضاوت و گزینشی که انجام دادهاند آنهم با استناد به سوابق کاری و علمی سنگینی که برخوردارند... سکوت می کنم و باور دارم که معماری ایران برای آنهایی که سنگ آنرا به سینه میزنند آنقدرها هم مهم نیست و اگر حملبربیادبی و جسارت بر ساحت ایشان نباشد، تنها به دنبال تامین هزینههای دفاتر مشاور خویشند و اینکه چگونه در لابی معماری ایران فضای بیشتری را به خود اختصاص دهند...!
همین نکته که یکی از آثار منتخب مسابقه، کپی یکی از آثار معماری غربی است و دکتر صارمی در مقاله خویش سعی بر توجیه آن دارد دلیل کافی بر صحت مطالب بالاست و از ایشان به عنوان اساتید و بزرگان فعلی معماری کشور انتظار بیشتری را طلب میکند و نه اینکه آنها هم به جبر زمانه گردن خم کنند و هیچ نگویند؛ البته لازم به ذکر است که نه فقط یک طرح که اکثریت طرح ها از کانسپت و ساختار فضایی بسیار بسیار رایج که در دهه گذشته تقلید شده بود، بهره میجستند (البته حرجی بر صاحبان طرح نیست و تعجب من از بی خبری اساتید معماری است)! به عنوان مثال رتبه های 7 و9و10و11 که به لحاظ ساختار بسیار شبیه همند و شبیه رتبه سوم به چه علت در رتبههای پایین تری قرار گرفتهاند.
عدم توجه به خواسته های پروژه:
یکی از ویژگی های این مسابقه ارایه برنامه فیزیکی دقیق و کاملی بود که از طرف برگزارکنندگان برای پروژه در نظر گرفتهشدهبود و جالب اینکه حتی تعداد آبدارخانههای لازم برای دفاتر اداری هم فراموش نشده بودند و دقیقا کمترین توجه در قضاوت آثار شامل این موضوع شدهاست و عجیبتر اینکه در نقدی که آقایان جودت و صارمی در مورد پروژهها همچون چگونگی ساخت و توجه به الگوها و زیرساختهای معماری سنتی ایران داشتهاند، نمیتوان کوچکترین ردپایی از عدم توجه به خواستههای برنامه فیزیکی یافت. شاید همگی این اساتید در آن نصف روز قضاوتی که در مورد 87 طرح معماری انجام دادهاند به لحاظ فشار کاری و تعدد آثار دچار فراموشی شدهاند! چنانکه در پلانهای ارایه شده در دو طرح دوم و سوم شاید نصف تعداد واحدهای مسکونی خواسته شده پروژه هم تامین نشده باشد. اگر به طرح رتبه یازدهم مسابقه (که ظاهرا قرار است ساخته شود!) کمی دقت کنیم خواهید دید که حتی میزان سطح اشغالی که برای پروژه در نظر گرفته شده بود نیز رعایت نشده است چه برسد به تعداد واحد و سایر ریز فضاها!
از نکات جالب توجه این مسابقه تاکید بسیار آقای مهندس جودت در موضوع امکان ساخت پروژه ها به عنوان یک فاکتور مهم در قضاوت است غافل از اینکه مشکلات سازهای و اجرایی پروژههای مقام دوم و چهارم چه بسا به نسبت سایر پروژه ها بیشتر و حتی ناممکن به نظر میرسند و جالب تر اینکه سلیقه هیات داوران در انتخاب رتبه هفتم دستخوش تغییریی ناگهانی میشود و طرحی خارج از رویه و جو فکری اساتید به نسبت انتخاب شش طرح قبلی، انتخاب می شود؛ این خود نیز از کرامات شیخ ماست!
اگر از عدم توجه به ضوابط شهرداری در مورد اشرافیت، سایهاندازی، سطح اشغال و نورگیری واحدهای مسکونی از یک طرف و عدم پرداخت به مطلوب بودن فضای معماری و یا آنگونه که مهندس جودت به عنوان فضای زندگی تاکید دارند و به وضوح در طرح رتبه اول با انتخاب فضاهای پرو خالی پروژه میتوان این مساله را مشاهده کرد نیز بگذریم، به هیچ وجه در مورد طرح منتخب برای اجرا قابل توجیه نیست (البته لازم به ذکر است که نگارنده در پی نقد نحوه قضاوت داوران است نه تحلیل آثار).
عدم وجود روندی درست و خلاقانه در طراحی پروژه ها:
با مقایسه آثار و با تحلیلی هر چند کلی، سریعا میتوان به این نکته پی برد که ایدهای واحد و بر گرفته از آثار آنطرف آب بر اکثریت طرح های ارایه شده غالبیت دارد؛ پروژهها در ساختار به هم شبیهند و همه آنها در تقسیمبندی و مکانیابی احجام قطعه مسکونی با مشکل مواجهند. ایده یک پروژه باید از بطن همان پروژه و با بررسی خواستهها و پتانسیلهای آن به همرا دیاگرامها و تحلیلهای سایت، آنهم به واسطه ذهنی خلاق و اندیشمند استخراج شود، نه اینکه صرفا به لحاظ فرمال بخواهیم خواستههای پروژه را با ایده خود تطبیق دهیم؛ نکتهای مهم که ریشه در طرز تفکر معماری امروز ما دارد و کمتر کسی را میتوان یافت که روندی درست از پروسه طراحی معماری را معرفی کند.
کلام آخر، علیرغم اینکه نمیتوان انتظار نامعقول و معجزهآسایی از اساتید محترم در راستای ساماندهی معماری کشورمان داشت ولی حداقل توقع این حقیر و دوستان معمارم این است که کمی بیشتر از آنچه اینک به آن می پردازید بیندیشیم و باور کنیم که با تکیه بر تواناییها و حداقل امکاناتی که در اختیار داریم میتوانیم همچون دهههای 40 و 50 کشورمان، آثاری ماندگار و جاودانه ارایه دهیم.