توجه ! این یک نسخه آرشیو شده می باشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمی کنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : امتحان و ابتلا
javad jan
06-14-2013, 01:01 PM
حمدوستایش
آفرینش هدفمند
امتحان چیست
فلسفه امتحان
زمینه ها و عوامل بلا
انواع امتحانات
همگانی بودن بلا
علل دور شدن بلایا
راهکارها در هنگام بلا
نتیجه گیری
javad jan
06-14-2013, 01:01 PM
حمد و ستايش
ستايش خداوندي را سزاست که حمد و ستايش را به نعمت ها ، و نعمت ها را به شکر گذاري پيوند داد ! خداي را بر نعمت هايش آن گونه ستايش مي کنيم که بر بلاهايش . و براي به راه آوردن نفس سرکش که در برابر اوامر الهي سستي مي کند و در ارتکاب زشتي ها که نهي فرمود ، شتاب دارد ، از خدا ياري مي خواهيم ، و از گناهاني که علم خدا به آنها احاطه دارد و کتابش آنها را برشمرده و ثبت کرده ، طلب آمرزش مي کنيم . علم خداوندي که کمترين نارسايي نداشته و کتابي که چيزي وانگذاشته است .[1] (http://www.daneshju.ir/forum/#_ftn1)
خدايا ! آبرويم را با بي نيازي نگهدار و با تنگدستي ، شخصيت مرا لکه دار مفرما ، که از روزي خواران تو روزي خواهم ، و از بدکاران عفو و بخشش طلبم ! مرا در ستودن آن کس که به من عطايي فرمود ، موفق فرما و در نکوهش آن کس که از من دريغ داشت آزمايش فرما ، در صورتي که در پشت پرده ، اختيار هر بخشش و دريغي در دست تواست و تو بر همه چيز توانايي .
[2] (http://www.daneshju.ir/forum/#_ftnref1) نهج البلاغه مرحوم دشتي 114/1
[1]نهج البلاغه مرحوم دشتي 114/1
[2]نهج البلاغه مرحوم دشتي 225/2
javad jan
06-14-2013, 01:02 PM
آفرينش هدفمند
آفرينش هدفمند است
هدف از خلقت
سنت خلقت
قوانين خلقت
آفرينش هدفمند است
نخست نگاهي داريم به بزرگي آفرينش و در پي آن هدفمند بودن هستي را بيان مي كنيم.ابتدا به بزرگي و عظمت خلقت از كلام امام علي عليه السلام مي پردازيم وآن سخن سديد را مقدمه ي موضوع اصلي قرار ميدهيم. آن حضرت مي فرمايند:
سُبْحانَكَ!ما أعْظَمَ ما نَري مِنْ خَلْقِكَ.وَما أصْغَرَ عِظَمَهُ في جَنْبِ قُدْرَتِكَ. وَماأهْوَلَ ما نَري مِنْ مَلَكُوتِكَ.وَ ما أحْقَرَ ذلِكَ فيما غابَ مِنْ سُلْطانِكَ.
پاك ومنزهي تواي خداوند!چه عظيم است آن چه كه درآفرينشت مي بينيم و چه كوچك است اين بزرگي وعظمت در برابر قدرت تو؛و چه هول انگيز و هراسناك است انچه كه از ملكوت تو مي بينم و چه حقير و پست است آن ملكوت هولناك در برابر آن چه از سلطنت تو كه بر ما پوشيده و پنهان است.[1] (http://www.daneshju.ir/forum/#_ftn1)
دور از تصور است كسي به اين زيبايي و گويايي در عظمت هستي بتواند سخن بگويد.
حال اين سوال پيش مي آيد كه آيا اين خلقت و آفرينش با اين همه عظمت بيهوده و بي هدف است؟
خداوند كه آفريننده ملك وملكوت و پيدا و پنهان هستي است، در آيات شريفه اي از قرآن، صريح و روشن به اين مطلب مهم تأكيد ميكند كه خلقت، بي جهت و بي هدف نيست:
وَ ما خَلَقْنَا السَّمواتِ وَ الأرْضَ وَ ما بَيْنَهُما لاعِبينَ
ما، آسمان ها و زمين و آنچه ميان آنهاست را بيهوده و بازيچه نيافريديم.[2] (http://www.daneshju.ir/forum/#_ftn2)
خداوند،پندار پوچ وپست بيهودگي خلقت را به كافران نسبت مي دهد و مي فرمايد:
وَ ما خَلَقْنَا السَّماء وَ ما بَيْنَهُما باطِلاً ذلِكَ ظَنُّ الَّذينَ كَفَرُوا فَوَيْلٌ لِلَّذينَ كَفَرُوا مِنَ النّار
ما، آسمان و زمين و هر چه در آن است باطل و بي جهت نيافريديم.اين،پندار كافران است و واي بر كافران از آتش دوزخ.[3] (http://www.daneshju.ir/forum/#_ftn3)
اين كافران همانها هستند كه مي گويند:
إنْ هِيَ إلّا حَياتُنَا الدُّنيا نَمُوتُ وَ نَحْيا وَ ما نَحْنُ بِمَبْعُوثينَ
جز همين حيات دنيا چيز ديگري وجود ندارد.همين جا زندگي مي كنيم و مي ميريم و ديگر مبعوث نخواهيم شد.[4] (http://www.daneshju.ir/forum/#_ftn4)
اما خداوند، از زبان مؤمناني كه در دل شب بر مي خيزند و به عظمت آسمانها و زمين مي نگرند و به بزرگي آنها مي انديشند و نماز مي گزارند و خداي را عبادت مي كنند، چنين مي فرمايد:
رَبَّنا ما خَلَقْتَ هذا باطِلاً سُبْحانَكَ فَقِنا عَذابَ النّارِ
پروردگارا!تو اين آسمان و زمين را بيهوده نيافريده اي.پاك و منزهي كه چنين كني،پس ما را از آتش دوزخ حفظ فرما.[5] (http://www.daneshju.ir/forum/#_ftn5)
روشن است كه وقتي آفرينش خلقت،هدف دار باشد،خلقت انسان هم بي جهت نخواهد بود.خداوند در اين باره با لحن پرسش انكاري، مي فرمايد:
*أفَحَسِبْتُمْ أنَّما خَلَقْناكُمْ عَبَثاً وَ أنَكُمْ إلَيْنا لا تُرْجَعُون*فَتَعالَي الله الْمَلِكُ الْحَقُّ لا إلهَ إلّا هُوَ رَبُّ الْعَرْشِ الْكَريمِ
آيا پنداشته ايد ما شما را بيهوده آفريديم و شما به سوي ما باز نميگرديد؟!بسي بزرگ و بلند مرتبه است خداوندي كه صاحب اختيارراستين آفرينش است.معبودي جز او نيست و او خداوند عرش است،عرشي كه بلند مرتبه و گرامي است.[6] (http://www.daneshju.ir/forum/#_ftn6)
و نيز در خطابي عتاب آميز مي فرمايد:
أيَحْسَبُ الْإنْسانُ أنْ يُتْرَكَ سُديً
آيا انسان چنين مي پندارد كه او را به حال خود رها مي كنيم؟!
[1] (http://www.daneshju.ir/forum/#_ftnref1) نهج البلاغه صبحي صالح خ 108
[2] (http://www.daneshju.ir/forum/#_ftnref2) دخان 38 – انبياء 16
[3] (http://www.daneshju.ir/forum/#_ftnref3) ص 27
[4] (http://www.daneshju.ir/forum/#_ftnref4) مومنون 37
[5] (http://www.daneshju.ir/forum/#_ftnref5) آل عمران 121
[6] (http://www.daneshju.ir/forum/#_ftnref6) مومنون 115-116
javad jan
06-14-2013, 01:02 PM
هدف از خلقت
حال كه فهميديم آفرينش بي هدف نيست،هدف از خلقت را بررسي مي كنيم: نخست بايد مطلب مهمي را ياد آوري كنيم.بايد بدانيم كه هيچ كس قادر نيست با تكيه بر عقل خرد،هدف خلقت را حقيقتا در يابد.زيرا آدمي اگر بتواند با عقل خويش هدف و خواسته خداوند را از خلقت كشف كند،درحقيقت به نوعي،نسبت به خداوند، سيطره ي علمي يافته است.يعني توانسته است نه تنها خود خداوند را به تصوير بكشد و به تصور در آورد،بلكه قادر شده تا اراده خداوند را هم بيابد و كشف كند و بي ترديد چنين پنداري پوچ است.
ما هرچه در اين باره بانديشيم و هر تصوري در اينگونه امور( كه به ذات خداوند باز مي گردد)داشته باشيم،آن انديشه و تصور در دقيقترين صورت و باريك ترين حالت، مخلوق و مصنوع ذهن و انديشه ماست.[1] (http://www.daneshju.ir/forum/#_ftn1)
بنابرآنچه كه به اشارت گفتيم،در اين گونه امور،اگر از جانب خداوند منان مطلب يا مطالبي بيان شده باشد،با تكيه و استناد به آنها، ميتوانيم در مباحثي از اين دسته، وارد شويم و بيش از آن نخاهيم توانست از جانب خويش به تجزيه و تحليل و تبيين اراده ي خداوند از خلقت، بپردازيم.
پس از مقدمه اي لازم و مهم، اينك ببينيم خداوند خود، هدف از خلقت را چه چيز بيان فرموده است؟
بايد بدانيم كه ابتلا و امتحان،سنت خلقت است .
چرا خداوند آزمايش مي کند ؟[2] (http://www.daneshju.ir/forum/#_ftn2)
اين سوال براي بسياري پيش مي آيد که آزمايش به خاطر اين ا ست که اشخاص ، يا چيز هاي مبهم و ناشناخته را بشناسيم و به وسيله آن نقاط تاريک و مبهم را روشن سازيم ، و از ميزان جهل و ناداني خود در مقابل اشخاص و اشياء بکاهيم و مسلما اگر هيچ نقطه تاريک و مبهمي در چيزي نباشد آزمايش مفهومي نخواهد داشت ، بنابراين خدا که علم بي پايان او همه چيز را در بر گرفته و از اسرار درون و برون همه کس و هم چيز آگاه است و غيب آسمان و زمين را مي داند چرا امتحان مي کند ؟ مگر چيزي بر او مخفي است که با امتحان آشکار شود ؟
پاسخ اين سوال را بايد در اينجا جستجو کرد که مفهوم آزمايش در مورد خدا با آزمايش در مورد ما فرق بسيار دارد . آزمايش خداوند در واقع براي پرورش و تربيت بشر است .
در قرآن متجاوز از 20 مورد امتحان به خدا نسبت داده شده است ، اين يک قانون کلي و به اصطلاح سنت دائمي است براي پرورش دادن( و از قوه به فعل رساندن ) استعدادهاي نهفته . و مفهومي جز اين براي امتحان خداوند نيست ، يعني همان طور که فولاد را براي استحکام در کوره مي گذارند و به اصطلاح آب مي دهند ، آدمي را هم در کوره حوادث گوناگون و مشکلات پرورش مي دهند .
امتحان خدا همان رويدادهاي پيش بيني شده يا پيش بيني نشده اي است که گاهي دامنگير انسان مي شود و انسان را تحت فشار مي گذارد که براي رهايي خود تصميمات تازه ايي بگيرد و نيروهاي خود را بسيج کند .
و اگر همين صحنه در دفعه دوم براي او اتفاق بيفتد براي رهايي خود آمادي بيشتري دارد و راه را صحيح تر از اول پيدا مي کند و در هر صورت آثاري از خود بروز مي دهد که معرف حقيقت اوست روحيات نهفته او جلوه مي کند .
چنانچه در نهج البلاغه آمده است :
« لتظهر الافعال التي يستحق بها الثواب و العقاب » .
« امتحان خدا براي آن است که کارهاي خوب و بد که از انسان سر مي زند و معرف روحيات و کمالات اوست و با آنها پاداش داده مي شود ظاهر شود ».
قرآن نيز به اين حقيقت تصريح مي کند :
« و ليبتلي الله ما في صدورکم و ليمحص ما في قلوبکم والله عليم بذات الصدور » .
« با اين که به نهفته هاي انسان آگاه است وي را امتحان مي کند تا آنچه در درون خود دارد کاملا خالص و ظاهر گردد »[3] (http://www.daneshju.ir/forum/#_ftn3)
در واقع امتحان خدا به کار باغباني پرتجربه شبيه است که دانه هاي مستعد را در سر زمين هاي آماده مي پاشد . اين دانه ها با استفاده ازمواهب طبيعي شروع به نمو و رشد مي کنند ، تدريجا با مشکلات مي جنگند ، و با حوادث پيکار مي کنند ، و در برابر طوفان هاي سخت ، و سرماي کشنده و گرماي سوزان ايستادگي به خرج مي دهند ،تا شاخه گلي زيبا يا درختي تنومند و پر ثمر گردد .
اگر آزمايش الهي نبود استعدادها به فعاليت نمي رسيد و اعمالي که مقياس پاداش و کيفر است ظاهر نمي شد زيرا تنها به صفات دروني و استعدادها نمي توان پاداش داد بلکه بايد اين صفات و کيفيات و استعدادها بروز وظهور پيدا کنند تا مستحق ثواب و عقاب شوند .
وهمچنين امير المومنين در کتاب گهربار خود ، نهج البلاغه مي فرمايند :
بندگاني که با دست قدرتمند خدا آفريده شدند ، و بي اراده خويش پديد آمده ، پرورش يافتند ، سپس در گهواره گور آرميده متلاشي مي گردند . در اين چند روزه دنيا مهلت داده شدند تا در راه صحيح قدم بردارند ، راه نجات نشان داده شده تا رضايت خدا را بجويند ، تاريکي هاي شک و ترديد از آنها برداشته شد ، و آنها را آزاد گذاشته اند تا براي مسابقه در نيکوکاري ها ، خود را آماده سازند ، تا فکر و انديشه خود را به کار گيرند و در شناخت نور الهي ، در زندگاني دنيا تلاش کنند .[4] (http://www.daneshju.ir/forum/#_ftn4)
[1] (http://www.daneshju.ir/forum/#_ftnref1) بحار 66/293
[2] (http://www.daneshju.ir/forum/#_ftnref2) تفسير نمونه ج 1 ص 384
[3] (http://www.daneshju.ir/forum/#_ftnref3) آل عمران 154
[4] (http://www.daneshju.ir/forum/#_ftnref4) نهج البلاغه مرحوم دشتي خ 83/17
javad jan
06-14-2013, 01:03 PM
سنت خلقت
.خداوند همه هستي را براي امتحان بشر آفريده است.اين،يكي از سنت ها و هدف هاي حتمي آفرينش است.قرآن كريم در اين باره مي فرمايد:
وَ هُوَ الَّذي خَلَقَ السَّمواتِ وَ الْأرْضَ في سَتَّهِ أيّامٍ وَ كانَ عَرْشُهُ عَلَي الْماءِ لِيَبْلُوَكُمْ أيُّكُمْ أحْسَنُ عَمَلاً
او كسي است كه آسمانها و زمين را در شش روز آفريد در حالي كه عرش او بر آب قرار داشت،تا شما را بيازمايد كه كدامتان نيكوكارتر هستيد.[1] (http://www.daneshju.ir/forum/#_ftn1)
مرگ و زندگي را هم براي همين قرار داده است:
الَّذي خَلَقَ الْمَوْتَ وَالْحَياةَ لِيَبْلُوَكُمْ أيُكُمْ أحْسَنُ عَمَلاً
آن كس كه مرگ و زندگي را آفريد تا شما را بيازمايد كه كداتان نيكوكارتريد.[2] (http://www.daneshju.ir/forum/#_ftn2)
زينت و زيبايي هاي اين دنيا را هم خداوند براي همين منظور آفريده است:
إنّا جَعَلْنا ما عَلَي الأرْضِ زينَةً لَها لِنَبْلُوَهُمْ أيُّهُمْ أحْسَنُ عَمَلاً
ما هر آنچه را كه در زمين است زينت و زيبايي آن قرار داديم تا ايشان را بيازماييم كه كداميك نيكوكارتر هستند.[3] (http://www.daneshju.ir/forum/#_ftn3)
همين مطلب را حضرت اميرالمؤمنين عليه السلام در وصيت خود به امام حسن مجتبي عليه السلام چنين گوشزد مي فرمايد:
وَإنَّ الدُّنْيا لَمْ تَكُنْ تَسْتَقِرَّإلاّ عَلي ما جَعَلَ الله عَلَيْها مِنَ النَّعْماءِ وَ الْإبْتُلاءِ وَ الْجَزاءِ فِي الْمَعادِ وَ ماشاءَ مِمّا لانَعْلَمُ
و اين دنيا جز بر اين اساس استوار نگشته است كه خداوند،نعمت و ابتلا در آن قرار دهد و در قيامت و روز بازگشت،جزا و پاداش عطا فرمايد و البته چيزهاي ديگر از آفرينش جهان،خواست خداست و ما نمي دانيم.[4] (http://www.daneshju.ir/forum/#_ftn4)
پس،آفرينش آسمان ها و زمين و مرگ و زندگي و زيبايي هاي چشمگير و دل فريب اين دنيا،همه و همه به خاطر ابتلا و آزمايش انسان ها است.به عبارت دقيقترو درست تر، يكي از اهداف مهم و اصلي خلقت،آزمايش و ابتلاست.
روشن است كه وقتي خداوند،آسمان ها و زمين و مرگ و زندگي را براي امتحان بشر آفريده باشد،خود او را هم به همين منظور خلق كرده است. چنانكه قرآن كريم اين حقيقت را به روشني بيان مي فرمايد:
إنّا خَلَقْنَا الْإنْسانَ مِنْ نُطْفَةٍ أمْشاجٍ نَبْتَليهِ....
ما اين انسان را از نطفه اي آميخته آفريده ايم تا او را بيازماييم.
فَجَعَلْناهُ سَميعاً بَصيراً
پس او را شنوا و بينا گردانيديم.[5] (http://www.daneshju.ir/forum/#_ftn5)
يعني:آدمي با دو وسيله اصلي كسب معرفت(گوش و چشم)حقايق حستي را مي بيند و مي شنود و با موهبت الهي عقل،مي انديشد.خداوند با لطفي دوباره،راه را از بي راهه به او مي نماياند تا وي،به خواست خود راه را برگزيند:
إنّا هَدَيْناهُ السَّبيلَ إمّا شاكِراً وَ إمّا كَفُوراً
ما راه را به او نمايانديم،حال ميخواهد سپاسگزار باشد يا ناسپاس.[6] (http://www.daneshju.ir/forum/#_ftn6)
دانستيم كه به يقين، خداوند همه ي آدميان را مي آزمايد. اصلا او را آفريده است تا آزمايشش كند. دنيا را هم براي همين آزمودن انسان خلق فرموده است.تمامي كاينات را هم به همين منظور آفريده است.
با همين بيان مختصر،اهميت مطالب به روشني پيدا مي شود. ابتلا و آزمايش انسان آن قدر مهم است كه خلقت به خاطر آن است.
آزمايش الهي يک سنت جاويدان
در ابتداي سوره عنکبوت بعد از ذکر حروف مقطعه به يکي از مهمترين مسايل زندگي بشر که مساله شدائد و آزمون هاي الهي است اشاره مي کند .
نخست مي گويد : « آيا مردم گمان کردند همين اندازه که اظهار ايمان کنند و شهادت به توحيد و رسالت پيامبر دهند به حال خود واگذارده خواهند شد و امتحان نمي شوند ؟! » ( احسب الناس ان يترکوا ان يقولوا آمنا و هم لايفتنون )[7] (http://www.daneshju.ir/forum/#_ftn7)
بعد بلافاصله به ذکر اين حقيقت مي پردازد که امتحان يک سنت هميشگي و جاوداني الهي است ، امتحان مخصوص شما جمعيت مسلمانان نيست ، سنتي که در تمام امت هاي پيشين جاري بوده است . مي فرمايد : « ما کساني را که قبل از آنها بودند آزمايش کرديم » ( و لقد فتنا الذين من قبلهم )
آنها را نيز در کوره هاي سخت امتحان افکنديم ، آنها نيز همچون شما در فشار دشمنان بي رحم و جاهل و بي خبر و متعصب و لجوج قرار داشتند ، هميشه ميدان امتحان باز بوده و گروهي در اين ميدان شرکت داشته اند .
بايد هم چنين باشد چرا که در مقام ادعا هر کس مي تواند خود را برترين مومن ، بالاتريت مجاهد ، و فداکارترين انسان معرفي کند ، بايد وزن و قيمت و ارزش اين ادعاها از طريق آزمون روشن شود ، بايد معلوم گردد تا چه اندازه نيات دروني و آمادگي هاي روحي با اين گفته ها هماهنگ يا ناهماهنگ است ؟
آري « بايد خدا بداند چه کساني راست مي گويند ، و چه کساني دروغگو هستند .»
( فليعلمن الله الذين صدقوا و ليعلمن الکاذبين )
بديهي است خدا همه اينها را مي داند ، حتي قبل از خلقت انسان ها ، منظور از علم در اينجا همان تحقق عيني مسائل و وجود خارجي آنها است ، و به تعبير ديگر ظهور آثار و شواهد عملي است ، يعني بايد علم خدا درباره اين گروه عملا در خارج پياده شود ، و تحقق عيني يابد ، و هرکس آن چه را در درون دارد بيرون ريزد ، اين است معني « علم » هنگامي که در اين گونه موارد در مورد خداوند به کار مي رود.
دليل اين مساله نيز روشن است زيرا نيات دروني و صفات باطني تا در عمل انسان تحقق و عينيت پيدا نکند ثواب و جزا و کيفر مفهوم ندارد .
آزمايش براي تحقق بخشيدن به نيات و صفات دروني است .
و به عبارت ديگر اين عالم همچون يک « دانشگاه » يا يک مزرعه است ، برنامه اين است که در دانشگاه استعدادها شکوفا گردد ، لياقت ها پرورش يابد ، و آنچه در مرحله « قوه » است به « فعليت » برسد .
بايد در اين مزرعه نهاد بذرها ظاهر گردد ، و از درون آنها جوانه ها بيرون آيد ، جوانه ها سر از خاک بردارند ، پرورش يابند ، نهال کوچکي شوند و سرانجام درختي تنومند و بارور ، و اين امور هرگز بدون آزمايش و امتحان ممکن نيست .
و از اينجا مي فهميم که آزمايش هاي الهي نه براي شناخت افراد است ، بلکه براي پرورش و شکوفايي استعدادها است .
بنابراين اگر ما آزمايش مي کنيم براي کشف مجهولي است ، اما اگر خداوند آزمايشي مي کند براي کشف مجهول نيست که علمش به همه چيز احاطه دارد بلکه براي پرورش استعدادها و به فعليت رسانيدن قوه ها است .[8] (http://www.daneshju.ir/forum/#_ftn8)
آزمايش خدا عمومي است
از آنجا که نظام هستي ، نظام تکامل و پرورش است و تمام موجودات مسير تکامل را مي پيمايند حتي درختان استعدادهاي نهفته خود را با ميوه بروز مي دهند ، کوه ها استعدادات خود را توسط معدن هاي گوناگون نمايان مي سازند ، همه مردم نيز از انبياء گرفته تا ديگران طبق اين قانون عمومي مي بايست آزمايش شوند ، و استعدادهاي خود را بروز دهند .
گرچه امتحانات الهي متفاوت است : بعضي مشکل ، بعضي آسان و قهرا نتايج آنها هم با هم فرق دارد ، اما به هر حال آزمايش براي همه هست .
قرآن مجيد به به امتحان عمومي انسان ها اشاره کرده مي فرمايد :
« احسب الناس ان يترکوا ان يقولوا آمنا و هم لا يفتنون ؟»
« آيا مردم گمان مي کنند رها مي شوند بدون امتحان ؟ نه ، بلکه همه بايد امتحان دهند .»
مخصوصا امتحانات پيغمبران را نيز بيان کرده است :
و اذ ابتلي ابراهيم ربه
خداوند حضرت ابراهيم را امتحان کرد .[9] (http://www.daneshju.ir/forum/#_ftn9)
و در جاي ديگر آمده است :
فلما رآه مستقرا عنده قال هذا من فضل ربي ليبلوني ءاشکر ام اکفر ؟[10] (http://www.daneshju.ir/forum/#_ftn10)
هنگامي که يکي از پيروان سليمان تخت بلقيس را در کمتر از يک چشم به هم زدن از راه دور براي سليمان حاضر کرد سليمان گفت : اين لطف خداست براي اين که مرا امتحان کند آيا شکر گذاري مي کنم يا کفران ؟[11] (http://www.daneshju.ir/forum/#_ftn11)
و چه زيباست سخن مولايمان که مي فرمايد :
پس اگر خداوند عافيت و سلامتي بخشيد ، قدرشناس باشيد و اگر به بلا و گرفتاري مبتلا گشتيد ، شکيبا باشيد . ( که همانا سرانجام ، پيروزي با پرهيزکاران است )[12] (http://www.daneshju.ir/forum/#_ftn12)
[1] (http://www.daneshju.ir/forum/#_ftnref1) هود 7
[2] (http://www.daneshju.ir/forum/#_ftnref2) ملک 2
[3] (http://www.daneshju.ir/forum/#_ftnref3) کهف7
[4] (http://www.daneshju.ir/forum/#_ftnref4) نهج البلاغه صبحي صالح نامه31
[5] (http://www.daneshju.ir/forum/#_ftnref5) انسان2
[6] (http://www.daneshju.ir/forum/#_ftnref6) انسان3
[7] (http://www.daneshju.ir/forum/#_ftnref7) «يفتنون » از ماده «فتنه » در اصل به معني گذاشتن طلا در آتش براي شناخته شدن ميزان خلوص است ، سپس به هر گونه آزمايش ظاهري و معنوي اطلاق شده است .
[8] (http://www.daneshju.ir/forum/#_ftnref8) تفسير نمونه ج 16 ص 204
[9] (http://www.daneshju.ir/forum/#_ftnref9) بقره 124
[10] (http://www.daneshju.ir/forum/#_ftnref10) نمل 40
[11] (http://www.daneshju.ir/forum/#_ftnref11) تفسير نمونه ج 1 ص 386
[12] (http://www.daneshju.ir/forum/#_ftnref12) نهج البلاغه مرحوم دشتي خ98/4
javad jan
06-14-2013, 01:03 PM
قوانين خلقت
حضرت علي عليه السلام مي فرمايند :
خدا هرگز جباران دنيا را در هم نشکسته مگر پس از آن که مهلت هاي لازم و نعمت هاي فراوان بخشيد ، و هرگز استخوان شکسته ملتي را بازسازي نفرمود مگر پس از آزمايش ها و تحمل مشکلات . مردم ! در سختي هايي که با آن روبرو هستيد و مشکلاتي که پشت سر گذارديد ، درس هاي عبرت فراوان وجود دارد . نه هر صاحب قلبي ، خردمند است ، و نه هر دارنده ، گوشي شنواست ، ونه هر دارنده چشمي بيناست .[1] (http://www.pnu-club.com/redirector.php?url=http%3A%2F%2Fwww.daneshju.ir%2F forum%2F%23_ftn1)
و همچنين در جاي ديگر مي فرمايند :
بر بهترين افراد اين امت از عذاب الهي ايمن مباشيد ، زيرا که خداي بزرگ فرمود : « از کيفر خدا ايمن نيستند جز زيانکاران » و بر بدترين افراد اين امت از رحمت خدا نوميد مباشيد زيرا که خداي بزرگ فرمود : « همانا از رحمت خدا نوميد نباشند جز کافران » .[2] (http://www.pnu-club.com/redirector.php?url=http%3A%2F%2Fwww.daneshju.ir%2F forum%2F%23_ftn2)
[1] (http://www.pnu-club.com/redirector.php?url=http%3A%2F%2Fwww.daneshju.ir%2F forum%2F%23_ftnref1) نهج البلاغه مرحوم دشتي خ88/1-2
[2] (http://www.pnu-club.com/redirector.php?url=http%3A%2F%2Fwww.daneshju.ir%2F forum%2F%23_ftnref2) نهج البلاغه مرحوم دشتي ح 377
javad jan
06-14-2013, 01:04 PM
امتحان چيست ؟
معني لغوي
ضرورت
انواع
javad jan
06-14-2013, 01:04 PM
معني لغوي
مکر الهي چيست ؟[1] (http://www.daneshju.ir/forum/#_ftn1)
« مکر » در لغت عرب با آنچه در فارسي امروزي از آن مي فهميم تفاوت بسيار دارد : در فارسي امروز « مکر » به نقشه هاي شيطاني و زيان بخش گفته مي شود ، در حال که در ريشه هاي لغت عرب « مکر » هر نوع چاره انديشي را مي گويند که گاهي خوب و گاهي زيان آور است .
در کتاب مفردات « راغب » مي خوانيم : المکر صرف الغير عما يقصده : « مکر اين است که کسي را از منظورش بازدارند » ( اعم از اينکه منظورش خوب باشد يا بد )
در قرآن مجيد نيز گاهي مکر با کلمه « خير » ذکر شده مانند والله خير الماکرين : خداوند بهترين چاره جويان است . و گاهي با کلمه « سي ء » (بد) آمده است مانند ولايحيق المکرالسي ء الا باهله: نقشه و انديشه بد جز به صاحبش احاطه نخواهد کرد .
[1] (http://www.daneshju.ir/forum/#_ftnref1) تفسير نمونه ج2-ص 492
javad jan
06-14-2013, 01:05 PM
ضرورت امتحان
اميرالمومنين عليه السلام مي فرمايند :
آگاه باشد ! که خداوند از درون بندگان پرده بر ميگيرد ، نه آن که بر اسرار پوشيده آنان آگاه نيست ، و بر آنچه در سينه ها نهفته دارند بي خبر است ، « بلکه خواست آنان را آزمايش کند تا کدام يک ، اعمال نيکو انجام مي دهد .» و پاداش ، برابر نيکوکاري و کبفر مکافات در خور بدي ها باشد .[1] (http://www.daneshju.ir/forum/#_ftn1)
امام صادق عليه السلام فرمود : هيچ قبض و بسطي ( تنگي و فراخي ، بستن و گشودني ) نباشد جزآن که براي خدا نسبت به آن خواست و حکم و آزمايش است .[2] (http://www.daneshju.ir/forum/#_ftn2)
و فرمود : از آنچه خدا به آن امر کرده يا از آن نهي فرموده چيزي که در آن قبض و بسطي باشد نيست مگر آن که يراي خداي عزوجل نسبت به آن آزمايش و حکمي است .[3] (http://www.daneshju.ir/forum/#_ftn3)
شرح – قبض و بسط تقريبا مانند حرکت و سکون است و داراي معني عامي است که بيستر اوضاع و احوال خلق را شامل مي شود زيرا قبض و بسط خدا نسبت به دارايي مردم فقر و غناي آنهاست و نسبت به نفوسشان غم و شادي آنهاست و نسبت به بدنشان مرض و تندرستي آنها و نسبت به کردارشان خذلان و توفيق ايشان و نسبت به دعايشان اجابت و عدم اجابت آنست و همچنين ساير جهات انسان هم از معني قبض و بسط خارج نيست ولي چون در روايت دوم اين قبض و بسط مقيد به امر ونهي خدا شده مختص مي شود به اموري که مربوط به شرع و دين باشد و خدا در آن فرمان يا نهيي داشته باشد مانند فقر و غني و صحت و مرض ، که انسان در حالت فقر و مرض امر به صبر و شکيبايي دارد و در حال صحت و ثروت امر به پرداخت حقوق واجب و به دستگيري از فقرا و صله رحم و مانند آن را دارد پس تمامي اين گونه احوال بندگان اولا به خواست و احکام خداست و ثانيا خدا به وسيله همين امور بندگانش را آزمايش و امتحان مي کند نه براي آن که خودش از حال آنها باخبر شود زيرا او علام الغيوب است ، بلکه براي آن که استحقاق ثواب يا عقاب را به خود آنها بفهماند و حجت را بر آنها تمام کند .
[1] (http://www.daneshju.ir/forum/#_ftnref1) نهج البلاغه مرحوم دشتي خ 144/2
[2] (http://www.daneshju.ir/forum/#_ftnref2) اصول کافي ج 1 – ص 210
[3] (http://www.daneshju.ir/forum/#_ftnref3) اصول کافي ج 1 – ص 210
javad jan
06-14-2013, 01:05 PM
انواع امتحان
ابتلائات دو گونه اند:گاهي آدمي به امور نيك و خوشايند آزموده مي شود و زماني ابتلايش به امور دشوار و ناپسند مي باشد.
خداوند در اين باره چنين آگاهي مي دهد:
وَبَلَوْناهُم بِالْحَسَناتِ وَ السَيِّئاتِ لَعَلَّهُمْ يَرْجِعُون
ايشان را با (امور نيك)و نيز با سيئات (امور ناپسند)مي آزماييم. شايد (به خود آيند) و باز گردند.[1] (http://www.daneshju.ir/forum/#_ftn1)
در جايي ديگر و خداوند با بياني ديگر چنين هشدارمان مي دهد:
وَ نَبْلُوكُمْ بِالشَّرِ وَ الْخَيْرِ فِتْنَةًوَ إلَيْنا تُرْجَعُون
شما را با شر و خير ميازماييم و در پايان،به سوي ما باز مي گرديد.[2] (http://www.daneshju.ir/forum/#_ftn2)
مرحوم شيخ طبرسي در تفسير خود،ذيل اين آيه شريفه، حديث جالبي را نقل مي كند، تا موردي از خير و شر را بيان كرده باشد:
امام صادق عليه السلام نقل مي فرمايد:حضرت امير المؤمنين عليه السلام بيمار شده بود. عده اي از دوستان و برادران،به ديدار و عيادتش شتافتند. به عنوان احوال پرسي از آن حضرت پرسيدند:حال شما چطور است؟ايشان پاسخ دادند: بد و ناخوشايند!
حاضران باشگفتي گفتند:اين سخن از شما شايسته نيست!
اما حضرت فرمود:خداوند در قرآن مي فرمايد:
وَ نَبْلُوكُمْ بِالشَّرِ وَ الْخَيْرِ فِتْنَةً
از مصاديق خير،سلامتي و ثروت و بي نيازي است،و از مصاديق شر،بيماري و فقر و ناداري .[3] (http://www.daneshju.ir/forum/#_ftn3)
علاوه بر آيات شريفه اي كه به روشني بيان مي دارند ابتلائات به خير و شرهر دو صورت مي گيرد،آيات ديگري نيز از ابتلاي اين خيرات و خوشي ها خبر مي دهند:
خداوند بيروزي مسلمانان در جنگ بدر را ابتلائي نيك براي آنان مي شمرد و مي فرمايد:
وَ لِيُبْلِيَ الْمُؤمِنينَ مِنهُ بَلاء اًحَسَناً
تا آن كه خداوند ،به وسيله ي آن پيروزي ،مؤمنين را بيازمايد ؛آزمودني نيكو و حسن.[4] (http://www.daneshju.ir/forum/#_ftn4)
و نيز خداوند درباره كسي كه نعمت فراوان به او داده است مي فرمايد:
فَأَمّا الانسانُ إذا ما ابْتَلاهُ رَبُّهُ فَأكْرَمَهُ وَ نَعَّمَهُ فَيَقُولُ رَبّي أكْرَمَنِ
آدمي زاده چنان است كه چون پروردگارش او را مبتلا سازد بدانسان كه گراميش بدارد و نعمتش را فزوني بخشد ( از خود بيخود شده) ميگويد:آري،پروردگار من،مرا گرامي داشته و كرامت بخشيده است.[5] (http://www.daneshju.ir/forum/#_ftn5)
خداوند درباره ي زينتهاي زيبا و فريبنده و دل رباي دنيا مي فرمايد:
إنّا جَعَلْنا ما عَلَي الارضِ زينَةً لَها لِنَبْلُوَهُمْ أيُّهُمْ أحْسَنُ عَمَلا
ما آن چه را كه روي زمين است زينت آن قرار داديم ، تا آنان را بيازماييم كه كداميك نيكو كارترند .[6] (http://www.daneshju.ir/forum/#_ftn6)
آيات ديگري هم حكايت از آن دارند كه خداوند با شر و بدي ها،ناراحتيها و ناخوشيها و دشواريها،انسان را ميازمايد:
وَ لَنَبْلُوَنَْكُمْ بِشَيْءٍ مِنَ الْخَوْفِ وَ الْجوعِ وَ نَقْصٍ مِنَ الامْوالِ وَ الانفُسِ وَ الثَّمَراتِ
حتما شما را با اموري مانند ترس،گرسنگي،كاستي در داراييها و جانها و نيز آسيب در محصولات كشاورزي ،مي آزماييم.[7] (http://www.daneshju.ir/forum/#_ftn7)
لِتُبْلَوُنَّ في أمْوالِكُمْ وَ أنْفُسِكُمْ وَ لَتَسْمَعُنَّ مِنَ الَّذينَ اُوتُوا الْكِتابَ مِنْ قَبْلِكُمْ وَ الَّذينَ أشْرَكوا أذيً كَثيراً وَ إنْ تَصْبِرُوا وَ تَتَّقُوا فَإِنَّ ذلِكَ مِنْ عَزْمِ الامُورِ
"بي ترديد شما در مال و جانتان آزموده مي شويد و بي ترديد از كساني كه پيشتر به ايشان نعمت داده ايم و نيز از مشركان ، آزار بسيار مي بينيد و البته اگر صبر و بردباري و پرهيز پيشه كنيد، اين ، از استواري و پايداري شما در امور است.[8] (http://www.daneshju.ir/forum/#_ftn8)
وَ أمّا إذا مَا ابْتَلاهُ فَقَدَرَ عَلَيْهِ رِزْقَهُ فَيَقولُ رَبّي أهانَنِ
و اما آن گاه كه خداوند آدمي را با تنگ گرفتن روزي بر او، مي آزمايد، مي گويند:پروردگارم مرا خوار و كوچك شمرده است.[9] (http://www.daneshju.ir/forum/#_ftn9)
يكي از ابتلائات بسيار مهم،آزمايش به مال و فرزندان است.
وَ اعْلَموا أنَّما أمْوالُكُمْ وَ أوْلادُكُمْ فَتْنَةٌ وَ أنَ الله عِنْدَهُ أجْرٌ عَظيمٌ
آگاه باشيد! بي ترديد دارايي ها و فرزندان شما وسيله ي آزمايش است.و نيز آگاه باشيد كه البته پاداشي بس بزرگ نزد خداوند است.[10] (http://www.daneshju.ir/forum/#_ftn10)
علاوه بر دارايي و فرزندان امور ديگر نيز آدمي را به فتنه مي اندازد.بدين سان كه انسان ميان رضايت و خوشنودي خدا و خواسته ِ خودش يكي را بايد برگزيند.
قُلْ أنْ كانَ آباؤُكُمْ وَ أبْناؤُكُمْ وَ إخْوانُكُمْ وَ أزْواجُكُمْ وَ عَشيرَتُكُمْ وَ أمْوالٌ اقْتَرَفْتُموها وَ تِجارَةٌ نَخْشَوْنَ كَسادَها وَ مَساكِنُ تَرْضَوْنَها أحَبَّ ألَيكُمْ مِنَ الله وَ رَسولِهِ وِ جِهادٍ في سَبيلِهِ فَتَرَبَّصُوا حَتّي يَأْتِيَ الله بَأمْرِهِ وَ الله لا يَهْدِي الْقَوْمَ الْفاسِقينَ
اي پيامبر به مسلمانان بگو:اگر چنان است كه پدران و فرزندان و برادران و همسران و خيشاوندان شما و نيز ثروت و اموالي را كه كسب كرده ايد و تجارتي كه از بي رونقي آن مي ترسيد و خانه هايي كه از آنها خرسنديد نزد شما از خدا و رسول و جهاد در راهش محبوب تر است، پس منتظر باشيد تا خداوند فرمان عذاب خود را بياورد. و البته خداوند گروه بدكاران را هدايت نمي كند.[11] (http://www.daneshju.ir/forum/#_ftn11)
پس تا اينجا بطور اجمال دانستيم كه خداوند،انسان را به امور خير و خوشايند مانند:مال و ثروت ،سلامتي و تن درستي، فزوني نعمت، پيروزي و كامروايي، زينت و زيبايي، فرزند و ...و امور شر مانند:بيماري،ترس،گرسنگي و ... مي آزمايد.
نكته ديگري كه جالب است بدانيم ،آن است كه اختلاف درجات و طبقات در ميان مردم خود نيز آزمايش بسيار مهمي است.اختلاف در مقام و منزلت اجتماعي،موقعيت علمي،سطح فرهنگي و... همه براي امتحان انسانهاست.
وَ رَفَعَ بَعْضَكُمْ فَوْقَ بَعْضٍ دَرَجاتٍ لِيَبْلُوَكُمْ في ما آتاكُمْ
برخي از شما را بر بعضي ديگر به درجاتي برتري داده است تاشما را در آنچه كه عنايتتان فرموده بيازمايد.[12] (http://www.daneshju.ir/forum/#_ftn12)
مثلاً اختلاف مالي يكي از روشن ترين موارد آزمايش است.چنانكه در حديث قدسي آمده است كه خداوند خطاب به بندگان مي فرمايد:
إنّي لَمْ أُغْنِ الْغَنِيَّ لِكَرامَةٍ بِهِ عَلَيَّ وَ لَمْ أُفآقِرِ الْفَقيرَ لِهَوانٍ بِهِ عَلَيَّ وَ ممّاابْتَلَيْتُ بِهِ الأغْنياءَ بِالْفُقَراءِ لَمْيَسْتَوْجِبِ الأغْنياءُ الْجَنَّةَ
من ثروتمند بي نياز را از آن رو كه حتماً كرامتي نزد من دارد بي نياز نكرده ام.و نيز نادار نيازمند را به خاطر آنكه نزد من پست و خار است فقير نكرده ام.من دارايان را بوسيله ناداران مي آزمايم و اگر نيازمندان نبودند بهشت بر بينيازان واجب نمي گشت.[13] (http://www.daneshju.ir/forum/#_ftn13)
حتي وجود اختلاف ديني و فكري به خاطر آزمايش انسانهاست.خداوند مي فرمايد:
وَ لَوْ شاءَ الله َْجَعَلَكُمْ أُمَّةً واحِدَةً وَلكِنْ لِيَبْلُوَكُمْ في ما آتاكُم[14] (http://www.daneshju.ir/forum/#_ftn14)
امير المومنين علي عليه السلام مي فرمايند :
خدا هرگز جباران دنيا را در هم نشکسته مگر پس از آن که مهلت هاي لازم و نعمت هاي فراوان بخشيد ، و هرگز استخان شکسته ملتي را بازسازي نفرمود مگر پس از آزمايش ها و تحمل مشکلات . مردم ! در سختي هايي که با آن روبرو هستيد و مشکلاتي که پشت سر گذارديد ، درس هاي عبرت فراوان وجود دارد . نه هر صاحب قلبي ، خردمند است ، و نه هر دارنده گوشي شنواست ، و نه هر دارنده چشمي بيناست .[15] (http://www.daneshju.ir/forum/#_ftn15)
حضرت صادق عليه السلام فرمود : همانا چون خداوند خوبي بنده اي را بخواهدو آن بنده گناهي مرتکب شود خدا دنبالش او را کيفري دهد و استغفار را به ياد او اندازد و چون براي بنده اي بدي خواهد و او گناهي کند خدا دنبالش نعمتي به او دهد تا استغفار را از ياد او ببرد و با آن حال ادامه دهد و اين است گفتار خداي عز و جل : «به تدريج و آهستگي آنها را غافلگير کنيم از راهي که ندانند »[16] (http://www.daneshju.ir/forum/#_ftn16) يعني به سبب دادن نعمت هنگام ارتکاب گناهان .[17] (http://www.daneshju.ir/forum/#_ftn17)
از امام صادق عليه السلام معناي استدراج را پرسيدند ؟ فرمود : آن اينست که بنده اي گناه کند پس به او مهلت داده شود و برايش در هنگام گناه نعمتي تجديد گردد پس او را آمرزش خواهي از گناهان بازدارد ، پس او غافلگير شده از راهي که نداند .
سماعه بن مهران گويد : از حضرت صادق عليه السلام از گفتار خداي عزو جل پرسيدم که مي فرمايد : « ايشان را به آهستگي و تدريج غافلگير کنيم از راهي که ندانند » فرمود : آن بنده ايست که گناهي مرتکب شود پس براي آن بنده با آن گناه نعمت هم تجديد گردد و آن نعمت او را از استغفار آن گناه سرگرم کند .
و آن حضرت عليه السلام فرمود : چه بسا شخصي که به نعمت هايي که خداوند به او داده مغرور گردد و چه بسا کساني که با پرده پوشي خداوند بر آنها غافلگير شوند و چه بسا مردمي که به ستايش مردم فريب خورند .[18] (http://www.daneshju.ir/forum/#_ftn18)
[1] (http://www.daneshju.ir/forum/#_ftnref1) اعراف 168
[2] (http://www.daneshju.ir/forum/#_ftnref2) انبياء 35
[3] (http://www.daneshju.ir/forum/#_ftnref3) تفسير مجمع البيان 7/74
[4] (http://www.daneshju.ir/forum/#_ftnref4) انفال 17
[5] (http://www.daneshju.ir/forum/#_ftnref5) فجر 15
[6] (http://www.daneshju.ir/forum/#_ftnref6) کهف 7
[7] (http://www.daneshju.ir/forum/#_ftnref7) بقره 155
[8] (http://www.daneshju.ir/forum/#_ftnref8) آل عمران 136
[9] (http://www.daneshju.ir/forum/#_ftnref9) فجر 16
[10] (http://www.daneshju.ir/forum/#_ftnref10) انفال 28
[11] (http://www.daneshju.ir/forum/#_ftnref11) توبه 24
[12] (http://www.daneshju.ir/forum/#_ftnref12) انعام 165
[13] (http://www.daneshju.ir/forum/#_ftnref13) اصول کافي 2/ 265
[14] (http://www.daneshju.ir/forum/#_ftnref14) مائده 48
[15] (http://www.daneshju.ir/forum/#_ftnref15) نهج البلاغه مرحوم دشتي خ 88 / 1
[16] (http://www.daneshju.ir/forum/#_ftnref16) سوره اعراف – آيه 182
[17] (http://www.daneshju.ir/forum/#_ftnref17) اصول کافي ج 4 – ص 188
[18] (http://www.daneshju.ir/forum/#_ftnref18) اصول کافي ج 4 – ص 188
javad jan
06-14-2013, 01:06 PM
فلسفه امتحان
بلا عامل بيداري
دين حنيف
javad jan
06-14-2013, 01:06 PM
بلا عامل بيداري
يكي از عوامل بيداري فطرت خفته بلاست.در اين باره به خواندن آيات شريفه 42 تا 44 سوره انعام و به دنبال آن توجه به بياناتي از پيامبر اكرم و حضرت علي مي پردازيم:
وَ لَقَدْ أَرْسَلْنا إلي اُمَمٍ مَنْ قَبْلِكَ
ما پيش از تو رسولاني به سوي امتهاي پيشين فرستاديم.
اما اقوام و امتها با فرستادگان خداوند مخالفت مي كردند.در پي آن مخالفتها چنان ميشد كه در دنباله آيه آمده است:
فَأخَذْناهُمْ بِالْبَأساءِ وَ الضَّرَّاءِ
آنان را با سختيها و زيانها گرفتار كرديم.
آن سختيها كه به آن گرفتار مي شدند عبارت بود از بيماري و گرسنگي و درد و ناراحتي.خداوند چنان ميكرد تا:
لَعَلَهُمْ يَتَضَرَّعون
شايد آنان به درگاه خدا ناله و زاري كنند.
آنگاه ياداوري مي فرمايد كه:
فَلَوْلا إِذْ جاءَهُمْ بَأسُنا تَضَرَّعوا
پس چرا هنگامي كه سختي ما آنان را فرو گرفت ناله و زاري نكردند ؟
خداوند خود به اين پرسش كه از باب تذكر بيان شده است پاسخ مي دهد:
وَلكِنْ قَسَتْ قُلُوبُهُمْ وَ زَيَّنَ لَهُمُ الشَّيْطانُ ما كانوا يَعْمَلون
ولي دلهايشان سنگو سخت شد و شيطان كارهايي را كه انجام مي دادند در نظرشان آراست.
به اين ترتيب آن سختيها و ناراحتيها آنان را به خود نياورد و بيدارشان نكرد و همچنان بر كفر و سر كشي پاي فشردند.چون چنان شد:
فَلَمْا نَسُوا ما ذُكِّروا بِهِ فَتَحْنا عَلَيْهِمْ أبْوابَ كُلِّ شَيْءٍ
پس هنگامي كه آنچه را كه به آن يادآور شدند از ياد بردند درهاي همه چيز را برويشان گشوديم.
به اين ترتيب آنان به زيبايي ها و دلبستگي هاي دنيا مشغول شدند و از آخرت باز ماندند.در پي اين بازماندن از آخرت و شاد شدن به بازيچه هاي فريبنده دنيايي:
حَتّي إذا فَرِحُوا بِما أُتُوا أخَذناهُمْ بَغْتَةً فَإذا هُمْ مُبْلِسون
تا آنكه چون به آنچه به ايشان داديم شادمان شدند بناگاه ايشان را به عذاب بر گرفتيم پس در آن هنگام از رهايي و رحمت خدا نااُميد شدند.
از همين روست كه از پيامبر نقل شده است كه فرمود:
إِذا رَأيْتَ الله يُعْطِي عَلَي الْمَعاصِي فَذلِكَ اسْتِدْراجٌ[1] (http://www.daneshju.ir/forum/#_ftn1)
هنگامي كه ديد خداوند در هنگام بلا نعمت عطا مي فرمايد آگاه باش كه آن عطا و دهش از آن روست كه خداوند اراده فرموده تا صاحب آن نعمت را بالا برد و سپس عذاب ناگهاني را بر او فرود آرد.
پس از اين بيانات پيامبر آيه بالا را تلاوت فرمود.
حضرت علي نيز در اين باره فرموده است:
يا ابْنِ آدَمَ إذا رَإَيْتَ رَبَّكَ يُتابِعَ عَلَيْكَ نِعَمَهُ وَ أنْتَ تَعْصيهِ فَاحْذَرْهُ
اي فرزند آدم!آن هنگام كه ديدي خداوند نعمتهايش را پياپي بر تو ارزاني مي كند در حالي كه تو اورا نا فرماني مي كني، از خدا بترس .[2] (http://www.daneshju.ir/forum/#_ftn2)
خلاصه آن كه از آيات شريفه قرآني چنان بر مي آيد كه بلاها و مصيبت ها نعمت هايي از جانب خداوندمي باشند تا به آن بلاها آدمي زادگان غافل بيدار شوند و به خود بيايند و گناهان را رها كنند.
چنانكه علي (ع) در همين باره فرموده است:
وَ لَوْ أنَّ النّاسَ حِينَ تَنْزِلُ بِهِمُ النَّقَمُ وَ تَزُولُ عَنْهُمْ النِْعَمُ فَزِعوا إلي رَبِّهِمْ بَصِدْقٍ مِن نيّاتِهِمْ وَ وَلَهٍ مِنْ قُلؤبِهِمْ لَرَدَّ عَلَيْهِمْ كُلَّ شارِدٍ وَ إصْلََحَ لَهُمْ كُلَّ فاسِدٍ.
اگر آدميان آن هنگام كه نقمت و ناراحتي برآنان فرود مي آيد ونعمت از آنان روي بر مي تابد به خود بيايند و با نيتهاي صادق و دلهاي از همه كس بريده به در گاه الهي پناه ببرند خداوند همه آنچه را كه از دست دادهاند به آنان بر مي گرداند و همه خرابيها را برايشان اصلاح مي فرمايد.[3] (http://www.daneshju.ir/forum/#_ftn3)
به اين سخن قدسي و آسماني نيز گوش دل بسپاريم:
كانَ في مَناجاتِ الله تَعالي لِموسي:يا موسي! إِذا رَأَيْتَ الْفَقْرَ مَقْبِلاً فَقُلْ: مَرْحَباً بِشِعارِ الصّالِحين!وَ إِذا رَأيْتَ الآغِني مَقْبِلاً فَقُلْ: ذَنْبٌ عِجِّلَتْ عُقوبَتُهُ.
از امام صادق نقل شده است كه فرمود:
درمناجات خداوند با موسي آمده است كه:
خداوند به او فرمود: اي موسي !آن گاه كه ديدي فقر و ناداري بر تو روي آورده بگو:آفرين به شعار صالحان! و آن هنگام كه ديدي دارايي رو به تو آورده است بگو: گناهي ست كه عقوبت آن پيش افتاده است.
امام در ادامه فرمايش خويش افزود :
فَما فَتَحَ اللهُ علي أحَدٍ في هذِهِ الدُّنْيا إلا بِذَنْبٍ لِيُنْسِيَهُ ذلِكَ الذَّنْبَ فَلا يَتوب،فَيَكونُ إِقْبالُ الدُّنْيا عَلَيهِ عُقوبَةً لِذُنُبِهِ
پس خداوند در اين دنيا گشايشي براي كسي قرار نمي دهد مگر به خاطر گناهي كه كرده است تا آن گناه را از خاطرش ببرد و در نتيجه توبه نكند و بدين سان روي آوردن دنيا بر او عقوبتي است بر گناهانش.[4] (http://www.daneshju.ir/forum/#_ftn4)
به اين ترتيب خداوند كسي را كه پرواي پرهيزگاري در سر ندارد و نميخواهد بيدار شود و به خود آيد رها مي كند و در خوشيها غوطه ورش مي سازد تا غفلت و بي خبري اورا از بياد آوردن گناهانش باز دارد.البته پيش از اين هم گفته ايم اين نكبت و عقوبت شامل حال كساني مي شود كه به هيچ روي رو به سوي خدا نمي آورند و نمي خواهند به راه رستگاري گام نهند.
امير المومنين علي عليه السلام مي فرمايند :
خداوند پيامبران را برانگيخت و وحي را به آنان اختصاص داد ، و پيامبران را حجت خود بر بندگان قرار داد ، تا استدلالي يا جاي عذري براي کسي باقي نماند ، پس پيامبران انسان ها را با زبان راستگويي به راه حق فراخواندند .[5] (http://www.daneshju.ir/forum/#_ftn5)
و همچنين مي فرمايند :
خداوند بندگان خود را که گناهکارند ، با کمبود ميوه ها ، و جلوگيري از نزول برکات ، و بستن در گنج هاي خيرات آزمايش مي کند ، براي اين که توبه کننده اي بازگردد ، و گناهکار ، دل از معصيت بکند ، و پند گيرنده ، پند گيرد ، و باز دارنده ، راه نافرماني را بر بندگان خود ببندد . همانا خدا استغفار و آمرزش خواستن را وسيله دائمي فروريختن روزي ، و موجب رحمت آفريدگان قرار داد و فرمود :
« از پروردگار خود آمرزش بخواهيد ، که آمرزنده است ، برکات خود را از آسمان بر شما فرو مي بارد ، و با بخشش اموال فراوان و فرزندان، شما را ياري مي دهد ، و باغستان ها و نهرهاي پر آب در اختيار شما مي گذارد . »
پس رحمت خدا بر آن کس که به استقبال توبه رود ، و از گناهان خود پوزش طلبد ، و پيش از آن که مرگ او فرا رسد ، اصلاح گردد .[6] (http://www.daneshju.ir/forum/#_ftn6)
و همچنين در جايي ديگر مي فرمايند :
در صورتي که خداوند بندگان خود را با انواع سختي ها مي آزمايد ، و با مشکلات زياد به عبادت مي خواند ، و به اقسام گرفتاري ها مبتلا مي سازد ، تا کبر و خودپسندي ، را از دل هايشان خارج کند ، و به جاي آن فروتني آورد ، و درهاي فضل و رحمتش را به رويشان بگشايد ، و وسايل عفو و بخشش را به آساني در اختيارشان گذارد .[7] (http://www.daneshju.ir/forum/#_ftn7)
امير المومنين علي عليه السلام مي فرمايند :
پس همانا خداوند سبحان بندگان متکبر را با دوستان خود که در چشنم آنها ناتوانند ، مي آزمايد ، وقتي که موسي بن عمران و برادرش هارون عليهما السلام بر فرعون وارد شدند ، و جامه هاي پشمين به تن ، و چوب دستي در دست داشتند ، و با فرعون شرط کردند که اگر تسليم پروردگار شود ، حکومت و ملکش جاودانه بماند و عزتش برقرار باشد ، فرعون گفت : « آيا از اين دو نفر تعجب نمي کنيد که دوام عزت و جاودانگي حکومتم را به خواسته هاي خود ربط مي دهند ، در حالي که در فقر و بيچارگي به سر مبي برند ؟ اگر چنين است چرا دستبندهاي طلا به همراه ندارند ؟ » [8] (http://www.daneshju.ir/forum/#_ftn8)
[1] (http://www.daneshju.ir/forum/#_ftnref1) بحار الانوار 64/198
[2] (http://www.daneshju.ir/forum/#_ftnref2) نهج البلاغه صبحي صالح ص 472
[3] (http://www.daneshju.ir/forum/#_ftnref3) نهج البلاغه صبحي صالح ص 178
[4] (http://www.daneshju.ir/forum/#_ftnref4) بحار الانوار 64/199
[5] (http://www.daneshju.ir/forum/#_ftnref5) نهج البلاغه مرحوم دشتي خ 144/1
[6] (http://www.daneshju.ir/forum/#_ftnref6) نهج البلاغه مرحوم دشتي خ 143/3
[7] (http://www.daneshju.ir/forum/#_ftnref7) نهج البلاغه مرحوم دشتي خ 192/64
[8] (http://www.daneshju.ir/forum/#_ftnref8) نهج البلاغه مرحوم دشتي خ 192/41
javad jan
06-14-2013, 01:07 PM
دين حنيف
اساس آفرينش آدم و آدميان از آغاز بر معرفت خداوند نهاده شده است. اين آفرينش نخستين و نهادينه،«فطرت» نام دارد.بر اين اساس همه ي انسانها در دل و درون به راستي خداشناس و يكتا پرست مي باشند.
فَأقِمآ وَجْهَكَ لِلدينِ حَنيفاً فِطْرَةَ الله الَّتي فَطَرَ النّاسَ عَلَيْها لا تَبْديلَ لِخَلْقِ الله ذَلِكَ الدّينُ القَيِّم
پس روي خود را براي دين خداوند راست گردان در حالي كه به آيين راست گراييده اي.اين همان فطرت خداوندي است كه مردم را بر آن اساس آفريده است.درآفرينش خداوند تغيير و دگرگوني راه ندارد.اين است دين استوار و آيين پايدار.[1] (http://www.daneshju.ir/forum/#_ftn1)
اما مردم در اين دنيا بر اثر غفلت و گناه روي از آيين راست و دين پاك كه همان توحيد است بر مي تابند و مشرك مي شوند. آن گاه خداوند از روي رحمت و شفقت براي بيدار شدن فطرت خفته آدميان آنان را به انواع ابتلائات و گرفتاريها مبتلا مي كند.يكي از حكمتهاي ابتلا همين است.
در پي اين بحث لازم است با يكي از ويژگيهاي انسان آشنا شويم:
إنَّ الإنْسانَ خُلِقَ هَلُوعاً*إذا مَسَّهُ الشَّرُّ جَزُوعآ*وإذا مَسَّهُ الخَيْرُ مَنوعاً
همانا آدمي به شدت نا شكيبا و آزمند آفريده شده است.هنگامي كه شر و بدي به او برسد بسيار بي صبر مي شود و آنگاه كه خير و خوبي به آن برسد سخت بازدارنده از خير ميگردد.[2] (http://www.daneshju.ir/forum/#_ftn2)
انسان با اين ويژگي آفريده شده است اما او در ميدان آزمايش اگر گوي ايمان را صاحب شود چنان ميشود نه تنها خصوصيت نام برده را ندارد بلكه مراتب بالاي ايثار و صبر و جوانمردي را مي پيمايد.در دنباله همين آيه كساني از اين قاعده كلي آفرينش استثناء مي شوند. آنان اين ويژگيها را دارند:
- نمازگزاراني كه در حفظ و حراست حدود نماز مي كوشند و آن را همواره پاس مي دارند.
- كساني كه بخشي از دارايي خويش را به تهي دستان و محرومان اختصاص مي دهند.
- آنان كه به روز جزا ايمان دارند و آن را راست مي شمارند.
- كساني كه از عذاب الهي مي ترسند.
- آنان كه دامن از آلودگي ها پاك مي دارند.
- امانتداران با ايمان كه براي شهادت و گواهي به حق و راستي آماده اند.[3] (http://www.daneshju.ir/forum/#_ftn3)
به هر روي چون خصوصيات عمومي انسانها را در موضع مورد بحث بيان مي كنيم به بحث اصلي باز مي گرديم و آيات ديگري را مي خوانيم:
لا يَسْئَمُ الإنْسانُ مِنْ دُعاءِ الْخَيْرِ وَ مَسَّهُ الشَّرُّ فَيَؤُوسٌ قَنُوط*وَ لَئِنْ أذَقْناهُ رَحْمَةً مِنّا مِنْ بَعْدِ ضَرّاءَ مَسَّتْهُ لَيَقولَنَّ هذا لي وَ ما أظُنَّ الّاعَةَ قائِمَةً وَلَئِن رُجِعْتُ إلي رَبّي إنّ لي عِنْدَهُ لَلْحُسني
خداوند نخست اين ويژگي را بيان مي دارد كه انسان هرگز از خواندن و درخواست خوبي ها براي خويش خسته نمي شود و اگر ناراحتي و بدي به او برسد بسيار نا اميد و مأيوس مي گردد و اگر پس از رسيدن ضرر و بدي رحمتي از جانب خويش به او بچشانيم مدعي مي شود :اين رحمت از آن من است و من هرگز باور ندارم كه قيامت برپا شدني باشد و اگر هم به سوي خدا بازگردم براي من نزد خدا جايگاهي نيكو فراهم است.
خداوند به اين پندار پوچ چنين پاسخ ميدهد:
فَلَنُنَبِّئَنَّ الَّذين كَفَروا بِما عَمِلوا و لَنُذيقَنَّهُمْ مِنْ عَذابٍ غَلظٍ
ما بي ترديد كافران را به آنچه كرده اند آگاه مي كنيم و حتماً به آنان از عذابي سخت و درد ناك مي چشانيم.
و در ادامه اين ويژگي را براي انسانها بيان مي دارد:
وَ إذا أنْعَمْنا عَلَي الإنسانِ أعْرَضَ وَ نا بِجانِبِهِ وَ إذا مَسَّهُ الشَّرُّ فَذو دُعاءٍ عَريضٍ
و هنگامي كه انسان را از نعمت ها بهره مند مي سازيم از خدا روي بر ميگرداند و بي اعتنا دور مي شود و آنگاه كه بدي و زياني به او برسد صاحب دعايي بزرگ ميگردد و همواره خدا را مي خواند.[4] (http://www.daneshju.ir/forum/#_ftn4)
همين مطلب در جاي ديگري از قرآن مجيد نيز ياداوري شده است:
وَ إذا أنْعَمْنا عَلَي الإنسانِ أعْرَضَ وَ نا بِجانِبِهِ وَ إذا مَسَّهُ الشَّرُّ كانَ يَؤوساً
و هنگامي كه انسان را از نعمت ها بهره مند مي سازيم از خدا روي بر ميگرداند و بي اعتنا دور مي شود و آنگاه كه بدي و زياني به او برسد شدت نااميد و مأيوس مي گردد.[5] (http://www.daneshju.ir/forum/#_ftn5)
خوشحالي بيش از حد به هنگام بروز نعمت و رحمت و نا اميدي شديد به گاه سختي و بلا از ويژگيهاي بارز انسان است كه در آيات ديگر هم بيان شده.
پيش ازادامه بحث ابتلا لازم است به استفاده از آيه شريفه اي از قرآن كه درباره يكي ديگر از ويژگيهاي انسان سخن مي گويد:
وَ إذا مَسَّ النّاسَ ضُرُّ دَعَوْا رَبَّهُمْ منيبينَ إلَيهِ ثُمَّ إذا أذاقَهُمْ مِنْهُ رَحمَةً إذا فريقٌ مِنْهُمْ بِرَبِّهِمْ يُشْرِكون
مردم چنانند كه چون زياني به آنان برسد ، در حال توبه و انابه به سوي خدا او را مي خوانند. و آن گاه كه خداوند گشايش و رحمتي از جانب خويش به آنها مي چشاند در آن هنگام گروهي به پروردگارشان شرك مي ورزند.[6] (http://www.daneshju.ir/forum/#_ftn6)
اين خصوصيت آدمي ظاهراً فراگير است كه در آيات نحل53و54،زمر8و49،معراج21و20،اس �اء83،فصلت49و50 ،هود10،يونس21،مومنون75تكرار و بر آن تأكيد شده است .
وَ إذا مَسَّ الإنسانَ الضُّرُّ دَعانا لِجَنْبِهِ أوْ قاعِداً أوْ قائماً فَلَمّا كَشَفْنا عَنْهُ الضُّرَهُ مَرَّ كَأنْ لَمْ يَدْعُنا إلي ضُرٍّ مَسَّهُ كَذلِكَ زُيّنَ لِلمسْرِفينَ ما كانوا يَعْمَلونَ
هنگامي كه سختي و زياني به انسان مي رسد در همه حال مارا مي خواند اما همين كه آن سختي را از او برطرف كرديم چنان غافل به راه خود مي رود گويي در آن دشواري ما را نخوانده بود.اين گونه است كه كردار كساني كه پاي از حريمشان بيرون مي نهند در نظرشان آراسته مي شود.[7] (http://www.daneshju.ir/forum/#_ftn7)
يكي از موارد بسيار روشن و گويا كه چون آدمي دچار سختي مي شود در آن حال به راستي خدارا مي خواند هنگامي است كه در دريا دچار طوفان مي شود و مرگ را پيش رو مي بيند.به اين واقعيت انكار ناپذير که در آيات شريفه اسراء،67عنكبوت65،لقمان32 تصريح شده است :
هُوَ الَّذي يُسَيُّرُكِمْ فِي الْبَرِّ وَ الْبَحْرِ حَتّي اِذا كُنْتُمْ فِي الْفُلْكِ وَ جَرَيْنَ بِهِمْ بِريحٍ طَيِّبَةٍ وَ فَرِحوا بِها جاءَتْها ريحٌ عاصِفٌ وَ جاءَهمُ الْمَوْجُ مِنْ كُلِّ مَكانٍ وَ ظَنُّوا أَنَّهُمْ أُحيطَ بِهِمْ دَعَوُا الله مُخْلِصينَ لَهُ الدّينَ لَئِنْ أَنْجَيْتَنا مَنْ هذِهِ لَنَكونَنَّ مِنَ الشّاكِرينَ*فَلَمّا أَنْجاهُمْ اِذا هُمْ يَبْغونَ فِي الارضِ بِغَيْرِ الحَقْ
خداوند همان كسي است كه شما را در خشكي و در دريا سير مي دهد. تا آن جا كه چون به كشتي در مي آييد و بادي موافق مي وزد و ايشان را به حركت در مي آورد و شادمان مي شوند. ناگهان تندي بادي خطر خيز بر ميخيزد و موج آن از همه سو به آنها هجوم مي آورد ويقين مي كنند كه ايشان را فرا خواهد گرفت خدارا مي خوانند و مي گويند : اگر ما را از اين طوفان نجات دهي بي ترديد از سپاسگذاران خواهيم بود. اما هنگامي كه نجاتشان مي دهيم در همان حال به ناحق در زمين سر كشي مي كنند.[8] (http://www.daneshju.ir/forum/#_ftn8)
چنانكه پيشتر هم گفتيم اين ويژگي غفلت و ناسپاسي و كفران و پرده پوشي در باره كافراني است كه حتي هنگامي كه رحمت خدا به آنها مي رسد سركشي شان فزوني مي يابد:
وَ لَوْ رَحِمْناهُمْ وَكَشَفْنا ما بِهِمْ مِنْ ضُرٍّ لَلَجُّوا في طُغيانِهيمْ يَعْمَهونَ
و اگر به آنها رحم كنيم وآنچه را كه از زيان و بدي به ايشان رسيده برطرف سازيم در طغيان و سر كشي شان اصرار مي ورز ند.و بر آن پاي مي فشارند در حالي كه حيران و سر گردانند.[9] (http://www.daneshju.ir/forum/#_ftn9)
اين نكته كه كافران و مشرك به گاه سختي ها روي به خدا مي آورند و به هنگام راحتي و آسايش مشرك مي شوند در اين آيه آمده است:
وَ ما بِكُمْ مِن نِعْمَةٍ فَمينَ الله ثُّمَ إذا مَسَّكُمُ الضُّرُّ فَإلَيْهَ تَجْئَرونْ * ثُّمَ إذا كَشَفَ الضُّرَّ عشنْكُمْ إذا فَريقٌ مِنْكُمْ بِرَبِّهِمْ يُشْرِكون
هر آنچه نعمت در اختيارتان هست از جانب خداوند است سپس چنان است كه چون بدي و زياني به شما برسد به سوي او پناه مي برد و آن گاه كه آن سختي و زيان از شما برطرف شد آن هنگام است كه گروهي از شما به خداي خويش شرك ميورزيد.
علت اين امر در آيه بعد ذكر شده است:
لِيَكْفُروا بِما آتَيْناهسمْ
براي آنكه كه نسبت به آنچه كه به آنان داده ايم كافر و ناسپاس شوند.
و در پاسخ خداوند به آنها مي فرمايد:
فَتَمَتَّعوا فَسَوفَ تَعْلَمونَ
پس از اين دنياي فاني بهره مند شويد به زودي فرجام كفرو ناسپاسي را خواهيد ديد.[10] (http://www.daneshju.ir/forum/#_ftn10)(همين مطالب در آيات 33و34 سوره روم نيز آمده است.)
آري آدمي بسي فراموشكار است و در سختي ها خدارا مي خواند و درآرامش و آسايش به شرك پيشين باز ميگردد.
[1] (http://www.daneshju.ir/forum/#_ftnref1) روم 30
[2] (http://www.daneshju.ir/forum/#_ftnref2) معراج 19-21
[3] (http://www.daneshju.ir/forum/#_ftnref3) معراج 22-33
[4] (http://www.daneshju.ir/forum/#_ftnref4) فصلت 49-51
[5] (http://www.daneshju.ir/forum/#_ftnref5) اسراء 83
[6] (http://www.daneshju.ir/forum/#_ftnref6) روم 33
[7] (http://www.daneshju.ir/forum/#_ftnref7) يونس 12
[8] (http://www.daneshju.ir/forum/#_ftnref8) يونس 22 و 23
[9] (http://www.daneshju.ir/forum/#_ftnref9) مومنون 75
[10] (http://www.daneshju.ir/forum/#_ftnref10) نحل 53-55
javad jan
06-14-2013, 01:07 PM
زمينه ها و عوامل بلا
امتحان در مقام قصد و نيت
غرور
دنيا
ترک امر به معروف و نهي از منکر
عظمت خدا
javad jan
06-14-2013, 01:07 PM
امتحان در مقام قصد و نيت
افکار و نيت ها مي توانند وسيله امتحان باشند ، مثلا در قضاوت درباره اشخاص از موارد اين آزمايش است . همين که فرد در فکر و انديشه خود سوءظني بي جا نسبت به کسي داشته باشد ، اين بدگماني آفتي براي ايمان اوست . انسان وظيفه دارد تا آن جا که مي تواند نسبت به رفتار برادران و خواهران ايماني خود خوش بين باشد و از بدگماني بپرهيزد .
دل مومن بايد مرکز خواسته ها و نيت هاي خير و صواب باشد . چه بسا در طول زندگي انسان زمينه بسياري از کارهاي خير براي او پيش نيايد ، ولي او مي تواند آرزوي انجام چنين کارهاي پسنديده اي را در دل داشته باشد . نور ايمان با وجود اين نيت ها و آرزوهاي خداپسندانه روز به روز پر فروغ تر مي شود :
امام صادق عليه السلام فرمودند :
همانا بنده مومن فقيري مي گويد : خدايا ، به من روزي عطا فرما تا کارهاي خير انجام دهم ، چون خداوند صدق و پاکي نيت او را ملاحظه مي فرمايد براي او اجري منظور مي نمايد برابر با پاداشي که اگر وسعت روزي مي داشت و آن اعمال صالح را انجام مي داد ، به او تعلق مي گرفت .[1] (http://www.daneshju.ir/forum/#_ftn1)
علاوه بر اين که نيت ها و آرزوهاي پسنديده موجب تعلق پاداش در عالم آخرت مي گردند ، گاه راستي ايمان با همين نيت ها سنجيده مي شود . رسول اکرم صلي الله عليه و آله و سلم مي فرمايند :
مسلماني که جهاد نکرده باشد و در دلش آرزوي جهاد نداشته باشد اگر بميرد برشعبه اي از نفاق مرده است .
يعني اگر براي کسي تا پايان عمر زمينه و شرايط حضور در ميدان هاي جهاد فراهم نشود بايد نيت و آرزوي انجام چنين فريضه اي را در درون خود داشته باشد که اين امتحاني براي راستي ايمان اوست و بدون اين امتحان غبار نفاق از چهره ايمان زدوده نمي شود .
[1] (http://www.daneshju.ir/forum/#_ftnref1) احتجاج ، ج 2 ، ص 85
javad jan
06-14-2013, 01:08 PM
غرور
اميرالمومنين علي عليه السلام مي فرمايند :
.......... و فرمود : « بر آدم سجده کنيد پس فرشتگان همه سجده کردند جز شيطان » غرور و خود بزرگ بيني او را گرفت و شقاوت و بدي بر او غلبه کرد ، و به آفرينش خود ازآتش افتخار نمود ، و آفرينش انسان از خاک را پست شمرد. خداوند براي سزاوار بودن شيطان به خشم الهي ، و براي کامل شدن آزمايش ، و تحقق وعده ها ، به او مهلت داد و فرمود : « تا رو زرستاخيز مهلت داده شدي » .[1] (http://www.daneshju.ir/forum/#_ftn1)
و در جايي ديگر مي فرمايند :
پس در عزت و ناز دنيا بر يکديگر پيشي نگيريد ، و فريب زينت ها و نعمت ها را نخوريد و مغرور نشويد و از رنج و سختي آن نناليد و ناشکيبا نباشيد ، زيرا عزت و افتخارات دنيا پايان مي پذيرد ، و زينت و نعمت هايش نابود مي گردد ، و رنج و سختي آن تمام مي شود ، و هر مدت و مهلتي در آن به پايان مي رسد و هر موجود زنده اي به سوي مرگ مي رود .[2] (http://www.daneshju.ir/forum/#_ftn2)
و در جايي ديگر مي فرمايند :
خداوند اگر اراده مي کرد ، آدم عليه السلام را از نوري که چشم ها را خيره مي کند ، و زيباييش عقل ها را مبهوت مي سازد ، و عطر و پاکيزگي اش حس بويايي را تسخير مي کرد ، مي آفريد ، که اگر چنين مي کرد ، گردن ها در برابر آدم فروتني مي کردند ، و آزمايش فرشتگان براي سجده آدم عليه السلام آسان بود ، اما خداوند مخلوقات خود را با اموري که گآگاهي ندارند آزمايش مي کند ، تا بد و خوب تميز داده شود ، و تکبر و خود پسندي را از آنها بزدايد و خود بزرگ بيني را از آنها دور کند .
[1] (http://www.daneshju.ir/forum/#_ftnref1) نهج البلاغه مرحوم دشتي خ 1/31
[2] (http://www.daneshju.ir/forum/#_ftnref2) نهج البلاغه مرحوم دشتي خ 99/5
javad jan
06-14-2013, 01:08 PM
دنيا
امير المومنين در خطبه 111 دنيا را به ما نشان مي دهند و در فرازي از آن مي خوانيم :
کسي از دنيا شادماني نديد ، جز آن که پس از آن با اشک و آه روبرو شد ، هنوز با خوشي هاي دنيا روبرو نشده است که با ناراحتي ها و پشت کردن آن مبتلا مي گردد ، شبنمي از رفاه و خوشي دنيا ، بر کسي فرود نيامده ، جز آن که سيل بلاها همه چيز را از بيخ و بن مي کنند .[1] (http://www.daneshju.ir/forum/#_ftn1)
و همچنين در جاي ديگر مي فرمايند :
دنيا خانه اي است پوشيده از بلاها ، به حيله و نيرنگ شناخته شده ، نه حالات آن پايدار و نه مردم آن از سلامت برخوردارند . داراي تحولات گوناگون ، و دوران هاي رنگارنگ ، زندگي درز آن نکوهيده و امنيت در آن نابود است. اهل دنيا ، همواره هدف تيرهاي بلا هستند ، که با تيرهايش آنها را مي کوبد و با مرگ آنها را نابود مي کند .[2] (http://www.daneshju.ir/forum/#_ftn2)
مبادا آنچه که مردم دنيا را فريفت شما را بفريبد ! که دنيا دامي است مانند سايه اي گسترده و کوتاه که تا سرانجامي روشن و معين آدميان را رها نمي کند .[3] (http://www.daneshju.ir/forum/#_ftn3)
آگاه باشيد ! دنيا خانه اي است که کسي در آن ايمني ندارد ، جز آنکه به جمع آوري توشه آخرت بپردازد و از کارهاي دنيايي کسي نجات نمي يابد . مردم به وسيله دنيا آزمايش مي شوند ، پس هر چيزي از دنيا را که براي دنيا به دست آورند از کفشان بيرون مي رود و بر آن محاسبه خواهند شد ، و آنچه را که در دنيا براي آخرت تهيه کردند به آن خواهند رسيد و با آن خواهند ماند . دنيا در نظر خردمندان ، چونان سليه است که هنوز گسترش نيافته ، کوتاه مي گردد ، و هنوز فزوني نيافته کاهش مي يابد .[4] (http://www.daneshju.ir/forum/#_ftn4)
و از دیگر سخنان گهر بار ایشان است که می فرمایند :
پس از ياد خدا و درود ! همانا خداوند سبحان دنيا را براي آخرت قرار داده ، و مردم را در دنيا به آزمايش گذاشت ، تا روشن شود کدام يک نيکوکارتراست . ما را براي دنيا نيافريده اند ، و تنها براي دنيا به تلاش فرمان داده نشديم ، به دنيا آمديم تا در آن آزمايش گرديم .[5] (http://www.daneshju.ir/forum/#_ftn5)
و نیز می فرمایند :
و بدان که دنيا سراي آزمايش است ، و دنيا پرست ساعتي در آن نمي سايد جز آن که در روز قيامت از آن افسوس مي خورد ، و هرگز چيزي تو را از حق بي نياز نمي گرداند .[6] (http://www.daneshju.ir/forum/#_ftn6)
[1] (http://www.daneshju.ir/forum/#_ftnref1) نهج البلاغه مرحوم دشتي خ 111/4
[2] (http://www.daneshju.ir/forum/#_ftnref2) نهج البلغه مرحوم دشتي خ 226/1
[3] (http://www.daneshju.ir/forum/#_ftnref3) نهج البلاغه مرحوم دشتي خ 89/8
[4] (http://www.daneshju.ir/forum/#_ftnref4) نهج البلاغه مرحوم دشتي خ 63
[5] (http://www.daneshju.ir/forum/#_ftnref5) نهج البلاغه مرحوم دشتي نامه 55/1
[6] (http://www.daneshju.ir/forum/#_ftnref6) نهج البلاغه مرحوم دشتي نامه 59/3
javad jan
06-14-2013, 01:08 PM
ترک امر به معروف و نهي از منکر
امام علی علیه السلام می فرمایند:
اي مردم! همه افراد جامعه در خشنودي و خشم خدا شريک مي باشند ، چنان که شتر ماده ثمود را ، يک نفر دست و پا بريد ، اما عذاب آن تمام قوم ثمود را گرفت ، زيرا همگي آن را پسنديدند .[1] (http://www.daneshju.ir/forum/#_ftn1)
عظمت خدا
حضرت امیر در سخنی دارند که:
هر کس که با او کينه و دشمني ورزد تيره روزش کند ، و بر دشمنانش پيروز است ، هر کس به او توکل نمايد ، او را کفايت کند ، و هر کس از او بخواهد ، مي پردازد ، و هر کس براي خدا به محتاجان قرض دهد ، وامش را بپردازد ، و هر که او را سپاس گويد ، پاداش نيکو دهد .[2] (http://www.daneshju.ir/forum/#_ftn2)
[1] (http://www.daneshju.ir/forum/#_ftnref1) نهج البلاغه مرحوم دشتي خ 201/2
[2] (http://www.daneshju.ir/forum/#_ftnref2) نهج البلاغه مرحوم دشتي خ 90/6
javad jan
06-14-2013, 01:09 PM
انواع امتحانات
آزمون ها در چهره هاي مختلف
امتحانات اجتماعي
امتحانات فردي
امتحانات مکاني
امتحانات مقامي
javad jan
06-14-2013, 01:09 PM
آزمون ها در چهره هاي مختلف
بيان عموميت امتحان براي تمام اقوام و جمعيت ها ، اثر سازنده قابل ملاحظه اي براي هر گروه و جمعيتي که به نوعي در سنت الهي شريک و سهيمند و امتحانات خداوند در چهره هاي گوناگون به سراغ آنها مي آيد ، دارد. گروهي در محيط هايي قرار مي گيرند که از هر نظر آلوده است ، وسوسه هاي فساد از هر طرف آنها را احاطه مي کند ، امتحان بزرگ آنها اين است که در چنين جو و شرايطي همرنگ محيط نشوند و اصالت و پاکي خود را حفظ کنند .
گروهي در فشار محروميت ها قرار مي گيرند ، در حالي که مي بينند اگر حاضر به معاوضه کردن سرمايه هاي اصيل وجود خود باشند ، فقر و محروميت به سرعت درهم مي شکند ، اما به بهاي از دست دادن ايمان و تقوا و آزادگي و عزت و شرف ، و همين آزمون آنها است .
گروهي ديگر برعکس غرق در نعمت مي شوند و امکانات مادي از هر نظر در اختيارشان قرار مي گيرد ، آيا در چنين شرايطي ، قيام به وظيفه شکر نعمت مي کنند ؟ يا غرق در غفلت و غرور و خودخواهي و خود بيني ، غرق در لذات و شهوات و بيگانگي از جامعه و از خويشتن مي شوند ؟!
گروهي _ همچون غرب و شرق زده هاي عصر ما _ با کشورهايي روبرو مي شوند که در عين دوري از خدا و فضيلت و اخلاق ، از تمدن مادي خيره کننده اي بهره مندند و رفاه اجتماعي قابل ملاحظه اي دارند ، در اينجا جاذبه نيرومند مرموزي آنها را به سوي اين نوع زندگي مي کشاند که به قيمت زير پا نهادن همه اصولي که به آن اعتقاد دارند و به قيمت تن دادن به ذلت وابستگي چنان زندگي را براي خود و جامعه خويش فراهم سازند ، اين نيز يک نوع آزمون است .
مصيبت ها ، درد و رنج ها ، جنگ و نزاع ها ، قحطي و گراني و تورم ، حکومت هاي خود کامه ، که انسان ها را به بردگي و اسارت خود دعوت مي کنند و آنها را به تسليم در برابر برنامه هاي طاغوتي خود فرا مي خوانند ، و بالاخره امواج نيرومند هواي نفس و شهوت ، هر يک از اين ها وسيله آزمايشي است بر سر راه بندگان خدا ، و در همين صحنه ها است که ايمان و شخصيت و تقوا و پاکي و امانت و آزادگي افراد مشخص مي شود .
اما براي پيروزي در اين آزمون هاي سخت ، جز تلاش و کوشش مستمر و تکيه بر لطف خاص پروردگار راهي نيست .
جالب اين که در حديثي که در اصول کافي از بعضي از معصومين در تفسير آيه احسب الناس ان يترکوا ان يقولوا آمنا و هم لا يفتنون آمده چنين مي خوانيم :
يفتونن کما يفتن الذهب ، ثم قال يخلصون کما يخاص الذهب ! :
آزمايش مي شوند همان گونه که طلا در کوره آزمايش مي شود ، و خالص مي شوند همان گونه که فشار آتش ناخالصي هاي طلا را از بين مي برد و آن را خالص مي کند .[1] (http://www.daneshju.ir/forum/#_ftn1)
به هر حال عافيت طلباني که گمان مي کنند همين اندازه که اظهار ايمان کنند در صف مومنان قرار مي گيرند و در اعلي عليين بهشت همنشين پيامبران و صديقين و شهداء خواهند بود سخت در اشتباهند .[2] (http://www.daneshju.ir/forum/#_ftn2)
بلاء در اصل به معني آزمايش کردن است منتهي گاهي به وسيله نعمت هاست که آن را « بلاءحسن » مي گويند و گاهي به وسيله مصيبت ها و وجازات ها است که به آن « بلا< سيء » گفته مي شود چنانکه درباره بني اسرائيل مي خوانيم :
و بلوناهم بالحسنات و السيئات
آنها را به وسيله نعمت ها و مصائب آزموديم .[3] (http://www.daneshju.ir/forum/#_ftn3)
[1] (http://www.daneshju.ir/forum/#_ftnref1) اصول کافي طبق نقل تفسير نور الثقلين ج 4 ص 148
[2] (http://www.daneshju.ir/forum/#_ftnref2) تفسير نمونه ج16ص 206-207
[3] (http://www.daneshju.ir/forum/#_ftnref3) اعراف _ 168
javad jan
06-14-2013, 01:09 PM
امتحانات اجتماعي
خداوند عزوجل مي فرمايند :
و اذا قيل لهم انفقوا مما رزقکم الله قال الذين کفروا للذين آمنوا انطعم من لو يشاء الله اطعمه ان انتم الا في ضلال مبين
هنگامي که به آنها گفته شود از آنچه خدا به شما روزي کرده است در راه او انفاق کنيد کافران به مومنان مي گويند : آيا ما کسي را اطعام کنيم که اگر خدا مي خواست او را سير مي کرد ، شما تنها در گمراهي آشکاريد ![1] (http://www.daneshju.ir/forum/#_ftn1)
اين همان منطق بسيار عوامانه اي است که در هر عصر و زمان از ناحيه افراد خودخواه وبخيل مطرح مي شود که مي گويند : اگر فلاني فقير است لابدکاري کرده که خدا مي خواهد فقير بماند ، و اگر ما غني هستيم لابد عملي انجام داده ايم که مشمول لطف خدا شده ايم ، بنابراين نه فقر آنها و نه غناي ما هيچکدام بي حکمت نيست !!
غافل از اين که جهان ميدان آزمايش و امتحان است ، خداوند يکي رابا تنگدستي آزمايش مي کند ، و ديگري را با غنا و ثروت و گاه يک انسان را در دو زمان با اين دو در بوته امتحان قرار مي دهد که آيا به هنگام فقر امانت و مناعت طبع و مراتب شکر گذاري را به جا مي آورد ؟ يا همه را زير پا مي گذارد ؟ و به هنگام غنا از آنچه در اختيار دارد در راه او انفاق مي کند يا نه ؟
گرچه بعضي آيه فوق را بر گروه خاصي ، مانند يهود يا مشرکان عرب و يا جمعي از ملحدين و منکران آيين هاي انبياء تطبيق کرده اند ، ولي ظاهر اين است که آيه مفهوم عامي دارد که در هر عصر و زماني مصداق هايي براي آن مي توان يافت ، هر چند مصداق آن در عصر نزول آيه افرادي از يهود يا مشرکان بوده اند ، اين يک بهانه عمومي در طول اعصار و قرون بوده و هست که مي گويند اگر رازق خداوند است پس چرا شما از ما مي خواهيد که افراد فقير را روزي دهيم ؟ و اگر خدا خواسته است آنها محروم بمانند پس چرا ما کسي را بهره مند سازيم که خدا محرومشان ساخته ؟
بي خبر از اين که گاه نظام تکوين چيزي ايجاب مي کند و نظام تشريع چيز ديگر .
نظام تکوين چنين ايجاب کرده که خداوند زمين را با تمام مواهبش در اختيار بشر قراردهد ، و آنها را در اعمال خود براي طي کردن مسير تکامل آزاد بگذارد ، و در عين حال غرائزي در او آفريده که هر کدام او را به سويي سوق مي دهد .
و نظام تشريع چنين ايجاب کرده که قوانيني براي کنترل غرائز ، تهذيب نفوس ، و تربيت انسان ها از طريق ايثار و فداکاري و گذشت و انفاق قرار دهد ، و انسان را که استعداد رسيدن به مقام خليفه اللهي دارد از اين طريق به اين مقام منيع برساند ، از طريق زکات تطهير نفوس کند ، و از طريق انفاق بخل را از دل ها بدايد ، و فاصله طبقاتيرا که منشاء هزاران فساددر زندگي بشر است از بين ببرد .[2] (http://www.daneshju.ir/forum/#_ftn2)
آيات خداوند نشان دهنده اين است که آزمايش الهي از طرق مختلف است همان طور که در آيات 15الي 20 يوره فجر آمده است و اين نتيجه را مدهد که هرگز نبايد برخوردارشدن ازنعمت ها ، و يا محروميت از آن را دليل بر شخصيت و مقام در پيشگاه خداوند ، ويا دوري از ساحت مفدس او بدانيم ، بلکه معيار هميشه و همه جا ايمان و تقوا است .
قابل توجه اين که در ميان مواد امتحاني « شر » مقدم بر « خير » ذکر شده و بايد هم چنين باشد ، زيرا آزمايش الهي هر چند گاهي با نعمت است و گاهي با بلا ، ولي مسلما آزمايش به وسيله بلاها سخت تر و مشکل تر است .
ذکراين نکته لازم است که شر در اينجا به معني شر مطلق نيست ، زيرا فرض اين است شري که وسله ازمايش و تکامل مي باشد ، بنابراين منظور شر نسبي است ، و اصولا در مجموعه عالم هستي با بينش صحيح توحيدي شر مطلق وجود ندارد !
لذا در حديثي از امير مومنان چنين مي خوانيم که امام بيمار شده بود جمعي از برادران و ياران به عيادتش آمدند عرض کردند : کيف نجدک يا امير المومنين ؟ قال : بالشر : حالتان چطور است اي امير مومنان ؟ فرمود : شر است !!
قالوا ما هذا کلام مثلک : گفتند : اين سخن شايسته مثل شما نيست .
امام فرمود : ان الله تعالي يقول و نبلوکم بالشر و الخير فتنه فالخير الصحه و الغنا والشر المرض و الفقر : خداوند متعال مي گويد ما شما را با شر و خير |آزمايش مي کنيم ، خير تندرستي است و بي نيازي و شر بيماري و فقر است .[3] (http://www.daneshju.ir/forum/#_ftn3)
امير المومنين عليه السلام مي فرمايند :
آگاه باشيد که فقر نوعي بلا است . و سخت تر از تنگدستي بيماري تن و سخت تر از بيماري تن ، بيماري قلب است . آگاه باشيد که همانا ، عامل تندرستي ، تقواي دل است .[4] (http://www.daneshju.ir/forum/#_ftn4)
و نيز مي فرمايند :
روزگار دو روز است ، روزي به سود تو ، و روزي به زيان توست ، پس آنگها که به سود تو است به خوش گذراني و سرکشي روي نياور ، و آنگاه که به زيان تو است شکيبا باش .[5] (http://www.daneshju.ir/forum/#_ftn5)
و در جايي ديگر مي فرمايند :
روزي انسان ها را اندازه گيري و مقدر فرمود ، گاهي کم و زماني زياد ، و به تنگي و به وسعت به گونه اي عادلانه تقسيم کرد تا هر کس را بخواهد با تنگي روزي يا وسعت آن بيازمايد ، و با شکر و صبر ، غني و فقير را مورد آزمايش قرار دهد .
پس روزي گسترده را با فقر و بيچارگي در آميخت ، و تندرستي را با حوادث دردناک پيوند داد . دوران شادي و سرور را با غصه و اندوه نزديک ساخت ، اجل و سرآمد زندگي را مشخص کرد ، آن را گاهي طولاني و و زماني کوتاه قرار داد ، مقدم يا موخر داشت ، وبراي مرگ ، اسباب و وسائلي فراهم ساخت ، و با مرگ ، رشته هاي زندگي را در هم پيچيد و پيوندهاي خويشاوندي را از هم گسست تا آزمايش گردند .[6] (http://www.daneshju.ir/forum/#_ftn6)
[1] (http://www.daneshju.ir/forum/#_ftnref1) يس _ 47
[2] (http://www.daneshju.ir/forum/#_ftnref2) تفسير نمونه ج 18ص 401
[3] (http://www.daneshju.ir/forum/#_ftnref3) تفسير نمونه ج 13 ص 405
[4] (http://www.daneshju.ir/forum/#_ftnref4) نهج البلاغه مرحوم دشتي حکمت 388
[5] (http://www.daneshju.ir/forum/#_ftnref5) نهج البلاغه مرحوم دشتي حکمت 396
[6] (http://www.daneshju.ir/forum/#_ftnref6) نهج البلاغه مرحوم دشتي خ 91/85-86
javad jan
06-14-2013, 01:10 PM
امتحانات فردي
اين اشتباه بزرگي است که دامنگير گروهي از عوام شده است که تصور مي کنند آنها که در اين جهان از نظر مادي گرفتار محروميتند مغضوب و مطرود درگاه خدا هستند و آنها که در رفاه نعمت غوطه ورند محبوب و مقبول او مي باشند .
چه بسيار افراد محرومي که با اين وسيله آزمايش مي شوند و به برترين مقامات مي رسند ، و چه بسيار افراد متنعمي که اموال و ثروتشان بلاي جانشان و مقدمه مجازاتشان است .[1] (http://www.daneshju.ir/forum/#_ftn1)
مگر قرآن در آيه 15 سوره تغابن صريحا نمي گويد :
انما اموالکم و اولادکم فتنه والله عنده اجر عظيم
اموال و فرزندان شما وسيله آزمايش شما هستند و پاداش عظيم نزد خداست .
در اينجا سخن از « همه » فرزندان و اموال است که وسيله آزمايش انسانند .
در واقع خدا براي تربيت انسان ، دائما او را در کوره هاي داغ امتحان قرار مي دهد و با امور مختلفي او را مي آزمايد ، اما اين دو ازمهمترين وسايل امتحان او را تشکيل مي دهند ، چرا که جاذبه اموال از يکسو و عشق و علاقه به فرزندان از سوي ديگر ، چنان کشش نيرومندي در انسان ايجاد مي کند که در مواردي که رضاي خدا از رضاي آنها جدا مي شود ، انسان سخت در فشار قرار مي گيرد .[2] (http://www.daneshju.ir/forum/#_ftn2)
و در روايتي از اميرالمومنين علي عليه السلام مي خوانيم :
فردي از شما نگويد :« خدايا از فتنه به تو پناه مي برم » ، زيرا کسي نيست که در فتنه اي نباشد ، لکن آن که مي خواهد به خدا پناه برد ، از آزمايش هاي گمراه کننده پناه ببرد ، همانا خداوند سبحان مي فرمايد : « بدانيد که اموال و فرزندان شما فتنه شمايند .»[3] (http://www.daneshju.ir/forum/#_ftn3)
اين سخن بدان معني نيست که انسان دست از تلاش و کوشش لازم براي زندگي بردارد ، بلکه هدف اين است که داشتن امکانات اقتصادي و نيروي انساني فراوان هرگز معيار ارزش معنوي انسان ها در پيشگاه خدانمي شود . معيار اصلي ارزشهاي انساني و آنجه مايه تقيرب به درگاه خدا مي شود ، « ايمان » و« عمل صالح » است که مي فرمايند : « مگر کساني که ايمان بياورند و عمل صالح انجام دهند که براي آنها در برابر اعمالشان پاداش مضاعف است ، و در غرفه هاي بهشتي در نهايت امنيت به سر مي برند .
ايمان و عمل صالح از هرکس و در هر زمان و در هر مکان ، و از هز قشر و هر گروه ، و تفوت انسان ها در پيشگاه خدا به تفاوت درجات ايمان و مراتب عمل صالح آنها است ، و جز ايسن چيز ديگري نيست .حتي علم و دانش و انتساب به افراد بزرگ ، حتي به پيامبران ، اگر توام با اين دو معيار نباشد به تنهايي چيزي بر ارزش انسان نمي افزايد .
اينجاست که قرآن با صراحت بي نظيرش قلم بطلان بر تمام پندارهاي انحرافي و خرافي در زمينه عوامل قرب به پروردگار ، و ارزش وجودي انسان کشيده ، و معيار اصل را در دو چيز خلاصه کرده که همه انسان ها قدرت بر تحصيل آن را دارند ، و امکانات و محروميت هاي مادي در آن موثر نيست .
آري اموال و اولاد نيز اگر در اين مسير قرار گيرند به همين صبغه الهي درمي آيند و رنگ ايمان و عمل صالح مي پذيرند ، و مايه قرب خدا مي شوند ، اما اموال و اولادي که انسان را از خدا دور سازند و همچون بتي مورد پرستش قرار گيرند و مايه فساد و افساد گردند آتش گيره هاي جهنمند ، و به گفته قرآن : دشمن جان و دشمن سعادت او هستند :[4] (http://www.daneshju.ir/forum/#_ftn4)
يا ايها الذين آمنوا ان من ازواجکم و اولادکم عدوا لکم فحذروهم
اي کساني که ايمان آورده ايد بعضي از همسران و فرزندان شما دشمن شما هستند ، از انها بر حذر باشيد .[5] (http://www.daneshju.ir/forum/#_ftn5)
بدون شک نه همه فرزندان چنينند ، و نه همه همسران ، و لذا در آيه تعبير « من » تبعيضيه ، به همين معني اشاره مي کند که تنها باشيد .
البته اين دشمني گاه در لباس دوستي است و به کمالن خدمت است ،و گاه به راستي با نيت سوء و قصد عداوت انجام مي گيرد ،و يا به قصد منافع خويشتن .
مهم اين است که وقتي انسان بر سر دو راهي قرار مي گيرد که راهي به سوي خدا مي رود و راهي به سوي زن و فرزند ، و اين دو احيانا از هم جدا شده اند ، بايد در تصميم گيري ترديد به خود راه ندهد که رضاي حق را بر همه چيز مقدم بشمارد زيرا نجات دنيا و اخرت در آن است .[6] (http://www.daneshju.ir/forum/#_ftn6)
چگونگي بدست آوردن اموال و چگونگي خرج کردن آنها ، و طرز نگهداري آن ، و ميزان دلبستگي و علاقه به آن، همکي ميدان هاي آزمايش بشر است بسيارند کساني که از نظر عبادات معمولي و تظاهر به دين و مذهب ، و حتي گاهي از نظر انجام مستحبات ، بسيار سختگيرند و وفادارند ، اما به هنگامي که پاي يک مساله مالي به ميان مي آيد ، همه چيز کنار مي رود و تمام قوانين الهي ، و مسائل انساني ، و حق و عدالت ، به دست فراموشي سپرده مي شود .
در مورد فرزندان ، که ميوه هاي قلب انسان و شکوفه هاي حيات او هستند ،نيز غالبا چنين است بسياري از کساني را که به ظاهر پايبند به امور ديني و مسائل انساني و اخلاقي هستند مي بينيم که به هنگامي که پاي فرزندشان به ميان مي آيد گوئي پرده اي بر افکارشان مي افتد و همه اين مسائل را فراموش مي کنند ، عشق به فرزند سب مي شود که حرام را حلال ، و حلال را حرام بشمارند و براي تامين آينده خيالي او تن به هر کاري بدهند و هر حقي را زير پا بگذارند ، بايد خود را در اين دو ميدان بزرگ امتحان ، به خدا بسپاريم و به هوش باشيم که بسيار کسان ، در اين دو ميدان لغزيدندو سقوط کردند و نفرين ابدي را براي خود فراهم ساختند . بايد اگر يک روز لغزشي از ما سر زد « ابولبابه » وار در مقام جبران لغزش برآئيم و حتي اموالي که سبب چنين لغزشي شده است در اين راه قرباني کنيم .[7] (http://www.daneshju.ir/forum/#_ftn7)
و اميرالمومنين مي فرمايند :
پس مال و فرزند را دليل خشنودي يا خشم خدا ندانيد ، که نشانه نا آگاهي به موارد آزمايش ، و امتحان در بي نيازي و قدرت است ، زيرا خداوند سبحان فرمود :« آيا گمان مي کنند مال و فرزنداني که به آنها عطا کرديم ، به سرعت نيکي ها را براي آنان فراهم مي کنيم ؟ نه آنان آگاهي ندارند . »[8] (http://www.daneshju.ir/forum/#_ftn8)[9] (http://www.daneshju.ir/forum/#_ftn9)
و مورد ديگري که فرد مورد امتحان قرار مي گيرد ، نيکي به پدر و مادر است . در چندين مورد در قرآن به اين مساله اشاره شده است ، در سوره اسرا آيه 236 و در سوره عنکبوت آيه 8 و در سوره لقمان آيه 14 و 15 و احقاف آيه 15 به اين موضوع مهم اشاره شده است .
در حقيقت اسلام برترين احترام را براي اين دو تن قائل است ، که حتي در صورت مشرک بودن ، ودعوت به شرک کردن که منفورترين کارها در نظر اسلام است باز حفظ احترام آنها را واجب مي شمرد .
اين در واقع يکي از آزمايشات بزرگ الهي است ، چرا که گاهي آنها به سال هايي از عمر مي رسند که نگهداري و تحملشان مشکل مي شود ، اينجاست که بايد فرزندان ، امتحان خود را در زمينه حق شناسي و اطاعت فرمان خدا بدهند ، و از پدران و مادران به بهترين وجه نگهداري کنند .[10] (http://www.daneshju.ir/forum/#_ftn10)
[1] (http://www.daneshju.ir/forum/#_ftnref1) تفسير نمونه ج 18 _ ص 108
[2] (http://www.daneshju.ir/forum/#_ftnref2) تفسير نمونه ج 24_ ص 206
[3] (http://www.daneshju.ir/forum/#_ftnref3) نهج البلاغه مرحوم دشتي حکمت 93
[4] (http://www.daneshju.ir/forum/#_ftnref4) تفسير نمونه ج 18 – ص 108
[5] (http://www.daneshju.ir/forum/#_ftnref5) تغابن _ 14
[6] (http://www.daneshju.ir/forum/#_ftnref6) تفسير نمونه ج 24_ ص 204
[7] (http://www.daneshju.ir/forum/#_ftnref7) تفسير نمونه ج 7 _ ص 138
[8] (http://www.daneshju.ir/forum/#_ftnref8) مومنون 55- 56
[9] (http://www.daneshju.ir/forum/#_ftnref9) نهج البلاغه مرحوم دشتي خ 192 / 39
[10] (http://www.daneshju.ir/forum/#_ftnref10) تفسير نمونه ج 16 – ص 218
javad jan
06-14-2013, 01:10 PM
امتحانات مکاني
اميرالمومنين علي عليه السلام مي فرمايند :
آيا مشاهده نمي کنيد که همانا خداوند سبحان ، انسلان هاي پيشين از آدم عليه السلام تا آيندگان اين جهان را با سنگ هايي در مکه آزمايش کرد که نه زيان مي رسانند، و نه نفعي دارند، نه مي بينند ، و نه ميشنوند ؟ اين سنگ ها را خانه محترم خود قرار داده و « آن را عامل پايداري مردم گردانيد » سپس کعبه را در سنگلاخ ترين مکان ها ، بي گياه ترين زمين ها ، و کم فاصله ترين دره ها ، در ميان کوه هاي خشن ، سنگريزه هاي فراوان ، و چشمه هاي کم آب ، و آبادي هاي از هم دور قرار داد ، که نه شتر، و نه اسب و گاو و گوسفند ، هيچ کدام در آن سرزمين آسايش ندارند .
سپس آدم عليه السلام و فرزندانش را فرمان داد که به سوي کعبه برگردند ، و آن را مرکز اجتماع و سر منزل مقصود و باراندازشان گردانند ، تا مردم با عشق قلب ها به سرعت از ميان فلات و دشت هاي دور ، و از درون شهرها ، روستاها ، دره هاي عميق ، و جزاير از هم پراکنده درياها به مکه روي آورند ، شانه هاي خود را بجنبانند ، و گرداگرد کعبه لااله الاالله بر زبان جاري سازند ، و در اطراف خانه طواف کنند ، و با موهاي آشفته ، و بدن هاي پر گرد و غبار در حرکت باشند . لباس هاي خود را که نشانه شخصيت هر فرد است درآورند ، و با اصلاح نکردن موهاي سر ، قيافه خود را تغيير دهند ، که آزموني بزرگ ، و امتحاني سخت ، و آزمايشي آشکار است براي پاکسازي و خالص شدن ، که خداوند آن را سبب رحمت و رسيدن به بهشت قرار داد .[1] (http://www.daneshju.ir/forum/#_ftn1)
[1] (http://www.daneshju.ir/forum/#_ftnref1) نهج البلاغه مرحوم دشتي خ 192/52_59
javad jan
06-14-2013, 01:10 PM
امتحانات مقامي
امير المومنين علي عليه السلام مي فرمايند :
فرمانروايي ميدان مسابقه مردان است [1] (http://www.daneshju.ir/forum/#_ftn1).
و همچنين مي فرمايند :
پس از ياد خدا و درود ! اگر راي و انديشه زمامدار دچار دگرگوني شود ، او را از اجراي عدالت بسيار باز مي دارد ، پس بايد که کار مردم در آنچه حق است نزد تو يکسان باشد ، زيرا در ستمکاري بهايي براي عدالت يافت نمي شود . از آنچه که همانند آن را بر ديگران نمي پسندي پرهيز کن ، و نفس خود را در حالي که اميدوار به پاداش الهي بوده و از کيفر او هراسناکي ، به انجام آنچه خداوند بر تو واجب گردانيده است ، وادار ساز .[2] (http://www.daneshju.ir/forum/#_ftn2)
و خطاب به معاويه مي فرمايند :
همانا خداوند مرا به تو و تو را با من آزمود ، و يکي از ما را بر ديگري حجت قرار داد .[3] (http://www.daneshju.ir/forum/#_ftn3)
و خطاب به مالک اشتر مي فرمايند :
مهرباني با مردم را پوشش دل خويش قرار ده ، و با همه دوست و مهربان باش . مبادا هرگز ، چونان حيوان شکاري باشي که خوردن آنان را غنيمت داني ، زيرا مردم دو دسته اند : دسته اي برادر ديني تو و دسته اي ديگر همانند تو در آفرينش مي باشند . اگر گناهي از آنان سر مي زند يا علت هايي بر آنان عارض مي شود ، يا خواسته و نا خواسته ، اشتباهي مرتکب مي گردند ، آنان را ببخشاي و بر آنان آسان گير ، آن گونه که دوست داري خدا تو را ببخشايد و بر تو آسان گيرد . همانا تو از آنان برتر ، و امام تو از تو برتر ، و خدا بر آن کس که تو را فرمانداري مصر داد والاتر است ، که انجام امور مردم مصر را به تو واگذارده ، و آنان را وسيله آزمودن تو قرار داده است .[4] (http://www.daneshju.ir/forum/#_ftn4)
و اميرامومنين در جايي ديگر مي فرمايند :
چه بسا که کساني با ستايش ديگران فريب خوردند .[5] (http://www.daneshju.ir/forum/#_ftn5)
[1] (http://www.daneshju.ir/forum/#_ftnref1) نهج البلاغه مرحوم دشتي حکمت 441
[2] (http://www.daneshju.ir/forum/#_ftnref2) نهج البلاغه مرحوم دشتي نامه 59
[3] (http://www.daneshju.ir/forum/#_ftnref3) نهج البلاغه مرحوم دشتي نامه 55/2
[4] (http://www.daneshju.ir/forum/#_ftnref4) نهج البلاغه مرحوم دشتي نامه 53/ 8-11
[5] (http://www.daneshju.ir/forum/#_ftnref5) نهج البلاغه مرحوم دشتي حکمت 462
javad jan
06-14-2013, 01:11 PM
همگاني بودن بلا
شيطان
پيامبران و امامان
امت ها
اشخاص
javad jan
06-14-2013, 01:11 PM
شيطان
نخستين آزمايش
خداوند وقتي اراده فرمود تا آدم را بيافريند ،فرشتگان را چنين آزمود:
إنّي جاعِلٌ في الارْضِ خَليفَةً
من در زمين خليفه و جانشين قرار مي دهم.
اين سخن به هر علت بر فرشتگان گران آمد و در حقيقت اعتراض كردند و گفتند:
أتَجْعَلُ فيها مَنْ يُفْسِدُ فيها وَ يَسْفِكُ الدِّماءَ وَ نَحْنُ نُسَبِّحُ بِحَمْدِكَ وَ نُقَدِّسُ لَكَ
آيا كسي را در زمين قرار مي دهي كه فساد به پا ميكند و خون مي ريزد ؟ در حالي كه ما با حمد و ستايش تو را تسبيح مي كنيم و تقديست مي نماييم .
به اين ترتيب فرشتگان از اين امتحان سرفراز بيرون نيامدند و خداوند خطاب به آنان فرمود:
إنّي اعلَمُ ما لا تَعْلَمون
من چيزي ميدانم كه شما نمي دانيد .[1] (http://www.daneshju.ir/forum/#_ftn1)
خداوند در آزموني ديگر چنان كرد كه خود فرموده است:
وَ عَلَّمَ آدَمَ الأسماءَ كُلَّها ثُمَّ عَرَضَهُمْ عَلَي الْمَلائِكَةِ فَقالَ إنْبِئوني بِأسْماءِ هؤلاءِ إن كُنْتُمْ صادِقين
و خداوند تمامي نام ها را به آدم آموخت. سپس آنها را به فرشتگان عرضه كرد پس به آنان فرمود : اگر راست مي گوييد مرا درباره نام هاي اينان آگاهي دهيد[2] (http://www.daneshju.ir/forum/#_ftn2) .
در اينجا فرشتگان از اين آزمون سر بلند بيرون آمدند و به ناداني و ناتواني خود در برابر خداوند چنين اعتراف كردند:
سُبْحانَكَ لاعِلْمَ لَنا إلا ما عَلَّمْتَنا إنَّكَ أنْتَ الْعَليمُ الْحَكيم
پاك و منزهي تو اي خداوند! ما جز آنچه تو به ما آموخته اي دانشي نداريم براستي كه تو خود بسيار دانا و حكيمي![3] (http://www.daneshju.ir/forum/#_ftn3)
درپي آزمون اول و دوم آزمايش دشوار سوم انجام گرفت.آنجا كه خداوند چنين اراده وامر فرمود:
وَ إذْ قُلْنا لِلْمَلائِكَةِ اسْجُدوا لآدَم
و آنگاه به فرشتگان گفتيم:به آدم سجده كنيد .
در اين آزمايش نيز فرشتگان پيروز شدند.اما ابليس سر از اين فرمان پيچيد:
فَسَجَدوا إلا إبْليسَ أبي وَاسْتَكْبَرَ وَ كانَ مِنَ الْكافِرين
فرشتگان سجده كردند مگر ابليس كه سرپيچي كرد و كبر ورزيد و از كافران شد (يا بود).[4] (http://www.daneshju.ir/forum/#_ftn4)
اين قسمت از ماجرا را حضرت علي با تفصيلي فزون تر و توضيحي روشنتر چنان تعريف مي فرمايد:
الْحَمْدُلله الَّذي لَبِسَ الْعِزَّ وَ الْكِبْرياءَ وَاخْتارَهُما لِنَفْسِهِ دُونَ خَلْقِهِ
سپاس و ستايش از آن خداوند است همان كه لباس عزت و كبريايي دربر كرده و اين دو ويژگي را فقط براي خود برگزيده است و براي هيچ يك از آفريدگانش از اين دو صفت بهره اي قرار نداده است.
اهميت اين دو صفت و اختصاص آن دو به خداوند و بي بهره بودن همه مخلوقات از آن در عبارت بعدي تأكيد شده است:
وَ جَعَلَهُما حِميً وَحَرَماً عَلي غَيْرِهِ وَاصْطَفاهُما لِجَلالِهِ وَ جَعَلَ اللَّعْنَةَ عَلي مَنْ نازَعَهُ فيهِما مِنْ عِبادِهِ
خداوند دو صفت عزت و كبرياييش را مرز و حريمي قرار داده است كه كسي را نرسد تا در آن حريم گام نهد و آن دو را فقط براي جلال و بزرگي خود برگزيده است و لعنت و نفرين خود را بر هر بنده اي كه بخواهد در آن دو صفت با حضرت حق هم آوردي كند ، قرار داده است.
اختصاص اين دو صفت به خداوند از چنان اهميتي برخوردار است كه خداوند در اين باره فرشتگان را در برابر آزموني بس دشوار قرار مي دهد و مي فرمايد:
ثُّمَ اخْتَبَرَ بِذلِكَ مَلائِكَتَهُ الْمُقَرَّبينَ.لِيشميزَ الْمُتَواضِعينَ مِنْهُمْ مِنَ الْمُسْتَكْبِرين
سپس خداوند به آن دو صفت فرشتگان بالا مقام خود را آزمود تا فرو تنان ايشان از سركشان و گرده فرازان باز شناسد .
خداوند چنين كرد تا بر خود آنها معلوم شودكه بندگان حقيقي خداوند چه كساني اند:
فَقالَ سُبْحانَهُ- وَ هُوَ الْعالِمُ بِمُضْمَراتِ القُلوبِ وَ مَحْجوباتِ الغُيوب-:*إنّي خالِقٌ بشَراً مِنْ طينٍ فَإذا سَوَّيْتُهُ وَ نَفَخْتُ فيهِ مِن روحي فَقَعوا لَهُ ساجِدين
پس خداوند در حالي كه خود به خوبي به نهاني دلها و پوشيدگي درونها آگاه است چنين فرمود :من،آفريننده بشري از گل هستم.پس هنگامي كه او را راست قامت آفريدم و از روح خود در او دميدم،پس بر او سجده كنيد.[5] (http://www.daneshju.ir/forum/#_ftn5)
[1] (http://www.daneshju.ir/forum/#_ftnref1) بقره 30
[2] (http://www.daneshju.ir/forum/#_ftnref2) بقره 31
[3] (http://www.daneshju.ir/forum/#_ftnref3) بقره 32
[4] (http://www.daneshju.ir/forum/#_ftnref4) بقره 34
[5] (http://www.daneshju.ir/forum/#_ftnref5) ص 71و 72
[6] (http://www.daneshju.ir/forum/#_ftnref6) ص 73و 74
[7] (http://www.daneshju.ir/forum/#_ftnref7) ص 75
[8] (http://www.daneshju.ir/forum/#_ftnref8) ص 76
[9] (http://www.daneshju.ir/forum/#_ftnref9) نهج البلاغه – خطبه صاعقه
[10] (http://www.daneshju.ir/forum/#_ftnref10) حجر 34و 35
[11] (http://www.daneshju.ir/forum/#_ftnref11) بحارالانوار 60/273
[12] (http://www.daneshju.ir/forum/#_ftnref12) حجر 37و 38
[13] (http://www.daneshju.ir/forum/#_ftnref13) اعراف 16و 17
[14] (http://www.daneshju.ir/forum/#_ftnref14) اسراء 64
[15] (http://www.daneshju.ir/forum/#_ftnref15) اسراء 65
[16] (http://www.daneshju.ir/forum/#_ftnref16) ص 82
[17] (http://www.daneshju.ir/forum/#_ftnref17) ص 83
[18] (http://www.daneshju.ir/forum/#_ftnref18) ص 85
javad jan
06-14-2013, 01:12 PM
نافرماني شيطان
در پي اين فرمان خداوند:
فَسَجشدَ الْمَلائِكَةُ كُلُّهُمْ أجْمَعونَ إلا إبْليسَ اسْتَكْبَرَ وَ كانَ مِنَ الْكافِرين
فرشتگان همگي سجده كردند.مگر ابليس كه كبر ورزيد وازكافران شد .[6] (http://www.daneshju.ir/forum/#_ftn6)
چنين نافرماني آشكاري از اين دستور روشن خداوند،بسي شقاوت و بد طينتي مي طلبد. خداوند باز براي آنكه حجت بر همگان و از جمله بر خود شيطان تمام گردد پرسيد:
يا إبليسُ ما مَنعَكَ أنْ تَسْجُدَ لِما خَلَقْتُ بِيَدَيَّ اسْتَكْبَرْتَ اَمْ كُنْتَ مِنَ الْعالين
اي ابليس!هنگامي كه به تو فرمان دادم تا بر آنچه من به دست قدرت خود آفريده ام سجده كني چه چيزي تو را از انجام اين فرمان باز داشت ؟ كبر ورزيدي يا از بلند پايگان بودي ؟[7] (http://www.daneshju.ir/forum/#_ftn7)
علت سرپيچي شيطان آن بود كه فريفته آفرينش خود شده بود و گفت:
أنا خَيْرٌ مِنْهُ خَلَقْتَني مِنْ نارٍ وَ خَلَقْتَهُ مِنْ طين
من از او بهترم زيرا مرا از آتش و او را از گل آفريدي .[8] (http://www.daneshju.ir/forum/#_ftn8)
به اين ترتيب تيره بختي شيطان را فرو گرفت و:
اعْتَرَضَتْهُ الْحَميَّةُ فَافْتَخَرَ علي آدَمَ بِخَلْقِهِ وَ تَعَصُّبَ عَلَيْهِ لأصْلِهِ
خشم و برافروختگي برخواسته از كبر و نخوت او را در بر گرفت و بدين سان به خاطر خلقتش ، بر آدم فخر فروخت و به علت اصل آفرينش خودش ، ( كه از آتش بود ) بر آدم(ع) تعصب ورزيد .
در آغاز اين بحث گفتيم كه خداوند فرشتگان و شيطان را بوسيله ي «تواضع و فرو تني» آزمود.اما شيطان در اين آزمون به سختي شكست خورد و چنان شد كه حضرت علي (ع)در پي سخنان روشنگر خويش مي فرمايد:
فَعَدُوُّ اللهِ إمامُ الْمُتَعَصِّبينَ وَ سَلَفُ الْمُسْتَكْبِرينَ الَّذي وَضَعَ أساسَ الْعَصَبيَّةِ وَ نازَعَ اللهَ رِداءَ الْجَبَريَّةِ وَ ادَّرَعَ لباسَ التَّعَزُّزِوَ خَلَعَ قِناعَ التَّذَلُّلُ.
به اين ترتيب شيطان دشمن خدا و پيشواي متعصبان و پيشينه و نخست مستكبران است. كسي كه پايه و اساس عصبيت را بنا نهاد و با خداوند در پوشيدن جامعه بزرگي و عظمت هماوردي و ستيزه جويي كرد و لباس عزت بر كرد و پوشش فرو تني فرو نهاد.
.
آن گاه حضرت علي آدميان را هشدار مي دهد و مي فرمايد :
أ لا تَرَوْن َ كَيْفَ صَغَّرَهُ اللهُ بِتَكَبُّرِهِ وَ وَضَعَهُ بِتَرَفُّعِهِ؟ فَجَعَلَهُ فِي الْدُّنْيا مَدْحوراً وَ ءعَدَّ لَهُ فِي الآخِرَةِ سَعيراً.
آيا نمي بينيد كه خداوند چگونه ابليس را به خاطر تكبرش كوچك شمرد و به علت بزرگ انگاريش خوارش كرد ؟ پس او را در دنيا شكست خورده و رانده شده قرار داد و در آخرت آتشي پر لهيب برايش مهيا فرمود .
آنگاه حضرت علي حكمت كار خداوند را چنان بيان مي فرمايد:
وَ لَوْ أرادَ اللهُ أنْ يَخْلُقَ آدَمَ مِنْ نُورٍ يَخْطَفُ الأبْصارَ ضِياؤُهُ وَ يَبْهَرُ الْعُقولَ رُوائُهُ وَ طيبٍ يأْخُذُ الأنْفاسَ عَرْفُهُ ، لَفَعَلَ. وَ لَوْ فَعَلَ لَظَلَّتْ لَهُ الأعْناقُ خاضِعَةً وَ لَخَفَّتِ الْبَلْوي فيهِ عَلَي الْمَلائِكَةِ.
و اگر خداوند اراده مي فرمود كه آدم را از نوري بيافريند كه پرتو آن ديدگان را فرو بندد و زيباييش عقلها را درخشان كند و نيز از عطري كه بوي دل انگيزش جانها را مدهوش كند ميتوانست و اگر چنين مي كرد همه گردنها در برابر چنان مخلوقي به خاكساري فرو مي افتاد و آزمايش فرشتگان سبك و آسان مي شد .
بر اساس اين فرمايش خداوند براي آنكه آزمايشي سخت و دشوار از فرشتگان به عمل آورد آدم را از گل سياه آفريد. زيرا فرشتگان بس موجوداتي لطيف و نوراني بودند.البته شيطان از طائفه جن بود كه بر اثر شدت عبادت خدا در رديف فرشتگان قرار گرفته بود ،او از آتش آفريده شده بود. به هر روي خداوند چنين اراده فرمود تا معلوم گردد چه كساني در برابر فرمان خداوند سر فرود آورند و بر سجده بر آدم كه ظاهراًآفرينشي پست تر داشت خاضع و خاشع شوند.فرشتگان در اين آزمايش سر بلند و پيروز شدند و شيطان شكست خورد و از درگاه خدا رانده شد.
علت آفرينش حضرت آدم از گل سياه را حضرت علي چنين بيان مي فرمايند:
وَ لكِنَّ اللهَ سُبْحانَهُ يَبْتَلي خَلْقَهُ بِبَعْضِ ما يَجْهَلونَ أصْلَهُ تَمْييزاً بِالاخْتِبارِ لَهُمْ وَ نَفْياً لِلاسْتِكْبارِ عَنْهُمْ وَ إبْعاداً لِلْخُيَلاءِ مِنْهُمْ
اما خداوند كه پاك و منزه است آفريدگانش را به بعضي از آن چيزهايي كه نسبت به اصل آن نادان و جاهل اند مي آزمايد .چنين مي فرمايد تا از دل و درون آنها خبر بگيرد و ميان آنچه مي گويند و مي كنند و آنچه در دل نهفته دارند جدايي روشن و آشكار بيفكند. و نيز چنين مي كند تا استكبار و خود پسندي و گردن فرازي از آنان بر طرف شود.(تا آنان را با آزمايش از ديگران جدا سازد)
پيش از اين هم به اشاره گفتيم:خداوند از آنچه در درون آفريدگان مي گذرد به خوبي آگاه است.اين «اختبار» از آن روست تا بر خود آنان آشكار شود كه در درون آنها چه مي گذرد. اگر خداوند بخواهد بر اساس دانش خويش عمل كند جاي آن دارد كه بندگان بگويند:«ما را در ميدان و عرصه آزمايش امتحان مي كردي شايد جز آن مي كرديم كه تو مي دانستي!»خداوند مي خواهد حجت را بر همه تمام كند.
javad jan
06-14-2013, 01:12 PM
هشدار عبرت انگيز
حضرت علي (ع)در پي بيانات خويش هشداري عبرت انگيز ميدهد و مي فرمايد :
فَاعْتَبِروا بِما كانَ مِنْ فِعْلِ الله بإبْليسَ.إذا أحْبَطَ عَلَمَهُ الطَّويلَ وَجَهْدَهُ الْجَهِد.-وَ قَدْ قَد عَبَدَللهَ سِتَّةَ آلافِ سَنَةٍ.لايُدْري أمِنْ سِنِي الدُّنْيا أمْ مِنْ سِنِي الآخِرَةِ-عَنْ كِبْرِ ساعَهٍ واحِدَةٍ.
پس از آنچه خداوند با ابليس انجام داد عبرت بگيريد.آن هنگام كه عمل طولاني او را از بين برد و كوشش طاقت فرسايش را در فرمانبرداري از خداوند نابود فرمود.ابليس شش هزار سال خدا را عبادت كرده بود. شش هزار سالي كه معلوم نيست از سالهاي دنيا بوده يا از سالهاي آخرت.(يك روز نزد خداوند مانند هزار سال است نزد خداوند)و اين همه و اين همه از آن رو شد كه او ساعتي كبر ورزيد!
از اين ماجراي براستي عبرت انگيز اين مهم معلوم مي شود كه يكي از بزرگترين و دشوارترين امتحانهاي خداوند از همه موجودات مختار ،فروتني،افتادگي و خاكساري در برابر خداوند متعال است. اين موضوع آنچنان جدي است كه حضرت علي چنين مي فرمايد:
فَمَنْ ذابَعدَ إبْليسَ يَسْلَمُ عَلَي الله بَمَثْلِ مَعْصِيَتهِ؟كَلاّ!ما كانَ اللهُ سُبْحانَهُ لَيُدْخِلَ الْجَنّةَ بَشَراً بأمْرٍ أخْرَجَ بِهِ مِنْهُ مَلَكاً.إنَّ حُكْمَهُ في أهْلِ السَّماءِ وَ أهْلِ الأرْضِ لَواحِدٌ.و ما بَيْنَ اللهِ وَ ما بَيْنَ أحَدٍ مِنْ خَلْقِهِ هَوادَةً في إباحَةِ حِميً حَرَمَّهُ عَلَي الْعالَمين.
كيست كه پس از ابليس همان كند كه او كند كه او كرد اما از خشم خدا در امان بماند؟هرگز!چنان نيست كه خداوند سبحان بشري را با انجام كاري به بهشت داخل كند كه به خاطر انجام آن به وسيله فرشته اي ، او را از بهشت بيرون راند.حكم و فرمان خداوندي درباره ي اهل آسمان و زمين يكسان است و خداوند با هيچ يك از آفريدگانش در مباح شمردن حد و حرمي كه آن را بر تمامي جهانيان حرام كرده است،سازشي ندارد.[9] (http://www.daneshju.ir/forum/newreply.php?do=newreply&noquote=1&p=291393#_ftn9)
چنان كه دانستیم عزت و كبريايي خداوند دو صفت ويژه خداوند است كه هيچ مخلوقي نبايد به هيچ روي با خداوند در آن دو صفت هماوردي كند.هر كس كه باشد !اين يكي از بزرگترين آزمونهاي خداست.بسياري از آدميان در اين آزمايش سرافكنده مي شوند!
javad jan
06-14-2013, 01:12 PM
شكست شيطان
هنگامي كه شيطان سر از فرمان خدا پيچيد دستور آمد كه:
فَاخْرُجْ مِنْها فَإنَّكَ رَجيمٌ وَ إنَّ عَلَيْكَ اللَّعْنَةَ إلي يَوْمِ الدّين
از بهشت بيرون شو!تو رانده شده اي و همانا تا روز قيامت لعنت و نفرين بر توست![10] (http://www.daneshju.ir/forum/newreply.php?do=newreply&noquote=1&p=291393#_ftn10)
چون چنين شد شيطان دچار آزموني ديگر شد! چه بسا اگر او توبه مي كرد و از راهي كه در پيش گرفته بود باز مي گشت و عذر تقسير مي خواست خداوند او را مي آمرزيد.اما چنين توفيقي نيافت و به محاجه ي با خدا برخواست و جسورانه گفت:
من سالها تو را عبادت كرده ام و تو را دادگري هستي كه ستم در سياحت تو راه ندارد.آيا عبادت من باطل و بيهوده ميگردد؟
خداوند به او فرمود:
من هرگز به تو ستم نخواهد كرد.در برابر عبادتي كه كردهاي ، از امر دنيا هر چه بخواهي به تو ميدهم.[11] (http://www.daneshju.ir/forum/newreply.php?do=newreply&noquote=1&p=291393#_ftn11)
ابليس هم از خداوند چنين درخواست كرد:
رَبِّ فَأنْظِرْني إلي يَوْمِ يُبْعَثونَ
پروردگاراتا روز بر انگيخته شدن آدميان به من مهلت بده .
خداوند هم فرمود:
فَإنَّكَ مِنَ الْمُنْظَرينَ إلي يَوْمِ الْوَقْتِ الْمَعْلوم
تو تا زماني معلوم البته مهلت و فرصت خواهي داشت.[12] (http://www.daneshju.ir/forum/newreply.php?do=newreply&noquote=1&p=291393#_ftn12)
شيطان در فتنه اي بس كور و گمراه كننده گرفتار آمد و به دست خويش شقاوت ابدي و نفرين جاوداني را براي خود فراهم كرد.او باز هم به فتنه اي ديگر در افتاد و باز با شيطنت به خداوند چنين گفت:
فَبِما أغْوَيْتَني لأقْعُدَنَّ لَهُمْ صِراطَكَ الْمُسْتَقيم * ثُمَّ لآتِيَنَّهُمْ مِنْ بَيْنِ أيْديهِمْ وَ مِنْ خَلْفِهِمْ وَ عَنْ أيْمانِهِمْ وَ عَنْ شَمائِلِهِمْ وَ لا تَجِدُ أكْثَرَهُمْ شاكِرين
خدايا!به خاطر آن كه مرا فريفتي بي ترديد در راه راست تو در كمين آدميان مي نشينيم و سپس از پيش رو و پشت سر و جانب راست و طرف چپ به آنها روي مي آورم تا فريبشان دهم و البته بسياري از ايشان را ناسپاس خواهي يافت.[13] (http://www.daneshju.ir/forum/newreply.php?do=newreply&noquote=1&p=291393#_ftn13)
آري از همان آغاز شيطان فريب و دروغ را آشكار كرد و گمراهي خود را به خدا نسبت داد.خداوند هم در پي درخواست او فرمود:
وَاسْتَفْزِزْ مَنِ اسْتَطَعْتَ مِنْهُمْ بِصَوْتِكَ وَ أجْلِبْ عَلَيْهِمْ بِخَيْلِكَ وَ رَجِلِكَ وَ شارِكْهُمْ فِي الأمْوالَ وَ الأوْلادِ وَ عِدْهُمْ وش ما يَعِدُهُمْ الشَّيْطانُ إلاّ غُروراً
هر كس از ايشان را كه مي تواني با بانگ بلند خويش از جاي بر انگيز و با پياده نظام و سواره نظامت بر آنان بتاز و در دارايي ها و فرزندان با ايشان شريك شو و به آنها وعده بده و البته شيطان جز دروغ و فريب وعده اي به پيروانش نمي دهد.[14] (http://www.daneshju.ir/forum/newreply.php?do=newreply&noquote=1&p=291393#_ftn14)
هرچند خداوند به شيطان نيروهاي زيادي مي دهد اما از آن سو به او ياداوري مي كند كه:
إنَّ عِبادي لَيْسَ لَكَ عَلَيْهِمْ سُلْطانٌ وَ كَفي بِرَبِّكَ وَكيلا
البته تو عليه بندگان من قدرت و چيرگي نخواهي داشت و پروردگار تو به عنوان وكيل و پشتيبان كافي است.[15] (http://www.daneshju.ir/forum/newreply.php?do=newreply&noquote=1&p=291393#_ftn15)
اگر كسي خويشتن را در پناه خداوند قرار دهد شيطان بر او چيره نمي گردد.خود شيطان هم هرچند خطاب به خداوند گفت:
فَبِعِزَّتِكَ لاُغْوَيْنَهُمْ أجْمَعين
به عزت و بزرگي خودت سوگند كه همه آدميان را اغوا خواهم كرد .[16] (http://www.daneshju.ir/forum/newreply.php?do=newreply&noquote=1&p=291393#_ftn16)
اما اعتراف كرد كه:
إلاّ عِبادَكَ مِنْهُمْ الْمُخْلَسين[17] (http://www.daneshju.ir/forum/newreply.php?do=newreply&noquote=1&p=291393#_ftn17)
مگر بندگان مخلص تو را.
خدا هم خطاب به او فرمود:
لَأمْلَأنَّ جَهَنَّمَ مِنْكَ وَ مِمْنْ تَبِعَكَ مِنْهُمْ أجْمَعين
بي ترديد جهنم را از تو و تمامي پيروانت كه اقدام به گمراهي آنان ميكني پر خواهم كرد.[18] (http://www.daneshju.ir/forum/newreply.php?do=newreply&noquote=1&p=291393#_ftn18)
javad jan
06-14-2013, 01:13 PM
پيامبران و امامان
علت ابتلاي پيامبران و امامان
اما علت ابتلاي پيامبران و اولياء الهي اين است كه پاداششان دهد.[1] (http://www.daneshju.ir/forum/#_ftn1) يعني مصيبت موجب قرب و منزلت آنان مي شود.
امام باقر ميفرمايند:تمامي آن سختيهايي كه اولياء خدا به آن دچار مي شوند به آن خاطر است كه به بلنداي منزلتها و كرامتهاي الهي دست يابند.[2] (http://www.daneshju.ir/forum/#_ftn2)
حسين بن روح نوبختي ميگويد:اگر خداوند اولياء و دوستان خويش را در همه حال مسلط و پيروز قرار مي داد و آنان را به امتحانها و ابتلاءات نمي آزمود مردم آنان را به عنوان خدايان برمي گزيدند.و سر از توحيد بر مي تافتند.و نيز برتري آنان در صبر و مشكلات شناخته نمي شد.[3] (http://www.daneshju.ir/forum/#_ftn3)
[1] (http://www.daneshju.ir/forum/#_ftnref1) معاني الاخبار 383
[2] (http://www.daneshju.ir/forum/#_ftnref2) اصول کافي1/261
[3] (http://www.daneshju.ir/forum/#_ftnref3) غيبت طوسي 325
javad jan
06-14-2013, 01:15 PM
آدم (ع)
هنگامي كه خداوند به آدم فرمود:
و اي آدم!تو و همسرت در بهشت ساكن شويد و از هر چه و هر كجا خواستيد بخوريد ولي به اين درخت نزديك نشويد كه از ستمگران خواهيد بود.[2] (http://www.daneshju.ir/forum/#_ftn2)
اما شيطان در پي سوگندي كه خورده بود دست به كار شد و چنان كرد كه:
شيطان آن دو را وسوسه كرد تا آن كه عورت آنهارا كه بر خودشان پوشيده بود آشكار شود.[3] (http://www.daneshju.ir/forum/#_ftn3)
حضرت آدم و حوا پوشش بهشتي داشتند و با كاري كه به وسوسه شيطان انجام دادند آن پوشش فرو افتاد[4] (http://www.daneshju.ir/forum/#_ftn4).
شيطان براي انجام منظور خود به آن دو گفت:
از آن رو پروردگارتان شما را از اين درخت نهي كرده است تا مبادا دو فرشته شويد تا آنكه جاودانه در بهشت بمانيد.[5] (http://www.daneshju.ir/forum/#_ftn5)
شيطان ناجوانمردانه از حربه دروغ بهره برد و :
براي آن دو سوگند ياد كرد كه من بي ترديد براي شما از خير خواهان هستم.[6] (http://www.daneshju.ir/forum/#_ftn6)
آدم و حوا پيش از آن نديده و نشنيده بودند كسي به دروغ سوگند بخورد از اين رو فريب سوگند ساختگي شيطان را خوردند و از ميوه درخت ممنوعه خوردند.اما اين شكست مقدمه اي شد براي پيروزي در يك آزمون ديگر.
پيش از اين دانستيم كه ابليس گمراه شدن خود را به خدا نسبت داده بود ولي حضرت آدم و حوا به خداوند چنين عرض كردند:
پروردگارا !ما به خودمان ستم كرديم و اگر ما را نيامرزي و بر ما رحم نكني بي ترديد از زيانكاران خواهيم بود.[7] (http://www.daneshju.ir/forum/#_ftn7)
از اين نكته مهم غافل مباشيد.فرق حضرت آدم و شيطان رانده شده همين است .شيطان گردن فرازي كرد و كبر ورزيد و حتي فريب خوردنش را به خدا نسبت داد اما آدم (ع) در برابر خدا كوچكي كرد و توبه نمود و آمرزش طلبيد . خداوند هم به لطف و رحمت فرا گير خود چنان كرد كه فرمود :
سپس خداوند او را برگزيد و توبه اش را پذيرفت و هدايت فرمود.[8] (http://www.daneshju.ir/forum/#_ftn8)
تواضع و توبه ي حضرت آدم نه تنها موجب آمرزش او شد ،بلكه باعث برگزيده شدن آن حضرت گرديد. آدم (ع) در اين آزمون اقرار و اعتراف به كوتاهي خود و درخواست آمرزش از خداوند و خلاصه تواضع در برابر خداوند،پيروز شد.اما شيطان شكست خورد.خداوند در سخني ديگر به برگزيدن حضرت آدم (ع) تصريح مي فرمايد :
خداوند آدم و نوح و خاندان ابراهيم و خواندان عمران را بر عالميان برگزيد.[9] (http://www.daneshju.ir/forum/#_ftn9)
آري بدين گونه آدم (ع)نخستين پيامبر خدا گشت
[1] (http://www.daneshju.ir/forum/#_ftnref1) غيبت طوسي 325
[2] (http://www.daneshju.ir/forum/#_ftnref2) اعراف19
[3] (http://www.daneshju.ir/forum/#_ftnref3) اعراف20
[4] (http://www.daneshju.ir/forum/#_ftnref4) بحار الانوار11/161
[5] (http://www.daneshju.ir/forum/#_ftnref5) اعراف20
[6] (http://www.daneshju.ir/forum/#_ftnref6) اعراف21
[7] (http://www.daneshju.ir/forum/#_ftnref7) اعراف23
[8] (http://www.daneshju.ir/forum/#_ftnref8) طه122
[9] (http://www.daneshju.ir/forum/#_ftnref9) آل عمران33
javad jan
06-14-2013, 01:18 PM
هابيل وقابيل
ابتلاوامتحان ،ازهمان آغاز آفرينش آدم (ع)،به عنوان سنت خلقت باقي وبرقرار است .آزمون بعدي همان بود كه درباره ي هاب (http://www.daneshju.ir/forum/vbglossar.php?do=showentry&item=%D9%87%D8%A7%D8%A8) يل وقابيل رخ داد.ماجرا چنان بود كه حضرت آدم به دستورخداوند هاب (http://www.daneshju.ir/forum/vbglossar.php?do=showentry&item=%D9%87%D8%A7%D8%A8)يل را بعنوان جانشين خود معرفي فرمود.آتش حسادت دروجودقابيل شعله كشيد واورا به اعتراض واداشت وبه پدر گفت:مگر من برادربزرگتر نيستم؟مگر من براين امرشايسته تر نمي باشم؟حضرت آدم به او فرمود:پسرم!اين امر فقط به دست خداوند است .اوست كه به هر كس كه خود اراده فرمايد اين منزلت رامي دهد.هر چند تو فرزند بزرگ مني اما خداوند اين مقام را به كسي مي دهد كه به راستي شايسته ي آن باشد.
اگر چنان مي پنداري كه مطلب جز آن است كه من مي گويم هر يك ازشمايك قرباني به درگاه خداوندتقديم كند.قرباني هر كس پذيرفته شد،هموشايسته ي اين مقام است .
در آن روزگار ،نشانه ي پذيرش قرباني آن بود كه اتشي فرود مي آمد وقرباني پذيرفته شده رامي سوزاند.آزمايش دوم براي هاب (http://www.daneshju.ir/forum/vbglossar.php?do=showentry&item=%D9%87%D8%A7%D8%A8) يل وقابيل هم اينجا بود. هاب (http://www.daneshju.ir/forum/vbglossar.php?do=showentry&item=%D9%87%D8%A7%D8%A8) يل كه گله دار ،يك گوسفند فربه آوردوقابيل كه كشاوز بود مشتي گندم پوده وپوسيده آورد. هاب (http://www.daneshju.ir/forum/vbglossar.php?do=showentry&item=%D9%87%D8%A7%D8%A8) يل به جهت تقوا وخدا ترسي آمه بود ،قابيل ازروي سركشي و گردن فرازي.علام پذيرش قرباني هاب (http://www.daneshju.ir/forum/vbglossar.php?do=showentry&item=%D9%87%D8%A7%D8%A8) يل ،خشم قابيل را بر انگيخت وآشكارابرادر را به قتل تهديد كرد[1] (http://www.daneshju.ir/forum/#_ftn1)
قرآن به اين ماجرا چنين اشاره مي فرمايد:
داستان دوپسر آدم رابه حق وراستي برآنان بخوان.هنگامي كه قرباني به درگاه خداوند آوردنند.از يكي از آن دو پذيرفته شدواز آن ديگري هرگز قبول نگشت.آن كس كه قربانيش ردشده بودگفت:من حتمآتورا خواهم كشت .آن يكي گفت: خداوند فقط از پروا پيشگان مي پذيرد.[2] (http://www.daneshju.ir/forum/#_ftn2)
شيطان بار ديگر در پي همان سوگند كه اقدام به اغواي آدميان كردبود به قابيل ،درحالي كه درتمام وجود او نفوذداشت،چنين القاح كرد:اگر هابيل برگزيده ي خدا باشد،فرزندان او به فرزندان تو فخر مي فروشند ومي گويند:پدر ما كسي بود كه قربانيش قبول شد.اينك او را بكوش تا نسلي از او نماند كه بخواهد به نسل تو فخر فروشي كند .
هابيل چون عزم برادر رادرگشتن خود استوار ديد گفت:
اگر توبراي كشتن من دستدرازي كني من هرگز به قتل تو دست نمي گشايم.من از خداوند مي ترسم زيرا كه اوپروردگار عالميان است .[3] (http://www.daneshju.ir/forum/#_ftn3)
براي هابيل بسيار هولناك بود كه برادرش با كشتن اوبراي ابد تيره بخت گردد.ازاين رونام خدا وترس از اورابه ميان آوردتاشايد قابيل به خودآيد واز گناه عظيم ونا بخشودني كشتن يك انسان به ويژه يك برادردست بدارد.هابيل درادامه گفت:
من باخودداري از كشتن تو مي خواهم بارگناه من وخودت را به دوش بكشي وبدين سان ازدوزخيان شوي والبته اين است سزاي ستمگران[4] (http://www.daneshju.ir/forum/#_ftn4)
هابيل از قابيل قويتر بود.مي توانست او را بكشد اما خويشتن داري كرد وبااين سخن به قابيل فهماند كه اگردست به خون برادر بيالايد،نه تنهاهمه گناهان هابيل را به دوش خواهد كشيد،بلكه گناه برادر كشي هم گردنگيرش مي شود.بعلاوه چون اونخستين قاتل دراين كره خاكي خواهد بود بنيان آدم كشي رااوپي مي افكند و پليدي اين عمل شوم براي هميشه گريبانگيرش خواهد بود.
هابيل مي خواست به هر ترتيبي شده برادر را از انجام جنايت بازدارد.اما قابيل كه سخت به فتنه افتاده بود به اندرزوهشدار برادر گوش ندادو:
نفس سركش و شيطاني قابيل كشتن برادر را در نظرش آراست و آسان كرد؛پس اوراكشت وسپس از زيان كاران شد.[5] (http://www.daneshju.ir/forum/#_ftn5)
قابيل نمي دانست قابيل را چگونه بكشد.شيطان به او آموخت تا سر برادر را به دوقطعه سنگ به هم بكوبد واو هم چنين رد؛اما پس ازانجام جنايت،متحير ماند كه جنازه ي او را چه كند.سپس چنان شد كه درپايان ماجرا آمده است:
خداوند كلاغي را برانگيخت تازمين رابكاود؛براي آنكه به او نشان دهد كه چگونه كه چگونه جنازه ي برادر را پنهان كند.قابيل گفت :واي بر من !آيا من نمي توانم مانند اين كلاغ باشم تا جنازه ي برادرم راپنهان كنم .پس او پس از كشتن برادر پشيمان شد.[6] (http://www.daneshju.ir/forum/#_ftn6)
قابيل چون پيرو شيطان شده بود،توفيق توبه نيافت.حضرت علي (ع)علت وقوع اين حادثه ي حيرت انگيز وعبرت آموز را چنين مي كاود:و شما مانند آن كس مباشيد كه بربرادرش تكبر ورزيد،بي آنكه خداوند برتري و فضيلتي بر او نهاده باشد.اين كبر ورزيدن هيچ علتي نداشت.به جز آن كه از دشمني برخاسته از حسد ،خود بزرگ بيني دراو راه يافت واز آتش غضب،شعله ي حميت دردلش سر كشيد وشيطان از باد كبر وغروردربيني اش دميد.همان كبري كه خداوند درپي پايان آن،پشيماني را برايش به بار آوردوبا كشتن برادر ش خداوند تمامي گناهان قاتلان را تا روز قيامت گريبان گير او فرمود.[7] (http://www.daneshju.ir/forum/#_ftn7)
به اين ترتيب روشن مي شود كه كبر،موجب حسد وغضب مي شود .حسد ورزيد وهمان حسد ،آتش غضب رادر دلش شعله ور كرد وموجب شد تا دست به خون برادر بيالايد.
بدين سان ازمايش خداوند را درباره ي فرشتگان دانستيم.خوانديم كه آنان چگونه در آزمايش نخست شكست خورد اما ازآزمايش بعدي ،سر بلند بيرون آمدند.وخوانديم:
-چگونه ابليس به فتنه افتاد ودر آزمون سجده بر آدم ،سر افكند ه شد ودر ازمونهاي پس از آن نيز،بر اثر سركشي و غرور،شكست شرم آوري خورد.
-حضرت آدم (ع)در امتحان نخست پيروز نشد اما در امتحان دوم،كه توبه به درگاه خداوند بود ،چنان سربلند شد كه برگزيده ي خداوند گرديد.
-جناب هابيل در آزمون تقديم قرباني به درگاه خداوند ،پيروز شد ودرآزمون بعدي كه نيالودن دست به خون برادر باشد.نيز سربلند گردد.
-قابيل در آزمايش تقديم قرباني شكست خورد و از آن بد تر با كشتن برادر شقاوت جاودانه براي خود تدارك ديد.
[1] (http://www.daneshju.ir/forum/#_ftnref1) بحارالانوار11/272
[2] (http://www.daneshju.ir/forum/#_ftnref2) مائده27
[3] (http://www.daneshju.ir/forum/#_ftnref3) مائده28
[4] (http://www.daneshju.ir/forum/#_ftnref4) مائده28
[5] (http://www.daneshju.ir/forum/#_ftnref5) مائده30
[6] (http://www.daneshju.ir/forum/#_ftnref6) مائده31
[7] (http://www.daneshju.ir/forum/#_ftnref7)192 نهج البلاغه خطبه
javad jan
06-14-2013, 01:20 PM
خشوع پيامبران
دانستيم كه يكي از بزرگترين و مهم ترين ابتلائات آزمون به كبر است .بندگي و فروتني رو در روي كبر و غرور قرار دارد.سرگذشت سياه شيطلن را كه بر اثر كبر بر آن دچار شده بود خوانديم.
داستان درد ناك هاب (http://www.daneshju.ir/forum/vbglossar.php?do=showentry&item=%D9%87%D8%A7%D8%A8) يل را كه كشته ي كبر برادر شد شنيديم و اينك در پي همان بيانات پيشين حضرت علي(ع) در خطبه ي قاصعه با آزمون پيامبر و برگزيدگان خدا در زمينه ي همين كبر آشنا مي شويم:
اگر خداوند براي كسي از بندگاهش رخصت كبر مي داد آنرا درباره ي پيامبران ويژه و اولياي برگزيده اش جايز مي شمرد.اما خداوند پاك ،خودبزرگ بيني را براي آنان ناپسند دانست و فروتني را براي ايشان پسنديد.
يكي از نشانه هاي فرو تني پيامبر شدت بندگي ايشان در برابر خداوند است.چنانچه حضرت علي (ع) مي فرمايد:
گونه هاي خود را به نشانه ي بندگي بر زمين مي نهند و چهره هايشان را به خاك مي ماليدندو بالهاي تواضع و فروتني را براي مؤمنان مي گشودند و قومي افتاده حال بودند.
پيش از اين گفتيم كه يكي از ابتلاهايي كه خداوند بندگان را به آن دچار مي كنند سختي ها و دشواريها ست. سختي موجب سازندگي و افتادگي مي شود. از همين رو خداوند پيامبران و اولياء خود را به اين دشواريها مي آزمايد:
خداوند پيامبران را با گرسنگي آزمود ،آنان را به مشقت و سختي مبتلا كرد با امور هولناك و هراس انگيز امتحانشان فرمودو در دشواري ها غوطه ور و زير و رويشان كرد تا پاك و خالص شوند.
بسياري از انسانها چنان ميپندارند كه اگر كسي به فقر و ناداري گرفتار آمد نشانه ي آن است كه خداوند از او نا خورسند است.يا اگر كسي در نعمت و مال و فرزند غوطه ور بود آيت رضايت خداست.
اما حضرت علي در اين بخش از بيانات خود يادآوري مي فرمايد كه :
شما به علت ناداري نسبت به مواقع و موارد امتحان و آزمايش در جايگاه بي نيازي و نياز خشنودي و خشم خداوند را در فزوني يا كاستي مال و فرزند،معتبر ندانيد.خداوند چنين مي فرمايد:
آيا چنان مي پندارند آنچه ما به ايشان از دارايي و فرزندان فراوان داده ايم ، از آن روست كه در خوبي ها بر آنها شتاب بورزيم؟ چنين نيست بلكه نمي فهمند![1] (http://www.daneshju.ir/forum/#_ftn1)
بي ترديد فزوني مال و فرزند از موارد بسيار مهم و دشوار در آزمون آدميان است.حضرت علي در پي اين پيام پند آموز چنين مي فرمايد:
به راستي خداوند كساني را كه خود را بزرگ مي انگارند،به وسيله ي بندگان برگزيده و اوليائش كه در نگاه و نظر آن مستكبران ضعيف و ناتوان مي باشند مي آزمايد.
[1] (http://www.daneshju.ir/forum/#_ftnref1) مومنون58و59
javad jan
06-14-2013, 01:22 PM
آزمايش مردم با خشوع پيامبران
بر اساس اين سخن مستكبران به راستي نزد خداوند پست و حقير اند.حضرت علي (ع) به عنوان مپال و نمونه از حضرت موسي و برادرش هارون نام ميد برد كه با چه حالتي به در بار فرعون رفتند و به او چه گفتند:
موسي در حالي كه برادرش هارون هم همراهش بود و در حالي كه هر دو لباسي از پشم در بر و عصايي در دست داشتند بر فرعون وارد شدند و با او شرط كردند كه اگر تسليم فرمان خداوند شود پادشاهيش پايدار و عزتش بر قرار مي ماند.
فرعون به خاطر ظاهر موسي و هارون به فتنه افتاد و مستكبرانه گفت:
آيا از اين دو نفر تعجب نمي كنيد كه برقراري عزت و ماندگاري ملك مرا با من شرط مي كنند!؟در حالي كه مي بينيد در چه حال فقر و مسكنتي هستند.پس چرا دستبندهايي از طلا به دست ندارند؟
فرعون چنين گفت چون طلا و جمع آوري آن را بزرگ مي شمرد و پشمينه پوشي را پستي مي دانست.
در پس اين گفتار حضرت علي علت سادگي و افتادگي را در پيامبران چنين بيان مي فرمايد:
و اگر خداوند آن هنگام كه پيامبران را برانگيخت اراده مي فرمود تا گنجينه ها و دفينه هاي طلا را براي آنان بگشايند و باغهايي چون باغهاي بهشت برايشان فراهم آورد و نيز پرندگان آسمان و درندگان زمين را همراه با آنان برانگيزاند مي توانست كه چنان كند.
البته خداوند براي آنكه به بندگان بنماياند كه اگر اراده فرمايدمي تواند چنين كند اين ويژگيها را به حضرت سليمان عطا فرمود چنانكه از زبان آن حضرت چنين نقل مي فرمايد:
*پروردگارا مرا بيامرز و به من چنان پادشاهي بزرگي بده كه براي هيچ كس ديگري پس از من سزاوار نباشد ،به راستي كه تو بسيار بخشنده اي.[1] (http://www.daneshju.ir/forum/#_ftn1)
چنان كه مي دانيد خداوند به حضرت سليمان قدرت زيادي عطا فرمود :باد را به تسخيرش در آورد ،زبان حيوانات را به او آموخت ،جنيّان را مسخرش فرمود، و بخششي بس عظيم و بي حساب ارزاني اش فرمود.[2] (http://www.daneshju.ir/forum/#_ftn2)
اما سنت عمومي خداوند در ارسال رسل و بعثت انبياء همان است كه حضرت علي بيان فرمود.علت آن را هم مولا چنين مي فرمايد:
اما اگر چنان مي كرد ديگر آزمايش بندگان از ميان مي رفت و جزا و پاداش باطل مي گشت و خبرها نابود مي شد و ديگر در آن صورت براي كساني كه پيامبران را پذيرفته بودند پاداش مبتلايان و امتحان شوندگان نبود و مؤمنان و تصديق كنندگان پيامبران مستحق پاداش نيكو كاران نمي شدند و نيز نامها در معناي حقيقي خود به كار نميرفتند.
آري بايد امتحان خدا باشد تا معلوم گردد چه كساني به راستي و فقط به خاطر خدا و براي ابراز بندگي در محضر حق دعوت پيامبران را پاسخ مثبت مي دهند . از اين رو خداوند چنان اراده مي فرمايد كه حضرت علي ياداوري مي كند:
اما خداوند به جاي ثروت و قدرت ظاهري رسولانش را صاحبان قدرت در عزم و تصميمشان قرار داد و در حالات ظاهري ايشان ناتواني نماياند.ناتواني همراه با قناعتي كه دلها و ديده ها را از بي نيازي پر مي كرد و شدت ناداري و فقري كه چشم ها و گوش ها را از رنج آن مي انباشت.
به اين ترتيب روشن مي شود كه پيامبران به گونه اي مي آمدند كه پند پذيري مردم از ايشان بخاطر قدرت و شوكت ظاهري آنان نباشد و علت دوري مردم و استكبار ورزيدن به آنان از روي ترس از ايشان نباشد.خداوند پيروي از پيامبران را بر آن اساس مي داند كه حضرت علي توصيف ميكنند:
اما خداوند اراده فرموده است كه پيروي از رسولان و تصديق كتابهاي آسماني و خشوع به خاطر او و خاكساري در برابر فرمان حق و تسليم شدن براي اطاعت وي اموري باشد كه فقط براي خود خدا انجام گيرد و هيچ چيز ديگري غير از خدا با آن امور آميخته نگردد.و البته هر اندازه كه امتحان و آزمايش بزرگتر باشد پاداش و جزا بيشتر خواهد بود.
[1] (http://www.daneshju.ir/forum/#_ftnref1) ص35
[2] (http://www.daneshju.ir/forum/#_ftnref2) ص36تا39
javad jan
06-14-2013, 01:22 PM
خاتم پيامبران
چنان كه گفتيم محور بسياري از آزمونهاي خدا بيرون راندن كبر از دل و درون آدميان است.
امام علي مي فرمايد:
سرور رسولان و خاتم پيامبران حضرت محمد(ص) بر زمين غذا مي خورد و مانند بردگان مي نشست و به دست خويش كفش خود را پينه مي زد و لباسش را وصله مي كرد.بر الاغ بي پالان سوار مي شد و كسي را هم پشت سر خود سوار مي كرد.[1] (http://www.daneshju.ir/forum/#_ftn1)
از امام صادق نقل شده كه:
پيامبر از آن زمان كه به پيامبري مبعوث شد تا آن هنگام كه رحلت فرمود در حالتي كه با جايي و چيزي تكيه بزند غذا نخورد و مانند بردگان ميخورد و چون آنان مي نشست.
راوي مي گويد از امام پرسیدم:چرا چنين عمل مي فرمود ؟امام فرمود:
به خاطر تواضع براي خداوند[2] (http://www.daneshju.ir/forum/#_ftn2)
[1] (http://www.daneshju.ir/forum/#_ftnref1) نهج البلاغه خ 160
[2] (http://www.daneshju.ir/forum/#_ftnref2) اصول کافي 6/270
javad jan
06-14-2013, 01:22 PM
نيازمند نان
امام علي در وصف حضرت موسي چنين مي فرمايد:و اگر بخواهي نفر دومي برايت وصف مي كنم حضرت موسي كليم الله است كه آن هنگام كه مي گفت :
پروردگارا من به آنچه كه از خير و خوبي به من مي فرستي فقير و نيازمندم[2] (http://www.daneshju.ir/forum/#_ftn2)
به خدا سوگند موسي با اين دعا جز قرصي نان براي خوردن نمي خواست. زيرا هنگام فرار از مصر مدت ها در بيابان از گياهان صحرا خورده بود.به گونه اي كه بر اثر شدت گرسنگي آنچنان لاغر شده و پوستش آب شده بود كه سبزي گياهاني كه خورده بود از وراي شكمش پيدا بود.[3] (http://www.daneshju.ir/forum/#_ftn3)
[2] (http://www.daneshju.ir/forum/#_ftnref2) قصص8
[3] (http://www.daneshju.ir/forum/#_ftnref3) نهج البلاغه صبحي صالحص226
javad jan
06-14-2013, 01:23 PM
پيامبر بوريا باف
در وصف حضرت داوود چنين آمده:
و اگر بخواهي نفر سوم را وصف كنم،حضرت داوود همان كه داراي سروده ها و دعاهاي روحاني و قاري اهل بهشت است .آن بزرگوار به دست خويش از برگ خرما حصير و بوريا مي بافت و به همنشينان و يارانش مي فرمود:كداميك از شما اين را از من مي خريد؟ آنگاه قرصي نان جو از بهاي آن مي خريد مي خورد.[1] (http://www.daneshju.ir/forum/#_ftn1)
اينان بهترين بندگان خدا و برگزيدگان فرزندان حضرت آدم هستند.اما خداوند چون از آنان خضوع و خشوع و خاكساري را مي پسندد مبتلايشان مي فرمايد تا بدين وسيله و با حسن اختيار خويش آن كنند كه خدا مي پسندد.
[1] (http://www.daneshju.ir/forum/#_ftnref1) نهج البلاغه صبحي صالح ص227
javad jan
06-14-2013, 01:23 PM
فقير آزاده
و بخوان ويژگيهاي عيسي روح الله رادر اين باره:
و اگر بخواهي درباره ي عيسي پسر مريم ميگويم:بالشخوابش سنگ بود و لباس زبر مي پوشيد و خوراك خشك و خشن مي خورد و خورش غذايش گرسنگي و چراغش در شب نور ماه و سايه اش در تابستان مشرق و مغرب زمين بود.ميوه و سبزي خوردنش گياهان صحرا بود. نه همسري داشت كه به فتنه اش باندازد و نه فرزندي كه محزونش كند و نه مال و ثروتي كه او را باز بدارد و منحرف كند و نه آز و طمعي كه او را خوار و ذليلش كند .مركب سواري اش دو پا و خدمتكارش دو دستش بود.[1] (http://www.daneshju.ir/forum/#_ftn1)
چنان كه پيشتر هم گفتيم در اين بيانات مهمترين آزمون درباره ي پيامبران مذكور امتحان تواضع و خاكساري آنان عنوان شده است.مثلا با وجود آن كه فتنه ي فرزند و مال و همسر از آزمايشهاي الهي است حضرت عيسي از اين آزمايش معاف بود.اما امتحانات دشوار ديگري را پشت سر نهاد و همان طور كه گفتيم سخترين امتحانات از آن پيامبران است.
[1] (http://www.daneshju.ir/forum/#_ftnref1) نهج البلاغه صبحي صالح ص228
javad jan
06-14-2013, 01:24 PM
حضرت نوح(ع)
در ماجراي طوفان نوح آمده است كه چون نوح و همراهانش به كشتي نجات نشستند:
و كشتي در ميان موجي چون كوه آنان را به راه انداخت و در آن حال نوح پسرش را كه در بلندي پناه گرفته بود فرا خواند و گفت :پسرم با ما سوار كشتي شو و از كافران مباش.
پسر نادان و خيره سر:
گفت:هم اينك به كوهي بلند پناه مي برم تا از غرق شدن در آب نگاهم دارد.
و نوح (ع)گفت:امروز هيچ گريزي از امر خداوند نيست.مگر كسي كه خدا به او رحم كند.
و بالاخره چنان شد كه:
و موج ميان آن دو قرار گرفت و پسر نوح غرق شد.
پس از آنكه طوفان فرو نشست و كشتي به سلامت بر جودي قرار گرفت:
نوح خدايش را خواند و عرض كرد:پروردگارا!پسرم از اهل و خواندان من بود و وعده ي توهم حق بود و تو داورترين داوراني.
آنگاه نوح مورد خطاب عتاب آميز خداوند قرار گرفت كه:
خداوند فرمود:اي نوح! او از اهل تو نيست .او فرزندي ناشايست است. از من چيزي مخواه كه به آن علم و آگاهي نداري من تو را پند مي دهم تا از كساني مباشي كه نميدانند از خدا چه مي خواهند.
حضرت نوح كه بنده ي خوب خدا بود از اين آزمون دشوار سر بلند بيرون آمد:
نوح عرض كرد :پروردگارا!من به تو پناه مي برم كه چيزي از تو درخواست كنم كه به آن علم و آگاهي ندارم و اگر مرا نيامرزي و به من رحم نياوري من از زيان كاران خواهم بود.[1] (http://www.daneshju.ir/forum/#_ftn1)
[1] (http://www.daneshju.ir/forum/#_ftnref1) هود42تا47
javad jan
06-14-2013, 01:25 PM
حضرت ابراهيم(ع)
يكي از امتحانات بسيار دشوار كه حضرت ابراهيم از آن سرفراز بيرون آمد همانست كه داستانش را در قرآن كريم مي خوانيم:
حضرت ابراهيم تا سالهاي كهن سالي از داشتن فرزند محروم بود و خداوند پس از دعاي او كه عرض كرد:
خداوندا!به من فرزندي از صالحان عنايت فرما.
به او اينگونه بشارت داد:
او را به پسري بردبار بشارت داديم.
در دنباله ي ماجرا آمده است:
پس چون در تلاش و كوشش و در همراهي و همكاري با پدر به پاي پدر رسيد ابراهيم به او فرمود:پسرم من در خواب چنان ديده ام كه سر تو را گوش تا گوش ببرم.نظر تو چيست؟
فرزند بردبار و برومند عكس العملي جالب داشت:
گفت اي پدر هر آنچه را كه بدان فرمان يافتهاي عمل كن!اگر خدا بخواهد مرا از صابران خواهي يافت.وقتي پدر و پسر تسليم فرمان خداوند شدند وابراهيم پسرش را با گونه به خاك انداخت تا سرش را ببرد او را ندا در داديم كه :اي ابراهيم آن رؤيا را تحقق بخشيدي و به مأموريتت عمل كردي.همانا ما اين چنين نيكو كاران را پاداش مي دهيم.
آنگاه خداوند تأكيد مي فرمايد كه :
به راستي كه اين ماجرا همانا بلا و آزموني آشكار است.و قرباني بزرگي را سر بهاي آن پسر داديم.[1] (http://www.daneshju.ir/forum/#_ftn1)
آن پسر همان حضرت اسماعيل بود كه در كودكي حضرت ابراهيم در مكه ساكنش كرده بود.
حضرت ابراهيم چند ابتلا و امتحان بزرگ را پشت سر نهاد و پس از پيروزي در آنها چنان شد كه در اين آيه آمده است:
هنگامي كه پروردگار ابراهيم را با كلماتي آزمود او آن آزمايشها را با پيروزي به پايان برد .خداوند فرمود:من تو را امام و پيشواي مردم قرار مي دهم. ابراهيم عرض كرد: آيا اين مقام در فرزندان من هم خواهد بود؟و خداوند فرمود:عهد و پيمان من به ستم پيشگان نميرسد.[2] (http://www.daneshju.ir/forum/#_ftn2)
امام صادق هنگامي كه از آن حضرت مي پرسند حضرت ابراهيم به كدام كلمات آزموده شد،فرمود:
كلماتي كه ابراهيم به آن آزموده شد همان كلماتي بود كه خداوند به آدم آموخت و به واسطه ي آن توبه اش را پذيرفتآن كلمات اين بود:
يا رَبِّ أسْأَلك بِحَقِّ مُحَمَّدٍ وَ عَلِيٍّ وَ فاطِمَةَ وَ الْحَسَنِ وَ الْحُسَيْنِ إلاّ تُبْتَ عَلَيَّ.[3] (http://www.daneshju.ir/forum/#_ftn3)
[1] (http://www.daneshju.ir/forum/#_ftnref1) صافات100تا106
[2] (http://www.daneshju.ir/forum/#_ftnref2) بقره124
[3] (http://www.daneshju.ir/forum/#_ftnref3) خصال1/304 بحارالانوار12/66
javad jan
06-14-2013, 01:25 PM
يعقوب و يوسف
نخست از ماجراي ابتداي يعقوب سخن مي گوييم.ماجرايي شنيدني و عبرت انگيز.
داستان از آنجا شروع مي شود كه يوسف در خواب مي بيند كه يازده ستاره و نيز خورشيد و ماه به او سجده مي كنند.خوابش را براي پدر تعريف مي كند.يعقوب كه پيامبر خداست خوابش را دليلي بر برتري او بر برادران ميداند و ميگويد:اين خواب از آن حكايت ميكند كه خداوند تو را برمي گزيند و به تو تعبير خواب مي آموزد و نعمت خويش را بر تو وخاندان يعقوب تمام مي كند.همان گونه كه پيشتر بر پدران تو ابراهيم و اسحاق تمام كرده است.
از سوي ديگر يعقوب مي داند كه برادران اين بزرگي و برتري را بر نمي تابند و به يوسف حسادت مي ورزند.و همان هم مي شود.برادران به ابتلايي بزرگ دچار مي شوند.آنان يوسف را به بهانه ي گردش و بازي از پدر جدا مي كنند و نخست تصميم مي گيرند تا او را بكشند اما سر انجام نا جوان مردانه برادرشان را به چاه مي افكنند.در پي اين اقدام يوسف به ابتلائاتي عظيم مبتلا مي شود كه بطور مفصل در سوره ي يوسف بيان شده و بعد از سر بلندي از همه ي اين ابتلائات ،شاكرانه گفت:
خداوند بر ما منت نهاد.همانا چنان است كه اگر كسي تقوا پيشه كند و صبوري ورزد به راستي كه خداوند پاداش نيكوكاران را تباه نمي كند.[1] (http://www.daneshju.ir/forum/#_ftn1)
ابتلاي يعقوب به يوسف دشوار تر بود.او وقتي خبر مرگ دروغين يوسف را شنيد گفت:
پس صبري است نيكو و البته خداوند بر آنچه شما گفتيد مرا مدد مي فرمايد.[2] (http://www.daneshju.ir/forum/#_ftn2)
[1] (http://www.daneshju.ir/forum/#_ftnref1) يوسف90
[2] (http://www.daneshju.ir/forum/#_ftnref2) يوسف18
javad jan
06-14-2013, 01:25 PM
امامان
خداوند در سوره مجادله آيات 125 و 13 مي فرمايند :
يا اَيها الَّذينَ آمَنوااَذا ناجَيتُم الرَّسول َ فَقَدِّموا بَينَيدَي نَجواکُم صَدَقَهً ذالِکَ خَيرٌ لَکُم و اَطهَرُ فَاِن لَم تَجِدوا فَاِنَّ اللهَ غَفورٌ رَحيمٌ
اي کساني که ايمان آورده ايد هنگامي که مي خواهيد با رسول خدا نجوي کنيد قبل از آن صدقه اي در راه خدا بدهيد ، اين براي شما بهتر و پاکيزه تر است ، و اگر توانايي نداشته باشيد خداوند غفور و رحيم است .
ءَاَشفَقتُم اَن تُقَدِّموا بَينَ يدَي نَجواکُم صَدَقاتٍ فَاِذ لَم تَفعَلوا وَ تابَ اللهُ عَُلَيکُم فَاَقيموا الصَّلوهَ و َ آتوا الزَّکوهَ وَ اَطيعُوا اللهَ وَ رَسولَهُ وَ اللهُ خَبيرٌ بِما تَعمَلونَ
آيا ترسيديد فقير شويد که از دادن صدقات قبل از نجوا خودداري کرديد ؟ اکنون که اين کار را نکرديد و خداوند توبه شما را پذيرفت نماز را بر پا داريد و زکات را ادا کنيد و خدا و پيامبرش را اطاعت نمائيد و بدانيد خداون از آنچه انجام مي دهيد باخبراست.
غالب مفسران شيعه و اهل سنت نوشته اند تنها کسي که به اين آيه عمل کرد امير مومنان علي عليه السلام بود چنانکه طبرسي در روايتي از خود حضرت نقل مي کند که فرمود :
« آيه اي در قرآن است که احدي قبل از من و بعد از من به آن عمل نکرده است و نخواهد کرد ، من يک دينار داشتم آن را به ده درهم تبديل کردم و هر زمان مي خواستم با رسول خدا صلي الله عليه و آله و سلم نجوا کنم درهمي راصدقه مي دادم .»
javad jan
06-14-2013, 01:26 PM
امت ها
طوفان نوح:
شايد نخستين قومي كه دچار امتحان شدند قوم نوح بود.
نوح آنان را دعوت به خدا پرستي كرد و از عذاب الهي بيم داد ولي آنان با كبر و غرور برخواسته از اشرافيت جاهلي كافر شدند و سر انجام سزاي عمل خويش را ديدند و عده اي اندك با نوح باقي ماندندكه مفصلا در سوره ي هود بيان شده است.[1] (http://www.daneshju.ir/forum/#_ftn1)
قوم عاد:
قومي قوي با سرزميني پر از نعمت.خداوند هود را مأمور كرد تا اين قوم را بيم دهد كه ديگر بت نپرستند و از قيامت بترسند.ولي آنان جسورانه گفتند معجزه اي بياور كه پيامبر خدايي.و پيامبر در پاسخ گفت : ياد آريد قوم نوح را كه پس از آنان شما را خداوند خليفه بر زمين قرار داد.و شكر كنيد اين همه نعمت كه خدا به شما داده.
ولي آنان به سخره گفتند :آيا بعد از اينكه بميريم زنده مي شويم!هرچه كه هست همين جاست.
و سر انجام بوسيله ي بادي مرگبار آن همه قدرت در عرض هفت شب و هشت روز به مرگي ذليل تبديل شد.
شتر شگفت انگيز:
يكي ديگر ازاقوامي كه در قدرت و ثروت زيادي بودند و گرفتار عذاب الهي شدند قوم ثمود بود كه خداوند براي هدايت اين قوم صالح (ع) مأمور شد.صالح شتري از دل كوه را به عنوان آيتي از خداوند به اين قوم عرضه كرد ولي آنان دست و پاي آن رابريدند و او را كشتند.و بعد دچار عذاب الهي شدند.
قوم پليد:
يكي از پليد ترين پديده هاي تاريخي "هم جنس بازي" است. لوط (ع) مأمور شد تا قومي را كه به شدت در اين عمل ننگين فرو رفته بودند هدايت كند.اما آنان نه تنها حرمت مهمانان لوط را نگاه نداشتند بلكه لوط و خاندانش را از شهر بيرون كردند.و در صبحگاهان يكي از همان روزها دچار عذابي سخت شدند به طوري كه زمين آنها را در خود فرو برد و از آسمان سنگ مي باريد.[2] (http://www.daneshju.ir/forum/#_ftn2)
خائنان كم فروش:
مردم «مدين»يا اصحاب" ايكه"قومي خائن و كم فروش بودند.كه خداوند توسط شعيب (ع) آنان را از اين كار زشتشان كه فرجام خدا ناشناسي آنان بود بيم داد. شعيب آنان را از سرگذشت اقوام پيشين ترساند و نزول عذاب را بر آنان دور ندانست.و سر انجام اين خيانت عذابي سخت همچون عذاب قوم ثمود بود.كه در سوره ي هود به طور كامل توضيح داده شده است.
فرعونيان فرومايه:
قبطيان قومي ثروتمند بودند كه به جاي خدا فرعون را مي پرستيدند.و با وجود معجزات بسيار موسي به خدا ايمان نياوردند و همواره او را مسخره مي كردند.و دچار عذابهاي گوناگون شدند تا مگر ايمان بياورند.كه به طور كامل در سوره ي اعراف توضيح داده شده است.
قارون تيره بخت:
قارون از قوم موسي بود كه بر آنها سركشي كرد.و معتقد بود كه مال و ثروتش را از طريق دانش خود بدست آورده.يك روز او در ميان قومش به جلوه گري پرداخت و هنگامي كه سركشي اش به اوج رسيدقارون و قصرش در دل زمين فرو رفتند.اين ماجرا در سوره ي قصص بيان شده است.
قوم توبه كار:
يكي از اقوامي كه در آخرين لحظات ايمان آورد و توبه كردو از عذاب الهي ايمن شد،قوم يونس(ع) بودند.مردم هنگامي كه ديدند كه عذاب الهي در حال فرود آمدن است ماندند چه كنند. در اين زمان «هول» مردي خردمند و خداشناس كه پيروي يونس بود به ياري مردم شتافت و به آنان گفت:اگر ميخواهيد خلاصي يابيد به خدا پناه بريد. مردم گفتند: چه كنيم؟
همگي به بيابان برويد و گريان دعا كنيد تا شايد اين عذاب از شما برگردد!
غوغايي به پا شد،مردم به راستي توبه كردندو چونان شد كه درهاي رحمت الهي باز شدو عذابي كه قرار بود بر قوم نازل شود بر كوهي نازل شد و آنرا با خاك يكي كرد.و قوم توبه كار رستگار شدند.[3] (http://www.daneshju.ir/forum/#_ftn3)
جادوگران سعادتمند:
از معدود كافراني كه از آزمايش سر بلند بيرون آمدند و مؤمن شدند جادوگراني بودند كه نخست با موسي جنگيدند ولي بعد از اينكه فهميدند كار موسي خارج از قدرت انسان است با شهامت و جوانمردي به سجدا افتادند و گفتند:به پروردگار جهانيان ايمان مي آوريم.و از تهديد فرعون نترسيدند.و اينان مؤمناني شدند كه با شديدترين شكنجه ها در راه ايمانشان شهيد شدند. اين ماجرا در سوره ي طه و اعراف بيان شده است.خوشا به سعادتشان!
ساحل نشينان
درست است که ماهي گرفتن از دريا براي ساحل نشينان کار خلافي نيست گاهي ممکن است خداوند براي امتحان و آزمايش ، جمعيتي را موقتا از اين موضوع نهي کند ، تا مقدار فداکاري آنها روشن شود ، و اين يکي از اشکال امتحان خداوند است بعلاوه روز شنبه در آئين يهود ، روز مقدسي بود و دستور داشتند براي احترام آن روز و رسيدن به عبادت و برنامه هاي مذهبي دست از کسب و کار بکشند ، ولي ساحل نشينان « ايله[4] (http://www.daneshju.ir/forum/#_ftn4) » همه اين مسائل را ناديده گرفتند و آنچنان مجازات شدند که زندگينامه آنها درس عبرتي براي آيندگان شد .
اميرامومنين مي فرمايند :
سوگند به خدايي که پيامبر صلي الله عليه و آله و سلم را به حق مبعوث کرد ، سخت آزمايش مي شويد ، چون دانه اي که در غربال ريزند ، يا غذايي که در ديگ گذارند! به هم خواهيد ريخت ، زير و رو خواهيد شد ، تا آن که پايين به بالا ، و بالا به پايين رود.[5] (http://www.daneshju.ir/forum/#_ftn5)
اين سخن را هنگامي مي گويد که تازه مردم با او بيعت کرده اند و در انتظار اين هستند که ببينند او با تقسيم بيت المال و مقام ها چه مي کند ؟! آيا با همان معيارهاي گذشته و تبعيض ها يا بر معيار تلخ عدالت محمدي ؟!
و هنگامي که از فتنه هاي آينده خبر مي دهند مي فرمايند :
اين حوادث هنگامي رخ نشان مي دهد که جنگ در ميان شما طولاني شود ، و دنيا چنان بر شما تنگ گردد که ايام بلا را طولاني پنداريد ، تاروزي که خداوند پرچم فتح و پيروزي را براي باقيمانده نيکان شما به اهتزاز در آورد .( زمان ظهور حضرت حجت (عج )) فتنه ها آنگاه که روي آورند با حق شباهت دارند ، و چون پشت کنند حقيقت چنان که هست نشان داده مي شود ، فتنه ها چون مي ايند شناخته نمي شوند ، و چون مي گذرند ، شناخته مي شوند ، فتنه ها چون گردبادها مي چرخند ، از همه جا عبور مي کنند ، در بعضي از شهرها حادثه مي آفرينند و از برخي شهرها مي گذرند.[6] (http://www.daneshju.ir/forum/#_ftn6)
و در جايي ديگر مي فرمايند :
از حالات زندگي فرزندان اسماعيل پيامبر ، و فرزندان اسحاق پيامبر، و فرزندان اسراييل « يعقوب » عبرت گيريد . راستي چقدر حالات ملت ها با هم يکسان ، و در صفات و رفتارشان با يکديگر همانند است !.[7] (http://www.daneshju.ir/forum/#_ftn7)
و در جايي ديگر داريم :
و پيامبر خدا صلي الله عليه و آله وسلم فرمود : « اي علي ! همانا اين مردم به زودي با اموالشان دچار فتنه و آزمايش مي شوند و در دين داري بر خدا منت مي گذارند. با اين حال انتظار رحمت او را دارند ، و از قدرت و خشم خدا ، خود را ايمن مي پندارند . حرام خدا را با شبهات دروغين ، و هوس هاي غفلت زا ، حلال مي کنند ، شراب را به بهانه اين که آب انگور است و رشوه را که هديه است و ربا را که نوعي معامله است ، حلال مي شمارند !
گفتم : اي رسول خدا ! در آن زمان مردم را در چه پايه اي بدانم؟ آيا در پايه ارتداد؟ يا فتنه و آزمايش ؟ پاسخ فرمود : در پايه اي از فتنه و آزمايش.[8] (http://www.daneshju.ir/forum/#_ftn8)
[1] (http://www.daneshju.ir/forum/#_ftnref1) بحارالانوار11/330
[2] (http://www.daneshju.ir/forum/#_ftnref2) بحارالانوار12/167
[3] (http://www.daneshju.ir/forum/#_ftnref3) بحارالانوار14/380
[4] (http://www.daneshju.ir/forum/#_ftnref4) تفسير نمونه ج 6 _ ص 428
[5] (http://www.daneshju.ir/forum/#_ftnref5) نهج البلاغه مرحوم دشتي خ 16/2
[6] (http://www.daneshju.ir/forum/#_ftnref6) نهج البلاغه مرحوم دشتي خ 93/5
[7] (http://www.daneshju.ir/forum/#_ftnref7) نهج البلاغه مرحوم دشتي خ 192/93
[8] (http://www.daneshju.ir/forum/#_ftnref8) نهج البلاغه مرحوم دشتي خ 156/14
javad jan
06-14-2013, 01:26 PM
اشخاص
دانستيم كه خداوند كافران را چون به خود نمي آيند و راه رستگاري در پيش نمي گيرند به حال خود رهايشان مي سازد تا در اين چراگاه دنيا چون چهارپايان بچرند.اما خداوند مؤمنان را رها نمي كند و ايشان را به حال خود وا نمي گذارد بلكه آنان را سخت مي آزمايد.خداوند خطاب به كافران در مورد مؤمنان مي فرمايد:
ما كانَ الله لِيَذَرَ الْْمؤمِنونَ عَلي ما أنَتُمْ عَلَيْهِ حَتي يَميزَ الْخَبيثَ مِنَ الطَّيِّب
خداوند مؤمنان را به حال خود رها نمي سازد آنگونه كه شما كافران را وا نهاده است.تا آناني كه سرشت ناپاك دارند از پاك طينتان جدا سازد.[1] (http://www.daneshju.ir/forum/#_ftn1)
هدف از آزمايش در همين آيه به روشني آمده است.اما در آيه اي ديگر جلوه روشنتري از اين مطلب آمده است:
أحَسِبَ النّاسُ أنْ يُتْرَكوا أنْ يَقولوا آمَنّا وَ هُمْ لا يُفْتِنون
آيا مردم چنان مي پندارند همين كه به زبان گفتند ايمان آورديم رها مي شوند و آزمايش نمي گردند؟[2] (http://www.daneshju.ir/forum/#_ftn2)
اين پرسش انكاري است؛يعني هرگز چنان نيست كه مردم آزمايش نشوند. اين سنت در پيشينيان هم بوده است چنانكه در آيه بعدي مي فرمايد:
وَ لَقَدْ فَتَنّا الَّذينَ مِنْ قَبْلِهِمْ
و ما به راستي پيشينيان اينان را هم آزموديم.
و در دنباله آيه شريفه هدف از اين آزمايش هم بيان شده است:
فَلَيَعْلَمَنَّ الله الَّذينَ صَدَقوا وَ لَيَعْلَمَنَّ الْكاذِبين[3] (http://www.daneshju.ir/forum/#_ftn3)
تا خداوند راستگويان و دروغگويان را بنماياند.
ذكر همين چند آيه شريفه كافي است تا به خوبي بدانيم آنان كه به دايره ايمان در آمده اند بي ترديد آزمايش مي شوند.
اينك بپردازيم به روايتي از حضرت علي (ع
هيچ گاه هيچ يك از شما نگوييد :«بارالها من از فتنه به تو پناه مي برم» زيرا كسي نيست جز آنكه فتنه اي او را فرا گيرد اما اگر كسي خواست به خدا پناه ببرد از فتنه هاي گمراه كننده به خداوند پناه ببرد.[4] (http://www.daneshju.ir/forum/#_ftn4)
[1] (http://www.daneshju.ir/forum/#_ftnref1) آل عمران179
[2] (http://www.daneshju.ir/forum/#_ftnref2) عنکبوت2
[3] (http://www.daneshju.ir/forum/#_ftnref3) عنکبوت3
[4] (http://www.daneshju.ir/forum/#_ftnref4) نهج البلاغه حکمت91
[5] (http://www.daneshju.ir/forum/#_ftnref5) اصول کافي2/255
[6] (http://www.daneshju.ir/forum/#_ftnref6) اصول کافي2/253
[7] (http://www.daneshju.ir/forum/#_ftnref7) نهج البلاغه خ143
[8] (http://www.daneshju.ir/forum/#_ftnref8) بحارالانوار90/150ح 2- خصال 1/133
[9] (http://www.daneshju.ir/forum/#_ftnref9) بحارالانوار71/392 ح9
[10] (http://www.daneshju.ir/forum/#_ftnref10) بحارالانوار90/151ح4
[11] (http://www.daneshju.ir/forum/#_ftnref11) بحارالانوار90/151ح5
[12] (http://www.daneshju.ir/forum/#_ftnref12) وسائل الشيعه 2/62
javad jan
06-14-2013, 01:28 PM
ابتلاي مؤمنان
با توجه به رواياتي كه نقل مي كنيم علت ابتلاي پيامبر و نيز اوصياء و مؤمنان روشنتر مي شود:
حضرت امام صادق فرمود:در كتاب از حضرت علي آمده است:
گرفتار ترين مردم از نظر بلا پيامبرانند و شديد ترين بلاها بر پيامبران فرود مي آيد و پس از پيامبران جانشينان آنان دچار بلاهاي سخت مي شوند و به همين ترنيب شدت و كثرت بلا در طبقات پس از ايشان كاسته مي شود.بنده مؤمن به اندازه كار و كردار نيكش آزمايش مي شود. از اين رو كه هركس دينش درست و كردارش نيكو باشد بلا و گرفتاري اش شديد تر است.و اين از آن روست كه خداوند دنيا را محا پاداش براي مؤمن و عقوبت براي كافر قرار نداده است.و هركس كه دينش سست و عملش اندك است بلاي كمتر و سبكتري هم گريبانگيرش ميشود.
براستي كه نزول بلا بر مؤمن ،از ريزش باران بر زمين هموار ،سريعتر و پر شتابتر است.
درباره ي ابتلاي مؤمن و شدت و سختي آن، به ذكر چند روايت ديگر تبرك مي جوييم:
به درستي كه خداوند متعال با مؤمن پيمان بسته است كه او را بيازمايد، همانگونه كه مرد با خانواده اش عهد مي بندد كه در بازگشت از سفر، برايشان ارمغان و هديه آورد.[5] (http://www.daneshju.ir/forum/#_ftn5)
خداوند چون بنده اي را دوست بدارد، او را كاملاً با بلا مي پوشاند.[6] (http://www.daneshju.ir/forum/#_ftn6)
يكي از علتهاي امتحان مؤمن ،در اين فرمايش حضرت علي (ع)آمده است.
آنگاه كه بندگان مرتكب اعمال ناشايست و ناپسند مي شوند خداوند ايشان را مبتلا مي سازد.ابتلاي آنان به اين گونه امور است:
-محصولات كشاورزي دچار كاستي مي شود.
-بركتها و فزونيها حبس مي شود.
-خزينه و گنجينه هاي خوبي وخيرات بسته مي گردد.
اين ابتلائات و كاستيها از آن رو رخ مي دهد تا توبه كار توبه كند و آن كس كه مي خواهد بند گناه از دست و پاي خويش بگسلد،بگسلد.و آن كس كه زمينه ي هشيار شدن و بيدار گشتن دارد به خود آيد و آن كس كه مي خواهد از بدي ها دوري گزيند دست از زشت كاري بدارد[7] (http://www.daneshju.ir/forum/#_ftn7)
javad jan
06-14-2013, 01:29 PM
آزمون دشوار مؤمنان
گفتيم كه مؤمنان به آزمونهاي دشوار تري آزمايش مي شوند و دانستيم كه هر چه درجه ي ايمان بالاتر باشد امتحان و ابتلا دشوار تر خواهد بود در اين باره به اين روايت توجه كنيد:
امام صادق (ع) فرمود :سه چيز است كه مردم تاب و توان انجام آنها را ندارند؛گذشت از خطاي مردم،برادري با مردم در دارايي،يادكرد فراوان خدا.[8] (http://www.daneshju.ir/forum/newreply.php?do=newreply&noquote=1&p=291417#_ftn8)
پيامبر خدا به علي (ع) فرمود:اي علي!سه كار سيد و سرور همه ي خصلتهاست؛ رعايت انصاف در باره ي مردم و مواسات با برادر ديني و ياد ياد كردن خدا در همه حال.[9] (http://www.daneshju.ir/forum/newreply.php?do=newreply&noquote=1&p=291417#_ftn9)
در وصيت پيامبر به علي (ع) آمده است كه فرمود:اي علي ! سه كار سيد و سرور همه ي خصلتهاست؛ رعايت انصاف در باره ي مردم و مواسات با برادر ديني و ياد ياد كردن خدا در همه حال و منظور از ياد كردن خدا آن نيست كه سبحان الله والحمدلله ولا اله الا الله والله اكبر بگوييد،بلكه منظور آن است كه چون بر امر حرامي در مي آيد از خداوند بترسد و آن كار را رها كند.[10] (http://www.daneshju.ir/forum/newreply.php?do=newreply&noquote=1&p=291417#_ftn10)
همين مطلب به تعبيري ديگر از امام صادق (ع) چنين نقل شده است: مؤمن به چيزي شديدتر از سه خصلت آزموده نمي شود.....! .[11] (http://www.daneshju.ir/forum/newreply.php?do=newreply&noquote=1&p=291417#_ftn11)
javad jan
06-14-2013, 01:29 PM
علت ابتلاي مؤمن
يكي ديگر ازحكمتهاي ابتلاي مؤمن در اين بيان امام صادق (ع) آمده است:
صباح پسر سيابه مي گويد:به امام صادق (ع) عرض كردم :آيا بلاهايي كه گريبان مؤمن را ميگيرد به خاطر گناهاني است كه انجام داده است ؟
امام فرمود: خير،بلكه براي آن است تا آن كسي كه كارهاي نيك او را ثبت و ظبط مي كند ناله و شكوه و دعاي او را بشنود؛و كارهاي زشت ازنامه عمل او فرو ريزد و آن ناله و شكوه و دعا ،اندوخته ي روز قيامت او گردد.[12] (http://www.daneshju.ir/forum/newreply.php?do=newreply&noquote=1&p=291417#_ftn12)
امام باقر (ع) نيز در اين باره چنين فرموده است :همانا خداوند هنگامي كه بنده اي را دوست بدارد او را با بلا ها مي پوشاند و در آنها غوطه ور مي سازد . پس آنگاه كه آن بنده ي مبتلا خدارا مي خواند ، خداوند به او پاسخ مثبت مي دهد و مي فرمايد: آري بنده من !اگر در برآوردن خواسته ات شتاب بورزم ،براين كار توانا هستم و اگر دعاودر خواستت را اجابت نكنم و آن را برايت ذخيره كنم ،برايت بهتر است.
javad jan
06-14-2013, 01:32 PM
علل دور شدن بلايا
عمل صالح و اهل بيت
معاف شدگان از بلا
شکردعا
javad jan
06-14-2013, 01:33 PM
عمل صالح و اهل بيت
مولا علي عليه السلام مي فرمايند :
اي مردم ! امواج فتنه ها را با کشتي هاي نجات درهم بشکنيد[1] (http://www.daneshju.ir/forum/#_ftn1) ، و از راه اختلاف و پراکندگي بپرهيزيد ، و تاج هاي فخر و برتري جويي را بر زمين نهيد. رستگار شد آن کس که با ياران به پا خواست ، يا کنارهگيري نمود و مردم را آسوده گذاشت .[2] (http://www.daneshju.ir/forum/#_ftn2)
و همچنين در اصول کافي آمده است :
خداوند به واسطه عمل کننده ( بلا را ) از تارک عمل دور مي کند :
حضرت صادق عليه السلام فرمود : هر آينه خداوند به خاطر آن کسي که نماز مي خواند از شيعيان ما بلا را دفع مي کند از آن کسي که نماز نمي خواندتاز شيعيان ما و اگر همگي نماز را ترک کنيد هر آينه همگي آنها هلاک شوند . وخداوند به خاطر آن که زکات دهد از شيعيان ما دفع کند از آن که زکات نمي پردازدو اگر همگي زکات ندهند هلاک گردند . وهمانا خداوند به خاطر آن که از شيعيان ما حج کند از آن که حج نکند بلا را دفع کند و اگر به ترک حج اتفاق کنند هر آينه هلاک شوند و اينست گفتار خداي عزوجل : « و اگر نبود بر کنار کردن خداوند برخي را به برخي ديگر هر آينه زمين تباه مي شد وليکن خدا داراي فضل است بر همه جهانيان »[3] (http://www.daneshju.ir/forum/#_ftn3) فرمود : به خدا سوگند اين آيه جز درباره شما نازل نگشته و ديگري جز شما مقصود نيست .[4] (http://www.daneshju.ir/forum/#_ftn4)
[1] (http://www.daneshju.ir/forum/#_ftnref1) اشاره است به حديث معروف پيامبر (ص) که فرمود : مثل اهل بيت من همانند کشتي نجات است .
[2] (http://www.daneshju.ir/forum/#_ftnref2) نهج البلاغه مرحوم دشتي خ 5/1
[3] (http://www.daneshju.ir/forum/#_ftnref3) بقره /251
[4] (http://www.daneshju.ir/forum/#_ftnref4) اصول کافي ج 4_ ص 187
javad jan
06-14-2013, 01:35 PM
باب معاف شدگان از بلا
امام باقر عليه السلام فرمودند :
همانا خداوند بندگان خاصي دارد که از بلا آنها را نگه دارد پس در عافيت آنها را زنده بدارد ، و درعافيت روزيشان بدارد و در عافيت بميراند و در عافيت مبعوثشان کند و در عافيت در بهشت آنان را سکونت دهد . اسحاق بن عمار گويد : از حضرت صادق عليه السلام شنيدم که مي فرمود : خداي عزوجل خلقي را آفريده که از بلا به آنها دريغ دارد ، آنها را در حال عافيت آفريده و در عافيت زنده داشته و در عافيت بميراند و با عافيت به بهشتشان برد .
و نيز حضرت صادق عليه السلام فرمود : براي خداي عزوجل خواصي از بندگان هستند که به نعمت خود آنان را خوراک دهد و به عافيت خود به آنها بخشش کند و به رحمت خود آنان را به بهشت برد ، بلاها و فتنه ها بر آنها بگذرند و هيچگونه زياني به آنان نرسانند .[1] (http://www.daneshju.ir/forum/#_ftn1)
[1] (http://www.daneshju.ir/forum/#_ftnref1) اصول کافي ج 4 _ ص 203
javad jan
06-14-2013, 01:35 PM
شکر
علامه مجلسي (ره) نقل مي کند که در هر بلا پنج نوع شکر است :
1_ هر مصيبتي دافع مصيبت بزرگتر از خود است ، چنانچه مردن مرکوب دافع مردن خود انسانستو جاي شکرش باقي است .
2_ هر بلايي موجب کفاره گناه يا رفعت درجه مي شود پس سزاوار شکر است .
3_ مصيبت و بلاي دنيوي در برابر بلاي ديني کوچک و سبک است چنانکه مردي کور و جذامي و پيس و فلج در زمان حضرت عيسي (ع) مي گفت : خدا را شکر که مرا به بلاء بيشتر مردم گرفتار نکرد ، چون حضرت عيسي از او توضيح خواست ، گفت : بزرگترين بلاها ، بلاي کفر و بي ايمانيست که من ندارم .
4_ هر بلايي در لوح محفوظ نوشته و مقدر است و ناچار بر سر انسان خواهد آمد ، چون آمد و گذشت بايد خدا را شکر کرد .
5_ هر بلايي موجب ثواب آخرت و رفتن محبت دنيا از دل است و آن سزاوار شکر است .
javad jan
06-14-2013, 01:36 PM
دعا
اميرالمومنين علي عليه السلام مي فرمايند :
ايمان خود رابا صدقه دادن ، و اموالتان را با زکات دادن نگاه داريد ، و امواج بلا را با دعا از خود دور سازيد .[1] (http://www.daneshju.ir/forum/#_ftn1)
و در جايي ديگر مي فرمايند :
آن کس که به شدت گرفتار دردي است ، نيازش به دعا ، بيشتر از شخص تندرستي که از بلا در امان است ، نمي باشد .[2] (http://www.daneshju.ir/forum/#_ftn2)
[1] (http://www.daneshju.ir/forum/#_ftnref1) نهج البلاغه مرحوم دشتي حکمت 146
[2] (http://www.daneshju.ir/forum/#_ftnref2) نهج البلاغه مرحوم دشتي حکمت 302
javad jan
06-14-2013, 01:37 PM
راهکارها در هنگام بلا
صبر
استمداد از نيروي ايمان و الطاف الهي
بررسي تاريخ گذشتگان
ياد آوري نعمت ها
توجه به اين که خدا از همه چيز آگاه است
javad jan
06-14-2013, 01:37 PM
اکنون که خدا همه را آزمايش مي کند اين سوال مطرح مي شود که راه موفقيت ما در اين آزمايش ها چيست و چه بايد کرد تا پيروز شد ؟
صبر
نخستين گام براي پيروزي در امتحانات همان است که در جمله اي کوتاه و پر معني « و بشر الصابرين » آمده است . اين جمله با صراحت مي گويد رمز موفقيت در مقابل مشکلات و آزمايش ها صبر و استقامت است و به همين دليل بشارت پيروزي را بايد به افراد با استقامت داد.
چيزيکه بر استقامت انسان مي افزايد توجه به گذرا بودن اين حوادث است و اين که زندگي اين جهان گذر گاهي بيش نيست . صابران کساني هستند که با بي اعتنايي به حوادث مشکل و سخت به مبارزه بر ميخيزند و منطقشان اين است : « انا لله و انا عليه راجعون » ما از سوي خدا آمده ايم و به سوي او باز مي گرديم ، بنابراين از مشکلات وحشتي نداريم .[1] (http://www.daneshju.ir/forum/#_ftn1)
همانطور که امير مومنان مي فرمايند :
پس اگر خداوند عافيت و سلامت بخشيد ، قدرشناس باشيد و اگر به بلا و گرفتاري مبتلا گشتيد ، شکيبا باشيد ، که همانا سرانجام ، پيروزي با پرهيزگاران است .[2] (http://www.daneshju.ir/forum/#_ftn2)
[1] (http://www.daneshju.ir/forum/#_ftnref1) تفسير نمونه ج 1 _ص 390
[2] (http://www.daneshju.ir/forum/#_ftnref2) نهج البلاغه مرحوم دشتي خ 98/4
javad jan
06-14-2013, 01:37 PM
استمداد از نيروي ايمان و الطاف الهي
هنگامي که انسان دستخوش حوادث مي شود گاهي ، اعتدال خود را از دست مي دهد ، ناگفته پيداست که هر قدر حادثه بزرگتر باشد اضطراب بيشتري خواهد داشت .
در اين مواقع مردان خدا چون برنامه و هدف روشني دارند بدون تحير به وظيفه خود عمل مي کنند و خدا هم به آنها روشن بيني بيشتري مي دهد که راه صحيح را تشخيص دهند و دچار ترديد نگردند.
قرآن مي گويد :
والذين جاهدوا فينا لنهدينهم سبلنا
کساني که در راه ما به جهاد برخيزند آنها را به سوي راه هاي خود هدايت مي کنيم .[1] (http://www.daneshju.ir/forum/#_ftn1)
[1] (http://www.daneshju.ir/forum/#_ftnref1) تفسير نمونه ج 1_ ص 390
javad jan
06-14-2013, 01:38 PM
بررسي تاريخ گذشتگان
توجه به تاريخ پيشينيان و مشکلات بزرگي که آنها با آن مواجه بوده اند ، در آماده ساختن روح انسان در برابر آزمايش هاي پروردگار بسيار موثر است ، زيرا انساني که خود را با مشکلات مواجه مي بيند ، اگر احساس تنهايي کنددر نيروي مقاومت و پايداري او ممکن است خللي رخ دهد ، اما توجه به اين که اين مشکلات براي اقوام ديگر نيز بوده و موفقيت و پيروزي نصيب آن دسته شده که از استقامت بيشتري برخوردار بوده اند ، نيروي پايداري انسان را بيشتر مي سازد ، و لذا قرآن مجيدذ در بسياري از موارد براي دلداري پيامبر و تقويت روح او در برابر مشکلات اشاره به تاريخ گذشتگان و حوادث دردناک زندگي آنها مي کند :
ولقد استهزيء برسل من قبلک
اگر تو را استهزا کنن نگران نباش پيامبران پيشين نيز گرفتار استهزائ مردم بودند و با استقامت براين مشکلات پيروز شدند.[1] (http://www.daneshju.ir/forum/#_ftn1) [2] (http://www.daneshju.ir/forum/#_ftn2)
امير مومنان مي فرمايند :
آن کس که از آزمايش ها و تجربه هاي خدادادي سودي نبرد ، از هيچ پند و اندرزي سود نخواهد برد ، و کوته فکري دامنگير او خواهد شد ، تا آنجا که بد را خوب ، و خوب را بد مي نگرد.[3] (http://www.daneshju.ir/forum/#_ftn3)
و همچنين در جاي ديگر مي فرمايند :
مردم ! از آنچه که بر ملت هاي متکبر گذشته ، از کيفرها و عقوبت ها و سختگيري ها ، و ذلت و خواري فرود آمده ، عبرت گيريد و از قبرها و خاکي که بر آنچه ره نهادند ، و زمين هايي که با پهلوها بر آن افتادند پند پذيريد ، و از آثار زشتي که کبر و غرور در دل ها مي گذارد ، به خدا پناه ببريد ، همانگونه که از حوادث سخت به او پناه مي بريد !.[4] (http://www.daneshju.ir/forum/#_ftn4)
و خطاب به معاويه مي فرمايند :
کسي که به دنياي حرام برسد از آنچه به دست آورده راضي و بي نياز نمي شود ، و در فکر آن است که به دست نياورده ، اما سرانجام آن ، جدا شدن از فراهم آورده ها ، و به هم ريختن بافته شده هاست. اگر از آنچه گذشته عبرت گيري ، آنچه را که باقي مانده مي تواني حفظ کني .[5] (http://www.daneshju.ir/forum/#_ftn5)
و خطاب به مالک اشتر مي فرمايند :
آنچه بر تو لازم است آن که حکومت هاي دادگستر پيشين ، سنت هاي باارزش گذشتگان ، روش هاي پسنديده رفتگان و اثار پيامبر صلي الله عليه و آله و سلم و واجباتي که در کتاب خداست ، را همواره به ياد آوري ، و از آنچه ما عمل کرده ايم پيروي کني ، و براي پيروي از فرامين اين عهد نامه اي که براي تو نوشته ام ، و با آن حجت را برتو تمام کرده ام ، تلاش کن ، زيرا اگر نفس سرکشي کرد و بر تو چيره شد عذري نزد من نداشته باشي .[6] (http://www.daneshju.ir/forum/#_ftn6)
و در جايي ديگر مي فرمايند :
اي مردم ! بايد دنياي حرام در چشمانتان از پرکاه خشکيده ، و تفاله هاي قيچي شده دام داران ، بي ارزش تر باشد . از پيشينيان خود پند گيريد ، پيش از آنکه آيندگان از شما پند گيرند ، اين دنياي فاسد نکوهش شده را رها کنيد ، زيرا مشتاقان شيفته تر از شما رها کرد .[7] (http://www.daneshju.ir/forum/#_ftn7)
و نيز مي فرمايند :
بندگان خدا ! روزگار بر آيندگان چنان مي گذرد که بر گذشتگان گذشت . آنچه گذشت ، بازنمي گردد ، و آنچه هست جاويدان نخواهد ماند، پايان کارش با آغاز آن يکي است ، ماجراها و رويداد هاي آن همانند يکديگرند ، و نشانه هاي آن آشکار است .[8] (http://www.daneshju.ir/forum/#_ftn8)
و در پايان خطبه مي فرمايند :
پس از عبرت ها پند گيريد ، و از دگرگوني روزگار عبرت پذيريد ، و از هشداردهندگان بهره مند گرديد .[9] (http://www.daneshju.ir/forum/#_ftn9)
[1] (http://www.daneshju.ir/forum/#_ftnref1) انعام _ 20
[2] (http://www.daneshju.ir/forum/#_ftnref2) تفسير نمونه ج 1 _ ص 391
[3] (http://www.daneshju.ir/forum/#_ftnref3) نهج البلاغه مرحوم دشتي خ 176/25
[4] (http://www.daneshju.ir/forum/#_ftnref4) نهج البلاغه مرحوم دشتي خ 192/36
[5] (http://www.daneshju.ir/forum/#_ftnref5) نهج البلاغه مرحوم دشتي نامه 49/2
[6] (http://www.daneshju.ir/forum/#_ftnref6) نهج البلاغه مرحوم دشتي نامه 53/152-153
[7] (http://www.daneshju.ir/forum/#_ftnref7) نهج البلاغه مرحوم دشتي خ 32/11
[8] (http://www.daneshju.ir/forum/#_ftnref8) نهج البلاغه مرحوم دشتي خ 157/2
[9] (http://www.daneshju.ir/forum/#_ftnref9) نهج البلاغه مرحوم دشتي خ 157/15
javad jan
06-14-2013, 01:39 PM
ياد آوري نعمت ها
تاجري که يک روز مواجه با ضرري ميشود اگر روزهاي بيشتري را که درآمدهاي سرشار در آن داشته به خاطر ياورد از ياس و ناراحتي او خواهد کاست و بر نيروي پايداري او خواهد افزود . روي اين حساب بايد به هنگام بروز مشکلات به ياد نعمت هاي بيشمار الهي بود و خود را به وسيله آن آرامش داد و روح مقاومت را در خويش تقويت نمود . قرآن مجيد مي گويد :
فاذکروا آلاء الله لعلکم تفلحون
نعمت هاي خدا را به ياد آوريد تا رستگار و پيروز شويد .[1] (http://www.daneshju.ir/forum/#_ftn1) [2] (http://www.daneshju.ir/forum/#_ftn2)
[1] (http://www.daneshju.ir/forum/#_ftnref1) اعراف_ 69
[2] (http://www.daneshju.ir/forum/#_ftnref2) تفسير نمونه ج 1_ ص 391
javad jan
06-14-2013, 01:39 PM
توجه به اين که خدا از همه چيز آگاه است
کساني که در مسابقات خسته کننده و طاقت فرسا شرکت مي کنند همين که احساس مي نمايند که جمعي از دوستان و علاقه مندان در اطراف ميدان مسابقه ، آنها را مي بينند ، تحمل مشکلات براي آنان آسان ميشود و با شوق و اشتياق بيشتري به نبرد با مشکلات بر مي خيزند .
جايي که وجود چند انسان تماشاچي در روح انسان چنين اثري داشته باشد توجه به اين حقيقت که خداوند همه مجاهدت هاي ما را در برابر امتحانات مي بيند و از آن آگاه است پيدا است چه اثري در روح انسان و عشق و علاقه او به ادامه اين جهاد خواهد گذاشت . قرآن مجيد مي گويد : به هنگامي که نوح عليه السلام تحت شديدترين فشار از ناحيه قومش مامور به ساختن کشتي شد خداوند خطاب کرد :
فاصنع الفلک باعيننا
در برابر ما کشتي بساز
جمله « در برابر ما » چنان قوت قلبي به نوح بخشيد که استهزاء دشمنان اثري در روح او نمي گذاشت .
اولئک عليهم صلوات من ربهم
بيان شد که مردان صابر از توجه به زود گذري دنيا و تلقين معناي انا لله و انا عليه راجعون استمداد گرفته و بر مشکلات پيروز مي شوند .
در اين آيه مي فرمايد : صلوات خدا که به معني تزکيه و مقام ارجمند ومغفرت و تفضلات مخصوصه است برآنها باد . همان طوري که از قرآن استفاده مي شود براي خدا دو نوع رحمت است : رحمت عمومي و رحمت خصوصي .
و رحمتي وسعت کل شي ء فساکتبها للذين يتقون[1] (http://www.daneshju.ir/forum/#_ftn1)
رحمت من بر همه چيز سايه افکنده و البته قرار مي دهم و لازم مي کنم آن را براي آنها که پرهيزکارند .
اما چون آيه در مقام بيان پاداش و مقام ارجمند صابران است لذا مراد از رحمت در اين جا رحمت خصوصي است که تنها مردان خدا و صابران از آن بهره مند مي شوند .[2] (http://www.daneshju.ir/forum/#_ftn2)
[1] (http://www.daneshju.ir/forum/#_ftnref1) اعراف _ 156
[2] (http://www.daneshju.ir/forum/#_ftnref2) تفسير نمونه ج 1 _ ص 391-392
Powered by vBulletin™ Version 4.2.2 Copyright © 2025 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.