توجه ! این یک نسخه آرشیو شده می باشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمی کنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : علي عليه السلام خورشيد كعبه
javad jan
06-14-2013, 11:03 AM
امشب علي عليهالسلام ميآيد
ساقههاي نيلوفري از پايههاي عرش بالا رفته و سرير ولايت را به عطر وجودي خود آراستهاند، تا او بيايد و بر تکيهگاه پوشيده از رازقي آن تکيه زند. درون کعبه چه غوغايي است امروز! ملائک، بال در بالْ گستره آسمانها را پوشانيدهاند و جبرائيل و ميکائيل و اسرافيل حلقه خانه کعبه شدند تا پر به نور وجود او بسايند! طنين نام او هلهله شادي ملائک است. جامهاي افلاکيِ عاشقان به سوي او ميآيند و گيسوان سياه شبْ به يُمن وجود او گل خندههاي نقرهاي را در ميان آبشار آسمانياش تقسيم ميکند؛ چرا که امشب علي عليهالسلام ميآيد!...
شکوه سيزده
13 رجب سال سيام از عام الفيل! آسمانيان طبق طبق نور ميآوردند، آنگاه که ديوار کعبه شکافته شد و فاطمه بنتاسد قدم به درون کعبه نهاد که عليِّ اعلي خانه خويش را از براي قدوم مبارک او آماده کرده بود... . و او آمد که نام خود را از خدا گرفته بود و آمده بود تا بتهاي خانه را درهم بشکند و بر پشت بام آنْ نداي يگانگي و توحيد ذات مقدس خداي تعالي را سر دهد و او را تقديس کند و فرياد حقطلبياش را از ميان کفرها و نفاقها به گوش جانهاي عاشقان برساند و پرواز شورآفرين کبوتران عشق را جاني تازه بخشد.
معشوق خدا
آسمانيان همه از شراب عشق علي عليهالسلام نوشيدهاند و لب از جام وصال او تر کردهاند و اينک زمينيان را فرصتي است تا در چشمه جوشان معرفت او تن بشويند و به نور وجودي او رخ برگشايند؛ او که معشوق خداوند است و محمد صلياللهعليهوآله ، در خانه خدا، خانه عشق و شوريدگي پا به عرصه خاکي نهاد. او علي است و خدايش اعلي. او که مهتاب سپيدي رويش را از او دارد و کوچهها همه بيقرار اويند و پنجرهها در انتظار قدوم مبارکش. او که چشمانش همه حديث و اعجاز است و نگاه هستيبخششْ پياله جانها را از شور زندگي، عشق وشيدايي لبريز ميکند؛ او معشوق خداست.
طبيب دردمندان
ياسها و نرگسها در بيکرانهاي گذرگاه هستي، عرشيان و زمينيان را در هالهاي از عطر و رويا ميبرند؛ چرا که عطر وجودشان را از وجود علي عليهالسلام به وديعت گرفتهاند! آبهاي همه درياها از انعکاس نام او ميدرخشند و ميخندند و نسيمهاي بهاري، در وزش لابهلاي شاخ و برگهاي بيدهاي مجنونْ نام او را زمزمه ميکنند و نغمه خوشطنين نام اوست که اينگونه بلبلان عاشق را به ترنّم درآورده است و بهشتْ براي خاطر او تمام زنبقهايشان را نثار زمينيان کرده است! او علي است؛ طبيبي که هر کجا که لازم باشد بر زخمها مرهم مينهد و دلهاي نابينا و گوشهاي ناشنوا و زبانهاي بيکلام را درمان ميکند. او علي عليهالسلام است که غفلت و ناداني و حيرت و سرگرداني را معالجه و روشنيهاي حکمت و عرفان را تقديم دلها و جانهاي تشنه عاشقان الهي ميکند.
مردي از تبار نور
مردي ميآيد از تبار نور، از تبار عاشقان و شوريدگان. مردي که محمد صلياللهعليهوآله از گل خندههاي نگاه او نشاط مييابد و ابوطالب در نيمه شبهاي بيداري دل، با او راز دل ميگويد و فاطمه بنت اسد باغ چشمانش را به روي او ميگشايد تا گل شادماني را آبشار لبخند او شکوفا کند. مردي که طلوع مهرانگيز نگاهشْ ديگر بار حلاوت وصال و عشق را در چشمه لايزال به جان پاکان مينوشانْد و پياله حيات عاشقانْ از نگاهش لبريز ميشد. علي، فصيحترين شعر حيات و زيباترين آواز آفرينش بود.
بهار جاوداني
چلچلهها به تمنّاي پاسخ او، آمدن بهار را نويد ميدهند. او که مهرباني را نثار عالميان ميکند و لالهها در دشت دلدادگي از عشق او شور زندگي ميگيرند. او که در کوچه باغ باورمان ماندني و جاويدان است. او که قوهاي سپيدبال آرام دريايي، صبحشان را با نام او آغاز ميکنند. او که آفاق پرواز همه پرندگان مهاجر است. او که تجلّيِ هستي و مظهر ايمان است. او که شهر دلمان همراه با نفس پاک او نفس ميکشد و نبض هستياش به تپش ميافتد. او که دنيا از براي جلوه تمام وجودش کوچک بود و هست. او که پايان شام انتظارمان و صبح صادق شام تارمان بود. آري، علي بهار جاوداني سالهاي زندگيِ همه ما انسانهاست.
سفر دل
علي جان، با تو از کاوش پياپي قلبها و دلهايي ميگوييم که در آنها، ذره ذره گرميِ خورشيدوار عشقت را جستوجو ميکنند. از شراب و شوري که با کلام آسمانيات به جام جانمان بخشيدي. از طلوع پاکت در عمق جانمان که از برايمان اشارت صبح سپيد دلدادگي و شور است. از اشتياقمان به تو که با بانگ آسمانياتْ آنرا شور حيات ميبخشي. از گلبرگهاي عشقي که در مسير آمدنت بر خانه دلمان افشاندهايم و از احتياجمان به طلوعِ مهر تو بر صفحه قلبهايمان تا سفر دل را با بدرقه نگاه سخنگوي تو آغاز کنيم و تو فانوس نظرگاه شبهاي بيپايان سفرمان شوي؛ سفري از برون به درون، و از جاده افلاکي جسم خاکي، تا روح جاودانگي!
آرامشم را با تو مييابم
علي جان، پنجره دلم را به روي صحن وجود آسمانيات ميگشايم و خويش را اسير کمند شوقآفرين عشقت ميکنم، اي همزبانِ بهترين دقايق حيات، با تو سخن آغاز ميکنم که پياله حياتم را، ساقي بزم شورانگيز خيال تو لبريز ساخته، و خاکستر وجودم را آتش عشق تو بر باد داده است. علي جان، درخشش طليعه با شکوه وجود تو از پشت کوهسار چشمان هميشه مشتاق ما، شکوفايي گلهاي آفرينش را برايمان به ارمغان ميآورد، آنگاه که نم نم باران لطيف مهر تو بر صفحه دلمان جاري ميشود. نسيم مهرورزي با تو، در آسمان قلبمان وزشي آرام از سر ميگيرد و عطر دلانگيز کوچه باغهاي آرام انديشه مطهّرت را به ما هديه ميکند. علي جان، در کلاس مهر تو، گلهاي سرخ باغ دلبستگي شکوفا ميشود و عطر بنفش سادگي و خلوصت، همدم نفسهاي زندگي، به روح پر تلاطم انسانيات آرامش ميبخشد.
خانهاي از عشق
علي جان، امشب در خجسته شب ميلادتْ در خانهاي که تار و پودش را با عشق تو پرداختهايم، شوق آمدنت را به شادي مينشينيم تا آستان دلمان را با بهار وجودت همراه سازي. امشب خيال آمدنت به خانه قلبمانْ همان شميم روحبخش جاننوازي است که درون کوچههاي نهجالبلاغهات ميوزد. در درياي ذهنمانْ موجِ الهام کلام تو جاري است و ما چشماني را در طلوع آمدنت نظاره ميکنيم که همه حديث و اعجاز است در بينهايت بودن؛ چشماني که در افق بيانتهايشْ دردهاي بيشماري ترنّم گفتوگو دارند. امشب قدوم مبارکت را بر صفحه دلمان بوسهگاه خويش قرار ميدهيم و گلْدانههاي اشک چشمانمان را در مسير آمدن ميافشانيم ودلمان را به يادتْ روانه تربت غريب خلوتت ميکنيم. علي جان، ميلاد سراسر نورت مبارک باد.
javad jan
06-14-2013, 11:04 AM
تو آمدهاي تا...
علي جان، تو آمدهاي تا از سرّ دلبران پرده بگشايي و در سايه وجودتْ دلدادگانت به آرامش برسند. تو آمدهاي تا مَحرم جان عاشقانت باشي تا آنها با تو راز دل بگويند و امروز اين کبوتران سبکبال، اين فرزندان امامْ در روزگاري که حضور تو را درک نکردهاند و در کوير ستيز دشمنان گرفتار آمدهاند و از طبيب دردهايشان جدا ماندهاند، پروانهوار گرد شمع وجود فردي از تبار تو ميگردند؛ او که همنام توست و از تبار اهلبيت تو. عشق در غياب تو و فرزندت مهدي(عج)، در حضور «سيد علي» رنگي ديگر يافته است و ما منتظران وصال روي دوست، دست نيايش بر آستان کوي دوست برداشتهايم تا شاهد روزي باشيم که دستان سيدمان را در زير بيرق يوسف زهرا(عج) در دستهاي تو ببينيم.
تولد در خانه خدا
مکه در يکي از ماههاي حرام، ماه رجب، پذيراي مقدم زيارت کنندگان خانه خدا بود. زائران با آداب و مناسک خود به گرد خانه خدا طواف ميکردند، گاه پروردگارشان را ميخواندند و گاه بتها را. در ميان آنان، بانوي بزرگواري هم مشغول طواف بود، ولي نه چونان ديگران به کار پرستش بتها. او با روحي لبريز از خضوع و چشماني گريانْ از خدا ميخواست تا ولادت فرزندش را بر او آسان کرده و او را برهمگان مبارک گرداند. در اين هنگام، ناگهان ديوار کعبه شکافته شد و اين بانوي ارجمند به درون کعبه رفت و فرزندش را در آنجا، به ديدگان منتظر گيتي هديه داد. آن روز مبارک، جمعه سيزدهم رجب سي سال بعد از عامالفيل بود.
نسب علي عليهالسلام
نسب که به معناي اصل و نژاد است، از عوامل موثر در ساختار وجودي انسان و تشکيلدهنده شخصيت اوست. طبق گفته قرآن و روايات و ائمه معصومين و نيز علم روانشناسي، فردْ بسياري از صفات و روحيات خود را از طريق وراثت به ارث ميبرد. حضرت علي عليهالسلام به داشتن اين ويژگي ممتاز بوده که اجداد طاهرش همگي از نظر فضيلت و بزرگواري معروف و مشهور بودند. پدر و مادر حضرت علي عليهالسلام هر دو از خاندان هاشم بودهاند و اين خانواده، در فضايل اخلاقي و صفات والاي انساني، در ميان عرب و قريش، زبانزد همگان بود و شجاعت و تيزهوشي و زيرکي، از امتيازات آنها به شمار ميرفت و همه اين فضايل، در حد اعلاي خود به علي بن ابيطالب به ارث رسيد.
پدر علي عليهالسلام
يکي از شخصيتهاي نقشآفرين صدر اسلام، حضرت ابوطالب پدر حضرت علي عليهالسلام و عموي بزرگوار پيامبر خدا عليهالسلام است. او يکي از دَه فرزند عبدالمطلبْ و خود از بزرگان مکه و رئيس قبيله بنيهاشم، و سراسر وجودش، سرشار از بخشش، مهرباني و فداکاري در راه آيين توحيدي بود. ابوطالب بعد از وفات عبدالمطلب، سرپرستي پيامبر اکرم صلياللهعليهوآله را به عهده گرفت و بعد از اينکه پيامبر به مقام رسالت رسيد، در راه هدف مقدس ايشان که همان گسترش آيين يکتاپرستي بود، با تمام وجود جانبازي و فداکاري کرد تا آنجا که گفت: «تا جان در بدن دارم، از محمد دفاع ميکنم». او سرانجام در سال دهم بعثت در 64 سالگي ديده از جهان فروبست. حضرت علي عليهالسلام مراحل آغازين کودکي را در دامان تربيت چنين پدري بزرگوار رشد يافت.
مادر علي عليهالسلام
مادر گرامي حضرت علي عليهالسلام ، فاطمه دختر اسد از فرزندان هاشم است. وي از نخستين زناني بود که به پيامبر ايمان آورد و در دوران کودکي پيامبر، مدتي سرپرستي او را به عهده داشت. از اين رو، پيامبر اکرمْ ضمن تکريم وي، با تعبير مادر از او ياد ميکرد و حتي هنگام رحلت فاطمه بنت اسد، پيامبر اکرم بسيار متأثر شده و پيراهن خود را بر او پوشانده و بر او نماز خواند و فرمود: «خداوند است که زنده ميکند و ميميراند. اي خدا، به حق من و همه انبياي پيش از من، مادرم فاطمه بنت اسد را ببخشاي و دليل و برهانش را بر او تلقين کن و جايگاهش را وسعت بده، همانا که تو ارحم الراحمين هستي».
کنيه علي عليهالسلام
در فرهنگ عرب، کنيه اسمي غير از نام اصلي شخص است، که براي مردان با کلمه اَب و اِبنْ، و براي زنان با اُم و بنت ميآيد و غالبا براي تعظيم و تکريم شخص به کار ميرود. حضرت علي عليهالسلام هم کنيههاي مختلفي داشت؛ از جمله:
ابوتراب که کنايه از همنشيني آن حضرت با خاک و سجدههاي طولاني ايشان داشت. در سال دوم هجري، روزي علي عليهالسلام روزي زمين خوابيده و مقداري گرد و غبار بر لباسش نشسته بود. در اين هنگام، پيامبر اسلام بر بالين ايشان آمد و با خطاب «يا ابوتراب» آن حضرت را بيدار کرد. از آن زمان، آن حضرت به اين کنيه مشهور شدند.
ابوريحانتين: اين کنيه را هم پيامبر براي ايشان قرار داد و به معناي پدر دو ريحانه بهشت، امام حسن عليهالسلام و امام حسين عليهالسلام است.
القاب علي عليهالسلام
در فرهنگ اعراب، لَقَب اسمي غير از اسم اصلي شخص و نامي است که کسي به آن شهرت مييابد. لقب بر مدح يا ذَمّ شخص اشاره دارد. القاب حضرت علي عليهالسلام فراوان است و همگي دلالت بر مدح حضرت علي عليهالسلام ميکنند؛ از جمله:
يعسوب الدين و يعسوب المؤمنين: ابن ابي الحديد که از بزرگان اهل سنت است، در اين باره ميگويد: اين دو لقب را پيامبر اکرم صلياللهعليهوآله در دو نوبت به علي بخشيد. يک بار به او لقب يعسوب الدين را داد؛ يعني مالک و رييس و حاکم دين، و در نوبت ديگر فرمود يعسوبُ المؤمنين؛ يعني آقا و رئيس مؤمنان.
مرتضي لقب ديگر حضرت علي عليهالسلام به اين معناست که رفتار و کردار آن حضرت، مورد پسند خدا و رسول خداست.
از ديگر لقبهاي آن حضرت، ميتوان به اسداللّه (شيرخدا)، حيدر (شير بيشه ايمان) و کاشِفُالکَرْب (بر طرف کننده غم) اشاره کرد.
پيامبر صلياللهعليهوآله مربي علي عليهالسلام
دوران کودکي هر شخص، مقدمه تحول و تکامل شخصيت اوست. حضرت علي عليهالسلام اين دوران را در دامان برترين وجود هستي، يعني پيامبر اکرم صلياللهعليهوآله گذارند. بنابر نقل مرحوم مجلسي رحمهالله در کتاب بحارالانوار، يک سال در مکه قحطي شد و چون ابوطالب از تأمين معاش فرزندان خود ناتوان بود، به پيشنهاد رسول خدا صلياللهعليهوآله ، عباس عموي پيامبر، جعفر بن ابيطالب را و حمزه، طالب را، و پيامبر اکرم هم حضرت علي را براي سرپرستي به نزد خود بردند. الفت و علاقه بينظيري بين پيامبر و علي بود که رشته محکم آن به هيچوجه قابل گسيختن نبود و اين همراهي، تا هشت سالگي حضرت علي عليهالسلام ادامه داشت و آنگاه ايشان به منزل پدرش بازگشت و البته اينْ مانع همراهي علي با پيامبر نشد و اين همراهي تا آخر عمر پيامبر ادامه يافت.
خود حضرت علي عليهالسلام هم به اين مطالب در نهج البلاغه اشاره ميکند و ميفرمايد: «رسول اکرم مرا در همان اوايل زندگيام در دامنش ميپروراند و هر روز دري از درهاي علم و اخلاق به روي من ميگشود».
پذيرش اسلام از طرف علي عليهالسلام
از امتيازات پيروان حق و حقيقتْ پذيرايي و قبول حق بعد از شناخت آن است. حضرت علي عليهالسلام از اين ويژگي ممتاز بهرهمند بود و از اين رو، پس از بعثت پيامبر اکرمْ اولين کسي که به رسالت ايشان ايمان آورد، حضرت علي عليهالسلام بود. پيامبر در اينباره ميفرمايند: «نخستين کسي که در روز رستاخيز مرا در حوض کوثر ملاقات ميکند، پيشقدمترين شما در اسلام، علي بن ابيطالب است». حضرت علي عليهالسلام هم ميفرمايد: «خدايا، من نخستين کسي هستم که پيام تو را شنيد و دعوت پيامبر تو را پاسخ گفت و پيش از من، جز پيامبر خدا کسي نماز نگذارد» همه علماي شيعي و سني، به اين فضيلت بزرگ حضرت علي عليهالسلام اعتراف دارند.
javad jan
06-14-2013, 11:05 AM
علي، تنها برادر پيامبر
پيوند برادري، از اصول اجتماعي آيين اسلام است و پيامبر اکرم صلياللهعليهوآله به شيوههاي گوناگون در ايجاد و استوار ساختن اين پيوند کوشش ميکرد. از اين رو، آن حضرت بعد از هجرت به مدينه، واداشت تا سيصد نفر از مهاجران و انصار با يکديگر پيمان برادري ببندند و در اين ميانْ تنها علي ماند، پس عرض کرد که «اي رسول خدا، بين من و کسي عقد برادري برقرار نکرديد». در اين هنگام پيامبر فرمود: «تو در دنياو آخرتْ برادر من هستي» و بعد پيمان برادري بين خود وعلي خواند.
اين حادثه بزرگ را تاريخنگاران و عالمان شيعه واهل سنت نقل کردهاند. پيمان برادري ميان حضرت علي عليهالسلام و پيامبر صلياللهعليهوآله ، افزون بر محکم کردن پيوند محبت، نوعي يگانگي در ديدگاه و رفتار آن دو عزيز را هم ميرساند.
علي از ديدگاه پيامبر اکرم صلياللهعليهوآله
در تاريخ اسلام، احترام ويژه پيامبر صلياللهعليهوآله به حضرت علي عليهالسلام بينظير بوده است. آن حضرت، همواره پيروي و محبت به علي عليهالسلام را توصيه کرده و ميفرمودند: «هر کس بخواهد به حضرت آدم در عملش، به نوح در تقوايش، به ابراهيم در بردبارياش، به موسي در هيبتش و به عيسي در عبادتش بنگرد، به علي بن ابيطالب نظر کند». ابن ابي الحديد در شرح نهج البلاغه، خود درباره والايي مقام حضرت علي عليهالسلام به نقل روايتي از پيامبر اکرم صلياللهعليهوآله پرداخته و مينويسد: «هر کس دوست دارد مثل من زندگي کند و مثل من بميرد، به ولايت علي بن ابيطالب عليهالسلام تمسک جويد». وي همچنين اضافه ميکند که: «علي، امير مردم با ايمان، پيشواي متقين، رهبر کمال يافتگان پاک به بهشت پروردگار عالميان است. کسيکه او را تصديق کند، رستگار شود و کسي که او را تکذيب نمايد، رسوا و ساقط گردد».
علي عليهالسلام دروازه شهر دانش
پيامبر اکرم صلياللهعليهوآله همواره و با تعبيرات مختلف ميفرمودند: «من شهر علم هستم و علي دروازه آن، هر کس خواهان علم و دانش است، بايد از طريق علي اقدام کند».
علامه اميني در جلد ششم کتاب الغدير، 143 نفر از عالمان اهل سنت را نام ميبرد که به شکلي اين روايت را نقل کردهاند. همچنين آنها علاوه بر اين روايت، تعبيرات ديگري از پيامبر اکرم صلياللهعليهوآله که حاکي از علم و حکمت حضرت علي عليهالسلام است، آوردهاند؛ مانند اين روايت: «من خانه حکمت و علي دروازه آن است».
اعتراف منافقان
سلمان فارسي از پيامبر اکرم صلياللهعليهوآله نقل ميکند که وقتي ايشان حديث «من شهر علم هستم و علي دروازه آن»، را فرمودند: منافقان به علي حسد بردند و ده نفر از آنان با هم توافق کردند که يک سؤال را جداگانه از علي بپرسند و با خود گفتند اگر علي به همه يک پاسخ داد، ميفهميم او دانش چنداني ندارد. اولي آمد و پرسيد: «اي علي، علم بهتر است يا ثروت؟» حضرت فرمودند: «علم بهتر است؛ چون علم ميراث پيامبران است و ثروت ميراث قارون». دومي همين سؤال را پرسيد و باز حضرت علي عليهالسلام فرمود: «علم بهتر است، چون ثروت را تو بايد نگه داري، ولي علم تو را نگه ميدارد». آنها به همين ترتيب ميپرسيدند و حضرت به هر کدام جواب جداگانهاي ميداد. وقتي همگي از جوابها با خبر شدند، بياختيار زبان به اعتراف گشودند و گفتند: «پيامبر اکرم صلياللهعليهوآله راست گفته و شکي نيست که علي دروازه همه دانشهاست».
محبت علي عليهالسلام
علي عليهالسلام اسوه انسان کامل و محبت به او شرط ايمان است. در اين باره فخر رازي که يکي از علماي بزرگ اهل سنت است، از زمخشري نقل ميکند که وقتي آيه 109 سوره شعرا نازل شد، از پيامبر اکرم صلياللهعليهوآله پرسيدند: «خويشاونداني که محبتشان بر ما واجب است، چه کساني هستند؟» حضرت فرمود: «علي، فاطمه و پسران آنان عليهمالسلام ». همچنين سيوطي، يکي ديگر از علماي اهل سنت نقل ميکند که پيامبر فرمود: «دوستي علي نشانه ايمانْ و دشمني او، نشانه نفاق است».
مهماننوازي علي عليهالسلام
در فرهنگ شکوهمند اسلام بر احترام به مهمان وآيين شايسته مهماننوازي، سفارش بسيار شده است. درباره حضرت علي عليهالسلام گفتهاند: روزي پدري همراه پسرش مهمان علي عليهالسلام بودند. بعد از صرف غذا، علي عليهالسلام ظرفِ آبي آورد تا دستهاي پدر را بشويد. علي ظرف آب را نزد پدر برد و دستهاي او را شست. وقتي نوبت به پسر رسيد، علي ظرف آب را به فرزندش محمد حنفيه داد تا او دستهاي پسر را بشويد و فرمود: «اگر اين دو با هم نيامده بودند، دست هر دو را ميشستم، چه پسر باشد و چه پدر. ولي چون با هم آمدهاند، خداوند نميپسندد که بين پدر و پسر به طور مساوي رفتار شود».
جهاد علي عليه السلام
مسأله جهاد در اسلام، يکي از مسائل با اهميت است که در هر زمانْ شرايط خاص خود را دارد و گاهي با بخشش مال و گاهي هم با بخشش جان تحقق مييابد. نمونه کامل يک رزمنده و مجاهد راه خدا، حضرت علي عليهالسلام بود که همواره مرد اول کارزار و ميزان نبرد بود تا آنجا که در جنگ خندق، سرنوشت جنگ را با کشتن پهلوان نامي عرب عمرو بن عَبدوَدْ عوض کرد و به شهادت همه عالمان شيعه و سني، اين مدال افتخار را از پيامبر گرفت که: «ضربه علي در روز خندق، از عبادت جن و انس برتر است».
حضرت علي عليهالسلام شمشير بُرنده اسلام بود که هيچ وقت کُند نشد و اينرا در همه پيکارها نشان داد، چنانکه ابن عباس هم ميگويد: «پرچم مهاجران همواره و در همه جنگها به دست علي بود و او در تمام جنگها پرچمدار سپاه توحيد بود».
عدالت علي عليهالسلام
عدالتْ در سايهسار احکام اسلام، حياتي دوباره يافت. در بسياري از آيات قرآن بر آن تأکيد شد و با سيره امامان معصوم همراه گشت. رعايت عدالت اسلامي به ويژه در سخن و کردار حضرت علي عليهالسلام موج ميزد.
از نظر ايشان، آن اصلي که ميتواند تعادل اجتماع را حفظ کند و همه را راضي نگه دارد و به پيکر اجتماع آرامش تزريق کند، عدالت است. عدالت خود آن حضرت به حدّي بود که زبانزد دوست و دشمن و عام و خاص گرديد. جبران خليل جبران نويسنده مسيحي ميگويد: «علي در محراب عبادت و به خاطر شدت عدالتش شهيد شد».
عبادت علي عليهالسلام
حقيقت عبادت، تعظيم و طاعت خدا و چشم پوشي از غير او و نتيجه آنْ نزديکي به خداوند متعال است. بنابر نقل ابن ابي الحديد شارح بزرگ نهجالبلاغه، حضرت علي عليهالسلام در عبادت، عابدترين مردم شمرده ميشد و نماز و روزهاش از همگان بيشتر بود و مردمان، نماز شب و انجام مستحبات را از او آموختند. امام سجاد عليهالسلام با اينکه خودش به زينت عابدان مشهور است، ولي درباره حضرت علي عليهالسلام ميگويد: «چه کسي قدرت دارد مثل علي عليهالسلام خدا را عبادت کند».
جوانمردي علي عليهالسلام
حضرت علي عليهالسلام از زمره مردان نيک روزگار و اسوه مروّت و جوانمردي است و جوانمردي، يعني شجاعت آميخته با ايثار و گذشت. نقل ميکنند که در جنگ صفين، معاويه مانع رسيدن آب به امام و اصحابش شد. پس حضرت علي عليهالسلام دستور حمله داد و آب پس گرفته شد. در اين هنگام بعضي از ياران امام خواستند مانع رسيدن آب به معاويه و يارانش شوند، ولي ايشان فرمود: «من هرگز پيروزي را از اين راه نميخواهم؛ زيرا اين پيروزي، نشانه مسلماني نيست.» بعد امام دستور دادند که مانع رسيدن آب به معاويه و طرفدارانش نشوند. و با اين حرکت، بر دفتر بزرگمنشي و جوانمردي خود برگ سبز ديگري افزودند.
امير سخن
در دوران جاهليت و همزمان با ظهور اسلام در عربستان، افراد با فصاحتِ بينظير مثل «اِمرَءُالقيس» شاعر پر آوازه عرب، و ديگراني که اشعاري سحرانگيز ميسرودند، بسيار بودند. ولي فصاحت کلام علي عليهالسلام همه اديبان عرب را به تعجب واداشت و جملگي در برابر آن کلام آسماني درمانده شده و او را «اميرسخن» ناميدند. ابنابيالحديد دانشمند بزرگ اهل سنت دراينباره ميگويد: «علي پيشواي فصاحت و استاد بلاغت است. سخن او پايينتر از کلام پروردگار و بالاتر از کلام آفريدگان است.» او همچنين در جاي ديگري درباره خطبه 222 نهجالبلاغه ميگويد: «اگر کسي اين فصل نهج البلاغه را بررسي کند، خواهد فهميد سخن معاويه که: علي بلاغت را براي قريش بنيانگذاري کرد، صحيح است. اگر تمام فصيحان عرب در جايي جمع باشند و اين خطبه بر آنان قرائت شود، شايسته است همگي به خاک افتاده، سجده کنند».
امير بيان
حضرت علي عليهالسلام امير بيان و خطيب بيهمانندي است که چشمههاي شور و معنا در زلال بيکران سخنانش موج ميزند. بيشک همه کلام علي عليهالسلام از فصاحتي اعجازگونه بهره برده، ولي بعضي سخنان آن حضرت، از شگفتي بيشتري برخوردار است که از آن جمله ميتوان به دو خطبه امام علي عليهالسلام اشاره کرد که حضرت در يکي از آنها، خطبهاي در 85 سطر بيان داشتند، بدون آنکه حتي يک بار از حرف «الف» استفاده کنند و در خطبهاي ديگر، از آوردن نقطه خودداري کردند که اين خود، امير بيان بودن حضرت را تأييدي دو چندان است.
javad jan
06-14-2013, 11:06 AM
علي عليهالسلام و زيباييها
حيات سراسر نور علي عليهالسلام سرشار از زيباييهايي معنوي است:
زيباترين ولادت: تنها کسي که در داخل خانه خدا به دنيا آمد علي عليهالسلام است؛
زيباترين نام: بنابر روايت متعدد، نام علي مشتق از نام خدا است؛
زيباترين ايثار: در توطئه مشرکان در قتل پيامبر صلياللهعليهوآله ، علي جاي پيامبر آرميد؛
زيباترين معلم: علي تربيت شده دست پيامبر بود؛
زيباترين سخنان: به تعبير بسياري از بزرگان، نهج البلاغه برادر قرآن است.
نگاهي به نهج البلاغه علي عليهالسلام
شيخ محمد عبده، يکي از بزرگترين دانشمندان عالم تسنن ميگويد: «کلام امام علي بن ابي طالب، پس از کلام خداي متعال و پيغمبرش صلياللهعليهوآله شريفترين و برترين سخن، و سرشارترين کلام از لحاظ مواد و داراي بهترين شيوه است و بيشترين معاني و محتوا را دارد».
جُرج جرُداق، يکي از دانشمندان مسيحي ميگويد: «در نهج البلاغه علي، به همان اندازه که براي عرب خير و ارزش وجود دارد، براي همه انسانهاي ديگر نيز خير و ارزش وجود دارد».
دکتر زَکي مبارک، يکي از عالمان اهل تسنن ميگويد: «من اعتقاد دارم که مطالعه کتاب نهج البلاغه، روح شهامت و مردانگي و عظمت نفس را تقويت ميکند؛ زيرا از روح پر تواني صادر شده است».
سخن انديشمندان مسيحي درباره علي عليهالسلام
جرج جرداق، يکي از نويسندگان مشهور مسيحي مينويسد: «آيا انسانِ بزرگي مانند علي را ميشناسي که حقيقت انساني را به عقول و مشاعر بشري آشنا ساخت. آن حقيقت انساني که سرگذشتي چون ازل، و آينده پربقايي چون ابديت و ژرفاي بس عميقي دارد».
جرج زيدان انديشمند ديگر مسيحي مينويسد: «علي عليهالسلام ، امروزه پس از دهها قرنْ در خلال سخنان شورانگيز و دلفريبش، کاملاً مجسّم است و همچون آفتاب نيمروز ميدرخشد».
شبلي شميل ـ طبيعيدان معروف مينويسد: «امام علي عليهالسلام بزرگِ بزرگان و تنها نسخهاي است که شرق و غرب، صورتي مطابق با اصل آن نديده است».
مانند علي که ديده در اوج کمال در عالم شرق و غرب و بگذشته و حال
حسان
کلام اهل سنت درباره علي عليهالسلام
حسن بن يسار بصري، از مشهورترين فقيهان و دانشمندان قرن اول هجري ميگويد: «علي بن ابي طالب، ربّاني امت اسلامي و داراي عظمت و سابقه منحصر و نزديکي با پيامبراکرم صلياللهعليهوآله است. او هرگز از امر الهي غفلت نورزيد و در راه دين هيچ ملامتي در او تأثير نداشت».
ابن ابي الحديد، يکي از آگاهترين عالمان اهل تسنن که شرحي در بيست جلد بر نهج البلاغه نوشته، ميگويد: «من چه بگويم درباره مردي که همه فضيلتها به او منتهي ميشود و هر مکتب و هر گروهي، خود را به او منسوب ميسازند. آري، او رئيس همه فضيلتهاست».
علي در آينه شعر فارسي
گنج علم
بس بود در مدح و توصيفش همين يک افتخار لافَتي اِلاّ عَلي، لا سَيف اِلاّ ذوالفَقار
من چه گويم مدح او، جايي که قرآن مادح است کِي همانندش ببيند چشم پير روزگار
شهر دانش، گنج علم سينه پيغمبر است باب علمش خسرو دين، حيدر والا تبار
حسان
گفتم علي
گفتم علي
از جاي خود برخاستم
از او مدد
در راه حق ميخواستم
گفتم علي
تا آفتاب از نو دميد
با ياد او
غم از دل من پرکشيد
گفتم علي
چون روز نو آغاز شد
از ياد او
هي زد دلم بر اسب خود
گفتم علي
با اسب دل برتاختم
من راه را
با يادش آخر يافتم
شکوه قاسمنيا
javad jan
06-14-2013, 11:06 AM
علي از نگاه امام خميني عليهالسلام
امام خميني رحمهالله ، رهبر کبير انقلاب ژرفاي روح بلند حضرت علي عليهالسلام را اين چنين گفتهاند: «امام علي عليهالسلام ، آينه تمام نماي اسلام است و اسلام ديني است جامعْ که هم به دنيا نظر دارد و هم آخرت».
ايشان همچنين ميفرمايند: «اين علي همه چيز ماست و ما همه بايد تابع او باشيم. در عبادت فوق تمام عبادت کنندگان... [و] در زهد فوق همه زاهدها بود.... علي بن ابي طالب، اسلامشناس بود. در عملش هم آن طور بود که عملش هم اعجاز است. يک معجزهاي بود و لهذا ميبينيد که فقها حضرت امير را از خودشان ميدانند، خطبا هم از خودشان ميدانند [و [پهلوانان هم از خودشان ميدانند».
علي از نگاه مقام معظم رهبري
رهبر فرزانه انقلاب، حضرت آيت اللّه خامنهاي درباره والايي مقام حضرت علي عليهالسلام فرمودهاند: «هيچ کس با مولاي متقيان قابل مقايسه نيست؛ چرا که او در اوج فلک است و ما در خاک تيره. بشر از فهم صحيح خصوصيات معنوي و ملکوتي اميرمؤمنان ناتوان است».
ايشان در جاي ديگر ميفرمايند: «زندگي اميرالمؤمنين علي عليهالسلام به معناي زهد او در عين حکومت است و کساني که در مدح او شعر ميسرايند، بايد در اشعار خود به تبيين مقام معنوي، عبادت، حکومت، عدل، ضعيفنوازي، دشمنستيزي و جهاد او بپردازند».
«اميرالمؤمنين يک الگوي کامل براي همه است. جوانيِ پرشور و پرحماسه او، الگوي جوانان... [و] زندگي سراپا مجاهدت و سراپا مسؤوليت او، الگوي همه مؤمنان است».
در زلال کلام علي عليهالسلام
همنشيني با حکيمان، موحب زنده شدن عقلها و شفاي روح هاست.
همراهي با دوست خردمند، موجب حيات روح است.
پاکيزهترين زندگي، زندگي همراه با قناعت است.
هرگاه بر دشمنت پيروز شدي، به شکرانه نعمت پيروزي، از او درگذر.
دوست اگر در سه مورد دوستش را حمايت نکند، دوست نيست: در گرفتاري او، در غيبت او، و پس از مرگش.
سه چيز زينت مومن است: از خدا ترسيدن، راستگويي و امانتداري.
شيريني پيروزي، تلخي صبر را از بين ميبرد.
خوشخلقي باعث محبت ميشود و رشته دوستي را محکم ميگرداند.
هر کس تجربهاش کم باشد، فريب ميخورد.
هر کس پند وعبرت را بپذيرد، مثل اين است که با گذشتگان زندگي کرده است.
هر کس براي آموختن علم سر از خواب بردارد، فرشتگان سايه رحمت بر او ميگسترانند و در زندگي او برکت به وجود ميآيد و چيزي از روزيِ او کاسته نميشود.
هر کس نهايت سعي و کوشش خود را به کار گيرد، به آخرين مرحله اراده و خواسته خويش ميرسد.
آيات درباره امام علي عليهالسلام
خطيب بغدادي در تاريخ خود، از ابن عباس روايت کرده که سيصد آيه درباره امام علي عليهالسلام نازل شده است. ما در اين جا به دو نمونه از آن اشاره ميکنيم:
آيه انفاق
«پاداش آنان که اموال خود را شب و روز و نهان و آشکارا انفاق ميکنند، با پروردگارشان است؛ نه بيمي بر آنهاست و نه اندوهگين ميشوند». از ابن عباس روايت شده که آيه انفاق درباره علي عليهالسلام نازل شده است. او چهار درهم داشت که يکي را در شب انفاق کرد، يکي را در روز، يکي را در نهان و يکي را آشکارا.
آيه فروش جان
«برخي از مردم، جان خود را براي خوشنودي خدا ميفروشند و خدا با اين بندگان مهربان است». در روايتي از ابنعباس آمده است: رسول خدا صلياللهعليهوآله در شبي که به سوي آن غار بيرون شد، علي عليهالسلام را در بستر خود خوابانيد. ابوبکر به دنبال پيامبر آمد و علي عليهالسلام را از خروج پيامبر آگاه کرد. ابوبکر در پي آن حضرت روان شد و قريشيانِ بيدار و پاسدار، علي عليهالسلام را [به جاي پيامبر صلياللهعليهوآله ] هدف خويش گرفته بودند. چون صبح شد، با شگفتي علي عليهالسلام را فرا روي خود ديدند. سپس آيه 207 سوره بقره درباره او نازل شد.
آيات درباره مقام امام علي عليهالسلام در قيامت
علي عليهالسلام در قيامت جايگاه بلند و با شکوهي دارد. در اين زمينه آيات فراواني نازل شده است. در آيه 46 سوره اعراف ميخوانيم: «در اعراف، مرداني هستند که هر يک را از سيمايشان ميشناسند». از ابن عباس روايت شده که اعراف، جايگاه بلندي از صراط است که عباس، حمزه، علي بن ابي طالب عليهالسلام و جعفر طيار بر بلنداي آناند و دوستانشان را با سيماي نوراني، و دشمنانشان را با سيماي ظلماني ميشناسند.
javad jan
06-14-2013, 11:07 AM
امام علي عليهالسلام از نگاه پيامبر صلياللهعليهوآله
شجاعت و جهاد علي عليهالسلام
پيامبراکرم صلياللهعليهوآله ، بارها دليري و پايداري علي عليهالسلام را در جنگ ستوده و او را به سبب پايداري و پيروزي در جنگها، به القابي هم چون «اسد اللّه الغالب» مفتخرکرده است. براي نمونه در تاريخ آمده است: پيامبر خدا صلياللهعليهوآله به منبر رفت و... و فرمود: علي بن ابيطالب کجاست؟ علي عليهالسلام به سوي پيامبر صلياللهعليهوآله رفت و گفت: من اين جا هستم. آن گاه رسول خدا صلياللهعليهوآله علي عليهالسلام را در آغوش گرفت و با بلندترين صدا گفت: اي گروه مسلمانان! اين مرد، برادر، پسرعمو و داماد من است. او، گوشت و خون من است. او، پدر دو فرزند زاده من حسن و حسين است که سرور جوانان اهل بهشت هستند. او، از بين برنده غم و اندوههاي من است. او، شير خدا و شمشير خدا در زمين بر سر دشمنان اوست.
ايمان و عبادت علي عليهالسلام
پيامبر صلياللهعليهوآله ، بارها ايمان و عبادت علي عليهالسلام را ستوده، او را با ايمانترين و عابدترين فرد دانسته است. نقل شده که در جنگ خندق، آن گاه که علي عليهالسلام با عمرو بن عبدود رو به رو شد، پيامبر صلياللهعليهوآله فرمود: «همه ايمان در برابر همه شرک برخاسته است».
دانش و حکمت علي عليهالسلام
علي عليهالسلام از کودکي بر دوش پيامبر صلياللهعليهوآله به صحرا ميرفت و هر چه به نظرش ناشناخته ميآمد، از پيامبر صلياللهعليهوآله ميپرسيد و پاسخ ميشنيد. او برخي از روزها همراه پيامبر صلياللهعليهوآله به غار حرا ميرفت و عبادت پيامبر را از نزديک ميديد. پس از بعثت نبّي مکرم اسلام نيز پيوسته همراه و همگام پيامبر بود. از اين رو، علي عليهالسلام دانشآموز موفق مکتب پيامبر صلياللهعليهوآله است. پيامبر صلياللهعليهوآله ، بارها علي عليهالسلام را وارث علم و صاحب گنج دانش و مخزن اسرار خود معرفي کرده است.
پيشگوييهاي پيامبر صلياللهعليهوآله درباره علي عليهالسلام
پيشگويي جنگ علي عليهالسلام با خوارج
در روايتي آمده است: «آن گاه که اهل نهروان کشته شدند، همراه علي عليهالسلام بودم. گويي مردم از اين که آيا کشتن اينان کاري درست است يا نه، به ترديد افتاده بودند. دراين هنگام علي عليهالسلام فرمود: اي مردم! پيامبر خدا ما را خبر داده از گروهي که همانند تير از کمان ميپرند و از دين بيرون ميروند، و هرگز بدان باز نميگردند».
پيشگويي شهادت علي عليهالسلام
پيامبر صلياللهعليهوآله در احاديثي، از شهادت علي عليهالسلام خبر داده و فرموده است که او به دست پستترين مردمان کشته ميشود. در احاديث آمده است: پيامبر صلياللهعليهوآله به علي عليهالسلام فرمود: اي علي! ميداني نگون بختترين مردم از اولين و آخرين کيست؟ علي عليهالسلام فرمود: خدا و پيامبرش داناترند. پيامبر صلياللهعليهوآله فرمود: «نگون بختترين اولين، پِي کننده شتر صالح پيامبر صلياللهعليهوآله است و نگونبختترين آخرين، کسي است که بر تو ضربت ميزند». آن گاه به جاي ضربت اشاره کرد.
فضيلتهاي علي عليهالسلام از زبان پيامبر صلياللهعليهوآله
برادر پيامبر صلياللهعليهوآله
بيشتر تاريخ نگاران نوشتهاند که پيامبر خدا صلياللهعليهوآله در ماههاي نخست هجرت، سيصد نفر از مهاجران و انصار را با يکديگر برادر کرد. چون کار به پايان رسيد، علي عليهالسلام با چشم گريان گفت: اي رسول خدا! ياران خود را با يکديگر برادر کرديد، ولي ميان من و کس ديگري برادري برقرار نساختيد! در اين هنگام پيامبر به علي عليهالسلام فرمود: «تو در دنيا و آخرت برادر من هستي». هم چنين فرمودند: «سوگند به خدايي که مرا به پيامبري برانگيخت، تو را براي کسي جز خود برنگزيدم. تو براي من مانند هارون براي موسايي؛ جز آنکه پس از من پيامبري نخواهد بود. تو برادر و وارث مني».
سدّ ابواب
هنگامي که رسول گرامي اسلام به مدينه هجرت کرد، نخستين کاري که انجام داد، بناي مسجد مدينه بود تا پايگاهي براي اجتماع مسلمانان و عبادت و نماز و بيان معارف و احکام اسلامي، و مرکزي براي آموزش و پرورش و انجام امور قضايي و سياسي باشد. حضرت دستور داد زميني را که شترش هنگام ورود به مدينه در آن جا زانو خم کرده بود، به ده دينار از صاحبانشان خريدند و با کوشش شبانه روزي مهاجران و انصار، در آن زمين مسجدي بنا کردند.
پس از آن، که کار مسجد به پايان رسيد، پيامبر صلياللهعليهوآله ، علي عليهالسلام و مهاجران به تدريج خانههايي دراطراف مسجد ساختند، و براي سهولت در رفت و آمد، دري به مسجد باز کردند. رسول خدا پس از مدتي فرمان داد همه درهايي که به مسجد باز شده است، جز در خانه علي عليهالسلام بسته شود. پيامبر صلياللهعليهوآله در جواب اعتراض برخي افراد فرمودند: «من در خانه علي را باز نگذاشتم، بلکه خداي متعال آن را باز گذاشت».
علي عليهالسلام ، تقسيم کننده بهشت و دوزخ
بدون ترديد بهشت و دوزخ، ثمره کردار انسان در دنياست و از آن جا که پيامبر صلياللهعليهوآله و جانشينان به حق ايشان، مظهر تام قرآن و نماد عدل و عدالت اند، هر اندازه اعمال آدميان به آنان نزديکتر باشد، به اسلام و در نتيجه به بهشت نزديکتر ميشوند. نقل شده است که رسول خدا صلياللهعليهوآله به علي عليهالسلام فرمود: «اي علي! هنگامي که قيامت به پا شود، تو را بر تختي از نور سوار ميکنند و به محشر ميآورند و تاجي که نورافشاني ميکند، بر سرت ميگذارند. آنگاه از سوي خدا ندا ميدهند. کجا است وصي محمد صلياللهعليهوآله رسول خدا؟ تو ميگويي: من اين جايم. سپس همان منادي ندا ميکند: هر کس تو را دوست داشته است، به بهشت درآور و هر کس تو را دشمن داشته است، به جهنم بيفکن؛ تو تقسيم کننده بهشت و دوزخي».
از کودکي تا بعثت با محمد صلياللهعليهوآله
حضرت علي عليهالسلام در دوران کودکي در خانه محمد صلياللهعليهوآله و تحت تربيت او به سر برد. در اين زمينه آمده است: يک سال، قحطي بزرگي در مکه رخ داد. در آن زمان، ابوطالب عموي پيامبر داراي خانواده زياد و هزينه سنگيني بود. حضرت محمد صلياللهعليهوآله به عموي ديگر خود عباس که از ثروتمندترين افراد بنيهاشم بود پيشنهاد کرد که هر کدام از ما يکي از فرزندان ابوطالب را به خانه خود ببريم، تا فشار مالي ابوطالب کم شود. عباس موافقت کرد و هر دو نزد ابوطالب رفتند و موضوع را با او در ميان گذاشتند. ابوطالب با اين پيشنهاد موافقت کرد. در نتيجه عباس، جعفر و حضرت محمد صلياللهعليهوآله ، علي عليهالسلام را به خانه خود برد. علي عليهالسلام هم چنان در خانه آن حضرت بود که خداوند او را به پيامبري برگزيد و علي عليهالسلام او را تصديق کرد و از او پيروي نمود.
javad jan
06-14-2013, 11:07 AM
امام علي عليهالسلام از ديدگاه صحابه
ابوهيثم بن تيهان
ابوهيثم بن تيهان، نزد علي عليهالسلام به پا خاست و گفت: «دو گروه از قريشيان بر تو حسد ميورزند: نيکان آنها از آن رو که آرزو دارند چون تو باشند و در عرصه رقابت به سان بزرگان به مقام تو رسند، و بدکاران آنها که حسد برتو، دل هايشان را سنگين کرد و کارهاي آنان را تباه ساخت؛ زيرا تو را از عنايت ازلي برخوردار، و خود را از آن محروم ديدند».
ابوذر غفاري
روايت شده که مردي در مسجد النبي نزد ابوذر آمد و گفت: اي ابوذر! جه کسي نزد تو محبوبتر است؛ زيرا ميدانم که محبوبترين مردم نزد تو، محبوبترين مردم نزد رسول خداست. ابوذر گفت: «آري، به خدا سوگند که محبوبترين آنان نزد من، محبوبترين آنان نزد رسول خداست، و او آن مرد است» و با دست خود به علي عليهالسلام که پيش روي او به نماز ايستاده بود، اشاره کرد.
جابر بن عبداللّه انصاري
امام باقر عليهالسلام فرمود: از جابر بن عبداللّه درباره علي عليهالسلام پرسيده شد، گفت: «به خدا سوگند او اميرمؤمنان و معيار آزمايش و شناخت منافقان است. شمشير او، پيمان شکنان، ستم کاران و از دين بيرون شدگان را نابود ميکند».
امام علي عليهالسلام در نگاه امام خميني رحمهالله
بنيانگذار انقلاب اسلامي ايران درباره شخصيت امام علي عليهالسلام ميفرمايد: «مولود امروز، وصف کردني نيست. آن چه که وصف کنند از او، دون شأن اوست، و آن چه شعرا و عرفا و فلاسفه و ديگران درباره او گفتهاند، شمهاي از آن چيزي است که او هست. غالبا مسايلي که درک ميکردهاند و ميکنند راجع به مولا علي بنابيطالب، عرضه ميداريم. آن چيزهايي را که ما نميتوانيم درک کنيم و دست عرفا و فلاسفه و ديگران از آن کوتاه هست، آن چيز قابل ذکر نيست. انسان تا نشناسد، نميتواند بگويد و آن مقداري هم که در دسترس ماست، آن قدر زياد است که گفتن او محتاج به زمانهاي طولاني است. و لهذا ما بايد در پيشگاه مبارک ايشان عذرخواهي کنيم و عذر تقصير بخواهيم که ما قاصريم و نميتوانيم بيان کمال شما را بکنيم».
امام علي عليهالسلام از منظر مقام معظم رهبري
مقام معظم رهبري درباره شخصيت بينظير اميرمؤمنان علي عليهالسلام ميفرمايد: «در مورد شخصيت علي بن ابي طالب عليهالسلام هر چه گفته شود، کم گفته شده است؛ چون آن شخصيت، شخصيت قابل احاطه ذهني و بياني نيست؛ يعني نميشود با بيان، ابعاد نامتناهي آن شخصيت الهي را توصيف کرد... نميشود به اوج شخصيت علي بن ابي طالب عليهالسلام رسيد. اين را ائمه بزرگوار معصوم ما که خود فرزندان و جانشينان او هستند، گفتهاند».
خداشناسي علي عليهالسلام
علي عليهالسلام يگانه خداشناسي است که در خانه خدا چشم به جهان گشود و در خانه حق، کام جانش به نام حق و به ياد خدا شيرين شد. کعبه، زادگاه اوست و کسي که در خانه حق پا به گيتي نهاد، خداي جهان را چنان ميشناسد که او را با چشم جان ميبيند و درباره خداي کعبه به کمال يقين ميرسد، تا آن جا که به صراحت ميگويد: «من درباره پروردگار خود به سر منزل يقين رسيدهام و ترديدي در دينم ندارم». خداشناسي علي عليهالسلام به اندازه عظمت و بزرگي خود اوست ؛ زيرا خدا را در همه حال، حاضر و ناظر بر اعمال و برنامههاي خويش ميداند و او را به چشم دل ميبيند. از اين رو در برابر عظمت پروردگار با کمال فروتني اظهار بندگي ميکند و وقتي از او ميپرسند که آيا خداوند را ديدهاي تا او را بپرستي، پاسخ ميدهد: «آيا کسي را که نديده باشم ميپرستم؟ چشمها هرگز او را نميبينند، اما قلبها با نيروي حقيقت ايمان، وي را درک ميکنند. به همه چيز نزديک است، اما نه آن طور که به آنها چسبيده باشد، و از همه چيز دور است، اما نه آن چنان که از آنها بيگانه باشد».
اهتمام امام علي عليهالسلام به نماز اول وقت
علي عليهالسلام آن چنان به نماز اول وقت اهتمام داشت که در بحرانيترين زمانها و مکانها نيز نماز اول وقت او به تأخير نميافتاد؛ چنان که نوشتهاند: در جنگ صفين، گاه و بيگاه به خورشيد نگاه ميکرد و مراقب بود که از وقت زوال نگذرد. ابن عباس از حضرت پرسيد: اي اميرمؤمنان! چرا گاهي دست از جنگ ميکشي و به آسمان مينگري؟ فرمود: به خورشيد و زوال آن نگاه ميکنم تا وقت نماز را بدانم، و نماز اول وقت را از دست ندهم. ابنعباس با شگفتي پرسيد: آيا در هنگام نبرد که مجال انديشيدن، چيز ديگري جز جنگ نيست، به نماز اول وقت ميانديشي؟ فرمود: «ما براي چه با آنان ميجنگيم؟ آيا براي نماز نبرد نميکنيم؟».
فراواني عبادت اميرمؤمنان
اميرمؤمنان علي عليهالسلام ، چه در روزگار شرکت در جنگهاي پيامبر صلياللهعليهوآله ، چه در روزگار خانهنشيني و چه در دوران خلافت، هيچ گاه تغييري در برنامه عبادتهاي خويش پديد نياورد و در همه حال، عابدترين فرد پس از پيامبر بود. ابن ابي الحديد ميگويد: «علي عليهالسلام عابدترين مردم بود و بيش از همه نماز ميخواند و روزه ميگرفت، و مردم نماز شب و بر پاداشتن نمازهاي نافله را از او آموختند. چه گمان ميبري درباره مردي که براي محافظت بر مراسم عبادي و نيايش و اقامه نماز، هنگام نبرد و در عرصه ميدان جنگ به نماز شب ايستاد و در اين حال، تيرهاي فراوان از سوي دشمن در اطراف سجاده نماز وي فرود ميآمد و از چپ و راست حضرت ميگذشت و او به آنها اهميت نميداد و از سجاده بر نميخاست، مگر اين که نماز شب خود را تمام کرده باشد و چه گمان ميبري درباره مردي که پيشانياش از طولاني بودن سجدههايش پينه بسته بود».
جوانمردي امام علي عليهالسلام
اميرمؤمنان علي عليهالسلام ، در پاکدلي، مردانگي و گذشت حتي در برابر دشمنان و مخالفان، آن چنان بلند مرتبه بود که همگان را به شگفتي واداشت. آن حضرت در همه جنگ هايي که در رکاب رسول خدا ميجنگيد و در همه نبردهايي که در عهد امامت و خلافت بر وي تحميل شد، در پايان جنگ، در دل از دشمنان کينه و عداوتي نداشت و از آنان ميگذشت. تاريخ نگاران مسيحي و مسلمان، همه بر اين خلق و خوي علي عليهالسلام گواهاند که امام در جنگ جمل بر کشتههاي دشمن نماز گزارد. حتي هنگامي که ابن ملجم به علي عليهالسلام ضربت زد و حضرت در بستر شهادت افتاد، درباره قاتل خود به نرمي و مدارا سفارش کرد و فرمود: «من ديروز مثل شما بودم، امروز براي شما عبرتم و فردا از ميان شما ميروم. اگر زنده بمانم، خود ولي خون خويشم و اگر بميرم، مرگ ميعادگاه و قرار گاه من است».
فروتني امام علي عليهالسلام
علي عليهالسلام ، همچون رسول گرامي اسلام و ديگرامامان معصوم عليهالسلام در برخورداري از صفت فروتني، ممتاز بود. امام صادق عليهالسلام درباره آن امام همام ميفرمايد: «روش اميرمؤمنان چنين بود که خود هيزم بر پشت مينهاد، آب ميکشيد، جارو ميکرد، و همسرش فاطمه عليهاالسلام آرد فراهم ميآورد و خمير ميکرد و نان ميپخت».
ابن شهر آشوب نقل ميکند: هميشه علي عليهالسلام خرما و نمک را با دست خود به خانه ميبرد و ميفرمود: «هيچ گاه انسان کامل، از کمالش کاسته نميشود، اگر چيزي براي خانواده خويش ببرد». نقل است که علي عليهالسلام در بازار به تنهايي قدم ميزد، گمشدهها را راهنمايي ميکرد، به ناتوانان ياري ي رسانيد، به فروشندگان نصيحت ميکرد و... .
دوست خدا و رسول صلياللهعليهوآله
در برخي از روايات، مقام امام علي عليهالسلام به دوستي حضرت ابراهيم عليهالسلام با خداوند تشبيه شده و آن حضرت، دوست خدا و دوست رسول خدا معرفي گرديده است. براي نمونه رسول خدا فرمود: «علي بن ابي طالب عليهالسلام ، دوست خدا و دوست من است».
از ابوذر نقل شده که گفت: روزي در محضر پيامبر بودم که ديدم حضرت به نماز ايستاد و براي به جا آوردن شکر خداوند، رکوع و سجده کرد و سپس فرمود: «هر که ميخواهد به علم آدم، فهم نوح، دوستي ابراهيم نزد خدا، مناجات موسي، سياحت عيسي و امتحان و صبر ايوب بنگرد، بايد مردي را بنگرد که هم اکنون ميآيد؛ قوي دلترين از همه در شجاعت و دست و دل بازترين در سخاوت است». ابوذر گويد: همه مردم چشم دوختند تا ببينند چه کسي ميآيد، آن گاه ديديم علي بن ابيطالب عليهالسلام وارد شد.
صاحب برترين امتيازه
امتيازهاي علي عليهالسلام در نزد خدا، از همگان بزرگتر است. پيامبر صلياللهعليهوآله و اصحاب در مسجدالحرام گرد آمده بودند که علي عليهالسلام وارد شد. حضرت رسول صلياللهعليهوآله فرمود: «برادر من نزد شما ميآيد». آن گاه رو به کعبه کرد و دستي به آن زد و فرمود: «سوگند به کسي که جانم به دست اوست، او و شيعيانش در روز قيامت رستگارند». نيز از آن حضرت است که: «به راستي او در ايمان آوردن به من نخستين نفر است، و در عهد و ميثاق الهي پايدارترين شماست و امتيازش در پيشگاه حق، از همه شما برتر است».
علي عليهالسلام ، ابوتراب
از ابن عباس پرسيدند: چرا رسول خدا صلياللهعليهوآله ، علي عليهالسلام را ابوتراب ناميد؟ گفت: چون علي عليهالسلام صاحب زمين و حجت خدا بر اهل آن پس از پيامبر صلياللهعليهوآله است و زمينْ به وجود او باقي است و آرامش خواهد داشت؛ از اين رو او را ابوتراب (صاحب زمين) ناميد.
برترين فرزانه
هر روز در مکه آياتي از سوي خداوند بر محمد صلياللهعليهوآله نازل ميشد و مشرکان ميان مردم تبليغ ميکردند که او پيامبر نيست و بر گفتهاش گواه و شاهدي ندارد. در اين جا بود که فرشته وحي فرود آمد و اين آيه را بر پيامبر نازل کرد: «و کساني که کافر شدند، ميگويند تو پيامبر نيستي. بگو کافي است خدا و آن کس که دانش کتاب نزد اوست، گواه ميان من و شما باشد». در اين آيه، دو شاهد بر درستي گفتار محمد صلياللهعليهوآله گواهي دادند: يکي خدا و ديگري آن که علم کتاب نزد اوست. از اين رو براي عدهاي از مسلمانان اين پرسش پيش آمد که اين چه شخصيت با عظمتي است که هم رديف خدا در شهادت بر درستي گفتار پيامبر صلياللهعليهوآله است. شخصي از پيامبر صلياللهعليهوآله پرسيد: اي رسول خدا! مقصود از دارنده علم کتاب در اين آيه کيست؟ پيامبر فرمود: «کسي که علم کتاب نزد اوست، علي بن ابي طالب عليهالسلام است».
بزرگترين حجت و نشانه خدا
پيامبر اکرم صلياللهعليهوآله ، در وصف حضرت علي عليهالسلام ميفرمايد: «اي مردم! به راستي او بزرگترين حجت و بزرگترين نشانه خدا، و امام جهانيان است». نيز در روايت ديگري ميفرمايد: «به راستي جانشينانم و اوصيايم و حجتهاي خدا بر مردم، دوازده نفرند که اولينشان برادرم، و آخرينشان فرزندم است». پرسيدند: برادرت کيست؟ فرمود: «علي بن ابيطالب عليهالسلام ». گفتند: فرزندت کيست؟ فرمود: «مهدي عليهالسلام ، همو که جهان را پُر از عدل و داد کند، آن چنان که پر از جور و ستم شده است». خود حضرت امير نيز ميفرمايند: «منم بزرگترين حجت خدا، و بزرگترين آينه صفات خدا و عاليترين نمونه آفرينش».
javad jan
06-14-2013, 11:08 AM
علي عليهالسلام قرآن ناطق
امام علي عليهالسلام در کلام شيريني ميفرمايد: «اين قرآن است، پس از آن بخواهيد تا سخن گويد، اما هيچ گاه براي شما سخن نگويد و رازهاي نهفتهاش را بيرون نريزد؛ ولي اگر از من بپرسيد، آن اسرار را براي شما از قرآن باز ميگويم؛ زيرا من آگاهترين شمايم». نيز از آن حضرت است که: «هيچ آيهاي بر پيامبر فرود نيامد، مگر آن که حضرت آن را بر من تلاوت و املا فرمود تا با خط خويش بنگارم و تأويل، تفسير، ناسخ، منسوخ، محکم و متشابه آن را به من آموخت».
شروع کارها با نام خدا
شخصي از حضرت علي عليهالسلام درباره تفسير اللّه پرسيد، حضرت فرمود: «اللّه همان کسي است که همه آفريدهها هنگام سختي و نياز و قطع اميد از غير او، به سوي او واله و شيدا ميشوند. اين بدان سبب است که هر طالب رياست و بزرگي، با وجود طغيان و بينيازي، هنگام بالا گرفتن حاجت زير دستانش، نميتواند به تمام آنها پاسخ مثبت دهد و حتي خودش نيازهايي پيدا ميکند که قادر به برآوردن آنها نيست. در اين جاست که به سوي خدا متوجه ميشود، اما وقتي به هدف رسيد، دوباره به شرک خود باز ميگردد. خداوند به بندگانش فرموده... من سزاوارترين کسي هستم که به آستانش گدايي و تضرع و زاري ميکنند. پس در آغاز و شروع هر کاري، چه کوچک و چه بزرگ، بگوييد: بسماللّه الرحمن الرحيم که در واقع گفتهايد در اين کار، از خدا ياري ميطلبم».
اميرالمؤمنين عليهالسلام
شيخ مفيد رحمهالله ميگويد: از جمله فضيلتهاي حضرت علي عليهالسلام اين است که پيامبر صلياللهعليهوآله ، در زمان حياتش، او را اميرالمؤمنين خواند. در بعضي از روايات نيز آمده است که پيامبر اکرم صلياللهعليهوآله به ديگران امر فرمود تا به او اين گونه سلام کنند: السلام عليک يا اميرالمؤمنين. روايت شده که پيامبر صلياللهعليهوآله بهام سلمه فرمود: «گوش کن و شاهد باش که علي عليهالسلام ، اميرمؤمنان و آقاي اوصيا است».
اقتدا به علي عليهالسلام
مرحوم شيخ عباس قمي ميفرمايد: از ابن عباس روايت شده که شخصي سلمان فارسي را در خواب ديد که در بهشت تاجي از ياقوت بر سر دارد. از او پرسيد: اي مسلمان! بگو در بهشت بعد از ايمان به خدا و رسولش چه عملي برتر است؟ سلمان فرمود: «چيزي برتر از دوستي علي عليهالسلام و اقتداي به آن حضرت نيست».
در مکتب مولاي متقيان علي عليهالسلام
توکل، بهترين تکيهگاه است.
هر که خِرد نورزد، خوار شود، و هر که خوار شود، احترامش نکنند.
بهترين کسان براي مشورت، صاحبان خرد و دانش، و افراد با تجربه و دورانديشاند.
خوش بيني، اندوه را ميکاهد و از افتادن در بند گناه ميرهاند.
آيين جوانمردي، تحمل لغزشهاي برادران و رسيدگي به همسايگان است.
خوشحالي مؤمن در سيماي او و اندوهش در قلب اوست.
هر چه محبت داري نثار دوستت کن، اما هر چه اطمينان داري به پاي او نريز.
ترک گناه، آسانتر از درخواست توبه است.
تا بود، علي بود...
تا صورت پيوند جهان بود، علي بود تا نقش زمين بود و زمان بود، علي بود
شاهي که ولي بود و وصي بود، علي بود سلطان سخا و کرم و جود، علي بود
هم آدم و هم شيث و هم ايوب و هم ادريس هم يوسف و هميونس و هم هود علي بود
هم موسي و هم عيسي و هم خضر و هم الياس هم صالح پيغمبر و داوود، علي بود
آن شير دلاور که ز بهر طمع نفس بر خوان جهان پنجه نيالود، علي بود
آن کاشف قرآن که خدا در همه قرآن کردش صفت عصمت و بستود، علي بود
آن قلعه (http://www.daneshju.ir/forum/vbglossar.php?do=showentry&item=%D9%82%D9%84%D8%B9%D9%87) گشايي که دراز قلعه (http://www.daneshju.ir/forum/vbglossar.php?do=showentry&item=%D9%82%D9%84%D8%B9%D9%87) خيبر بر کند به يک حمله و بگشود، علي بود
اين کفر نباشد، سخن کفر نه اين است تا هست علي باشد و تا بود، علي بود
ديوان شمس تبريزي
كتاب شناسي پيشواي شيعيان جهان
برگزيدهاي از آثار مرکز پژوهشهاي اسلامي صدا و سيما
امام علي عليهالسلام از منظر قرآن
نويسنده: حجتالاسلام سيدحسين اسحاقي
نوبت و تاريخ چاپ: چاپ اوّل تيرماه 1379
ناشر: مرکز پژوهشهاي اسلامي صدا و سيم
اين اثر با هدف تبيين ويژگيهاي اخلاقي و فضيلتهاي انساني و الهي از ديدگاه آيات قرآن مجيد به نگارش درآمده است. مجموعه مباحث اين اثر در چهار فصل و 62 صفحه به اين شرح تدوين شده است:
فصل اوّل. امام علي عليهالسلام از منظر قرآن: در اين فصل 45 آيه به همراه رواياتي که در تفسير اين آيات وارد شده است بررسي شده است؛
فصل دوّم. آفتاب آمد دليل آفتاب: در اين قسمت قسمتي از روايات پيامبر اکرم صلياللهعليهوآلهوس� �� �م که در توصيف فضايل اميرالمؤمنين عليهالسلام وارد شده است به همراه سخناني از خود آن حضرت آمده است؛
فصل سوّم. امام علي عليهالسلام از نگاه شاعران: در اين بخش تعدادي از اشعار شاعران متعهّد که در مناقب علي عليهالسلام سرودهاند به چشم ميخورد؛
فصل چهارم. نمونههايي از کرامات حضرت علي عليهالسلام : در اين قسمت حکايتهايي از عنايات خاصّ حضرت مولي الموحدين علي بن ابيطالب عليهالسلام به برخي از شاعران و عالمان آمده است.
javad jan
06-14-2013, 11:08 AM
امام علي عليهالسلام در منظر معصومين
نويسنده: حجتالاسلام حبيباللّه سروش
تاريخ و نوبت چاپ: تيرماه 1379 چاپ اوّل
ناشر: مرکز پژوهشهاي اسلامي صدا و سيم
اين اثر دفتر دوّم از مجموعه آثاري است که تحت عنوان «آيينه آفتاب» منتشر شده است. در اين پژوهش مجموعهاي روايتهاي اهلبيت عليهمالسلام در زمينه فضايل و مناقب علي عليهالسلام به همراه اعترافاتي از خلفاي راشدين و انديشمندان مسلمان و غير مسلمان درباره شخصيّت والاي آن حضرت عرضه شده است. مباحث اين دفتر در سه بخش و پنجاه صفحه تنظيم و تدوين شده است.
عناوين بخشهاي آن عبارتند از:
1. علي عليهالسلام از ديدگاه انبياي الهي و معصومين عليهالسلام . در اين بخش ديدگاه انبياي الهي، پيامبر اکرم صلياللهعليهوآلهوس� �� �م و معصومين عليهمالسلام درباره امام علي عليهالسلام به چشم ميخورد؛
2. علي عليهالسلام از ديدگاه شخصيّتها (علماي شيعه، خلفا، علماي اهلسنت، دانشمندان غيرمسلمان)؛
3. علي عليهالسلام در آيينه ادبيات و کتاب الغدير.
داستانهاي الغدير
نويسنده: سيّدرضا باقريان موحّد
تاريخ چاپ: مرداد 1379
ناشر: مرکز پژوهشهاي اسلامي صدا و سيم
در اين اثر که سومين دفتر از «آيينه آفتاب» است داستانهايي از زندگي حضرت علي عليهالسلام به نگارش درآمده است که هريک به بُعد خاصّي از شخصيّت و عظمتروحي و فضايل اخلاقي بينظير آن حضرت دلالت دارند. اين دفتر در دو بخش و ده فصل تنظيم شده است.
بخش اوّل: علاّمه اميني پاسدار حريم ولايت. در اين قسمت در ضمن سه فصل، مطالب ارزنده و مختصري درباره زندگي علامه اميني و اثر گرانقدرش، الغدير، به چشم ميخورد؛
بخش دوّم. امام علي عليهالسلام در آيينه الغدير. در اين بخش طي هفت فصل مباحثي در مورد قضاوتها و فضايل و زندگي علي عليهالسلام به همراه داستانهايي از شاعران اهلبيت عليهمالسلام و دوستان و دشمنان علي عليهالسلام عرضه شده است.
آيين بصيرت
نويسنده: حجت الاسلام مجيد دستياري
تاريخ چاپ: اسفند 1379.
ناشر: مرکز پژوهشهاي اسلامي صدا و سيم
در اين اثر نويسنده تلاش ميکند تا عملکرد عوام و خواصّ را در دوران اميرالمؤمنين علي عليهالسلام ، از زمان رحلت پيامبراکرم صلياللهعليهوآلهوس� �� �م تا شهادت حضرت علي عليهالسلام ، بررسي کند. مجموعه مطالب در ضمن سه بخش به اين شرح به نگارش درآمده است :
بخش اوّل: کليّات (تعريف عوام و خواص و ويژگيهاي هريک، مسئوليتهاي عوام و خواصّ، حديث غدير و خلافت و ولايت در نهج البلاغه و...)
بخش دوّم: عملکرد عوام و خواصّ در برابري امام علي عليهالسلام (فصل اوّل: عوام و خواص در سقيفه بنيساعده؛ فصل دوّم: نقش خواصّ از سقيفه تا خلافت علي عليهالسلام ؛ فصل سوّم: عملکرد خواصّ در دوران خلافت علي عليهالسلام )
بخش سوّم: همراه با برنامهسازان (وظيفه ما در شرايط فتنه؛ فتنه چيست؟؛ علل پيدايش فتنه؛ فتنه در انقلاب اسلامي ايران و...
مجموعه اين مباحث در 79 صفحه عرضه شده است.
سيماي معرفت
نويسنده: محمّد شيخ فروتن
تاريخ و نوبت چاپ: بهمنماه 79، چاپ اوّل
ناشر: مرکز پژوهشهاي اسلامي صدا و سيم
نويسنده مجموعه حاضر با هدف کمک به الگويابي مناسب نسلنو مطالبي را در ضمن شش فصل با توجّه به ابعاد مختلف زندگاني علي بن ابي طالب عليهالسلام به اين شرح نگاشته است:
1. از ولادت تا امامت؛ 2. شخصيت امام علي عليهالسلام ؛ 3. امام علي عليهالسلام و پاسداري از مباني ديني؛ 4. ياران و اصحاب امام علي عليهالسلام ؛ 5. علي عليهالسلام در آيينه ادب؛ 6. همراه با برنامهسازان.
مجموعه اين مطالب در ضمن 74 صفحه عرضه شده است.
نگين قرآن
مؤلف: محمدعلي محمّدي، محمدرضا رضوانيپور و محمديان
تاريخ چاپ: اسفندماه 1379
ناشر: مرکز پژوهشهاي اسلامي صدا و سيم
در اين مجموعه ويژگيهاي رفتاري علي عليهالسلام از ديدگاه قرآن، پيامبراکرم صلياللهعليهوآلهوس� �� �م و خلفاي سهگانه بيان ميشود. تلاش نويسندگان آن است تا فضايل و کمالات اخلاقي و سيره آن حضرت از جهات مختلف تبيين شود تا از اين طريق زمينه آشنايي هرچه بيشتر نسل جوان با شخصيت والاي امام عليبنابيطالب عليهالسلام فراهم گردد.
مطالب اين اثر در ضمن چهار بخش و 99 صفحه به اين شرح تنظيم شده است:
بخش اوّل: علي عليهالسلام در قرآن؛
بخش دوّم: علي عليهالسلام در سخن پيامبراسلام صلياللهعليهوآلهوس� �� �م ؛
بخش سوّم: علي عليهالسلام از نگاه ديگران؛
بخش چهارم: علي عليهالسلام و خلفا.
غدير: تجليلگاه ولايت
نويسنده: سيدحسين اسحاقي، مهدي فاني
تاريخ و نوبت چاپ: اسفندماه 1377، چاپ اوّل
ناشر: مرکز پژوهشهاي اسلامي صدا و سيم
بدون ترديد حادثه غديرخم از بزرگترين وقايع تاريخ اسلام است که تبيين ابعاد مختلف آن در ايجاد پيوند قلبي و وحدت حقيقي مسلمانان بسيار مفيد خواهد بود. در اثر حاضر نيز تلاش شده است از طريق مجموعه روايات معصومين عليهالسلام و سخنان انديشمندان اسلامي ويژگيهاي غدير و آثار و برکات آن بررسي شود. عناوين بخشهاي مختلف اين اثر عبارت است از:
غدير از ديدگاه معصومين عليهالسلام ؛ غدير در کلام امام و رهبري؛ عيد غدير؛ بررسي نظريه انتخاب و انتصاب در مسئله غدير؛ نقش رهبري در جامعه اسلامي؛ شورا در امامت و خلافت؛ آيا رأي اکثريّت حجّت است؛ بررسي حادثه سقيفه؛ و خطبه غدير.
علي از نگاه فاطمه عليهالسلام
نويسنده: محمدهادي فلاح
تاريخ چاپ: شهريورماه 1380
ناشر: مرکز پژوهشهاي اسلامي صدا و سيم
همانگونه که از عنوان اثر حاضر برميآيد نويسنده اين مجموعه ميکوشد تا معارف علوي و فضايل بينظير موليالموحدين عليبنابيطالب عليهالسلام را با استفاده از سخنان حضرت فاطمه عليهالسلام بررسي کند. مباحث اين اثر در طي پنج بخش و هفتاد صفحه به اين شرح نگاشته شده است:
بخش اوّل: علي عليهالسلام در قاموس محبّت؛ بخش دوّم: علي و ارزشهاي والا؛ بخش سوّم: علي و رهبري؛ بخش چهارم: علي عليهالسلام در برابر نفاق و سطحينگري؛ بخش پنجم: مبارزه فاطمه عليهالسلام براي دفاع از حقوق و ارزشهاي علي عليهالسلام
تساهل و تسامح از ديدگاه امام علي عليهالسلام
مؤلف: دکتر محمدرضا آقاجاني
تاريخ چاپ: مهرماه 1380
ناشر: مرکز پژوهشهاي اسلامي صدا و سيم
همانگونه که در مقدمه اثر حاضر آمده است در نگارش اين اثر اين اهداف دنبال شده است:
1. تعيين معنا و مفهوم تساهل و تسامح؛ 2. بررسي مباني فکري و تاريخي تساهل در غرب؛ 3. بررسي ميزان انطباق تساهل و تسامح به معناي امروزي با بينش و روش امام علي عليهالسلام .
اين نوشتار در 152 صفحه و چهار بخش به اين شرح نگاشته شده است:
بخش اوّل: معناي لغوي و اصطلاحي تساهل و تسامح؛
بخش دوّم: بررسي تاريخ و مباني تساهل و تسامح از ديدگاه علي عليهالسلام و غرب؛
بخش سوّم: بررسي تاريخ تساهل و تسامح در سيره امام علي عليهالسلام ؛
بخش چهارم: صدا و سيما و تساهل و تسامح (نقش رسانه و عملکرد آن در موضوع تساهل و تسامح و توصيه به برنامهريزان).
javad jan
06-14-2013, 11:10 AM
علي عليهالسلام از غدير تا شهادت
نويسنده: حجت الاسلام مهدي رضايي
تاريخ و نوبت چاپ: بهمنماه 1380، نوبت اوّل
ناشر: مرکز پژوهشهاي اسلامي صدا و سيم
در اين اثر تلاش ميشود تا مجموعه وقايع زندگي حضرت علي عليهالسلام از زمان حادثه غدير خم تا لحظه شهادت به تصوير کشيده شود تا زمينه آشنايي هرچه بيشتر با فضايل و سيره و کمالات اخلاقي و الهي اميرالمؤمنين علي عليهالسلام براي همه گروهها بهويژه جوانان فراهم گردد. مجموعه مطالب مورد نظر نويسنده در 248 صفحه و در قالب نه بخش به اين شرح نگاشته شده است:
بخش اوّل غدير در آينه تاريخ؛ بخش دوّم: فضايل اميرالمؤمنينعلي عليهالسلام ؛ بخش سوّم: نمونههايي از سيره اميرالمؤمنينعلي عليهالسلام ؛ بخش چهارم: نگاهي به زندگاني اميرالمؤمنين علي عليهالسلام در دوران حکومت 25 ساله خلفا؛ بخش پنجم: چگونگي انتخاب اميرالمؤمنين علي عليهالسلام براي رهبري جامعه؛ بخش ششم: جنگهاي سهگانه جمل، صفين، نهروان؛ بخش هفتم: قضاوت اميرالمؤمنينعلي عليهالسلام ؛ بخش هشتم: اميرالمؤمنين علي عليهالسلام از زبان ياران؛ بخش نهم: گزارشي از واپسين روزهاي حيات اميرالمؤمنين علي عليهالسلام .
گلستان غدير
مؤلّف: حجتالاسلام محمدباقر انصاري، ميرصادق سيدنژاد
تاريخ چاپ: اسفندماه 1379
ناشر: مرکز پژوهشهاي اسلامي صدا و سيم
غدير گلستان پرطراوتي است که گشت و گذار در آن برکات و ثمرات بسياري در پي دارد که پيوند با ولايت و عشق به امامت از جمله آنهاست. نوشتار حاضر به مناسبت فرا رسيدن عيد بزرگ غدير خم تهيّه شده و مطالبي بدين شرح دربر دارد:
1 ـ با غدير آشنا شويم؛ 2 ـ مراسم غدير؛ 3 ـ خطابه غدير؛ 4 ـ جشن و عيدغدير؛ 5 ـ فرهنگ غدير؛ 6 ـ شعر غدير؛ 7 ـ يادگارهاي غدير؛ 8 ـ غدير در دعاها؛ 9 ـ غدير در کلام اهلبيت عليهمالسلام ؛ 10 ـ دفاع از غدير؛ 11 ـ غدير در آينه کتاب.
اين مباحث در 82 صفحه تنظيم و تقديم علاقمندان فرهنگ امامت و ولايت شده است.
سلوک علوي
نويسنده: حجتالاسلام سيدحسين اسحاقي
تاريخ و نوبت چاپ: سال 1381، نوبت اوّل
ناشر: بوستان کتاب قم (انتشارات نشر تبليغات اسلامي)
در اين مجموعه به دنبال بررسي ديدگاههاي حضرت علي عليهالسلام درباره تربيت و مسائل مهمّ و ضروري مربوط به آن، اساسيترين روشهاي تربيت به همراه مطالبي در زمينه تبيين مسئوليتهاي متولّيان تربيت اسلامي در جامعه بررسي شده است.
اثر پيشگفته در 123 صفحه و سه بخش به شرح زير تنظيم و تدوين شده است:
بخش اوّل: تربيت و مسائل اساسي آن از ديدگاه علي عليهالسلام ؛
بخش دوّم: مهمترين روشهاي تربيت از منظر امام علي عليهالسلام ؛
بخش سوّم: وظايف و مسئوليتهاي متولّيان امر تربيت.
فقر و فقرستيزي در ديدگاه امام علي عليهالسلام
نويسنده: گروه نويسندگان
تاريخ چاپ: مهرماه 1377
ناشر: مرکز پژوهشهاي اسلامي صدا و سيم
در اين مجموعه با هدف دستيابي به راههاي مبارزه با فقر، شش مقاله عرضه شده است. مقالهها با توجّه به رواياتي که از عليبنابيطالب عليهالسلام درباره فقر و فقرستيزي وارد شده است به نگارش درآمدهاند. عناوين مقالات عبارت است از:
1. فقر و آثار زيانبار آن بر انسان؛ 2. راهبردهاي اقتصادي فقرستيزي؛ 3. وظايف توانگران در برابر نيازمندان؛ 4. فقرزدايي در شيوه رفتاري اميرمؤمنان؛ 5. ر ابطه فقر و زهد؛ 6. آسيبشناسي فقر. مجموعه اين مباحث در 87 صفحه تهيه و تنظيم شده است.
غدير از ديدگاه اهل سنت
نويسنده: حجت الاسلام محمدرضا جباران
تاريخ و نوبت چاپ: ديماه 1377، نوبت اوّل
ناشر: مرکز پژوهشهاي اسلامي صدا و سيم
اين مجموعه با هدف تبيين صحيح مسئله غدير، با توجّه به منابع اهلسنت تدوين شده است. نويسنده تلاش ميکند تا با طرح مناسب اين موضوع در حدّ توان به استحکام پيوند برادري بين مسلمانان کمک نمايد. مباحث اين اثر در 103 صفحه و پنج فصل تدوين شده است. عناوين فصلها عبارتند از:
1 ـ داستان غدير (غديرخم، گزارشي از حجةالوداع، مفاد حديث غدير و...)؛
2 ـ خلافت و وصايت (خليفه برحقّ، دلايل خلافت علي عليهالسلام و...)؛
3 ـ معيارها (محبّت، علي و حقّ، اطاعت از علي عليهالسلام ، ميزان ايمان، نشانه ايمان و...)؛
4 ـ يک آسمان فضيلت (تربيت علي عليهالسلام ، سابقه در اسلام، علم و آگاهي، فداکاري و دفاع از اسلام و قرابت و زهد و...)؛
5 ـ آداب و سنن غديري (آداب و اعمال عيد غدير، عقد اخوت در روز غدير، آثار عقد اخوّت، دعاهاي غدير و...).
گرداب هلاکت
نويسنده: علي آقاجاني
تاريخ چاپ: مردادماه 1380
ناشر: مرکز پژوهشهاي اسلامي صدا و سيم
مجموعه حاضر پژوهشي است درباره فتنه و فتنهگران در جامعه اسلامي که با کاوش در سيره امام علي عليهالسلام ، ويژگيها در زمينههاي پيدايش فتنه و شيوه برخورد عليبنابيطالب عليهالسلام با آن بررسي شده است.
مجموعه مباحث اين دفتر در ضمن 135 صفحه و سه بخش تحت عناوين زير تنظيم و منتشر شده است .
بخش اوّل: فتنه و مسايل آن؛ بخش دوّم: فتنه از منظر امام علي عليهالسلام ؛ بخش سوّم: انقلاب اسلامي و رويارويي با فتنهها.
سراي گذر
نويسنده: عزيزه فروردين، سليمان طايي
تاريخ و نوبت چاپ: مردادماه 1380، نوبت اوّل
ناشر: مرکز پژوهشهاي اسلامي صدا و سيم
در سخنان و رهنمودهاي عليبنابيطالب عليهالسلام ، درباره اوصاف دنيا و راههاي درست برخورد با آن مطالب بسيار مهمّي به چشم ميخورد. در اثر حاضر نويسنده ميکوشد تا راههاي درست زندگي را با توجّه به ماهيّت دنيا در منظر علي عليهالسلام بررسي کند. نويسنده ابتدا در فصل اوّل به معني و ماهيت دنيا اشاره ميکند، آنگاه در فصل دوّم ستايشهاي مربوط به آن، و در فصل سوّم نکوهشهاي وارد شده در مورد دنيا را بررسي ميکند. در فصلهاي بعدي مسائلي چون دنياگرايي، راههاي مقابله با دنيازدگي، رابطه دنيا و آخرت، چگونگي برخورد انسان با دنيا، دنيا و پيشوايان، هدفنهايي زندگي، دنيا در کلام امام خميني و مقام معظّم رهبري و... تبيين ميشود. مجموعه اين مطالب در قالب ده فصل و 217 صفحه تدوين شده است.
مكه گرديده چراغان
روي ماهش شد نمايان
شاه مردان شير يزدان آيت پروردگار
لافتي الا علي لاسيف الا ذوالفغار
تهيه و تنظيم : مهدي همائي
mahdi852@yahoo.com
www.farhangi1386.blogfa.com (http://www.farhangi1386.blogfa.com/)
Powered by vBulletin™ Version 4.2.2 Copyright © 2025 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.