javad jan
06-13-2013, 10:20 AM
مقدمه
صاحبنظران يكي از عوامل توسعه نيافتگي ايــــران را فقـدان فرهنگ كار تيمي در امور مي دانند (مدارهاي توسعه نيافتگي، دكتر حسين عظيمي)(1) و از همين موضوع به عنوان يكي از ضعفهاي اصلي در سازمانها نيز ياد مي كنند. اين
موضوع را تا جايي كه به يك بحث تطبيقي با بعضي از كشورها از جمله ژاپن مربوط باشد، پيش مي برند. در اين راستا به اين نكته اشاره مي كنند كه فرايند تجددگرايي در ژاپن باايران (دوره ميجي با دوره اميركبير) مصادف بوده است. البته در اين نكته هيچ شكي نيست كه ايران و ژاپن همزمان شروع به فرايند نوسازي كردند، اما در اين فرايند ژاپني ها موفق شدند و مــا همچنــان در دور تسلسل باطل گرفتار آمده ايم. يكي از
مهمترين عوامل توسعه ژاپن ، پذيرش گروه و كار تيمي بود. (تيم هاي كنترل كيفي نيز اولين بار در ژاپن شكل گرفت). در زندگي يك ژاپني تيم (گروه) اثري ژرف دارد و براي عضويت در آن اهميت ويژه قائل است. در درون جامعه ژاپن فرد چندان مفهومي ندارد. وقتي بعد از سالها انزواي ارادي در سال 1868 مي خواستند در قوانين خود بازنگـري كنند، نمي دانستند براي حق و حقوق فرد چه بنويسند و براي اينكه حق وحقوق افراد (اصالت فرد) را در قانون اساسي رعايت كنند، ناچار از حقوقدانان و روشنفكران غربي كمك گرفتند،(2) لذا مشاهده مي شود كه در فرهنگ آن جامعه فرد چندان اهميتي نداشته، بلكه اين جمع است كه مهم است و قدرت و اعتماد جمعي است كه اين چنين ژاپن را تكتاز كرده است. مردم ژاپن شيفته باهم زيستن هستند و كوششهاي گروهي را به كوششهاي فردي مقدم مي شمارند. شماري از صاحبنظران مردم ژاپن را »مردمان سازماني« مي نامند كه براي بخشي از زندگي خود الگوهاي گروهي (تيمي) را بر الگوهاي فردي برتر مي شمارند. ژاپني ها خشنودي از كار را زماني احساس مي كنند كه بر پايه چشم داشتي كه تيم از آنها دارد كار را به پايان برسانند. لذا ايجاد تيم هاي كاري و تعلق به آن يكي از پايه هاي مديريتي فرهنگ ژاپن است.
از طرف ديگر، امروزه بسياري از شركتهاي آمريكا و اروپا نيز باتوجه به تجربه ژاپن به سمت بسترسازي و نهادينه كردن فرهنگ تيمي روي آورده اند. براساس نتايج يك كار تحقيقاتي در سال 1987، حدود 28 درصد از بزرگترين شركتها كارهايشان را براساس تيمي انجام مي دادند. در حالي كه در سال 1996 اين رقم به 78 درصد افزايش يافته است. يكي از استادان دانشگاه كاليفرنيا در اين زمينه معتقد است »من نسل جديدي از كاركنان باتجربه و مهارت تيمي را مي بينم كه به سمت پستهاي بالاي سازماني مي روند و هنگامي كه به مقامات ارشد شركتها دست يابند با شور و علاقه، كار تيمي را دنبال خواهند كرد«.(3)
باتوجه به مطالب فوق و اهميت موضوع، مي توان گفت تيم هاي كاري نمودي از بالاترين درجه مديريت مشاركتـي محسوب مي شوند كه امروزه مقبوليتي عام يافته اند و باتوجه به تغييرات سريع محيطي يكي از ابعاد سازمانهاي يادگيرنده محسوب مي شود.
تعريف تيم
از تيم تعاريف متفاوتي ارائه شده است اما همه تعاريف داراي ابعاد مشتركي هستند. تيم داراي دو نفر عضو يا بيشتر است كه داراي اهداف عملكردي مشخص بوده و همكاري بين اعضاء تيم، لازمه حصول تيم به اهداف موردنظر است. به بيان ديگر، تيم عبارتست از يك گروه دو يا چندنفره از افراد كه به طور مستقيــــم با يكديگـــر تعامل برقرار كرده و به منظور رسيدن به هدف، كارها را هماهنگ مي كنند. در تعريف فوق سه نكته وجود دارد:
! حداقل دونفر بايستي در تيم حضور داشته باشند؛
! اعضا بايد به طور منظم تعامل برقرار كنند تا كارهايشان را به صورت هماهنگ انجام دهند؛
! اعضا بايد داراي هدف مشترك باشند.
رشد تيم هاي كاري
علاوه بر رشد و گسترش تيم هاي كنترل كيفـي در ژاپن، دو حادثه ديگر باعث شد كه تيم هاي كاري به طور وسيع مورد استفاده قرار گيرند. اين دو حادثه نتايج مطالعات هاثورن (ظهور مكتب روابط انساني در مديريت) و تجربيات اروپائيان از گروههاي مستقل كاري بود. تا قبــل از آن تيم هاي كاري صرفاً در حوزه هاي ورزشي و نظامي مورد استفاده قرار مي گرفتند. بعد از آن دو حادثه كم كم شوق استفاده از تيم هاي كاري فروكش كرد تا اينكه در دهه 1980 تيم هاي كاري مجدداً توجه صاحبنظران را به خود جلب كرد.(4)
امروزه تجربه كار تيمي اين امكان را فراهم ساخته است كه سازمانها انديشه ساختار افقي را عملي سازند. چرا كه تيم هاي كاري شكل تكامل يافته اي از مديريت مشاركتي هستند كه بــرمبنــاي ميــزان نفوذي كه در فرايند تصميم گيري دارند به درجه هاي مختلفي تقسيم مي شوند. مهمترين مزيت تيم هاي كاري اين است كه آنها مي توانند در رابطه با نيازهاي محيط به سرعت از خود واكنش نشان دهند، سريعتر تصميم بگيرند و مشتريان را راضي نگه دارند. تيم هاي كاري موجب بهبود كيفيت زندگي كاري مي شوند و در ارتقا عملكرد رقابتي نيز سهم بسزايي دارد.
صاحبنظران يكي از عوامل توسعه نيافتگي ايــــران را فقـدان فرهنگ كار تيمي در امور مي دانند (مدارهاي توسعه نيافتگي، دكتر حسين عظيمي)(1) و از همين موضوع به عنوان يكي از ضعفهاي اصلي در سازمانها نيز ياد مي كنند. اين
موضوع را تا جايي كه به يك بحث تطبيقي با بعضي از كشورها از جمله ژاپن مربوط باشد، پيش مي برند. در اين راستا به اين نكته اشاره مي كنند كه فرايند تجددگرايي در ژاپن باايران (دوره ميجي با دوره اميركبير) مصادف بوده است. البته در اين نكته هيچ شكي نيست كه ايران و ژاپن همزمان شروع به فرايند نوسازي كردند، اما در اين فرايند ژاپني ها موفق شدند و مــا همچنــان در دور تسلسل باطل گرفتار آمده ايم. يكي از
مهمترين عوامل توسعه ژاپن ، پذيرش گروه و كار تيمي بود. (تيم هاي كنترل كيفي نيز اولين بار در ژاپن شكل گرفت). در زندگي يك ژاپني تيم (گروه) اثري ژرف دارد و براي عضويت در آن اهميت ويژه قائل است. در درون جامعه ژاپن فرد چندان مفهومي ندارد. وقتي بعد از سالها انزواي ارادي در سال 1868 مي خواستند در قوانين خود بازنگـري كنند، نمي دانستند براي حق و حقوق فرد چه بنويسند و براي اينكه حق وحقوق افراد (اصالت فرد) را در قانون اساسي رعايت كنند، ناچار از حقوقدانان و روشنفكران غربي كمك گرفتند،(2) لذا مشاهده مي شود كه در فرهنگ آن جامعه فرد چندان اهميتي نداشته، بلكه اين جمع است كه مهم است و قدرت و اعتماد جمعي است كه اين چنين ژاپن را تكتاز كرده است. مردم ژاپن شيفته باهم زيستن هستند و كوششهاي گروهي را به كوششهاي فردي مقدم مي شمارند. شماري از صاحبنظران مردم ژاپن را »مردمان سازماني« مي نامند كه براي بخشي از زندگي خود الگوهاي گروهي (تيمي) را بر الگوهاي فردي برتر مي شمارند. ژاپني ها خشنودي از كار را زماني احساس مي كنند كه بر پايه چشم داشتي كه تيم از آنها دارد كار را به پايان برسانند. لذا ايجاد تيم هاي كاري و تعلق به آن يكي از پايه هاي مديريتي فرهنگ ژاپن است.
از طرف ديگر، امروزه بسياري از شركتهاي آمريكا و اروپا نيز باتوجه به تجربه ژاپن به سمت بسترسازي و نهادينه كردن فرهنگ تيمي روي آورده اند. براساس نتايج يك كار تحقيقاتي در سال 1987، حدود 28 درصد از بزرگترين شركتها كارهايشان را براساس تيمي انجام مي دادند. در حالي كه در سال 1996 اين رقم به 78 درصد افزايش يافته است. يكي از استادان دانشگاه كاليفرنيا در اين زمينه معتقد است »من نسل جديدي از كاركنان باتجربه و مهارت تيمي را مي بينم كه به سمت پستهاي بالاي سازماني مي روند و هنگامي كه به مقامات ارشد شركتها دست يابند با شور و علاقه، كار تيمي را دنبال خواهند كرد«.(3)
باتوجه به مطالب فوق و اهميت موضوع، مي توان گفت تيم هاي كاري نمودي از بالاترين درجه مديريت مشاركتـي محسوب مي شوند كه امروزه مقبوليتي عام يافته اند و باتوجه به تغييرات سريع محيطي يكي از ابعاد سازمانهاي يادگيرنده محسوب مي شود.
تعريف تيم
از تيم تعاريف متفاوتي ارائه شده است اما همه تعاريف داراي ابعاد مشتركي هستند. تيم داراي دو نفر عضو يا بيشتر است كه داراي اهداف عملكردي مشخص بوده و همكاري بين اعضاء تيم، لازمه حصول تيم به اهداف موردنظر است. به بيان ديگر، تيم عبارتست از يك گروه دو يا چندنفره از افراد كه به طور مستقيــــم با يكديگـــر تعامل برقرار كرده و به منظور رسيدن به هدف، كارها را هماهنگ مي كنند. در تعريف فوق سه نكته وجود دارد:
! حداقل دونفر بايستي در تيم حضور داشته باشند؛
! اعضا بايد به طور منظم تعامل برقرار كنند تا كارهايشان را به صورت هماهنگ انجام دهند؛
! اعضا بايد داراي هدف مشترك باشند.
رشد تيم هاي كاري
علاوه بر رشد و گسترش تيم هاي كنترل كيفـي در ژاپن، دو حادثه ديگر باعث شد كه تيم هاي كاري به طور وسيع مورد استفاده قرار گيرند. اين دو حادثه نتايج مطالعات هاثورن (ظهور مكتب روابط انساني در مديريت) و تجربيات اروپائيان از گروههاي مستقل كاري بود. تا قبــل از آن تيم هاي كاري صرفاً در حوزه هاي ورزشي و نظامي مورد استفاده قرار مي گرفتند. بعد از آن دو حادثه كم كم شوق استفاده از تيم هاي كاري فروكش كرد تا اينكه در دهه 1980 تيم هاي كاري مجدداً توجه صاحبنظران را به خود جلب كرد.(4)
امروزه تجربه كار تيمي اين امكان را فراهم ساخته است كه سازمانها انديشه ساختار افقي را عملي سازند. چرا كه تيم هاي كاري شكل تكامل يافته اي از مديريت مشاركتي هستند كه بــرمبنــاي ميــزان نفوذي كه در فرايند تصميم گيري دارند به درجه هاي مختلفي تقسيم مي شوند. مهمترين مزيت تيم هاي كاري اين است كه آنها مي توانند در رابطه با نيازهاي محيط به سرعت از خود واكنش نشان دهند، سريعتر تصميم بگيرند و مشتريان را راضي نگه دارند. تيم هاي كاري موجب بهبود كيفيت زندگي كاري مي شوند و در ارتقا عملكرد رقابتي نيز سهم بسزايي دارد.