javad jan
06-13-2013, 10:11 AM
نقش منابع انساني در كسب مزيت رقابتي
مديران و پژوهشگران منابع انساني بر اين اعتقاد خود كه كاركرد منابع انساني نقش مهمي در عملكرد سازمان ايفا ميكند، پافشاري دارند. در واقع بيشتر گزارشهاي سالانه شركتها، بر اين نكته تاكيد ميورزد كه كاركنان سازمان، مهمترين دارايي آن هستند. بهرغم اين باورها و پندارهاي گسترده و اظهارنظرهاي متواتر، بسياري از تصميمات سازماني، حاكي از اولويت نسبتاً پاييني در هر دو زمينه منابع انساني سازمان و اداره نيروي انساني است. مثلاً زماني كه سازمانها به كاهش هزينه نيازمندند، ابتدا امور مربوط به كاركنان يعني مواردي چون آموزش، دستمزدها و غيره را كاهش ميدهند.
افزون بر اين، حتي زماني كه مديران ارشد به كاركنان سازمان بها ميدهند، براي اداره نيروي انساني ارزش قائل نميشوند. مثلاً، اگر پرسيده شود كه مؤسس و مدير عامل يكي از موفقترين شركتهاي فناوريهاي پيشرفته جهان، چگونه به اهميت منابع انساني نگاه ميكند، سرپرست توسعه راهبردي پاسخ ميدهد:
«منظور شما چيست؟ اگر منظورتان كاركرد نيروي انساني يا آنچه كه ما نيروي انساني بزرگ (HR با حروف بزرگ) ميناميم باشد، جواب اين است كه او اصلاً ارزش قابل توجهي براي آن قائل نيست. اگر منظورتان كاركنان شركت يا آنچه كه ما منابع انساني كوچك (hr با حروف كوچك) ميناميم باشد، جواب اين است كه او بهاي بسيار والايي براي آنان قائل است».
اگر مديران بهطور آشكار از تعهدشان در قبال منابع انساني پشتيباني كنند و كاركرد منابع انساني مسئوليت بنيادي در مديريت كردن اين منبع ارزشمند سازمان داشته باشد، چرا بسياري از تصميمهاي سازماني، نشاندهنده باور بيان شده در مورد كاركنان و يا احترام به كاركرد منابع انساني نيستند؟ با در نظر گرفتن اين واقعيت كه تعداد كمي از مديران منابع انساني ميتوانند با بياني اقتصادي توضيح دهند كه چگونه كاركنان سازمان ميتوانند مزيت رقابتي پايدار ايجاد كنند و كاركرد منابع انساني چه نقشي در اين فرايند ايفا ميكند، بسياري از مديران منابع انساني در هدايت فعاليتهاي منابع انساني به سوي توسعه آن دسته از ويژگيهاي سازمان ميتوانند منشأ مزيت رقابتي پايدار باشند، ناموفق هستند.
ديدگاه منبع محور به مزيت رقابتي
نظريهپردازان و مديران، طي سالهاي متمادي در پي درك عواملي بودهاند كه سودآوري سازمانها را مشخص ميسازند. نگاه منبع محور به سازمان، زيرساختي اقتصادي براي بررسي نقش منابع انساني در مزيت رقابتي فراهم ميآورد. اين ديدگاه بر منابعي از سازمان كه ميتوانند منشأ مزيت رقابتي در آن صنعت قرار گيرند، تمركز دارد. سه نوع منبع اساسي ميتوانند اين مزيت رقابتي را فراهم كنند (بارني، 1991): منابع سرمايه فيزيكي شامل: ماشينآلات، تجهيزات و داراييهاي سازمان؛ منابع سرمايه سازماني كه مواردي نظير: ساختار سازماني، سيستمهاي منابع انساني، برنامهريزي، كنترل و هماهنگي را در برميگيرد و منابع سرمايه انساني شامل: مهارتها، قضاوتها و تواناييهاي ذهني كاركنان.
بسياري از نويسندگان آكادميك، به اين دليل شناخت پتانسيل داراييهاي انساني سازمانها در فراهم آوردن مزيت رقابتي، ديدگاه منابع محور را براي درك نقش منابع انساني در سازمان بهكار بستهاند.
براي تشخيص ارزش منابع انساني سازمان و به همان اندازه نقش درخور كاركرد منابع انساني در مديريت نيروي انساني سازمان براي كسب مزيت رقابتي، بايد چهار پرسش طرح شود. اين پرسشها، شامل سوالاتي درباره ارزش، كميابي، تقليدپذيري و حمايت و استفاده سازمان از منبع يا آنچه كه چارچوب VRIO ناميده ميشود، است.
چارچوب VRIO
پرسش از ارزش
سازمانها يا از طريق كاهش هزينههاي محصول يا خدمت و يا از طريق متمايز كردن محصول يا خدمت خلق ارزش ميكنند. به اين ترتيب، هدف نهايي هر مدير منابع انساني اين است كه از طريق كاركرد منابع انساني، خلق ارزش كند. نخستين پرسشي كه يك مدير منابع انساني بايد درباره آن بينديشد، اين است كه كاركرد منابع انساني چگونه ميتواند به كاهش هزينهها يا افزايش درامد كمك كند.
آزمايشگاههاي آلكن نمونهاي از نقش رويههاي منابع انساني در كاهش مستقيم هزينهها ارائه ميدهد. آلكن تلاش ميكند تا به جاي پرداخت دستمزدهاي مرسوم در قبال طرحهاي خدماتي، كاركنان را با پاداش تشويق كند كه در ارزانتر شدن خدمات سازمان و ارائه خدمات برتر مشاركت كنند.
از سوي ديگر، افزايش درامد، هدف خارجي مديران منابع انساني و زمينهاي است كه مي توانند نقش مهمي در آن ايفا كنند. مثلاً، موسسه فدرال اكسپرس نمونهاي از ارزش خلقشده توسط كاركنان را نشان داد. مديران اين شركت ميگويند: «فدرال اكسپرس سازماني با تاكيد بر كاركنان است». بيان فلسفه شركت، نگاه ايشان را با منشأ مزيت رقابتي خلاصه ميكند: «كاركنان، خدمت، سود.» فرد اسميت، موسس و مدير عامل اين شركت ميگويد: «ما از مدتها پيش دريافتيم كه رضايت مشتري از رضايت كارمند آغاز ميشود» (واترمن 1994). به بياني ديگر، فلسفه فدرال اكسپرس اين است كه كاركنان پيوند اصلي و آغازين در زنجيره ارزش هستند و به اين ترتيب، ارزش با تمركز كاركنان آفريده ميشود.
اين موضوع عملياتي شده چگونه بايد ارزشآفريني كند؟ تاكيد بر رضايت كاركنان، در نظرسنجي سالانه فدرال اكسپرس نشان داده شده است. بيشتر سازمانها هرازچندگاهي نظرسنجي كرده و برخي از آنها از اطلاعات جمعآوري شده، براي پاسخگويي به شديدترين مشكلات سازماني استفاده ميكنند. با اين وجود، در فدرال اكسپرس، نظرسنجي بخشي از فرايند سالانه ارزيابي و پاداش مديران را تشكيل ميدهد. اين بررسي، فضاي بيواسطه گروه كاري افراد، مديران مياني و مديران سطوح بالاي سازمان و فضاي كلي شركت را مورد توجه قرار ميدهد.
نتيجه اين نظرسنجيها به دو طريق مورد استفاده قرار ميگيرد. اگر يك مدير، توسط كاركناني كه به او گزارش ميدهند، امتيازهاي پاييني دريافت كند، دوره كارآموزي يكسالهاي را خواهد ديد. در طول اين دوره، از مدير انتظار ميرود امتيازهايش را تا سطحي قابل قبول بهبود بخشد و در غير اين صورت، با اقدامات تنبيهي مواجه خواهد شد. در روش دوم، نظرسنجي هر ساله، هدفي براي شركت تعيين ميشود. در صورت عدم تحقق اين هدف، مديران سازمان از دريافت پاداشي كه حدوداً معادل 40درصد حقوق پايه آنهاست، محروم خواهند شد. با ايجاد پيوند بين پاداشها و تنبيهها و سطوح رضايت كاركنان براي سازمان، اطمينان حاصل ميشود كه با كاركنان درست رفتار شده است. وقتي با آنان درست برخورد شود، آنها نيز با مشتريان درست رفتار ميكنند و ارزش خلق ميكنند.
شركت هواپيمايي كنتينانتال، جهش عظيمي را تجربه كرده كه در آن، كاركرد منابع انساني نقشي حياتي دارد. يكي از رويههاي منابع انساني كه از آن بيشتر بهعنوان زمينهساز اين جهش ياد ميشود، پاداش بموقع است. در اين نظام انگيزشي، هر كارمند به ازاي هر ماهي كه شركت در زمينه عملكرد بموقع جايگاهي در صدر صنعت داشته باشد، پاداشي 65دلاري دريافت ميكند (بويسيو، 1995). اين مطلب گرچه بقدري ساده است كه به نظر ميرسد مستقيماً از كتاب درسي مقدماتي وام گرفته شده (بارلو 1996) خاستگاهي نه چندان ساده دارد. مديران ارشد در 1995، پس از سالها كاهش پرداخت دستمزد يا عدم افزايش پرداخت پاداش، دريافتند كه پرداخت مجدد اضافه دستمزد به كاركنان ممكن نيست. مديران منابع انساني متوجه شدند كه اين پيام به كاركنان در مرحلهاي حياتي از جهش و تحول، روحيه آنها را خراب كرده و مانع تغيير فرهنگ ميشود. لذا مديران منابع انساني، همراه مديران خط توليد، ايده پاداش بموقع را ارائه كردند.
اين پاداش، نتيجه حركت شركت از آخرين به اولين در صنعت در زمينه عملكرد بموقع است و در نتيجه، هم كاهش مخارج و هم افزايش عايدات را در پي داشت. در 1998، از لحاظ هزينه 51ميليون دلار پاداش پرداخت شد، اما 75ميليون دلار در هزينههاي اسكان مسافر، مانند هزينههاي غذا و هتل صرفهجويي شد. از لحاظ درامد، پرداخت پاداشها تاثيري آشكار در تجديد روحيه كاركنان و در نتيجه، افزايش رضايت مشتري داشت. همچنين عملكرد بموقع، شاخص مهمي در درامد بيشتر براي مسافرين تجاري شناخته شد. اين پاداش، تاثير زيادي بر درامدهاي شركت داشت، زيرا شركت كنتينانتال سهم خود را در بازار مسافرين تجاري افزايش داد.
پرسش از كميابي
ارزش ايجاد شده توسط منابع انساني سازمان، ملاكي لازم اما غيركافي براي مزيت است. اگر ويژگي مشابه منابع انساني در بسياري از سازمانهاي رقيب نيز يافت شود، اين ويژگي نميتواند منبع مزيت رقابتي پايدار براي هيچ يك از آنها باشد. آن دسته از ويژگيهاي منابع انساني كه ارزشمند، اما رايج هستند تنها برابري رقابتي ايجاد ميكنند، البته اين با اين تضمين كه يك سازمان به دليل فقدان ويژگي، داراي نقطه ضعف رقابتي مهمي نيست. بنابراين، مدير منابع انساني بايد بررسي كند كه ويژگيهاي نادر منابع انساني سازمان را چگونه براي كسب مزيت رقابتي توسعه داده و از آنها بهره ببرد. مثلاً بيشتر سازمانها گروهكاري را براي شغلهاي خاص، نسبتاً متجانس ميدانند، هرچند كه در هر گروه كاري، تفاوتهايي ميان افراد، از لحاظ مهارتها و تواناييهاي مربوط به كار آنها وجود دارد. اگر اين تصور بين سازمانها وجود دارد كه تيم كاري، متجانس است، پتانسيل فوقالعادهآي براي بهكارگيري ويژگيهاي كمياب كاركنان، بهمنظور كسب مزيت رقابتي، وجود خواهد داشت (رايتو ديگران، 1994).
براي نمونه، شركت نوردستروم از جايگاه رقابتي بالايي در صنعت خرده فروشي برخوردار است. اين صنعت، معمولاً بهعنوان صنعتي توصيف ميشود كه به مهارت نسبتاً كمي نياز دارد، اما از درامد بالايي به دليل مهارت فروشندگان خود، برخوردار است. با اين حال، نوردستروم سعي كرد تا بر افراد فروشنده، بهعنوان كليدي براي مزيت رقابتياش تمركز كند. اين شركت، در زمينه جذب و بهكارگيري فروشندگان جوان، داراي تحصيلات عالي و علاقهمند به خردهفروشي، سرمايهگذاري كرد. با فراهم آوردن نوعي نظام جبران خدمات انگيزش محور، اين امكان براي فروشندگان نوردستروم فراهم آمد تا مزدي دو برابر ميانگين رايج در صنعت خرده فروشي دريافت كنند.
مديران و پژوهشگران منابع انساني بر اين اعتقاد خود كه كاركرد منابع انساني نقش مهمي در عملكرد سازمان ايفا ميكند، پافشاري دارند. در واقع بيشتر گزارشهاي سالانه شركتها، بر اين نكته تاكيد ميورزد كه كاركنان سازمان، مهمترين دارايي آن هستند. بهرغم اين باورها و پندارهاي گسترده و اظهارنظرهاي متواتر، بسياري از تصميمات سازماني، حاكي از اولويت نسبتاً پاييني در هر دو زمينه منابع انساني سازمان و اداره نيروي انساني است. مثلاً زماني كه سازمانها به كاهش هزينه نيازمندند، ابتدا امور مربوط به كاركنان يعني مواردي چون آموزش، دستمزدها و غيره را كاهش ميدهند.
افزون بر اين، حتي زماني كه مديران ارشد به كاركنان سازمان بها ميدهند، براي اداره نيروي انساني ارزش قائل نميشوند. مثلاً، اگر پرسيده شود كه مؤسس و مدير عامل يكي از موفقترين شركتهاي فناوريهاي پيشرفته جهان، چگونه به اهميت منابع انساني نگاه ميكند، سرپرست توسعه راهبردي پاسخ ميدهد:
«منظور شما چيست؟ اگر منظورتان كاركرد نيروي انساني يا آنچه كه ما نيروي انساني بزرگ (HR با حروف بزرگ) ميناميم باشد، جواب اين است كه او اصلاً ارزش قابل توجهي براي آن قائل نيست. اگر منظورتان كاركنان شركت يا آنچه كه ما منابع انساني كوچك (hr با حروف كوچك) ميناميم باشد، جواب اين است كه او بهاي بسيار والايي براي آنان قائل است».
اگر مديران بهطور آشكار از تعهدشان در قبال منابع انساني پشتيباني كنند و كاركرد منابع انساني مسئوليت بنيادي در مديريت كردن اين منبع ارزشمند سازمان داشته باشد، چرا بسياري از تصميمهاي سازماني، نشاندهنده باور بيان شده در مورد كاركنان و يا احترام به كاركرد منابع انساني نيستند؟ با در نظر گرفتن اين واقعيت كه تعداد كمي از مديران منابع انساني ميتوانند با بياني اقتصادي توضيح دهند كه چگونه كاركنان سازمان ميتوانند مزيت رقابتي پايدار ايجاد كنند و كاركرد منابع انساني چه نقشي در اين فرايند ايفا ميكند، بسياري از مديران منابع انساني در هدايت فعاليتهاي منابع انساني به سوي توسعه آن دسته از ويژگيهاي سازمان ميتوانند منشأ مزيت رقابتي پايدار باشند، ناموفق هستند.
ديدگاه منبع محور به مزيت رقابتي
نظريهپردازان و مديران، طي سالهاي متمادي در پي درك عواملي بودهاند كه سودآوري سازمانها را مشخص ميسازند. نگاه منبع محور به سازمان، زيرساختي اقتصادي براي بررسي نقش منابع انساني در مزيت رقابتي فراهم ميآورد. اين ديدگاه بر منابعي از سازمان كه ميتوانند منشأ مزيت رقابتي در آن صنعت قرار گيرند، تمركز دارد. سه نوع منبع اساسي ميتوانند اين مزيت رقابتي را فراهم كنند (بارني، 1991): منابع سرمايه فيزيكي شامل: ماشينآلات، تجهيزات و داراييهاي سازمان؛ منابع سرمايه سازماني كه مواردي نظير: ساختار سازماني، سيستمهاي منابع انساني، برنامهريزي، كنترل و هماهنگي را در برميگيرد و منابع سرمايه انساني شامل: مهارتها، قضاوتها و تواناييهاي ذهني كاركنان.
بسياري از نويسندگان آكادميك، به اين دليل شناخت پتانسيل داراييهاي انساني سازمانها در فراهم آوردن مزيت رقابتي، ديدگاه منابع محور را براي درك نقش منابع انساني در سازمان بهكار بستهاند.
براي تشخيص ارزش منابع انساني سازمان و به همان اندازه نقش درخور كاركرد منابع انساني در مديريت نيروي انساني سازمان براي كسب مزيت رقابتي، بايد چهار پرسش طرح شود. اين پرسشها، شامل سوالاتي درباره ارزش، كميابي، تقليدپذيري و حمايت و استفاده سازمان از منبع يا آنچه كه چارچوب VRIO ناميده ميشود، است.
چارچوب VRIO
پرسش از ارزش
سازمانها يا از طريق كاهش هزينههاي محصول يا خدمت و يا از طريق متمايز كردن محصول يا خدمت خلق ارزش ميكنند. به اين ترتيب، هدف نهايي هر مدير منابع انساني اين است كه از طريق كاركرد منابع انساني، خلق ارزش كند. نخستين پرسشي كه يك مدير منابع انساني بايد درباره آن بينديشد، اين است كه كاركرد منابع انساني چگونه ميتواند به كاهش هزينهها يا افزايش درامد كمك كند.
آزمايشگاههاي آلكن نمونهاي از نقش رويههاي منابع انساني در كاهش مستقيم هزينهها ارائه ميدهد. آلكن تلاش ميكند تا به جاي پرداخت دستمزدهاي مرسوم در قبال طرحهاي خدماتي، كاركنان را با پاداش تشويق كند كه در ارزانتر شدن خدمات سازمان و ارائه خدمات برتر مشاركت كنند.
از سوي ديگر، افزايش درامد، هدف خارجي مديران منابع انساني و زمينهاي است كه مي توانند نقش مهمي در آن ايفا كنند. مثلاً، موسسه فدرال اكسپرس نمونهاي از ارزش خلقشده توسط كاركنان را نشان داد. مديران اين شركت ميگويند: «فدرال اكسپرس سازماني با تاكيد بر كاركنان است». بيان فلسفه شركت، نگاه ايشان را با منشأ مزيت رقابتي خلاصه ميكند: «كاركنان، خدمت، سود.» فرد اسميت، موسس و مدير عامل اين شركت ميگويد: «ما از مدتها پيش دريافتيم كه رضايت مشتري از رضايت كارمند آغاز ميشود» (واترمن 1994). به بياني ديگر، فلسفه فدرال اكسپرس اين است كه كاركنان پيوند اصلي و آغازين در زنجيره ارزش هستند و به اين ترتيب، ارزش با تمركز كاركنان آفريده ميشود.
اين موضوع عملياتي شده چگونه بايد ارزشآفريني كند؟ تاكيد بر رضايت كاركنان، در نظرسنجي سالانه فدرال اكسپرس نشان داده شده است. بيشتر سازمانها هرازچندگاهي نظرسنجي كرده و برخي از آنها از اطلاعات جمعآوري شده، براي پاسخگويي به شديدترين مشكلات سازماني استفاده ميكنند. با اين وجود، در فدرال اكسپرس، نظرسنجي بخشي از فرايند سالانه ارزيابي و پاداش مديران را تشكيل ميدهد. اين بررسي، فضاي بيواسطه گروه كاري افراد، مديران مياني و مديران سطوح بالاي سازمان و فضاي كلي شركت را مورد توجه قرار ميدهد.
نتيجه اين نظرسنجيها به دو طريق مورد استفاده قرار ميگيرد. اگر يك مدير، توسط كاركناني كه به او گزارش ميدهند، امتيازهاي پاييني دريافت كند، دوره كارآموزي يكسالهاي را خواهد ديد. در طول اين دوره، از مدير انتظار ميرود امتيازهايش را تا سطحي قابل قبول بهبود بخشد و در غير اين صورت، با اقدامات تنبيهي مواجه خواهد شد. در روش دوم، نظرسنجي هر ساله، هدفي براي شركت تعيين ميشود. در صورت عدم تحقق اين هدف، مديران سازمان از دريافت پاداشي كه حدوداً معادل 40درصد حقوق پايه آنهاست، محروم خواهند شد. با ايجاد پيوند بين پاداشها و تنبيهها و سطوح رضايت كاركنان براي سازمان، اطمينان حاصل ميشود كه با كاركنان درست رفتار شده است. وقتي با آنان درست برخورد شود، آنها نيز با مشتريان درست رفتار ميكنند و ارزش خلق ميكنند.
شركت هواپيمايي كنتينانتال، جهش عظيمي را تجربه كرده كه در آن، كاركرد منابع انساني نقشي حياتي دارد. يكي از رويههاي منابع انساني كه از آن بيشتر بهعنوان زمينهساز اين جهش ياد ميشود، پاداش بموقع است. در اين نظام انگيزشي، هر كارمند به ازاي هر ماهي كه شركت در زمينه عملكرد بموقع جايگاهي در صدر صنعت داشته باشد، پاداشي 65دلاري دريافت ميكند (بويسيو، 1995). اين مطلب گرچه بقدري ساده است كه به نظر ميرسد مستقيماً از كتاب درسي مقدماتي وام گرفته شده (بارلو 1996) خاستگاهي نه چندان ساده دارد. مديران ارشد در 1995، پس از سالها كاهش پرداخت دستمزد يا عدم افزايش پرداخت پاداش، دريافتند كه پرداخت مجدد اضافه دستمزد به كاركنان ممكن نيست. مديران منابع انساني متوجه شدند كه اين پيام به كاركنان در مرحلهاي حياتي از جهش و تحول، روحيه آنها را خراب كرده و مانع تغيير فرهنگ ميشود. لذا مديران منابع انساني، همراه مديران خط توليد، ايده پاداش بموقع را ارائه كردند.
اين پاداش، نتيجه حركت شركت از آخرين به اولين در صنعت در زمينه عملكرد بموقع است و در نتيجه، هم كاهش مخارج و هم افزايش عايدات را در پي داشت. در 1998، از لحاظ هزينه 51ميليون دلار پاداش پرداخت شد، اما 75ميليون دلار در هزينههاي اسكان مسافر، مانند هزينههاي غذا و هتل صرفهجويي شد. از لحاظ درامد، پرداخت پاداشها تاثيري آشكار در تجديد روحيه كاركنان و در نتيجه، افزايش رضايت مشتري داشت. همچنين عملكرد بموقع، شاخص مهمي در درامد بيشتر براي مسافرين تجاري شناخته شد. اين پاداش، تاثير زيادي بر درامدهاي شركت داشت، زيرا شركت كنتينانتال سهم خود را در بازار مسافرين تجاري افزايش داد.
پرسش از كميابي
ارزش ايجاد شده توسط منابع انساني سازمان، ملاكي لازم اما غيركافي براي مزيت است. اگر ويژگي مشابه منابع انساني در بسياري از سازمانهاي رقيب نيز يافت شود، اين ويژگي نميتواند منبع مزيت رقابتي پايدار براي هيچ يك از آنها باشد. آن دسته از ويژگيهاي منابع انساني كه ارزشمند، اما رايج هستند تنها برابري رقابتي ايجاد ميكنند، البته اين با اين تضمين كه يك سازمان به دليل فقدان ويژگي، داراي نقطه ضعف رقابتي مهمي نيست. بنابراين، مدير منابع انساني بايد بررسي كند كه ويژگيهاي نادر منابع انساني سازمان را چگونه براي كسب مزيت رقابتي توسعه داده و از آنها بهره ببرد. مثلاً بيشتر سازمانها گروهكاري را براي شغلهاي خاص، نسبتاً متجانس ميدانند، هرچند كه در هر گروه كاري، تفاوتهايي ميان افراد، از لحاظ مهارتها و تواناييهاي مربوط به كار آنها وجود دارد. اگر اين تصور بين سازمانها وجود دارد كه تيم كاري، متجانس است، پتانسيل فوقالعادهآي براي بهكارگيري ويژگيهاي كمياب كاركنان، بهمنظور كسب مزيت رقابتي، وجود خواهد داشت (رايتو ديگران، 1994).
براي نمونه، شركت نوردستروم از جايگاه رقابتي بالايي در صنعت خرده فروشي برخوردار است. اين صنعت، معمولاً بهعنوان صنعتي توصيف ميشود كه به مهارت نسبتاً كمي نياز دارد، اما از درامد بالايي به دليل مهارت فروشندگان خود، برخوردار است. با اين حال، نوردستروم سعي كرد تا بر افراد فروشنده، بهعنوان كليدي براي مزيت رقابتياش تمركز كند. اين شركت، در زمينه جذب و بهكارگيري فروشندگان جوان، داراي تحصيلات عالي و علاقهمند به خردهفروشي، سرمايهگذاري كرد. با فراهم آوردن نوعي نظام جبران خدمات انگيزش محور، اين امكان براي فروشندگان نوردستروم فراهم آمد تا مزدي دو برابر ميانگين رايج در صنعت خرده فروشي دريافت كنند.