Borna66
06-10-2009, 10:41 AM
هویت معماری معاصر ایران
http://pnu-club.com/imported/2009/06/448.jpg
نقل قول:
آوازه ایران در معماری جهان آنچنان طنین افکنده که تاریخ معماری جهان خود را وامدار آن میداند. از بنای زیگورات چغازنبیل که درحدود ۱۲۵۰ سال قبل از میلاد مسیح بنا شده، تاکنون بیش از سه هزار سال میگذرد. آنچنانکه در کتابها آمده، به عنوان تمدنی بزرگ و باشکوه از پیشتازان علم و فرهنگ و هنر بودهایم.
باوجود همه پیچیدگیهای مفهوم هویت و تلقیهای متفاوت صاحبنظران از آن، برکسی پوشیده نیست در معماری معاصر ایران، این واژه دچار بحران شده و بهصورت مفهومی انتزاعی درآمده است. رنگ باختن مفهوم هویت، مختص حوزه معماری نیست، همچنانکه این ضعف در حوزههای مختلف فرهنگی، اجتماعی، ملی و ... مشهود است.
آوازه ایران در معماری جهان آنچنان طنین افکنده که تاریخ معماری جهان خود را وامدار آن میداند. از بنای زیگورات چغازنبیل که درحدود ۱۲۵۰ سال قبل از میلاد مسیح بنا شده، تاکنون بیش از سه هزار سال میگذرد. آنچنانکه در کتابها آمده، به عنوان تمدنی بزرگ و باشکوه از پیشتازان علم و فرهنگ و هنر بودهایم. دانشمندان بزرگی چون ابوعلی سینا، ابوریحان بیرونی و ... دراین سرزمین زیستهاند و حاصل رنج خود را به جهانیان عرضه داشتهاند. معماران گمنام ایران چنان روحی در کالبد معماری ایران دمیدهاند که گویی پاسارگاد و نقش جهان با نفس آنها زنده است. گویی آنها روح ابدی خود را در معماری به یادگار گذاشتهاند.
اما اینک ما کجاییم؟ چقدر به تاریخ و هویت خود وفادار بودهایم؟ آیا مسیر آنها را ادامه داده و تلاشهایشان را به ثمر نشاندهایم یا آنچنان از قله شکوه فروافتادهایم که توان نگاه کردن بر بلندای تاریخ خود را نداریم؟ شاید در میانه راه، بلاتکلیف و سرگردان از حرکت باز ایستادهایم تا دستی از آسمان راه را بر ما بنماید.
نام معماری معاصرایران برگ کدامین کتاب را به نام خود آذین بسته است؟ مفاهیم سنتی خود را چقدر به جهانیان عرضه کردهایم تا در عرصه جهانی گمنام نمانیم؟ غیر این است که به تاریخ خود وامداریم؟ به راستی مشکل کجاست؟ چرا در عرصهای که پیشتاز بودیم، اکنون ته قافله ایستاده و نظارهگر شدهایم تا دیگران راه را به ما نشان دهند؟ آیا مدرن زیستن، به معنای فراموشی خود، عاری شدن از ماهیت وجودی و دنبالهروی از دیگران است؟
هیچ کس منکر تاثیر معماری و شهرسازی بر رفتار شهروندان یک جامعه نیست. سیمای شهری و معماری ما آنچنان از مفاهیم والای خودتهی شده که آثارش برروح و روان جامعه مشهود است. ساختمانها با فرمها، رنگها و مصالح ناهمگون، آنچنان ناموزون درکنارهم قرار گرفتهاند که انسان را به فکر وادار میکند: «شاید عمدی در کار باشد.»
● مفهوم هویت
وقتی بحث از هویت پیش میآید، دیدگاههای پیچیده و گاهی متضاد در ابعادی گسترده مطرح میشود. در این یادداشت سعی شده اجماعی از دیدگاههای صاحبنظران حول مفهوم هویت در ارتباط با مسایل اجتماعی و فرهنگی به خصوص معماری مطرح شود. اریکسون یکی از جامعهشناسان معروف این مفهوم را قائل به دو بخش میداند. «اول یکی شدن با خود و دیگری مشارکت با دیگران در بعضی از اجزای ذاتی.» او فرایند هویت را یک سیستم کنترل میداند که مجموعهای از هنجارها و ناهنجارها را در فرد بهوجود میآورد. استوارتهال معتقد است: «هویت یک روند در حال شدن است که یک شناسنامه و عامل شناخته شدن است. برخی هویت را یک مفهوم ارتباطی میدانند که به وسیله تشابهها و تفاوتها با دیگران مفهوم پیدا میکند.» بسیاری ازروشنفکران ایرانی، هویت امروز جامعه ایران را دارای سه لایه فرهنگ دینی، ملی و بالاخره فرهنگ و تمدن مدرن میدانند که باهم دروجود هر ایرانی درگیر است که پیوند مناسب این سه لایه متناسب با روح مکان و زمان در تکامل هویت امروز جامعه ایران مفید باشد.
باوجود دغدغه همیشگی معماران ایران درجهت برقراری پیوند با معماری گذشته و تامین تداوم آن، عمدتا این تلاشها ناموفق بوده که دلیل آن صرفنظر از ضعف مدیریت شهری، عدم انسجام لایههای فرهنگی عمده معماران است. یافتن راهحلهایی برای آنچه که معماری امروزایران را از محتوا و مفاهیم عالی تهی کرده و دچار بحران هویت کرده، تنها راه خروج از بحران پیش آمده است.
عمدهترین مشکلات معماری امروز ایران، نکات ذکر شده در ذیل است:
۱) انقلاب اسلامی به عنوان حکومتی منحصربهفرد، تجربه ایدئولوژیکی جدیدی است که در تکمیل زیرساختهای فرهنگی، کاستیهای زیادی به همراه دارد که پیریزی مبانی فرهنگی متناسب با روح مکان و زمان، قابلیت انسجامبخشی به همه عرصههای فرهنگی رادارد.
۲) ضعف نظام مدیریت و نظارت در عرصه معماری و شهرسازی
۳) عدم تبیین الگوهای سنتی معماری ایران بهصورت فرهنگ نامهای مدون جهت استفاده در طرحهای معماری و شهرسازی
۴) استفاده نامناسب از فرهنگهای بومی و اقلیمی و تکامل آن با روح زمان
۵) عدم شکل گیری موسسات غیردولتی منسجم درراستای مشارکت مردم جهت تصمیمگیری در مورد محیط زندگی خود.
۶) فرهنگ مصرفی جامعه ایران.
۷) عدم توجه به پتانسیل بافتهای سنتی در جهت پیوند با معماری امروز.
۸) رویکردهای تاریخگرایانه بدون توجه صحیح به مولفههای معماری مدرن.
۹) لزوم توجه به رابطه بین معمار، اثر و مخاطب به عنوان سه رکن اساسی معماری که علاوه بر شکلگیری یک معماری مناسب، سبب انسجام هویتی آنها نیز میشود. موارد فوق تنها قسمتی ازحلقههای مفقوده معماری معاصر ایران است. البته روند جهانی شدن نیز بر عوامل ذکر شده بی تاثیر نیست، چنانکه استوارتهال اعتقاد دارد، منطق هویت به پایان خود رسیده و در واقع جنبههای بزرگ هویت اجتماعی از قبیل طبقه اجتماعی، ملیت، نژاد، جنسیت و ... درمعرض شکست قرار گرفته است. او اعتقاد دارد فرد تکمرکزی گذشته تبدیل به یک فرد چند مرکزی شده که این تکثر منشا ضعیف شدن لایههای هویتی فردشده است.
http://pnu-club.com/imported/2009/06/448.jpg
نقل قول:
آوازه ایران در معماری جهان آنچنان طنین افکنده که تاریخ معماری جهان خود را وامدار آن میداند. از بنای زیگورات چغازنبیل که درحدود ۱۲۵۰ سال قبل از میلاد مسیح بنا شده، تاکنون بیش از سه هزار سال میگذرد. آنچنانکه در کتابها آمده، به عنوان تمدنی بزرگ و باشکوه از پیشتازان علم و فرهنگ و هنر بودهایم.
باوجود همه پیچیدگیهای مفهوم هویت و تلقیهای متفاوت صاحبنظران از آن، برکسی پوشیده نیست در معماری معاصر ایران، این واژه دچار بحران شده و بهصورت مفهومی انتزاعی درآمده است. رنگ باختن مفهوم هویت، مختص حوزه معماری نیست، همچنانکه این ضعف در حوزههای مختلف فرهنگی، اجتماعی، ملی و ... مشهود است.
آوازه ایران در معماری جهان آنچنان طنین افکنده که تاریخ معماری جهان خود را وامدار آن میداند. از بنای زیگورات چغازنبیل که درحدود ۱۲۵۰ سال قبل از میلاد مسیح بنا شده، تاکنون بیش از سه هزار سال میگذرد. آنچنانکه در کتابها آمده، به عنوان تمدنی بزرگ و باشکوه از پیشتازان علم و فرهنگ و هنر بودهایم. دانشمندان بزرگی چون ابوعلی سینا، ابوریحان بیرونی و ... دراین سرزمین زیستهاند و حاصل رنج خود را به جهانیان عرضه داشتهاند. معماران گمنام ایران چنان روحی در کالبد معماری ایران دمیدهاند که گویی پاسارگاد و نقش جهان با نفس آنها زنده است. گویی آنها روح ابدی خود را در معماری به یادگار گذاشتهاند.
اما اینک ما کجاییم؟ چقدر به تاریخ و هویت خود وفادار بودهایم؟ آیا مسیر آنها را ادامه داده و تلاشهایشان را به ثمر نشاندهایم یا آنچنان از قله شکوه فروافتادهایم که توان نگاه کردن بر بلندای تاریخ خود را نداریم؟ شاید در میانه راه، بلاتکلیف و سرگردان از حرکت باز ایستادهایم تا دستی از آسمان راه را بر ما بنماید.
نام معماری معاصرایران برگ کدامین کتاب را به نام خود آذین بسته است؟ مفاهیم سنتی خود را چقدر به جهانیان عرضه کردهایم تا در عرصه جهانی گمنام نمانیم؟ غیر این است که به تاریخ خود وامداریم؟ به راستی مشکل کجاست؟ چرا در عرصهای که پیشتاز بودیم، اکنون ته قافله ایستاده و نظارهگر شدهایم تا دیگران راه را به ما نشان دهند؟ آیا مدرن زیستن، به معنای فراموشی خود، عاری شدن از ماهیت وجودی و دنبالهروی از دیگران است؟
هیچ کس منکر تاثیر معماری و شهرسازی بر رفتار شهروندان یک جامعه نیست. سیمای شهری و معماری ما آنچنان از مفاهیم والای خودتهی شده که آثارش برروح و روان جامعه مشهود است. ساختمانها با فرمها، رنگها و مصالح ناهمگون، آنچنان ناموزون درکنارهم قرار گرفتهاند که انسان را به فکر وادار میکند: «شاید عمدی در کار باشد.»
● مفهوم هویت
وقتی بحث از هویت پیش میآید، دیدگاههای پیچیده و گاهی متضاد در ابعادی گسترده مطرح میشود. در این یادداشت سعی شده اجماعی از دیدگاههای صاحبنظران حول مفهوم هویت در ارتباط با مسایل اجتماعی و فرهنگی به خصوص معماری مطرح شود. اریکسون یکی از جامعهشناسان معروف این مفهوم را قائل به دو بخش میداند. «اول یکی شدن با خود و دیگری مشارکت با دیگران در بعضی از اجزای ذاتی.» او فرایند هویت را یک سیستم کنترل میداند که مجموعهای از هنجارها و ناهنجارها را در فرد بهوجود میآورد. استوارتهال معتقد است: «هویت یک روند در حال شدن است که یک شناسنامه و عامل شناخته شدن است. برخی هویت را یک مفهوم ارتباطی میدانند که به وسیله تشابهها و تفاوتها با دیگران مفهوم پیدا میکند.» بسیاری ازروشنفکران ایرانی، هویت امروز جامعه ایران را دارای سه لایه فرهنگ دینی، ملی و بالاخره فرهنگ و تمدن مدرن میدانند که باهم دروجود هر ایرانی درگیر است که پیوند مناسب این سه لایه متناسب با روح مکان و زمان در تکامل هویت امروز جامعه ایران مفید باشد.
باوجود دغدغه همیشگی معماران ایران درجهت برقراری پیوند با معماری گذشته و تامین تداوم آن، عمدتا این تلاشها ناموفق بوده که دلیل آن صرفنظر از ضعف مدیریت شهری، عدم انسجام لایههای فرهنگی عمده معماران است. یافتن راهحلهایی برای آنچه که معماری امروزایران را از محتوا و مفاهیم عالی تهی کرده و دچار بحران هویت کرده، تنها راه خروج از بحران پیش آمده است.
عمدهترین مشکلات معماری امروز ایران، نکات ذکر شده در ذیل است:
۱) انقلاب اسلامی به عنوان حکومتی منحصربهفرد، تجربه ایدئولوژیکی جدیدی است که در تکمیل زیرساختهای فرهنگی، کاستیهای زیادی به همراه دارد که پیریزی مبانی فرهنگی متناسب با روح مکان و زمان، قابلیت انسجامبخشی به همه عرصههای فرهنگی رادارد.
۲) ضعف نظام مدیریت و نظارت در عرصه معماری و شهرسازی
۳) عدم تبیین الگوهای سنتی معماری ایران بهصورت فرهنگ نامهای مدون جهت استفاده در طرحهای معماری و شهرسازی
۴) استفاده نامناسب از فرهنگهای بومی و اقلیمی و تکامل آن با روح زمان
۵) عدم شکل گیری موسسات غیردولتی منسجم درراستای مشارکت مردم جهت تصمیمگیری در مورد محیط زندگی خود.
۶) فرهنگ مصرفی جامعه ایران.
۷) عدم توجه به پتانسیل بافتهای سنتی در جهت پیوند با معماری امروز.
۸) رویکردهای تاریخگرایانه بدون توجه صحیح به مولفههای معماری مدرن.
۹) لزوم توجه به رابطه بین معمار، اثر و مخاطب به عنوان سه رکن اساسی معماری که علاوه بر شکلگیری یک معماری مناسب، سبب انسجام هویتی آنها نیز میشود. موارد فوق تنها قسمتی ازحلقههای مفقوده معماری معاصر ایران است. البته روند جهانی شدن نیز بر عوامل ذکر شده بی تاثیر نیست، چنانکه استوارتهال اعتقاد دارد، منطق هویت به پایان خود رسیده و در واقع جنبههای بزرگ هویت اجتماعی از قبیل طبقه اجتماعی، ملیت، نژاد، جنسیت و ... درمعرض شکست قرار گرفته است. او اعتقاد دارد فرد تکمرکزی گذشته تبدیل به یک فرد چند مرکزی شده که این تکثر منشا ضعیف شدن لایههای هویتی فردشده است.