توجه ! این یک نسخه آرشیو شده می باشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمی کنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : خانه مهدی (عج) کجاست ؟؟؟
javad jan
06-08-2013, 03:55 PM
پنهان زیستى حضرت مهدى(ع) نه تنها چگونگى زندگى آن حضرت را در هالهاى از اسرار فرو برده که بسیارى از موضوعات مربوط به حیات آن حضرت را نیز جزو امور پنهان نظام هستى قرار داده است.
یکى از مهمترین این امور پنهان، محل زندگى آن حضرت در طول غیبت ایشان است. از این رو بسیارى علاقه مندند بدانند که خورشید پنهان در کدامین بخش از این کره خاکى به گذران عمر مىپردازد و به بیان دیگر کدامین قسمت از زمین این منزلت را دارد؟
در این مقاله تلاش شده که به این پرسش پاسخ داده شود.
میلیونها انسان عاشق و شیفته صدها سال است که در هر پگاه آدینه زبان به ندبه مىگشایند و اینگونه مىسرایند:
لیت شعرى أین استقرّت بک النّوى بل أىّ أرض تقلّک اوثرى: أبرضوى أو غیرها أم ذى طوى؟ عزیز علىّ أن أرى الخلق ولاترى.[1]
اى کاش مىدانستم در چه جایى منزل گرفتهاى و چه سرزمین و مکانى تو را دربر گرفته است! آیا در کوه رضوایى و یا جاى دیگرى و یا در ذىطوى هستى؟ دشوار است بر من که مردمان را ببینم و تو دیده نشوى.
حال براى روشن شدن این موضوع، پاى به گلستان کلام معصومین(ع) مىگشاییم و با سیرى در کلام نورانى ایشان از آن انفاس قدسى براى حل این معما استمداد مىطلبیم.
javad jan
06-08-2013, 03:57 PM
با یک نگاه کلى در این بوستان پر طراوت به چهار دسته روایت در این موضوع برمىخوریم که هر یک، محل زندگى آن حضرت را در دوره اى از حیات پر برکت ایشان به تصویر کشیده است. اگر چه در مورد برخى دورهها صراحت و روشنى بیشترى وجود دارد و برخى از دورهها بنا بر عللى به اجمال و ابهام پاسخ داده شده است.
این دوره ها عبارتند از:
1. دوران زندگى با پدر بزرگوار خود امام حسن عسکرى(ع) (255-260ق)
شکى نیست که آن امام همام در شهر سامرا و در خانه پدرش امام حسن عسکرى(ع) دیده به جهان گشود و تا پایان عمر شریف پدر خود در کنار آن حضرت مىزیست.
این دوران بنا بر قول مشهور از نیمه شعبان سال 255ق آغاز و در هشتم ربیع الاول سال 260ق پایان یافت.
علاوه بر نقل موثق تاریخى، افراد فراوانى از این حادثه بزرگ پرده برداشته اند:
شیخ صدوق(ره) در کتاب شریف کمال الدین و تمام النعمه ـ که یکى از مهمترین کتابهاى نگاشته شده در موضوع مهدویت است ـ داستان ولادت حضرت مهدى(ع) را اینگونه نقل کرده است:
حکیمه، دختر امام جواد(ع) گوید: امام حسن عسکرى(ع) مرا نزد خود فراخواند و فرمود: اى عمه! امشب افطار نزد ما باش که شب نیمه شعبان است و خداى متعال امشب حجت خود را که حجت او بر روى زمین است ظاهر سازد. گفتم: مادر او کیست؟ فرمود: نرجس. گفتم: فداى شما شوم اثرى در او نیست. فرمود: همین است که به تو مىگویم. آمدم و چون سلام کردم و نشستم نرجس آمد کفش مرا بردارد و گفت: اى بانوى من و بانوى خاندانم، حالتان چطور است؟ گفتم: تو بانوى من و بانوى خاندان من هستى. از کلام من ناخرسند شد و گفت: اى عمه جان! این چه فرمایشى است؟ بدو گفتم: اى دخترجان! خداى متعال امشب به تو فرزندى عطا فرمایدکه در دنیا و آخرت آقاست...[2] .
آنگاه به صورت مفصل داستان را ذکر کرده است. این روایت از مهمترین روایات درباره ولادت حضرت مهدى(ع) است و دلالت بر ولادت حضرت مهدى(ع) در خانه امام عسکرى(ع) در سامرا دارد.
«ضوء ابن على» از مردى از اهل فارس که نامش را برده نقل مىکند که:
به سامرا آمدم و در خانه امام حسن عسکرى(ع) ملازم شدم. حضرت مرا طلبید، من وارد شدم و سلام کردم. فرمود: براى چه آمدهاى؟ عرض کردم: براى اشتیاقى که به خدمت شما داشتم. فرمود: پس دربان ما باش. من همراه خادمان، در خانه حضرت بودم، گاهى مىرفتم هر چه احتیاج داشتند از بازار مىخریدم و زمانى که در خانه، مردها بودند، بدون اجازه وارد مىشدم.
روزى [بدون اجازه] بر حضرت وارد شدم و او در اتاق مردها بود. ناگاه در اتاق حرکت و صدایى شنیدم، پس فریاد زد: بایست. حرکت مکن! من جرأت درآمدن و بیرون رفتن نداشتم، پس کنیزکى که چیز سر پوشیدهاى همراه داشت از نزد من گذشت. آنگاه مرا صدا زد که درآى، من وارد شدم و کنیز را هم صدا زد. کنیز نزد حضرت بازگشت. حضرت به او فرمود: از آنچه همراه دارى روپوش بردار. کنیز از روى کودکى سفید و نیکوروى پرده برداشت و خود حضرت روى شکم کودک را باز کرد، دیدم موى سبز که به سیاهى آمیخته بود از زیر گلو تا نافش روئیده است. پس فرمود: این است صاحب شما و به کنیز امر فرمود که او را ببرد.
پس من آن کودک را ندیدم، تا امام حسن عسکرى(ع) وفات کرد.[3]
نه تنها بستگان نزدیک و خدمتگزاران بیت امامت، آن حضرت را در شهر سامرا و در خانه امام عسکرى(ع) دیده اند که بسیارى از یاران و خواص اصحاب امامت به شرف دیدار آن جمال چون آفتاب نائل آمده اند و همگى حکایت از مدعاى زندگى امام مهدى(ع) در کنار پدر در شهر سامرا دارد.
«یعقوب بن منقوش» گوید:
بر امام حسن عسکرى(ع) وارد شدم و او بر سکویى در سرا نشسته بود و سمت راست او اتاقى بود که پردههاى آن آویخته بود. گفتم: اى آقاى من صاحبالامر کیست؟ فرمود: پرده را بردار. پرده را بالا زدم، پسر بچهاى به قامت پنج وجب بیرون آمد با پیشانى درخشان و رویى سپید و چشمانى دُرّافشان و دو کف ستبر و دو زانوى برگشته. خالى برگونه راستش و گیسوانى بر سرش بود. آمد و بر زانوى پدرش ابو محمد نشست. آنگاه به من فرمود: این صاحب شماست. سپس برخاست و امام بدو گفت: پسرم! تا وقت معلوم داخل شو و او داخل اتاق شد و من بدو نگریستم. پس به من فرمود: اى یعقوب! به داخل بیت برو و ببین آنجا کیست. من داخل شدم اما کسى را ندیدم.[4]
همچنین «احمد بن اسحاق» گوید:
بر امام حسن عسکرى(ع) وارد شدم و مىخواستم از جانشین پس از وى پرسش کنم. او آغاز سخن کرد و فرمود: اى احمد بن اسحاق خداى متعال از زمان آدم(ع) زمین را خالى از حجت نگذاشته است و تا روز قیامت نیز خالى از حجت نخواهد گذاشت. به واسطه اوست که بلا را از اهل زمین دفع مىکند و به خاطر اوست که باران مىفرستد و برکتهاى زمین را بیرون مىآورد.
گفتم: اى فرزند رسول خدا، امام و جانشین پس از شما کیست؟
حضرت شتابان برخاست و داخل خانه شد و سپس برگشت در حالى که بر شانهاش کودکى سه ساله بود که صورتش مانند ماه شب چهارده مىدرخشید. فرمود: اى احمد بن اسحاق! اگر نزد خداى متعال و حجتهاى او گرامى نبودى این فرزند را به تو نمىنمودم. او همنام و همکنیه رسول خدا(ص) است. کسى است که زمین را پر از عدل و داد مىکند؛ همچنان که پر از ظلم و جور شده باشد.
اى احمد بن اسحاق! مثل او در این امت، مثل خضر و ذوالقرنین است. او غیبتى طولانى خواهد داشت که هیچکس در آن نجات نمىیابد، مگر کسى که خداى متعال او را در اعتقاد به امامت ثابت بدارد و در دعا به تعجیل فرج موفق سازد.
احمد بن اسحاق گوید: گفتم: اى مولاى من! آیا نشانهاى هست که قلبم بدان اطمینان یابد؟ آن کودک به زبان عربى فصیح به سخن درآمد و فرمود: أنا بقیّةاللّه فى أرضه والمنتقم من أعدائه. اى احمد بن اسحاق! پس از مشاهده، جستوجوى نشان مکن. احمد بن اسحاق گوید: من شاد و خرم بیرون آمدم.[5]
بنا بر روایات فوق و ده ها روایت دیگر تردیدى نخواهد ماند بر اینکه حضرت مهدى(ع) در طول حیات امام عسکرى(ع) همراه ایشان و در شهر سامرا مسکن و مأواى داشتهاند و اگر چه در این دوران نیز مخفیانه زندگى مىکرده اند ولى عده فراوانى از نزدیکان و شیعیان ایشان را دیده اند.
javad jan
06-08-2013, 04:00 PM
2. دوران غیبت صغرا (260 تا 329ق.)
غیبت صغرا عبارت است از دوران پنهان زیستى کوتاه مدت حضرت مهدى(ع) که طبق نظر مشهور با شهادت امام حسن عسکرى(ع) (سال 260ق.) آغاز شده و با رحلت چهارمین نایب خاص آن بزرگوار (سال 329ق.) به پایان رسیده است که مجموعا 69 سال مىشود.
اگر چه به روشنى محل زندگى آن حضرت در این دوران مشخص نیست ولى از روایات و قرائن به دست مىآید که این مدت را حضرت عمدتا در دو منطقه سپرى کرده اند:
یکى منطقه عراق و دیگر مدینه منوره که البته روایات متعددى بر این مطلب دلالت دارد.
از امام صادق(ع) در این زمینه نقل شده است که فرمود:
للقائم غیبتان إحداهما قصیرة والأخرى طویلة. الغیبة الأولى لایعلم بمکانه فیها إلّا خاصّة شیعته والأخرى لایعلم بمکانه فیها إلّا خاصّة موالیه.[6]
براى [حضرت] قائم(ع) دو غیبت است. یکى کوتاه و دیگرى طولانى. در غیبت اول جز شیعیان مخصوص از جاى آن حضرت خبر ندارند و در غیبت دیگر جز دوستان مخصوصش از جاى او خبر ندارند.
امام باقر(ع) در اینباره فرمود:
لابدّ لصاحب هذا الأمر من عزلة... و نعم المنزل طیّبة.[7]
به ناگزیر براى صاحب این امر عزلت و گوشهگیرى خواهد بود... و طیبه (مدینه) چه منزلگاه خوبى است.
همین روایت در کتاب شریف اصول کافى با اندک تفاوتى از امام صادق(ع) این گونه روایت شده است:
لابدّ لصاحب هذا الأمر من غیبة ولابدّ له فى غیبتة من عزلة و نعم المنزل الطیّبة.[8]
به ناچار صاحبالامر غیبت کند و به ناچار در زمان غیبتش گوشه گیرى کند، چه خوب منزلى است طیبه (مدینه).
همچنین ابوهاشم جعفرى مىگوید:
به امام عسکرى(ع) عرض کردم: بزرگوارى شما مانع مىشود تا از شما پرسش نمایم، پس اجازه بفرمایید سؤالى بپرسم. حضرت فرمود: بپرس. عرض کردم: اى آقاى من! آیا فرزندى دارید؟ فرمود: بله. گفتم: اگر اتفاقى رخ داد کجا او را پیدا کنیم؟ پس فرمود: در مدینه.[9]
بنابراین جمع بین دو دسته روایات به این صورت است که آن حضرت در مدینه حضور داشته اند؛ ولى به خاطر ارتباطى که آن حضرت با نواب خاص داشته اند بخشى از عمر خود را در عراق سپرى نموده اند.
javad jan
06-08-2013, 04:00 PM
3. دوران غیبت کبرا
اصطلاحا غیبت کبرا به مدت زمان پنهان زیستى حضرت مهدى(ع) گفته مىشود که با وفات آخرین نایب خاص در سال 329ق آغاز و همچنان ادامه دارد و تنها خداوند متعال است که پایان آن را مىداند.
این دوران ویژگیهایى دارد که آن را از دوران غیبت صغرا کاملاً متمایز مىسازد که از جمله آن ویژگیها کامل شدن غیبت آن حضرت است.
به همان اندازه که پنهان زیستى حضرت مهدى(ع) در این دوران به کمال مىرسد و نیابت و سفارت همانند دوران غیبت صغرا وجود ندارد، محل زندگى آن حضرت نیز نامشخص تر مىشود و در این دوران است که هرگز به طور قطع نمىتوان مشخص نمود آن حضرت در کجا زندگى مىکند.
البته روایات در این باره به محلهاى مختلفى اشاره کرده اند که برخى از آنها از این قرارند:
javad jan
06-08-2013, 04:01 PM
الف) مدینه طیبه
همانطور که قبلاً نیز اشاره شد برخى از روایات به صورت عام و بدون قید زمان غیبت صغرا، مدینه را به عنوان جایگاه آن حضرت در دوران غیبت مورد اشاره قرار دادهاند.
ب) ناحیه ذىطوى
ناحیه ذىطوى در یک فرسخى مکه و داخل حرم قرار دارد و از آنجا خانه هاى مکه دیده مىشود.
برخى از روایات آن محل را به عنوان جایگاه حضرت مهدى(ع) در دوران غیبت معین کرده اند.
امام باقر(ع) در این باره فرمود:
یکون لصاحب هذا الأمر غیبة فى بعض هذه الشّعاب و أومأ بیده إلى ناحیة ذى طوى.[10]
صاحب این امر را در برخى از این درّه ها غیبتى است و با دست خود به ناحیه ذىطوى ـ که نام کوهى است در اطراف مکه ـ اشاره نمود.
در برخى دیگر از روایات نیز ذکر شده که حضرت مهدى(ع) قبل از ظهور در «ذىطوى» به سر مىبرد و آنگاه که اراده الهى بر ظهور آن حضرت تعلق گیرد از آنجا وارد مسجدالحرام مىشود.
امام باقر(ع) در این باره فرموده اند:
إنّ القائم یهبط من ثنیّة ذى طوى فى عدّة أهل بدر ثلاثمأة و ثلاثة عشر رجلاً حتى یسند ظهره إلى الحجر الأسود و یهتزّ رایة الغالبة.[11]
قائم(ع) در میان گروهى به شمار اهل بدر ـ سیصد و سیزده تن ـ از گردنه ذىطوى پایین مىآیند تا آنکه پشت خود را به حجرالاسود تکیه مىدهد و پرچم پیروز را به اهتزاز درمىآورد.
ج) دشتها و بیابانها
از برخى روایات نیز استفاده مىشود که آن حضرت در طول غیبت کبرا محل خاصى ندارد و همواره در سفر به سر مىبرد.
javad jan
06-08-2013, 04:04 PM
از امام باقر(ع) نقل شده است که وقتى شباهت هاى حضرت مهدى(ع) به انبیا را بیان نمودند چنین فرمودند:
و امّا شبهه من عیسى فالسّیاحة[12].
و اما شباهت حضرت مهدى(ع) به حضرت عیسى(ع) جهانگردى [و نداشتن مکانى خاص[ است.
در توقیعى که از حضرت مهدى(ع) به نام شیخ مفید صادر شده است، نیز به نامعلوم بودن مکان حضرت مهدى(ع) اشاره شده است.
در آن نوشته چنین آمده است:
... و إن کنّا ثاوین بمکاننا النّائى عن مساکن الظالمین حسب الّذى أراناه اللّه لنا من الصّلاح شیعتنا المؤمنین فى ذلک مادامت دولة الدنیا للفاسقین... .[13]
... با اینکه ما براساس فرمان خداوند و صلاح واقعى ما و شیعیان مؤمنمان تا زمانى که حکومت در دنیا در اختیار ستمگران است در نقطه اى دور و پنهان از دیده ها به سر مىبریم... .
همچنین در پاره اى از ملاقات هاى معتبر که در دوران غیبت کبرا نقل شده است، حضرت به این نکته اشاره فرموده اند.
«على بن ابراهیم بن مهزیار» پس از نقل ملاقات خود با حضرت مهدى(ع) به نقل از ایشان چنین مىگوید: آن حضرت فرمود:
یابن المازیار أبى أبو محمد عهد إلىّ ألّا أجاور قوما غضب اللّه علیهم... وأمرنى ألّا أسکن من الجبال إلّا وعرها ولا من البلاد إلّا قفرها.[14]
همانا پدرم ابو محمد با من عهد فرمودند که در مجاورت قومى که خداوند بر آنان غضب کرده است قرار نگیرم... و به من فرمود که در کوه ها ساکن نشوم مگر قسمت هاى سخت و پنهان آن و در شهرها ساکن نشوم مگر شهرهاى متروکه و بىآب و علف.
این نامعلوم بودن محل زندگى آن حضرت در دوران غیبت کبرا سبب شده تا عده اى به گمانه زنىهایى بعضا سست و واهى بپردازند و به طرح محل هایى که اثبات آنها کارى بس مشکل است روى آورند.
افسانه جزیره خضرا یا مثلث برمودا و مانند آن حکایتهایى است که در تاریخ پر فراز و فرود این اعتقاد رخ نموده است، ولى همواره روشنگرانِ این مذهبِ حق، مردم را از لغزش در این بیراهه ها برحذر داشته اند.
javad jan
06-08-2013, 04:04 PM
4.دوران ظهور و حکومت مهدى(ع)
دوران ظهور که درخشان ترین فراز تاریخ و بهترین دوران حیات انسانى است، ویژگی هاى فراوانى دارد که از جمله مهم ترین آنها حاکمیت آخرین معصوم و حجت الهى است.
درباره محل زندگى حضرت مهدى(ع) و حکومت آن حضرت در عصر ظهور، روایات فراوانى وجود دارد.
عمدتا در این روایات، مسجد سهله را منزل آن حضرت و شهر کوفه را به عنوان پایگاه حکومتى آن حضرت معرفى کرده اند.
مسجد سهله شرافت بسیارى دارد؛ از جمله در روایات ذکر شده که در این مسجد، هزاران پیامبر به نماز ایستاده اند.
«صالح بن ابوالاسود» گوید: امام صادق(ع) سخن از مسجد سهله راند، آنگاه فرمود:
أما إنّه منزل صاحبنا إذا قام بأهله.[15]
به درستى که مسجد سهله منزل صاحب ماست آنگاه که [پس از قیام] با اهل خود در آنجا فرود آید.
همچنین آن حضرت به ابابصیر فرمود:
یا أبا محمد کأنّى أرى نزول القائم فى مسجد السّهلة بأهله و عیاله.
اى ابا محمد، گویا حضرت قائم را در مسجد سهله مىبینم که با زن و فرزندانش در آن نازل مىشوند.
ابوبصیر پرسید: آیا مسجد سهله خانه اش خواهد بود؟
حضرت فرمود:
نعم، هو منزل إدریس و ما بعث اللّه نبیّا إلّا وقد صلّى فیه والمقیم فیه کالمقیم فى فسطاط رسول اللّه و ما من مؤمن ولا مؤمنة إلّا و قلبه یحنّ إلیه و ما من یوم ولا لیلة إلّا والملائکة یأوون إلى هذا المسجد یعبدون اللّه.[16]
آرى، این مسجد، منزل ادریس است. خداوند هیچ پیامبرى را برنیانگیخت، مگر آنکه در این مسجد نماز گزارد. هر کس در این مسجد بماند مانند آن است که در خیمه رسول خدا(ص) اقامت کرده است. هیچ مرد و زن مؤمنى نیست، مگر آنکه دلش به سوى آن مسجد پرمىکشد. روز و شبى نیست مگر آنکه فرشتگان به این مسجد پناه مىبرند و در آن به عبادت خدا مىپردازند.
همانطور که اشاره شد، کوفه نیز مرکز حکومت مهدى(ع) قلمداد شده است.
چگونگى زندگى در عصر ظهور به روشنى مشخص نشده ولى به نظر مىرسد تفاوت بسیارى با نحوه زندگى امروزى داشته باشد.
تکامل علوم بشرى، کمال عقلانى بشر، توسعه خارق العاده امکانات و رفاه عمومى، امنیت فراگیر بر کل کره زمین و... به طور قطع، ویژگی هایى را براى زندگى در آن زمان ایجاد خواهد نمود که امروز درک دقیق آن براى ماکارى بس مشکل است.
از امام باقر(ع) نقل شده که در بخشى از یک روایت طولانى فرمود:
ثمّ یتوجّه إلى الکوفة فینزلها و تکون داره.[17]
آنگاه [حضرت مهدى(ع)] به سوى کوفه مىرود پس آنجا را براى منزل برمىگزیند و کوفه خانه او خواهد بود.
Powered by vBulletin™ Version 4.2.2 Copyright © 2025 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.