javad jan
05-30-2013, 01:46 PM
ناپیوستگی ها، شگفتی سازها، و علائم ضعیف آینده
مقدمه
گاهی اوقات به نظر عجیب می رسد که چگونه برخی افراد و سازمان ها توانسته اند خود را به بینش و دانشی درباره تحولات آینده مجهز کنند. پرسش دو وجهی که معمولا در ذهن نقش می بندد این است که آنها چگونه فکر می کنند و به چه چیزهائی فکر می کنند؟ شاید برخی ادعا کنند که این نوع توانمندی فقط مختص اشخاص نابغه یا دارای قدرت ذهنی گسترده و فوق العاده است. چنین فرضی قطعا امکان پذیری آینده نگری های سازمان یافته توسط اشخاصی که به هر حال نابغه نیستند را زیر سوال برده و مشتاقان یادگیری روش های آماده شدن برای آینده را ناامید خواهد کرد. در این مقاله تلاش می شود که نادرستی چنین ادعائی به نمایش گذاشته شود. در واقع هدف عمده این نوشتار ایجاد یک شالوده مفهومی محکم برای انجام آینده نگری های سازمان یافته در سطح حکومت ها، بنگاه ها، و افراد در راستای کمینه سازی شگفتی های بالقوه، کمینه سازی غافل گیری های ناخوشایند و همچنین بیشینه سازی آمادگی برای فرداست. بی تردید وجود یک زبان مشترک در بین تحلیل گران، بویژه در رابطه با تعاریف بنیادی مورد استفاده در آینده پژوهی مدرن، راهگشای بحث های تکمیلی و انجام پروژه های مقطعی یا مستمر آینده نگری خواهد بود. آنچه در پی می آید مروری است مختصر بر آخرین پیشرفت های دانشگاهی در حوزه ادبیات تخصصی مرتبط با آگاهی از تحولات آینده که اساسا حول سه مفهوم کلیدی ناپیوستگی ها، شگفتی سازها، و علائم ضعیف شکل میِ گیرد.
ناپیوستگی ها
آنطور که ادعا می شود یکی از کارکرد های اصلی "برنامه ریزی برپایه سناریوها (http://www.vahidthinktank.com/articles/23.htm)" اکتشاف ناپیوستگی های بالقوه است. اگرچه در بین ریاضیدانان مفهوم ناپیوستگی تعریف روشن و مشخصی دارد که در اثبات قضیه های متعددی از آن استفاده می شود اما در بین آینده پژوهان و بويژه کسانی که در حوزه "برنامه ریزی برپایه سناریو ها" فعالیت می کنند درباره این مفهوم و رابطه آن با مفاهیم مشابهی مانند شوک ها، رویداد های نظام گسل، دو شاخه شدن ها، شگفتی، و شگفتی سازها تفاهم کاملی وجود ندارد.
بروکز در مقاله کلاسیک خود تحت عنوان "گونه شناسی شگفتی ها در فنآوری، نهادها، و توسعه" تاکید می کند که تغییرات عمده و چشمگیر اغلب به صورت انفجارهای ناگهانی یا ناپیوسته اتفاق می افتند و نقش مهمی در شکل بخشیدن به دنیای آینده ایفاء می کنند. به نظر بروکز، کنار گذاشتن و صرف نظر کردن از شوک های بیرونی، واکنش های غیر خطی، و رفتارهای ناپیوسته که ويژگی عمده سیستم های طبیعی و اجتماعی به شمار می روند، نهایتا موجب می شود که جامعه برای مواجهه با و تفسیر تعداد فراوانی از وضعیت های نهائی که به هر حال غیر ممکن نیستند آمادگی لازم را نداشته باشد[1].
پیتر شوارتز، صاحب نظر برجسته حوزه سناریوها، برای تعریف ناپیوستگی به آراء پیتر دراکر استناد می کند. مطابق دیدگاه دراکر ناپیوستگی ها عبارتند از مواردی که هیچ کسی انتظار آنها را ندارد و به نظر بی اهمیتنداما می توانند روندهای گسترده و به ظاهر شکست ناپذیر را از مسیر خود خارج و منحرف کنند. علاوه براین، دراکر بر این باور است که ناپیوستگی ها روند های مسلط امروزی نیستند بلکه شکل دهنده ها به جامعه فردا هستند. در واقع از لحاظ قدرت تاثیرگذاری، باید گفت که اگر ناپیوستگی ها همگرا شوند دنیای کاملا متفاوتی پدید خواهد آمد[2].
آیرس در تکمیل نظرات دراکر به ويژگی های خاصی از ناپیوستگی مانند نرخ بالای تغییر، بزرگی و پیامد های تغییر، و بازگشت ناپذیری تغییر اشاره می کند. به نظر آیرس در تعریف ناپیوستگی باید مقیاس زمانی به دقت مد نظر قرار گیرد. در واقع آنچه که در افق کوتاه مدت ناپیوسته به نظر می رسد شاید در افق درازمدت پیوسته تلقی شود و برعکس. مثلا توفان کاترینا در نئواورلئان یک ناپیوستگی در افق کوتاه مدت به شمار می رود که زندگی مردم آن منطقه را دچار تحول کرد در حالی که رشد جمعیت فقط زمانی حالت انفجاری دارد که از دیدگاهی درازمدت تر به آن نگاه شود. آیرس همچنین بر اهمیت حوزه های تخصصی دانش در تفسیر ناپیوستگی تاکید می کند و معتقد است که شاید آنچه که به نظر یک اقتصاد دان یا جمعیت شناس یک روند ملایم و پایداراست در نظر یک تاریخ دان یک ناپیوستگی قابل ملاحظه باشد. به طور کلی نقطه تمایز دیدگاه آیرس و دراکر درباره تعریف ناپیوستگی تاکید زیاد آیرس بر ماهیت ناگهانی بودن تغییر است[3].
اما علی رغم تعاریف ارائه شده برای ناپیوستگی توسط دراکر و آیرس، در بین پژوهشگران حوزه برنامه ریزی بر پایه سناریوها درباره تعریف جامع و کامل ناپیوستگی تفاهم وجود ندارد. حتی برخی صاحب نظران مانند مندونسا و همکاران تقریبا فرقی بین شگفتی سازها و ناپیوستگی ها قائل نیستند و معتقدند که دیگران برای مفهوم شگفتی سازها اصطلاحات جایگزینی مانند رویدادهای نظام گسل، شکست های ساختاری، ناپیوستگی ها، دو شاخه شدن ها، و تحولات بی سابقه را پیشنهاد داده اند. واژه های مرتبط دیگری که در ادبیات تخصصی آینده پژوهی مشاهده می شوند عبارتند از: جابجائی ها، نقض کنند روندها، شوک ها، و خرد کننده پارادایم ها[4].
به هر حال، پرکاربردترین اصطلاحات برای نشان دادن و ارجاع به این مفاهیم در ادبیات تخصصی برنامه ریزی برپایه سناریوها عبارتند از : شگفتی سازها و شگفتی[5].
برخی از تعاریف ارائه شده برای شگفتی به شرح زیر هستند:
واقعیت درک شده ای که به طور کیفی با انتظارات کنونی فاصله دارد[6].
شرایطی که در آن رویداد ، فرایند، یا برونداد، دانسته یا مورد انتظار نیست[7].
شکافی است بین انتظارات یک شخص درباره یک پدیده معین و آنچه که واقعا اتفاق می افتد[8].
به نظر ون نوتن و همکاران علی رغم تفسیر ها و تعبیر های متنوع درباره مفهوم شگفتی ها عنصر مشترک بین همه این تعاریف دور از انتظار بودن شگفتی هاست[5].
بنابراین همانطور که تامپسون و همکار تاکید می کنند، ادراک و انتظارات ذهنی اشخاص در برچسب گذاری یک پدیده به عنوان شگفتی نقش مهمی بازی می کند. در واقع به نظر آنها هیچ رویدادی به خودی خود یک شگفتی محسوب نمی شود بلکه نسبت به مجموعه ای خاص از اعتقادات و باورها درباره چگونگی کارکرد جهان شگفت انگیز خواهد بود. به بیان دیگر، اشخاصی که دیدگاه های معین درباره جهان دارند وقتی که دنیا مطابق دیدگاه آنها رفتار کند هرگز شگفت زده نخواهد شد. بر عکس، اگر دنیا به گونه ای متفاوت از جهان بینی آنها عمل کند آنگاه دچار شگفتی می شوند. البته در دنیای واقعی که مرتبا و همیشه در حال تغییر و تحول است همه اشخاص دارای دیدگاه های متمایز و متعدد هر از چندگاهی شگفت زدگی را تجربه خواهند کرد[9].
نمونه های مشهود و ملموس ناپیوستگی ها
پیتر دراکر در سال ۱۹۶۸ درکتاب "عصر ناپیوستگی" ضمن معرفی برخی از ناپیوستگی ها که جامعه آینده را شکل می دهند تاکید می کند که (در آن زمان) اکثر آنها از چشم ناظران دور مانده اند، مثلا:
خلق فرصت های فنآوری و تجاری در نتیجه اکتشافات علمی در فیزیک کوانتوم، علوم هسته ای و مولکولی، و بیوشیمی
گذار از یک اقتصاد بین المللی مبتنی بر بازارهای ملی در حال تعامل با یکدیگر به یک اقتصاد جهانی مبتنی بر یک بازار منفرد جهانی.
ایجاد یک نظام اجتماعی – سیاسی نوین کثرت گرا که چالش های سیاسی، فلسفی، و معنوی متعددی در پی خواهد داشت.
تبدیل دانش به عنوان یک منبع اقتصادی بسیار مهم[2].
آیرس در مقاله خود با عنوان "درباره پیش بینی ناپیوستگی ها" که در سال ۲۰۰۰ در" ژورنال پیش بینی فنآوری و تغییر اجتماعی" منتشر کرد فهرست بلند بالائی از مواردی که به نظر او جزو ناپیوستگی ها به شمار می روند آورده است:
انقلاب بیوشیمی : عدم تعادل، غیر خطی بودن، و نوسانات در تکامل پروتئین ها و اسیدهای نوکلئوئیک.
ناپدید شدن دایناسورها: دلایل انقراض گسترده جانوران به خاطر برخورد شهابسنگ با زمین، فعالیت آتش فشانی، و پرتو زائی.
ناپیوستگی های آب و هوائی در مقیاس های زمانی کوتاه تر: گرم شدن های ناگهانی، اختلال در جریان های اقیانوسی، پدیده ال نینو و غیره.
مناقشه های خشونت بار در تاریخ گذشته: از جنگ جهانی گرفته تا مناقشه های محلی
تحولات سیاسی غیر خشونت بار: تغییرات سیاسی شبه انقلابی
دیگر ناپیوستگی ها: مثلا ناپیوستگی های اقتصادی شامل هراس های مالی، سقوط بازار سهام، و رکود اقتصادی.
بیماری های واگیر دار: ایدز، طاعون سیاه، آنفولانزا
بحران نفتی بعدی
هرج و مرج و از هم پاره شدن چین
تکامل فنآوری و جامعه انسانی: از اولین کاربرد آتش تا صنعت چاپ تا فنآوری اطلاعات وارتباطات، مکانیزه شدن تولید و غیره.[3]
مقدمه
گاهی اوقات به نظر عجیب می رسد که چگونه برخی افراد و سازمان ها توانسته اند خود را به بینش و دانشی درباره تحولات آینده مجهز کنند. پرسش دو وجهی که معمولا در ذهن نقش می بندد این است که آنها چگونه فکر می کنند و به چه چیزهائی فکر می کنند؟ شاید برخی ادعا کنند که این نوع توانمندی فقط مختص اشخاص نابغه یا دارای قدرت ذهنی گسترده و فوق العاده است. چنین فرضی قطعا امکان پذیری آینده نگری های سازمان یافته توسط اشخاصی که به هر حال نابغه نیستند را زیر سوال برده و مشتاقان یادگیری روش های آماده شدن برای آینده را ناامید خواهد کرد. در این مقاله تلاش می شود که نادرستی چنین ادعائی به نمایش گذاشته شود. در واقع هدف عمده این نوشتار ایجاد یک شالوده مفهومی محکم برای انجام آینده نگری های سازمان یافته در سطح حکومت ها، بنگاه ها، و افراد در راستای کمینه سازی شگفتی های بالقوه، کمینه سازی غافل گیری های ناخوشایند و همچنین بیشینه سازی آمادگی برای فرداست. بی تردید وجود یک زبان مشترک در بین تحلیل گران، بویژه در رابطه با تعاریف بنیادی مورد استفاده در آینده پژوهی مدرن، راهگشای بحث های تکمیلی و انجام پروژه های مقطعی یا مستمر آینده نگری خواهد بود. آنچه در پی می آید مروری است مختصر بر آخرین پیشرفت های دانشگاهی در حوزه ادبیات تخصصی مرتبط با آگاهی از تحولات آینده که اساسا حول سه مفهوم کلیدی ناپیوستگی ها، شگفتی سازها، و علائم ضعیف شکل میِ گیرد.
ناپیوستگی ها
آنطور که ادعا می شود یکی از کارکرد های اصلی "برنامه ریزی برپایه سناریوها (http://www.vahidthinktank.com/articles/23.htm)" اکتشاف ناپیوستگی های بالقوه است. اگرچه در بین ریاضیدانان مفهوم ناپیوستگی تعریف روشن و مشخصی دارد که در اثبات قضیه های متعددی از آن استفاده می شود اما در بین آینده پژوهان و بويژه کسانی که در حوزه "برنامه ریزی برپایه سناریو ها" فعالیت می کنند درباره این مفهوم و رابطه آن با مفاهیم مشابهی مانند شوک ها، رویداد های نظام گسل، دو شاخه شدن ها، شگفتی، و شگفتی سازها تفاهم کاملی وجود ندارد.
بروکز در مقاله کلاسیک خود تحت عنوان "گونه شناسی شگفتی ها در فنآوری، نهادها، و توسعه" تاکید می کند که تغییرات عمده و چشمگیر اغلب به صورت انفجارهای ناگهانی یا ناپیوسته اتفاق می افتند و نقش مهمی در شکل بخشیدن به دنیای آینده ایفاء می کنند. به نظر بروکز، کنار گذاشتن و صرف نظر کردن از شوک های بیرونی، واکنش های غیر خطی، و رفتارهای ناپیوسته که ويژگی عمده سیستم های طبیعی و اجتماعی به شمار می روند، نهایتا موجب می شود که جامعه برای مواجهه با و تفسیر تعداد فراوانی از وضعیت های نهائی که به هر حال غیر ممکن نیستند آمادگی لازم را نداشته باشد[1].
پیتر شوارتز، صاحب نظر برجسته حوزه سناریوها، برای تعریف ناپیوستگی به آراء پیتر دراکر استناد می کند. مطابق دیدگاه دراکر ناپیوستگی ها عبارتند از مواردی که هیچ کسی انتظار آنها را ندارد و به نظر بی اهمیتنداما می توانند روندهای گسترده و به ظاهر شکست ناپذیر را از مسیر خود خارج و منحرف کنند. علاوه براین، دراکر بر این باور است که ناپیوستگی ها روند های مسلط امروزی نیستند بلکه شکل دهنده ها به جامعه فردا هستند. در واقع از لحاظ قدرت تاثیرگذاری، باید گفت که اگر ناپیوستگی ها همگرا شوند دنیای کاملا متفاوتی پدید خواهد آمد[2].
آیرس در تکمیل نظرات دراکر به ويژگی های خاصی از ناپیوستگی مانند نرخ بالای تغییر، بزرگی و پیامد های تغییر، و بازگشت ناپذیری تغییر اشاره می کند. به نظر آیرس در تعریف ناپیوستگی باید مقیاس زمانی به دقت مد نظر قرار گیرد. در واقع آنچه که در افق کوتاه مدت ناپیوسته به نظر می رسد شاید در افق درازمدت پیوسته تلقی شود و برعکس. مثلا توفان کاترینا در نئواورلئان یک ناپیوستگی در افق کوتاه مدت به شمار می رود که زندگی مردم آن منطقه را دچار تحول کرد در حالی که رشد جمعیت فقط زمانی حالت انفجاری دارد که از دیدگاهی درازمدت تر به آن نگاه شود. آیرس همچنین بر اهمیت حوزه های تخصصی دانش در تفسیر ناپیوستگی تاکید می کند و معتقد است که شاید آنچه که به نظر یک اقتصاد دان یا جمعیت شناس یک روند ملایم و پایداراست در نظر یک تاریخ دان یک ناپیوستگی قابل ملاحظه باشد. به طور کلی نقطه تمایز دیدگاه آیرس و دراکر درباره تعریف ناپیوستگی تاکید زیاد آیرس بر ماهیت ناگهانی بودن تغییر است[3].
اما علی رغم تعاریف ارائه شده برای ناپیوستگی توسط دراکر و آیرس، در بین پژوهشگران حوزه برنامه ریزی بر پایه سناریوها درباره تعریف جامع و کامل ناپیوستگی تفاهم وجود ندارد. حتی برخی صاحب نظران مانند مندونسا و همکاران تقریبا فرقی بین شگفتی سازها و ناپیوستگی ها قائل نیستند و معتقدند که دیگران برای مفهوم شگفتی سازها اصطلاحات جایگزینی مانند رویدادهای نظام گسل، شکست های ساختاری، ناپیوستگی ها، دو شاخه شدن ها، و تحولات بی سابقه را پیشنهاد داده اند. واژه های مرتبط دیگری که در ادبیات تخصصی آینده پژوهی مشاهده می شوند عبارتند از: جابجائی ها، نقض کنند روندها، شوک ها، و خرد کننده پارادایم ها[4].
به هر حال، پرکاربردترین اصطلاحات برای نشان دادن و ارجاع به این مفاهیم در ادبیات تخصصی برنامه ریزی برپایه سناریوها عبارتند از : شگفتی سازها و شگفتی[5].
برخی از تعاریف ارائه شده برای شگفتی به شرح زیر هستند:
واقعیت درک شده ای که به طور کیفی با انتظارات کنونی فاصله دارد[6].
شرایطی که در آن رویداد ، فرایند، یا برونداد، دانسته یا مورد انتظار نیست[7].
شکافی است بین انتظارات یک شخص درباره یک پدیده معین و آنچه که واقعا اتفاق می افتد[8].
به نظر ون نوتن و همکاران علی رغم تفسیر ها و تعبیر های متنوع درباره مفهوم شگفتی ها عنصر مشترک بین همه این تعاریف دور از انتظار بودن شگفتی هاست[5].
بنابراین همانطور که تامپسون و همکار تاکید می کنند، ادراک و انتظارات ذهنی اشخاص در برچسب گذاری یک پدیده به عنوان شگفتی نقش مهمی بازی می کند. در واقع به نظر آنها هیچ رویدادی به خودی خود یک شگفتی محسوب نمی شود بلکه نسبت به مجموعه ای خاص از اعتقادات و باورها درباره چگونگی کارکرد جهان شگفت انگیز خواهد بود. به بیان دیگر، اشخاصی که دیدگاه های معین درباره جهان دارند وقتی که دنیا مطابق دیدگاه آنها رفتار کند هرگز شگفت زده نخواهد شد. بر عکس، اگر دنیا به گونه ای متفاوت از جهان بینی آنها عمل کند آنگاه دچار شگفتی می شوند. البته در دنیای واقعی که مرتبا و همیشه در حال تغییر و تحول است همه اشخاص دارای دیدگاه های متمایز و متعدد هر از چندگاهی شگفت زدگی را تجربه خواهند کرد[9].
نمونه های مشهود و ملموس ناپیوستگی ها
پیتر دراکر در سال ۱۹۶۸ درکتاب "عصر ناپیوستگی" ضمن معرفی برخی از ناپیوستگی ها که جامعه آینده را شکل می دهند تاکید می کند که (در آن زمان) اکثر آنها از چشم ناظران دور مانده اند، مثلا:
خلق فرصت های فنآوری و تجاری در نتیجه اکتشافات علمی در فیزیک کوانتوم، علوم هسته ای و مولکولی، و بیوشیمی
گذار از یک اقتصاد بین المللی مبتنی بر بازارهای ملی در حال تعامل با یکدیگر به یک اقتصاد جهانی مبتنی بر یک بازار منفرد جهانی.
ایجاد یک نظام اجتماعی – سیاسی نوین کثرت گرا که چالش های سیاسی، فلسفی، و معنوی متعددی در پی خواهد داشت.
تبدیل دانش به عنوان یک منبع اقتصادی بسیار مهم[2].
آیرس در مقاله خود با عنوان "درباره پیش بینی ناپیوستگی ها" که در سال ۲۰۰۰ در" ژورنال پیش بینی فنآوری و تغییر اجتماعی" منتشر کرد فهرست بلند بالائی از مواردی که به نظر او جزو ناپیوستگی ها به شمار می روند آورده است:
انقلاب بیوشیمی : عدم تعادل، غیر خطی بودن، و نوسانات در تکامل پروتئین ها و اسیدهای نوکلئوئیک.
ناپدید شدن دایناسورها: دلایل انقراض گسترده جانوران به خاطر برخورد شهابسنگ با زمین، فعالیت آتش فشانی، و پرتو زائی.
ناپیوستگی های آب و هوائی در مقیاس های زمانی کوتاه تر: گرم شدن های ناگهانی، اختلال در جریان های اقیانوسی، پدیده ال نینو و غیره.
مناقشه های خشونت بار در تاریخ گذشته: از جنگ جهانی گرفته تا مناقشه های محلی
تحولات سیاسی غیر خشونت بار: تغییرات سیاسی شبه انقلابی
دیگر ناپیوستگی ها: مثلا ناپیوستگی های اقتصادی شامل هراس های مالی، سقوط بازار سهام، و رکود اقتصادی.
بیماری های واگیر دار: ایدز، طاعون سیاه، آنفولانزا
بحران نفتی بعدی
هرج و مرج و از هم پاره شدن چین
تکامل فنآوری و جامعه انسانی: از اولین کاربرد آتش تا صنعت چاپ تا فنآوری اطلاعات وارتباطات، مکانیزه شدن تولید و غیره.[3]