javad jan
05-27-2013, 01:56 PM
سايبرنتيك چيست؟
http://pnu-club.com/imported/mising.jpg (http://www1.istockphoto.com/file_thumbview_approve/785053/2/istockphoto_785053_cybernetic_web.jpg)
منبع: KYBERNETES
مترجمان: حميدرضا جمالي مهموني و سعيد اسدي
سايبرنتيك ازجمله علومي است كه در قرن بيستم پديد آمد و با رشد سريع خود توانست به علوم ديگر راه يابد. موضوع اصلي سايبرنتيك بررسي ماهيت كنترل در انسان، حيوان و ماشين است و لذا با زيست شناسي، روانشناسي، مكانيك، مهندسي، مديريت و بسياري علوم ديگر همبستگي دارد.
سايبرنتيك توانسته به عنوان دانشي مستقل و درعيـــن حــــــال بين رشته اي مطرح شود. در اين علم به طبقه بندي و سازماندهي اطلاعات توجه زيـــادي مي شود و از اين رو در مديريت اطلاعات و نيز در طراحي نظامهاي اطلاع رساني از اهميت ويژه اي برخوردار است.
استافورد بيـــــــر (1926 - 2002) از پايه گذاران و استادان به نام سايبرنتيك است. وي شناخته شده تريـــن نظريه پرداز در حوزه سايبرنتيك مديريت است. بير به عنوان يك مدير در صنايع بزرگ مانند صنعت فولاد به كار مشغول شد و خيلي زود سايبرنتيك را در مديريت موردتوجه قرار داد. به اين ترتيب وي توانست قوانين طبيعي مرتبط با كنترل را از طبيعت به محيط سازماني بكشاند. وي سايبرنتيك را دانش سازمان كارآمد توصيف مي كند. تئوري هاي بير تاثير فراواني از علوم رايانه، فيزيولوژي عصبي، ارتباطات، منطق و فلسفه گرفته اند و به همين علت كاملاً منحصر به فرد و شناخته شده هستند. بير از سال 1954 تا پايان عمر خود فعالانه سايبرنتيك مديريت را در تئوري و عمل به پيش برد و دهها كتاب و مقاله ارزشمند از خود به جاي گذاشت. وي از سوي سالوادور آلنده براي طراحي نظام كلان مديريتي دولت شيلي به آن كشور دعوت شد و خدمات ارزنده اي بر جاي نهاد. به پاس خدمات ارزنده اش در اين رشته، از دانشگاه والادوليد اسپانيا دكتراي افتخاري دريافت كرد. مطلب حاضر ترجمه سخنراني وي در اين مراسم است كه حاوي نكات كليدي درباره دانش سايبرنتيك و ارتباط آن با نظام سياسي و مديريتي معاصر جهان است.
سايبرنتيك موضوعي است كه زندگي حرفه اي خود را وقف آن كرده ام.
به خوبي واقفم آنچه كه اغلب مردم درباره سايبرنتيك مي دانند چيزي بيشتر از يك ايده مبهم نيست. برخي اصرار دارند كه اين موضوع درباره منجمدكردن است. اما در حقيقت آنچه موردنظر آنهاست علم مربوط به انجماد در دماي بسيار پايين (CRYOGENIC) است. آنها كه اطلاعات بيشتري دارند مي دانند كه سايبرنتيك به سيستم ها و قواعد آنها مربوط مي شود. اما حتي در اين مورد نيز شيوه هاي بسيار متعددي براي رهيافت به موضوع وجود دارد.
عده اي ظاهراً فكر مي كنند كه سايبرنتيك جزيي از مهندسي است.
آنها گمان مي كنند كه سايبرنتيك به حلقــــه هاي بازخورد ارتباط مي يابد و از اين رو تمركز آنها بر ابزارهاي خاصي است كه با عبارت سروو مكانيك (SERVOMECHANICS) توصيف مي شوند. عده اي ديگر ازطريق روانشناسي رفتاري چيزهايي درباره نظامهاي تربيتي شنيده اند و به كبوترها يا موشهاي صحرايي مي انديشند. البته پيشرفته تـــــــرين نوع مكانيسم كنترل كه مي شناسيم يقيناً در سيستم اعصاب مركزي بدن انسان قرار دارد. بنابراين، ممكن است فكر كنند كه سايبرنتيك شاخه اي از فيزيولوژي اعصاب است. همه اين حدس و گمانها به حدكافي صحيح هستند.
اما ممكن است مسائل كلي تري نيز وجود داشته باشند. موريس مترلينگ درباره روح كندو صحبت كرده است، و كانتي درباره جمعيت سخن گفتـــــه است. اين مفاهيم انسان شناختي، ايده اي كلي تر و منسجم تر از سيستم ارائه مي كنند. در پس اين ايده نيز به نوبه خـــــود طيف كاملي از واقعيتهاي زيست شنــــاختي قرار گرفته كه يقيناً به پديده هاي تنظيم كننده مي پردازند. آنها شامل انواع گستــرده اي هستند از خواص پمپ پتاسيم - سديم گرفته تا ويژگيهاي كلي توازن شكار - شكارچي. آنها كل پهنه زمين را مورد بحث قرار مي دهند كه به نوبه خود به آشكار شدن چرخه تكامل منتهي مي شود. اين بحث هنوز هم انسان محور است و شايد بهتر باشد با بوم شناسي شروع كنيم كه مي توان آن را يك علم كاملاً نظام مند دانست.
نكته تعجب آور آن است كه در هركدام از اين عقايد حقيقتي نيز نهفته باشد. علت آن است كه سايبرنتيك يك موضوع بين رشته اي است.
بـــايستي پيچيده باشد. اجازه بدهيد لطيفه اي درباره اين مسئله بزرگ بازگو كنم، لطيفه درباره سه نفر است كه در آستانه اعدام قرار دارند.
رئيس زندان آنها را به دفتر خود فرامي خواند و از آنها مي خواهد تا هريك آخرين خواسته خود را جهت برآوردن مطرح كنند. نفر اول اعتراف مي كند كه زندگي پرمعصيتي داشته و مايل است با يك كشيش ديدار كنـــد. رئيس مي گويد كه فكر مي كند مي تواند ترتيب اين ملاقات را بدهد. نفر دوم مي گويد كه وي استاد سايبرنتيك است و آخرين خواسته وي اين است كه پاسخي نهايي و قطعي به اين سوال كه سايبرنتيك چيست ارائه كند. رئيس اين تقاضا را نيز مي پذيرد. و اما نفر سوم كه دانشجوي دكتري همان استاد بوده، تقاضا مي كند كه بعد از استادش اعدام شود.
دانشكده هاي بزرگ يك دانشگاه معتبر براساس فعاليت علمي شان اعتبارگذاري و حتي حرمت گذاري مي شوند. اما همين دانشگاهها از انعطاف ناپذيري و جمود گروههاي علمي رنج مي برند. اين امر، پرداختن به علوم بين رشته اي را بسيار مشكل مي كند. به همين دليل، من امروز دو برابر احساس افتخار مي كنم كه اينجا ايستاده ام. شنيده ايد كه من داراي دكتراي علوم هستم و هم در حقوق و هم در اقتصاد دكتراي افتخاري گرفته ام. اما دكتراي افتخاري كه امروز شما به من مي دهيد چيزي است كه من آن را خاص تر تلقي مي كنم.
دكتراي افتخاري يك دانشگاه به جاي دكتراي يك دانشكده يا گروه علمي خاص، تا حدودي مؤيد اين است كه دانش يك چيز واحد است. اين چيزي است كه تمام عمر به آن ايمان داشته ام، اما حقيقتي است كه درك صحيح آن در يك جهان تقليل گرا (REDUCTIONIST) مشكل است.
ريشه ها
ريشه هاي سايبرنتيك به اوايل دهه 1940 برمي گردد، زماني كه گروهي از دانشمندان برجسته در مكزيك گردهم آمدند تا به وجوه مختلف مرتبط با جنگ جهاني دوم بپردازند. به خوبي ثبت شده كه چگونه آنها كشف كردند كه اساساً به دليل تبحرشان در حوزه هاي مختلف، مشكل است درباره موضوع مشتركي به صورت جدي با يكديگر بحث كنند. از اين رو، تصميم گرفتند تا موضوعي انتخاب كنند كه هيچ كس متخصص آن نباشد اما همگي به آن علاقه مند باشند.
تبحر آنها از يك حيث ديگر هم اهميت داشت و آن اينكه آنها چيزي براي اثبات نداشتند. آنها تصميم گرفتند تا ماهيت كنترل را موردبحث قرار دهند.
زمان زيادي صرف شد تا به جايي برسند چرا كه هر متخصص يك ديدگاه تخصصي فردي نسبت به مسئله داشت. شاهد بوده ايم كه سوءتفاهم هاي رايج چگونه 60 سال بعد ظهور كرده اند؛ در ابتدا هيچ چيز نبود كه مبنا قرار گيرد. كنترل واقعاً چه معنايي دارد؟ يك متخصص فيزيك نجوم ممكن است درمورد قوانين جـــــاذبه و دافعه به عنوان عوامل كنترل كننده بينديشد. يك فيزيولوژيست اعصاب ممكن است درباره مغز فكر كند. مفاهيم و واژگان لزوماً با هم تطابق ندارند. من ترجيحاً روي يك واقعه مشهور و معتبر تمركز خواهم كرد چرا كه به نظر مي رسد هم شكل كار بين رشته اي و هم انگيزشي كه مي تواند ايجاد كند را به تصوير مي كشد.
دو دانشمند ماشيني طراحي كرده بودند كه نابينايان را قادر مي ساخت با استفاده از گوشهايشان بخوانند. يك بانك از سلولهاي نوري كه يك خط چـــاپي را پويش (اسكن) مي كرد با عبور از هر حرف، گروهي از نتهاي صوتي را به صدا درمي آورد. تصور آنكه يك كلمه متداول نظير حرف تعريف مشخص “THE” صداي كوتاهي ايجاد مي كرد كه به راحتي قابل تشخيص بود چندان مشكل نيست. مشكل اصلي اندازه هاي مختلف چاپ بود. اين مشكل در گذشته درمورد خط بريل كه در آن هر كتابي بايستي با يك شكل خاص باز چاپ شود نيز پيش آمده بود. لذا لازم بود از اين مسئله درصورت ممكن پرهيز شود. آنچه كه اين دو دانشمند مشغول بحث درباره آن بودند، طرح ماشيني بود كه به صورت خودكار خود را با اندازه چاپ مقتضي هماهنگ مي كرد. آنها ايده خود را با بحث ازطريق يك نمودار شماتيك - نه يك مدار الكترونيكي - كامل كردند كه آن را روي ميز اتاق رها كرده و به اتاق خواب رفتند. نفر بعد كه وارد اتاق شد يك فيزيولوژيست اعصاب معروف بود. وي نمودار را برداشت و پرسيـــد: »چه كسي دارد سعي مي كند نموداري از لايه چهارم غشابصري مغز ترسيم كند؟«.
مشتقات و تعريفها
از ميان دانشمندان متعددي كه در آغاز درگير اين بحث بوده اند مي توان از رياضيدان برجسته نوربرت واينر نام برد. علت اين است كه در حقيقت وي اين موضوع را نامگذاري كرده است. اما چرا وي نام سايبرنتيك را انتخاب كرد؟ احتمالاً اولين نكته روشني كه گروه درباره ماهيت عميق كنترل به آن دست يافت اين بود كه كنترل ربطي به تنظيم اهرمها براي وصول نتايج موردنظر و قطعي نداشت. اين رويكرد نسبت به كنترل تنها براي ماشينهاي جزئي كاربرد دارد. هرگز براي كل يك نظام كه هر نوع عنصر احتمالي از آب و هوا گرفته تا مردم، از بازار گرفته تا اقتصاد سياسي را ممكن است دربربگيرد، كاربرد ندارد.
واينر لغت موردنياز خود را در عمليات كشتي هاي دراز يونان باستان پيدا كرد. اين كشتي ها در دريا با باد، باران و جزر ومد - چيزهايي كه بــه هيچ وجه قابل پيش بيني نبودند - دست و پنجه نرم مي كردند. با اين همه اگر سكان دار چشمان خود را به چراغ دريايي دوردست مي دوخت، مي توانست جهت كشتي را مدام تنظيم و آن را به سمت چراغ هدايت كند.
اين عملكرد سكان داري است. از زمان هومر تاكنون، لغت يوناني KUBERNETES معادل سكان دار بوده است و آوانگاشت آن به انگليسي CYBERNETES است. توجه كنيد كه اين لغت در سير گذار به زبان لاتين از طريق روم به GUBERNATOR تبديل شده است كه در انگليسي GOVERNOR (حاكم) است. همچنين بايد اذعان كنيم كه مدتها قبل دانشمند فرانسوي، آمپر، كلمــــه LA CYBERNETIQUE را در طبقه بندي كلي خود از دانش براي توصيف حكومت (GOVERNMENT) به كار برده است.
واژه سايبرنتيك را در بستر حوزه مديريت دوست دارم، چرا كه تاكيد را از مفهوم انجيلي گفتا چنين كن و او چنين كرد به كلمه تدبير (GOVERNANCE) منتقل كرد. افسوس كه كاربرد عمومي، مفهوم ريشه را تحت الشعاع قرار داده و همه چيز از سگهاي سايبري (CYBERDOGS) و انسانهاي سايبري (CYBERMEN) تا كافه هاي سايبري (CYBERCAFES) و دركل، فضاي سايبر (CYBERSPACE) را دربرگرفته است. به هرجهت نه تنها واينر كتابش را سايبرنتيك نام نهاد بلكه سرفصلهاي راهگشايي هم براي آن تعيين كرد كه سرفصل اول ارتباطات و كنترل بود.
پيوند مستقيم و موردتاكيد ميان اين دوكلمه در زمان انتشار (1948) حيرت انگيز بود. به ذهن هيچ كس نمي رسيد. امروز، اين پيوند آشكارتر است - اما فكر نمي كنم كه به خوبي فهميده يا به كار گرفته مي شود. به عنوان مثال، اين روزها روشن است كه كنترل جنايت تاحد زيادي به ارتباطات خوب بستگي دارد. همچنين روشن است كه اقتصاد جهاني به واكنشهاي سريع پول و بازار بستگي دارد. اما گفته مرا ببخشيد كه در نبود بصيرت عميق به اهداف سيستميك و كمي سازي آنها، مشاهده اين چيزها حاصل چنداني ندارد.
مشكل در اين اعتقاد نهفته است كه بانكهاي بزرگ داده ها كليد موفقيت هستند. اما داده هاي صرف به خودي خود فايده اي ندارند. آنها همان رابطه اي را با اطلاعات دارند كه شايعه با استدلال بدون مدرك دارد. آنچه كه در هر دو مورد فقدانش به چشم مي خورد ساختمان يا الگو است كه مقصود - اهدافي كه داده ها براي آن گردآوري مي شوند - را مشخص مي كند. پس لازم است تا پيچيدگي دخيل را كمي كنيم، تا وارسي كنيم كه الگوي مورداستفاده ما از تنوع لازم برخوردار است يا نه. قانون تنوع لازمه اشبي بيان مي كند كه تنها تنوع است كه مي تواند تنوع را جذب كند. من اين قانون سايبرنتيك را به اندازه قانون جاذبه در فيزيك مهم مي دانم. تأمل زيادي براي فهم اين قانون لازم است، و برخي آن را صرفاً حشو مي دانند. اگر بنا را بر اين پايه بگذاريم پس كل رياضيات يا حشو است يا نادرست هرچند ممكن است كه باشد اما اغلب مردم موافقند كه رياضيات به نوبه خود كاملاً مفيد است.
دومين پيوند مستقيم موردتاكيد در تعريف اصلي واينر عبارت درجانوران و ماشينها است. ترس من از آن است كه درك و باور اين مورد هنوز هم براي مردم مشكل باشد و البته تعجبي هم ندارد. صدها سال است كـــــه طبقه بندي دانش ميان جاندار و بي جان تمايز بنياني قائل شده است و ما هنوز با همين درك زندگي مي كنيم. البته پيشرفتهايي نيز مشهود است.
مردم با عبارتي نظير زيست فيزيك خيلي راحت هستند ولو تعداد زيست شناساني كه فكر مي كنند فيزيك چيز زيادي براي عرضه به آنها دارد ويا برعكس بعيد است زياد باشد. براي صحبت درباره سايبرنتيك به يك زبان مشترك نياز داريم و متاسفانه لازمه آن تسلط بر واژه ها و كاربردهاي جديد است.
من به نوبه خود دركارم دقت كرده ام تا تعداد واژه هاي تازه را به حداقل برسانم و آنها را با مثال هاي متعدد تشريح كنم. سپس در جستجوي نوع تازه اي از مكالمه ايجاد شده توسط سايبرنتيك باشم.
http://pnu-club.com/imported/mising.jpg (http://www1.istockphoto.com/file_thumbview_approve/785053/2/istockphoto_785053_cybernetic_web.jpg)
منبع: KYBERNETES
مترجمان: حميدرضا جمالي مهموني و سعيد اسدي
سايبرنتيك ازجمله علومي است كه در قرن بيستم پديد آمد و با رشد سريع خود توانست به علوم ديگر راه يابد. موضوع اصلي سايبرنتيك بررسي ماهيت كنترل در انسان، حيوان و ماشين است و لذا با زيست شناسي، روانشناسي، مكانيك، مهندسي، مديريت و بسياري علوم ديگر همبستگي دارد.
سايبرنتيك توانسته به عنوان دانشي مستقل و درعيـــن حــــــال بين رشته اي مطرح شود. در اين علم به طبقه بندي و سازماندهي اطلاعات توجه زيـــادي مي شود و از اين رو در مديريت اطلاعات و نيز در طراحي نظامهاي اطلاع رساني از اهميت ويژه اي برخوردار است.
استافورد بيـــــــر (1926 - 2002) از پايه گذاران و استادان به نام سايبرنتيك است. وي شناخته شده تريـــن نظريه پرداز در حوزه سايبرنتيك مديريت است. بير به عنوان يك مدير در صنايع بزرگ مانند صنعت فولاد به كار مشغول شد و خيلي زود سايبرنتيك را در مديريت موردتوجه قرار داد. به اين ترتيب وي توانست قوانين طبيعي مرتبط با كنترل را از طبيعت به محيط سازماني بكشاند. وي سايبرنتيك را دانش سازمان كارآمد توصيف مي كند. تئوري هاي بير تاثير فراواني از علوم رايانه، فيزيولوژي عصبي، ارتباطات، منطق و فلسفه گرفته اند و به همين علت كاملاً منحصر به فرد و شناخته شده هستند. بير از سال 1954 تا پايان عمر خود فعالانه سايبرنتيك مديريت را در تئوري و عمل به پيش برد و دهها كتاب و مقاله ارزشمند از خود به جاي گذاشت. وي از سوي سالوادور آلنده براي طراحي نظام كلان مديريتي دولت شيلي به آن كشور دعوت شد و خدمات ارزنده اي بر جاي نهاد. به پاس خدمات ارزنده اش در اين رشته، از دانشگاه والادوليد اسپانيا دكتراي افتخاري دريافت كرد. مطلب حاضر ترجمه سخنراني وي در اين مراسم است كه حاوي نكات كليدي درباره دانش سايبرنتيك و ارتباط آن با نظام سياسي و مديريتي معاصر جهان است.
سايبرنتيك موضوعي است كه زندگي حرفه اي خود را وقف آن كرده ام.
به خوبي واقفم آنچه كه اغلب مردم درباره سايبرنتيك مي دانند چيزي بيشتر از يك ايده مبهم نيست. برخي اصرار دارند كه اين موضوع درباره منجمدكردن است. اما در حقيقت آنچه موردنظر آنهاست علم مربوط به انجماد در دماي بسيار پايين (CRYOGENIC) است. آنها كه اطلاعات بيشتري دارند مي دانند كه سايبرنتيك به سيستم ها و قواعد آنها مربوط مي شود. اما حتي در اين مورد نيز شيوه هاي بسيار متعددي براي رهيافت به موضوع وجود دارد.
عده اي ظاهراً فكر مي كنند كه سايبرنتيك جزيي از مهندسي است.
آنها گمان مي كنند كه سايبرنتيك به حلقــــه هاي بازخورد ارتباط مي يابد و از اين رو تمركز آنها بر ابزارهاي خاصي است كه با عبارت سروو مكانيك (SERVOMECHANICS) توصيف مي شوند. عده اي ديگر ازطريق روانشناسي رفتاري چيزهايي درباره نظامهاي تربيتي شنيده اند و به كبوترها يا موشهاي صحرايي مي انديشند. البته پيشرفته تـــــــرين نوع مكانيسم كنترل كه مي شناسيم يقيناً در سيستم اعصاب مركزي بدن انسان قرار دارد. بنابراين، ممكن است فكر كنند كه سايبرنتيك شاخه اي از فيزيولوژي اعصاب است. همه اين حدس و گمانها به حدكافي صحيح هستند.
اما ممكن است مسائل كلي تري نيز وجود داشته باشند. موريس مترلينگ درباره روح كندو صحبت كرده است، و كانتي درباره جمعيت سخن گفتـــــه است. اين مفاهيم انسان شناختي، ايده اي كلي تر و منسجم تر از سيستم ارائه مي كنند. در پس اين ايده نيز به نوبه خـــــود طيف كاملي از واقعيتهاي زيست شنــــاختي قرار گرفته كه يقيناً به پديده هاي تنظيم كننده مي پردازند. آنها شامل انواع گستــرده اي هستند از خواص پمپ پتاسيم - سديم گرفته تا ويژگيهاي كلي توازن شكار - شكارچي. آنها كل پهنه زمين را مورد بحث قرار مي دهند كه به نوبه خود به آشكار شدن چرخه تكامل منتهي مي شود. اين بحث هنوز هم انسان محور است و شايد بهتر باشد با بوم شناسي شروع كنيم كه مي توان آن را يك علم كاملاً نظام مند دانست.
نكته تعجب آور آن است كه در هركدام از اين عقايد حقيقتي نيز نهفته باشد. علت آن است كه سايبرنتيك يك موضوع بين رشته اي است.
بـــايستي پيچيده باشد. اجازه بدهيد لطيفه اي درباره اين مسئله بزرگ بازگو كنم، لطيفه درباره سه نفر است كه در آستانه اعدام قرار دارند.
رئيس زندان آنها را به دفتر خود فرامي خواند و از آنها مي خواهد تا هريك آخرين خواسته خود را جهت برآوردن مطرح كنند. نفر اول اعتراف مي كند كه زندگي پرمعصيتي داشته و مايل است با يك كشيش ديدار كنـــد. رئيس مي گويد كه فكر مي كند مي تواند ترتيب اين ملاقات را بدهد. نفر دوم مي گويد كه وي استاد سايبرنتيك است و آخرين خواسته وي اين است كه پاسخي نهايي و قطعي به اين سوال كه سايبرنتيك چيست ارائه كند. رئيس اين تقاضا را نيز مي پذيرد. و اما نفر سوم كه دانشجوي دكتري همان استاد بوده، تقاضا مي كند كه بعد از استادش اعدام شود.
دانشكده هاي بزرگ يك دانشگاه معتبر براساس فعاليت علمي شان اعتبارگذاري و حتي حرمت گذاري مي شوند. اما همين دانشگاهها از انعطاف ناپذيري و جمود گروههاي علمي رنج مي برند. اين امر، پرداختن به علوم بين رشته اي را بسيار مشكل مي كند. به همين دليل، من امروز دو برابر احساس افتخار مي كنم كه اينجا ايستاده ام. شنيده ايد كه من داراي دكتراي علوم هستم و هم در حقوق و هم در اقتصاد دكتراي افتخاري گرفته ام. اما دكتراي افتخاري كه امروز شما به من مي دهيد چيزي است كه من آن را خاص تر تلقي مي كنم.
دكتراي افتخاري يك دانشگاه به جاي دكتراي يك دانشكده يا گروه علمي خاص، تا حدودي مؤيد اين است كه دانش يك چيز واحد است. اين چيزي است كه تمام عمر به آن ايمان داشته ام، اما حقيقتي است كه درك صحيح آن در يك جهان تقليل گرا (REDUCTIONIST) مشكل است.
ريشه ها
ريشه هاي سايبرنتيك به اوايل دهه 1940 برمي گردد، زماني كه گروهي از دانشمندان برجسته در مكزيك گردهم آمدند تا به وجوه مختلف مرتبط با جنگ جهاني دوم بپردازند. به خوبي ثبت شده كه چگونه آنها كشف كردند كه اساساً به دليل تبحرشان در حوزه هاي مختلف، مشكل است درباره موضوع مشتركي به صورت جدي با يكديگر بحث كنند. از اين رو، تصميم گرفتند تا موضوعي انتخاب كنند كه هيچ كس متخصص آن نباشد اما همگي به آن علاقه مند باشند.
تبحر آنها از يك حيث ديگر هم اهميت داشت و آن اينكه آنها چيزي براي اثبات نداشتند. آنها تصميم گرفتند تا ماهيت كنترل را موردبحث قرار دهند.
زمان زيادي صرف شد تا به جايي برسند چرا كه هر متخصص يك ديدگاه تخصصي فردي نسبت به مسئله داشت. شاهد بوده ايم كه سوءتفاهم هاي رايج چگونه 60 سال بعد ظهور كرده اند؛ در ابتدا هيچ چيز نبود كه مبنا قرار گيرد. كنترل واقعاً چه معنايي دارد؟ يك متخصص فيزيك نجوم ممكن است درمورد قوانين جـــــاذبه و دافعه به عنوان عوامل كنترل كننده بينديشد. يك فيزيولوژيست اعصاب ممكن است درباره مغز فكر كند. مفاهيم و واژگان لزوماً با هم تطابق ندارند. من ترجيحاً روي يك واقعه مشهور و معتبر تمركز خواهم كرد چرا كه به نظر مي رسد هم شكل كار بين رشته اي و هم انگيزشي كه مي تواند ايجاد كند را به تصوير مي كشد.
دو دانشمند ماشيني طراحي كرده بودند كه نابينايان را قادر مي ساخت با استفاده از گوشهايشان بخوانند. يك بانك از سلولهاي نوري كه يك خط چـــاپي را پويش (اسكن) مي كرد با عبور از هر حرف، گروهي از نتهاي صوتي را به صدا درمي آورد. تصور آنكه يك كلمه متداول نظير حرف تعريف مشخص “THE” صداي كوتاهي ايجاد مي كرد كه به راحتي قابل تشخيص بود چندان مشكل نيست. مشكل اصلي اندازه هاي مختلف چاپ بود. اين مشكل در گذشته درمورد خط بريل كه در آن هر كتابي بايستي با يك شكل خاص باز چاپ شود نيز پيش آمده بود. لذا لازم بود از اين مسئله درصورت ممكن پرهيز شود. آنچه كه اين دو دانشمند مشغول بحث درباره آن بودند، طرح ماشيني بود كه به صورت خودكار خود را با اندازه چاپ مقتضي هماهنگ مي كرد. آنها ايده خود را با بحث ازطريق يك نمودار شماتيك - نه يك مدار الكترونيكي - كامل كردند كه آن را روي ميز اتاق رها كرده و به اتاق خواب رفتند. نفر بعد كه وارد اتاق شد يك فيزيولوژيست اعصاب معروف بود. وي نمودار را برداشت و پرسيـــد: »چه كسي دارد سعي مي كند نموداري از لايه چهارم غشابصري مغز ترسيم كند؟«.
مشتقات و تعريفها
از ميان دانشمندان متعددي كه در آغاز درگير اين بحث بوده اند مي توان از رياضيدان برجسته نوربرت واينر نام برد. علت اين است كه در حقيقت وي اين موضوع را نامگذاري كرده است. اما چرا وي نام سايبرنتيك را انتخاب كرد؟ احتمالاً اولين نكته روشني كه گروه درباره ماهيت عميق كنترل به آن دست يافت اين بود كه كنترل ربطي به تنظيم اهرمها براي وصول نتايج موردنظر و قطعي نداشت. اين رويكرد نسبت به كنترل تنها براي ماشينهاي جزئي كاربرد دارد. هرگز براي كل يك نظام كه هر نوع عنصر احتمالي از آب و هوا گرفته تا مردم، از بازار گرفته تا اقتصاد سياسي را ممكن است دربربگيرد، كاربرد ندارد.
واينر لغت موردنياز خود را در عمليات كشتي هاي دراز يونان باستان پيدا كرد. اين كشتي ها در دريا با باد، باران و جزر ومد - چيزهايي كه بــه هيچ وجه قابل پيش بيني نبودند - دست و پنجه نرم مي كردند. با اين همه اگر سكان دار چشمان خود را به چراغ دريايي دوردست مي دوخت، مي توانست جهت كشتي را مدام تنظيم و آن را به سمت چراغ هدايت كند.
اين عملكرد سكان داري است. از زمان هومر تاكنون، لغت يوناني KUBERNETES معادل سكان دار بوده است و آوانگاشت آن به انگليسي CYBERNETES است. توجه كنيد كه اين لغت در سير گذار به زبان لاتين از طريق روم به GUBERNATOR تبديل شده است كه در انگليسي GOVERNOR (حاكم) است. همچنين بايد اذعان كنيم كه مدتها قبل دانشمند فرانسوي، آمپر، كلمــــه LA CYBERNETIQUE را در طبقه بندي كلي خود از دانش براي توصيف حكومت (GOVERNMENT) به كار برده است.
واژه سايبرنتيك را در بستر حوزه مديريت دوست دارم، چرا كه تاكيد را از مفهوم انجيلي گفتا چنين كن و او چنين كرد به كلمه تدبير (GOVERNANCE) منتقل كرد. افسوس كه كاربرد عمومي، مفهوم ريشه را تحت الشعاع قرار داده و همه چيز از سگهاي سايبري (CYBERDOGS) و انسانهاي سايبري (CYBERMEN) تا كافه هاي سايبري (CYBERCAFES) و دركل، فضاي سايبر (CYBERSPACE) را دربرگرفته است. به هرجهت نه تنها واينر كتابش را سايبرنتيك نام نهاد بلكه سرفصلهاي راهگشايي هم براي آن تعيين كرد كه سرفصل اول ارتباطات و كنترل بود.
پيوند مستقيم و موردتاكيد ميان اين دوكلمه در زمان انتشار (1948) حيرت انگيز بود. به ذهن هيچ كس نمي رسيد. امروز، اين پيوند آشكارتر است - اما فكر نمي كنم كه به خوبي فهميده يا به كار گرفته مي شود. به عنوان مثال، اين روزها روشن است كه كنترل جنايت تاحد زيادي به ارتباطات خوب بستگي دارد. همچنين روشن است كه اقتصاد جهاني به واكنشهاي سريع پول و بازار بستگي دارد. اما گفته مرا ببخشيد كه در نبود بصيرت عميق به اهداف سيستميك و كمي سازي آنها، مشاهده اين چيزها حاصل چنداني ندارد.
مشكل در اين اعتقاد نهفته است كه بانكهاي بزرگ داده ها كليد موفقيت هستند. اما داده هاي صرف به خودي خود فايده اي ندارند. آنها همان رابطه اي را با اطلاعات دارند كه شايعه با استدلال بدون مدرك دارد. آنچه كه در هر دو مورد فقدانش به چشم مي خورد ساختمان يا الگو است كه مقصود - اهدافي كه داده ها براي آن گردآوري مي شوند - را مشخص مي كند. پس لازم است تا پيچيدگي دخيل را كمي كنيم، تا وارسي كنيم كه الگوي مورداستفاده ما از تنوع لازم برخوردار است يا نه. قانون تنوع لازمه اشبي بيان مي كند كه تنها تنوع است كه مي تواند تنوع را جذب كند. من اين قانون سايبرنتيك را به اندازه قانون جاذبه در فيزيك مهم مي دانم. تأمل زيادي براي فهم اين قانون لازم است، و برخي آن را صرفاً حشو مي دانند. اگر بنا را بر اين پايه بگذاريم پس كل رياضيات يا حشو است يا نادرست هرچند ممكن است كه باشد اما اغلب مردم موافقند كه رياضيات به نوبه خود كاملاً مفيد است.
دومين پيوند مستقيم موردتاكيد در تعريف اصلي واينر عبارت درجانوران و ماشينها است. ترس من از آن است كه درك و باور اين مورد هنوز هم براي مردم مشكل باشد و البته تعجبي هم ندارد. صدها سال است كـــــه طبقه بندي دانش ميان جاندار و بي جان تمايز بنياني قائل شده است و ما هنوز با همين درك زندگي مي كنيم. البته پيشرفتهايي نيز مشهود است.
مردم با عبارتي نظير زيست فيزيك خيلي راحت هستند ولو تعداد زيست شناساني كه فكر مي كنند فيزيك چيز زيادي براي عرضه به آنها دارد ويا برعكس بعيد است زياد باشد. براي صحبت درباره سايبرنتيك به يك زبان مشترك نياز داريم و متاسفانه لازمه آن تسلط بر واژه ها و كاربردهاي جديد است.
من به نوبه خود دركارم دقت كرده ام تا تعداد واژه هاي تازه را به حداقل برسانم و آنها را با مثال هاي متعدد تشريح كنم. سپس در جستجوي نوع تازه اي از مكالمه ايجاد شده توسط سايبرنتيك باشم.