javad jan
05-24-2013, 10:56 AM
نيازهاي مديريت در عصر جديد
فاطمه ميرصانع
در تاريخ حيات و حرکت سازمانها و شرکتهاي مختلف دنيا شاهد حضور و تاثير مديران و رهبران موفقي هستيم که از هيچ همه چيز ساخته اند و موقعيت سازمانهاي خود را به سطحي ارتقا داده اند که نقشي جهاني يافته اند. بررسي شيوه تفکر و مديريت اين گونه رهبران مبين اين واقعيت است که آنان با وجود تفاوتهايي طبيعي که در اين زمينه داشته اند همگي «انسانشناساني» بزرگ بوده اند که با هوش و درايت، منبع غني ذخاير خود را شناخته و با مهارت و تدبير گوهرهاي ناب نهفته در آن را کشف و در جهت تحقق اهداف بکار گرفته اند. البته لازم به ذکر است برخي سازمانها و رهبران از اهميت فرايند جذب و بکارگيري افراد مناسب غافلند. علاوه بر اين امروزه چالشهايي که ويژگيهاي عصر جديد هستند وجود دارد .
در اين بحث سعي مي شود بيشتر به مشکلات مديران با توجه به مسائل روز صحبت شود.
مي توان دردسر هاي مديريت در دهه جاري را به دو بخش تقسيم كرد:
نخست : آن دسته از مشکلاتي که بي ثباتيها و سرعت تحولات تحميل مي کنند.
دوم : آن دسته از مشکلاتي که چارچوبهاي فکري و دستگاههاي ارزشي را متزلزل مي سازند.
در کشور ما ايران نيز چند سالي است که سازمانها با دو رويکرد کلي به سمت مديريت ديجيتالي کشيده شده اند. نخست، براي رهايي از حجم بالاي پردازشهاي سازماني و دوم، براي تظاهر به نوگرايي و مدرن بودن .
اين در حالي است که سازمانهاي قديمي تر با ساختار کلاسيک بتازگي با رقيب تازه اي روبرو شده اند : سازمانهاي مجازي و ديجيتال. از سوي ديگر مرزها در نورديده شده اند و تجارت و بازاريابي جهاني، همه کسب و کارهاي محلي را در برابر رقباي جهاني قرار داده است.
عمده ترين چالشهاي مديريت ديجيتال عبارتند از :
1- سواد ديجيتال
مديران در عصر کنوني نياز به دو نوع سواد تازه دارند. يعني علاوه بر تخصصهاي اساسي به دو دانش زير نيز نياز مندند :
1 -سواد کار با اطلاعات
2- سواد کار با رايانه
سواد کار با اطلاعات همانا دانش بهره گيري و تجزيه و تحليل اطلاعات است. زندگي امروز بيش از هر زمان ديگري به اطلاعات وابسته است. گاه با شنيدن يک عدد شاد و گاه غمگين ميشويم. يک عدد ميتواند يک مدير را موفق و يا از کار برکنار سازد. اما بدليل هجوم انبوهي از اطلاعات ، نياز به ابزار پردازش اطلاعات احساس مي شود. اين ابزار نيز رايانه ها هستند. منظور ما از رايانه تنها يک سخت افزار تزييني نيست ، بلکه منظور يک سيستم اطلاعاتي دقيق و منسجم متشکل از سخت افزار و نرم افزار مناسب است. کار با رايانه و بهره گيري از سيستم هاي اطلاعاتي براي اهداف پردازشي و تجزيه و تحليل نيز خود نيازمند کسب تجربه و دانش تخصصي مربوط به خود دارد.
ضعف مديران در اين دو نوع سواد اطلاعاتي ( نوع اول و نوع دوم) يکي از چالشهاي پيش روي مديران و دليل مقاومت آنها در برابر رايانه اي شدن امور است. حال هر نوع سازماني که باشد خواه دولتي و خواه خصوصي ، خواه تجاري و خواه فرهنگي.
2- بي ثباتي
مشکل ديگري که مديريت ديجيتال را محدود و مشکل مي کند، بي ثباتي حاصل از شکل گيري فضاي ديجيتال است. بدين معني که با ديجيتال و جهاني شدن رقبا ، شرايط بنحو محسوسي ناپايدار و غير قابل پيش بيني مي شود.
مناقصه ها و مزايده ها ، آگهيهاي خريد و فروش و انجام معاملات با چنان سرعتي انجام مي شوند که گاه سازمانهاي کند و کم اطلاع از محيط ، بسياري از رخداد هاي مهم و حياتي محيط خود را هرگز متوجه نمي شوند.
در چنين شرايطي مديران گاه به جاي آنکه تلاش خود را مضاعف کنند و سعي کنند تا خود و سازمان متبوعشان در فضاي اطلاعاتي مناسب تنفس کنند، کناره گيري را پيشه ميکنــــند و با پشت کردن به واقعيات خود را در يک فضاي بسته اطلاعاتي قرار مي دهند.
3 - روابط انساني
توسعه شبکه جهاني و فناوري اطلاعات جهان را در يک تور نامرئي فرو برده است. امروزه سازمانهاي زيادي را ميتوان يافت که از نظر جغرافيايي در سرتاسر گيتي پراکنده اند، در حالي که تحت پوشش مديريت واحدي قرار دارند.
در اين ميان تهديد روابط انساني موجود در سازمان ، بسياري از مديران را به بازنگري وا مي دارد. کم نيستند سازمانهايي که روابط انساني و کاري مناسب خود را يک سرمايه با ارزش تلقي مي کنند و حاضر نيستند با هجوم رايانه ها آن را به خطر افکنند. اين نگراني اگرچه بجا و منطقي است اما دليل قانع کننده اي نيست.
بازآفريني روابط انساني و کاري يکي از وظايف مهم يک مدير خوب در عصر حاضر است.
4- سرعت تحولات
مديران امروز در هر سازماني که باشند يک مشکل مشترک دارند و آن سرعت تحولات است. دهه جاري نسبت به دهه گــذشته در زمينه سرعت وقوع تحولات ، سرعت انتقال اخبار و رويدادها و زمــان دگرگونيها تفاوت زيادي دارد.
اين دگرگوني هاي تند و سريع باعث ميشوند تا زمان منسوخ شدن اطلاعات يا به عبارتي تاريخ مصرف آنها زود فرا رسد. همين مسئله هزينه هاي اطلاعاتي و عملياتي همه سازمانها را افزايش داده است. برخورد مديران با مقوله سرعت تحولات بستگي تام با نوع حرفه آنها دارد. ولي عموما سازمانهايي که نتوانند يک سيستم اطلاعاتي مـــناسب طراحي و پياده سازي کنند ، دچار مشکلات عديده عملياتي خواهند شد.
5 - تغيير تعاريف
روزي روزگاري ثروت مجموعه گنجها و ذخيره هاي طلا و گوهر و در راس آن تاج و تخت بود و توليد به کشاورزي و صنايع دستي مربوط به آن محدود بود. اما در پي انقلاب صنعتي و حذف محدوديتهاي پيشين بر سر راه توليد، ثروت مفهومي تازه يافت و در توليد و ارزش افزوده معنا شد.
بالاخره عصر صنعت جاي خود را به عصر جديدي داد که آن را با نامهايي چون عصر انفورماتيک ، رايانه يا ارتباطات بيان ميکنند.
امروزه کمپاني بزرگ مايکروسافت نه زمين دارد و نه ماشين آلات . تنها دارايي آن يک ساختمان است و چند صد دستگاه رايانه. پس ثروت واقعي مايکروسافت و يا صدها و هزاران شرکت مشابه آن جايي در جمجمه پرسنل آن قرار دارد.
ما بايد به اين باور برسيم که امروزه مديران نيازهاي اطلاعاتي انبوه و متنوعي دارند و بدون طراحي يک سيستم اطلاعاتي ، اين نياز برآورده نخواهد شد ، بنا بر اين ديجيتال شدن حداقل بخشي از امور اجتناب ناپذير است.
بسياري از رهبران هوش بالايي دارند، ولي همگي آنان ضرورتا حس کنجکاوي ندارند. مديراني که در سطح جهاني فعاليت مي کنند کنجکاوي را پيشرانه خود براي درک هرچه بيشتر از جهان مي دانند. شخصيت فردي مديران مــوفق در عــــصر اطلاعات ويژگيهاي خاصي همچون کنجکاوي را در خود دارد.
فاطمه ميرصانع
در تاريخ حيات و حرکت سازمانها و شرکتهاي مختلف دنيا شاهد حضور و تاثير مديران و رهبران موفقي هستيم که از هيچ همه چيز ساخته اند و موقعيت سازمانهاي خود را به سطحي ارتقا داده اند که نقشي جهاني يافته اند. بررسي شيوه تفکر و مديريت اين گونه رهبران مبين اين واقعيت است که آنان با وجود تفاوتهايي طبيعي که در اين زمينه داشته اند همگي «انسانشناساني» بزرگ بوده اند که با هوش و درايت، منبع غني ذخاير خود را شناخته و با مهارت و تدبير گوهرهاي ناب نهفته در آن را کشف و در جهت تحقق اهداف بکار گرفته اند. البته لازم به ذکر است برخي سازمانها و رهبران از اهميت فرايند جذب و بکارگيري افراد مناسب غافلند. علاوه بر اين امروزه چالشهايي که ويژگيهاي عصر جديد هستند وجود دارد .
در اين بحث سعي مي شود بيشتر به مشکلات مديران با توجه به مسائل روز صحبت شود.
مي توان دردسر هاي مديريت در دهه جاري را به دو بخش تقسيم كرد:
نخست : آن دسته از مشکلاتي که بي ثباتيها و سرعت تحولات تحميل مي کنند.
دوم : آن دسته از مشکلاتي که چارچوبهاي فکري و دستگاههاي ارزشي را متزلزل مي سازند.
در کشور ما ايران نيز چند سالي است که سازمانها با دو رويکرد کلي به سمت مديريت ديجيتالي کشيده شده اند. نخست، براي رهايي از حجم بالاي پردازشهاي سازماني و دوم، براي تظاهر به نوگرايي و مدرن بودن .
اين در حالي است که سازمانهاي قديمي تر با ساختار کلاسيک بتازگي با رقيب تازه اي روبرو شده اند : سازمانهاي مجازي و ديجيتال. از سوي ديگر مرزها در نورديده شده اند و تجارت و بازاريابي جهاني، همه کسب و کارهاي محلي را در برابر رقباي جهاني قرار داده است.
عمده ترين چالشهاي مديريت ديجيتال عبارتند از :
1- سواد ديجيتال
مديران در عصر کنوني نياز به دو نوع سواد تازه دارند. يعني علاوه بر تخصصهاي اساسي به دو دانش زير نيز نياز مندند :
1 -سواد کار با اطلاعات
2- سواد کار با رايانه
سواد کار با اطلاعات همانا دانش بهره گيري و تجزيه و تحليل اطلاعات است. زندگي امروز بيش از هر زمان ديگري به اطلاعات وابسته است. گاه با شنيدن يک عدد شاد و گاه غمگين ميشويم. يک عدد ميتواند يک مدير را موفق و يا از کار برکنار سازد. اما بدليل هجوم انبوهي از اطلاعات ، نياز به ابزار پردازش اطلاعات احساس مي شود. اين ابزار نيز رايانه ها هستند. منظور ما از رايانه تنها يک سخت افزار تزييني نيست ، بلکه منظور يک سيستم اطلاعاتي دقيق و منسجم متشکل از سخت افزار و نرم افزار مناسب است. کار با رايانه و بهره گيري از سيستم هاي اطلاعاتي براي اهداف پردازشي و تجزيه و تحليل نيز خود نيازمند کسب تجربه و دانش تخصصي مربوط به خود دارد.
ضعف مديران در اين دو نوع سواد اطلاعاتي ( نوع اول و نوع دوم) يکي از چالشهاي پيش روي مديران و دليل مقاومت آنها در برابر رايانه اي شدن امور است. حال هر نوع سازماني که باشد خواه دولتي و خواه خصوصي ، خواه تجاري و خواه فرهنگي.
2- بي ثباتي
مشکل ديگري که مديريت ديجيتال را محدود و مشکل مي کند، بي ثباتي حاصل از شکل گيري فضاي ديجيتال است. بدين معني که با ديجيتال و جهاني شدن رقبا ، شرايط بنحو محسوسي ناپايدار و غير قابل پيش بيني مي شود.
مناقصه ها و مزايده ها ، آگهيهاي خريد و فروش و انجام معاملات با چنان سرعتي انجام مي شوند که گاه سازمانهاي کند و کم اطلاع از محيط ، بسياري از رخداد هاي مهم و حياتي محيط خود را هرگز متوجه نمي شوند.
در چنين شرايطي مديران گاه به جاي آنکه تلاش خود را مضاعف کنند و سعي کنند تا خود و سازمان متبوعشان در فضاي اطلاعاتي مناسب تنفس کنند، کناره گيري را پيشه ميکنــــند و با پشت کردن به واقعيات خود را در يک فضاي بسته اطلاعاتي قرار مي دهند.
3 - روابط انساني
توسعه شبکه جهاني و فناوري اطلاعات جهان را در يک تور نامرئي فرو برده است. امروزه سازمانهاي زيادي را ميتوان يافت که از نظر جغرافيايي در سرتاسر گيتي پراکنده اند، در حالي که تحت پوشش مديريت واحدي قرار دارند.
در اين ميان تهديد روابط انساني موجود در سازمان ، بسياري از مديران را به بازنگري وا مي دارد. کم نيستند سازمانهايي که روابط انساني و کاري مناسب خود را يک سرمايه با ارزش تلقي مي کنند و حاضر نيستند با هجوم رايانه ها آن را به خطر افکنند. اين نگراني اگرچه بجا و منطقي است اما دليل قانع کننده اي نيست.
بازآفريني روابط انساني و کاري يکي از وظايف مهم يک مدير خوب در عصر حاضر است.
4- سرعت تحولات
مديران امروز در هر سازماني که باشند يک مشکل مشترک دارند و آن سرعت تحولات است. دهه جاري نسبت به دهه گــذشته در زمينه سرعت وقوع تحولات ، سرعت انتقال اخبار و رويدادها و زمــان دگرگونيها تفاوت زيادي دارد.
اين دگرگوني هاي تند و سريع باعث ميشوند تا زمان منسوخ شدن اطلاعات يا به عبارتي تاريخ مصرف آنها زود فرا رسد. همين مسئله هزينه هاي اطلاعاتي و عملياتي همه سازمانها را افزايش داده است. برخورد مديران با مقوله سرعت تحولات بستگي تام با نوع حرفه آنها دارد. ولي عموما سازمانهايي که نتوانند يک سيستم اطلاعاتي مـــناسب طراحي و پياده سازي کنند ، دچار مشکلات عديده عملياتي خواهند شد.
5 - تغيير تعاريف
روزي روزگاري ثروت مجموعه گنجها و ذخيره هاي طلا و گوهر و در راس آن تاج و تخت بود و توليد به کشاورزي و صنايع دستي مربوط به آن محدود بود. اما در پي انقلاب صنعتي و حذف محدوديتهاي پيشين بر سر راه توليد، ثروت مفهومي تازه يافت و در توليد و ارزش افزوده معنا شد.
بالاخره عصر صنعت جاي خود را به عصر جديدي داد که آن را با نامهايي چون عصر انفورماتيک ، رايانه يا ارتباطات بيان ميکنند.
امروزه کمپاني بزرگ مايکروسافت نه زمين دارد و نه ماشين آلات . تنها دارايي آن يک ساختمان است و چند صد دستگاه رايانه. پس ثروت واقعي مايکروسافت و يا صدها و هزاران شرکت مشابه آن جايي در جمجمه پرسنل آن قرار دارد.
ما بايد به اين باور برسيم که امروزه مديران نيازهاي اطلاعاتي انبوه و متنوعي دارند و بدون طراحي يک سيستم اطلاعاتي ، اين نياز برآورده نخواهد شد ، بنا بر اين ديجيتال شدن حداقل بخشي از امور اجتناب ناپذير است.
بسياري از رهبران هوش بالايي دارند، ولي همگي آنان ضرورتا حس کنجکاوي ندارند. مديراني که در سطح جهاني فعاليت مي کنند کنجکاوي را پيشرانه خود براي درک هرچه بيشتر از جهان مي دانند. شخصيت فردي مديران مــوفق در عــــصر اطلاعات ويژگيهاي خاصي همچون کنجکاوي را در خود دارد.