توجه ! این یک نسخه آرشیو شده می باشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمی کنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : پاتــوق دانشجويـان دانشگاه پيام نور ▒ بندر لنگه ▒
Borna66
06-09-2009, 09:53 PM
با درود و سلام خدمت كاربران عزيز باشگاه
شما كاربران عزيز در اين تاپيك مي توانيد در صورت تمايل براي آشنايي بيشتر با ساير كاربران هم دانشگاهي خود در دانشگاه پيام نور بندر لنگه در اين باشگاه، خودتان رو به همراه رشته ي تحصيلي تان و... معرفي كنيد.
انشاالله كه اين تاپيك محيط مجازي سالم و دوستانه و بدور از هرگونه .... باشد.
باتشكر:مديريت باشگاه
sadaf2009
01-07-2010, 12:05 AM
سلام
من دانشجوی مدیریت بازرگانیم ترم اول
چرا هیچکس نیست؟:36:
moslem123
02-10-2010, 11:01 AM
:250:
سلام
من دانشجوی مدیریت بازرگانیم ترم اول
چرا هیچکس نیست؟:36:
moslem123
02-10-2010, 11:03 AM
سلام منم رشته روانشناسی ام
moslem123
02-10-2010, 11:05 AM
کجایی پس مدیریت بازرگانی لنگه
sadaf2009
02-22-2010, 11:56 PM
وقتی اینجا اینقدر خلوته رغبتی هم واسه بازدید نیست البته دور از انتظار هم نیست...
فرید فرید
04-12-2010, 04:31 PM
وقتی اینجا اینقدر خلوته رغبتی هم واسه بازدید نیست البته دور از انتظار هم نیست...
تا شقایق هست زندگی بایست کرد:61:
صدف اسم مستعار شماست یا من ندیدمت؟
sadaf2009
05-22-2010, 12:22 AM
مسلما اسم مستعاره.ولی مگه شما همه رو میشناسین؟
sadaf2009
06-04-2010, 02:27 AM
امتحانا داره شروع میشه
من که اصلا امادگی ندارم
همگی موفق باشین
ZEYNAB-A
03-23-2011, 10:15 AM
سلام عزیزان سال نومبارک.خوش باشید.:281:
ZEYNAB-A
03-24-2011, 09:44 AM
چیه همه مسافرت رفتیدهیچکی قبل ازرفتنش عیدروتبریک نگفته باباعجب روزگاریست.:56:
رومیصا
12-21-2011, 07:46 PM
سلام.
منم رشته حسابداری ام.
ترم پنجم:36:
sadaf2009
03-12-2012, 12:42 AM
zeynab ...romeysa va hamegisalaaaaaaaaaaaaaaam khobin?
رومیصا
02-04-2013, 04:11 PM
سلام بچه ها چه خبرا؟
من که خیلی خوشحالم واسه اینکه بالاخره اون لحظه ای که موقع ثبت نام تو فکرش بودم رسید و من..........:228:
.
.
.
.
.
فکرای بد بد نکنین چون خوشحالیم از اینه که فارغ التحصیل شدم :227::18:
چه حالی داره وقتی میفهمی ترم آخر رسیده و دیگه داری فارغ التحصیل میشی:168:
:123:
farzacl
04-05-2013, 10:26 PM
slm slm slm
:57:
sale no hamegi mobarak
reza karimi
01-18-2014, 06:12 PM
جور دیگر باید دید :
نیمه های شب بود که از اداره آتش نشانی به پسر ادیسون اطلاع دادند که آزمایشگاه پدرش در آتش می سوزد و تمام تلاش مأموران فقط برای جلوگیری از گسترش آتش به سایر ساختمان هاست.
پسر ادیسون که می دانست این آزمایشگاه بزرگترین عشق پدر است،از ترس اینکه پدرش با شنیدن این خبر سکته کند از بیدار کردن او منصرف شد و خودش را به محل حادثه رساند اما با کمال تعجب دید که ادیسون در مقابل ساختمان آزمایشگاه روی یک صندلی نشسته و سوختن کارگاه را نظاره میکند .
پسر جلو نرفت چون فکر میکرد پدرش در بدترین شرایط عمرش قرار دارد،ناگهان ادیسون سرش را برگرداند و او را دید و با صدای بلند و سرشار از شادی گفت:پسرم تو اینجایی؟رنگ آمیزی شعله ها را می بینی؟حیرت آور است.من فکر میکنم آن شعله های بنفش به علت سوختن گوگرد در کنار فسفر به وجود آمده است.وای خدای من،خیلی زیباست! کمتر کسی در طول عمرش امکان دیدن چنین منظره ای زیبا را خواهد داشت!
پسر حیران و گیج جواب داد : پدر تمام زندگیت در آتش می سوزد و تو از زیبایی رنگ شعله ها صحبت میکنی؟پدر گفت : پسرم از دست من و تو که کاری بر نمی آید،مأمورین هم تلاششان را می کنند.در این لحظه بهترین کار لذت بردن از منظره ای است که دیگر تکرار نخواهد شد،در مورد آزمایشگاه و بازسازی آن فردا فکر می کنیم...
ملودی11
12-01-2015, 02:58 PM
سلام خوبی منم تازه واردم
ملودی11
12-01-2015, 03:04 PM
متنتون زیبا بود👍
Powered by vBulletin™ Version 4.2.2 Copyright © 2024 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.