hasti-m
06-09-2009, 07:32 PM
معماری اجتماعیترین هنر بشری است. به غیر از دوران گردآوری خوراك، حضور فضا، بنا و شهر ازگذشته تا امروز و در آینده، لحظهای از زندگی روزمره آدمیان غایب نبوده و نخواهدبود.
بشر نیازمند فضایی است كه او را در مقابل تأثیرات محیط محافظت نماید. این نیاز از ابتدای زندگی تا به امروز تغییر چندانی نداشته است. این فضای محافظ یاهمان فضای معماری، مركزی است كه بر مبنای آن تمامی ارتباطات فضایی شكل یافته وسنجیده میشوند. ارتباطات فضایی بین افراد، سیستمی است پیچیده از تمایل به نزدیكی،فرار، نادیده گرفتن، توجه نكردن و ... ، به این دلیل فضای معماری نمیتواند تنها باتوجه به فضایی ریاضی طرح شده باشد، بلكه لازم است طرح فضا به ترتیبی باشد كه تمامیارتباطات اجتماعی ـ روانی انسانها تقویت شوند یا اینكه لااقل برای آنها مزاحمتیایجاد نشود.
مفهوم فضای ساخته شده یا فضای كالبدی به معنای كلیه شكلهایكالبدی قابل لمسی كه انسانها به وجود میآورند و یا تغییر شكلهایی كه در همینزمینه اعمال میكنند، میتواند به صورت یك مفصل بین فضای كالبدی ـ طبیعی و فضایزیستی انسانها تعریف شود. این فضا نقطه شروع انسان برای شناخت محیطاست.
فضای معماری به بیانی توصیف مادی مكان یا ظرفی است كه در آن بخشی ازفعالیتهای مربوط به زندگی بشر صورت میپذیرد. بنابراین فضای معماری با زندگیرابطهای ناگسستنی دارد. انسان هنگامی كه از رحم مادر جدا میشود، در فضایی جدیدقرار میگیرد كه همان فضای معماری است. انسان در فضای معماری زندگی میكند، به فضافكر میكند و فضا را خلق مینماید.
معماری هنر به نظم درآوردن فضاست و انساننمیتواند قبل از آنكه افعال خود را منظم كرده و به زندگی خود نوعی سازمان بخشیدهباشد، فضا را به نظم درآورد.
رابطه انسان با فضای معماری رابطهای استروزمره كه بخش مهمی از زندگی او را در بر میگیرد. این رابطه پیچیدهتر از رابطهانسان با فضای هنری نقاشی و مجسمه سازی است، زیرا انسان این فضا را از درون نیزتجربه میكند. از این رو بعد از قرنها، هنوز مسأله اصلی معماری، فضا و زندگی وچگونگی ارتباط بین این دو است. فضای معماری كه اصلیترین وجه معماری است، از طریقاصلیترین وجه زندگی یعنی خلاقیت میتواند ایجاد شود. با اینكه فضای معماری به فضایزندگی انسانها مربوط است، ولی این ارتباط از فرمول خاصی نتیجه نمیشود. فضای زندگیبصورت الگویی از پیش تعیین شده، در جهان ایدهآلها وجود ندارد، بلكه بایستی ایجادشود و معمار مسؤول ایجاد آن است.
بشر نیازمند فضایی است كه او را در مقابل تأثیرات محیط محافظت نماید. این نیاز از ابتدای زندگی تا به امروز تغییر چندانی نداشته است. این فضای محافظ یاهمان فضای معماری، مركزی است كه بر مبنای آن تمامی ارتباطات فضایی شكل یافته وسنجیده میشوند. ارتباطات فضایی بین افراد، سیستمی است پیچیده از تمایل به نزدیكی،فرار، نادیده گرفتن، توجه نكردن و ... ، به این دلیل فضای معماری نمیتواند تنها باتوجه به فضایی ریاضی طرح شده باشد، بلكه لازم است طرح فضا به ترتیبی باشد كه تمامیارتباطات اجتماعی ـ روانی انسانها تقویت شوند یا اینكه لااقل برای آنها مزاحمتیایجاد نشود.
مفهوم فضای ساخته شده یا فضای كالبدی به معنای كلیه شكلهایكالبدی قابل لمسی كه انسانها به وجود میآورند و یا تغییر شكلهایی كه در همینزمینه اعمال میكنند، میتواند به صورت یك مفصل بین فضای كالبدی ـ طبیعی و فضایزیستی انسانها تعریف شود. این فضا نقطه شروع انسان برای شناخت محیطاست.
فضای معماری به بیانی توصیف مادی مكان یا ظرفی است كه در آن بخشی ازفعالیتهای مربوط به زندگی بشر صورت میپذیرد. بنابراین فضای معماری با زندگیرابطهای ناگسستنی دارد. انسان هنگامی كه از رحم مادر جدا میشود، در فضایی جدیدقرار میگیرد كه همان فضای معماری است. انسان در فضای معماری زندگی میكند، به فضافكر میكند و فضا را خلق مینماید.
معماری هنر به نظم درآوردن فضاست و انساننمیتواند قبل از آنكه افعال خود را منظم كرده و به زندگی خود نوعی سازمان بخشیدهباشد، فضا را به نظم درآورد.
رابطه انسان با فضای معماری رابطهای استروزمره كه بخش مهمی از زندگی او را در بر میگیرد. این رابطه پیچیدهتر از رابطهانسان با فضای هنری نقاشی و مجسمه سازی است، زیرا انسان این فضا را از درون نیزتجربه میكند. از این رو بعد از قرنها، هنوز مسأله اصلی معماری، فضا و زندگی وچگونگی ارتباط بین این دو است. فضای معماری كه اصلیترین وجه معماری است، از طریقاصلیترین وجه زندگی یعنی خلاقیت میتواند ایجاد شود. با اینكه فضای معماری به فضایزندگی انسانها مربوط است، ولی این ارتباط از فرمول خاصی نتیجه نمیشود. فضای زندگیبصورت الگویی از پیش تعیین شده، در جهان ایدهآلها وجود ندارد، بلكه بایستی ایجادشود و معمار مسؤول ایجاد آن است.