alamatesoall
05-06-2013, 07:05 PM
http://pnu-club.com/imported/mising.jpg
اجتماع را می توان از پیامدهای طرد اجتماعی دانست. طرد اجتماعی از نظر گیدنز حاکی از راه و روش هایی است که طی آنها افراد از مشارکت کامل در جامعه بزرگتر محروم می شوند. مفهوم طرد اجتماعی توجه ما را به طیف وسیع عواملی جلب می کند که افراد و گروه ها را از داشتن فرصت هایی که پیش روی اکثریت جمعیت است باز می دارد.(گیدنز، 1386 : 466)
گروه هایی نظیر سالخوردگان، معلولان ، مجرمان ، بیکاران، فقیران ، کودکان خیابانی و شاید مهم ترین اینها ، گروه های جوانان باشد، اغلب جزء مطرودین جامعه محسوب می شوند چرا که فعالیت های آنها نیز در میدان های اجتماعی منوط به پذیرش دیگر گروه ها و افراد جامعه است ولی از سوی جامعه مورد تأیید قرار نگرفته اند. فرصت های اجتماعی آنها در برابر افراد عادی جامعه بسیار محدود است و همین امر به کنار گذاشته شدن آنان از عرصه های مختلف اجتماعی ، سیاسی ، اقتصادی و فرهنگی ختم می شود. اما طرد را همیشه نمی توان ناشی از طرد کردن از سوی مردم دانست ، شاید گروهی خود تصمیم به کناره گیری از عرصه های مختلف حیات اجتماعی نمایند .اما در این مورد مقصود رانده شدن اجباری است نه داوطلبانه.
نسل جوان امروز ایران در 3 حوزه آموزش ، اشتغال و تشکیل خانواده به حاشیه رانده شده است.دکتر صالحی اصفهانی در تحقیقی با عنوان "The youth social exclusion in Iran" به بررسی عوامل ایجاد کننده طرد اجتماعی در بین جوانان ایرانی از دیدگاه اقتصادی پرداخته است. وی در تحقیق خود بیان می کند که " وضعیت کلان اقتصادی ، انفجار جمعیتی ناشی از نرخ های باروری در اواخر دهه 1970 و اواسط 1980 ، انتخاب ها و چالش های جدیدی را برای جوانان به ارمغان آورد.
" و در نتیجه " گروه فوق العاده بزرگی از جوانان امروز به ازدحام درمدارس ، عدم توازن جنسی در ازدواج و افزایش فشار برای ورورد به بازرا کار رسمی دچار شدند. دکتر صالحی بر این اعتقاد است که گنجایش جوانان و عبور موفقیت آمیز آنها به بزرگسالی در 3 بعد تحلیل می شود:
کسب مهارت برای اشتغال فعال:
"در 20 سال گذشته رشد چشم گیری در دستاوردهای تحصیل جوانان ایرانی در سرتاسر کشور وجود داشته است که از طریق افزایش نرخ های ثبت نام معلوم می گردد. به هر حال همانند بسیاری از کشورهای خاورمیانه و آفریقای شمالی ، بازار کار رسمی ایران به طور نامتناسبی به کسانی که دارای مدرک دانشگاهی بالاتر هستند ، پاداش های بالایی می دهد که بنابراین منجر به ایجاد نظام آموزشی مبتنی بر تمرکز بر تولید مدرک به جای افراد آموزش دیده می شود.
یافتن یک شغل
بعد از اتمام مدرسه ، جوانان ایرانی با چندین مانع در انتقال به اشتغال روبرو می شوند و تحصیل کردگان با نرخ بالای بیکاری و زمان طولانی مدت بیکار ماندن مواجه می شوند.قوانین سخت اشتغال در ایران در کمک به تعداد زیادی از جوانان جویای کار برای یافتن شغل مناسب ناتوان است."
ازدواج و تشکیل خانواده
در دو دهه ی اخیر زندگی خانوادگی در ایران تغییرات اساسی کرده است. با کاهش نرخ باروری ، هم مردان و هم زنان بیشتر برای ازدواج صبر کرده اند. درصد مردان و زنان ازدواج نکرده ی بین 25 تا 29 سال به سرعت در حال افزایش است. به طوری که از 8 درصد به 25 درصد در زنان و در مردان از 20 درصد به 40 درصد افزایش یافته است.تخیر در خروج از خانه والدین در بین جوانان ایرانی نیز افزایش یافته است زیرا انها زمان بیشتری در مدرسه می مانند و نمی توانند به مکانی متعلق به خود نقل مکان کنند.
نسبت مردان 20 تا 29 ساله ای که با والدینشان زندگی می کنند از حدود 50 درصد در 1984 به حدود 75 درصد در 2005 و برای زنان از 20 درصد به 48 درصد افزایش یافته است.
این افزایش سن شاید یک پدیده مثبت باشد . شاید تأخیر در سن ازدواج و تشکیل خانواده و داشتن فرزنداز نتایج سرمایه گذاری در آموزش باشد ؛ اما مجرد ماندن مشکل تازه ای در انتقال به بزرگسالی به وجود می آورد
شاید تأخیر در تشکیل خانواده واکنشی در برابر آداب و رسوم ازدواج باشد زیرا خرید مسکن و هزینه های خانواده رو به افزایش است."
دکتر اصفهانی به عوامل پدید آورنده حاشیه نشینی جوانان ایرانی بیشتر از منظر اقتصادی پرداخته است و با توجه به ساختار جمعیتی ایران مطالعات خود را انجام داده است.
در بسیاری از موارد بیشتر توجه به عواقب و پیامد های یأس به چشم می خورد و یأس و سرخوردگی جوانان به عنوان عاملی مهم در لایه های پنهان اجتماعی نادیده گرفته می شود و عموماٌ توجه به پدیده هایی مثل جرم ، انحراف ، حاشیه نشینی و . . . معطوف است.
اجتماع را می توان از پیامدهای طرد اجتماعی دانست. طرد اجتماعی از نظر گیدنز حاکی از راه و روش هایی است که طی آنها افراد از مشارکت کامل در جامعه بزرگتر محروم می شوند. مفهوم طرد اجتماعی توجه ما را به طیف وسیع عواملی جلب می کند که افراد و گروه ها را از داشتن فرصت هایی که پیش روی اکثریت جمعیت است باز می دارد.(گیدنز، 1386 : 466)
گروه هایی نظیر سالخوردگان، معلولان ، مجرمان ، بیکاران، فقیران ، کودکان خیابانی و شاید مهم ترین اینها ، گروه های جوانان باشد، اغلب جزء مطرودین جامعه محسوب می شوند چرا که فعالیت های آنها نیز در میدان های اجتماعی منوط به پذیرش دیگر گروه ها و افراد جامعه است ولی از سوی جامعه مورد تأیید قرار نگرفته اند. فرصت های اجتماعی آنها در برابر افراد عادی جامعه بسیار محدود است و همین امر به کنار گذاشته شدن آنان از عرصه های مختلف اجتماعی ، سیاسی ، اقتصادی و فرهنگی ختم می شود. اما طرد را همیشه نمی توان ناشی از طرد کردن از سوی مردم دانست ، شاید گروهی خود تصمیم به کناره گیری از عرصه های مختلف حیات اجتماعی نمایند .اما در این مورد مقصود رانده شدن اجباری است نه داوطلبانه.
نسل جوان امروز ایران در 3 حوزه آموزش ، اشتغال و تشکیل خانواده به حاشیه رانده شده است.دکتر صالحی اصفهانی در تحقیقی با عنوان "The youth social exclusion in Iran" به بررسی عوامل ایجاد کننده طرد اجتماعی در بین جوانان ایرانی از دیدگاه اقتصادی پرداخته است. وی در تحقیق خود بیان می کند که " وضعیت کلان اقتصادی ، انفجار جمعیتی ناشی از نرخ های باروری در اواخر دهه 1970 و اواسط 1980 ، انتخاب ها و چالش های جدیدی را برای جوانان به ارمغان آورد.
" و در نتیجه " گروه فوق العاده بزرگی از جوانان امروز به ازدحام درمدارس ، عدم توازن جنسی در ازدواج و افزایش فشار برای ورورد به بازرا کار رسمی دچار شدند. دکتر صالحی بر این اعتقاد است که گنجایش جوانان و عبور موفقیت آمیز آنها به بزرگسالی در 3 بعد تحلیل می شود:
کسب مهارت برای اشتغال فعال:
"در 20 سال گذشته رشد چشم گیری در دستاوردهای تحصیل جوانان ایرانی در سرتاسر کشور وجود داشته است که از طریق افزایش نرخ های ثبت نام معلوم می گردد. به هر حال همانند بسیاری از کشورهای خاورمیانه و آفریقای شمالی ، بازار کار رسمی ایران به طور نامتناسبی به کسانی که دارای مدرک دانشگاهی بالاتر هستند ، پاداش های بالایی می دهد که بنابراین منجر به ایجاد نظام آموزشی مبتنی بر تمرکز بر تولید مدرک به جای افراد آموزش دیده می شود.
یافتن یک شغل
بعد از اتمام مدرسه ، جوانان ایرانی با چندین مانع در انتقال به اشتغال روبرو می شوند و تحصیل کردگان با نرخ بالای بیکاری و زمان طولانی مدت بیکار ماندن مواجه می شوند.قوانین سخت اشتغال در ایران در کمک به تعداد زیادی از جوانان جویای کار برای یافتن شغل مناسب ناتوان است."
ازدواج و تشکیل خانواده
در دو دهه ی اخیر زندگی خانوادگی در ایران تغییرات اساسی کرده است. با کاهش نرخ باروری ، هم مردان و هم زنان بیشتر برای ازدواج صبر کرده اند. درصد مردان و زنان ازدواج نکرده ی بین 25 تا 29 سال به سرعت در حال افزایش است. به طوری که از 8 درصد به 25 درصد در زنان و در مردان از 20 درصد به 40 درصد افزایش یافته است.تخیر در خروج از خانه والدین در بین جوانان ایرانی نیز افزایش یافته است زیرا انها زمان بیشتری در مدرسه می مانند و نمی توانند به مکانی متعلق به خود نقل مکان کنند.
نسبت مردان 20 تا 29 ساله ای که با والدینشان زندگی می کنند از حدود 50 درصد در 1984 به حدود 75 درصد در 2005 و برای زنان از 20 درصد به 48 درصد افزایش یافته است.
این افزایش سن شاید یک پدیده مثبت باشد . شاید تأخیر در سن ازدواج و تشکیل خانواده و داشتن فرزنداز نتایج سرمایه گذاری در آموزش باشد ؛ اما مجرد ماندن مشکل تازه ای در انتقال به بزرگسالی به وجود می آورد
شاید تأخیر در تشکیل خانواده واکنشی در برابر آداب و رسوم ازدواج باشد زیرا خرید مسکن و هزینه های خانواده رو به افزایش است."
دکتر اصفهانی به عوامل پدید آورنده حاشیه نشینی جوانان ایرانی بیشتر از منظر اقتصادی پرداخته است و با توجه به ساختار جمعیتی ایران مطالعات خود را انجام داده است.
در بسیاری از موارد بیشتر توجه به عواقب و پیامد های یأس به چشم می خورد و یأس و سرخوردگی جوانان به عنوان عاملی مهم در لایه های پنهان اجتماعی نادیده گرفته می شود و عموماٌ توجه به پدیده هایی مثل جرم ، انحراف ، حاشیه نشینی و . . . معطوف است.