javad jan
04-29-2013, 01:04 PM
با سلام خدمت دوستان و متخصصان عزيز
پر واضحه که يکی از اصلی ترين وظايف مهندسين صنايع ، مديريت پروسه تدوين طرح های امکان سنجی پروژه های صنعتی هستش. برای ايجاد يک واحد صنعتی در هر کجای دنيا ، مراحل اوليه ای وجود داره که لازم هست به دقت و با موفقيت طی بشه ، تا اون واحد يا پروژه صنعتی بتونه وارد فاز عملياتی بشه.
از اونجايی که امروزه ، اقتصاد ، مهمترين عامل در سياست گذاريها و تصميم گيريهای خرد و کلان ملی و جهانی هست ، بارزترين فاکتوری که باعث می شه سرمايه گذاری روی يه طرح و ايده صنعتی ، از ديد سرمايه گذاران (چه خصوصی و محلی ، چه ملی و چه فراملی) ، جذاب و منطقی به نظر برسه ، پر رنگ بودن مزيت های مالی و اقتصادی اون طرح هستش. اين امر هم هيچ جا خودشو نشون نمی ده مگر در مطالعات جامع امکان سنجی اقتصادی که توسط مهندسين خبره انجام می گيره.
من تو اين تاپيک قصد دارم که درباره استانداردهای جهانی تدوين يک طرح مطالعاتی امکان سنجی توضيح بدم. طرحی که از نظر علمی ، فنی و اقتصادی قابل ارايه به شرکتهای معتبر سرمايه گذاری و بانکهای داخلی و خارجی باشه.
ما ايرانيها وقتشه که ديگه به جهانی فکر کردن عادت کنيم و با قواعد و رسوم اون زندگيمونو بسازيم و فکر می کنم که مهندسای صنايع تو اين زمينه بايد همواره پيش قدم باشن. روشهای سنتی جذب سرمايه برای ايجاد يک واحد صنعتی مثلا در ايران ديگه جوابگوی قشر متخصص و فرهيخته ايرانی نيست و ما نبايد با محدود شدن به مرزهای ايران ، خودمونو دچار مصيبت بوروکراسی تموم نشدنی بانکی ، بهره های بعضا 27 درصدی (در بهترين حالت کمترين بهره بانکی دولتی در ايران که به اسم معافيت ، سوبسيد و غيره ، 7 درصد اعلام می شه ، در واقع بالای 15 درصد هست) ، فساد ادارای و . . . بکنيم. همينطور لازمه که متخصصای ايرانی با مسلط بودن به روش های جهانی خودشونو برای کار و فعاليت تو شرکتهای بزرگ فرامليتی آماده کنن (من بعدا در مورد نحوه استخدام تو شرکتهای بزرگ خارجی تو يه تاپيک مستقل توضيح خواهم داد).
همچنين تو اين بخش قصد دارم که به بررسی روابط بين مبحث اصلی يعنی مطالعات امکانسنجی و مباحث مهم مرتبط مثل اقتصاد مهندسی ، طرح ريزی واحد های صنعتی ، تکنيک های مطالعه بازار و شبيه سازی ، تکنيک های تهيه جداول مالی ، اصول مهندسی نت ، تکنيک های تحقيق در عمليات در بودجه نويسی و . . . هم بپردازم.
اميدوارم که اين مبحث برای مهندسای عزيز مفيد باشه.
از نظرات ، پيشنهادات و راهنماييهای شما استقبال و تشکر می کنم.
امروزه دلايل زير :
1. محدوديت شديد منابع مالی
2. رقابت شديد اقتصادی
3. تغييرات خلق الساعه اقتصادی ، سياسی
همگی باعث شدن که ورود به عرصه اقتصاد و بالاخص اقتصاد توليدی ، مخاطرات فروان خاص خودش رو داشته باشه.
تو بعضی از زمينه ها که به شدت به تکنولوژی وابسته هستن ، شايد طول عمر صحيح ترين و جامع ترين تصميم گيريهای مديريتی ، به 1 ماه هم نرسه و تمام مطالعات انجام شده ، تو اين يک ماهه اعتبار خودشونو از دست می دن. تو عصری که در هر ساعت ، مجموع data های توليد شده توسط انسان ، دو برابر اون جيزی هست که از ابتدای تاريخ تا اون لحظه توليد شده ، روش های سنتی تصميم گيری به هيچ وجه ديگه جوابگو نيستن.
همين امر هم باعث شده که تو کشورهای صنعتی و پيشرفته ، يک اصل اساسی پذيرفته بشه و اون چيزی نيست جز اصل " جدايی مالکيت از مديريت " . تقريبا چند دهه هست که اين کشورها پذيرفتن مجموعه شرايط اقتصادی جهان ايجاب می کنه که مديريت طرح ها و واحدهای اقتصادی به عهده متخصصين اون رشته باشه و نه لزوما صاحبان سرمايه.
تخصصی شدن امر مديريت تا اونجايی حياتی شده که حتی روش ها و تئوريهای سنتی مديريت هم کارايی خودشونو امروزه از دست دادن ! و درست همينجاست که رويکرد سيستمی به عنوان عاليترين روش تحليل علمی ، خودشو نشون می ده و ده ها مبحث جديد مثل " مديريت تحول ، مديريت استراتژيک ، مديريت تصميم گيری ، مديريت آينده ، مديريت بحران " و . . . ايجاد می شه.
امروزه شرکتهای چند مليتی هم معنای خودشونو از دست دادن و شرکت های فرامليتی جايگزين اونا شدن. واقعا معلوم نيست که مثلا مالکيت شرکت غول آسای GE تو دست کيه ؟ چونکه در هر لحظه از طريق اينترنت و بازارهای جهانی بورس ، هر شخصی در هر کجای جهان می تونه به هر مقدار دلخواه ، سهام اين شرکت رو بخره يا بفروشه. يعنی اينکه ديگه شما به سادگی نمی تونين با داشتن يه طرح اقتصادی به ظاهر مناسب ، مديريت اين شرکت رو قانع کنی که در پروژه های نيروگاهی ايران سرمايه گذاری کنن. چون شما نه با يه شخص طرفين و نه يه شرکت با مرزهای محدود. شما با شبکه جهانی بزرگی از سهامداران طرف هستين و بايد بتونين پاسخگوی يک تفکر اقتصادی باشين و نه يک سليقه اقتصادی شخصی و پر واضحه که تو اين تفکر اقتصادی ، شرايط سياسی ، فرهنگی ، مذهبی و . . . هم دخيل هستن.
در نهايت اين مطلب رو می خوام بگم که کشور ما يعنی ايران ، متاسفانه عقب موندگی وحشتناکی از کشورهای صنعتی از هر لحاظ داره و با روشهايی هم که فعلا داره تو سطح مديريت کلان کشور پياده می شه ، هيچ اميدی به بهبود اوضاء در آينده وجود نداره. اميدوارم نسل جديد ، يعنی ما متخصصای جوون ، بتونيم با نگرشی مدرن ، خودمونو با صلاحيت تو چرخه اقتصاد جهانی جا بديم.
پر واضحه که يکی از اصلی ترين وظايف مهندسين صنايع ، مديريت پروسه تدوين طرح های امکان سنجی پروژه های صنعتی هستش. برای ايجاد يک واحد صنعتی در هر کجای دنيا ، مراحل اوليه ای وجود داره که لازم هست به دقت و با موفقيت طی بشه ، تا اون واحد يا پروژه صنعتی بتونه وارد فاز عملياتی بشه.
از اونجايی که امروزه ، اقتصاد ، مهمترين عامل در سياست گذاريها و تصميم گيريهای خرد و کلان ملی و جهانی هست ، بارزترين فاکتوری که باعث می شه سرمايه گذاری روی يه طرح و ايده صنعتی ، از ديد سرمايه گذاران (چه خصوصی و محلی ، چه ملی و چه فراملی) ، جذاب و منطقی به نظر برسه ، پر رنگ بودن مزيت های مالی و اقتصادی اون طرح هستش. اين امر هم هيچ جا خودشو نشون نمی ده مگر در مطالعات جامع امکان سنجی اقتصادی که توسط مهندسين خبره انجام می گيره.
من تو اين تاپيک قصد دارم که درباره استانداردهای جهانی تدوين يک طرح مطالعاتی امکان سنجی توضيح بدم. طرحی که از نظر علمی ، فنی و اقتصادی قابل ارايه به شرکتهای معتبر سرمايه گذاری و بانکهای داخلی و خارجی باشه.
ما ايرانيها وقتشه که ديگه به جهانی فکر کردن عادت کنيم و با قواعد و رسوم اون زندگيمونو بسازيم و فکر می کنم که مهندسای صنايع تو اين زمينه بايد همواره پيش قدم باشن. روشهای سنتی جذب سرمايه برای ايجاد يک واحد صنعتی مثلا در ايران ديگه جوابگوی قشر متخصص و فرهيخته ايرانی نيست و ما نبايد با محدود شدن به مرزهای ايران ، خودمونو دچار مصيبت بوروکراسی تموم نشدنی بانکی ، بهره های بعضا 27 درصدی (در بهترين حالت کمترين بهره بانکی دولتی در ايران که به اسم معافيت ، سوبسيد و غيره ، 7 درصد اعلام می شه ، در واقع بالای 15 درصد هست) ، فساد ادارای و . . . بکنيم. همينطور لازمه که متخصصای ايرانی با مسلط بودن به روش های جهانی خودشونو برای کار و فعاليت تو شرکتهای بزرگ فرامليتی آماده کنن (من بعدا در مورد نحوه استخدام تو شرکتهای بزرگ خارجی تو يه تاپيک مستقل توضيح خواهم داد).
همچنين تو اين بخش قصد دارم که به بررسی روابط بين مبحث اصلی يعنی مطالعات امکانسنجی و مباحث مهم مرتبط مثل اقتصاد مهندسی ، طرح ريزی واحد های صنعتی ، تکنيک های مطالعه بازار و شبيه سازی ، تکنيک های تهيه جداول مالی ، اصول مهندسی نت ، تکنيک های تحقيق در عمليات در بودجه نويسی و . . . هم بپردازم.
اميدوارم که اين مبحث برای مهندسای عزيز مفيد باشه.
از نظرات ، پيشنهادات و راهنماييهای شما استقبال و تشکر می کنم.
امروزه دلايل زير :
1. محدوديت شديد منابع مالی
2. رقابت شديد اقتصادی
3. تغييرات خلق الساعه اقتصادی ، سياسی
همگی باعث شدن که ورود به عرصه اقتصاد و بالاخص اقتصاد توليدی ، مخاطرات فروان خاص خودش رو داشته باشه.
تو بعضی از زمينه ها که به شدت به تکنولوژی وابسته هستن ، شايد طول عمر صحيح ترين و جامع ترين تصميم گيريهای مديريتی ، به 1 ماه هم نرسه و تمام مطالعات انجام شده ، تو اين يک ماهه اعتبار خودشونو از دست می دن. تو عصری که در هر ساعت ، مجموع data های توليد شده توسط انسان ، دو برابر اون جيزی هست که از ابتدای تاريخ تا اون لحظه توليد شده ، روش های سنتی تصميم گيری به هيچ وجه ديگه جوابگو نيستن.
همين امر هم باعث شده که تو کشورهای صنعتی و پيشرفته ، يک اصل اساسی پذيرفته بشه و اون چيزی نيست جز اصل " جدايی مالکيت از مديريت " . تقريبا چند دهه هست که اين کشورها پذيرفتن مجموعه شرايط اقتصادی جهان ايجاب می کنه که مديريت طرح ها و واحدهای اقتصادی به عهده متخصصين اون رشته باشه و نه لزوما صاحبان سرمايه.
تخصصی شدن امر مديريت تا اونجايی حياتی شده که حتی روش ها و تئوريهای سنتی مديريت هم کارايی خودشونو امروزه از دست دادن ! و درست همينجاست که رويکرد سيستمی به عنوان عاليترين روش تحليل علمی ، خودشو نشون می ده و ده ها مبحث جديد مثل " مديريت تحول ، مديريت استراتژيک ، مديريت تصميم گيری ، مديريت آينده ، مديريت بحران " و . . . ايجاد می شه.
امروزه شرکتهای چند مليتی هم معنای خودشونو از دست دادن و شرکت های فرامليتی جايگزين اونا شدن. واقعا معلوم نيست که مثلا مالکيت شرکت غول آسای GE تو دست کيه ؟ چونکه در هر لحظه از طريق اينترنت و بازارهای جهانی بورس ، هر شخصی در هر کجای جهان می تونه به هر مقدار دلخواه ، سهام اين شرکت رو بخره يا بفروشه. يعنی اينکه ديگه شما به سادگی نمی تونين با داشتن يه طرح اقتصادی به ظاهر مناسب ، مديريت اين شرکت رو قانع کنی که در پروژه های نيروگاهی ايران سرمايه گذاری کنن. چون شما نه با يه شخص طرفين و نه يه شرکت با مرزهای محدود. شما با شبکه جهانی بزرگی از سهامداران طرف هستين و بايد بتونين پاسخگوی يک تفکر اقتصادی باشين و نه يک سليقه اقتصادی شخصی و پر واضحه که تو اين تفکر اقتصادی ، شرايط سياسی ، فرهنگی ، مذهبی و . . . هم دخيل هستن.
در نهايت اين مطلب رو می خوام بگم که کشور ما يعنی ايران ، متاسفانه عقب موندگی وحشتناکی از کشورهای صنعتی از هر لحاظ داره و با روشهايی هم که فعلا داره تو سطح مديريت کلان کشور پياده می شه ، هيچ اميدی به بهبود اوضاء در آينده وجود نداره. اميدوارم نسل جديد ، يعنی ما متخصصای جوون ، بتونيم با نگرشی مدرن ، خودمونو با صلاحيت تو چرخه اقتصاد جهانی جا بديم.