PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده می باشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمی کنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : جامعه شناسی و تمدن!!!



alamatesoall
04-20-2013, 03:54 PM
http://pnu-club.com/imported/2013/04/41.png



واژهٔ تمدن به تلقی‌های گوناگون از حالت‌های جامعه انسانی می‌پردازد. اشاره به تکامل و شکل‌گیری روابط بشری یکی از جنبه‌های رایج این کلمه در زبان ادبی است.
کلمه تمدن معانی خیلی مختلف و متفاوتی دارد که به جامعهٔ بشری مربوط می‌شوند. کلمه تمدن از کلمه لاتینی شهرنشین بودن یا شهروندان civis و شکل وصفی آن civilis مشتق می‌شود. کلمه متمدن شدن اساسا به معنی شهرنشین بودن، که توسط افراد جایگزین و انتخاب شده و موقعیت قانونی آن جامعه اداره می‌شود، می‌باشد تمدن روم قانون افراد غیرنظامی همه روی هم در یک کتاب بزرگ و کامل Corpus Juris Civlis در سده ۱۶ برای امپراتور ژوستینیان (۴۸۳ (پیش از میلاد) تا ۵۶۵ (پیش از میلاد) ) جمع آوری شده است. که مورد استفاده امپراتور ژوستینیان که دوباره کشف شده و توسط استادان و کارشناسان قانون در اولین دانشگاه که در اروپای غربی در بلوگنا در سده ۱۱ تأسیس شده بود مورد استفاده قرار گرفته است. از سال ۱۳۸۸ کلمه civil به زبان انگلیسی وارد شده و به عنوان تمدن به معنی قانونی که مراحل اعمال جنایی و قانونی رابرای شهروندان انجام می‌دهد، در سال ۱۷۰۴ بکار رفته است. این واژه درسال ۱۷۲۲ با مفهومی نزدیک به واژهٔ تمدن استفاده شده است که معنی آن متضاد و مخالف بربریت بوده است.

alamatesoall
04-20-2013, 03:56 PM
http://pnu-club.com/imported/2013/04/43.png (http://scumz.ir/?attachment_id=788)





تمدن چیست




تعریف ادبی و فنی


در ساده‌ترین حالت تعریف ادبی کلمه تمدن به معنی یک جامعه ترکیبی و پیچیده است. از نظر فنی انسان شناس‌ها مفهوم تمدن را در شمار بسیاری مردمانی که در شهرها زندگی می‌کنند و غذا و خوراک خود را از کشاورزی تهیه می‌کنند، در جامعه‌های به هم پیوسته با مردمانی که در گروه‌های نمادیک زندگی می‌کنند، در جامعه‌های قبیله‌ای با مردمانی که در گروه‌ها و محل‌های کوچک زندگی می‌کنند، در مردمان وابسته به هم بیابانگرد کوچ‌کننده که با شکارکردن و جمع‌آوری مواد غذایی زندگی می‌کنند، و نیز در قبیله‌هایی که با کارکردن در باغ‌های تولید گل و میوه و سبزیجات امرار معاش می‌کنند می‌یابند. البته، وقتی که این کلمه به صورت صفت استفاده می‌شود، فقط به بعضی از گروه‌های بشری اطلاق می‌شود و شامل جوامع و مردمان دیگر نمی‌شود.


جامعه بشری به صورت کلی

کلمه تمدن بعضی وقت‌ها می‌تواند به جامعهٔ بشری به صورت کلی اشاره کند مانند آن‌چه که در جمله‌های «یک جنگ هسته‌ای می‌تواند تمدن بشریت را محو کند» یا جمله «من خوشحال هستم که پس از هفته‌ها گم شدن و سرگردانی در میان وحشی‌ها به سلامتی دوباره به تمدن خود بر می‌گردم». بعلاوه، این کلمه در این مورد برای اشاره بالقوه به تمدن جهانی استفاده می‌شود.



یک استاندارد برای رفتار

کلمه تمدن همچنین می‌تواند به معنی استانداردی برای رفتار مشابه رفتار محترمانه و رسمی اجتماعی استفاده شود. رفتار متمدن یا مدنی نقطه مقابل بربریت یا رفتار بد و ناخوشایند تلقی می‌شود. در این مفهوم، تمدن به معنی مهارت و تخصص نیز می‌باشد. به عنوان مثال، مردمی که در یک روستایی کوچک کار می‌کنند اما دارای مهارت‌هایی هستند، می‌توانند افراد متمدن یا مدنی بشمار آیند.



تمدن به عنوان یک هویت فرهنگی

تمدن می‌تواند توصیف کنندهٔ فرهنگ یک جامعه پیچیده و بزرگ یا فقط توصیف کنندهٔ یک جامعه باشد. هر جامعه، تمدن، یا فاقد مجموعه بخصوصی از عقاید و آداب و رسوم است و یا مجموعه خاصی از این ویژگی‌ها و هنرها را دارد که آن را منحصر بفرد می‌سازد. تمدن‌ها بیشتر بر فرهنگ تأکید دارند که در برگیرنده ادبیات، هنرهای تخصصی و حرفه‌ای، معماری، مذهب سازمان یافته، و رسوم و سنت‌های پیچیده‌ای است و همه اینها در خدمت توسعه یک جامعه خاص هستند. طبیعت تمدن چنان است که همواره می‌خواهد گسترش بیابد و افراد بیشتری تابع آن شوند.



به هر صورت بعضی از قبیله‌ها یا مردم حتی امروزه در سال (۲۰۰۸) غیر متمدن مانده‌اند. این فرهنگها ابتدایی نامیده می‌شوند. آن‌ها دولتی براساس سلسله مراتب‌های سازمانی، مذهب سازمان یافته ، سیستم نگارش یا پول ندارند. ممکن است سلسله مراتب کمی وجود داشته باشد، برای مثال احترام به افراد مسن‌تر و بزرگ‌ترها، که یک مورد دو جانبه و بدون زور و اجبار با نوعی از توافق دو جانبه باشد. ممکن است دولتی درآن‌ها وجود نداشته باشد ، یا حداقل نوع متمدنی از دولت نباشد که ما بیشتر با آن آشنا هستیم.
جهان متمدن با معرفی و شناساندن کشاورزی، نگارش و تالیف، و مذهب به جوامع قبیله‌ای ابتدایی گسترش می‌یابد. بعضی قبیله‌ها با میل و رضایت رفتارهای متمدن و مدنی را اختیار و قبول می‌کنند. اما بعضی تمدن‌ها با زور و اجبار گسترش می‌یابند: اگر قبیله‌ای نخواهد که از کشاورزی استفاده کند یا مذهب معینی را قبول کند اغلب با زور و اجبار از سوی مردمان متمدن و پیشرفته مجبور می‌شود که قبول کند، و معمولاً این اجبار مردمان متمدن به خاطر تکنولوژی پیشرفته آن‌ها موفق می‌شود. مردمان متمدن و پیشرفته اغلب از مذهب به عنوان یک معیار برای متمدن بود خود استفاده می‌کنند، و ادعا می‌کنند که مردمان غیر متمدن عقب افتاده و بربر می‌باشند.



برای جهان غیر متمدن خیلی مشکل است که با زور و قهر و خشونت افراد متمدن مقابله کند چون این کار به معنی مقابله با استانداردهای جهان متمدن و به مفهوم زور و خشونت مدرن (جنگ) می‌باشد. آنها برای هرگونه مقابله و جنگ با جهان متمدن باید آمادگی و توسعه لازم را بیابند.
بنابراین، فرهنگ پیچیده‌ای که با تمدن همراه است ، گرایش به گسترش و نفوذ در فرهنگهای دیگر دارد و در بعضی مواقع آن‌ها را در خود هضم و محو می‌کند ( نمونه این واقعیت تمدن چینی و نفوذ آن در کره، ژاپن، ویتنام و غیره است) بعضی تمدنها واقعا فرهنگ‌های بزرگ و عظیم جهانی دارند که شامل ملت‌ها و مناطق بسیاری می‌شوند.
بسیاری از تاریخ نویسان درمورد این فرهنگ‌های گسترده جهانی مطالعه و تحقیق کرده‌اند و تمدن‌ها را به مانند واحدهای مجزا تصور کرده‌اند. آوسوالد اسپنگر که یکی از فلاسفه اوایل سده ۲۰ است از کلمه آلمانی Kultur, مترادف Culture برای بیان مفهومی که ما تمدن می‌نامیم استفاده می‌کند. او گفته است که پیوستگی تمدن براساس یک سمبل فرهنگی مجرد است. تمدن‌ها از آغاز تشکیل و در مدت حکومت و استیلا و افول و فروپاشی خود چرخه‌های مختلفی را تجربه می‌کنند.، اغلب توسط یک تمدن جدید و با یک فرهنگ نوین قوی ، که براساس یک سمبل جدید فرهنگی شکل می‌گیرد جایگزین می‌شوند.





جعفر درویشی منبع :ویکی پدیا انگلیسی
scumz.ir/?p=787