PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده می باشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمی کنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : شب‌ها خواب «فامیل دور» را می‌دیدم!



javad jan
04-16-2013, 06:55 PM
http://pnu-club.com/imported/2013/04/2574.jpg
محمد لقمانیان عروسك گردان فامیل دور از ماجرای این عروسک محبوب می‌گوید و اینکه چطور این شخصیت به او سپرده شد...




چهره فامیل دور چیزی نیست جز كمی اسفنج و رنگ به علاوه كمی مو به عنوان ابرو و سبیل و البته چشم های ریزی كه زیر پشته ای ابرو به سختی دیده می شود. اما همین چهره در موقعیت های مختلف می خندد، متعجب می شود، در هم فرو می رود، گشاده می شود و گاهی هم عمیق به ما نگاه می كند! مرضیه محبوب به عنوان عروسك ساز، بهادر مالكی در مقام صداپیشه و محمد لقمانیان به عنوان عروسك گردان هر كدام در جان دادن به این عروسك سهم دارند اما به نظر می رسد محمد لقمانیان برای فامیل دور سنگ تمام گذاشته و حركاتی برای او طراحی كرده كه در دیگر عروسك ها نمی بینیم. به همین بهانه با او به گفت وگو نشستیم.


شما از جمله كسانی بودید كه برای «كلاه قرمزی 90» دعوت به همكاری شدید. آیا از ابتدا مشخص شده بود كه قرار است كدام عروسك را بازی بدهید؟

نه، ما نزدیك دو ماه بدون عروسك با هم تمرین كردیم و بعد ببعی و فامیل دور رونمایی شدند. من به محض آن كه این دو عروسك را دیدم احساس كردم دلم می خواهد فامیل دور را بازی بدهم. حسی به من می گفت كه این عروسك باید مال من باشد.


http://pnu-club.com/imported/mising.jpg

یعنی بدون عروسك تمرین می كردید؟!

بله. تمرین های دست، بداهه گویی، صداپیشگی و...


چطور شد كه بالاخره فامیل دور مال شما شد؟

بعد از این كه تمرین ها را با عروسك ها شروع كردیم، هر بار یا خودم سراغ فامیل دور می رفتم یا آقای طهماسب می گفت تو امروز این عروسك را بردار و كم كم دیدیم من و فامیل دور با هم جور شده ایم و این عروسك مال من شده است.


به نظر می رسد فامیل دور تفاوت های جدی و اساسی با دیگر عروسك های این مجموعه دارد. برای شما به عنوان عروسك گردان چه مزایایی داشت؟

این عروسك نسبت به بقیه عروسك های مجموعه بزرگ تر است البته به همین دلیل وزنش بیشتر از آنهاست و بازی دادنش سخت تر است. یكی دیگر از جذابیت های فامیل دور برای من این است كه برای اولین بار عروسكی به برنامه كلاه قرمزی وارد شد كه بچه نیست. او كچل است، سبیل دارد و از همه مهم تر این كه نگاه خاصی دارد. من احساس می كنم چشم های فامیل دور با چشم بقیه عروسك ها فرق دارد؛ انگار نگاهمان می كند و انگار زنده است. فكر می كنم خانم محبوب او را با حس بیشتری ساخته است. فامیل دور در مقایسه با دیگر عروسك های این مجموعه یك ویژگی دیگر هم دارد و آن هم این است كه گردن دارد و این به من عروسك گردان فضا می دهد برای این كه سرش را بچرخانم.


انصافا صدای این عروسك هم حسابی به چهره اش هماهنگ است. این هماهنگی به كار شما هم كمك كرد؟

بله بسیار زیاد. اوایل كارمان، آقای مالكی برای مدتی نتوانست بیاید. بقیه دوستان كمك می كردند و به جای او حرف می زدند و حتی آقای جبلی هم به جای این عروسك حرف زد اما وقتی بهادر آمد احساس كردم این شخصیت برای خودش هویت پیدا كرده و به راستی جان گرفته است. با صدای بهادر مالكی، فامیل دور زنده شد و آنقدر برای من واقعیت پیدا كرد كه شب ها خوابش را می دیدم.


در خواب شما فامیل دور یك عروسك بود كه شما او را بازی می دادید یا زنده بود و خودش حركت می كرد؟

زنده بود؛ ما باهم دوست بودیم، حرف می زدیم و بیرون می رفتیم و...


اما شما عروسك گردان هستید و بیشتر اوقات فامیل دور را از زیر میز می بینید نه از آن نمایی كه ما می بینیم!

بله. اما او به یك شخصیت جدید در زندگی من بدل شده بود و من دوستش داشتم.


بـنابراین همكــاری با مجموعه كلاه قرمزی برای شما خیلی هیجان انگیز بوده است!؟

آقای طهماسب هنرمند بزرگی است و كم كاری را نمی پذیرد. همه ما با دل و جان در خدمت این كار بودیم. من به خاطر همكاری با این گروه هم شور داشتم، هم شوق، هم هیجان، هم استرس و دلشوره.


http://pnu-club.com/imported/mising.jpg

از این كه این كار تمام شده چه حسی دارید؟

شاید باورتان نشود اما بیشتر از هر چیز از این موضوع ناراحتم كه عروسك ها را باید توی صندوق بگذاریم تا دفعه بعدی كه نمی دانم كی هست و من هستم یا نه.


فكر نمی كردم یك مرد بتواند تا این حد به یك عروسك احساس داشته باشد!

خود من هم فكر نمی كردم. روزهای اول وقتی می دیدم خانم فنی زاده با كلاه قرمزی حرف می زند، او را نوازش می كند، موهایش را مرتب می كند و قربان صدقه اش می رود، من هم تعجب می كردم اما وقتی خودم عروسك گردانی فامیل دور را انجام دادم، به این عروسك جان بخشیدم و مدتی طولانی با او زندگی كردم، فهمیدم می شود یك عروسك را باور كرد و او را یك موجود زنده دانست. ما از وجود خودمان به عروسك ها جان می دهیم و اگر خوب باشیم عروسك ها خوب خواهند شد و اگر بد باشیم عروسك ها بد خواهند شد. به نظر من غم انگیزترین لحظه برای یك عروسك گردان وقتی است كه عروسك اش را می گذارند توی آرشیو.


نمی دانم احساس شما به این عروسك باعث شده، فامیل دور اینقدر واقعی به نظر برسد یا ویژگی هایی كه خود عروسك دارد و شاید هم چون فامیل دور یك آدم بزرگ است اینقدر حركاتش طبیعی است. به نظر شما علت چیست؟

شاید همه اینها. اما من به اندازه خودم تلاش كرده ام تا این اتفاق بیفتد. من بازیگر تئاتر هستم و سعی ام بر این بوده كه فامیل دور را مانند یك بازیگر به حركت در بیاورم. طوری او را بازی می دهم كه به اطرافش دقت داشته باشد، طبیعی رفتار كند مثلاگاهی سرش را بخاراند یا قلنج گردنش را بشكند و طوری روی صحنه حركت كند كه گویی تكنیك های بازیگری را آموخته و یك بازیگر حرفه ای است. البته تمرین ها هم در این زمینه بسیار موثر بوده است. آقای طهماسب همیشه از ما می خواست كه دست خالی سر تمرین حاضر نشویم؛ پرانرژی بیاییم و حركات تازه برای عروسكمان طراحی كنیم.


با این وصف باید در مقایسه با روزهای اولتان، خیلی چیزها یاد گرفته باشید!

من وقتی تكرار برنامه كلاه قرمزی سال 90 را دیدم از كار خودم بدم آمد. انگار با ترس و لرز فامیل دور را بازی می دادم، حركاتم خام بود و به پختگی لازم نرسیده بود. امسال سعی كردم این نقص ها را جبران كنم؛ كمی حركات تازه به عروسك بدهم و برای دست حتی سبیل فامیل دور هم حركاتی را طراحی كردم.


كار با آقای مالكی چطور بود؟

خیلی خوب. ما دو نفری به یك عروسك جان می دادیم. من به فیزیك و حركاتش روح می دادم و او به صدا و بیان فامیل دور. بنابراین هماهنگی بین روح و جسم این عروسك به هماهنگی بین ما دو نفر بستگی داشت. خوشبختانه آقای مالكی یكی از خلاق ترین صداپیشه های كشورمان است و هر ایده ای را به بهترین نحو اجرا می كند. یادم هست وقتی ایده ای مطرح می شد او مدام در حال تمرین و تكرار بود و این همه پویایی در وجود او مرا هم سر ذوق می آورد. احساس می كنم امسال خیلی هماهنگ تر از سال قبل عمل كردیم و همراهی ما باعث شد فامیل دور از سال گذشته خیلی بهتر ظاهر شود.

شهر ساز
04-16-2013, 08:04 PM
من عاشق فامیل دور بودم مخصوص بهار 92 که یواشکی شب ها با نامزدش صحبت میکرد خیلی بانمک بود خیلی:72:

javad jan
04-16-2013, 09:15 PM
من عاشق فامیل دور بودم مخصوص بهار 92 که یواشکی شب ها با نامزدش صحبت میکرد خیلی بانمک بود خیلی:72:

خیلی متاسفم از این بابت اما میخام 1 چیزی بگم:
من حتی 1 قسمت هم نتونستم از این برنامه رو ببینم
و واقعا برای خودم تاسف میخرم که برنامه خوبی رو از دست دادم