PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده می باشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمی کنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : معماری اسلامی



Borna66
06-09-2009, 12:23 PM
ظهور اسلام در آغاز قرن هفتم ميلادی بنياد بسياری از کشورهای کهن و متمدن آن زمان را دگرگون ساخت و قدرت و نفوذ آن در ترکستان غربی و پنجاب از يک طرف و اسپانيا از طرف ديگر گسترش يافت. به اين ترتيب با پيدايش تغيرات اساسی در سرزمينهای مذکور, هنر و تمدن کهن آسيا, شمال افريقا و حتی بخشی از اروپا دگرگون شد و شالوده هنر های اسلامی که ترکيبی از هنر حکومتهای مغلوب (مانند ساسانيان و حکومت بيزانس) با فرهنگ اسلامی بود شکل گرفت.

تشکل هنر اسلامی تقريباً, با روی کار آمدن سلسله اموی در سال 41 هجری مصادف بود و اين امر با انتقال مرکز خلافت از مدينه به دمشق بی ارتباط نبود. تغيير مرکز حکومت, مسلمانان را مستقيماً با هنربيگانه يعنی هنر ايران و روم آشنا کرد و از همين زمان بود که هنر دوره بنی اميه, که التقاطی از هنر سرزمينهای همجوار بود, راه تازه ای در پيش گرفت.

در دوره امويان در زمينه احداث بناها ی مذهبی و غير مذهبی فعاليت قابل توجهی صورت گرفت؛ از جمله می توان به بناهای قبه الصخره, مسجد جامع دمشق, قصرالعمره و بالاخره کاخ المشتی اشاره کرد که از شاهکارهای معماری اوايل اسلام به حساب می آيند. اين بناها تزيينات بسيار زيبايی همچون نقاشی, حجاری, موزاييک و گچبری دارند. در 133 هجری قمری با آغاز حکومت عباسيان در عراق ـ پايتخت سابق ساسانيان ـ يک شيوه هنری کاملاً ايرانی به وجود آمد و هنرهای مختلف اين عصر با الهام از عناصر دوره ساسانيان شکل تازه ای به خود گرفت.

ايجاد شهر دايره ای شکل بغداد و مسجد سامره را می توان الهام گرفته از معماری شهر هاترا و معماری ساسانی دانست. در همين زمان سلسله های مستقل و ملی مانند طاهريان, صفاريان, سامانيان در ايران تأسيس گرديد که در آفرينش هنرهای مختلف مانند سفال سازی, معماری و تزئينات آن درخشش تازه ای يافت؛ به نحوی که در دوره های بعد هنرمندان از آنها الهام گرفتند.

در نيمه اول قرن پنجم هجری در شرق ايران حکومت جديدی به نام سلجوقيان روی کار آمد که حدود 150 سال دوام يافت. اين دوره يکی از درخشانترين دوره های ابداع و توسعه صنايع و هنرهای مختلف اسلامی است. در اين دوره معماری و هنرهای وابسته به آن مانند آجرکاری و گچبری نيز با الهام ا زمعماری عصر پيش از اسلام به شکوفايی رسيد.

در اوايل قرن هفتم هجری, هجوم مغولان, بسياری از کشورهای اسلامی از جمله ايران را به ويرانی کشيد, ولی ديری نگذشت که مغولان فرهنگ و سنن ممل مغلوب را پذيرفتند و حتی حامی هنر و هنرمندان اسلامی شدند.

با تأسيس سلسله ايرانيان به زودی مراکز حکومت آنان مانند تبريز, بغداد, سلطانيه و اصفهان, محل اجتماع هنرمندان شد و بنا های مذهبی و غير مذهبی متعددی در قسمت های مختلف ايران با تزينات بسيار برجسته گچبری و آجرکاری بنا شد. در اواسط قرن هشتم هجری, حمله تيمور بار ديگر شهرها و مراکز اسلامی را به ويرانی کشيد, ولی دوباره شهرها آباد شد و سمرقند و بخارا پايتخت تيموريان گرديد و با بناهای متعدد مذهبی و غير مذهبی آراسته شد. در تزينات اين بناها از کاشی کاری معرق, که بهترين نمونه کاشی کاري است, استفاده شده است. در اوايل قرن دهم هجری صفويان در ايران به حکومت رسيدند و به ترتيب شهرهای تبريز, قزوين و اصفهان را به پايتختی برگزيدند. در اين زمان هنرهای مختلف بويژه معماری شکوه و زيبايي خاصی يافت و بنا های مختلف اين دوره با تزيينات متنوع کاشی کاری ـ که بتدريج جايگزين آجرکاری و گچکاری دوره های قبل گرديده بود ـ آراسته شد. از قرن چهاردهم هجری به بعد, معماری و تزيينات به شيوه دوره های قبل ادامه نيافت و تزيينات جديد جايگزين هنر معماری سنتی گرديد.









حکومت های اسلامی ايران



خلفای راشدين 11ـ40 ه.ق./ 632 ـ 661م

خلفای بنی اميه ـ پايتخت در دمشق 41ـ 132 ه.ق./ 661 ـ 749م

خلفای عباسی ـ پايتخت در بغداد 132ـ 656 ه.ق./ 749/750 ـ 1258م

آل بويه ـ جنوب و مراکز ايران و بغداد 320 ـ 454 ه.ق./ 732 ـ 1062م

سامانيان در خراسان و ماوراءالنهر 204 ـ 395 ه.ق./ 819 ـ1004/1005م

غزنويان در خراسان 366 ـ 582 ه.ق./ 421 ـ 1031م

سلجوقيان در عراق و ايران 429 ـ 590 ه.ق./ 1038 ـ 1194/ 1195م

ايلخانيان ـ پايتختها, مراغه, تبريز, 654 ـ 736 ه.ق./ 1256 ـ 1335م

سلطانيه

مظفريان در اصفهان و فارس 713 ـ 795 ه.ق./ 1314 ـ 1393م

تيمورياندر ماوراءالنهر و ايران 771 ـ 912 ه.ق./ 1370 ـ 1506م

صفويان پايتخت در تبريز, قزوين, 907 ـ 1135 ه.ق./ 1501 ـ 1732م

اصفهان

افشاريه ـ خراسان 1148 ـ 1210 ه.ق./ 1736 ـ 1795م

زنديه ـ پايتخت در شيراز 1163 ـ 1209 ه.ق./ 1750 ـ 1794م

قاجاريه ـ پايتخت در تهران 1193 ـ 1342 ه.ق./ 1779 ـ 1924م

Borna66
06-09-2009, 12:23 PM
ويژگي های معماری ايران در دوره ی اسلامی 1

قسمت اول

برخی از محققان نظير پروفسر ويلبر معتقدند که اجرای هر طرح معماری به سه عنصر اجتماعی بستگی دارد. اول جامعه ای که به آن طرح نيازمند است؛ دوم شخص يا اشخاصی که از اجرای طرح حمايت می کنندو هزينه مالی آن را متعهد می شوند؛ سوم معمار يا استاد کارانی که طرح را اجرا می کنند. جذابيت تحقيق و مطالعه معماری ايران در اين است که دريابيم چگونه اين عوامل سه گانه بر يکديگر تأثير می گذارند و سرانجام به احداث بنايی منجر می شوند

کاربرد بناها

مطالعه درباره معماری ايران, نشان دهنده چگونگی گسترش آن در طی پانزده قرن گذشته است. در هر دوره بناهايی با ويژگيهای گوناگون در روستاها, شهرها, جاده های کاروانی, مناطق کويری, گذرگاههای کوهستانی و شهرهای ساحلی ايجاد گرديده که کاربردهای متفاوت داشته اند.

اهميت معماری اسلامی وقتی آشکار می شود, که بدانيم در ساخته های اين دوره به کاربرد مادی و معنوی بناها ـ که از مهمترين ويژگيهای آن است ـ توجه شده است.

برای دريافتن اهميت اين ويژگيها در گسترش معماری شايسته است طبقه بندی بناهای دوره اسلامی و کاربرد آنها را مشخص کنيم.

بطور کلی بناهای دوره اسلامی را می توان به دو گروه عمده تقسيم کرد:

الف) بناهای مذهبی. شامل مساجد, آرامگاهها, مدارس, حسينيه ها, تکايا, و مصلی ها؛ ب) بناهای غير مذهبی. شامل پلها, کاخها, کاروانسراها, حمامها, بازارها, قلعه ها و آب انبارها.

در دو گروه فوق از بناهای دوره اسلامی, مکانی برای عبادت, تجارت و سکونت وجود داشته است.



مساجد

مساجد مهمترين بناهای مذهبی هر شهر و روستا هستند که همواره نقش مهمی در زندگی مسلمانان داشته اند. اقامه نماز جمعه, مراسم مذهبی, ايراد خطبه ها و تدريس در مساجد انجام می گرفت؛ زيرا مسجد بهترين مکان برای ابلاغ فرامين حکومت به مردم بود.

کتيبه های باقيمانده بر ديوار بعضی از مساجد(مسجد جامع قزوين و مسجدجامع کاشان) حاوی وقف مکانهايی برای برای توسعه و تعميرات مساجد از طرف واقف يا حکمران است.

اغلب مساجد در مرکز شهرها, نزديک بازارها و محدوده دارالحکومه ساخته می شدند و اگر شهری به بيش از يک مسجد نياز داشت, مساجد ديگری از طرف حکومت يا افراد خير احداث می شد. اهميت مساجد در شهرها به حدی بود که اگر شهری مسجد جامع يا آدينه نداشت, اهميت شهری هم نداشت. در صدر اسلام مساجد نقشه های ساده ای داشتند, ولی در طول زمان با طرحهای گوناگون و تزيينات مختلف, نقشه ها پيچيده شدند.

درنقشه مساجد, از قرن چهارم هجری دگرگونيهايی به وجود آمد و بر اساس آن, مساجد متفاوت در شهرها احداث شد. مهمترين نقشه هايی که در مساجد به کار گرفته شده, شامل يک ايوانی, دو ايوانی, چهار ايوانی, و ترکيب چهار طاقو ايوان بوده که معماران دوره اسلامی آنها را از شيوه های معماری عهد اشکانی و ساسانی اقتباس کرده اند. مثلاً نقشه چهار ايوانی ـ در ساخت بسياری از بناها ـ الهام گرفته از نقشه کاخ آشور, متعلق به زمان اشکانيان است.

معماران دوره اسلامی مسجد را به شيوه های گوناگون می آراستند. در هر دوره يکی از عناصر تزيطنی در آراستن مساجد متداول بوده است؛ برای مثال در عهد سلجوقيان آجرکاری, در عهد ايلخانيان گچبری و در عهد تيموريان و صفويان کاشيکاري رواج بيشتری داشته است و در مواردی نيز تزيينات آجرکاری, گچبری و کاشيکاری با هم به کار گرفته می شد.

مدارس

در صدر اسلام تدريس علوم مذهبی در مساجد انجام می شد. بتدريج با توسعه علوم اسلامی, فضای آموزشی از مساجد جدا گشت. در قرن پنجم هجری (همزمان با حکومت سلجوقيان) به تشويق خواجه نظام الملک, مدارس متعددی در شهرهای معروف اسلامی مانند بغداد, ری, نيشابور و جرجان ساخته شد. بعدها نقشه چهار ايوانی, که مورد توجه معماران قرار گرفت, برای فضاهای آموزشی طرحی متعارف شد. در اطراف ايوانها, حجره هايی به صورت يک يا دو طبقه یرای استفاده و اقامت شبانه روزی دانشجويان و طلاب علوم دينی ساخته شد. غير از ساعات تدريس, از مدارس به عنوان مسجد نيز استفاده می کردند. مدارس نيز همانند مساجد با آجرکاری, گچبری و کاشيکاری تزيين می شد(مانند مدارس غياثيه, چهار باغ و مطهری).

Borna66
06-09-2009, 12:23 PM
ویژگی های معماری ایران در دوره ی اسلامی 2

قسمت دوم



آرامگاهها و زيارتگاهها

به طور کلی آرامگاه به بنايی گفته می شود که يک يا چند شخصيت مذهبی يا سياسی در آن دفن شده باشد. اين نوع بناها را به دو گروه مقبره های مذهبی(زيارتی) و مقبره های غير مذهبی می توان تقسيم کرد.

مقبره های مذهبی در بيشتر شهرها و روستاها به امامزاده معروف شده اند و در مقايسه با ساير بناهای اسلامی(بجز مساجد) از اعتبار ويژه ای برخوردارند. امامزاده ها بيش از ديگر بناها ی دوره اسلامی مورد احترام و علاقه مسلمانان بويژه شيعيان هستند. بناهای فوق در طول زمان توسعه يافته و از يک آرامگاه معمولی به مجموعه های بسيار با شکوهی تبديل شده اند(مانند مجموعه بناهای مشهد, قم, بسطام و شيخ صفی). مقبره ها اغلب با نقشه های مدور, مربع و هشت ضلعی با شيوه های گوناگون معماری احداث شده اند(مانند مرقد اسماعيل سامانی در بخارا, گنبد قابوس در دشت گرگان, برج رادکان در خراسان, برج علاء الدين در ورامين و بنای سلطانيه در زنجان). همانند ساير بناهای اسلامی مقبره ها نيز با آجرکاری, گچبری, کاشيکاری و آينه کاری تزيين شده اند.

تنها در ايران دوره اسلامی است که ايجاد مقبره ها و زيارتگاهها از چنين سابقه طولانی و ويژگیهای معماری منحصر به فرد و تزيينات باشکوه برخوردار است. اينگونه بناها به نامهای برج, گنبد, بقیه و مزار نيز معروف شده اند(مانند برج رادکان, گنبد قابوس, بقعه شيخ صفی).

حسينيه ها, تکايا و مصلی ها

در بسياری از شهرهای اسلامی در مواقع خاصی مانند محرم, صفر و رمضان مراسم دعا, روضه و سوگواری برگزار می شده است. اين مراسم بيشتر در مکانهايی معروف به تکيه و حسينيه برقرار بوده است.

به طور کلی تکايا و حسينيه ها مکانهای محصوری بودند که در مسير گذرگاههای اصلی شهرها قرار داشتند. از اين مکانها بويژه در ايام سوگواری ـ خصوصاً محرم ـ برای مراسم تعذيه خوانی, پرده خوانی و سينه زنی استفاده می شد. در اين ايام مکان را سياهپوش کرده, آن را با طوق و نخل و علامت و کتل آذين می کردند. مصلی اغلب در خارج از شهرها قرار داشت و برای اقامه نماز عيد فطر و قربان از آن استفاده می شد. اينگونه بناها دارای طرح و نقشه خاصی نبودند و با توجه به مکانهای شهری و عمومی در گذرگاهها, ميدانها و راسته بازارها ساخته می شدند. همچنين اين مکانها فاقد تزيينات معماری بودند(مانند امير چخماق يزد, پهنه و ناسار سمنان و گذر حاجی محله کاشان).

پلها

پلها و آب بندها از بناهای غير مذهبی هستند که در ادوار گذشته در مسير جاده های کاروانی, راهها و روی رودها ايجاد شده اند. مهمترين پلها در مسير جاده های کاروانی و جاهايی که طغيان آب رودخانه ها غير قابل کنترل بوده, بنا شده اند. از دوران بسيار کهن, هنگامی که بشر توانست آب را مهار کند و مسير آن را مشخص سازد و از تنه درختان برای عبور و مرور از عرض رودخانه استفاده کند, کار پل سازی آغاز شده است.

معماران ايرانی در احداث پلها علاوه بر تسهيل امر عبور و مرور, ايجاد اب بندها را در نظر داشته اند. مشاهده قديمیترين پلها يعنی پل برديده از دوره هخامنشيان در جلگه مرودشت, بيستون در کرمانشاه از دوره ساسانيان, بند امير در فارس از دوره آل بويه و پل خواجوی اصفهان, مؤيد اين نکته است که معماران در امر پل سازی علاوه برگذر از رودخانه به ذخيره کردن آب نيز توجه داشته اند.

ايران در دوره باستان و دوره اسلامی سهم قابل توجهی در توسعه پل سازی ـ از قرن هشتم ق.م. تاکنون ـ به عهده داشته است. بقايای پلها و سدها نشان دهنده نوع معماری آن زمان است. ذوق و سليقه معماران ايرانی در تزيين پلها نيز قابل توجه است؛ بعضی از پلها دارای تزيينات آجرکاری و کاشيکاری است(مانند پل خواجوی اصفهان).

کاخها

احداث کاخها در ايران به گذشته های بسيار دور باز می گردد. مفهوم امروزی کاخ با مفهوم اين کلمه در گذشته متفاوت است. در گذشته بناهايی منفرد با نوعی معماری برتر از ديگربناها احداث می گرديد که کاربردهای متعددی داشت؛ مثلاً, ممکن بود زمانی به عنوان معبد و نيايشگاه و گاه به جای قلعه دفاعی و سرانجام برای سکونت حکمرانان استفاده شود(چغازنبيل). بتدريج ماهيت اين بناها تغيير يافت و کاخها ياقصرها در ايران مقر حکومت سلسله های مختلف شد؛ برای مثال در زمان هخامنشی تخت جمشيد, در زمان اشکانی کاخ آشور, در زمان ساسانی تيسفون و کسری و سروستان را می توان نام برد. در دوره اسلامی اينگونه بناها بتدريج برای سکونت و امور حکومتی استفاده گرديد.

از صدر اسلام کاخ يا بنای با شکوهی که در مقياس برتر ساخته شده باشد, به جای نمانده است. شيوه معماری کاخ العمره و کاخ المشتی ـ که در زمان امويان احداث گرديد و بقايای آن هنوز پابرجاست ـ از شيوه هنری عهد ساسانی اقتباس شده است.

از زمان صفوی احداث کاخها وارد مرحله تازه ای شد و در پایه تختهای سه گانه آنها (تبريز, قزوين و اصفهان) نمونه های جالب توجهی ساخته است.

کاخهای چهل ستون, هشت بهشت و عالی قاپوی اصفهان, صفی آباد بهشهر, فين کاشان و فرخ آباد ساری از مهمترين نمونه های شيوه معماری عهد صفويان هستند.

ايجاد کاخها به همين شيوه تا عهد نادرشاه (مانند کاخ خورشيد کلات) و عهد قاجار (مانند کاخ صاحبقرانيه و شمس العماره) ادامه يافت.

کاخها در ايران نقشه های گوناگونی داشته است: برخی کوشک مانند بوده اند( مانند هشت بهشت صفی آباد), بعضی نقشه مربع و مستطيل داشته اند و برخی چند ضلعی بوده اند.

مهمترين مسأله در ساختن کاخها, بويژه از عهد صفوی به بعد, تزيين با کاشيکاری, گچبری, آيينه کاری و سنگ کاری است.

کاروانسراها

ساخت کاروانسرا با توجه به اوضاع اجتماعی, اقتصادی و مذهبی, از روزگاران قديم در ايران مورد توجه خاص بوده است. به طور کلی کاروانسراها به دو گروه برون شهری و درون شهری تقسيم می شوند.

توسعه راههای تجارتی و زيارتی باعث شده که در بين جاده های کاروانی در سراسر کشور کاروانسراهايی برای توقف و استراحت کاروانيان بنا شود. موقعيت جغرافيايی, سياسی و اقتصادی در ايران از علل ازدياد و گسترش اين بناها بوده است. در ايران به فاصله هر چهار فرسنگ(26 کيلومتر) کاروانسرايي برای استراحت بنا شده است. زيارت شهرهای مذهبی مانند قم, مشهد و کربلا باعث شده بود تا کاروانسراهای متعددی در مسير جاده هايي که به اين شهرها منتهی مي شود, احداث گردد(در مسير خراسان بزرگ, غرب به شرق, کرمانشاه و مشهد). اين راه ارتباطی مهم از غرب به شهرهای مذهبی نجف و کربلا و از شرق به حرم حضرت رضا(ع) در مشهد متصل می شده است. همچنين در زمان صفوی برای رفاه حال زائران, کاروانسراهايي در اين مسير بنا شده که در حال حاضر بقايای پنجاه کاروانسرا باقی است.

معماری کاروانسراهای ايران بسيار متنوع است. معماران با توجه به موقعيت اقليمی سرزمين ايران, کاروانسراهايي با ويژگيهای گوناگون احداث کرده اند. در ساخت کاروانسراهای برون شهری از نقشه های چهار ايوانی, دو ايوانی, هشت ضلعی, مدور, کوهستانی و نوع کرانه خليج فارس استفاده شده است. در احداث کاروانسراها مانند مساجد و مدارس بيشتر از طرح چهار ايوانی استفاده شده و اتاقهايي در اطراف حياط, برای استفاده مسافران ساخته شده است. برخی از کاروانسراها با شيوه های آجر کاری, گچبری, و کاشيکاری مزين شده اند(مانند رباط شرف خراسان, کاروانسرای سپنج شاهرود و مهيار اصفهان).

حمامها

حمامها از ديگر بناهای غير مذهبی ايران است که در شهرها و روستاهای مختلف احداث شده است. در اديان مختلف آيين شستشو, غسل و تطهير از اهميت ويژه ای برخوردار است. طبق مدارک موجود توجه به پاکيزگی و طهارت در ايران زمين به دوران قديم حتی پيش از زرتشت می رسد. بنابراين نياز بشر به محلی برای شستشو و تطهير, موجب احداث حمامها شده است. طبق مدارک باستانشناسی از جمله قديميترين حمامها, حمامی در تخت جمشيد از دوره هخامنشی و حمامی در کاخ آشور متعلق به دوره اشکانيان است.

بعد از ظهور اسلام, پاکيزگی ـ بويژه غسلهای متعدد و وضو برای نمازهای پنجگانه ـ در زندگی روزمره مسلمانان از اهميت ويژه ای برخوردار شد تا جايي که سخن گوهربار رسول اکرم(ص)«النظافه من الايمان» شعار هر مسلمان گرديد.

در شهرهای اسلامی حمامها در گذرگاههای اصلی شهر, راسته بازارها و کاخهای حکومتی طوری ساخته می شد که برای تأمين آب بهداشتی و خروج فاضلاب مشکلی پيش نيايد. شايد بتوان گفت حمامها پس از مسجد و مدرسه يکی از مهمترين بناهای شهری محسوب می شدند.

فضای اصلی هر حمام, شامل بينه, ميان در و گرمخانه بود. به اين ترتيب که هر يک از فضاهای فوق به وسيله راهرو و هشتی از فضای ديگر جدا می شد تا دما و رطوبت هر فضا نسبت به فضای مجاور تنظيم شود. کف حمامها از سنگ مرمر و ديگر سنگها پوشيده شده بود, ازاره حمام با سنگ و کاشی تزيين می شد. از جمله تزيينات داخلی حمامها آهکبری به صورت ساده و رنگی بوده است (مانند حمام گنجعليخان کرمان, کردشت ميانه و خسرو آقا اصفهان).

Borna66
06-09-2009, 12:23 PM
ویژگی های معماری ایران در دوره ی اسلامی 3

قسمت سوم



قلعه ها

آغاز خانه سازی بشر همواره با انديشه دفاع در برابر دشمنان همراه بوده است و قلعه ها مظاهر بارز انديشه دفاعی انسان هستند.

به طور کلی قلعه ها به دو گروه عمده تقسيم می شود: قلعه های کوهستانی و قلعه های دشت. همانطور که در معرفی کاخها گفته شد, از يک بنا ممکن است استفاده های گوناگونی شود. از قلعه نيز در موقع آرامش و صلح به عنوان کاخ استفاده می شد. با اين توضيح تخت جمشيد را, با توجه به طراحی آن, می توان يک قلعه دانست. همچنين از تخت سليمان در تکاب آذربايجان غربی ـ که مکانی مقدس بوده ـ گاهی به عنوان نيايشگاه و زمانی به عنوان کاخ استفاده می شده است.

بزرگترين و مستحکمترين قلعه هايي که در ايران بنا شده, متعلق به فرقه اسماعيليه است. اين قلعه ها در بلنديهای رشته کوههای البرز بنا شده اند(مانند الموت, لمبسر, گردکوه, سارو و امامه).

معماری اينگونه قلعه ها جنبه نظامی و دفاعی داشته و طرح و نقشه آنها ويژگيهای گوناگونی دارد. قلعه ها در صعب العبورترين بلنديهای کوهستانی بنا می شدند و چون طرح و نقشه ای از پيش آماده نداشتند, طراح يا معمار حصارها, برجها, اتاقها و وروديها را با توجه به موقعيت طبيعی صخره ها, احداث می کرد. به اين علت اغلب قلعه های کوهستانی دارای طرح هندسی مشخص نبودند. مصالح ساختمانی قلعه ها بيشتر قلوه سنگ و آجر, و ملاط آن ساروج و آهک بود.

قلعه هايي که در دشت برای محافضت از کاروانها و يا برای استفاده سربازان بنا می شد عمدتاً طرح هندسی مشخص داشتند و دارای نقشه های مربع, مستطيل, چند ضلعی و مدور بودند. اين قلعه ها دارای برج و بارو بودند و مصالح ساختمانی آنها نيز از آجر و خشت بود (مانند قلعه گلی ورامين, ميان گاله گرگان, قوشچی اروميه و قلعه کهنه کرمانشاه).

در قرن دوازدهم هجری ايجاد قلعه در گذرگاهها به شيوه گذشته متوقف شد و پاسگاهها و سربازخانه هايي به شيوه جديد احداث گرديد. همچنين در کرانه خليج فارس قلعه هايي با سبک معماری غربی ساخته شد(مانند قلعه های هرمز, خارک, قشم و بندر عباس).

آب انبارها

موقعيت اقليمی مناطق مختلف ايران تأثير زيادی در ابداعات معماری اين سرزمين داشته است. از روزگاران کهن در کنار طرحهای عمده تأمين آب مانند ايجاد قنات و ساختن سد, به ذخيره سازی آبهای زمستانی و مصرف آن در فصلهای کم آب و خشک سال نيز توجه شده است و «آب انبار» را به همين منظور بنا کرده اند. قديميترين نمونه به جای مانده, منبع ذخيره آب معبد چغازنبيل در خوزستان از دوره هخامنشی است.

آب انبارها به دو گروه کلی عمومی و خصوصی تقسيم می شوند. از نظر معماری آب انبارها شامل منبع ذخيره آب, پوشش منبع, بادگير و هواکش, راه پله, پاشير و سردر تزيينی و کتيبه هاست که در اشکال گوناگون مکعب, مستطيل, استوانه ای و چند ضلعی ساخته شده اند.

مصالح ساختمانی آنها سنگ و آجر, شفته آهک و ساروج است. تعدادی از اين آب انبارها با آجر و کاشی تزيين شده اند(مانند آب انبارهای قزوين, ده نمک سمنان و پنج بادگير يزد).

بازارها

سابقه ايجاد بازار در ايران به روزگاران بسيار دور باز می گردد. طبق مدارک تاريخی بازار در بسياری از شهرهای قبل از اسلام يکی از عناصر مهم شهری بوده است

پس از اسلام, گسترش شهرهای اسلامی و افزايش ارتباطات اجتماعی, ازدياد راههای کاروانی, توسعه کاروانسراها و تبادلات اقتصادی موجب شکل گرفتن فضای بازرگانی و توليدی موسوم به بازار شد. در شهرهای اسلامی بازار محور اصلی و مرکز اقتصادی شهر بوده و انبارهای مهم, مراکز توليدی, مراکز توزيع کالاهای گوناگون و مبادلات پولی در آن جای داشتند.

بازارها بيشتر در امتداد مهمترين راههای اصلی شهر ساخته می شدند و در اغلب موارد راسته بازار شاهراه اصلی شهر نيز بود که مهمترين و شلوغترين دروازه ها را به مرکز شهر متصل می کرد(مانند بازار سلطانيه, بازار اصفهان و بازار نايين). در بيشتر شهرهای اسلامی مسجد جامع در کنار بازار قرار داشت.

دکانها در دو سوی راسته اصلی و راسته های فرعی قرار داشتند. برخی از راسته ها به عرضه کالاهای مخصوص اختصاص داشت؛ مانند بازار بزازها, کفاشها, زرگرها و آهنگرها. کاروانسراهای درون شهری ـ که قبلاً مورد بحث قرار گرفت ـ اغلب در پشت دکانهای بازار قرار داشت و به وسيله راهرو يا فضای کوچک به بازار مرتبط می شد. بسياری از سراها دو طبقه ساخته می شدند و همه آنها دارای حياط مرکزی بودند.

طول بازارها اندازه مشخص و معينی نداشت و به نسبت وسعت شهر و رونق بازار متفاوت بود. طول راسته اصلی در شهرهای کوچک و متوسط در حدود چند صد متر و در شهرهای بزرگ, بيش از يک کيلومتر بود و عرض بازارها بين پنج تا ده متر بوده است.

در ساختمان بازارها از بهترين مصالح و شيوه های معماری استفاده می شد. ستونها و ديوارها بيشتر از سنگ و آجر بود و برای پوشاندن سقف از گچ و آجر استفاده می کردند. برای پوشاندن دهانه های بزرگ مانند چهار سوها و تيمچه ها از گنبد و کاربندی استفاده می شد. پشت بام بازارها هم بيشتر با کاهگل پوشانده می شد؛ زيرا کاهگل هم عايق حرارتی بود و هم عايق رطوبتی. کف بازارها اغلب خاکی بود که در اثر گذشت زمان کوبيده و محکم می شد. البته گاهی از سنگ وآجر برای پوشاندن کف بازار و حجره ها استفاده می کردند.

به هر حال, بازار يکی از مهمترين بناهای عمومی شهرهای گوناگون است که در وهله اول برای عرضه, توليد, تبادل و خريد و فروش کالا شکل گرفت, ولی بعدها کارکردهای متعدد فرهنگی و اجتماعی پيدا کرد. رشد و رونق اقتصادی منجر به پيدايش انواع بازار شد که از ميان آنها می توان از بازارهای ادواری, بازارهای روستايي, بازارهای ثابت, بازار بين راهی و بازارهای شهری نام برد.

عناصر تشکيل دهنده معماری

هر بنای دوره اسلامی چه بنای مذهبی, مانند مسجد و مدرسه و چه غير مذهبی, مانند کاروانسرا و کاخ از فضاهای گوناگون تشکيل می شود و گاهی نيز ممکن است فضای تازه به صورت الحاقی به بناهای ديگر اضافه شود؛ مثلاً مناره يا منار در مسجد و مدرسه که جزيي از بناست و به طور مجزا هم کاربرد دارد.

ميانسرا

ميانسرا ـ حياط و صحن ـ يکی از ويژگيهای معماری اسلامی است. مساجد, مدارس و کاروانسراها عمدتاً دارای صحن يا حياط مرکزی هستند. ميانسرا در دوره اسلامی دو نقش مهم داشت: اول اينکه نياز مسلمانان را به وضوخانه و محل تطهير در مساجد و مدارس و نياز مسافران را به استراحت, بارگيری و باربندی در حياط کاروانسرا تأمين می کرد. دوم اينکه با کانون قرار دادن فضای داخلی, بنا را از سر و صدا و فعاليت زندگی روزمره و عادی جدا می کرد.

شکل ميانسرا عموماً مربع و مستطيل بود, ولی گاهی از نقشه های چند ضلعی و مدور هم استفاده می شد. ميانسرا راه دسترسی به شبستان و بناهای وابسته مانند راه پله ها و اتاقها را مشخص می کرد و دارای ايوانی در يک يا دو يا چهار طرف بود.

ايوان

ايوان از زمان اشکانی مورد استفاده قرار گرفته و ساخت آن تا کنون به شيوه های گوناگون ادامه يافته است.

ايوان که معمولاً از يک طاق آهنگ تشکيل می شود از سه طرف بسته و به طرف ميانسرا باز می شود. ايوانها به صورت فضاهای ورودی و خروجی ساخته می شوند و در حالی که برای جريان يافتن هوا باز هستند, از تابش آفتاب جلوگيری می کنند و به عنوان يکی از اجزای تشکيل دهنده اهميت فوق العاده ای داشته, به بنا, برجستگی و شکوه می بخشند. ايوان کانونی است برای تزيينات مختلف بنا, چون ايجاد مقرنسها با شيوه آجر کاری, گچبری و کاشيکاری

رواق

به فضاهای سرپوشيده ستوندار يا متشکل از چشمه طاقهايي گفته می شود که در طرفين صحن يا ميانسرای

مساجد يا اماکن مذهبی ساخته می شود. دهانه اينگونه فضاها رو به صحن است و در ورودی مسجد را به شبستان يا گنبد خانه متصل می سازد.

گنبد

گنبد نيز مانند ايوان يکی از مهمترين عناصر معماری ايران است که سابقه آن به قبل از اسلام می رسد. پوشش گنبدی در معماری اسلامی ويژگيهای متعددی دارد و بيش از هر نوع پوششی کاربرد داشته است.

ايجاد گنبد روی فضای مربع و يا چند ضلعی دارای چند مرحله بوده است: نخست اتاق چهار گوش با درها و طاقچه ها سپس بخش انتقالی بين اتاق چهار گوش و گنبد و در پايان گنبد اصلی معماران ايرانی روی بناهای گوناگون, بويژه روی مقبره ها, مساجد و مدارس, زيباترين گنبدها را ساخته اند. گنبدهای ايرانی دارای اشکال مختلفی است که برخی از آنها عبارتند از: گنبد مخروطی يا رک, گنبد يک پوش, گنبد پيوسته و گسسته.

شکوه و زيبايي معماری ايران در دوره اسلامی بستگی زيادی به گنبدهای آن دارد که اغلب با کاشيکاری معرق تزيين شده اند(مانند مسجد شيخ لطف الله).

شبستان ستوندار

شبستانهای ستوندار ـ که ارتفاع چندانی ندارند ـ معمولاً در طرفين گنبدها بنا شده اند. اين شبستانها به گونه ای ساخته شده اند که بتوان با افزودن يا برداشتن دهانه هايي, آنها را توسعه داد يا کوچک کرد. به اين ترتيب چنين منطقه سرپوشيده ای را می توانستند با ديواری تيغه مانند که هيچ گونه عملکرد ساختمانی نداشت محصور کنند(مانند مسجد تربت جام و امير چخماق يزد).

چهار صفه

قرن هشتم هجری تاريخ تکامل چهار صفه با موارد استفاده گوناگون است. اين بنا در اصل عبارت است از يک فضای مربع يا مستطيل شکل که با اتاقهای متصل به هم احاطه شده, به طوری که در اطراف فضای مرکزی تعدادی اتاقهای شاه نشين مانند به وجود آورده است.

اصطلاح چهار صفه را می توان برای اتاق يا چهر طاق (صليبی شکل) يا تالار مستطيل به کار برد, که با چند طاق پوشيده شده است. چهار صفه های ساده معمولاً در گوشه های عمارتی که در وسط حياط قرار دارد ساخته شده اند(مانند مدرسه خرگرد خراسان).

هجره

هجره يآ اتاق معمولاً در اطراف حياط مرکزی يا ميانسرا به صورت مربع, مستطيل يا چند ضلعی ساخته می شد. اين گونه هجره ها در مدارس برای استفاده طلاب و در کاروانسراها برای استراحت مسافران و گاهی به منظور چله نشينی و عزلت گزينی درويشان بنا می شد.

در بعضی موارد هجره ها به صورت دوطبقه ساخته می شد که رفتن به طبقه بالا از طريق راهروهای ارتباطی انجام می گرفت. معمولاً چنين اتاقهايي از حداقل روشنايي برخوردار بودند, سقف آنها کوتاه بود و از نوع طاق آهنگ ساخته می شد.

مناره

مناره يا منار به معنای جای نور است و به بنای بلند و کشيده اطلاق می شود که عموماً کنار بناهای مذهبی مانند مدارس, مساجد, و مقبره ها ساخته می شدند.

قبل از اسلام از منار برای راهنمايي استفاده می کردند که گاهی نيز معرف وجود آتشکده و آتشگاههای بزرگ بود و به آن ميل می گفتند(مانند ميل نورآباد, ميل فيروزآباد). در دوره اسلامی احداث مناره گسترش بيشتری يافت. يکی از قديميترين مناره ها متعلق به مسجد جامع دمشق است. از ديگر مناره های باقيمانده اوايل اسلام می توان به مناره مسجد اشاره کرد.

اگرچه معلوم نشده که قديميترين مناره در ايران در کداميک از بناهای مذهبی ساخته شده, ولی منار مسجد جامع سمنان و دامغان را می توان از قديمترين مناره های ايران دانست.

لازم به يادآوری است که در آغاز مناره ها عموماً به صورت منفرد در مجاورت مساجد ساخته می شدند, ولی از دوره سلجوقی به بعد بتدريج مناره ها به صورت زوجی بر سر در ورودی و يا بر ايوان اصلی احداث گرديد(مانند مسجد جامع اصفهان, مدرسه دو منار گلشن طبی). از نظر معماری مناره ها از سه قسمت اصلی پايه, ساقه يا بدنه و کلاهک يا تاج و بخشهای پلکان و نورگير تشکيل می شود. مناره ها به اشکال استوانه ای, مخروطی و چند ضلعی ساخته شده اند. مناره ها در آغاز احداث بسيار ساده و عاری از تزيينات بودند, ولی بتدريج همانند ديگر عناصر معماری با تزييناتی چون آجرکاری, کاشيکاری, مقرنس و کتيبه آراسته شدند. مصالح ساختمانی مناره ها از آجر و سنگ بوده است. مناره ها برای استحکام بخشيدن و جلوگيری از رانش بنا ساخته می شدند.

Borna66
06-09-2009, 12:24 PM
ویژگی های معماری ایران در دوره ی اسلامی 4


قسمت چهارم

بادگير

معماران و استادکاران ايرانی با توجه به شرايط اقليمی و جغرافيايي مناطق گوناگون ايران شيوه های معماری را در شهر های مختلف توسعه بخشيدند؛ همان طور که به دليل سرما ايجاد بناهای فاقد ميانسرا در آذربايجان متداول بوده, ساختن بادگير نيز در مناطق کويری رواج داشته است.

ساليان بس دراز, بادگير يکی از اجزای مهم بناها در نواحی گرم و خشک ايران بوده است. هر بادگير شامل برجهای تهويه بر فراز ساختمان است. در بالای هر برج يک رشته دهانه های عمودی وجود دارد که در مقابل بادهای وزان قرار گرفته و برای گرفتن نسيم و هدايت آن به اتاق همکف يا زيرزمين که رطوبت را از يک حوض آب اخذ می کند, تعبيه شده است.

در شهرهای کويری ايران مانند کاشان, يزد و کرمان از بادگير در بناهای مختلف به نحوه مطلوب استفاده شده است. در بعضی بناها حتی چندين بادگير ساخته شده (مانند آب انبار پنج بادگير يزد).

پله

گرچه پله يک اثر معماری مهم به حساب نمی آيد, ولی کاربردهای سودمندی در معماری دارد. راه پله های مارپيچ داخل مناره ها و پله هايي که به بامها و فضاهای داخلی و خارجی بنا و به پاشيرهای سراشيبی آب انبارها منتهی می شود از اهميت ويژه ای برخوردارند. همچنين پله ها, راههای ارتباطی مفيد به طبقه دوم يا پشت بام به شمار می روند. در بعضی از بناها پله ها علاوه بر کاربرد ارتباطی, وسيله سبک کردن حجمهای ساختمانی نيز هستند(مانند بنای تايباد خراسان). مدرسه غياثيه خرگرد دارای هشت دستگاه پله است. همچنين مسجد کبود تبريز پله هايي در شش قسمت دارد که دو دستگاه پله به نمای اصلی متصل است و چهار دستگاه در گوشه های گنبد خانه يا شبستان قرار دارد که به طبقه دوم متصل می شود. مصالح ساختمانی پله ها اغلب آجر است.

سردابه

تعداد بسياری از آرامگاهها مدفن اصلی شخصيتی مذهبی يا سياسی هستند که زير طبقه همکف ساخته می شدند. از آنجا که طبقه همکف بايد محلی برای زيارت يا مراسم مذهبی می داشت, معمولاً محل تدفين را در طبقه ای پايين تر از سطح زمين می ساختند. احداث سردابه بيشتر در آرامگاههای ناحيه شمال و آذربايجان مرسوم بوده است.

از قرن هشتم هجری به بعد نصب ضريح چوبی در روی مزارها به صورت سمبليک متداول شد. صندوقهای چوبی منبت کاری شده نام بسياری از درودگران هنرمند را برخود دارد.

روشهای ساخت و تزيين

به طور کلی آگاهی ما از نحوه ساخت, طراحی و ساير امور ساختمانی دوره اسلامی بسيار کم و محدود است. بدون شک ايجاد بناها, چه مجموعه های مذهبی و چه غير مذهبی, مستلزم آگاهی از علومی چون هندسه, رياضی و طراحی بوده است و استادکاران طی قرون متمادی با بهره گيری از علوم, توانسته اند شاهکارهايي در هنر معماری به وجود آورند. متأسفانه در متون تاريخی دوره اسلامی مطالب مهم و تصاوير چندانی در مورد چگونگی ايجاد بناها به چشم نمی خورد. تنها نمونه های قابل ذکر دو نقاشی منسوب به بهزاد, با تاريخ 872 هجری, در ظفرنامه و خمسه نظامی است. اين نقاشيها در حال حاضر در دانشگاه هابکينز آمريکا نگهداری می شوند و در آنها نحوه ساخت مسجد جامع تيمور و همچنين کاخ خورنق به شيوه مينياتور به تصوير کشيده شده است. در اين نقاشيها تا حدودی تزيينات و ابزار و ابزار و وسايل معماری مرسوم آن روزگار مانند داربست, گونيای چوبی, اره, خط کش, بيل, تيشه, ماله, نردبان, و ... و همچنين مصالح ساختمانی مانند سنگ, آجر, گچ, ملاط و کاشی و مراحل اجرای ساختمان نشان داده شده است.

برخی محققان بر اين عقيده اند که علت فقدان مطالب سودمند درباره معماران دوره اسلامی و روشهای طراحی و ساختمانی آنها, اين است که معماران در مقايسه با شاعران, فيلسوفان و مورخان, کمتر مورد توجه بوده اند. البته اين رأی درست به نظر نمی رسد؛ زيرا در ادوار مختلف نياز همگان به معمار و استادکاران ساختمانی برای ايجاد محلهای مسکونی, تجاری و عبادی امری مسلم بوده است.

مورخان اسلامی چون بيهقی, ابن خلدون و خواجه رشيدالدين, مطالب سودمندی درباره معماری و معماران نوشته اند؛ از جمله نوشته اند معماران از علوم رياضی و هندسه اطلاع داشتند و در احداث بناها قبل از هر چيز به طراحی و نقشه کشی مبادرت می ورزيدند. فارابی فيلسوف بزرگ ايران می گويد معماری مبتنی بر علم الحيل است و حيل, مهارت, هنر و فنی است که با کار استادانه و هنرمندانه در اشکال هندسی نشان داده می شود. هندسه مبنای معماری بود و معمار بسيار ماهر و استاد را مهندس می گفتند که به معنای هندسه دان است.

همچنين متونی در دست است که در آنها از هندسه و طرحهای هندسی برای معماران بحث می شود و سراسر اين کتابها دارای توضيحاتی است که به معماری عملی ارتباط پيدا می کند. بخشی از کتاب مفتاح الحساب نوشته جمشيد کاشی رياضيدان و منجم عصر تيموری, به معماری اختصاص يافته و در آن بخش از روشهای ساختن طاق و گنبد و مقرنس بحث می کند, از انواع طاقهايي که او شرح می دهد برخی را در بناهای تيموری می توان ديد.

معماران, استادکاران, بنايان و ديگر گروههای وابسته به علم معماری, با آگاهی کامل از فن معماری و با ابتکار و ابداعات خاص خود و رعايت کامل اصول هندسه و مهارت های سنتی و همچنين الهام از عقايد دينی فضای معماری ايران را شکوهی جاودانه بخشيدند.

مسئوليت ساخت بنا نيز به عهده گروههای متعددی بوده است؛ مثلاً گروهی مسئول احداث ساختمان تا مرحله سفت کاری, و گروهی مسئول تزيينات بنا مانند آجرکاری, گچبری و کاشيکاری بوده اند. همچنين بين استادکاران, سلسله مراتبی وجود داشته, مانند مهندس, معمار, بنا, سرکارگر, سنگکار, گچکار, کاشيکار و کارگر ساده که هر يک مسئوليت خاصی داشتند.

لازم به يادآوری است که معماران ايرانی به علت فروتنی از ثبت کردن نام خود بر بناها خودداری می کردند؛ به همين علت جز تعدادی از بناها که نام معمار يا سازنده آن مشخص شد, بقيه فاقد نام استادکار يا سازنده آن است.

مصالح ساختمانی

مصالحی که در ايجاد بناهای دوره اسلامی به کار رفته متنوع است.

آجر. مهمترين مصالح ساختمانی در ايران قبل و بعد از اسلام بوده است. آجرهای به کار رفته در معماری عموماً مربع شکل است که در کارگاههای آجرپزی در سراسر ايران ساخته می شد. آجر علاوه بر استفاده در ساختن بدنه بنا برای تزيين آن نيز نقش مهمی داشت و از اوايل اسلام تا دوره تيموری تزيين بيشتر بناها با آجرکاری است. همچنين از آجرهای تراشدار و قالبی نيز استفاده می شد. آجرهای پخته رنگهای گوناگونی چون زرد کمرنگ, قرمز و قرمز تيره داشته که بيشتر در ابعاد 3*20*20, 5*20*20 و 5*25*25 سانتيمتر ساخته می شد و در قسمتهای مختلف بنا مانند ايوانها, طاقنماها, گنبدها, مناره ها و اتاقها به کار می رفت(برجهای خرقان, گنبد قابوس, مناره مسجد ساوه).

گچ.گچ از ديگر مصالح ساختمانی است که در تمامی ادوار, در معماری استفاده شده است. از آنجايي که گچ از مصالح ارزان قيمت بوده و زود سفت می شده است, کاربردهای متعدد داشته و مورد توجه معماران بوده است. گچبری برای آراستن سطوح داخلی بناها, نوشتن کتيبه ها, تزيين محرابها, زير گنبدها و ايوانها به کار می رفته است. بسياری از بناهای عصر سلجوقی و ايلخانی با گچبری تزيين شده اند. اهميت گچبری در بناهای اسلامی به حدی بود که هنرمندان اين رشته به «جصاص» معروف بودند ونام بسياری از اين هنرمندان در کتيبه های بناها به يادگار مانده است. علاوه بر اين, هنرمندان گچبر در قرن پنجم تا دهم هجری از شيوه های گوناگونی مانند گچبری رنگی, گچکاری وصله ای, گچکاری توپر و توخالی, گچبری مشبک و گچبری مسطح و برجسته استفاده کرده اند(مانند اصفهان: محراب اولجايتو, زنجان: گنبد سلطانيه, همدان: گنبد علويان و اشترجان: محراب اشترجان).

کاشی.استفاده از کاشی برای تزيين و همچنين استحکام بخشيدن به بناها از دوره سلجوقی آغاز شد و در طی قرون متمادی بويژه در عهد تيموری و صفوی به اوج رسيد. کاشی نقش عمده ای در تزيين بناهای دوره اسلامی داشت و با شيوه های متفاوت توسط هنرمندان کاشيکار به کار می رفت. استفاده از کاشيهای يک رنگ, کاشی هفت رنگ, کاشی معرق و تلفيق آجر و کاشی در دوره های سلجوقی, ايلخانی و تيموری و صفوی در تزيين بنا مرسوم بوده و تا عصر حاضر ادامه يافته است. تزيين بخشهای گوناگون بنا, از پوشش گند و مناره گرفته تا سطح داخلی بنا و زير گنبد و ديوارها و محراب با کاشيهای مختلف, بويژه کاشيهای معرق, به بناهای مذهبی و غير مذهبی ايران دوره اسلامی زيبايي خاصی بخشيده است(مانند گناباد: مسجد گناباد و غياثيه, خرگرد: مدرسه خرگرد, مشهد: مسجد گوهر شاد, تبريز: مسجد کبود, اصفهان: مسجد شيخ لطف الله و مسجد امام).

خشت.از ديگر مصالح ساختمانی معمول در معماری ايران خشت است. در دوره اسلامی يا تمامی بنا از خشت بوده يا بخشی از ديوارها از خشت و بقيه از آجر بوده است. از آنجايي که مقاومت خشت در برابر باد و باران و برف اندک است, بناهای خشتی زيادی از روزگاران گذشته باقی نمانده است.

سنگ.در معماری اسلامی از سنگ برای کار در شالوده, بدنه, فرش کردن کف و تزيين بنا استفاده می شد. گرچه به علت موقعيت جغرافيايي و اقليمی استفاده از سنگ در برخی نقاط چون آذربايجان بيشتر ديده می شود, اما بهره گيری از آن تقريباً در سراسر ايران مرسوم و متداول بوده است. استفاده از سسنگ در پی بنا و ديوارها اهميت ويژه ای داشت و برای ساختن کتيبه ها سنگهای گوناگونی چون سنگ سياه, سنگ آهک, سنگ مرمر ـ که با دقت تراشيده و گاهی حجاری می شد ـ به کار می رفت(مرند: کاروانسرای مرند, شيراز: مسجد جامع, کاشان: کتيبه های مسجد ميدان).

چوب.استفاده از چوب برای ساختن در, پنجره, صندوقهای ضريح, ستونها و تير سقف و چهار چوب, از ويژگيهای معماری اسلامی است که در ناحيه مازندران و گيلان رواج بيشتری داشته است. درختهای تبريزی, سپيدار, چنار, کاج و گردو از جمله درختهايي بودند که از چوب آنها برای بخشهای گوناگون بنا استفاده می شده است(ورامين: مسجد مامع, تبريز: ارگ عليشاه, ساری: امام زاده صالح).

شيشه. کاوشهای باستانشناسی سالهای اخير و همچنين بناهای باقيمانده از ادوار مختلف اسلامی نشان می دهد که از شيشه های الوان به رنگهای سرخ, آبی, بنفش و سبز برای تأمين روشنايي و تزيين در و پنجره و قابهای گنبد خانه و شبستانها استفاده می شده است. همچنين مطالعه متون تاريخی و مشاهده مينياتور های قرن ششم تا دوازدهم هجری نشان می دهد که شيشه, کاربرد وسيعی داشته است(خرگرد: غياثيه, شاه زند: مقبره شيری بکا آقا, اصفهان: عالی قاپو).