غریب آشنا
04-07-2013, 03:01 PM
میرزا محمّدعلی متخلّص به صائب تبريزی و معروف به میرزا صائب بزرگترین غزلسرای قرن یازدهم هجری است . وی در حدود سالهای 970 الی 973 - 1000 الی 1003 هجری - در تبریز یا به قوی اصفهان دیده به جهان گشود
پدر او میرزا عبد الرحیم ف تاجری معتبر بود . خانواده صائب جزو هزار فامیلی بودند که به فرمان شاه عباس از تبریز به اصفهان کوچ کردند و در محله عباس آباد سکنی گزیدند.
صائب در اصفهان پرورش یافت و دانش های ادبی و عقلی و نقلی را نزد استادان آن شهر و خطاطی را نزد عموی خود شمس الدین تبریزی شیرین قلم مشهور به شمس ثانی آموخت . در جوانی به حج رفت و به زیارت مشهد مقدس نیز نایا امد
لله الحمد که بعد از سفر حج صائب عهد خود تازه به سلطان خراسان کردم
صائب در سال 1003 - 1034 هجری - از اصفهان عازم هندوستان شد و به هرات و کابل رفت . حکمران کابل ، ظفر خان ، که خود شاعر و ادیب بود مقدم صائب را گرامی داشت . ظفر خان پس از مدتی به جهت جلوس شاه جهان عازم دکن شد و صائب را نیز با خود همراه برد . شاه جهان ، صائب را مورد عنایت خود قرار داد و به او لقب مستعدخان داد . در سال 1008 - 1039 هجری - که صائب و ظفر خان در رکاب شاه جهان در برهانپور بودند خبر رسید که پدر صائب از ایران به اکبر آباد هندوستان امده و میخواهد او را با خود به ایران ببرد . صائب از ظفر خان و پدر او خواجه ابوالحسن تربتی رخصت طلبید ولی حصول این رخصت تا دوسال طول کشید .
در سال 1011 - 1042 هجری - که حکومت کشمیر به ظفر خان واگذار شد صائب نیز بدانجا رفت و از آنجا به اتفاق پدر عازم ایران شد. پس از بازگشت صائب به ایران در اصفهان به حضور شاه عباس دوم رسید و خطاب ملک الشعرایی دربار صفوی یافت و در این مدت محضرش در اصفهان محل اجتماع اهل ادب و آمد و شد دوستداران سخن بود و او جزبه قصد سیاحت بعضی از شهرها و ناحیت های ایران از اصفهان بیرون نرفت و در همان جا به سال 1054 - 1086 هجری - دیده از جهان فرو بست و در باغی که اکنون به قبر آقا معرف است به خاک سپرده شد
سبک شعری صائب :
صائب شاعری است عارف و ارادتمند مولوی و حافظ . گویند ای است مضمون افرین ونکته یاب و ژرف بین . توانایی او در ساختن ترکیبات و استعارات بدیع و زیبا اعجاب بر انگیز است . شعر او آییینه تمام ننمای حالات روحی و عواطف گوناگون بشری است
اندیشه پویای وی هر مضمونی را که به تصویر درآید لباس نظم پوشانده و بسیاری از ابیات نغزش مثل سار شده است . این گوینده توانا از صنایع به مراعات نظیر و ایهام توجه خاص دارد و شعر او بر پایه مضمون یابی و تمثیل استوار است
آثار :
کلیات اشعار او شامل قصیده و غزل و مثنوی میباشد که سخن شناسان :
قصیده های او را چندان نستوده اند
مثنوی او را که در فتح قندهار به فرمان شاه عباس ثانی سروده را متوسط دانسته اند
اما آنچه سبب شهرت وی شد غزل است که قسمت اصلی و اکثر دیوان او را فراهم آورده است
صائب اشعار خود را بر حسب موضوع تبقه بنده نموده است
مرآت الجمال - ابیاتی در وصف معشوق است
آرایش نگار - ابیاتی مربوط به آینه و شانه
میخانه - اشعاری در باب می و میخانه
واجب الحفظ - برگزیده غزلهایش
آب خضر و میشبانه یکیست -مستی و عمر جاودانه یکیست
بر دل ماست چشم، خوبان را- صد کماندار را نشانه یکیست
پیش آن چشمهای خوابآلود- نالهٔ عاشق و فسانه یکیست
پلهٔ دین و کفر چون میزان- دو نماید، ولی زبانه یکیست
گر هزارست بلبل این باغ- همه را نغمه و ترانه یکیست
پیش مرغ شکستهپر صائب- قفس و باغ و آشیانه یکیست
دنبال دل کمند نگاه کسی مباد -این برق در کمین گیاه کسی مباد
از انتظار، دیدهٔ یعقوب شد سفید- هیچ آفریده چشم به راه کسی مباد
از توبهٔ شکسته، زمین گیر خجلتم- این شیشهٔ شکسته به راه کسی مباد
یا رب که هیچ دیده ز پرواز بی محل -منتپذیر از پر کاه کسی مباد
لرزد دلم ز قامت خم همچو برگ بید- دیوار پیگسسته پناه کسی مباد
در حیرتم که توبه کنم از کدام جرم -بیش از شمار، جرم و گناه کسی مباد
صائب دلم سیاه شد از کثرت گناه- این ابر تیره پردهٔ ماه کسی مباد
منبع : مردان پارس - بزرگان سرزمین پارسزندگی نامه میرزا محمّدعلی متخلّص به صائب تبريزی (http://www.pnu-club.com/redirector.php?url=http%3A%2F%2Fwww.persian-man.ir%2Fsenior%2Fpoets%2F%25D8%25B5%25D8%25A7%25D 8%25A6%25D8%25A8-%25D8%25AA%25D8%25A8%25D8%25B1%25D9%258A%25D8%25B2 %25DB%258C%2F)
مستندات : زندگینامه شاعران بزرگ ایران اثر سید علی رضوی بهابادی
پدر او میرزا عبد الرحیم ف تاجری معتبر بود . خانواده صائب جزو هزار فامیلی بودند که به فرمان شاه عباس از تبریز به اصفهان کوچ کردند و در محله عباس آباد سکنی گزیدند.
صائب در اصفهان پرورش یافت و دانش های ادبی و عقلی و نقلی را نزد استادان آن شهر و خطاطی را نزد عموی خود شمس الدین تبریزی شیرین قلم مشهور به شمس ثانی آموخت . در جوانی به حج رفت و به زیارت مشهد مقدس نیز نایا امد
لله الحمد که بعد از سفر حج صائب عهد خود تازه به سلطان خراسان کردم
صائب در سال 1003 - 1034 هجری - از اصفهان عازم هندوستان شد و به هرات و کابل رفت . حکمران کابل ، ظفر خان ، که خود شاعر و ادیب بود مقدم صائب را گرامی داشت . ظفر خان پس از مدتی به جهت جلوس شاه جهان عازم دکن شد و صائب را نیز با خود همراه برد . شاه جهان ، صائب را مورد عنایت خود قرار داد و به او لقب مستعدخان داد . در سال 1008 - 1039 هجری - که صائب و ظفر خان در رکاب شاه جهان در برهانپور بودند خبر رسید که پدر صائب از ایران به اکبر آباد هندوستان امده و میخواهد او را با خود به ایران ببرد . صائب از ظفر خان و پدر او خواجه ابوالحسن تربتی رخصت طلبید ولی حصول این رخصت تا دوسال طول کشید .
در سال 1011 - 1042 هجری - که حکومت کشمیر به ظفر خان واگذار شد صائب نیز بدانجا رفت و از آنجا به اتفاق پدر عازم ایران شد. پس از بازگشت صائب به ایران در اصفهان به حضور شاه عباس دوم رسید و خطاب ملک الشعرایی دربار صفوی یافت و در این مدت محضرش در اصفهان محل اجتماع اهل ادب و آمد و شد دوستداران سخن بود و او جزبه قصد سیاحت بعضی از شهرها و ناحیت های ایران از اصفهان بیرون نرفت و در همان جا به سال 1054 - 1086 هجری - دیده از جهان فرو بست و در باغی که اکنون به قبر آقا معرف است به خاک سپرده شد
سبک شعری صائب :
صائب شاعری است عارف و ارادتمند مولوی و حافظ . گویند ای است مضمون افرین ونکته یاب و ژرف بین . توانایی او در ساختن ترکیبات و استعارات بدیع و زیبا اعجاب بر انگیز است . شعر او آییینه تمام ننمای حالات روحی و عواطف گوناگون بشری است
اندیشه پویای وی هر مضمونی را که به تصویر درآید لباس نظم پوشانده و بسیاری از ابیات نغزش مثل سار شده است . این گوینده توانا از صنایع به مراعات نظیر و ایهام توجه خاص دارد و شعر او بر پایه مضمون یابی و تمثیل استوار است
آثار :
کلیات اشعار او شامل قصیده و غزل و مثنوی میباشد که سخن شناسان :
قصیده های او را چندان نستوده اند
مثنوی او را که در فتح قندهار به فرمان شاه عباس ثانی سروده را متوسط دانسته اند
اما آنچه سبب شهرت وی شد غزل است که قسمت اصلی و اکثر دیوان او را فراهم آورده است
صائب اشعار خود را بر حسب موضوع تبقه بنده نموده است
مرآت الجمال - ابیاتی در وصف معشوق است
آرایش نگار - ابیاتی مربوط به آینه و شانه
میخانه - اشعاری در باب می و میخانه
واجب الحفظ - برگزیده غزلهایش
آب خضر و میشبانه یکیست -مستی و عمر جاودانه یکیست
بر دل ماست چشم، خوبان را- صد کماندار را نشانه یکیست
پیش آن چشمهای خوابآلود- نالهٔ عاشق و فسانه یکیست
پلهٔ دین و کفر چون میزان- دو نماید، ولی زبانه یکیست
گر هزارست بلبل این باغ- همه را نغمه و ترانه یکیست
پیش مرغ شکستهپر صائب- قفس و باغ و آشیانه یکیست
دنبال دل کمند نگاه کسی مباد -این برق در کمین گیاه کسی مباد
از انتظار، دیدهٔ یعقوب شد سفید- هیچ آفریده چشم به راه کسی مباد
از توبهٔ شکسته، زمین گیر خجلتم- این شیشهٔ شکسته به راه کسی مباد
یا رب که هیچ دیده ز پرواز بی محل -منتپذیر از پر کاه کسی مباد
لرزد دلم ز قامت خم همچو برگ بید- دیوار پیگسسته پناه کسی مباد
در حیرتم که توبه کنم از کدام جرم -بیش از شمار، جرم و گناه کسی مباد
صائب دلم سیاه شد از کثرت گناه- این ابر تیره پردهٔ ماه کسی مباد
منبع : مردان پارس - بزرگان سرزمین پارسزندگی نامه میرزا محمّدعلی متخلّص به صائب تبريزی (http://www.pnu-club.com/redirector.php?url=http%3A%2F%2Fwww.persian-man.ir%2Fsenior%2Fpoets%2F%25D8%25B5%25D8%25A7%25D 8%25A6%25D8%25A8-%25D8%25AA%25D8%25A8%25D8%25B1%25D9%258A%25D8%25B2 %25DB%258C%2F)
مستندات : زندگینامه شاعران بزرگ ایران اثر سید علی رضوی بهابادی