javad jan
04-06-2013, 07:43 AM
http://pnu-club.com/imported/2013/04/390.jpg
در ادامه درگذشت دردناک هنرمندان و سینماگران داخلی و خارجی، دو سینماگر معروف دیگر نیز از میان ما رفتند...
روت پراور جهابوالا فیلمنامهنویس فیلمهای «هواردز اند» و «اتاقی با یک چشمانداز» و نویسنده برنده جایزه بوکر در 85 سالگی درگذشت.
این خبر را فیروزه جابوالا دختر روت پراور جهابوالا روز چهارشنبه اعلام کرد و افزود مادرش پس از تحمل یک بیماری طولانی مدت در نیویورک درگذشت.
جهابوالا یکی از اعضای قدیمی کمپانی فیلمسازی «مرچنت آیوری» بود و طی چهل سال فیلمنامهنویسی، 22 فیلمنامه نوشت. او برنده دو جایزه اسکار فیلمنامه اقتباسی برای «هواردز اند» و «اتاقی با یک چشمانداز» است که هر دو اقتباس از رمانهای ای. ام. فورستر هستند.
این نویسنده و فیلمنامهنویس سال 1993 برای فیلمنامه اقتباسی «بقایای روز» براساس رمان کازوئو ایشیگورو هم نامزد اسکار بود. هر سه فیلمی که ذکرشان رفت نامزد جایزه اسکار بهترین فیلم بودند.
http://pnu-club.com/imported/2013/04/391.jpg
نیل جوزل یکی از مدیران کمپانی «مرچنت آیوری» گفت: «روت پراور جهابوالا از سال 1960 همراه ما بود، او تقریبا یک سوم آثار کمپانی ما را خلق کرد و سهم مهمی در کارنامه جیمز آیوری کارگردان و اسماعیل مرچنت تهیه کننده فقید داشت. مرگ او ضایعهای بزرگ برای جامعه سینمایی جهانی است.»آخرین داستان منتشرشده از جهابوالا، داستانی به نام «وصیتنامه قاضی» بود که حدود یک ماه پیش در نشریه نیویورکر منتشر شد. جهابوالا در سال 1975 برای رمان «دل و غبار» برنده جایزه ادبی بوکر شد و تنها نویسندهای بود که هم اسکار برده و هم جایزه بوکر.
او زاده آلمان بود و وقتی به مدرسه میرفت (سال 1939) از آلمان تحت سلطه نازیها فرار کرد و در بریتانیا زندگی جدیدی شروع کرد.
جهابوالا در دهه 1950 پس از ازدواج به وطن شوهرش هند سفر کرد و بیشتر عمرش را در هند سپری کرد. او سالها بود با اختلالات ریوی مبارزه میکرد. او در هند با مرچنت و آیوری دیدار کرد که میخواستند اقتباسی سینمایی از رمان سال 1960 او به نام «خانهدار» بسازند. جهابوالا پذیرفت خودش فیلمنامه را بنویسد و این شروع یک همکاری بلندمدت و پرثمر بود.
جهابوالا درمورد سینما گفته بود: «برای من فیلم دو مرحله دارد. یکی وقتی دارم خودم به تنهایی یا با همکاری فیلمنامه را مینویسم که لذتبخش است. مرحله تلخش هم وقتی است که حدود 100 نفر، بازیگر و کارگردان و فیلمبردار میروند آن را بسازند و من تنها میمانم. موقع تدوین دوباره برمیگردم و به اتاق تدوین میروم و باز کمی خوشحال میشوم.»
او درمورد تفاوت فیلمنامه و رمان گفته بود: «فیلمنامه اصلا مثل رمان نیست، چون نمیتواند بچه شما باشد. وقتی فیلمنامه اقتباسی مینویسید اصلا نمیتوانید حس مالکیت داشته باشید.»
اِما تامپسن که در «بقایای روز» و «هواردز اند» بازی کرده، سال 1993 درمورد جهابوالا گفت: «او رماننویس است و برای همین بهتر از هر کس دیگری میداند اقتباس کردن یعنی چه.»
http://pnu-club.com/imported/2013/04/392.jpg
منتقد معروف سینما درگذشت
راجر ایبرت (ابرت) که حدود پنج دهه بود به عنوان منتقد فیلم در روزنامه شیکاگو سانتایمز مطلب مینوشت، پنجشنبه شب (به وقت ایران) درگذشت. او 70 ساله بود.
ایبرت به لطف برنامههای تلویزیونی مختلف خود با موضوع نقد فیلم، همین طور شیوه خاص برای نشان دادن ارزش فیلمها برای بسیاری از مردم چهرهای آشنا بود. (او با بالا و پایین بردن انگشت شست خود به سبک امپراتورهای رومی در صادر کردن دستور مرگ یا عفو گلادیاتورها، خوب بودن یا بد بودن فیلمی را نشان میداد.)
ایبرت از سال 2002 با سرطان غده تیروئید مبارزه میکرد و در چند سال اخیر از طریق یک دستگاه حرف میزد. آخرین برنامه تلویزیونی که نام او را با خود داشت مجموعه «راجر ایبرت برنامه در سینما را تقدیم میکند» تولید شبکه پیبیاس بود که او در آن با یک چانه مصنوعی حضوری کوتاه داشت و مسئولیت نقد فیلمها بر عهده منتقدان دیگر بود.
ایبرت سال 2010 در برنامه اپرا وینفری شرکت کرد و با دستگاهی حرف زد که باعث شده بود صدایش به صدای طبیعی نزدیکی بیشتری داشته باشد.
او با وجود اوج گرفتن بیماری به نوشتن نقد بر فیلمهای مختلف ادامه داد و همچنان در انظار عمومی ظاهر میشود. ایبرت در وبسایت محبوب خود همچنان مینوشت و اغلب در توتیتر فعال بود.
ایبرت عموما به عنوان قهرمان فیلمسازان و فیلمهای دستکمگرفتهشده شناخته میشود، یک منتقد منصف با نوعی شوخطبعی آشکار و خصلتهای عجیب که برای مشت زدن به فیلمهایی که به نظرش بیارزش میآمدند، تردید به خود راه نمیداد، اما نه به شکلی انتقامجویانه. گاهی اوقات او فیلمها را به شکل داستان، شعر یا ترانه و تلفیق آنها نقد میکرد.
ایبرت سال 1967 منتقد فیلم شیکاگو سان تایمز شد. او یک سال قبل از آن به عنوان نویسنده به این روزنامه پیوسته بود.
او سال 2007 در ورایتی نوشت: «آن روزها نقد فیلم از عصر کروتر (بازلی) به عصر کیل (پالین) در حال حرکت بود. مدیر برنامههایی که حواسشان هست اطلاعات بروز نکند، مانند امروز فراگیر نبودند. میتوانستم وقت زیادی را با سوژههای گفتوگو بگذرانم. کسانی مانند لی ماروین، جان وین، گروچو مارکس و رابرت آلتمن عملا هرچه میخواستند به زبان میآوردند و برایشان مهم نبود ازشان نقل شود.»
ایبرت و همکار و دوستش جین سیسکل در سال 1975 برنامه «Sneak Previews» را راه انداختند که اولین برنامه تلویزیونی با موضوع نقد فیلم بود. اشکال مختلف این برنامه در ادامه هفت نامزدی جایزه امی به همراه داشت.
ایبرت سال 1975 برای مجموعه نقدهای خود در شیکاگو سان تایمز در سال 1974 برنده جایزه پولیتزر شد.
او 18 ژوئن 1942 در اربانا در ایالات ایلینویز به دنیا آمد و کار در مطبوعات را از دوران دبیرستان با نوشتن مطالب ورزشی در روزنامههای محلی همین طور نوشتن مطالبی برای نشریات علمی تخیلی آغاز کرد.
ایبرت از دانشگاه ایلینویز فارغ التحصیل شد. او سردبیر نشریه دانشگاه بود و نقدهایی بر فیلمهایی مانند «زندگی شیرین» و «بانی و کلاید» نوشت. او از «بانی و کلاید» به عنوان «یک نقطه عطف در تاریخ سینمای آمریکا و کاری واقعی و عالی» یاد کرد.
«Sneak Previews» اولین بار از شبکه محلی شیکاگو پخش شد و در 1978 ملی شد. ایبرت و سیسکل در 1982 برنامه «در سینما با جین سیسکل و راجر ایبرت» را درست کردند و در 1986 برنامه «سیسکل و ابرت و برنامه در سینما» را ساختند. پس از مرگ سیسکل در 1999، نام این برنامه به «راجر ایبرت و سینما» تغییر کرد. با پیوستن ریچارد روپر ستوننویس شیکاگو سان تایمز به ایبرت نام برنامه او به «در سینما با ایبرت و روپر» تغییر کرد. ایبرت آخرین بار سال 2006 در برنامه «ایبرت و روپر و سینما» ظاهر شد. آن زمان او به خاطر عوارض ناشی از جراحیهای مختلف قادر به حرف زدن نبود.
در برنامه آنها چهرههای مختلف مانند ای. اُ اسکات منتقد نیویورک تایمز و دیوید ادلستین منتقد نشریه نیویورک همین طور کوین اسمیت کارگردان سینما به عنوان مهمان شرکت کردند.
ایبرت از اینکه تعداد منتقدان روزنامههای محلی روز به روز کمتر میشد ناراحت بود، اما خیلی زود اینترنت را پذیرفت و متوجه شد وبسایتش مکانی ایدهآل برای برقراری ارتباط با دیگر علاقهمندان سینماست، بخصوص پس از آنکه صدایش را از دست داد.»
او در ورایتی نوشت: «سینماروهای امروزی از هر جنبه خیلی بیشتر از سالهای قبل درباره سینما میدانند.»
ایبرت از مخالفان سیستم درجهبندی فیلمها بود و وقتی فیلم «مصائب مسیح» به خاطر صحنههای خشن درجه R گرفت، با این مسئله مخالفت کرد.
او با فیلمهای فدریکو فلینی و اورسن ولز بزرگ شد و «همشهری کین» ولز را «مهمترین، اما نه بهترین فیلم تاریخ سینما» میدانست.
او بیش از 15 کتاب با موضوعات مختلف از مارتین اسکورسیزی گرفته تا لندن و برنج نوشت. «بیدار در تاریکی» و «Your Movie Sucks» از جمله کتابهای ایبرت است. کتاب دوم مجموعهای از نقدهای منفی اوست.
ایبرت سهشنبه دقیقا دو روز پیش از مرگ در مطلبی که در وبسایتش منتشر شد، از بازگشت بیماری سرطان خبر داد.
او در آن مطلب به پیامدهای بیماری خود اشاره کرد، اما نوشت: «من دست از کار نمیکشم. میخواهم همچنان به طور گزیده نقد بنویسم.»
در ادامه درگذشت دردناک هنرمندان و سینماگران داخلی و خارجی، دو سینماگر معروف دیگر نیز از میان ما رفتند...
روت پراور جهابوالا فیلمنامهنویس فیلمهای «هواردز اند» و «اتاقی با یک چشمانداز» و نویسنده برنده جایزه بوکر در 85 سالگی درگذشت.
این خبر را فیروزه جابوالا دختر روت پراور جهابوالا روز چهارشنبه اعلام کرد و افزود مادرش پس از تحمل یک بیماری طولانی مدت در نیویورک درگذشت.
جهابوالا یکی از اعضای قدیمی کمپانی فیلمسازی «مرچنت آیوری» بود و طی چهل سال فیلمنامهنویسی، 22 فیلمنامه نوشت. او برنده دو جایزه اسکار فیلمنامه اقتباسی برای «هواردز اند» و «اتاقی با یک چشمانداز» است که هر دو اقتباس از رمانهای ای. ام. فورستر هستند.
این نویسنده و فیلمنامهنویس سال 1993 برای فیلمنامه اقتباسی «بقایای روز» براساس رمان کازوئو ایشیگورو هم نامزد اسکار بود. هر سه فیلمی که ذکرشان رفت نامزد جایزه اسکار بهترین فیلم بودند.
http://pnu-club.com/imported/2013/04/391.jpg
نیل جوزل یکی از مدیران کمپانی «مرچنت آیوری» گفت: «روت پراور جهابوالا از سال 1960 همراه ما بود، او تقریبا یک سوم آثار کمپانی ما را خلق کرد و سهم مهمی در کارنامه جیمز آیوری کارگردان و اسماعیل مرچنت تهیه کننده فقید داشت. مرگ او ضایعهای بزرگ برای جامعه سینمایی جهانی است.»آخرین داستان منتشرشده از جهابوالا، داستانی به نام «وصیتنامه قاضی» بود که حدود یک ماه پیش در نشریه نیویورکر منتشر شد. جهابوالا در سال 1975 برای رمان «دل و غبار» برنده جایزه ادبی بوکر شد و تنها نویسندهای بود که هم اسکار برده و هم جایزه بوکر.
او زاده آلمان بود و وقتی به مدرسه میرفت (سال 1939) از آلمان تحت سلطه نازیها فرار کرد و در بریتانیا زندگی جدیدی شروع کرد.
جهابوالا در دهه 1950 پس از ازدواج به وطن شوهرش هند سفر کرد و بیشتر عمرش را در هند سپری کرد. او سالها بود با اختلالات ریوی مبارزه میکرد. او در هند با مرچنت و آیوری دیدار کرد که میخواستند اقتباسی سینمایی از رمان سال 1960 او به نام «خانهدار» بسازند. جهابوالا پذیرفت خودش فیلمنامه را بنویسد و این شروع یک همکاری بلندمدت و پرثمر بود.
جهابوالا درمورد سینما گفته بود: «برای من فیلم دو مرحله دارد. یکی وقتی دارم خودم به تنهایی یا با همکاری فیلمنامه را مینویسم که لذتبخش است. مرحله تلخش هم وقتی است که حدود 100 نفر، بازیگر و کارگردان و فیلمبردار میروند آن را بسازند و من تنها میمانم. موقع تدوین دوباره برمیگردم و به اتاق تدوین میروم و باز کمی خوشحال میشوم.»
او درمورد تفاوت فیلمنامه و رمان گفته بود: «فیلمنامه اصلا مثل رمان نیست، چون نمیتواند بچه شما باشد. وقتی فیلمنامه اقتباسی مینویسید اصلا نمیتوانید حس مالکیت داشته باشید.»
اِما تامپسن که در «بقایای روز» و «هواردز اند» بازی کرده، سال 1993 درمورد جهابوالا گفت: «او رماننویس است و برای همین بهتر از هر کس دیگری میداند اقتباس کردن یعنی چه.»
http://pnu-club.com/imported/2013/04/392.jpg
منتقد معروف سینما درگذشت
راجر ایبرت (ابرت) که حدود پنج دهه بود به عنوان منتقد فیلم در روزنامه شیکاگو سانتایمز مطلب مینوشت، پنجشنبه شب (به وقت ایران) درگذشت. او 70 ساله بود.
ایبرت به لطف برنامههای تلویزیونی مختلف خود با موضوع نقد فیلم، همین طور شیوه خاص برای نشان دادن ارزش فیلمها برای بسیاری از مردم چهرهای آشنا بود. (او با بالا و پایین بردن انگشت شست خود به سبک امپراتورهای رومی در صادر کردن دستور مرگ یا عفو گلادیاتورها، خوب بودن یا بد بودن فیلمی را نشان میداد.)
ایبرت از سال 2002 با سرطان غده تیروئید مبارزه میکرد و در چند سال اخیر از طریق یک دستگاه حرف میزد. آخرین برنامه تلویزیونی که نام او را با خود داشت مجموعه «راجر ایبرت برنامه در سینما را تقدیم میکند» تولید شبکه پیبیاس بود که او در آن با یک چانه مصنوعی حضوری کوتاه داشت و مسئولیت نقد فیلمها بر عهده منتقدان دیگر بود.
ایبرت سال 2010 در برنامه اپرا وینفری شرکت کرد و با دستگاهی حرف زد که باعث شده بود صدایش به صدای طبیعی نزدیکی بیشتری داشته باشد.
او با وجود اوج گرفتن بیماری به نوشتن نقد بر فیلمهای مختلف ادامه داد و همچنان در انظار عمومی ظاهر میشود. ایبرت در وبسایت محبوب خود همچنان مینوشت و اغلب در توتیتر فعال بود.
ایبرت عموما به عنوان قهرمان فیلمسازان و فیلمهای دستکمگرفتهشده شناخته میشود، یک منتقد منصف با نوعی شوخطبعی آشکار و خصلتهای عجیب که برای مشت زدن به فیلمهایی که به نظرش بیارزش میآمدند، تردید به خود راه نمیداد، اما نه به شکلی انتقامجویانه. گاهی اوقات او فیلمها را به شکل داستان، شعر یا ترانه و تلفیق آنها نقد میکرد.
ایبرت سال 1967 منتقد فیلم شیکاگو سان تایمز شد. او یک سال قبل از آن به عنوان نویسنده به این روزنامه پیوسته بود.
او سال 2007 در ورایتی نوشت: «آن روزها نقد فیلم از عصر کروتر (بازلی) به عصر کیل (پالین) در حال حرکت بود. مدیر برنامههایی که حواسشان هست اطلاعات بروز نکند، مانند امروز فراگیر نبودند. میتوانستم وقت زیادی را با سوژههای گفتوگو بگذرانم. کسانی مانند لی ماروین، جان وین، گروچو مارکس و رابرت آلتمن عملا هرچه میخواستند به زبان میآوردند و برایشان مهم نبود ازشان نقل شود.»
ایبرت و همکار و دوستش جین سیسکل در سال 1975 برنامه «Sneak Previews» را راه انداختند که اولین برنامه تلویزیونی با موضوع نقد فیلم بود. اشکال مختلف این برنامه در ادامه هفت نامزدی جایزه امی به همراه داشت.
ایبرت سال 1975 برای مجموعه نقدهای خود در شیکاگو سان تایمز در سال 1974 برنده جایزه پولیتزر شد.
او 18 ژوئن 1942 در اربانا در ایالات ایلینویز به دنیا آمد و کار در مطبوعات را از دوران دبیرستان با نوشتن مطالب ورزشی در روزنامههای محلی همین طور نوشتن مطالبی برای نشریات علمی تخیلی آغاز کرد.
ایبرت از دانشگاه ایلینویز فارغ التحصیل شد. او سردبیر نشریه دانشگاه بود و نقدهایی بر فیلمهایی مانند «زندگی شیرین» و «بانی و کلاید» نوشت. او از «بانی و کلاید» به عنوان «یک نقطه عطف در تاریخ سینمای آمریکا و کاری واقعی و عالی» یاد کرد.
«Sneak Previews» اولین بار از شبکه محلی شیکاگو پخش شد و در 1978 ملی شد. ایبرت و سیسکل در 1982 برنامه «در سینما با جین سیسکل و راجر ایبرت» را درست کردند و در 1986 برنامه «سیسکل و ابرت و برنامه در سینما» را ساختند. پس از مرگ سیسکل در 1999، نام این برنامه به «راجر ایبرت و سینما» تغییر کرد. با پیوستن ریچارد روپر ستوننویس شیکاگو سان تایمز به ایبرت نام برنامه او به «در سینما با ایبرت و روپر» تغییر کرد. ایبرت آخرین بار سال 2006 در برنامه «ایبرت و روپر و سینما» ظاهر شد. آن زمان او به خاطر عوارض ناشی از جراحیهای مختلف قادر به حرف زدن نبود.
در برنامه آنها چهرههای مختلف مانند ای. اُ اسکات منتقد نیویورک تایمز و دیوید ادلستین منتقد نشریه نیویورک همین طور کوین اسمیت کارگردان سینما به عنوان مهمان شرکت کردند.
ایبرت از اینکه تعداد منتقدان روزنامههای محلی روز به روز کمتر میشد ناراحت بود، اما خیلی زود اینترنت را پذیرفت و متوجه شد وبسایتش مکانی ایدهآل برای برقراری ارتباط با دیگر علاقهمندان سینماست، بخصوص پس از آنکه صدایش را از دست داد.»
او در ورایتی نوشت: «سینماروهای امروزی از هر جنبه خیلی بیشتر از سالهای قبل درباره سینما میدانند.»
ایبرت از مخالفان سیستم درجهبندی فیلمها بود و وقتی فیلم «مصائب مسیح» به خاطر صحنههای خشن درجه R گرفت، با این مسئله مخالفت کرد.
او با فیلمهای فدریکو فلینی و اورسن ولز بزرگ شد و «همشهری کین» ولز را «مهمترین، اما نه بهترین فیلم تاریخ سینما» میدانست.
او بیش از 15 کتاب با موضوعات مختلف از مارتین اسکورسیزی گرفته تا لندن و برنج نوشت. «بیدار در تاریکی» و «Your Movie Sucks» از جمله کتابهای ایبرت است. کتاب دوم مجموعهای از نقدهای منفی اوست.
ایبرت سهشنبه دقیقا دو روز پیش از مرگ در مطلبی که در وبسایتش منتشر شد، از بازگشت بیماری سرطان خبر داد.
او در آن مطلب به پیامدهای بیماری خود اشاره کرد، اما نوشت: «من دست از کار نمیکشم. میخواهم همچنان به طور گزیده نقد بنویسم.»