fr.chemi3t
04-04-2013, 01:13 PM
http://pnu-club.com/imported/mising.jpg
http://pnu-club.com/imported/mising.jpg بسیاری از دانشمندان معاصر ، علاقهای به یادآوری خاطرات همجوشی سرد ندارند. اما شیمیدانی که این فرضیه را برای اولینبار مطرح کرد، پس از گذشت 20 سال هنوز هم خاطرات مبهمی از آن روزهای سخت دارد.
محبوبه عمیدی: مارتین فلشمان در چکسلواکی سابق متولد شد، دکترای شیمی را از کالج سلطنتی لندن دریافت کرد و سپس در دانشگاه ساوثهمپتون در انگلستان به تدریس الکتروشیمی پرداخت. او جوایز بسیاری دریافت کرد که بالاترین آنها، انتخاب به ریاست مجمع بینالمللی شیمی در سال 1970 / 1359 بود. پس از درخواست بازنشستگی زودهنگام در سال 1983 / 1362 به همکاری با استنلی پونز در دانشگاه یوتا پرداخت؛ جاییکه در سال 1989 / 1368 نتایج تحقیق در جوش سرد برای اولینبار توسط این دو محقق اعلام شد.
وی در سالهای 1992 تا 1995 / 1371 تا 1374همراه با پونز به تحقیق در زمینه جوش سرد برای یکی از شرکتهای تابعه تویوتا در فرانسه پرداخت و پس از آن به انگلستان بازگشت. فلشمان 82 ساله در خانهاش نزدیک سالزبری، فرسودهتر از آن بهنظر میرسد که پس از دو دهه از پذیرش فرض همجوشی سرد توسط دانشمندان استقبال کند. او به بیماری پارکینسون مبتلاست و هنوز هم پس از سالها شمرده شمرده و با لهجه چک صحبت میکند، حرکاتش کند است و اغلب رشته افکارش را از دست میدهد. او هنوز هم به گداخت سرد معتقد است و در پاسخ به خبرنگار نیوساینتیست میگوید (http://www.newscientist.com/article/mg20327171.100-interview-fusion-in-a-cold-climate.html?full=true&print=true): «ما انتخاب دیگری نداشتیم، اگر امروز هم نتوانیم به راهی برای همجوشی سرد و انرژی حاصل از آن در مقیاس وسیع دست پیدا کنیم، محکوم به فنا هستیم».
http://pnu-club.com/imported/mising.jpgهنوز هم اتفاقاتی را که به این فرضیه ختم شد، به خاطر داری؟
بله! صبح آن روز وارد آزمایشگاه شدم و آن حفره زشت را میان میز آزمایشگاه دیدم، چیزی اندازه یک بشقاب شام، سوراخ شده بود و زیر آن حفره کمعمقی روی کف بتنی آزمایشگاه وجود داشت. درست جاییکه ترکیب حاصل از آزمایشهای شیمیایی، چندین ماه بیهیچ تغییری روی میز باقیمانده بود و حالا خودش، خودش را از بین برده بود.
آیا شاهدی برای این اتفاق وجود دارد ؟
این اتفاق در طول شب افتاد، به همین دلیل هم شاهدی برای ذوب این ماده در سال 1985 / 1364 آنهم در زیرزمینی در دانشگاه یوتا در سالتلیکسیتی وجود نداشت. اما برای من و استنلی، این اتفاق تنها میتوانست یک دلیل داشته باشد: همجوشی در دمای اتاق یا جوش سرد. اگر این واقعیت داشت، ما شیمیدانها موفق به انجام واکنشی شده بودیم که فیزیکدانان هستهای آن را تقریبا محال فرض کرده بودند، واکنشی که میتوانست برگ برنده ما برای رسیدن به انرژی پاک نامحدود باشد. اما چهار سال بعد و تنها چند هفته پس از کنفرانس مطبوعاتی بینتیجه چهارم فروردین ماه 1989 / 1368، تحقیقات ما از جریان اصلی علوم حذف شد. همجوشی سرد به زمینه کاری مطرودی تبدیل شد و هر دوی ما در مظان اتهام قرار گرفتیم. ناچار شدم تمام فعالیتهای علمیام را رها کنم.
پس از مشاهده این حفره و فرض همجوشی سرد چه کارهایی انجام شد ؟
من هنوز هم از برخورد غیرعلمی جامعه علمی متأسفم، بخصوص از اینکه این ابهام هرگز برطرف نشد. من از پونز خواستم تا به دقت تمام مراحلی را که انجام دادیم، مشروح بنویسیم و چگونگی تجزیه و تحلیل نتایج را هم اضافه کنیم، این تمام کاری بود که ما انجام دادیم. به نظر شما این نادرست است؟ ما کجا اشتباه کردیم؟ چرا هرگز پاسخ قانعکنندهای دریافت نکردیم ؟
نتیجه آزمایش ما کاملا ساده و مشخص بود، یک پیل الکتروشیمیایی شیشهای که از آب سنگین پر شده بود و حاوی ایزوتوپهایی سنگینتر از هیدروژن بود که دوتریم نامیده میشدند. با عبور جریان الکتریکی قوی از میان آب، بین دو الکترود امکان داشت اتمهای دوتریم با الکترود منفی برخورد کنند و همجوشی- که انرژی آزاد میکند- رخ دهد.
چطور از انجام این آزمایش به فرض همجوشی سرد رسیدید؟
ذوب، اولین شاخصی بود که این را اثبات میکرد. واکنشهای شیمیایی انرژی ثابتی را آزاد میکنند و محاسبات ما نشان میداد، بیش از آن مقدار که باید، انرژی تولید شده است. ما در مراحل بعدی تعداد الکترودها را برای ایمنی بیشتر کاهش دادیم و باز هم مقادیر زیادی انرژی تولید شده بود، بیشتر از مقداری که محاسبات نشان میدادند، این باید دلالت بر واکنشهای هستهای میکرد.
http://pnu-club.com/imported/2013/04/354.jpgسایر محققان هم به نتیجهای قابل قبول در این مورد رسیدند ؟
بعد از اینکه من و پولز نتایج کار را اعلام کردیم، آزمایشگاههای بزرگی مثل هارول در انگلستان و کلتک در ایالات متحده نتوانستند این فرایند را بازسازی کنند و این باعث شد که به صحت آزمایشها شک کنند. گمان میکنم هولناکترین اتفاق این دوران برای ما جلسه جامعه فیزیک آمریکا در اردیبهشت 1989/ 1368 در بالتیمور بود، که استیو کونین، فیزیکدان مؤسسه کلتک در آن به جمع کثیری از حضار اعلام کرد که از بیکفایتی و احتمالا فریبکاری علمی من و همکارم آسیب دیدهاند. برای پولز که آن زمان مدیر دانشکده شیمی در یوتا بود و من که عضو انجمن سلطنتی لندن بودم، این پایان کار حرفهای بود.
چرا پیش از اعلام نتایج، آزمایشها را تا رسیدن به نتیجه نهایی ادامه ندادی؟
بسیاری از دانشمندان هم ما را برای اعلام نتایج پیش از انتشار آنها در نشریات علمی و بازخوانی آنها سرزنش کردند. اما من به صراحت میگویم که ما چارهای جز این نداشتیم، میبایست بودجه پژوهشی تقاضا میکردیم و این تنها راه بود. ما میخواستیم درخواست حق ثبت اختراع بکنیم و یک مصاحبه مطبوعاتی داشته باشیم. متأسفانه ما زمان نادرستی را برای ارائه این ایده انتخاب کردیم.
یعنی هیچ راهی برای اجتناب از اعلام این خبر و پیامدهای آن نداشتید ؟
نه! هیچ راهی نبود.
دانشمندان دلایل دیگری هم برای بدبینی نسبت به همجوشی سرد داشتند. گروههای معدودی از آنها قادر به محاسبه میزان محصولات جانبی گداخت هستهای بودند. در حالیکه شایعات میگفتند همجوشی سرد انجام شده، فیزیک هستهای تأکید میکند که گداخت فقط در تلفیقی از دما و فشار بالا پایدار است، یعنی در ستارگان که انرژی مورد نیاز آن به وسیله فعل و انفعالهای همجوشی تأمین میشود. اگر تمام حجم دوتریم خورشید را هم در دمای اتاق نگهداری کنیم، در بهترین حالت، تنها واکنش گداخت میان دو اتم در هر سال رخ خواهد داد. در این مورد چه نظری داری ؟
این که فرض کنیم همجوشی هستهای هم باید در فضای آزاد در شرایطی مشابه گداخت سرد صورت بگیرد، بسیار سادهلوحانه است. گداخت سرد -اگر وجود داشته باشد- در شبکه فلزی الکترود رخ میدهد. قطعا اتفاقی که در این شبکه میافتد با فرایندهایی که در فضای آزاد رخ میدهند، متفاوت است.
آینده گداخت سرد را چطور ارزیابی میکنی ؟
من گمان میکنم پیشرفت در این زمینه، متعلق به جایی غیر از ایالات متحده و انگلستان باشد. غرب خودش را وقف گداخت هستهای کرده و حقیقت این است که زمانی در این راه به موفقیت میرسد که آن را تنها راه پیشرو ارزیابی کند. من معتقدم پروژههای گداخت داغ مانند JET reactor در انگلستان و ITER در فرانسه آنقدر پیچیده و پرهزینه است که در نهایت تولید انرژی مفید را زیر سئوال ببرند. البته فکر میکنم ارزشش را داشته باشد. ما باید راهی برای استفاده از این انرژی پیدا کنیم وگرنه محکوم به فنا هستیم، اینطور نیست ؟
http://pnu-club.com/imported/2013/04/355.jpgممکن است حق با فلشمان باشد. اما بسیار تأسفآور است که او احتمالا هرگز نخواهد فهمید در گداخت سرد، تجربه بیهودهای را پشت سر گذاشته یا برعکس، به منبعی غنی از انرژی پاک دستیافته که با بیانصافی نادیده گرفته شده است.
در سالهای اخیر، تعدادی از دانشمندان، شک در مورد گداخت سرد را کنار گذاشتند و به مطالعه در مورد آن پرداختند. از آنجا که گزارشهای مبنی بر وجود انرژی بیشتر از حد انتظار در مراحل کار به صدها مورد میرسید، محققان تلاش کردند دلایل احتمالی عدم موفقیت آزمایشگاههای معتبر را در کشف آن، مانند ناکافی بودن میزان دوتریوم بارگذاریشده در الکترودها بررسی کنند. شواهد جسته گریختهای هم از تولید محصولات جانبی مانند تریتیوم، نوترونها، هلیوم، پرتوهای گاما و ایکس وجود داشتند که هر یک به واکنشهای همجوشی اشاره میکنند.
از سوی دیگر، هنوز دانشمندان شکاکی وجود دارند که نتایج اعلام شده را اشتباه محاسباتی یا فریبکاری علمی میخوانند. در هر حال، امسال در بیستمین سالگرد کنفرانس مطبوعاتی ناموفق فلشمان و پولز، گروه تحقیقی در شرکت SPAWAR واقع در سندیگوی کالیفرنیا، وابسته به صنایع نظامی ایالات متحده، مدارک متقاعدکنندهای را در اثبات خروج نوترونهای پرانرژی در طول گداخت از اتمهای دوتریم و تریتیوم موجود در الکترودها، با استفاده از نشانگرهایی که در گداخت هستهای مورد استفاده قرار میگیرند، گزارش کرده است. در فروردینماه گذشته نیز، رابرت دانکن، متخصص ابزار دقیق در دانشگاه میسوری در کلمبیا، که پیش از این از مخالفان گداخت سرد بود و ماهها وقت صرف سر زدن به آزمایشگاه مختلف و بررسی نتایج کرده است، در خلال مصاحبهای با برنامه خبری 60 دقیقه اعلام کرد که انرژی اضافی کاملا واقعی است. هرچند که بعید به نظر میرسد حمایتهایی از این دست به نرمشدن موضع دانشمندان مخالف گداخت سرد منجر شود.
http://pnu-club.com/imported/mising.jpg بسیاری از دانشمندان معاصر ، علاقهای به یادآوری خاطرات همجوشی سرد ندارند. اما شیمیدانی که این فرضیه را برای اولینبار مطرح کرد، پس از گذشت 20 سال هنوز هم خاطرات مبهمی از آن روزهای سخت دارد.
محبوبه عمیدی: مارتین فلشمان در چکسلواکی سابق متولد شد، دکترای شیمی را از کالج سلطنتی لندن دریافت کرد و سپس در دانشگاه ساوثهمپتون در انگلستان به تدریس الکتروشیمی پرداخت. او جوایز بسیاری دریافت کرد که بالاترین آنها، انتخاب به ریاست مجمع بینالمللی شیمی در سال 1970 / 1359 بود. پس از درخواست بازنشستگی زودهنگام در سال 1983 / 1362 به همکاری با استنلی پونز در دانشگاه یوتا پرداخت؛ جاییکه در سال 1989 / 1368 نتایج تحقیق در جوش سرد برای اولینبار توسط این دو محقق اعلام شد.
وی در سالهای 1992 تا 1995 / 1371 تا 1374همراه با پونز به تحقیق در زمینه جوش سرد برای یکی از شرکتهای تابعه تویوتا در فرانسه پرداخت و پس از آن به انگلستان بازگشت. فلشمان 82 ساله در خانهاش نزدیک سالزبری، فرسودهتر از آن بهنظر میرسد که پس از دو دهه از پذیرش فرض همجوشی سرد توسط دانشمندان استقبال کند. او به بیماری پارکینسون مبتلاست و هنوز هم پس از سالها شمرده شمرده و با لهجه چک صحبت میکند، حرکاتش کند است و اغلب رشته افکارش را از دست میدهد. او هنوز هم به گداخت سرد معتقد است و در پاسخ به خبرنگار نیوساینتیست میگوید (http://www.newscientist.com/article/mg20327171.100-interview-fusion-in-a-cold-climate.html?full=true&print=true): «ما انتخاب دیگری نداشتیم، اگر امروز هم نتوانیم به راهی برای همجوشی سرد و انرژی حاصل از آن در مقیاس وسیع دست پیدا کنیم، محکوم به فنا هستیم».
http://pnu-club.com/imported/mising.jpgهنوز هم اتفاقاتی را که به این فرضیه ختم شد، به خاطر داری؟
بله! صبح آن روز وارد آزمایشگاه شدم و آن حفره زشت را میان میز آزمایشگاه دیدم، چیزی اندازه یک بشقاب شام، سوراخ شده بود و زیر آن حفره کمعمقی روی کف بتنی آزمایشگاه وجود داشت. درست جاییکه ترکیب حاصل از آزمایشهای شیمیایی، چندین ماه بیهیچ تغییری روی میز باقیمانده بود و حالا خودش، خودش را از بین برده بود.
آیا شاهدی برای این اتفاق وجود دارد ؟
این اتفاق در طول شب افتاد، به همین دلیل هم شاهدی برای ذوب این ماده در سال 1985 / 1364 آنهم در زیرزمینی در دانشگاه یوتا در سالتلیکسیتی وجود نداشت. اما برای من و استنلی، این اتفاق تنها میتوانست یک دلیل داشته باشد: همجوشی در دمای اتاق یا جوش سرد. اگر این واقعیت داشت، ما شیمیدانها موفق به انجام واکنشی شده بودیم که فیزیکدانان هستهای آن را تقریبا محال فرض کرده بودند، واکنشی که میتوانست برگ برنده ما برای رسیدن به انرژی پاک نامحدود باشد. اما چهار سال بعد و تنها چند هفته پس از کنفرانس مطبوعاتی بینتیجه چهارم فروردین ماه 1989 / 1368، تحقیقات ما از جریان اصلی علوم حذف شد. همجوشی سرد به زمینه کاری مطرودی تبدیل شد و هر دوی ما در مظان اتهام قرار گرفتیم. ناچار شدم تمام فعالیتهای علمیام را رها کنم.
پس از مشاهده این حفره و فرض همجوشی سرد چه کارهایی انجام شد ؟
من هنوز هم از برخورد غیرعلمی جامعه علمی متأسفم، بخصوص از اینکه این ابهام هرگز برطرف نشد. من از پونز خواستم تا به دقت تمام مراحلی را که انجام دادیم، مشروح بنویسیم و چگونگی تجزیه و تحلیل نتایج را هم اضافه کنیم، این تمام کاری بود که ما انجام دادیم. به نظر شما این نادرست است؟ ما کجا اشتباه کردیم؟ چرا هرگز پاسخ قانعکنندهای دریافت نکردیم ؟
نتیجه آزمایش ما کاملا ساده و مشخص بود، یک پیل الکتروشیمیایی شیشهای که از آب سنگین پر شده بود و حاوی ایزوتوپهایی سنگینتر از هیدروژن بود که دوتریم نامیده میشدند. با عبور جریان الکتریکی قوی از میان آب، بین دو الکترود امکان داشت اتمهای دوتریم با الکترود منفی برخورد کنند و همجوشی- که انرژی آزاد میکند- رخ دهد.
چطور از انجام این آزمایش به فرض همجوشی سرد رسیدید؟
ذوب، اولین شاخصی بود که این را اثبات میکرد. واکنشهای شیمیایی انرژی ثابتی را آزاد میکنند و محاسبات ما نشان میداد، بیش از آن مقدار که باید، انرژی تولید شده است. ما در مراحل بعدی تعداد الکترودها را برای ایمنی بیشتر کاهش دادیم و باز هم مقادیر زیادی انرژی تولید شده بود، بیشتر از مقداری که محاسبات نشان میدادند، این باید دلالت بر واکنشهای هستهای میکرد.
http://pnu-club.com/imported/2013/04/354.jpgسایر محققان هم به نتیجهای قابل قبول در این مورد رسیدند ؟
بعد از اینکه من و پولز نتایج کار را اعلام کردیم، آزمایشگاههای بزرگی مثل هارول در انگلستان و کلتک در ایالات متحده نتوانستند این فرایند را بازسازی کنند و این باعث شد که به صحت آزمایشها شک کنند. گمان میکنم هولناکترین اتفاق این دوران برای ما جلسه جامعه فیزیک آمریکا در اردیبهشت 1989/ 1368 در بالتیمور بود، که استیو کونین، فیزیکدان مؤسسه کلتک در آن به جمع کثیری از حضار اعلام کرد که از بیکفایتی و احتمالا فریبکاری علمی من و همکارم آسیب دیدهاند. برای پولز که آن زمان مدیر دانشکده شیمی در یوتا بود و من که عضو انجمن سلطنتی لندن بودم، این پایان کار حرفهای بود.
چرا پیش از اعلام نتایج، آزمایشها را تا رسیدن به نتیجه نهایی ادامه ندادی؟
بسیاری از دانشمندان هم ما را برای اعلام نتایج پیش از انتشار آنها در نشریات علمی و بازخوانی آنها سرزنش کردند. اما من به صراحت میگویم که ما چارهای جز این نداشتیم، میبایست بودجه پژوهشی تقاضا میکردیم و این تنها راه بود. ما میخواستیم درخواست حق ثبت اختراع بکنیم و یک مصاحبه مطبوعاتی داشته باشیم. متأسفانه ما زمان نادرستی را برای ارائه این ایده انتخاب کردیم.
یعنی هیچ راهی برای اجتناب از اعلام این خبر و پیامدهای آن نداشتید ؟
نه! هیچ راهی نبود.
دانشمندان دلایل دیگری هم برای بدبینی نسبت به همجوشی سرد داشتند. گروههای معدودی از آنها قادر به محاسبه میزان محصولات جانبی گداخت هستهای بودند. در حالیکه شایعات میگفتند همجوشی سرد انجام شده، فیزیک هستهای تأکید میکند که گداخت فقط در تلفیقی از دما و فشار بالا پایدار است، یعنی در ستارگان که انرژی مورد نیاز آن به وسیله فعل و انفعالهای همجوشی تأمین میشود. اگر تمام حجم دوتریم خورشید را هم در دمای اتاق نگهداری کنیم، در بهترین حالت، تنها واکنش گداخت میان دو اتم در هر سال رخ خواهد داد. در این مورد چه نظری داری ؟
این که فرض کنیم همجوشی هستهای هم باید در فضای آزاد در شرایطی مشابه گداخت سرد صورت بگیرد، بسیار سادهلوحانه است. گداخت سرد -اگر وجود داشته باشد- در شبکه فلزی الکترود رخ میدهد. قطعا اتفاقی که در این شبکه میافتد با فرایندهایی که در فضای آزاد رخ میدهند، متفاوت است.
آینده گداخت سرد را چطور ارزیابی میکنی ؟
من گمان میکنم پیشرفت در این زمینه، متعلق به جایی غیر از ایالات متحده و انگلستان باشد. غرب خودش را وقف گداخت هستهای کرده و حقیقت این است که زمانی در این راه به موفقیت میرسد که آن را تنها راه پیشرو ارزیابی کند. من معتقدم پروژههای گداخت داغ مانند JET reactor در انگلستان و ITER در فرانسه آنقدر پیچیده و پرهزینه است که در نهایت تولید انرژی مفید را زیر سئوال ببرند. البته فکر میکنم ارزشش را داشته باشد. ما باید راهی برای استفاده از این انرژی پیدا کنیم وگرنه محکوم به فنا هستیم، اینطور نیست ؟
http://pnu-club.com/imported/2013/04/355.jpgممکن است حق با فلشمان باشد. اما بسیار تأسفآور است که او احتمالا هرگز نخواهد فهمید در گداخت سرد، تجربه بیهودهای را پشت سر گذاشته یا برعکس، به منبعی غنی از انرژی پاک دستیافته که با بیانصافی نادیده گرفته شده است.
در سالهای اخیر، تعدادی از دانشمندان، شک در مورد گداخت سرد را کنار گذاشتند و به مطالعه در مورد آن پرداختند. از آنجا که گزارشهای مبنی بر وجود انرژی بیشتر از حد انتظار در مراحل کار به صدها مورد میرسید، محققان تلاش کردند دلایل احتمالی عدم موفقیت آزمایشگاههای معتبر را در کشف آن، مانند ناکافی بودن میزان دوتریوم بارگذاریشده در الکترودها بررسی کنند. شواهد جسته گریختهای هم از تولید محصولات جانبی مانند تریتیوم، نوترونها، هلیوم، پرتوهای گاما و ایکس وجود داشتند که هر یک به واکنشهای همجوشی اشاره میکنند.
از سوی دیگر، هنوز دانشمندان شکاکی وجود دارند که نتایج اعلام شده را اشتباه محاسباتی یا فریبکاری علمی میخوانند. در هر حال، امسال در بیستمین سالگرد کنفرانس مطبوعاتی ناموفق فلشمان و پولز، گروه تحقیقی در شرکت SPAWAR واقع در سندیگوی کالیفرنیا، وابسته به صنایع نظامی ایالات متحده، مدارک متقاعدکنندهای را در اثبات خروج نوترونهای پرانرژی در طول گداخت از اتمهای دوتریم و تریتیوم موجود در الکترودها، با استفاده از نشانگرهایی که در گداخت هستهای مورد استفاده قرار میگیرند، گزارش کرده است. در فروردینماه گذشته نیز، رابرت دانکن، متخصص ابزار دقیق در دانشگاه میسوری در کلمبیا، که پیش از این از مخالفان گداخت سرد بود و ماهها وقت صرف سر زدن به آزمایشگاه مختلف و بررسی نتایج کرده است، در خلال مصاحبهای با برنامه خبری 60 دقیقه اعلام کرد که انرژی اضافی کاملا واقعی است. هرچند که بعید به نظر میرسد حمایتهایی از این دست به نرمشدن موضع دانشمندان مخالف گداخت سرد منجر شود.