PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده می باشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمی کنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : مقبره «سازنده» آرامگاه فردوسی در حال تخریب است + عکس



O M I D
03-18-2013, 07:39 PM
http://pnu-club.com/imported/2013/03/1939.jpg
بنای معماری مقبره خانواده‌ حسین لرزاده، عضو فرهنگستان هنر و سازنده آرامگاه فردوسی بزرگ در یک قدمی ویرانی است.



نادره الهی نوه مرحوم لرزاده گفت: «مقبره خانوادگی استاد حسین لرزاده در معرض خطر ویرانی است.»

این بنای معماری بی‌نظیر که دومین نمونه از این دست بنا به حساب می‌آید، توسط خود لرزاده طراحی و اجرا شده است.


http://pnu-club.com/imported/2013/03/1940.jpg

بنای مقبره خانواده لرزاده به شکل یک کاسه‌سازی مادر (نماد حسین لرزاده و همسرش) و هشت بچه کاسه (نماد هشت فرزند حسین لرزاده) ساخته شده و دور تا دور آن را کاشی‌‌‌‌‌‌‌‌کاری‌های چشم‌نواز این هنرمند مزین کرده است.

این بنای ارزشمند معماری واقع در منطقه 20 شهرداری تهران، هم‌‌‌‌ اکنون در طرح تفصیلی شهرداری واقع شده و در انتظار توجه بیشتر مسئولان شهرداری به آثار برجستهء معماری ایرانی است.


http://pnu-club.com/imported/2013/03/1941.jpg

حسین لرزاده پیش از این بنا در شبستان مسجد سپهسالار طرحی شبیه به طرح مقبره خود را ( کاسه‌سازی مادر و بچه) به صورت گچی اجرا کرده است.

حسین بن محمد معمار معروف به لرزاده (1285 تهران - 1383 تهران) همچنین طراح و سازنده آرامگاه فردوسی است.



منبع: khabaronline.ir

elya tarlan
03-31-2013, 08:51 AM
این موضوع چیزی نو نیست هر چند این اثر هنری و تاریخی باشد
و حال بشنوید از آنچه در نزدیکی شما رخ داد. و نداستید
نمیدانم بدیع الزمان فروزانفر را تا چه حد میشناسید وی یکی از بزرگترین ادیبان کشورمان بود
او در باغ طوطی (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%A8%D8%A7%D8%BA_%D8%B7%D9%88%D8%B7%DB%8C) (صحن شاه‌عبدالعظیم (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%B4%D8%A7%D9%87%E2%80%8C%D8%B9%D8%A8%D8%AF%D8%A 7%D9%84%D8%B9%D8%B8%DB%8C%D9%85)) به خاک سپرده شد و سرانجام تولیت آستان حضرت عبدالعظیم (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%B9%D8%A8%D8%AF%D8%A7%D9%84%D8%B9%D8%B8%DB%8C%D 9%85) (به صرف گذشت سی سال و رفع مانع فقهی) قبر بدیع‌الزمان فروزانفر، بزرگ‌ترین استاد در تاریخ دانشگاه تهران (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%AF%D8%A7%D9%86%D8%B4%DA%AF%D8%A7%D9%87_%D8%AA% D9%87%D8%B1%D8%A7%D9%86) و یکی از نوادر فرهنگ ایران زمین را، به مبلغ یک میلیون تومان (در آن زمان قیمت یک اتومبیل پیکان (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%BE%DB%8C%DA%A9%D8%A7%D9%86) دست سوم) به یک حاجی بازاری فروختند
حقیقت این هست که ملت ما حافظه تاریخی کوتاه مدت دارند چرا ما نمیدانیم که قبر فرخی یزدی در کجاست ؟
چرا درباره آن جستجو نکردیم ؟ یا ااگر میدانیم که در قبرستانی بوده که حالا پارک شده چرا جلوگیری نکردیم .
دیری نخواهد پایید که آرمگاه فردوسی نیز رو به نابودی رود( اکنون تنها عامل بازدارنده شهرت جهانی فردوسی است) چه رسد به مقبره سازنده آرمگاه فردوسی.
پروردگارا مرا شعوری ده تا گوهران را بشناسم و در نگاه داریشان کوشا باشم

elya tarlan
03-31-2013, 09:10 AM
دکتر محمدرضا شفیعی کدکنی : ما چگونه ملیتی هستیم؟؟؟؟؟؟!!!!!!!!!

http://pnu-club.com/imported/mising.jpg
هنر نزد ایرانیان است و بس.؟؟؟؟؟؟
هرکس ذره‌ای با سنت روشنفکران سنتی و جریان‌شناسان تاریخ و ادبیات فارسی آشنا باشد بدونِ شک نام بدیع‌الزمان فروزانفر را از یاد نمی‌برد.
استاد سخت‌گیر و مصحح استثنایی ادبیات فارسی و عرب، یکی از اسطوره‌های تاریخ ادبیات فارسی در حوزه آکادمیک محسوب می‌شود. فروزانفر آثار بسیار مهمی چاپ کرد مانند «شرح مثنوی»، «دیوان شمس»، «فیه ما فیه» و انبوهی کتاب دیگر. او که از خانواده‌ای بزرگ و قدیمی برآمده بود دروس حوزوی را نیز به خوبی می‌شناخت و از شاگردان آقا حسین نجم‌آبادی نیز محسوب می‌شد. فروزانفر یکی از مهم‌ترین استادان دانشکده ادبیات دانشگاه تهران به حساب می‌آمد و استادانی مانند عبدالحسین زرین‌کوب، غلامحسین یوسفی، محمدرضا شفیعی کدکنی، سیمین دانشور، مهستی بحرینی و... از محضر او استفاده کردند و حتی بسیاری از ایشان به ساختار درس‌گویی او وفادار ماندند.
فروزانفر در شانزدهم اردیبهشت سال 1349 در بیمارستان مهر تهران درگذشت و در آستانه حرم عبدالعظیم دفن شد.
http://pnu-club.com/imported/mising.jpg
استاد بدیع الزمان فروزانفر
اما خبر مهم این‌که گویا در کمال بی‌خبری و بی‌توجهی قبر این استاد افسانه‌ای دانشگاه در ازای مبلغی در حدود یک میلیون تومان واگذار شده است.
خبر چنان تلخ بوده و در کمال آرامش این عمل انجام شد که حتی اعتراض محمدرضا شفیعی کدکنی نیز بعد از چند ماه در روزنامه اطلاعات و ماهنامه مهرنامه چاپ شده و این اتفاق را تشریح کرده است.
از دکتر شفیعی در چهاردهم شهریور یادداشت کوتاهی در روزنامه اطلاعات و ماهنامه مهرنامه مربوط به مهرماه 1390 چاپ شده که البته به نوعی تکه‌ای‌ست از بحث او درباره فقر حافظه تاریخی ایرانیان.
شفیعی که اصولاً مشی‌ای نرم دارد این‌جا با زبانی تند به این عمل تاخته. او نوشته «نمی‌دانم شما تاکنون به این نکته توجه کرده‌اید که هیچ کس نمی‌داند جای به خاک سپاری فرخی یزدی کجا بوده است؟... این دیگر قبر فرخی سیستانی نیست که مربوط به یازده قرن پیش از این باشد و بگویند در حمله‌ی تاتار از میان رفته است...خواهید گفت «شاید فلانی در گورستانی بوده است که اینک پارک شده است.»
دکتر شفیعی در این متن که در واقع در میراث شماره‌ی 44 و درباره مرحوم ایرج افشار نوشته شده بلافاصله می‌نویسد: «در آن صورت این پرسش تلخ‌تر به میان خواهد آمد که چرا ما این چنین ناسپاس و فراموشکاریم که محلی که فرخی یزدی در آن مدفون شده است تبدیل به پارک شود و یک سنگ یادبود برای او در آن پارک نگذاریم... هیچ عذری در این ماجرا پذیرفته نیست... جای دوری نمی‌روم در همین بیست سال اخیر، اولیای محترم حضرت عبدالعظیم (به صرف گذشت 30 سال و رفع مانع فقهی) قبر بدیع‌الزمان فروزانفر، بزرگ‌ترین استاد تاریخ دانشگاه تهران و یکی از نوادر فرهنگ ایران‌زمین را، به مبلغ یک میلیون تومان(در آن زمان قیمت یک اتومبیل پیکان دست سوم)به یک حاجی بازاری فروخته اند.
هیچ کس این حرف را باور نمی‌کند. من خود نیز باور نمی‌کردم تا ندیدم...من در آن لحظه، به دست و پای بمردم.ولی باور نمی‌کردم تا خودم رفتم و به چشم خویشتن دیدم.
در کجای دنیا چنین واقعه‌ای، آن‌هم در پایان قرن بیستم، امکان‌پذیر است؟ از چنین ملتی چگونه باید توقع حافظه‌ی تاریخی داشت؟» این روایت دکتر شفیعی در شرایطی چاپ شده که مدت‌هاست کار از کار گذشته و اصولاً دوباره بحث مدفن بزرگان ادبیات و هنر این کشور را پیش می‌کشد که همواره خبر‌ساز بوده است.
ما در این سال‌ها بارها شاهد شکستن سنگ قبر شاملو، تک‌افتادگی قبر اخوان ثالث، دفن فرهاد مهراد در یک گورستان محلی دور از وطن و... کنار مشکلاتی که درباره مدفن اصحاب کلاسیک ادبیات ما وجود دارد بیان‌گر این واقعیت است که پاره‌ای متولیان امر علاقه‌ای به حفظ این نمادهای فرهنگی و انسانی ندارند.
خبر تخریب و فروش قبر استاد فروزانفر بعد از چند سال به گوش ما می‌رسد و در عین حال شاهد هستیم که مقبره چهره‌هایی چون میرزاده عشقی نیز در همان گورستان در غبار فراموشی فرورفته.
منهای چندمقبره مانند مقابر سعدی، حافظ، فردوسی، خواجوی کرمانی مدفن بسیاری از چهره‌های ادبی کلاسیک نیز یا از یاد رفته یا به حال خود رها شده است.حال وضعیت معاصران که گاه به خاطرجناح‌بندی‌های سیاسی مغضوب و محبوب شده‌اند جای خود را دارد.پاره‌ای از این گورها مانند گور ایرج میرزا یا فروغ فرخزاد در گورستان نیمه تعطیلی چون ظهیرالدوله رها هستند و قبر بسیاری از چهره‌های دیگر هم که می‌توانند جذابیت‌های فرهنگی داشته باشند، نیز اصلاً دیگر وجود خارجی نداند.
حال این را مقایسه کنید با مدفن انبوهی از شاعران و نویسندگان غربی که حتی از یاد رفته‌ترین‌شان به مثابه تکه‌ای از حافظه تاریخی ملی نگهداری می‌شوند.
راستی اگر گور صادق هدایت در ایران بود تا به حال به چه کسی واگذار شده بود؟