alamatesoall
03-07-2013, 06:50 PM
http://pnu-club.com/imported/2013/03/755.jpg
عصر مغول برای ایرانیان یاد آور جنگ و خون ریزی و ویرانی شهر هاست ولی از جنبه ی دیگر مغول سنت نیکوی اهمیت و احترام و داشتن نقش فعال زنان در جامعه را به ارمغان آورد ...
بنا به رسم مغول هنگام مرگ خاقان تا جلوس خان بعدی خاتونی که مادر فرزندان بزرگتر بود به طور معمول حداقل یک سال و گاهی چند سال به عنوان نائب السلطنه در مسند حکومت می نشست و متصدی ضبط اموال و اداره ی امور امپراطوری مغول می شد تا شورای شاهزادگان مغول یا " غوریل تای " تشکیل شود.
توراکیناخاتون، دومین همسر اوکتای قاآن، پسر و جانشین تموچین، بزرگ امپراطور مغول بود. " اُکتای " همسران دیگری نیز داشت ولی تُوراکینا خاتون زنی مدیر ، سیاست مدار ، باهوش و عاقل بود ، اگرچه از زیبایی بهره ای نداشت
در زمان چنگیزخان در نبردی که بین این امپراطور و اقوام اویرات در گرفت، توراکینا به اسارت خان مغول در آمد و سپس به خواست او به پسر سومش اوکتای بخشیده شد. این بانوی باتدبیر چون به رسم مغول پس از مرگ شوهر به فرمانروایی رسید مدت چهار سال اداره امپراطوری مغول را عهده دار گردید.
یکی از بانوانی که با تدبیر و فراست خاصی به دربار توراکیناخاتون راه یافت و نزد او نفوذ فراوانی به دست آورد و محرم اسرار اندرونش گردید فاطمه خانم خراسانی نام دارد. به هنگام فتح طوس و مشهدالرضا(ع) توسط مغولان از جمله اسرایی که به قراقوروم فرستادند خاتون مزبور بود که شخصیتی پر جاذبه داشت و نسَب خود را به سادات کبار و علویان می رسانید. وی در زندگی جدید ابتدا مشغول فعالیت های تجاری شد و بعد از مدتی کوتاه با لیاقت های ذاتی و هوشیاری فوق العاده در دربار مغول وارد گردید و در اردوی توراکیناخاتون به رفت و آمد پرداخت. وقتی این زن قدرت را به دست گرفت، فاطمه خاتون موفق گردید شایستگی و کاردانی خود را بهتر از گذشته بنمایاند.
بزرگان مسلمان، بخصوص شیعیان خراسان، در امور مهم از وی استمداد می طلبیدند و جمعی از سادات طوس و شیعه مشهد گرد شمع وجودش اجتماع می نمودند. فاطمه خانم که دیگر مشاور توراکیناخاتون بود کوشید به مسلمانان و خصوصا سادات و علویان اقتدار داده و از قدرت مغول های عیسوی مذهب در دستگاه حکومتی بکاهد. با کمک او گروه زیادی از ایرانیان و بخصوص خراسانی ها در رأس کارهای مهم قرار گرفتند.
توراکیناخاتون در زمان تصدی مقام نیابت سلطنت با برنامه های ناپیدای فاطمه خاتون دست به تصفیه ای بزرگ و اساسی در امور حکومتی زد و بزرگ ترین شخصیت های دوران فرمانروایی همسر خویش را از کار برکنار نمود و کسانِ جدیدی به جای آنان گماشت که کاملاً شیعه و حامی ایرانیان بودند. یکی از این افراد چینقای وزیر اوکتای بود که شخصی مسیحی و ضد اسلامی شمرده می شد. توراکیناخاتون به تحریک فاطمه او را معزول ساخت و فرمان قتلش را صادر کرد ولی او گریخت و به نزد یکی از فرزندان اوکتای یعنی کوتان پناهنده شد.
تُوراکینا خاتون زنی مدیر ، سیاست مدار ، باهوش و عاقل بود ، اگرچه از زیبایی بهره ای نداشت
به پیشنهاد فاطمه خاتون وزارت به جای وی به یک فرد ایرانی که عبدالرحمن نام داشت تفویض گردید. وی قول داد درآمد مالیاتی چین شمالی را دو برابرکند. حتی حکومت چین شمالی را به او واگذار کردند. در مناطق اشغالی ایران، حکّام دست نشانده اوکتای عوض شدند و جای خود را به طرفداران فاطمه خاتون دادند. اوضاع به حدی رسید که این خاتون در سال 641 هجری، نایب السلطنه را به خراسان انتقال داد. توراکیناخاتون مدتی در ایران اقامت گزید و دست به تغییراتی زد و بخصوص دسته ای جدید را روی کار آورد که غالبا ایرانی بودند تا مغولی. به این ترتیب تحولی شگرف در امور کشورداری مغولان پدید آمد.
توراکیناخاتون در طی چهار سال حکومت، اوقات خویش را صرف این موضوع نمود که خرده گیران و دشمنان را از میان ببرد و گروههایی را روی کار آورد که علاقه مند به فرمانروایی فرزندش گیوک باشند. از این رو تسلیم افکار و نقشه های فاطمه خاتون خراسانی گردید و حتی به اعدام برخی، از جمله استاندار ایران شرقی که از مغول ها بود، اقدام کرد.
سرانجام در حالی که گیوک دشمنانی آشکار از جمله باتو(فرزند بزرگ چنگیز)داشت ، توراکیناخاتون به آرزوی قبلی خود رسید و پس از ظاهرسازی های زیرکانه، سران مغول را فرا خواند تا جلسه ای در اردوی زَرد تشکیل دهند. این شورای بزرگ نمایش باشکوهی از امپراطوری تاتارها به شمار می رفت. سرانجام در بهار سال 643 هجری شاهزادگان بسیاری به همراه تنی چند از خواتین مغولی، گیوک را به خانی برگزیدند و وی با تشریفات خاصی به قدرت رسید.
گیوک محبوبیت عمومی نداشت. از این رو راجع به وضع خود آسوده خاطر نبود. او سرانجام بیمار شد و در سن چهل و دو سالگی درگذشت. بر طبق رسم متعارف، همسرش «اوغول غایمش» تا برقراری یک جلسه انتخابی دیگر به قدرت رسید ولی از جهت کاردانی، مقام و شایستگی به هیچ عنوان نمی توانست با توراکینا برابری کند. وی در سرزمین موروثی شوهرش استقرار یافت و در آنجا به عنوان زمامداری عالی و فرمانروایی مقتدر هیئتی را به حضور خود پذیرفت که از سوی لویی، پادشاه فرانسه آمده بودند. روزگار قدرت این خانم کوتاه بود و با تلاش سران مغول و در غیاب او فرمانروایی را به منگو تحویل دادند.
تُوراکینا خاتون نمونه ای است از زن های مغول که در عرصه ی ، اجتماع ، دین ، سیاست ، اقتصاد ... با دیگر زنان نقشی هم گون داشت . دوران مغول را می توان تا حدودی عصر برابری زن و مرد خواند . زن در خانواده دوشادوش مرد کار می کند رییس قبیله می شود به کار می پردازد تیراندازی و سواد می آموزد مادر می شود و فرزند تربیت میکند و در واقع می توان گفت ، فعالیت های مرد محدود و نقش زن نامحدود بوده است.
تُوراکینا خاتون نمونه ای است از زن های مغول که در عرصه ی ، اجتماع ، دین ، سیاست ، اقتصاد ... با دیگر زنان نقشی هم گون داشت .
دختران نزد خانواده ی خود و در جامعه اهمیت و منزلت بسیاری داشتند و در راس می نشستند به موردی بر نمی خوریم که مغول از داشتن دختر ناراضی باشد. یا بین فرزندان پسر و دختر خود تفاوتی قائل شده باشد. خاتون ها در کار اداره ی سرزمین با شوهران خود شریک بودند و در مواقع لزوم به جای سلطان به طور مستقل به اداره ی امور می پرداختند. اینکه تُوراکینا خاتون با قدرت توانست سرزمین وسیع مغول را اداره کند این بود که این زن به صورت عادی و مستمر و نهادینه و نه اتفاقی استثنایی و نمادین ، در شوراها شرکت می کرد و در امر انتخاب سلطان و مسئله ی جانشینی انتخاب وزیر شرکت در جنگ ها ، مجازات گناهکاران و به خصوص پذیرش سُفرای کشورها ی دیگر و رایزنی با مقامات سرزمین های دیگر و ازل و نسب بزرگان و حکام نقشی مستقیم داشت. تُوراکینا تاثیراتی بر مسلمانان و ایرانیان به جای گذاشت.
منبع:تبیان
عصر مغول برای ایرانیان یاد آور جنگ و خون ریزی و ویرانی شهر هاست ولی از جنبه ی دیگر مغول سنت نیکوی اهمیت و احترام و داشتن نقش فعال زنان در جامعه را به ارمغان آورد ...
بنا به رسم مغول هنگام مرگ خاقان تا جلوس خان بعدی خاتونی که مادر فرزندان بزرگتر بود به طور معمول حداقل یک سال و گاهی چند سال به عنوان نائب السلطنه در مسند حکومت می نشست و متصدی ضبط اموال و اداره ی امور امپراطوری مغول می شد تا شورای شاهزادگان مغول یا " غوریل تای " تشکیل شود.
توراکیناخاتون، دومین همسر اوکتای قاآن، پسر و جانشین تموچین، بزرگ امپراطور مغول بود. " اُکتای " همسران دیگری نیز داشت ولی تُوراکینا خاتون زنی مدیر ، سیاست مدار ، باهوش و عاقل بود ، اگرچه از زیبایی بهره ای نداشت
در زمان چنگیزخان در نبردی که بین این امپراطور و اقوام اویرات در گرفت، توراکینا به اسارت خان مغول در آمد و سپس به خواست او به پسر سومش اوکتای بخشیده شد. این بانوی باتدبیر چون به رسم مغول پس از مرگ شوهر به فرمانروایی رسید مدت چهار سال اداره امپراطوری مغول را عهده دار گردید.
یکی از بانوانی که با تدبیر و فراست خاصی به دربار توراکیناخاتون راه یافت و نزد او نفوذ فراوانی به دست آورد و محرم اسرار اندرونش گردید فاطمه خانم خراسانی نام دارد. به هنگام فتح طوس و مشهدالرضا(ع) توسط مغولان از جمله اسرایی که به قراقوروم فرستادند خاتون مزبور بود که شخصیتی پر جاذبه داشت و نسَب خود را به سادات کبار و علویان می رسانید. وی در زندگی جدید ابتدا مشغول فعالیت های تجاری شد و بعد از مدتی کوتاه با لیاقت های ذاتی و هوشیاری فوق العاده در دربار مغول وارد گردید و در اردوی توراکیناخاتون به رفت و آمد پرداخت. وقتی این زن قدرت را به دست گرفت، فاطمه خاتون موفق گردید شایستگی و کاردانی خود را بهتر از گذشته بنمایاند.
بزرگان مسلمان، بخصوص شیعیان خراسان، در امور مهم از وی استمداد می طلبیدند و جمعی از سادات طوس و شیعه مشهد گرد شمع وجودش اجتماع می نمودند. فاطمه خانم که دیگر مشاور توراکیناخاتون بود کوشید به مسلمانان و خصوصا سادات و علویان اقتدار داده و از قدرت مغول های عیسوی مذهب در دستگاه حکومتی بکاهد. با کمک او گروه زیادی از ایرانیان و بخصوص خراسانی ها در رأس کارهای مهم قرار گرفتند.
توراکیناخاتون در زمان تصدی مقام نیابت سلطنت با برنامه های ناپیدای فاطمه خاتون دست به تصفیه ای بزرگ و اساسی در امور حکومتی زد و بزرگ ترین شخصیت های دوران فرمانروایی همسر خویش را از کار برکنار نمود و کسانِ جدیدی به جای آنان گماشت که کاملاً شیعه و حامی ایرانیان بودند. یکی از این افراد چینقای وزیر اوکتای بود که شخصی مسیحی و ضد اسلامی شمرده می شد. توراکیناخاتون به تحریک فاطمه او را معزول ساخت و فرمان قتلش را صادر کرد ولی او گریخت و به نزد یکی از فرزندان اوکتای یعنی کوتان پناهنده شد.
تُوراکینا خاتون زنی مدیر ، سیاست مدار ، باهوش و عاقل بود ، اگرچه از زیبایی بهره ای نداشت
به پیشنهاد فاطمه خاتون وزارت به جای وی به یک فرد ایرانی که عبدالرحمن نام داشت تفویض گردید. وی قول داد درآمد مالیاتی چین شمالی را دو برابرکند. حتی حکومت چین شمالی را به او واگذار کردند. در مناطق اشغالی ایران، حکّام دست نشانده اوکتای عوض شدند و جای خود را به طرفداران فاطمه خاتون دادند. اوضاع به حدی رسید که این خاتون در سال 641 هجری، نایب السلطنه را به خراسان انتقال داد. توراکیناخاتون مدتی در ایران اقامت گزید و دست به تغییراتی زد و بخصوص دسته ای جدید را روی کار آورد که غالبا ایرانی بودند تا مغولی. به این ترتیب تحولی شگرف در امور کشورداری مغولان پدید آمد.
توراکیناخاتون در طی چهار سال حکومت، اوقات خویش را صرف این موضوع نمود که خرده گیران و دشمنان را از میان ببرد و گروههایی را روی کار آورد که علاقه مند به فرمانروایی فرزندش گیوک باشند. از این رو تسلیم افکار و نقشه های فاطمه خاتون خراسانی گردید و حتی به اعدام برخی، از جمله استاندار ایران شرقی که از مغول ها بود، اقدام کرد.
سرانجام در حالی که گیوک دشمنانی آشکار از جمله باتو(فرزند بزرگ چنگیز)داشت ، توراکیناخاتون به آرزوی قبلی خود رسید و پس از ظاهرسازی های زیرکانه، سران مغول را فرا خواند تا جلسه ای در اردوی زَرد تشکیل دهند. این شورای بزرگ نمایش باشکوهی از امپراطوری تاتارها به شمار می رفت. سرانجام در بهار سال 643 هجری شاهزادگان بسیاری به همراه تنی چند از خواتین مغولی، گیوک را به خانی برگزیدند و وی با تشریفات خاصی به قدرت رسید.
گیوک محبوبیت عمومی نداشت. از این رو راجع به وضع خود آسوده خاطر نبود. او سرانجام بیمار شد و در سن چهل و دو سالگی درگذشت. بر طبق رسم متعارف، همسرش «اوغول غایمش» تا برقراری یک جلسه انتخابی دیگر به قدرت رسید ولی از جهت کاردانی، مقام و شایستگی به هیچ عنوان نمی توانست با توراکینا برابری کند. وی در سرزمین موروثی شوهرش استقرار یافت و در آنجا به عنوان زمامداری عالی و فرمانروایی مقتدر هیئتی را به حضور خود پذیرفت که از سوی لویی، پادشاه فرانسه آمده بودند. روزگار قدرت این خانم کوتاه بود و با تلاش سران مغول و در غیاب او فرمانروایی را به منگو تحویل دادند.
تُوراکینا خاتون نمونه ای است از زن های مغول که در عرصه ی ، اجتماع ، دین ، سیاست ، اقتصاد ... با دیگر زنان نقشی هم گون داشت . دوران مغول را می توان تا حدودی عصر برابری زن و مرد خواند . زن در خانواده دوشادوش مرد کار می کند رییس قبیله می شود به کار می پردازد تیراندازی و سواد می آموزد مادر می شود و فرزند تربیت میکند و در واقع می توان گفت ، فعالیت های مرد محدود و نقش زن نامحدود بوده است.
تُوراکینا خاتون نمونه ای است از زن های مغول که در عرصه ی ، اجتماع ، دین ، سیاست ، اقتصاد ... با دیگر زنان نقشی هم گون داشت .
دختران نزد خانواده ی خود و در جامعه اهمیت و منزلت بسیاری داشتند و در راس می نشستند به موردی بر نمی خوریم که مغول از داشتن دختر ناراضی باشد. یا بین فرزندان پسر و دختر خود تفاوتی قائل شده باشد. خاتون ها در کار اداره ی سرزمین با شوهران خود شریک بودند و در مواقع لزوم به جای سلطان به طور مستقل به اداره ی امور می پرداختند. اینکه تُوراکینا خاتون با قدرت توانست سرزمین وسیع مغول را اداره کند این بود که این زن به صورت عادی و مستمر و نهادینه و نه اتفاقی استثنایی و نمادین ، در شوراها شرکت می کرد و در امر انتخاب سلطان و مسئله ی جانشینی انتخاب وزیر شرکت در جنگ ها ، مجازات گناهکاران و به خصوص پذیرش سُفرای کشورها ی دیگر و رایزنی با مقامات سرزمین های دیگر و ازل و نسب بزرگان و حکام نقشی مستقیم داشت. تُوراکینا تاثیراتی بر مسلمانان و ایرانیان به جای گذاشت.
منبع:تبیان