alamatesoall
03-06-2013, 03:57 PM
پروفسور یحیی کمالی پوررئیس دپارتمان ارتباطات و هنرهای خلاق در دانشگاه پوردوآمریکامحقق برجسته بین المللی و پروفسور ارتباطات جمعی و رییس دپارتمان ارتباطات و هنرهای خلاق در دانشگاه پوردو آمریکاست .حوزه تحقیقات وی شامل جهانی سازی، تأثیر مطبوعات، ارتباطات بین المللی، روابط عمومی و تبلیغات، نگرش کلیشه ای و فن آوری های جدید ارتباط است. دکتر کمالی پور تعداد 10 اثر به چاپ رسانده است. کمالی پور هر چند خود در مهد آمریکا و غرب مشغول تدریس است اما دیدگاه های انتقادی خود را نسبت رسانه های غربی بر اساس واقعیات موجود حفظ کرده و به قول همسرش هنوز فاصله اوبا ایرانیان به اندازه همان نخ لیوانی است که در کودکی با همسن و سالانش تلفن بازی می کرد. دکترهنوز انگلیسی را هم به لهجه کرمانی صحبت می کند و برعکس روحیه خساست و سختی کویر، پروفسور در ارایه معلوماتش جزو دست و دلبازترین هاست.گفت و گوی" پرانتز" با ایشان به یکی از مهمترین موضوعات رسانه ای امروز یعنی سواد رسانه ای معطوف است.این گفت و گوی کوتاه که با پاسخهای متین ایشان جامعیتی خاص یافته است را تقدیمتان می کنیم:
آقای دکتر سواد رسانه ای از منظر شما به چه معناست؟
در دنیای امروز رسانه ها یکی از اجزای اساسی جوامع بشری هستند لذا سواد رسانه ای (media literacy ) شامل تحقیق ، تحلیل ، آموزش و آگاهی از تاثیرات رسانه ها ( رادیو ، تلویزیون، فیلم ، موسیقی ، روزنامه مجله ، کتاب و اینترنت ) بر روی افراد و جوامع می باشد . تاریخچه پیدایش این تفکر که بر پایه یک نیاز مبرم آموزشی بنا نهاده شده به سال 1960 میلادی و به دنبال عمومی شدن تلویزیون ، رادیو و فیلمهای هالیودی بر می گردد. در این میان تلویزیون گوی سبقت را از رسانه های دیگر ربود ، بطوریکه اکثر مردم ترجیح دادند که تماشا کنند تا اینکه مطالعه کنند.یکی از عواقب این تحول اجتماعی و آموزشی ، کمتر شدن تمایل دانش آموزان به مطالعه و کتاب بود.
این تحقیقات نشان داد که تماشا کردن مداوم تلویزیون باعث رکود تمرکز فکری دانش آموزان در کلاس درس می شود. در دنیای انفجار اطلاعات و پوشش دایمی و گسترده رسانه ها مخاطبین بیشتر به تصویر توجه می کنند و به قولی "در مسابقه چشم با گوش ، چشم همیشه برنده است".
این واقعیت بحث دیگری را به نام سواد تصویری و یا دیداری ( visual literacy) رایج کرده است. این دیدن ما نیست که مخاطبین رسانه ها باید بتوانند مفاهیم و یا زبان آنچه را که تصویر منتقل می کند حلاجی کنند و مفاهیم نامرئی را بفهمند.قدرت رسانه ها بیشتر در انتخاب و ارایه تصویر است تا نوشتار و گفتار.اینها اجزایی از سواد رسانه ای و سواد اطلاعاتی هستند.
با پیدایش رسانه های توده ( mass media ) بحث جامعه توده ( mass society ) جای خودش را در تحقیق و آموزش پیدا کرد.از طرفی قبل از عمومی شدن تلویزیون ، رادیو راه را برای تماس مستقیم گوینده و یا فرستنده ( sender ) با گیرنده ( receiver ) هموار کرده بود و وارد حریم خصوصی خانواده ها شده بود.یکی از اتفاقات کلاسیک در تاریخ رادیو – که نفوذ آن را بر روی شنوندگان آشکار کرد – پخش یک برنامه تخیلی به نام " جنگ دنیاها " و یا “ “ war of the worlds در سال 1938 بود که بحث جدیدی را به عنوان " magic bullet theory " ایجاد کرد. این تئوری تاثیر رسانه ها بر روی مخاطبین را مستقیم ، دقیق و هدفمند تلقی می کند و آنرا به مانند تفنگ می پندارد که تیرش را به سوی هدفی مشخص شلیک می کند.
اگر چه این دیدگاه به مرور اصلاح شد و تئوری های دیگری ارایه شد که پیچیدگی های فردی و اجتماعی را در خود گنجاند ولی آنچه واضح است این است که رسانه های جامعه در دنیای امروز نفوذ و تاثیراتشان بیشتر از خانواده ، مسجد و یا مدرسه است. جوانان در آمریکا از هنگام ورود به دبستان تا هنگام اتمام دبیرستان بیشترین وقتشان را در جلوی صفحه تلویزیون می گذرانند تا در کلاسهای درس. از طرف دیگر آمریکاییها اخبار روزانه خودشانرا ( بیش از 70 درصد) فقط از طریق تلویزیون دریافت می کنند.
جالب اینجاست که یک تحقیق اخیر بوسیله media research nielsen نشان می دهد که بطور متوسط هر خانوانده آمریکایی بیش از هشت ساعت از وقت روزانه اش را صرف تماشای تلویزیون می کند.
یکی از اهداف اصلی سواد رسانه ای آگاه کردن و سعی در کم کردن تاثیرات منفی رسانه ها بر روی کودکان ، دانش آموزان و جوانان است.
آنها باید درک کنند که هر روز بوسیله رسانه ها جهت خرید کالا و پیامهای گوناگون مورد تهاجم دایمی قرار دارند.آنها باید دریابند که اهداف رسانه ها چیستند و چگونه بدون آنکه خود بخواهند بطور زیرکانه به افکار ، کردار و رفتارشان شکل می دهند .قدرت رسانه ها در این است که مخاطبین ناخود آگاه ، با یک دیدگاه ، رفتار و گفتار بخصوص هماهنگ می شوند. آنها باید بیاموزند که رسانه ها پروپا گاندای دولتها هستند.
به سواد رسانه ای و سواد اطلاعاتی اشاره کردید. این دو با هم چه ارتباطی دارند؟
در دنیای ارتباطی و شدیدا رقابتی امروز ، سواد اطلاعاتی ( information literacy) یکی از نیازهای اصلی هر انسان و جامعه ای می باشد.سواد اطلاعاتی پی بردن به این واقعیت است که دانش یعنی قدرت ( knowledge is power ) .پذیرش این اهم به تنهایی کافی نیست ، بلکه یک فرد باید بداند که در اقیانوس عمیق و بسیار گسترده اطلاعات به عنوان مثال در اینترنت دنبال چه موضوعی می گردد و چگونه می تواند آنرا به دست اورد. امروز حجم اطلاعات انقدر سرسام آور است که حتی پی بردن به صحت و یا سقم یک موضوع براحتی امکان پذیر نیست .یک سوال اساسی در این رابطه این است : آیا آنچه از طریق رسانه ها بخصوص اینترنت دریافت می کنیم و یا در دسترس همگان است قابل استفاده ، مستند و یا درست است؟ متاسفانه باید اذعان کنم که اکثرآنچه در اینترنت است آشغال ( trash) و تهی از ارزش است . پس چگونه یک فرد می تواند آنچه که مفید و خوب است را پیدا کند.اینجاست که اهمیت سواد اطلاعاتی مشخص می شود.
همانطور که می دانید رسانه ها اطلاعات را بسته بندی می کنند و مانند یک کالا آنرا تحویل مخاطبین و یا مشتریان خود قرار می دهند. از طرفی مخاطبین اطلاعات را به سلیقه خود گزینش و توجیه می کنند و یا اینان انچه را که در رسانه ها دیده و یا شنیده اند تکرار می کنند و یا حتی مالک آن می شوند.آیا این یک روند سازنده است؟ آیا عدم تحقیق و تحلیل خوب است ؟ آیا پذیرفتن آنچه رسانه ها به مخاطبین منتقل می کنند عاقلانه است؟ آیا مخاطبین نباید دقت و توجه بیشتری به محتوا و مآخذ رسانه ها داشته باشند؟ یک انسان آگاه تحقیق می کند ، تحلیل می کند ، تجزیه می کند ، می اندیشد و آنچه را که رسانه ها ارایه می کنند براحتی و کورکورانه نمی پذیرد.
ممکن است به جنبه های سواد رسانه ای هم اشاره ای داشته باشید؟
این جنبه ها بسیارند و من تنها می توانم فهرست وار به برخی از آنها اشاره کنم: درک ساختار رسانه ها ، درک اهداف برنامه ریزان و تولید کنندگان محتوای رسانه ها ، درک زبان تصاویر و تاثیرات ناخودآگاه آنها بر روی مخاطبین ، درک نحوه ارایه مطالب در قالبهای نوشتاری و یا تصویری ، درک استفاده رسانه ها از سکس و ترس برای جذب مخاطبان و فروش کالا ،درک ین واقعیت که رسانه ها معمولا مقاصد و منافع صاحبان خودشانرا دنبال می کنند.آگاهی از تحقیق و بررسی محتوای رسانه ها ، آگاهی از شگردهای تولید برنامه ها بخصوص در دنیای دیجیتالی امروز ، آگاهی از طرق تولید وتوزیع اخبار و بالاخره درک ارتباط تنگاتنگ رسانه ها با نهادهای سیاسی ؛ اقتصادی و اجتماعی.
امروزه داشتن سواد اطلاعاتی در رسانه های سنتی اهمیت بیشتری دارد و یا در رسانه های نوین؟
نمی توان رسانه های سنتی و یا نوین را در یک قالب کلی قرار داد ؛ چون تنوع محتوا ، صداقت در خبر رسانی و کار تخصصی و حرفه ای در هردو موجود است.باید گزینش کرد و از اتکا به مآخذ بخصوص و یا یک رسانه بخصوص خودداری کرد.
سواد رسانه ای با روزنامه نگاری توسعه چه ارتباطی دارد؟
همانطور که قبلا اشاره کردم سواد رسانه ای درک نقش و شیوه های تولید محتوا است.بنابر این باید بگویم که مسلما ارتباط تنگاتنگی بین روزنامه نگاری توسعه و سواد رسانه ای وجود دارد.بدون درک رسانه ها و داشتن تبحر در رابطه با رسانه ها نمی توان در زمینه توسعه موفق شد.از این دیدگاه این دو مکمل هم هستند.
با آموزش رسانه ای چطور ، با آن هم مرتبط است ؟
مسلما. در آموزش رسانه ای تئوری و کار عملی هر دو باید در نظر گرفته شوند.سواد رسانه ای نباید صرفا بصورت تئوری و یا عملی ارایه شود.صحبت از تهیه یک فیلم مستند و یا هرم وارونه زمانی مفهوم واقعی خودش را پیدا می کند که دانشجویان عملا آنها را به کار بندند و پروسه را تهیه و تولید را تجربه و لمس کنند.
مخاطب سواد رسانه ای بیشتر چه عنصری است ؟
از دیدگاه آموزش دانشجویان و دانش آموزان و مدرسین و از دیدگاه عمومی ، خانواده ها ، بازرگانان ، سیاستمداران و فعالان اجتماعی در حوزه های محیط زیست ، آزادی و غیره می باشند.
با آنچه گفته شد می توانید ارزیابی خودتان را از سطح سواد رسانه ای در ایران بفرمایید؟
بر اساس آنچه می دانم وضعیت جامعه ما در ایران در رابطه با سواد رسانه ای هم نگران کننده و هم امیدوار کننده است.در زمینه آموزش ، نهادهای آموزشی در همه سطوح هنوز به اهمیت داشتن سواد رسانه ای توجه لازم را ندارند و به این مهم بصورتی می نگرند.از طرفی رسانه های کشور و بخصوص روزنامه نگاران با چالشهای بسیاری روبرو هستند که نیاز به چاره اندیشی و دور نگری دارند.اگر ما فقط یکی از گفته های بسیار عمیق در فرهنگ پر بار خودمان که می گوید:"توانا بود هر که دانا بود" را در نظر بگیریم در می یابیم که در دنیای شدیدا رقابتی و در حال تحول ، وظیفه هر استاد ، محقق و ژورنالیست ایرانی است که مردم را در همه حوزه های علمی ، سیاسی و اجتماعی و بین المللی آگاه و به روز نگاه دارد.
آقای دکتر سواد رسانه ای از منظر شما به چه معناست؟
در دنیای امروز رسانه ها یکی از اجزای اساسی جوامع بشری هستند لذا سواد رسانه ای (media literacy ) شامل تحقیق ، تحلیل ، آموزش و آگاهی از تاثیرات رسانه ها ( رادیو ، تلویزیون، فیلم ، موسیقی ، روزنامه مجله ، کتاب و اینترنت ) بر روی افراد و جوامع می باشد . تاریخچه پیدایش این تفکر که بر پایه یک نیاز مبرم آموزشی بنا نهاده شده به سال 1960 میلادی و به دنبال عمومی شدن تلویزیون ، رادیو و فیلمهای هالیودی بر می گردد. در این میان تلویزیون گوی سبقت را از رسانه های دیگر ربود ، بطوریکه اکثر مردم ترجیح دادند که تماشا کنند تا اینکه مطالعه کنند.یکی از عواقب این تحول اجتماعی و آموزشی ، کمتر شدن تمایل دانش آموزان به مطالعه و کتاب بود.
این تحقیقات نشان داد که تماشا کردن مداوم تلویزیون باعث رکود تمرکز فکری دانش آموزان در کلاس درس می شود. در دنیای انفجار اطلاعات و پوشش دایمی و گسترده رسانه ها مخاطبین بیشتر به تصویر توجه می کنند و به قولی "در مسابقه چشم با گوش ، چشم همیشه برنده است".
این واقعیت بحث دیگری را به نام سواد تصویری و یا دیداری ( visual literacy) رایج کرده است. این دیدن ما نیست که مخاطبین رسانه ها باید بتوانند مفاهیم و یا زبان آنچه را که تصویر منتقل می کند حلاجی کنند و مفاهیم نامرئی را بفهمند.قدرت رسانه ها بیشتر در انتخاب و ارایه تصویر است تا نوشتار و گفتار.اینها اجزایی از سواد رسانه ای و سواد اطلاعاتی هستند.
با پیدایش رسانه های توده ( mass media ) بحث جامعه توده ( mass society ) جای خودش را در تحقیق و آموزش پیدا کرد.از طرفی قبل از عمومی شدن تلویزیون ، رادیو راه را برای تماس مستقیم گوینده و یا فرستنده ( sender ) با گیرنده ( receiver ) هموار کرده بود و وارد حریم خصوصی خانواده ها شده بود.یکی از اتفاقات کلاسیک در تاریخ رادیو – که نفوذ آن را بر روی شنوندگان آشکار کرد – پخش یک برنامه تخیلی به نام " جنگ دنیاها " و یا “ “ war of the worlds در سال 1938 بود که بحث جدیدی را به عنوان " magic bullet theory " ایجاد کرد. این تئوری تاثیر رسانه ها بر روی مخاطبین را مستقیم ، دقیق و هدفمند تلقی می کند و آنرا به مانند تفنگ می پندارد که تیرش را به سوی هدفی مشخص شلیک می کند.
اگر چه این دیدگاه به مرور اصلاح شد و تئوری های دیگری ارایه شد که پیچیدگی های فردی و اجتماعی را در خود گنجاند ولی آنچه واضح است این است که رسانه های جامعه در دنیای امروز نفوذ و تاثیراتشان بیشتر از خانواده ، مسجد و یا مدرسه است. جوانان در آمریکا از هنگام ورود به دبستان تا هنگام اتمام دبیرستان بیشترین وقتشان را در جلوی صفحه تلویزیون می گذرانند تا در کلاسهای درس. از طرف دیگر آمریکاییها اخبار روزانه خودشانرا ( بیش از 70 درصد) فقط از طریق تلویزیون دریافت می کنند.
جالب اینجاست که یک تحقیق اخیر بوسیله media research nielsen نشان می دهد که بطور متوسط هر خانوانده آمریکایی بیش از هشت ساعت از وقت روزانه اش را صرف تماشای تلویزیون می کند.
یکی از اهداف اصلی سواد رسانه ای آگاه کردن و سعی در کم کردن تاثیرات منفی رسانه ها بر روی کودکان ، دانش آموزان و جوانان است.
آنها باید درک کنند که هر روز بوسیله رسانه ها جهت خرید کالا و پیامهای گوناگون مورد تهاجم دایمی قرار دارند.آنها باید دریابند که اهداف رسانه ها چیستند و چگونه بدون آنکه خود بخواهند بطور زیرکانه به افکار ، کردار و رفتارشان شکل می دهند .قدرت رسانه ها در این است که مخاطبین ناخود آگاه ، با یک دیدگاه ، رفتار و گفتار بخصوص هماهنگ می شوند. آنها باید بیاموزند که رسانه ها پروپا گاندای دولتها هستند.
به سواد رسانه ای و سواد اطلاعاتی اشاره کردید. این دو با هم چه ارتباطی دارند؟
در دنیای ارتباطی و شدیدا رقابتی امروز ، سواد اطلاعاتی ( information literacy) یکی از نیازهای اصلی هر انسان و جامعه ای می باشد.سواد اطلاعاتی پی بردن به این واقعیت است که دانش یعنی قدرت ( knowledge is power ) .پذیرش این اهم به تنهایی کافی نیست ، بلکه یک فرد باید بداند که در اقیانوس عمیق و بسیار گسترده اطلاعات به عنوان مثال در اینترنت دنبال چه موضوعی می گردد و چگونه می تواند آنرا به دست اورد. امروز حجم اطلاعات انقدر سرسام آور است که حتی پی بردن به صحت و یا سقم یک موضوع براحتی امکان پذیر نیست .یک سوال اساسی در این رابطه این است : آیا آنچه از طریق رسانه ها بخصوص اینترنت دریافت می کنیم و یا در دسترس همگان است قابل استفاده ، مستند و یا درست است؟ متاسفانه باید اذعان کنم که اکثرآنچه در اینترنت است آشغال ( trash) و تهی از ارزش است . پس چگونه یک فرد می تواند آنچه که مفید و خوب است را پیدا کند.اینجاست که اهمیت سواد اطلاعاتی مشخص می شود.
همانطور که می دانید رسانه ها اطلاعات را بسته بندی می کنند و مانند یک کالا آنرا تحویل مخاطبین و یا مشتریان خود قرار می دهند. از طرفی مخاطبین اطلاعات را به سلیقه خود گزینش و توجیه می کنند و یا اینان انچه را که در رسانه ها دیده و یا شنیده اند تکرار می کنند و یا حتی مالک آن می شوند.آیا این یک روند سازنده است؟ آیا عدم تحقیق و تحلیل خوب است ؟ آیا پذیرفتن آنچه رسانه ها به مخاطبین منتقل می کنند عاقلانه است؟ آیا مخاطبین نباید دقت و توجه بیشتری به محتوا و مآخذ رسانه ها داشته باشند؟ یک انسان آگاه تحقیق می کند ، تحلیل می کند ، تجزیه می کند ، می اندیشد و آنچه را که رسانه ها ارایه می کنند براحتی و کورکورانه نمی پذیرد.
ممکن است به جنبه های سواد رسانه ای هم اشاره ای داشته باشید؟
این جنبه ها بسیارند و من تنها می توانم فهرست وار به برخی از آنها اشاره کنم: درک ساختار رسانه ها ، درک اهداف برنامه ریزان و تولید کنندگان محتوای رسانه ها ، درک زبان تصاویر و تاثیرات ناخودآگاه آنها بر روی مخاطبین ، درک نحوه ارایه مطالب در قالبهای نوشتاری و یا تصویری ، درک استفاده رسانه ها از سکس و ترس برای جذب مخاطبان و فروش کالا ،درک ین واقعیت که رسانه ها معمولا مقاصد و منافع صاحبان خودشانرا دنبال می کنند.آگاهی از تحقیق و بررسی محتوای رسانه ها ، آگاهی از شگردهای تولید برنامه ها بخصوص در دنیای دیجیتالی امروز ، آگاهی از طرق تولید وتوزیع اخبار و بالاخره درک ارتباط تنگاتنگ رسانه ها با نهادهای سیاسی ؛ اقتصادی و اجتماعی.
امروزه داشتن سواد اطلاعاتی در رسانه های سنتی اهمیت بیشتری دارد و یا در رسانه های نوین؟
نمی توان رسانه های سنتی و یا نوین را در یک قالب کلی قرار داد ؛ چون تنوع محتوا ، صداقت در خبر رسانی و کار تخصصی و حرفه ای در هردو موجود است.باید گزینش کرد و از اتکا به مآخذ بخصوص و یا یک رسانه بخصوص خودداری کرد.
سواد رسانه ای با روزنامه نگاری توسعه چه ارتباطی دارد؟
همانطور که قبلا اشاره کردم سواد رسانه ای درک نقش و شیوه های تولید محتوا است.بنابر این باید بگویم که مسلما ارتباط تنگاتنگی بین روزنامه نگاری توسعه و سواد رسانه ای وجود دارد.بدون درک رسانه ها و داشتن تبحر در رابطه با رسانه ها نمی توان در زمینه توسعه موفق شد.از این دیدگاه این دو مکمل هم هستند.
با آموزش رسانه ای چطور ، با آن هم مرتبط است ؟
مسلما. در آموزش رسانه ای تئوری و کار عملی هر دو باید در نظر گرفته شوند.سواد رسانه ای نباید صرفا بصورت تئوری و یا عملی ارایه شود.صحبت از تهیه یک فیلم مستند و یا هرم وارونه زمانی مفهوم واقعی خودش را پیدا می کند که دانشجویان عملا آنها را به کار بندند و پروسه را تهیه و تولید را تجربه و لمس کنند.
مخاطب سواد رسانه ای بیشتر چه عنصری است ؟
از دیدگاه آموزش دانشجویان و دانش آموزان و مدرسین و از دیدگاه عمومی ، خانواده ها ، بازرگانان ، سیاستمداران و فعالان اجتماعی در حوزه های محیط زیست ، آزادی و غیره می باشند.
با آنچه گفته شد می توانید ارزیابی خودتان را از سطح سواد رسانه ای در ایران بفرمایید؟
بر اساس آنچه می دانم وضعیت جامعه ما در ایران در رابطه با سواد رسانه ای هم نگران کننده و هم امیدوار کننده است.در زمینه آموزش ، نهادهای آموزشی در همه سطوح هنوز به اهمیت داشتن سواد رسانه ای توجه لازم را ندارند و به این مهم بصورتی می نگرند.از طرفی رسانه های کشور و بخصوص روزنامه نگاران با چالشهای بسیاری روبرو هستند که نیاز به چاره اندیشی و دور نگری دارند.اگر ما فقط یکی از گفته های بسیار عمیق در فرهنگ پر بار خودمان که می گوید:"توانا بود هر که دانا بود" را در نظر بگیریم در می یابیم که در دنیای شدیدا رقابتی و در حال تحول ، وظیفه هر استاد ، محقق و ژورنالیست ایرانی است که مردم را در همه حوزه های علمی ، سیاسی و اجتماعی و بین المللی آگاه و به روز نگاه دارد.