alamatesoall
03-02-2013, 01:47 PM
كودكان همان بزرگسالان كوچك نيستند، فيزيولوژي آنها با بزرگسالان متفاوت است. بنابر اين پاسخ آنها به تمرينات و آموزش ها متفاوت مي باشد. ابعاد بدن آنها الگوي آسيب هاي ورزشي آنها را متفاوت مي سازند و فرايند هاي ذهني آنها باعث مي شود كه با استرس هاي ورزشي به گونه اي متفاوت برخورد كنند.
« دكتر ، آيا پسر 7 ساله من براي ورزش فوتبال آمادگي دارد؟» قبل از پاسخ دادن به اين پرسش پزشكان بايد بدانند كه تحقيقات علمي وجود دارد و براي پاسخ به چنين سوالاتي مورد استفاده قرار مي گيرد. كه آيا يك كودك از نظر تكامل سيستم عصبي براي ورزش آماده است يا خير.
اين سوال براي پاسخ دادن بسيار آسان تر است كه «آيا پسر من يك بازيكن موفق هاكي خواهد بود؟ به اين كه تست هاي اجرايي مخصوص ويژه ي هر ورزش كه قادر به پيش بيني بهترين بازيكنان در ورزش هاي مشخص مي باشد براي ارزيابي كودكان مي توان استفاده كرد. اما اين تست ها تنها قادرندكه درجه موفقيت در آن ورزش را مشخص كند نه ميزان آمادگي فرد را ، آنها به وسيله تست هاي اجرايي گوناگون مهارتي روي فرد فرد بازيكنان طي تجزيه و تحليل ورزشي نتيجه گرفته مي شود و مهمترين تست ها در مورد پيش بيني توانايي به طريق آماري مشخص مي شود.
مسئله اي كه در زمينه پيش بيني آمادگي كودكان وجود دارد اين است كه حداقل دو تا فاكتور مي تواند آمادگي عصبي تحت تحت تأثير قرار داده يا خنثي كند و رشد اجتماعي كودك( آيا كودك مي تواند به آموزش پاسخ دهد؟)؛ توانايي شناختي و ذهني كودك( آيا مي تواند دستور العمل ها را ياد بگيرد؟) مثلاً يك كودك جسور و لجوج و سرخود بعيد است كه مهارت هايي جمعي را كه براي ورزش هاي تيمي لازم است فرابگيرد و يك كودك كند ذهن به سختي مي تواند قوانين بازي را بياموزد در هر دو مورد ممكن است كه كودك از نظر تكامل عصبي آماده باشد اما براي پذيرش تلاش هاي جمعي يا قبول شكست آمادگي نداشته باشد.
بنابر اين پيش بيني آمادگي ورزشي با استفاده از معيار هاي ساده تكامل حركتي ناكافي است و پزشكان بايد از يك ديد بيولوژيكي، اجتماعي جامع براي پاسخ به سوالات بهره برند، زيرا اين پرسش ها را با يك روش سطحي يك جانبه نمي توان پاسخ داد. اين نظريه و پاسخ كه « اگر كودك شما مي خواهد به او اجازه آزمايش دهيد» احتمالاً در بيشتر موارد درست واقع مي شود. معمولاً تصميم گيري درباره كم سن يا نابالغ بودن كودك براي ورزش محصول تمايلات و تعصبات پزشكان است. پيشرفت كودكان در اعمال حركتي و با نتيجه تكامل مهارت هاي ورزشي آنها تابع روش واحدي است. سي فلت هفت مهارت حركتي، بنيادي را براي تصميم گيري ميزان توانايي كودك براي اجراي كار مشخص، ارزيابي كرد.
اين تحقيق سنيني را مشخص مي كند كه در آنها 60% پسران و دختران قادر به انجام كار هاي زير بوده اند. پرتاب كردن، لگد زدن، دويدن، پريدن، گرفتن، آرزو كردن و جست و خيز كردن ولي لي كردن آنها گزارش كردند اگر چه كودكان پيش دبستاني قادرند بعضي از اين فعاليت ها را انجام دهند اما كودكان مدارس ابتدايي اين فعاليت ها را بهتر و كامل تر انجام مي دهند و مي توانند اين مهارت هاي حركتي وجود دارد چرا كه كودكان نابينايي كه قادر به مشاهده و بازي كودكان ديگر نبودند هم چنين پيشرفت هاي حركتي را نشان دادند. بلوغ و فراگيري ورزش تأثيرات تمرينات مكرر برروي فرايند بلوغ و تكامل در كودكان پيچيده بوده و اثبات آن مشكل مي باشد. اين مسئله با رشد بيولوژيكي در توانايي رقابت در ورزشكاران مغايرت دارد. واژه« بلوغ» بايد از واژه« رشد» تميز داده شود.
ورزش يك فاكتور مهم است كه مي تواند تركيب بدني فرد را تحت تأثير قرار دهد اما تأثيري در سايز، فيزيك و بلوغ و تكامل بيولوژيك ندارد.
بلوغ يعني حركت به سوي كامل شدن و شامل درجات مختلف رشد جنسي مي شود.
در حالي كه رشد بيشتر به تغييرات سايز اندام ها گفته مي شود. اگر چه بلوغ و رشد هر دو تحت تأثير كنترل ژنتيكي هستند، تأثيرات محيطي نيز حائز اهميت هستند از جمله تغذيه در جه اجتماعي و بيماري. تمرين بدني روي بلوغ جسمي ذاتي و طبيعي اثر گذار نيست، به طوري كه ميزان رشد ورزشكاران جوان به خصوص در زمينه رسد قوي با افراد غير ورزشكار برابر است. اگر چه ممكن است رشد قوي اين دو گروه( ورزشكار و غير ورزشكار) يكسان باشد ولي درصد چربي بدن كودكان ورزشكار از غير ورزشكار كمتر است. يك مسئله مهم و بزرگ در دهه گذشته اين سوال بوده است كه آيا ورزش روي بلوغ جنسي تأثير گذار است يا خير؟ اين سوال با ارايه گزارش هايي از دختران ورزشكار ممتاز كه تأثير در قائدگي و بلوغ داشتند، جرقه زد.
حتي يك رابطه ي مستقيم بين ماه هاي تمرينات ورزشي و ميزان عقب افتادگي قائدگي وجود داشت. اين مسئله به خصوص در دختران شناگر واضح بود. اگر چه از نظر آماري رابطه وجود دارد اما يك رابطه هميشه بيانگر يك رابطه و ارتباط علت و معلولي نيست. براي مثال دو كودك دختر با شرايط مشابه هر دو در سن 8 سالگي در زمان هايي كه ساعت ژنتيكي آنها معين كرده بود شروع به تمرين ورزشي كردند يكي از 11 سالگي و ديگري در 13 سالگي قاعده شدند( يعني در زمان و ساعت ژنتيكي آنها) هر دو نفر در سن قاعدگي در حد نرمال قرار داشتند ولي ارتباط بين قاعدگي و ميزان تمرين ورزشي قابل مشاهده بود به طوري كه دختري كه ديرتر قاعده شده 5 سال تمرين ورزشي داشت، در حالي كه دختر ديگر 3 سال تمرين ورزشي كرده بود.
مسأله ديگر ارتباطي است كه مي توان بين دير شدن زمان قاعدگي و بلوغ نوعي ورزش انتخابي برقرار كرد در ورزش هايي مثل ژيمناستيك و دو ميداني ويژگي هاي بدني( قدرت بدني) ارتباط مستقيم با موفقيت دارد كه با خصوصيات ويژه ورزش ورزش مورد نظر مرتبط است. يك تحقيق درباره ارتباط بلوغ و تمري ورزشي در ورزش هاي رقابتي به نتيجه رسيده استكه: ورزش يك فاكتور مهم است كه مي تواند تركيب بدني فرد را تحت تأثير قرار دهد .
« دكتر ، آيا پسر 7 ساله من براي ورزش فوتبال آمادگي دارد؟» قبل از پاسخ دادن به اين پرسش پزشكان بايد بدانند كه تحقيقات علمي وجود دارد و براي پاسخ به چنين سوالاتي مورد استفاده قرار مي گيرد. كه آيا يك كودك از نظر تكامل سيستم عصبي براي ورزش آماده است يا خير.
اين سوال براي پاسخ دادن بسيار آسان تر است كه «آيا پسر من يك بازيكن موفق هاكي خواهد بود؟ به اين كه تست هاي اجرايي مخصوص ويژه ي هر ورزش كه قادر به پيش بيني بهترين بازيكنان در ورزش هاي مشخص مي باشد براي ارزيابي كودكان مي توان استفاده كرد. اما اين تست ها تنها قادرندكه درجه موفقيت در آن ورزش را مشخص كند نه ميزان آمادگي فرد را ، آنها به وسيله تست هاي اجرايي گوناگون مهارتي روي فرد فرد بازيكنان طي تجزيه و تحليل ورزشي نتيجه گرفته مي شود و مهمترين تست ها در مورد پيش بيني توانايي به طريق آماري مشخص مي شود.
مسئله اي كه در زمينه پيش بيني آمادگي كودكان وجود دارد اين است كه حداقل دو تا فاكتور مي تواند آمادگي عصبي تحت تحت تأثير قرار داده يا خنثي كند و رشد اجتماعي كودك( آيا كودك مي تواند به آموزش پاسخ دهد؟)؛ توانايي شناختي و ذهني كودك( آيا مي تواند دستور العمل ها را ياد بگيرد؟) مثلاً يك كودك جسور و لجوج و سرخود بعيد است كه مهارت هايي جمعي را كه براي ورزش هاي تيمي لازم است فرابگيرد و يك كودك كند ذهن به سختي مي تواند قوانين بازي را بياموزد در هر دو مورد ممكن است كه كودك از نظر تكامل عصبي آماده باشد اما براي پذيرش تلاش هاي جمعي يا قبول شكست آمادگي نداشته باشد.
بنابر اين پيش بيني آمادگي ورزشي با استفاده از معيار هاي ساده تكامل حركتي ناكافي است و پزشكان بايد از يك ديد بيولوژيكي، اجتماعي جامع براي پاسخ به سوالات بهره برند، زيرا اين پرسش ها را با يك روش سطحي يك جانبه نمي توان پاسخ داد. اين نظريه و پاسخ كه « اگر كودك شما مي خواهد به او اجازه آزمايش دهيد» احتمالاً در بيشتر موارد درست واقع مي شود. معمولاً تصميم گيري درباره كم سن يا نابالغ بودن كودك براي ورزش محصول تمايلات و تعصبات پزشكان است. پيشرفت كودكان در اعمال حركتي و با نتيجه تكامل مهارت هاي ورزشي آنها تابع روش واحدي است. سي فلت هفت مهارت حركتي، بنيادي را براي تصميم گيري ميزان توانايي كودك براي اجراي كار مشخص، ارزيابي كرد.
اين تحقيق سنيني را مشخص مي كند كه در آنها 60% پسران و دختران قادر به انجام كار هاي زير بوده اند. پرتاب كردن، لگد زدن، دويدن، پريدن، گرفتن، آرزو كردن و جست و خيز كردن ولي لي كردن آنها گزارش كردند اگر چه كودكان پيش دبستاني قادرند بعضي از اين فعاليت ها را انجام دهند اما كودكان مدارس ابتدايي اين فعاليت ها را بهتر و كامل تر انجام مي دهند و مي توانند اين مهارت هاي حركتي وجود دارد چرا كه كودكان نابينايي كه قادر به مشاهده و بازي كودكان ديگر نبودند هم چنين پيشرفت هاي حركتي را نشان دادند. بلوغ و فراگيري ورزش تأثيرات تمرينات مكرر برروي فرايند بلوغ و تكامل در كودكان پيچيده بوده و اثبات آن مشكل مي باشد. اين مسئله با رشد بيولوژيكي در توانايي رقابت در ورزشكاران مغايرت دارد. واژه« بلوغ» بايد از واژه« رشد» تميز داده شود.
ورزش يك فاكتور مهم است كه مي تواند تركيب بدني فرد را تحت تأثير قرار دهد اما تأثيري در سايز، فيزيك و بلوغ و تكامل بيولوژيك ندارد.
بلوغ يعني حركت به سوي كامل شدن و شامل درجات مختلف رشد جنسي مي شود.
در حالي كه رشد بيشتر به تغييرات سايز اندام ها گفته مي شود. اگر چه بلوغ و رشد هر دو تحت تأثير كنترل ژنتيكي هستند، تأثيرات محيطي نيز حائز اهميت هستند از جمله تغذيه در جه اجتماعي و بيماري. تمرين بدني روي بلوغ جسمي ذاتي و طبيعي اثر گذار نيست، به طوري كه ميزان رشد ورزشكاران جوان به خصوص در زمينه رسد قوي با افراد غير ورزشكار برابر است. اگر چه ممكن است رشد قوي اين دو گروه( ورزشكار و غير ورزشكار) يكسان باشد ولي درصد چربي بدن كودكان ورزشكار از غير ورزشكار كمتر است. يك مسئله مهم و بزرگ در دهه گذشته اين سوال بوده است كه آيا ورزش روي بلوغ جنسي تأثير گذار است يا خير؟ اين سوال با ارايه گزارش هايي از دختران ورزشكار ممتاز كه تأثير در قائدگي و بلوغ داشتند، جرقه زد.
حتي يك رابطه ي مستقيم بين ماه هاي تمرينات ورزشي و ميزان عقب افتادگي قائدگي وجود داشت. اين مسئله به خصوص در دختران شناگر واضح بود. اگر چه از نظر آماري رابطه وجود دارد اما يك رابطه هميشه بيانگر يك رابطه و ارتباط علت و معلولي نيست. براي مثال دو كودك دختر با شرايط مشابه هر دو در سن 8 سالگي در زمان هايي كه ساعت ژنتيكي آنها معين كرده بود شروع به تمرين ورزشي كردند يكي از 11 سالگي و ديگري در 13 سالگي قاعده شدند( يعني در زمان و ساعت ژنتيكي آنها) هر دو نفر در سن قاعدگي در حد نرمال قرار داشتند ولي ارتباط بين قاعدگي و ميزان تمرين ورزشي قابل مشاهده بود به طوري كه دختري كه ديرتر قاعده شده 5 سال تمرين ورزشي داشت، در حالي كه دختر ديگر 3 سال تمرين ورزشي كرده بود.
مسأله ديگر ارتباطي است كه مي توان بين دير شدن زمان قاعدگي و بلوغ نوعي ورزش انتخابي برقرار كرد در ورزش هايي مثل ژيمناستيك و دو ميداني ويژگي هاي بدني( قدرت بدني) ارتباط مستقيم با موفقيت دارد كه با خصوصيات ويژه ورزش ورزش مورد نظر مرتبط است. يك تحقيق درباره ارتباط بلوغ و تمري ورزشي در ورزش هاي رقابتي به نتيجه رسيده استكه: ورزش يك فاكتور مهم است كه مي تواند تركيب بدني فرد را تحت تأثير قرار دهد .