PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده می باشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمی کنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : ناکامی یک احساس است



عبدالله.
01-26-2013, 05:28 PM
بگذارید بحثمان را با یک مثال بهتر بگم فیلم نامه ای ازاتفاقات محیط اطرافمان شروع کنیم:
در عالم خیال فرض کنید یه نفر به نام آقای a که شیک پوش وبه ظاهر باکلاس که تیپ آنچنانی دارد ودر یک زمینه و آن هم در ارتباط با خانمها موفق و اکثر دخترا را مجذوب می کند در دانشگاه یا در محیط دیگری دختری به نام مریم را که اتفاقا ایشون هم به ظاهر باکلاس هستند را دیده و پسندیده است به او نزدیک می شود و پیشنهادش را می دهد مریم خانم قبول می کند به شرطی که با خانواده اش در تاریخ مشخصی به خواستگاری او بیایند آقای a می پذیرد. این آقا برمیگردد تا خانواده اش را راضی کند تا به خواستگاری تن بدهند خلاصه با هزار زحمت و وساطت عمه و خاله ... پدرو مادر این آقا راضی میشن و قرارها گذاشته می شود تاریخ موردنظر فرا می رسد خانواده ی آقای a به همراه عمو که یه جور رقابت بینشان بوده با گل و شیرینی که وسط راه میگیرن به در خانه ی مریم خانم میرن همه آماده جلوی در، زنگ خانه رو میزنن یه آقایی با کت و شلوار شیک که کراوات زده در را به رویشان باز می کند و بدرشتی میگوید: با کی کار داشتین؟ ومادر آقایa می گوید قرار بود بیاییم خواستگاری با خانمتون قرار گذاشتیم. آقا میگن خانمم و دخترم خونه نیستن و در رو میبندند وخلاصه دست رد به سینه آقای a میزنن.
حالا آقای b را در نظر بگیرید که تیپ آنچنانی ندارد و در ارتباط با دخترا موفق نیست وبرا دخترا زیاد جذاب نیست و بنا به اصرار دوستش از همین مریم خانم یا دختری با شخصیت او خواستگاری می کند و او هم جواب رد می شنود.
فرض کنین جای آقای a یا b بودین، چه احساسی دارید؟ چه عکس العملی ازخود نشان خواهید داد؟
عکس العمل ها یا بهتر بگم احساسات مردم را ممکن است بتوان در 3 گروه دسته بندی کرد:
نخست : آنهایی که از مریم خشمگین می شوند(آقای a )
دوم : بعضی از مردم به آن اندازه که از خود ناامید و شرمنده می شوند دچار خشم نمی گردند.(آقایb)
سوم : این ممکن است خیلی به ندرت اتفاق بیفتد چون اساسا جنبه ی عقلانی دارد نه عاطفی- و آن این است که بگویید:« تعجب می کنم، کدامیک از ما ممکن است تاریخ روز را فراموش کرده باشد؟» یا اینکه«من چیزی کم ندارم فدای سرم شاید خدا به من رحم کرده باشد. شکرا خدایا»
اقداماتی که به دنبال این احساسات صورت می گیرد می تواند بیان مستقیم این احساسها باشد.(الان برادرم یه شکلات داد خوردم چسبید جاتون خالی) کسی که خشمگین می شود ممکن است خشم خود را به صورت محکم کوبیدن در ماشین یا گل را پرت کردن به جوب و یا فحاشی کردن بیان کند. و یا اینکه به منظور سرزنش و احیانا انتقام گرفتن به جستجوی مریم بپردازد{میام خدمتتون برم ماکارونی رو گرم کنم بیام آخه کشنمه و مجردی میمونیم}. اما یک امکان دیگر نیز وجود دارد او ممکن است احساسات خود را پنهان نموده و چنین تظاهر کند که ابدا ناراحت نشده است. همانطور کسی که احساس یأس و شرمندگی کرده است ممکن است در نتیجه این نوع احساسات متأثر شود و حتی گریه کند.از طرف دیگر ممکن است به انجام چند عمل دیگرنیز اقدام کند مثلا برای حفظ ظاهر خود را خشمگین نشان دهد، گو اینکه به هیچ وجه در خود احساس خشم نمی کند.
در حالت سوم که خیلی نادر است ممکن است خشمگین یا شرمنده نباشد و قضیه را چنین تعبیر کند که ابدا موضوع مهم نبوده است.میرود به دفتر یادداشتش که روز موعود را نوشته نگاه میکند یا به فکر ازدواج با دختر دیگری بیفتد و... وهمه ی اینها را بدون ناراحتی عاطفی انجام می دهد.
همانطور که گفتیم حالت سوم به ندرت پیش می آید. احساس اکثر مردم در برخورد با چنین پیشامدی یا از نوع اول است و یا از نوع دوم.این دو حالت دارای خصوصیات مشترکی هستندو آن حالت عاطفی پرخاش است. در حالت اول پرخاش متوجه یک شیء خارجی است-به مریم یا پدر یا مادر او و یا بطور کلی نسبت به هر جنس مؤنثی. اما در حالت دوم پرخاش متوجه خود شخص است و شاید علت آن هم عدم قابلیت شخصی در زمینه ی انجام کاری باشد که باید صورت گیرد. در مثال فوق مثلا نداشتن جذابیت کافی در جلب زنان، و یا نادان و ابله بودن که با دختری مانند مریم قرار ازدواج گذاشتن.
بدون شک در وجود هرکس مخلوطی از همه ی این احساسات وجود دارد، درست همانند وابستگیهای دوران طفولیت که در هر فردی انکار ناپذیر است. و اما اگر دربارهی فرد مورد نظر و موقعیت خاص او اطلاعات بیشتری داشته باشیم شاید بتوانیم تا حدی احساسات او را در برابر چنین واقعه ای حدس بزنیم.
آقای a که اطمینان کاملی به خودش دارد و می خواهد به این هدف مهم برسد پس از روبرو شدن با آن مسأله ی غیرمنتظره می خواهد مانع را مستقیما از میان بردارد.بطور مسلم این سرخوردگی یا شکست در او ایجاد خشم می کند و او تصمیم به جنگ می گیرد.{مثال بارز آن اسید پاشیدن به صورت دختران چند سال پیش بود که به رسانه ها هم کشیده شد}
اما آقای b که نسبت به لیاقت خود در این زمینه بدبین است ولی با این همه آرزوی موفقیت رادر دل خود می پروراند، ممکن است پس از سرخورن یا همان شکست از مریم در راه کاملا متفاوتی گام نهد. بدون شک وقتی که آقای b با چنین مانعی برخورد کند تمام خشم وناراحتی اش محتملا متوجه شخص خودش می شود.عدم لیاقتش بر او بیشتر ثابت می گردد و از حماقت خود در زمینه ی چنین اقدامی بیشتر برخود غضبناک می شود.در نتیجه در آینده ی خیلی دیرتر و مشکلتر به هر گونه اقدامی در مورد برقراری چنین روابطی می اندیشد.
وقتی که انسانها بین خودشان و هدفهایی که برای آنان واجد اهمیت هستند با موانعی جدی روبرو می شوند، پرخاشگر می گردند. اگر آنها در مورد لیاقت خود برای وصول به هدفها خوشبین باشند پرخاشگری آنان جنبه ی بیرونی پیدا می کند به این معنی که به مانع حمله ور می شوند. اما اگرآنان درباره ی شایستگی خود بدبین باشند، پرخاشگری آنان متوجه درون خودشان می شود به عبارت دیگر به شخص خود حمله ور می گردند. به طور مسلم برخورد با یک سلسله ناکامی می تواند هر شخص خوشبین و مطمئنی را به یک فرد بدبین و نا مطمئن تبدیل نماید. آقای a هم پس از شکستهای متوالی ممکن است در اعتماد و اطمینانی که به خود دارد شک کند. او در رسیدن به هدف بارها اقدام می کند و خود را می آزماید و هر بار با شکست مواجه می شود تا اینکه سرانجام به نقطه ای می رسد که حس می کند این دنیای بیرون نیست که با او سر مخالفت دارد بلکه آنچه موجب ناکامی او و شکستهای متوالیش می شود یک عامل درونی است. بنابراین ناخوشنودی او درباره ی خودش از این لحظه شروع می شود. بر همین قیاس، موفقیتهای پی در پی ممکن است فرد خجولی را به صورت فردی همانند آقای a درآورد.
حالا وقت آن رسیده که از فرد سوم که گفتیم نادر هستند حرف بزنیم. چنین فردی دچار ناراحتی های عاطفی نمی شود- نه از مریم خشمگین می شود و نه از خودش. او جریان خواستگاری و نبودن مریم را در منزل به همان اندازه مهم می گیرد که اغلب ما به تمام شدن جوهر قلم خود در حین نوشتن یک نامه یا تمام شدن باطری لپ تاپ در حین مشاهده ی صفحه ی سایت نخبگان جوان اهمیت می دهیم-موضوع ناراحت کننده است ولی نه به آن اندازه که به خاطر آن خون خودمان را کثیف کنیم.
جرقه و ایده ی این نوشته از کتاب«روانشناسی مدیریت» به قلم «هارولد ج. لیویت»گرفته شده است.
دوستان عزیزمنتظر نظراتتون هستیم.ساعتها وقت میذارم تا نظراتتون رو بخونم نظر بدین.