saharnaz_71
01-25-2013, 09:18 PM
سید العلما العامین و سند الفقها الرشدین حجت الاسلام آقای سید علی اکبر خوئی این قضیه را نقل فرموده اند:
زمانی که از نجف اشرف به حله سیفیه رفته بودم در میان بازار حله قبه ای که همانند مسجد بود نظرم را جلب کرد. بر بالای سر در آن ساختمان نوشته بود: هذا مقام صاحب الزمان علیه السلام و زیارت مختصری از امام زمان علیه السلام نیز نقش بسته بود.مردم آن شهر از راه دور و نزدیک به آن مکان می آمدند و به دعا و تضرع و زاری و توسل مشغول می شدند.
از اهالی حله سبب نامگذاری آن مکان را پرسیدم ، همه جواب دهندگان قضیه نامگذاری ان مکان را این گونه شرح دادند.
این مکان خانه یکی از علمای حله به نام شیخ علی حلاوی بوده است . او مردی بسیار زاهد و عابد و متقی و از منتظران حضرت بقیه الله (ارواحنافداه) بوده است.
شیخ علی همیشه با امام زمان علیه السلام عتاب و خطاب می کرده و از زیادی یاران و عاشقان حضرت سخن می گفته است. همیشه با حضرت صحبت می کرده است.چرا شما هنوز در پرده غیبت و از دیده ها پنها هستید ، در حالی که غیبت شما در این زمان هیچ وجهی ندارد. زیرا عاشقان و یاران شما همچون برگ درختان و قطرات باران در همه بلاد شیعه ، بسیار شده هاند و در همین شهر حله بیش از هزار یاور دارید پس چرا ظهور نمی کنید و دنیا را پر از عدل و داد نمی کنید؟
روزی بر حسب اتفاق به بیابان رفته بود و همین سخنان را با امام زمان علیه السلام می گفت: ناگهان عربی بادیه نشین نزد او حاضر شد و فرمود: جناب شیخ ! این همه عتاب و خطاب را به چه کسی می گویید؟ شیخ علی عرض کرد: خطاب به حجت وقت ، حضرت امام زمان علیه السلام است. ایشان در این زمان این همه یاران مخلص و صمیمی دارند ، در همین شهر حله بیش از هزار نفر از آنها هستند ، ظلم و جور نیز عالم را فراگرفته است. پس چرا آن حضرت ظهور نمی فرمایند؟!
آن مرد عرب فرمود: یا شیخ! من امام زمان هستم ، اینقدر با من عتاب و خطاب مکن. واقعیت به این گونه که تو فهمیده ای نیست.اگر یارانم کافی بودند ، ظاهر میشدم! در همین حله که می گویی بیش از هزار نفر مخلص واقعی دارم ، واقعیت این گونه نیست! فقط 2 نفر اخلاص واقعی دارند که یکی تو هستی و دیگری فلان شخص قصاب است. اگر میخواهی حقیقت مطلب بر تو آشکار گردد برو مخلصین واقعی مرا که میشناسی دعوت کن و در شب جمعه برای آنها در صحن حیات منزلت مجلس مهیا کن و منتظر ورود من باش تا بر بالای بام خانه ات بیایم و واقعیت را به تو بفهمانم و بدانی که اشتباه کرده ای.
زمانی که از نجف اشرف به حله سیفیه رفته بودم در میان بازار حله قبه ای که همانند مسجد بود نظرم را جلب کرد. بر بالای سر در آن ساختمان نوشته بود: هذا مقام صاحب الزمان علیه السلام و زیارت مختصری از امام زمان علیه السلام نیز نقش بسته بود.مردم آن شهر از راه دور و نزدیک به آن مکان می آمدند و به دعا و تضرع و زاری و توسل مشغول می شدند.
از اهالی حله سبب نامگذاری آن مکان را پرسیدم ، همه جواب دهندگان قضیه نامگذاری ان مکان را این گونه شرح دادند.
این مکان خانه یکی از علمای حله به نام شیخ علی حلاوی بوده است . او مردی بسیار زاهد و عابد و متقی و از منتظران حضرت بقیه الله (ارواحنافداه) بوده است.
شیخ علی همیشه با امام زمان علیه السلام عتاب و خطاب می کرده و از زیادی یاران و عاشقان حضرت سخن می گفته است. همیشه با حضرت صحبت می کرده است.چرا شما هنوز در پرده غیبت و از دیده ها پنها هستید ، در حالی که غیبت شما در این زمان هیچ وجهی ندارد. زیرا عاشقان و یاران شما همچون برگ درختان و قطرات باران در همه بلاد شیعه ، بسیار شده هاند و در همین شهر حله بیش از هزار یاور دارید پس چرا ظهور نمی کنید و دنیا را پر از عدل و داد نمی کنید؟
روزی بر حسب اتفاق به بیابان رفته بود و همین سخنان را با امام زمان علیه السلام می گفت: ناگهان عربی بادیه نشین نزد او حاضر شد و فرمود: جناب شیخ ! این همه عتاب و خطاب را به چه کسی می گویید؟ شیخ علی عرض کرد: خطاب به حجت وقت ، حضرت امام زمان علیه السلام است. ایشان در این زمان این همه یاران مخلص و صمیمی دارند ، در همین شهر حله بیش از هزار نفر از آنها هستند ، ظلم و جور نیز عالم را فراگرفته است. پس چرا آن حضرت ظهور نمی فرمایند؟!
آن مرد عرب فرمود: یا شیخ! من امام زمان هستم ، اینقدر با من عتاب و خطاب مکن. واقعیت به این گونه که تو فهمیده ای نیست.اگر یارانم کافی بودند ، ظاهر میشدم! در همین حله که می گویی بیش از هزار نفر مخلص واقعی دارم ، واقعیت این گونه نیست! فقط 2 نفر اخلاص واقعی دارند که یکی تو هستی و دیگری فلان شخص قصاب است. اگر میخواهی حقیقت مطلب بر تو آشکار گردد برو مخلصین واقعی مرا که میشناسی دعوت کن و در شب جمعه برای آنها در صحن حیات منزلت مجلس مهیا کن و منتظر ورود من باش تا بر بالای بام خانه ات بیایم و واقعیت را به تو بفهمانم و بدانی که اشتباه کرده ای.