alamatesoall
01-02-2013, 05:11 PM
«هنوز 18 هزار دانشآموز در كشور زیر پوشش سازمان آموزش و پرورش استثنایی نیستند.» این خبری بود كه چندی پیش نامدار عبداللهیان رئیس این سازمان اعلام كرد. این خبر به بیان ساده نشان میدهد كودكان بسیاری در كشور وجود دارند كه به خاطر معلولیتهای مختلف ذهنی و جسمی از مدرسه رفتن و باسواد شدن و به تبع آن از وارد شدن به جامعه محروم هستند. مهمترین علت این محرومیت نیز به خاطر نگاه معیوب فرهنگی خانوادههایی است كه فرزند معلول دارند و نمیخواهند آن را به دیگران نشان دهند پس به همین دلیل آنها را از بقیه پنهان كرده و از فرستادن آنها به مدرسه ممانعت به عمل میآورند. ایران ؛ براساس تعاریفی كه در سازمان آموزش و پرورش استثنایی كشور آمده است یك درصد دانشآموزان هر جامعه استثنایی هستند. آنها به واسطه مشكلات جسمی- ذهنی و یا حركتی كه دارند، قادر نیستند مانند بقیه كودكان عادی از تحصیل در شرایط عادی برخوردار باشند. پس باید بخشی از آنها را در مدارس ویژه نامنویسی كرد و برخی دیگر را كه میتوانند در مدارس عادی و به صورت تلفیقی با بقیه تحصیل كنند راهی مدارس عادی كرد، البته با این شرط كه معلمان آنها را برای همراهی با بچههای نیازمند توجه بیشتر تجهیز كرد و امكانات مدرسه را هم وسعت بخشید.
هم اكنون 82 هزار كودك و نوجوان استثنایی زیر پوشش نظام آموزش رسمی قرار دارند كه باید به 100 هزار نفر افزایش پیدا كند.مهمترین علتی كه مسئولان آموزش و پرورش استثنایی، كارشناسان و صاحبنظران این حوزه برای تحصیل نكردن این 18 هزار دانشآموز عنوان میكنند، این است كه نه تنها در ایران بلكه در تمام دنیا برخی از والدین نمیخواهند دیگران، كودك آنها را كه با نقص متولد شده وارد جمع كنند و در معرض قضاوت و نگاه ترحمبرانگیز خود قرار دهند؛ كودكی كه پدر و مادر امید آن را داشتند كه مایه نشاط و امید آنها باشد نه مایه غم و ناراحتی و سختی آنها.
● نگاه فرهنگی غلط در همه دنیا
دكتر «سوسن كشاورز» رئیس سابق سازمان آموزش و پرورش استثنایی در همینباره به میگوید: در اكثر كشورها به این خاطر كه تولد نوزاد دارای نقص جسمی- ذهنی پیامدهای دشواری را در نگهداری، بزرگ كردن و آموزش به دنبال دارد، به همین علت خانواده به این مسئله روی خوش نشان نمیدهد، همینطور محدودیتهایی را در عملكرد خانواده در ابعاد اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی و روانی ایجاد میكند.
همه این عوامل باعث شده برخی از خانوادههایی كه با چنین كودكانی روبهرو میشوند از فرستادن آنها به مدرسه و در اصل نشان دادن آنها به بقیه جلوگیری كنند. وی تنها راه برون رفت از این مشكل را بالا بردن سطح بینش و آگاهی خانواده عنوان كرده و معتقد است: نه تنها باید بینش و آگاهی خانواده را ارتقا داد، بلكه با فراهم كردن تسهیلات لازم و ارائه آن به خانوادهها در بسترسازیهای مناسب برای تعلیم و تربیت و توانمندسازی آنها امكان تحصیل آنها را فراهم كرد.
كشاورز به ناامیدی خانوادهها در مواجهه با تولد نوزاد دارای معلولیت اشاره كرده و میگوید: هر مادری كه باردار میشود امید داشتن كودك سالم را درسر میپروراند؛ سالم هم از نظر روانی و هم از نظر جسمی، چرا كه امیدوار است در آینده مایه امید آنها باشد، اما وقتی با نوزاد مشكلدار روبهرو میشود تمام امیدهای آنها به شكست میانجامد. درحالیكه اگر به شكل درست اطلاعرسانی شود و خانواده آموزشهای صحیح را دریافت كند و در جامعه شرایط برای توانمندسازی این بچهها مهیا باشد، آنها نیز نگاه غلط خود را تغییر میدهند. برخی از اساتید دانشگاهها، قضات، صاحبنظران علمی، هنرمندان و ورزشكاران با وجود معلولیتهایی كه داشتند به موفقیتهای ستودنی دست پیدا كردهاند. بنابراین درست است كه وجود كودكان با نارساییهای ذهنی، جسمی و یا حركتی تبعات زیادی برای جامعه و خانواده دارد، اما با تعهد مناسب میتوان موفقیتهای آنها را شاهد بود.
كشاورز در پاسخ به این سؤال كه چگونه میتوان از آمار دقیق كودكان استثنایی كه به مدرسه نمیروند، مطلع شد، توضیح میدهد: با توجه به این كه این خانوادهها با ضعف فرهنگی روبهرو هستند اصلاً اعلام نمیكنند كه بچهای دارای نقص دارند. این خانوادهها بویژه در مناطق محروم و دوردست بیشتر دیده میشوند. وی معتقد است: در همه كشورها در جهت خدمترسانی به كودكان استثنایی كمبودهایی وجود دارد، چرا كه این بچهها به واسطه داشتن نیازهای ویژه وسایل و امكانات خاص و مورد نیاز خود را میطلبند. براساس استانداردها به ازای هر سه كودك دارای نیاز ویژه یك معلم و یك كلاس لازم است. بویژه این امكانات برای كودكان دارای نارسایی ذهنی، بیشفعال و اوتیسم كه ویژگیهای جسمی، روحی و روانی خاصی دارند، بیشتر ضرورت دارد. باید تعداد معلم به اندازهای باشد كه بتواند همه اعمال و رفتار آنها را زیر نظر گرفته تا برای توانمندسازی كودكان استثنایی شناخت كافی از آنها داشته باشد.این استاد دانشگاه تصریح میكند: در كشور ما تلاشهای خوبی حتی در دورترین مناطق كشور برای خدمترسانی به كودكان استثنایی انجام گرفته اما هر چه برای آنها شرایط بهتری فراهم كنیم كافی نیست، چرا كه نیازهای آنها ویژه و زیاد است.
هماكنـــون رویكرد جهانی برای آموزشهای رسمی كودكان دارای نیاز ویژه، قرار دادن آنها در كنار كودكان عادی در مدارس عادی است. در كشور ما نیز این رویكرد مدنظر قرار گرفته است البته باید گفت فقط كودكان دارای محدودیتهای جسمی- حركتی را میتوان در مدارس عادی وارد كرد، كودكان دارای نارسایی ذهنی (كمتوان ذهنی) فقط باید در مدارس ویژه تحت آموزش قرار بگیرند.البته ورود كودكان استثنایی به مدارس عادی مستلزم تجهیزات مورد نیاز و امكانات خاصی در این مدارس است همینطور منوط به داشتن معلم كمكی در مدرسه است كه ساعاتی را علاوه بر ساعات قانونی و رسمی به كودكان استثنایی اختصاص دهد. آموزش برخی از كودكان استثنایی را باید از بدو تولد به كمك خانوادهها و برخی را نیز از دوسالگی شروع كرد، در غیر این صورت ممكن است آموزش در سنین بالا چندان رضایتبخش نباشد.به هر حال همانگونه كه كودكان عادی نیاز به آموزش دارند تا تواناییهای بالقوه آنها بالفعل شود كودكان استثنایی هم باید در زمان مناسب آموزش لازم را كسب كنند تا اثربخش باشد و همانگونه كه كودكان عادی با حضور در جمع، مهارتهای اجتماعی را كسب و به اعتماد به نفس بالا دست مییابند و از این طریق در ورود به جامعه بزرگتر با مشكلات كمتری دست و پنجه نرم میكنند باید تا حد امكان كودك استثنایی را هم در جمع كودكان عادی پذیرفت تا از این راه به اعتماد به نفس بالا دست یافته و به مهارتهای لازم در بزرگسالی و در جامعه بزرگتر مجهز شوند. گفتنی است آموزش كودكان استثنایی و ایاب و ذهاب آنها در نظام آموزش رسمی رایگان است و در برخی مواقع نیز تغذیه رایگان در اختیار آنها قرار میگیرد.
هم اكنون 82 هزار كودك و نوجوان استثنایی زیر پوشش نظام آموزش رسمی قرار دارند كه باید به 100 هزار نفر افزایش پیدا كند.مهمترین علتی كه مسئولان آموزش و پرورش استثنایی، كارشناسان و صاحبنظران این حوزه برای تحصیل نكردن این 18 هزار دانشآموز عنوان میكنند، این است كه نه تنها در ایران بلكه در تمام دنیا برخی از والدین نمیخواهند دیگران، كودك آنها را كه با نقص متولد شده وارد جمع كنند و در معرض قضاوت و نگاه ترحمبرانگیز خود قرار دهند؛ كودكی كه پدر و مادر امید آن را داشتند كه مایه نشاط و امید آنها باشد نه مایه غم و ناراحتی و سختی آنها.
● نگاه فرهنگی غلط در همه دنیا
دكتر «سوسن كشاورز» رئیس سابق سازمان آموزش و پرورش استثنایی در همینباره به میگوید: در اكثر كشورها به این خاطر كه تولد نوزاد دارای نقص جسمی- ذهنی پیامدهای دشواری را در نگهداری، بزرگ كردن و آموزش به دنبال دارد، به همین علت خانواده به این مسئله روی خوش نشان نمیدهد، همینطور محدودیتهایی را در عملكرد خانواده در ابعاد اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی و روانی ایجاد میكند.
همه این عوامل باعث شده برخی از خانوادههایی كه با چنین كودكانی روبهرو میشوند از فرستادن آنها به مدرسه و در اصل نشان دادن آنها به بقیه جلوگیری كنند. وی تنها راه برون رفت از این مشكل را بالا بردن سطح بینش و آگاهی خانواده عنوان كرده و معتقد است: نه تنها باید بینش و آگاهی خانواده را ارتقا داد، بلكه با فراهم كردن تسهیلات لازم و ارائه آن به خانوادهها در بسترسازیهای مناسب برای تعلیم و تربیت و توانمندسازی آنها امكان تحصیل آنها را فراهم كرد.
كشاورز به ناامیدی خانوادهها در مواجهه با تولد نوزاد دارای معلولیت اشاره كرده و میگوید: هر مادری كه باردار میشود امید داشتن كودك سالم را درسر میپروراند؛ سالم هم از نظر روانی و هم از نظر جسمی، چرا كه امیدوار است در آینده مایه امید آنها باشد، اما وقتی با نوزاد مشكلدار روبهرو میشود تمام امیدهای آنها به شكست میانجامد. درحالیكه اگر به شكل درست اطلاعرسانی شود و خانواده آموزشهای صحیح را دریافت كند و در جامعه شرایط برای توانمندسازی این بچهها مهیا باشد، آنها نیز نگاه غلط خود را تغییر میدهند. برخی از اساتید دانشگاهها، قضات، صاحبنظران علمی، هنرمندان و ورزشكاران با وجود معلولیتهایی كه داشتند به موفقیتهای ستودنی دست پیدا كردهاند. بنابراین درست است كه وجود كودكان با نارساییهای ذهنی، جسمی و یا حركتی تبعات زیادی برای جامعه و خانواده دارد، اما با تعهد مناسب میتوان موفقیتهای آنها را شاهد بود.
كشاورز در پاسخ به این سؤال كه چگونه میتوان از آمار دقیق كودكان استثنایی كه به مدرسه نمیروند، مطلع شد، توضیح میدهد: با توجه به این كه این خانوادهها با ضعف فرهنگی روبهرو هستند اصلاً اعلام نمیكنند كه بچهای دارای نقص دارند. این خانوادهها بویژه در مناطق محروم و دوردست بیشتر دیده میشوند. وی معتقد است: در همه كشورها در جهت خدمترسانی به كودكان استثنایی كمبودهایی وجود دارد، چرا كه این بچهها به واسطه داشتن نیازهای ویژه وسایل و امكانات خاص و مورد نیاز خود را میطلبند. براساس استانداردها به ازای هر سه كودك دارای نیاز ویژه یك معلم و یك كلاس لازم است. بویژه این امكانات برای كودكان دارای نارسایی ذهنی، بیشفعال و اوتیسم كه ویژگیهای جسمی، روحی و روانی خاصی دارند، بیشتر ضرورت دارد. باید تعداد معلم به اندازهای باشد كه بتواند همه اعمال و رفتار آنها را زیر نظر گرفته تا برای توانمندسازی كودكان استثنایی شناخت كافی از آنها داشته باشد.این استاد دانشگاه تصریح میكند: در كشور ما تلاشهای خوبی حتی در دورترین مناطق كشور برای خدمترسانی به كودكان استثنایی انجام گرفته اما هر چه برای آنها شرایط بهتری فراهم كنیم كافی نیست، چرا كه نیازهای آنها ویژه و زیاد است.
هماكنـــون رویكرد جهانی برای آموزشهای رسمی كودكان دارای نیاز ویژه، قرار دادن آنها در كنار كودكان عادی در مدارس عادی است. در كشور ما نیز این رویكرد مدنظر قرار گرفته است البته باید گفت فقط كودكان دارای محدودیتهای جسمی- حركتی را میتوان در مدارس عادی وارد كرد، كودكان دارای نارسایی ذهنی (كمتوان ذهنی) فقط باید در مدارس ویژه تحت آموزش قرار بگیرند.البته ورود كودكان استثنایی به مدارس عادی مستلزم تجهیزات مورد نیاز و امكانات خاصی در این مدارس است همینطور منوط به داشتن معلم كمكی در مدرسه است كه ساعاتی را علاوه بر ساعات قانونی و رسمی به كودكان استثنایی اختصاص دهد. آموزش برخی از كودكان استثنایی را باید از بدو تولد به كمك خانوادهها و برخی را نیز از دوسالگی شروع كرد، در غیر این صورت ممكن است آموزش در سنین بالا چندان رضایتبخش نباشد.به هر حال همانگونه كه كودكان عادی نیاز به آموزش دارند تا تواناییهای بالقوه آنها بالفعل شود كودكان استثنایی هم باید در زمان مناسب آموزش لازم را كسب كنند تا اثربخش باشد و همانگونه كه كودكان عادی با حضور در جمع، مهارتهای اجتماعی را كسب و به اعتماد به نفس بالا دست مییابند و از این طریق در ورود به جامعه بزرگتر با مشكلات كمتری دست و پنجه نرم میكنند باید تا حد امكان كودك استثنایی را هم در جمع كودكان عادی پذیرفت تا از این راه به اعتماد به نفس بالا دست یافته و به مهارتهای لازم در بزرگسالی و در جامعه بزرگتر مجهز شوند. گفتنی است آموزش كودكان استثنایی و ایاب و ذهاب آنها در نظام آموزش رسمی رایگان است و در برخی مواقع نیز تغذیه رایگان در اختیار آنها قرار میگیرد.